پلیس تایلند در بانکوک یک واحد ویژه برای کمک به تولد زنان گرفتار در ترافیک هیولاهای شهر دارد.

یک صبح ژوئیه، سوتیکا چونوی 19 ساله در ترافیک گرفتار شد و شروع به نگرانی کرد. در اطراف او، هزاران نوجوان دیگر در راه رفتن به مدرسه در ترافیک گیر کرده بودند. اما سوتیکا در راه مدرسه نبود. او نه ماهه باردار بود و می خواست سریع به بیمارستان برود. مدتی بود که انقباضات ادامه داشت، زیرا خواهرش مدتی طول کشید تا تاکسی پیدا کند که بتواند آنها را از محله فقیر نشین به بیمارستان برساند.

به زودی مشخص شد که آنها به موقع به آنجا نخواهند رسید. راننده تاکسی در تلاشی مذبوحانه با پلیس تماس گرفت تا یک اسکورت ترتیب دهد. اما در ترافیک متراکم ساعت شلوغی صبح بانکوک، تفاوت چندانی نداشت. سوتیکا می گوید: «دیگر نمی توانستم آن را نگه دارم. روی صندلی عقب نشستم و سعی کردم بچه را بیرون بیاورم.

نجات با لباس فرم

رستگاری در ظاهری غیرمنتظره آمد. چند دقیقه پس از تماس راننده تاکسی، افسر پلیس مانا جوکوکسانگ با موتور سیکلت خود رسید. با صدایی آرام گفت: «اسم من مانا است. من افسر پلیس سلطنتی تایلند هستم. من در چندین بیمارستان برای کمک به شما در طول زایمان آموزش دیده ام، پس آرام باشید و اجازه دهید من کمک کنم.

تایلند تنها کشوری نیست که تولدها در کنار جاده اتفاق می افتد. اما بانکوک به دلیل ترافیک هیولاهای خود بدنام است و تقریباً هر روز در برخی از جاده ها ترافیک ساعت ها متوقف می شود. این شهر بیش از دو برابر نیویورک، که بسیار بزرگتر است، وسایل نقلیه دارد. علاوه بر این، بانکوک دارای یک شبکه جاده ای بسیار محدود و قدیمی است. بنابراین شورای شهر باید راه حلی نوآورانه برای مشکل گیر افتادن بیشتر و بیشتر زنان باردار در راه بیمارستان پیدا می کرد.

فرزند صدم

بنابراین در سال 1993، یک واحد پلیس ویژه با افسرانی که در بیمارستان بانکوک آموزش می بینند، ایجاد شد. در اوایل امسال، این واحد صدمین فرزند خود را به دنیا آورد و از آن زمان به بعد این تعداد به 107 رسیده است. مانا می گوید: «در ابتدا، مردم مردد بودند، فکر می کردند عجیب است. اکنون آنها می بینند که ما واقعاً می توانیم این کار را انجام دهیم.»

مانا شخصاً 47 فرزند به دنیا آورده است. او می گوید: «وقتی برای پلیس راهنمایی و رانندگی درخواست دادم، فکر کردم که ترافیک را تنظیم می کنم. اولین باری که کمک کردم بچه‌ای را به دنیا بیاورم، می‌لرزیدم. هیجان زده بودم و می ترسیدم، از خون و سر که می آمد. من هنوز عصبی هستم و به این فکر می کنم که آیا به موقع به آنجا می آیم و آیا ماشین را پیدا خواهم کرد.

مخصوصا بازوها

ثروتمندان می توانند زودتر به بیمارستان بروند، اما افراد فقیرتر صبر می کنند. اکثر خانواده هایی که مانا به آنها کمک کرده است فقیر هستند. او می‌گوید: «اما مشکل این است که شما هرگز نمی‌دانید انقباضات کی شروع می‌شوند. "شما می خواهید شرکت داشته باشید، بنابراین می خواهید کسی با شما همراه شود. گاهی اوقات ترافیک به طور غیرقابل پیش بینی کند است و کار به طرز غیرقابل تصوری سریع است.»

منبع: Knack.be

هیچ نظری امکان پذیر نیست


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم