از هر ده هلندی نه نفر خود را خوش شانس می دانند

توسط سرمقاله
Geplaatst در تحقیق
برچسب ها: , ,
مارس 21 2018

تقریباً از هر ده بزرگسال هلندی 3 نفر خوشحال و 2013 درصد ناراضی هستند. درصد خوشحالی از سال XNUMX ثابت بوده است. افراد شاغل اغلب شادتر از دریافت کنندگان مزایا هستند. آمار هلند دیروز در روز جهانی شادی این موضوع را اعلام کرد.

این نظرسنجی بر اساس نظرسنجی انسجام اجتماعی و بهزیستی است که در سال 2017 انجام شد و بیش از 7 نفر در آن شرکت کردند. آنها در مقیاس 1 تا 10 نشان دادند که چقدر خوشحال هستند. نمره 7 یا بالاتر «شاد»، نمره 5 یا 6 «نه خوشحال، نه ناراضی» و امتیازات 1 تا 4 «ناشاد» است.

سلامتی، روابط، کار

مردان و زنان در سال 2017 به طور مساوی شاد بودند، همانطور که جوانان و افراد مسن نیز خوشحال بودند. افراد با پیشینه هلندی بیشتر از افراد با پیشینه مهاجرت غیرغربی خوشحال هستند. افرادی که دارای پیشینه مهاجرتی غربی هستند به اندازه افراد هلندی خوشحال هستند. افراد با تحصیلات عالی بیشتر از افراد کم سواد شاد هستند. تحقیقات آمار هلند نشان می دهد که سلامت خوب و روابط اجتماعی به طور خاص به شدت با شادی مرتبط هستند. علاوه بر این، داشتن شغل مهم است. بر اساس این تحقیقات، نمی توان تعیین کرد که آیا داشتن شغل باعث خوشحالی فرد می شود، آیا افراد شاد بیشتر احتمال دارد که شاغل شوند یا اینکه هر دو نتیجه عوامل دیگری هستند. هر سه جمله ممکن است درست باشد.

دریافت کنندگان مزایا هشت برابر بیشتر از کارگران ناراضی هستند

فقط بیش از 9 نفر از هر 10 نفر در کار دستمزد احساس خوشحالی می کنند و فقط کمتر از دو سوم از دریافت کنندگان مزایا. 1,5 درصد و 12 درصد نیز ناراضی هستند. این واقعیت که دریافت کنندگان مزایا کمتر از افراد شاغل خوشحال هستند، به سلامت، امور مالی و فعالیت های روزانه آنها مربوط می شود. تفاوت در درآمد خانوار برای تفاوت در شادی درک شده اهمیت کمتری دارد، همانطور که رضایت کمتر از زندگی اجتماعی دریافت کنندگان مزایا وجود دارد.
در حالی که 84 درصد از کارگران از کار خود راضی هستند، 52 درصد از دریافت کنندگان مزایا از فعالیت های روزانه خود راضی هستند. تفاوت ها برای رضایت از وضعیت مالی خانوار بیشتر است: 80 درصد افراد شاغل از این موضوع راضی هستند، در حالی که 36 درصد از دریافت کنندگان مزایا.

افراد دارای معلولیت کمتر از افراد بیکار خوشحال هستند

تفاوت های زیادی در شادی درک شده در گروه دریافت کنندگان مزایا وجود دارد. 59 درصد از معلولان خوشحال هستند و 82 درصد از افراد بیکار. این مربوط به این است که گروه اول از سلامت کمتری برخوردار هستند.

افراد خوداشتغال از کار خود رضایت بیشتری نسبت به کارمندان دارند

کارمندان به همان اندازه خوداشتغال‌ها خوشحال هستند، اگرچه خوداشتغالی‌ها بیشتر از کارمندان از کار خود راضی هستند. افراد خوداشتغال به همان اندازه از وضعیت مالی خود راضی هستند، اما بیشتر از کارمندان نگران آینده مالی خود هستند.

7 پاسخ به "از هر ده هلندی نه نفر خود را خوشحال می دانند"

  1. شراب می گوید

    خنده دار است، طبق مقاله، هلندی ها سرشار از شادی هستند. درست در زیر آن مقاله مرتبط با این عنوان وجود دارد: 34 درصد هلندی‌ها نگران امور مالی خود هستند! ظاهراً چیزی به نام "اضطراب برای شاد بودن" وجود دارد! شما به این نوع تحقیقات می خندید. به خوبی در تصویر ارقام جرم و جنایت که به گفته همه نهادهای رسمی و سیاستمداران، در هلند نیز به دلیل خالی بودن سلول ها رو به کاهش است. اینکه 60 درصد هلندی ها دیگر اظهارنامه نمی دهند چون 80 درصد اظهارنامه ها در کشو ختم می شود و تنها 20 درصد از 10 درصد باقی مانده حل می شود، البته ربطی به سلول های خالی ندارد. چه سرزمین مسطح!

    • فرانسوا نانگ لائه می گوید

      شما مشخصا از 10 نفر 10 هستید

  2. جان چیانگ رای می گوید

    بلافاصله پس از آزادی در سال 1945، زمانی که هلند در ویرانه‌ای فرو رفته بود، به‌جز آن دسته از افرادی که اعضای خانواده یا دوستانی برای عزاداری داشتند، به سختی می‌شنیدید که شکایت کنند.
    اگرچه بیشتر هلندی‌ها بسیار کمتر از زمان کنونی داشتند، اما بیشتر آنها به دلیل افزایش حجم، فرصتی برای شکایت نداشتند.
    علاوه بر این، بیشتر آنها از اینکه بالاخره از دست اشغالگر خلاص شده اند، بسیار خوشحال بودند تا بتوانند در آرامش به آینده اقتصادی خود فکر کنند.
    در دهه 50، هیچ کس به دلیل نارضایتی فکر نمی کرد به یک حزب پوپولیست دست راستی رأی دهد.
    چرا، همه هنوز در خاطراتشان چربی داشتند، که چنین چیزی می تواند به بدبختی بزرگ ختم شود.
    ویلم دریس اطمینان حاصل کرد که حتی کسانی که نمی‌خواهند یا نمی‌توانند کار کنند، در دوران پیری خود از مزایای AOW برخوردار شوند تا هیچ‌کس در دوران پیری خود دچار فقر نشود.
    آنچه اجداد ما غیرممکن می‌پنداشتند، طی چند دهه آینده به واقعیت تبدیل شد، به طوری که تقریباً همه سوار ماشین می‌شدند، یا حداقل می‌توانستند به شیوه‌ای دیگر متحرک باشند.
    در داخل خانه نیز چیزهای زیادی تغییر کرده است، به طوری که امروزه تقریباً همه دارای یک اجاق گاز، ماشین لباسشویی، تلویزیون و حتی رایانه هستند، نه اینکه به یک تلفن هوشمند مدرن اشاره کنیم.
    حتی برای اکثر کارگران امروزی، سفر به دور دنیا با هواپیما مدت‌هاست که غیرممکن است.
    همه چیزهایی که اجداد ما فقط می توانستند رویای آنها را ببینند، معمولاً با کار بدنی طولانی و سخت.
    و با این حال، در روزگار کنونی ما افرادی را می بینیم که ظاهراً هرگز در این دوران بدتر با واسطه گری نرفته اند، به طوری که تقریباً به طور مزمن ناله می کنند.
    و من در مورد کسانی صحبت نمی کنم که کنترل مالی خود را به دلیل بیماری، ناتوانی یا بیکاری بی گناه از دست داده اند، بلکه در مورد کسانی صحبت می کنم که اغلب به طور مزمن ناله می کنند و شکایت می کنند، بدون اینکه کمک زیادی به این جامعه کرده باشند.
    جامعه ای از کشوری که مطمئناً همه جا کامل نیست، اما همچنان از نظر خدمات اجتماعی جزو بهترین های جهان محسوب می شود.

    • فرانسهمستردام می گوید

      خیر، در گذشته مردم تلویزیون، کامپیوتر، اینترنت یا گوشی هوشمند نداشتند.
      اما نمی توانستی شکایت کنی که آن را هم نداشتی، چون وجود نداشت.
      بنابراین، به دلیل فقدان چشم‌انداز درست از آینده، زمان بسیار بدتر از اکنون تجربه نشد.
      من زمانی یک کتاب درسی اقتصاد/تاریخ داشتم که با فهرستی از چیزهایی شروع می‌شد که در آن باید علامت می‌زدیم که آیا پدربزرگمان آن را در کودکی داشته و آیا ما اکنون آن را داریم یا خیر. هنوز هم حساب پس انداز، یک رادیو ترانزیستوری و اتاق خواب خودم را به یاد دارم. خب، البته یکنوع بازی شبیه لوتو. پدربزرگ قبلاً قلک داشت، ترانزیستور هنوز اختراع نشده بود، و به عنوان بزرگ‌ترین فرزند از 12 فرزند، خانه برای اتاق خودش کوچکتر از آن بود. پس آه، اوه، آه، چقدر خوب بودیم.
      اما البته این ارتباط چندانی با (توزیع) ثروت نداشت.
      رایانه با اینترنت این روزها واقعاً لوکس نیست، حتی افرادی که مستحق کمک های اجتماعی هستند نیز نمی توانند شرایط را برای حفظ مزایای بدون چنین چیزی به طور منطقی برآورده کنند.
      ماشین لباسشویی دیگر یک کالای لوکس نیست حالا که ما آنقدر خوب کار می کنیم که خانم ها هم مجبورند برای بالا نگه داشتن سرشان درآمد ایجاد کنند.
      و از آنجایی که ما همیشه باید بهترین پسر کلاس را بازی کنیم، دولت به مالیات های (غیر مستقیم) زیادی نیاز دارد که کارگران به صورت سالانه در واقع فقط پس از تعطیلات تابستانی شروع به کسب درآمد برای خود می کنند.
      حتی اگر بتوانید مخارج زندگی خود را تامین کنید، تا جایی که به من مربوط می شود، می توانید از آن شکایت کنید.

      • جان چیانگ رای می گوید

        فرانسامستردام عزیز، در پاسخ بالا سعی کردم این را روشن کنم که امروزه برخی از افراد بیشتر از اجداد ما شکایت دارند، در حالی که اکثر آنها در مقایسه با آنها کاملاً مجهز هستند.
        این که مردم در زمان اجداد ما آن دوران را به بدتر از آن تجربه نکرده اند، قطعاً ممکن است درست باشد.
        اما از نقطه نظر فعلی، برای بسیاری از شاکیان خوب به نظر می رسد، می توان در اینجا مقایسه کرد.
        مزایای اجتماعی، که مطمئناً نمی‌خواهم آن‌ها را از یک نیازمند واقعی دریغ کنم، نه از یک دولت، بلکه از توده‌های کارگری به دست می‌آید که هر روز به دنبال کار خود هستند.
        و این می تواند باعث شود، در میان چیزهای دیگر، با افزایش ادعاها، بسیاری از افراد، مانند شما، فقط پس از تعطیلات تابستانی، درآمد خود را شروع کنند.
        از این منظر آیا ممکن است مردم کمی راضی نباشند یا در اینجا شکایت و نق زدن بیشتر کاربرد دارد؟

  3. فرانسهمستردام می گوید

    بنابراین کسی که نمره 7 را در مقیاس 1 تا 10 می دهد در دسته "شاد" طبقه بندی می شود.
    من ترجیح می دهم بگویم چنین فردی ظاهراً 30 درصد ناراضی است و باید به این موضوع نگاه کرد.
    فرض کنید شخصی به سلامتی خودش 7 می دهد. و سپس دکتر می گوید: "خوب، شما سالم هستید. بعدی!'
    فقط یک قدم کوچک از اینجاست و ما در میانه ذهنیت شش ها هستیم.

  4. هرمان69 می گوید

    بله مردم عزیز اینجا، حالا من تعجب می کنم که در بلژیک چگونه خواهد بود، من خودم یک فرد فلاندری هستم.

    من تعجب می کنم که آنها اطلاعات را از کجا می گیرند.

    من قرار است سخنگوی بلژیک باشم، نمی توانم نتیجه بگیرم که چه کسی در بلژیک خوشحال است، یکی دارد.
    شغل خوب، مقداری پس انداز، می تواند به تعطیلات برود، دارای سلامتی خوب و خوشایند است
    خانواده.
    خوب، اینها همه عواملی هستند که باید یک فرد را خوشحال کنند.
    از تجربیات شخصی من در بلژیک، این همه مزخرف است.
    در فلاندر می گویند که خوشبختی در چیزهای کوچک است و این درست است.

    من ترجیح می دهم بگویم چقدر خوش شانس هستم که سلامتی خوبی دارم، شغل خوبی دارم،
    که می‌توانم چیزهایی را که می‌خواهم بخرم و غیره...، تفاوت زیادی بین 2 کلمه LUCK و وجود دارد
    خوشحال.
    به من اجازه بده چیزی در مورد خودم بنویسم، من آنقدر پول دارم که بتوانم زندگی کنم، میلیون ها ندارم، چه من
    به من احساس شادی می دهد شنیدن صدای جیک یک پرنده، دیدن شکوفه دادن گل ها، رفتن به طبیعت خاموش،
    داشتن یک حیوان خانگی که صبح شما را صبح بخیر پارس می کند، دیدن یک کودک در حال بازی در حیاط، فقط
    چیزهای ساده، و این باعث می شود انسان احساس خوشبختی کند.
    اما افسوس که همه اینها به تاریخ تبدیل می شود و چرا.
    خوب، ما در دنیای مادی زندگی می کنیم و در چنین جهانی چیزی نمی توان یافت
    از من خوشحالم

    به طور خلاصه، ممکن است ما از شاد بودن در چنین دنیایی صحبت کنیم، به نظر من نه، اجازه دهید
    من از کلمه شانس استفاده می کنم که می توانم، و می توانم.
    من شخصاً هرگز شکایت نخواهم کرد، هرگز چیزی کم نداشتم، تمام چیزی که برای آن کار کرده ام و نیاز دارم
    هرگز پشت شانه هایم را نگاه نکن، و منظورم این است که نه بدهی دارم و نه دشمنی،
    و هرگز به همسایه ام حسادت نکردم، می بینید.

    در مورد من می توانم بگویم که روزهای خوشی را سپری کرده ام و اکنون خوش شانس هستم که چنین و چنان را دارم
    می تواند انجام دهد.
    و این نباید بیشتر باشد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم