هفته گذشته 15 نفر به این سوالات پاسخ دادند. بگذارید خلاصه ای از آن، تحلیلی کوتاه و در نهایت تجربیات خودم در این زمینه را بیان کنم. من نمی توانم همه نظرات را رعایت کنم و فقط رایج ترین آنها را ذکر می کنم. طیف گسترده ای از دیدگاه ها وجود دارد و به نظر من خوب است.

چه چیزی تغییر کرده است؟

چند کامنت برایم جالب شد. به عنوان مثال، شخصی به این نکته اشاره کرد که شما گاهی اوقات انتظارات اشتباهی در مورد کشوری دارید که در آن سفر می کنید، زندگی می کنید یا کار می کنید. با گذشت زمان شما به طور طبیعی "تغییرات" را خواهید دید. دیگران نشان دادند که خودشان در سال‌های اخیر تغییر کرده‌اند و این بر نحوه نگاه شما به تایلند تأثیر می‌گذارد. سپس به این پرسش منتهی می شود که کشور تا چه اندازه تغییر کرده است یا رابطه با کشور و ساکنان آن تا چه اندازه تغییر کرده است. به سختی می توان عددی برای آن قائل شد، احتمالاً کمی از هر دو است. برخی معتقد بودند که نگرش تایلندی ها نسبت به خارجی ها تغییر کرده است: کمتر دوستانه و بیشتر فقط روی پول متمرکز شده است. خارجی ها کمتر مورد استقبال قرار می گیرند و کشور را به مسیر اشتباه می برند.

خواندن اینکه دید شما نسبت به تایلند می تواند تغییر کند اگر شریک یا محل زندگی متفاوتی را انتخاب کنید، برایم خاص بود.

تغییراتی که می توانم تایید کنم مربوط به زیرساخت است. شخصیت روستایی به طور فزاینده‌ای در محیط شهری در حال تغییر است، اگرچه روستاها بیشتر ثابت مانده‌اند. اینترنت به همه جا نفوذ کرده است و عواقب آن را در تظاهرات اخیر می بینیم.

همان چیست ماند?

نظر غالب در آنجا، به استثنای چند مورد، این است که تایلندی ها دوستانه و مهربان باقی مانده اند و خارجی ها از آنها استقبال می کنند. بسیاری از چیزها نیز در مناطق روستایی ثابت مانده است

معرفی یک کشور جدید

سرعت و میزانی که در آن ایده‌های یک فرد تحت تأثیر قرار می‌گیرد و تغییر می‌کند، از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما به طور کلی، من آنها را به شرح زیر توصیف می‌کنم:

معمولاً اولین ورود شما به یک کشور جدید یک تجربه خوشایند است. کشور جدید احساس تحسین، علاقه و لذت را برمی انگیزد، گاهی اوقات با احترام فوق العاده ای. این کشور عجیب و غریب و بسیار خاص است که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. برخی از افراد همچنان از این عینک استفاده می کنند، اما اغلب پس از مدتی این عینک تغییر می کند. افراد تجربیات منفی دارند، به عنوان مثال مسمومیت غذایی، آب دریا آلوده، مجبور به پرداخت رشوه، دریده شدن، مواجهه با افراد بدخلق، بداخلاق و غیره. اینها می تواند تجربیات شخصی باشد (چیزی که خودتان تجربه می کنید) اما همچنین چیزهایی که دوستان می گویند یا مردم در رسانه ها می خوانند. در نهایت تلفیق تجربیات مثبت و منفی منجر به نگاه متعادل تری به کشور می شود. برای هر کسی متفاوت است و هیچ ایرادی ندارد. این چیزی است که می توانیم با هم در مورد آن صحبت کنیم تا قضاوت خود را بیشتر تنظیم کنیم.

وای (پووانایی / Shutterstock.com)

بینش من در طول 20 سال گذشته تغییر کرده است

افکار من در مورد تایلند به همان اندازه در طول سال ها تغییر کرده است. غم انگیزتر شروع کردم به فکر کردن. اجازه دهید به طور خلاصه توضیح دهم که چگونه افکار من در مورد تایلند تغییر کرده است.

من همیشه از زندگی و سفر در تایلند لذت برده ام. من از مردم قدردانی کردم و به طرز عجیبی تفاوت چندانی با رفتار مردم هلند ندیدم. مردم همه متفاوت بودند: افراد خوب، مهربان، باهوش، احمق و پست. تفاوت‌ها سطحی هستند، اغلب برای تجربه کردن آنها سرگرم کننده است، اما تا آنجا که من نگرانم واقعاً مهم نیستند.

در سال 1999 به تایلند مهاجرت کردم، سال بسیار مبارکی بود و نه فقط به خاطر سه 1997 سال. قانون اساسی جدید و خوبی وجود داشت، اقتصاد پس از بحران آسیایی XNUMX بهبود یافت و دولت جدید مراقبت های بهداشتی را برای همه امکان پذیر کرد.

در سال های بعد، توجه من عمدتاً معطوف به زندگی خانواده ام و خودم بود. ما در 3 کیلومتری نزدیک‌ترین روستا، در وسط یک باغ 10 رای با چشم‌اندازی از مزارع برنج تا کوه‌هایی که ما را از لائوس جدا می‌کند، زندگی می‌کردیم. پسر ما در جولای 1999 به دنیا آمد. من در باغ کار کردم و صدها درخت میوه کاشتم. من هنوز می توانم آن درختان زیبا را ببینم، اما در کمال تاسف و ناراحتی، نام تایلندی تعدادی از گونه ها را فراموش کرده ام. زبان تایلندی را یاد گرفتم، کارهای داوطلبانه انجام دادم، به پسرم هلندی یاد دادم و از زندگی لذت بردم. من چیزهای بدی را که می دیدم، مانند فقر، قمار، شراب خواری و فساد، با «اوه خب، همه جا چیزی هست و من درگیر نمی شوم» رد کردم.

فکر می کنم نقطه عطف بعد از سرکوب خونین تظاهرات پیراهن قرمزها در سال 2010 بود. شروع به تعجب کردم که چطور ممکن است چنین اتفاقی بیفتد، شروع به خواندن و فکر کردن بیشتر کردم. وقتی در سال 2012 طلاق گرفتم، زندگی روستایی خود را ترک کردم و با پسرم به چیانگ مای نقل مکان کردم، این امر تقویت و تسهیل شد. من به کتاب های بیشتری دسترسی داشتم و افراد بیشتری برای صحبت در مورد آن. وقت آزاد بیشتر هم پسرم دیگر نمی‌خواست دروس هلندی بیاموزد، زیرا انگلیسی به اندازه کافی دشوار بود و من دیگر مجبور نبودم درختان را هرس کنم. شروع به نوشتن کردم و مدام خوانندگان این وبلاگ را با داستان های منفی درباره سیام یا تایلند آزار می دادم. بدین وسیله از این بابت صمیمانه عذرخواهی می کنم.

در مورد طلاق هم به راحتی پیش رفت. من و شریکم قبول کردیم که هر دو مقصر دوری از یکدیگر هستیم. ما دارایی های زناشویی را عادلانه تقسیم کردیم. او به من اجازه داد که حضانت پسرمان را داشته باشم. و ما دوست ماندیم. پسر ما اغلب به دیدن مادرش می رود و ما هم مرتباً همدیگر را می بینیم. پس خون بدی وجود ندارد. اینجا هم جنبه خوب تایلند را دیدم.

در نهایت، نظر همه در مورد تایلند متفاوت است. قبول کن که به شخص دیگری نگویید که چیزها را کاملاً اشتباه می بیند، اما در صورت لزوم، نظر خود را ارائه دهید. بدون سرزنش دیگران توضیح دهید که چگونه چیزها را می بینید. با تبادل بینش با هم بیشتر یاد می گیریم. اجازه دهید هر کسی تمام تلاش خود را بکند تا درباره تایلند عزیزمان بیشتر بداند. و هیچ اشکالی ندارد که به روش خود به تایلند کمک کنید.

19 پاسخ به “افکار شما در مورد تایلند چیست، چگونه تغییر کرده است و چرا؟ یک ارزیابی و تجربیات من”

  1. رود می گوید

    گاهی اوقات فکر می کنم که آیا تجربیات منفی نتیجه ناتوانی در برقراری ارتباط نیست؟
    چرا تایلندی یاد بگیرید وقتی زنی دارید که می تواند به جای شما صحبت کند؟
    یا انتظار داشته باشید که یک تایلندی در کشور خودش با شما به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کند. بله، البته، اگر شما یک توریست برای سه هفته تعطیلات هستید، اما نه زمانی که در تایلند زندگی می کنید.

    و اگر نمی خواهید زحمت یادگیری تایلندی را متحمل شوید، چگونه به زبان تایلندی می آید؟
    با یادگیری نکردن زبان، اساساً نشان می دهید که علاقه ای به تعامل با تایلندی ندارید.

    در سال‌های زیادی که به تایلند سفر کرده‌ام، به استثنای چند مورد، تنها تجربیات مثبتی از جمله با سازمان‌های دولتی مانند مهاجرت داشته‌ام.
    حتی در برخی موارد فضای بیشتری نسبت به خود تایلندی ها برای انجام کارها به من داده شد.

    • تینو کویس می گوید

      من فکر می کنم، رود، افراد زیادی هستند که بدون دانش تایلندی، ایده نسبتا خوبی از تایلند دارند. اما با دانش تایلندی می توانید بینش بهتری نسبت به تفکر، احساسات و رفتار تایلندی ها به دست آورید. چیزی که من آموخته ام این است که تایلندی ها می توانند در این زمینه بسیار متفاوت باشند.

      صحبت کردن تایلندی به خصوص لذت بخش است. من یک سال قبل از مهاجرت به تایلند شروع به یادگیری آن کردم، اولین روزی که در تایلند به دبیرستانی رفتم تا از معلمی بخواهم که به من آموزش دهد. سپس آموزش فوق برنامه تایلندی را در همه دروس دنبال کردم. بعد از یک سال تصمیم گرفتم فقط تایلندی صحبت کنم، در ابتدا با اشتباهات زیادی. خنده.

      آزاردهنده ترین چیز این بود که وقتی با همسرم به فروشگاه یا اداره می رفتم، همه شروع به صحبت تایلندی با همسرم کردند و به من توجهی نکردند. می توانید تصور کنید که من به عنوان یک فرنگ گستاخ، چه واکنشی به آن نشان دادم.

      دلم برای تایلند و تحصیل پسرم در آنجا تنگ شده است. غمگین. گاهی از ماندن در هلند پشیمان می شوم.

    • فونز می گوید

      من بلژیکی هستم و الان 15 سال است که در تایلند زندگی می کنم. من در خانه با همسرم هلندی صحبت می کنم، او 25 سال است که در بلژیک زندگی می کند. او به من اجازه نمی‌دهد تایلندی صحبت کنم زیرا نمی‌توانم صداهای مختلف را بشنوم یا تلفظ کنم و بنابراین همیشه چیزهای متفاوتی با آنچه منظورم می‌گویم، می‌گویم.

  2. اریک می گوید

    رود، درست است. من اکنون سی سال است که در تایلند زندگی/سفر می کنم و همیشه با کشور و مردم سازگار شده ام، از جمله با یادگیری زبان، اگرچه هرگز به مهارت های زبانی تینو نخواهم رسید. به هر حال، ارتباط به زبان محلی اولین قدم است و پس از آن مردم تایلند واقعاً آن دسته از شکارچیان دلار نیستند که شما گاهی در مورد آنها می خوانید، اگرچه استثناهایی وجود دارد، اما کجا نیست؟

    آنچه تینو در مورد وضعیت سیاسی و اقدامات سخت دولت می گوید (به عبارت دیگر...) برای من نیز ناامیدی بزرگی است، اما من آن را با وضعیت کشورهای همسایه که در آن ها بهتر نیست، مقایسه می کنم.

    به نظر می رسد هر دولتی به برادر بزرگ چین نگاه می کند که اجازه دارد هر کاری که می خواهد در جهان از نظر حقوق بشر انجام دهد و دریا و ذخایر آبی چهار رودخانه بزرگ در منطقه هیمالیا را تصاحب کند. پاسخ یکی از ابررویالیست ها مبنی بر اینکه ممکن است با جوانان معترض به زور برخورد شود دقیقاً گویای ذهنیت چینی است که در هنگ کنگ دیدیم.

  3. ژاک می گوید

    هیچ چیز تغییرپذیرتر از انسان نیست و تنها ثابت آن تغییر است. چنین است، چنین بوده و خواهد ماند. تربیت، آموزش، تجربیات شخصی همه بر ما به عنوان مردم تأثیر می گذارند. بنابراین جای تعجب نیست که اکنون در مورد آن بحث می شود. سازگاری نیاز به اراده قوی و علاقه شخصی دارد. عشق و شیفتگی نیز می تواند در این امر نقش داشته باشد. ارتباط همیشه ضروری است و چیزهای زیادی می توان از آن به دست آورد. ماندن در گفتگو با یکدیگر و پذیرفتن نظرات دیگر بدون قضاوت ارزشی کاری نیست که همه بتوانند انجام دهند. یک قلب اجتماعی برای محبت لازم همسایه که جرأت می کند این را با صدای بلند بگوید. اگر خودتان را بشناسید، در حال حاضر یک قدم جلوتر از کسانی هستید که این را در خود ندارند. فقدان یا عدم تمایل به باز کردن و پرداختن به این موضوع چیزی است که من در بسیاری مشاهده می کنم. چه کسی این را نداند، حق خود و بقیه را بیهوده تلقی می کند؟ کتاب های زیادی در این زمینه نوشته شده است، اما در مورد تقاضا بودن آنها تردید دارم. تحمل دردسرهای خودمان قبلاً برای بسیاری از فعالیت های روزانه مراقبت کرده است. من نمی توانم آن را زیباتر کنم، حتی اگر واقعاً بخواهم. بشریت در تنوع خود و ما باید به آن بسنده کنیم.

    • تینو کویس می گوید

      آفرین، ژاک، من کاملا با آن موافقم. حرف خود را باز کنید و زود قضاوت نکنید. اعتراف می کنم که من گاهی اوقات دومی را خیلی سریع انجام می دهم.

    • غارت می گوید

      پذیرفتن نظرات (و فرهنگ‌ها) دیگر بدون قضاوت ارزشی برای آنها. یک قلب اجتماعی برای صدقه لازم. چیزهایی که قبلاً از پدر و مادرم دریافت کردم که در سال 1950 اندونزی را به مقصد هلند ترک کردند. آنها مسیحی بودند، هلندی صحبت می کردند و غذاهای هلندی و عادات غذایی را می دانستند. آنها با نگرش باز خود در کشور جدید خود به خوبی موفق شده اند و به 5 فرزند جهت و آینده داده اند. من افکار آنها را به زندگی خصوصی خود و همچنین در کارم وارد کرده ام. و اکنون نیز به مدت 5 سال در تایلند. این من را به فردی ثروتمند و شاد تبدیل کرده است.

  4. از پا افتادن می گوید

    ایده خوبیه همه

    مغز من متفاوت از دیگران کار می کند و در این سن دیگر نمی توان زبان تایلندی را طوری یاد گرفت که بتوانید خود را به خوبی با آن بیان کنید.
    زبان انگلیسی نیز برای اکثریت تایلندی ها نیست، بنابراین من در یک حباب مهاجر زندگی می کنم.
    برای تعطیلات بد نیست اما اقامت طولانی؟
    من فکر می کنم این مشکل زبانی کیفیت یک رابطه محلی در تایلند را نیز محدود می کند.

    در مورد من، ناتوانی در برقراری ارتباط بهینه دلیلی برای بازگشت احتمالی من به NL است.
    اما من اینجا راحت زندگی می کنم، بنابراین ترک را به تعویق می اندازم.

  5. جک اس می گوید

    من چهل سال است که به تایلند می آیم. برای اولین بار در سال 1980 به عنوان یک کوله گرد (آن زمان خود را مسافر می نامیدند). پس از آن، به مدت 30 سال بسیار منظم، گاهی اوقات ده بار در یک سال به عنوان عضوی از خدمه آلمانی لوفت هانزا. بزرگترین سرگرمی من کامپیوتر و سایر ابزارهای فنی بود و هست. و اینجاست که من یک تغییر منفی دیدم. وقتی هنوز کار می کردم، مرکز خرید همیشگی من پانتیپ پلازا بود. 15 تا 25 سال پیش می‌توانستید هر چیزی را در آنجا پیدا کنید که به هیچ کجا نمی‌رسید و همچنین بسیار ارزان. شما یک پلی استیشن دارید که برای پخش نسخه‌های غیرقانونی تبدیل شده است، از جمله 50 بازی با قیمتی کمتر از یک نسخه اصلی در هلند، به عنوان مثال.
    حالا، هر وقت به آنجا می روم... به سختی چیز جالبی پیدا می شود. همچنین اینجا در هوآهین، کاوش در بخش‌های فناوری اطلاعات بی‌ارزش است.
    قیمت ها بسیار بالاتر از قبل هستند (نسبتا) و هر چیزی که امیدوارید پیدا کنید هنوز در دسترس نیست یا بسیار گران تر از خارج از کشور است.

    در طول چهل سال گذشته، تایلند آبادتر شده است. مدرن تر. اما این معمولاً تایلندی نیست، این یک پیشرفت کلی است.

    چیزی که من را در تایلند ناامید کرد توسعه به سمت گردشگری انبوه بود. البته پول هم آورد، اما من هلند را ترک کردم تا دور فرنگ نباشم. وقتی به سال 1980 و گردشگری و نوع افرادی که تا سال 2020 به تایلند پرواز کردند فکر می کنید، تقریباً برای کووید 9 سپاسگزارم.

    اما برای بقیه تفاوت کمی با قبل وجود دارد ... من واقعا دوست دارم اینجا باشم ...

    • سلام می گوید

      من کاملاً نتیجه گیری شما را به اشتراک می گذارم. من از سال 1969 تجربه دارم. زنان
      در BKK همه در "سارانگ" راه می رفتند.
      زمانی که لوفت‌هانزای شما به‌عنوان اولین شرکت، گردشگران را هدایت کرد، این موضوع تغییر کرد
      جامبو 747 جدید. مردان با سینه برهنه و زنان با شلوارک
      از آن لحظه به بعد، خیابان‌های BKK همچنان به طور فزاینده‌ای جمعیت داشت
      آنها هنوز نیامده اند
      در طول سال ها، تایلند از سرعت مردم پیروی کرده است.
      توریست ها (فرنگ ها) مقصر این امر هستند.
      در اصل، من فکر نمی کنم تایلند بیشتر از این تغییر کرده باشد، مثلاً هسته اصلی هنوز تایلندی است!، همانطور که من هنوز فکر می کنم ند. صبح.
      در تمام سفرهایم در آسیا همیشه با یک کشور متفاوت روبرو می شدم!
      چیزی که همیشه مرا مجذوب خود کرده بود متفاوت بودن بود. چگونه متفاوت است
      همیشه ارزش مطالعه دارد
      شعار من همیشه این بود: هلند را ترک کن. با ذهنی باز، آنچه در ادامه می آید شگفتی است. من و همسرم هنوز هم هر سال از تایلند لذت می بریم دقیقاً به خاطر آن
      هنوز شخصیت خودش را دارد

      • جک اس می گوید

        لوفت هانزا من مخاطبان بسیار متفاوتی را نسبت به خطوط هوایی چارتر، ایر چین یا هر ایرلاین ارزان قیمت دیگری به تایلند آورده است. هرازگاهی یک فرد بدوی آنجا بود، اما در کل اگر می‌توانستید بلیط گران‌تری تهیه کنید، با لوفت‌هانزا پرواز می‌کردید. اما در مورد بقیه با شما موافقم!

  6. جانی بی جی می گوید

    زیبا و آشکار نوشته شده است و امیدوارم که انگیزه فاجعه قریب الوقوع نباشد.
    در مورد تسلیم، من لحظه نقطه عطف را جالب می دانم. شاید این هم پایه طلاق دو سال بعد را گذاشت؟
    من در مرحله ای هستم و می مانم که بگذارم هر کس کار خودش را انجام دهد و اگر من یا خانواده ام را اذیت نکرد، آماده هستیم تا دست کمکی به عزیزان بدهیم، اما بعد خود کنترل توسط یک دولت تحمیل می شود و چه چیزی من این را در میان بسیاری از تایلندی ها نیز احساس می کنم.

    • تینو کویس می گوید

      نه، این مبنای طلاق نبود، این خیلی شخصی بود.

      آن نقطه عطف، تظاهرات پیراهن قرمز و پایان خونین آنها، مرا شوکه کرد و شروع به خواندن بیشتر در مورد تاریخ تایلند، سیاست، بودیسم و ​​غیره کردم.

      • هانس ون دن پیتاک می گوید

        تینو، من با شما موافقم که پایان تظاهرات پیراهن قرمزها و غیره خونین و تکان دهنده بود. اما آنچه شما اشاره نکردید و تجربه نکردید خشونت خونین و تکان دهنده پیراهن قرمزها بود. تو از خشونت خیلی دور بودی و من وسطش بودم. تیراندازی به پلیس و سربازان شلیک شد که عواقب مرگباری در پی داشت. یک نارنجک در سالا دانگ پرتاب شد که به شدت زخمی شد. مغازه‌هایی که من در آن‌ها مشتری بودم و خانه‌های افرادی که به خوبی می‌شناختم، به آتش کشیده شدند، هرچند که بخشی از درگیری نبودند. پس از آن که تمام تلاش‌ها برای حل مسالمت‌آمیز آن به دلیل عده‌ای متعصب شکست خورده بود، تصمیم دولت گرفت که به شدت مداخله کند. به نظر من خیلی موجه وقتی گلوله ها، نه تنها از ارتش، به معنای واقعی کلمه دور گوشم سوت زد، فرار کردم. از نظر سیاسی ما در یک طرف هستیم. مردم حق دارند از منافع خود دفاع کنند و با ظلم به هر شکلی مبارزه کنند. و گاهی اوقات فشار اضافی اجتناب ناپذیر است. اما اگر آنها از انواع نادرست مانند آقای T. S. پیروی می کنند و از خشونت نامتناسب استفاده می کنند، آن وقت برای من همین است.

        • تینو کویس می گوید

          من با شما موافقم که از طرف پیراهن قرمزها و همچنین از طرف پیراهن زردها خشونت وجود داشت. هم آن خشونت و هم ضد خشونت بیش از حد دولت مرا به فکر واداشت. من قصد ندارم وارد این موضوع شوم که چه کسی حق دارد و چه کسی مقصر است. این یک داستان متفاوت و پیچیده تر است.

  7. آرتور می گوید

    لوک متاسفانه این حقیقت غم انگیز بلژیک است... من سخت کار می کنم تا دوست دختر تایلندی ام را که سال ها می شناسم و می شناسمش به بلژیک برسانم تا اینجا ازدواج کند و سخت کار کند، پس انداز کند و بعد از 5 سال به هوا هین نقل مکان کند. امیدوارم کار کند زیرا می ترسم انجام این کار در این کشور میمون آسان نباشد زیرا من یک بلژیکی سفیدپوست هستم ... اگر منظورم را می دانید ...

  8. غارت می گوید

    خب چی بگم به این من در 10 تا 20 سال گذشته هیچ جریمه ای در هلند نداشته ام.
    در تایلند حدود 20 مورد از آنها وجود دارد.
    اما همه آنها موجه بودند، بنابراین من از این موضوع شکایت نمی کنم. اما می ترسم تایلند هم واهالا نباشد.
    فکر می‌کنم ماه‌های زمستان زمان خوبی برای گذراندن است، و من نمی‌خواهم دوره‌های بهار، تابستان و پاییز را در هلند از دست بدهم. اما به هر کدام مال خودش

    • جک اس می گوید

      هاها... تنها جریمه ای که باید در تایلند می پرداختم این بود که با چرخش در هوا هین، جایی که مجاز نبود، به حرف دوست دخترم (و همسر فعلی فعلی) گوش دادم.
      اما من بیشترین جریمه ها را در هلند و سنگین ترین جریمه ها را در آلمان داشته ام... از این سه، یکی موجه بود.
      اگر بخواهم مانند تایلند در هلند رانندگی کنم، احتمالاً گواهینامه رانندگی ام را می گیرند. شروع به رانندگی در سمت اشتباه جاده….

  9. گیسو را فر زدن می گوید

    چه نوشته زیبا و متعادلی.
    خود اندیشی و نام گذاری آن عالی است


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم