قسمت پنجاهم امروز. در واقع، نقطه عطفی برای این مجموعه است که در آن خوانندگان وبلاگ تجربیات سرگرم کننده ای را با ما به اشتراک می گذارند. اما ما هنوز متوقف نشده‌ایم، بنابراین با خیال راحت داستان خود را در مورد چیزهای خاص، خنده‌دار، کنجکاو، عجیب، تکان‌دهنده، هیجان‌انگیز یا معمولی که در تایلند تجربه کرده‌اید از طریق ویراستاران بفرستید. فرم اطلاعات، احتمالاً با عکسی که خودتان ساخته اید.

پس از یک قرعه کشی (غیر منصفانه)، افتخار این قسمت جشن از همان ابتدا به دست وبلاگ نویس ما، آلبرت گرینگهویس، که بیشتر شما را با نام گرینگو می شناسید، رسید. در سال 2010 او داستانی درباره ماجراجویی در رودخانه کوائه در استان کانچانابوری نوشت که از آن زمان تاکنون چندین بار تکرار شده است. اما همچنان داستان زیبایی است که در این مجموعه می گنجد و بنابراین خوانندگان طولانی مدت و جدید را مجذوب خود خواهد کرد.

این داستان از آلبرت گرینگهویس

ماجراجویی خطرناک در رودخانه Kwae

در طول تعطیلات در استان کانچانابوری، در امتداد رودخانه کوای به سمت شمال رانندگی کردیم. در مسیر وارد پارک ملی شد، در کنار رودخانه غذا خورد، آبشار را دید و با نوعی کایاک موتوری روی رودخانه سفر کرد. در طی آن سفر با قایق به این ایده رسیدیم که شب را در سایت، در یک قایق بگذرانیم. تعداد زیادی به اصطلاح «کلک» وجود داشت، ببینید که به عنوان یک قایق بزرگ از بشکه های نفت، چرا خانه ها ساخته شده است. برخی از آن قایق ها دارای یک اسکله ثابت هستند، برخی دیگر از پایه برای شب به اسکله یدک می شوند.

یک قایق با اسکله دائمی، با 4 اتاق، همه بسیار ابتدایی اجاره کرده بودیم، اما بیا، تو تعطیلات چیزی می خواهی. چمدان‌های ما باید از ماشین به پایین پله‌ها و چند رمپ به قایق دوم کشیده می‌شد، که ما را در یک یا دو مایل به محل اقامت می‌برد. قایق که ما را حمل می کرد به قایق خانه متصل بود که برای شام مجهز به آشپزخانه کوچک، دو میز غذاخوری، بشقاب، کارد و چنگال و ... بود. یک سیستم استریو همراه با تلویزیون هم در راه از یکی از همسایه ها گرفته شد تا عصر از کارائوکه لذت ببریم.

قایق خانه به خوبی روی ساحل لنگر انداخته بود، در حدود 5 متری قایق در بدو ورود. می توانستیم در آب بپریم و سپس کمی در یک نوع ساحل راه برویم. ما همچنین می توانستیم ماهیگیری کنیم، اما این موفقیت آمیز نبود. در توالتمان که کف آن چوبی بود، از میان شکاف‌ها دیدم که نوعی سبد گیره زیر کاسه توالت ما نصب شده است.

فقط یک گفتگوی کثیف در این بین: ادرار تقریباً بلافاصله با آب سریع مخلوط شد، پیام بزرگ و کاغذ در سبد باقی ماند. آب آن سبد را خالی کرد، اما به گونه ای که تکه های کوچک مدفوع همیشه در آب مجانی ختم می شد. هر بار که از آنجا عبور می کردید، می توانستید دسته ای از ماهی های بزرگ خوب را در اطراف آن کندو ببینید که برای یک تکه "غذا" می جنگند. پس جای تعجب نیست که ماهیگیری با طعمه های معمولی که قبلاً امتحان کرده بودیم موفقیت آمیز نبود.

شام و هر چیز دیگری که می‌خواستیم (آبجو، ویسکی، آب و...) همیشه با قایق موتوری به صورت مرتب تحویل داده می‌شد. علاوه بر این، یک قایق parlevinker مرتباً از راه می رسید، که همچنین همه چیز را برای فروش ارائه می داد. باید اضافه کنم که یک قایق خانه دیگر به قایق خانه ما وصل شده بود که 2 پسر روی آن می خوابیدند که برای همه کارها و کارها به ما کمک می کردند.

بسیار لذت بخش آن شب در قایق حمل و نقل، غذا خوب بود، نوشیدنی ها آزادانه جاری می شد و هر چه دیرتر "بهتر" می شد، آواز خواندن و رقصیدن وجود داشت. حالا که آواز تایلندی گاهی برای من زیاده روی می کند، بنابراین کمی هم قدم زدم. متوجه شدم که آب خیلی سریعتر از بعدازظهر جاری شد و ساحل کاملاً ناپدید شد. آب در امتداد بستر رودخانه حداقل 50 سانتی متر بالاتر از قبل جریان داشت. (روز بعد، مدیر قایق گفت که هر روز به دلیل یک نیروگاه در بالادست که برق را از برق آبی تولید می کند، این اتفاق می افتد). به دلیل آن جریان سریع، قایق حمل و نقل هر از گاهی کمی حرکت می کرد و من نگاهی به خطوط پهلو گرفتم. خوب، خطوط پهلوگیری، در سمت فعلی، اتصال به خوبی با یک طناب به ضخامت حدود یک اینچ ساخته شده است. در طرف دیگر، طناب مشابهی بین تخته های قایق حلقه زده بود. Mwah، واقعا خوب نیست، اما اینجا تایلند است، بنابراین من راه افتادم. وای عزیزم اگه بیشتر بهش توجه میکردم! اگرچه اگر من داشتم، احتمالاً بقیه به من می خندیدند.

ساعت نزدیک به دوازده شب بود، هنوز روحیه خوب بود، اما کم کم می خواستیم مهمانی را به هم بزنیم. ناگهان کسی فریاد زد، کابل شکسته است و شما واقعاً دیدید که قایق در سمت فعلی در حال دور شدن از قایق خانه است. دو نفر به سرعت روی قایق خانه پریدند تا دوباره قایق را ایمن کنند و من به سرعت به سمت جلو رفتم. اما هیچ مانعی وجود نداشت، من توانستم نرده قایق خانه را بگیرم و سعی کردم قایق حمل و نقل را به جای خود برگردانم. خوب، این فقط چند ثانیه طول کشید. آب تند قایق را گرفت و من نیمه در آب بودم. ماهی پاهایم را بو کرد - احساس ناخوشایندی - و به سختی توانستم دوباره روی قایق خانه بالا بروم. خوشبختانه کیف پولم هنوز در جیب دکمه دار پشتم بود.

قایق با 6 نفر باقی مانده در مدت چند دقیقه در تاریکی از دیدگان ناپدید شد. دو پسر که با قایق موتوری خود به دنبال قایق رفتند، به سرعت نوک زدند، کاری از دستمان برنمی‌آید جز صبر کردن. خوب، با چنین قایق چیز زیادی نمی شود، واژگونی به دلیل سطح حدود 10 در 6 متر تقریبا غیرممکن است، اما هنوز! آنها همچنین می توانند به شکل اشتباهی به والکانت ضربه بزنند یا با قایق دیگری برخورد کنند. هیچ کدام از اینها، قایق در وسط نهر نگهداری می شد و پسرها در 4 یا 5 کیلومتری پایین دست به قایق رسیدند و توانستند قایق را متوقف کنند.

پس از حدود یک ساعت انتظار، گروه با جلیقه های نجات سوار قایق موتوری برگشتند، به کسی آسیبی نرسید، اما البته همه کاملا شوکه شده بودند. ما پسرها را به قایق فرستادیم تا نوشیدنی ها و غذای باقی مانده را بیاورند، زیرا در هلندی به نوشیدنی نیاز داشتیم.

صاحب قایق ماجراجویی ما را صبح روز بعد رد کرد و گفت: "خب، این اغلب اتفاق می افتد، اما تصادفات واقعی هرگز اتفاق نمی افتد!"

8 پاسخ به "شما انواع چیزها را در تایلند تجربه می کنید (50)"

  1. کریستیان می گوید

    یک داستان وحشتناک واقعا این یک غافلگیری کامل برای شما بود. اما خوشبختانه نتیجه خوب بود.

  2. جانی بی جی می گوید

    داستان خوبی است که من هنوز نمی دانستم، اما یک سبک زندگی را نشان می دهد، یعنی در صورت مسئولیت پذیرفته نشدن خطرات را پوشش نمی دهد.

    اتفاق می افتد و همه چیز بهتر از کاهش ریسک و شرکت های بیمه است. اگر همه چیز اشتباه پیش رفت، می توانید انتظار یک پرونده طولانی و در نتیجه هزینه های وکیل زیادی را داشته باشید، بنابراین بهتر است آن را بین خودتان ترتیب دهید. چیزی که پلیس هم ترجیح می دهد و هر کاری می تواند برای حل و فصل دوستانه آن انجام می دهد. با یک قاضی شما یک قدم خیلی دور هستید و این واقعاً کمی عدم اطمینان است.
    اگر به دنبال اطمینان هستید، تایلند مقصدی چالش برانگیز است.

  3. اندی می گوید

    عالی، چه تجربه زیبایی، شما هرگز این را فراموش نخواهید کرد، اینجا تایلند است، Laissez faire،
    داستان منحصر به فرد، تقریباً دوست دارم خودم آن را تجربه کرده باشم.555

  4. همتا می گوید

    سلام گرینگو،
    عکس العمل جانی بی جی و روایت شما از توردها در منام کوای خاطره ای را زنده کرد.
    حداقل 25 سال پیش من با خواهر و برادر شوهرم برای آموزش غواصی در کنیا رفتم.
    پس از چند روز امتحان برای دیپلم آب آزاد PADI.
    برادر شوهرم همیشه از اسهال رنج می برد.
    بنابراین ما یک لباس غواصی گرفتیم و شما از قبل احساس می کنید که در حال آمدن است. او آن را دوست نداشت هاها
    بنابراین صدها ماهی که برای خوردن غذای لذیذ از قوزک پا، قمه و یقه او آمده بودند.
    من داستان شما را برای خواهر و برادر شوهرم ارسال می کنم

  5. خون مو می گوید

    گاهی اوقات یک باربیکیو زغالی نیز روی چنین قایق روشن می شود
    واقعا هوشمند نیست، اما اغلب هیچ اتفاقی نمی افتد.

    با این حال، من تعداد زیادی مرگ و میر را نیز دیده ام که وقتی یک لامپ نفت سفید را در یک خانه ییلاقی بامبوی اولیه در شب بردند و به دلیل باد شدید، 3 خانه ییلاقی در مدت کوتاهی آتش گرفتند.
    لامپ نفت سفید ممکن است افتاده باشد یا سقوط کرده باشد.

    باید مراقب آتش باز و کلبه های بامبو خشک و رفتینگ باشید.

  6. ویلیام فیلیوس می گوید

    چه خوب که یک گذشته دریایی پشت سر خود دارید یا ممکن است پایان بدی داشته باشید. اکنون می توانید با واکنش سریع هم بدن و هم کیف پول خود را نجات دهید…

  7. کشتی می گوید

    من همچنین یک بار روی یک قایق در رودخانه کوای خوابیدم، جایی که حدود 6 نفر از آنها با یک راهرو از یک طرف به هم وصل شده بودند، زیرا در شب با مشعل روشن شده بود، با آن همه سقف های کاهگلی خشک واقعاً خطرناک بود. همچنین در آن نگاه کردم. تعجب کردم، اما اکنون می دانم که تایلندی ها تا دیر نشده خطری نمی بینند و به چیزی فکر نمی کنند

    • خون مو می گوید

      کشتی،

      آتش باز و نی با هم خوب نمی شوند.
      در دهکده ای که ما اغلب از آن بازدید می کنیم، یک کباب کره ای زیر سقف های کاهگلی در یک رستوران سرو می شد. بعد از سال دوم همه چیز سوخته بود.
      وقتی باد می وزد، آتش خیلی سریع از طریق جرقه ها پخش می شود.

      همچنین در یک استراحتگاه ساحلی که به طور مرتب از آن بازدید می کردیم، 4 رستوران پشت سر هم در آتش سوخت.
      رستورانی که آتش سوزی در آن شروع شد سقف کاهگلی داشت.
      به دلیل وزش باد شدید، 3 نفر دیگر به سرعت در آتش سوختند.
      رستوران ها بازسازی نشده اند.

      شاید تایلندی ها فکر می کنند که مجسمه ها و طلسم های زیاد بودا آنها را از خطر محافظت می کند و به آنها قدرت خاصی می دهد.
      هنوز می توانم افسر ارشد نظامی را به یاد بیاورم که یک تعویذ بسیار گران قیمت خرید که او را از گلوله محافظت می کرد.
      او به یک سرباز دستور داده بود که به او شلیک کند تا ثابت کند که حرز دارای قدرت محافظتی است.
      او زنده نماند.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم