Lao Folktales یک نسخه انگلیسی زبان با حدود بیست داستان عامیانه از لائوس است که توسط دانش آموز لائوسی ضبط شده است. منشأ آنها در داستان های هندی نهفته است: پاñچاتانترا (همچنین به عنوان Pañکاتانترا) داستان‌های مربوط به دوران، و داستان‌های جاتاکا درباره زندگی گذشته بودا زمانی که او هنوز بودیساتوا بود.

در میان چیزهای دیگر، با مرد جوان Xieng Mieng روبرو می شوید که X در آن زبان به صورت CH تلفظ می شود. این مرد جوان یک رذل، یک شرور، یک مسخره است که با شاه مسخره بازی می کند. او را با شخصیت دیک تروم، نویسنده یوهان کیفیت، با تیجل اویلن اشپیگل از فرهنگ عامه هلندی-آلمانی، و با شری تانونچای شرور تایلندی مقایسه کنید.

این داستان ها برای اهداف تبلیغاتی در مبارزات پاتت لائو (1950-1975)، حزب کمونیست لائوس استفاده شد. فقط برای حفظ امنیت، به خواننده می گویم: آن را خیلی جدی نگیرید….


Xieng Mieng به شدت از دستورات پیروی می کند!

در لائوس مردم آجیل فوفل را می جویدند. حتی الان. این مثل آدامس نیست. دانه فوفل باید با مواد و ابزاری که در جعبه فوفل نگهداری می شود تهیه شود. و اگر پادشاه بودی جعبه فوفل گرانقیمت طلا یا نقره داشتی و دربار آن را در سبد فوفل حمل می کرد.

پس پادشاه به شینگ مینگ گفت: «امروز به مسابقات اسب دوانی می روم. تو سبد فوفل مرا حمل می کنی و دنبالم می آیی. "چطور داریم به آنجا می رویم؟" Xieng Mieng پرسید. من سوار اسب سفیدم می شوم و تو پیاده می روی. Xieng Mieng گفت: "بله، من شما را دنبال می کنم." "دقیقا!" پادشاه گفت.

پادشاه سوار بر اسبش شد و ژینگ مینگ با پای پیاده او را در میان مزارع برنج دنبال کرد. چون اسب قوی داشت سریع سوار شد. از طرف دیگر، شینگ مینگ، آهسته راه می رفت، زیرا دوست داشت گل ها را بو کند و مدتی زیر سایه درخت نشست. حتی چرت زد…

شما کجا هستید؟

پادشاه به مسابقات اسب دوانی رسید. او مسابقه اول را تماشا کرد. و به دومی نگاه کرد. او گرسنه یک دانه فوفل بود. سپس سوم و چهارم و ... فینال و تنها پس از آن Xieng Mieng با سبد فوفل خود رسید.

Xieng Mieng! کجا بودی؟ من منتظر سبد فوفلم هستم!' با عرض پوزش، اعلیحضرت. تو به من گفتی دنبالت بروم و من انجام دادم. من اینجام.' پادشاه به یاد آورد. درست است، شینگ مینگ. گفتم دنبال کن هفته آینده دوباره به مسابقات می روم. سپس شما سبد فوفل من را حمل می کنید و در اسرع وقت دنبال من می آیید. می فهمی؟ Xieng Mieng گفت: "بله، من در اسرع وقت شما را دنبال خواهم کرد." "دقیقا!" پادشاه گفت.

هفته بعد پادشاه دوباره سوار اسبش شد و به مسابقه رفت. Xieng Mieng با بیشترین سرعتی که می توانست پشت سر او دوید. او آنقدر سریع دوید که سبد واژگون شد و دانه‌های فوفل افتاد. Xieng Mieng برای برداشتن آجیل برای لحظه ای ایستاد، اما خندید و دوباره به دنبال پادشاه دوید.

در طول اولین مسابقه، Xieng Mieng با نفس نفس زدن از پله ها بالا آمد. "خیلی خوب، Xieng Mieng، من می بینم که شما در اسرع وقت آمدید. حالا سبد فوفل را به من بده. پادشاه دستش را به داخل سبد برد. آجیل فوفل وجود ندارد. آنها کجا هستند؟' "من آنها را رها کردم." شما آنها را رها کردید؟ اما چرا آنها را نگرفتی، احمق؟ چون اعلیحضرت، من باید هر چه زودتر شما را دنبال می کردم. اگر بخواهم آجیل را بردارم، الان خیلی دیر شده بودم.

پادشاه به یاد سخنان او افتاد. "درست می گویی، شینگ مینگ. گفتم هر چه زودتر دنبالم بیا. هفته آینده دوباره به مسابقات می روم. سپس سبد فوفل من را حمل می‌کنی و هر چه سریع‌تر دنبالم می‌روی، اما باید هر چیزی که می‌افتد را برداری. آیا می فهمی؟' شینگ مینگ گفت: بله. هر چه سریعتر دنبالت می‌آیم و هر چیزی که بیفتد را برمی‌دارم.» "دقیقا!" پادشاه گفت.

هفته بعد، پادشاه دوباره به مسابقات رانندگی کرد و Xieng Mieng با حداکثر سرعتی که می توانست دنبال کرد. و بله، سبد دوباره واژگون شد و آجیل فوفل در جاده بود. Xieng Mieng آنها را در اسرع وقت برداشت و با عجله به دنبال پادشاه آمد. اما متوجه شد که هنگام راه رفتن، مدفوع بخار شده از الاغ اسب می ریزد. Xieng Mieng خندید. تمام فضولات را برداشت و در سبد فوفل گذاشت. او ابتدا در مسابقه دوم به پادشاه رسید.

"Xieng Mieng، من دوست ندارم ناامید باشم. آیا فوفل در سبد من وجود دارد؟ "در واقع اعلیحضرت." پادشاه به سمت فوفل خود در سبد دست برد، اما مدفوع گرمی احساس کرد... «این چیست؟ این مزخرف است! "دقیقا!" Xieng Mieng پاسخ داد. "و چرا در سبد فوفل من مدفوع است؟" آیا سخنان خود را به خاطر نمی آورید، اعلیحضرت؟ باید هر چه سریعتر دنبالت می آمدم و هر چیزی که افتاد را جمع می کردم. فوفل افتاد و من آن را برداشتم. فضولات افتاد و من آن را برداشتم. من دقیقاً همان کاری که شما گفتید را انجام دادم…

منبع: Lao Folktales (1995). ترجمه و ویرایش Erik Kuijpers

هیچ نظری امکان پذیر نیست


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم