انتظار دارید پای مرغ در کاری باشد اما از کرکس گوشت بگیرید. که خواستار انتقام است!

پادشاه در حال تماشای مسابقه بین ژینگ مینگ و شینگ نیان بود. او با شیوایی های Xieng Mieng سرگرم شد و از اینکه کسی به آن علاقه پیدا کرده بود هیجان زده بود. او او را در حال راه رفتن دید و خندید: «پس، شینگ مینگ، شنیدم که چطور شینگ نیان را شکست دادی. تو واقعاً آدم باهوشی هستی.

برای من افتخار است، اعلیحضرت، اما من واقعا یک پسر معمولی هستم. تو واقعا خیلی باهوش تر از من هستی. شاه گفت: گرفتن چنین مرد باهوشی آسان نیست. "به همین دلیل است که من شما را برای یک شام ویژه برای جشن پیروزی شما به کاخ دعوت کرده ام. من از سرآشپزهای قصر خواسته ام که برای شما کاری قرمز مخصوص بپزند. "این از نظر شما بسیار مهربان است، اعلیحضرت."

پادشاه دستانش را زد و خادمان سینی شام آوردند که در ظروف درب نقره ای گرم می شد. همه غذاها را در بشقاب شینگ مینگ گذاشتند، اما بشقاب پادشاه خالی ماند…

"اعلیحضرت، برای شام به ما ملحق نمی شوید؟" "من می خواهم، اما در حال حاضر امکان پذیر نیست. من به طور غیر منتظره باید با یک سفیر صحبت کنم. اما امیدوارم از این کاری قرمز خارق‌العاده خوشتان بیاید و لطفاً فردا به من بگویید که آیا آن را دوست داشتید.' پادشاه اتاق را ترک کرد و Xieng Mieng کاری قرمز را شروع کرد.

صبح روز بعد به پادشاه گزارش داد. "پس، Xieng Mieng، غذا چطور بود؟" 'واقعا خوشمزه بود. از شما به خاطر دعوت کردنم ممنونم.' این از یک دستور غذای جدید از آشپزهای من بود. آیا مواد تشکیل دهنده را شناختید؟

"مطمئنا، مقدار زیادی فلفل قرمز و علف لیمو و شیر خشخاش." 'بیت. و گوشت؟ "مرغ" "تقریبا خوب است." اردک؟ 'نه کاملا. دوباره حدس بزن؟' شاید مرغ هندی؟ مرغ هندی بود؟ "نه، Xieng Mieng، دوباره اشتباه. آیا می خواهید بدانید کدام پرنده بود؟ "مطمئنا بله!" 'کرکس!' پادشاه خندید «ما یک کرکس کباب کردیم. من تو را دارم، چینگ مینگ!

انتقام!

چند هفته بعد، شهروندان به کاخ دعوت شدند تا نقشه های ساخت و ساز جدید در شهر را بررسی کنند. تخته سیاهی آماده بود و پادشاه توضیح داد: درختان ساج در کنار بازار رشد خواهند کرد. پادشاه یک تکه گچ برداشت تا روی تخته سیاه بنویسد. اما گچ ننوشت…. ژینگ مینگ گفت: «اعلیحضرت، گچ را لیس بزنید، آنگاه کار خواهد کرد.

و پادشاه لیسید اما هنوز مداد رنگی نمی نوشت. Xieng Mieng گفت: "دوباره لیک کن، اعلیحضرت." پس پادشاه دوباره لیسید و سعی کرد بنویسد اما باز هم موفق نشد. سپس Xieng Mieng مداد رنگی را گرفت و به خوبی به آن نگاه کرد. اوه، اعلیحضرت، این باید یک سوء تفاهم باشد! این مداد رنگی نیست این مدفوع کرکس است! اعلیحضرت، طعم آن چگونه بود؟

منبع: Lao Folktales (1995). ترجمه و ویرایش Erik Kuijpers.

3 پاسخ به “'انتقام Xieng Mieng'; یک داستان عامیانه از داستان‌های عامیانه لائوس

  1. تینو کویس می گوید

    چگونه Xieng Mieng می تواند پادشاهان را فریب دهد! مردم باید این داستان ها را دوست داشته باشند. چه خوب که شاه تلافی نمی کند و جواب می دهد!

    • اریک می گوید

      صبر کن تینو، این انتقام در راه است…..

      • تینو کویس می گوید

        Xieng Mieng زنده ماند. مطمئن.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم