وان دی، وان مای دی (قسمت 2)

نوشته کریس دی بوئر
Geplaatst در کریس دی بوئر, ستون
برچسب ها: ,
3 اوت 2016

من به تازگی اولین ستون WDWMD خود را ایمیل کرده بودم یا بابا بزرگ اگر خانه بودم از در صدا زد. آجارن کریستینیزنگ زدم و بعد اومد داخل.

او کمی رکیک رفتار می کرد (من اصلاً او را اینطور نمی شناسم) و یک تکه کاغذ در دستش بود. او به بهترین زبان انگلیسی اش پرسید که آیا می توانم چیزی را در فیس بوک بررسی کنم. بله گفتم مشکلی نیست

روی کاغذ اسمی را به من نشان داد. پرسیدم آن کیست؟ خب بهم گفت مردی اهل جمهوری چک حدود 40 سال سن دارد. من گمان می کنم که دوست دخترم هر روز با او چت می کند، او احساسات خاصی نسبت به او دارد و شاید حتی برخی از اعضای بدن را از طریق دوربین تلفن همراه خود نشان می دهد.

کامپیوترم را روشن کردم و وارد صفحه فیس بوک خودم شدم. نامی که روی کاغذ نوشته شده بود را تایپ کردم و ENTER را فشار دادم. معلوم نیست. از او پرسیدم مطمئن هستید که املای نام درست است؟ من چند املای دیگر را امتحان کردم اما خیلی بیشتر از «ناشناس» نشدم.

از پدربزرگ پرسیدم اسم دیگر کیست روی کاغذ. اون دوست دختر منه کنسرت، او گفت. آیا می توانم ببینم آیا می توانم از طریق صفحه فیس بوک او اطلاعات بیشتری کسب کنم؟ خوب لطفا پدربزرگ جواب داد، چون می خواهم بدانم آیا او پشت سر من به من خیانت می کند.

اسمش را تایپ کردم و مطمئن بودم که کنسرتش صفحه داشت و اسمش درست نوشته شده بود. اکنون به لیست دوستان فیس بوک او نگاهی بیندازید. موفقیت اندکی چون همه دوستانش تایلندی هستند. او خوب به نظر می رسد، من اجازه می دهم لغزش کنم، پاهای خوبی هم دارد. پدربزرگ گفت بله، او 34 سال دارد. اکنون می دانم که او 64 سال دارد. تفاوت 30 ساله قابل توجه است، اما احتمالاً او را در رختخواب تیز نگه می دارد، اما اکنون نیز خارج از آن.

با این حال، او آنقدر ساده لوح است که فکر می کند تنها مرد زندگی اوست. و ظاهراً او هم حسودی می کند. او در آپارتمان او نه چندان دور از اینجا زندگی می کند، هیچ شغل واقعی با دستمزد ندارد (اما چند عروسک گرانقیمت می سازد، نوعی باربی؛ من می توانم در فیس بوک او ببینم) و تمام روز را صرف تماشای تلویزیون یا چت آنلاین با آنها می کند (احتمالاً ترجیحاً ) مردان خارجی

پدربزرگ هزینه همه چیز را می دهد. شش سال به من گفت. به او گفتم فعلاً فکر نمی کنم بتوانم بیشتر از این برای تو انجام دهم. سعی کنید بررسی کنید که آیا نام به درستی نوشته شده است. بهش قول دادم بعد به جستجو ادامه میدم.

خوب لذت (ها)، نه بارها

وقتی همسرم به خانه رسید، ماجرا را برایش تعریف کردم. زن بدی قضاوت کرد. گاهی به ساختمان اینجا می‌آید و لباس‌های کثیف پدربزرگ را تحویل می‌دهد، منتظر تاکسی می‌ماند و بعد دوباره وارد می‌شود. خوب لذت (ها)، نه بارها. بهش درس میدم او سپس یک نمایه در Thailovelinks با این فرض ایجاد کرد که او (و همچنین چک) در آنجا فعال است. و تحقیقات جنایی عمیق آغاز شده است.

شاید پدربزرگ باید با واشنگتن، با باراک اوباما تماس تلفنی برقرار کند. او مطمئناً می تواند در عرض 5 دقیقه به او بگوید با چه کسی، چه مدت و چه زمانی آسفالت چت کنید و/یا زیبایی های او را نشان دهید.

کریس دی بوئر

3 پاسخ به “وان دی، وان مای دی (قسمت 2)”

  1. دانیل ام می گوید

    اولین بار است که داستانی در این سریال می خوانم. هنوز قسمت 1 رو نخوندم

    خوب نوشته شده و به راحتی خوانده می شود.

    من فکر می کنم "لذت(ها) نه بارها" به خوبی توصیف شده است. این برای من هم شناخته شده است.

    در کل داستان جالبیه

    • BA می گوید

      معمولاً بین زنانی که در چنین رابطه ای هستند، شهوت چندانی وجود ندارد، با اختلاف 30 سال 555

      • دانیل ام می گوید

        چرا که نه؟ شما باید اینجا به جای زن تایلندی فکر کنید: مرد چندان جذاب نخواهد بود، اما "پاداش" ("دستمزد") خواهد بود 😉 و همچنین وضعیت احتمالی ناشی از این ... سن چنین نخواهد بود. نقش مهمی دارد، زیرا زندگی تایلندی از هر لحظه لذت می برد و روز به روز زندگی می کند. فردا و بعد از آن چه می آید، آنها نگران آن نیستند!


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم