آیسانلند

توسط The Inquisitor
Geplaatst در ستون
برچسب ها: ,
30 ژوئیه 2017

Inquisitor زمان زیادی دارد و بالاتر از همه، دوباره اینترنت کمی بهتر است. به هر حال، عصرهای آرام باید پر شود و تلویزیون برای او نیست، بنابراین جستجو در اینترنت پیام است. و او "تایلند بلاگ" را کشف کرد. به عبارت دیگر، او شروع به کشف آن کرد.

معمولاً خیلی بهتر از او می نویسد، اما مهم نیست، تفتیش عقاید مدت هاست که از شرم گذشته است. در زندگی قبلی، او قبلاً وبلاگ های زیادی را برای میخانه مورد علاقه خود در پاتایا تهیه کرده بود و این نقطه کاملاً از کنار Inquisitor گذشت.

شگفتی اولین احساسی است که به ذهن می رسد، جهنم، امثال او هستند که زندگی روستایی تایلند را نیز به جای مناطق توریستی انتخاب کرده اند. احساس دوم کمی سعادت است: آنها در آن وبلاگ به اندازه امضاکنندگان زیر اشتباهات املایی دارند. تحسین هم، برخی از مردم مانند تایلندی های واقعی به نظر می رسند اگر همه چیزهایی که می گویند درست باشد. نشاط نیز ظاهر می شود، به نظر می رسد مهاجران به دو اردو تقسیم می شوند:

  1. پاتایان ها (شما به راحتی می توانید سامویرها، هوآ هینرها، پوکتترها، چانگ مایرها و حتی بانکوکی ها را نیز شامل کنید).
  2. در برابر اسانیان

چه ربطی به ایسان داره؟ چرا این منطقه این همه جنجال ایجاد می کند؟ چرا اینقدر نظرات در مورد این افراد وجود دارد؟

هرکسی که به تایلند سفر می کند، مدت طولانی در آنجا می ماند یا در آنجا زندگی می کند، چه بخواهد و چه نخواهد باید با آن دست و پنجه نرم کند. اولین زوجی را که در یک تور سازماندهی شده همراه می شوند، ببرید. اولین تماس آنها، راننده مینی‌بوس که او را در سوارنابومی سوار می‌کند، قطعاً آیسان است. شغلی یکنواخت و کم دستمزد، دور از خانه زیاد و برای مدت طولانی، اغلب خواب آلود (فکر می کند غربی ها چقدر خطرناک است)، اما معمولاً به اندازه کافی دوستانه.

سپس خانم‌های نظافتچی در هتل‌ها - آیسان‌ها، چون مجبورند ماه‌ها روزی دوازده ساعت کار کنند، فقط روز تعطیلات ماهانه ذخیره‌شده را در سال نو تایلندی یا یک جشنواره سنتی دیگر می‌گیرند، زمانی که می‌توانند فرزندان خود را ملاقات کنند.

گردشگر کارگران ساختمانی را در آن گرما، در آن آفتاب می بیند. کارگران خیابانی، حمل‌کننده‌های زباله. یک گردشگر متفکر حتی می تواند تصور کند که در کارخانه های بانکوک و اطراف آن چگونه باید باشد.

خلاصه همه کارکنان اولیه و غیر ماهر از شمال شرق می آیند. دوستانه خندان، تعظیم عمیق و خجالتی. گردشگران این افراد را بسیار خوشایند می دانند - مفید و دوستانه، با انعام بیست بات خوشحال هستند، باید آنجا در آن منطقه آیسان خوب باشد. و گردشگران اکنون چیزهای خوبی در مورد آیسان می گویند.

سپس یک مرد کنجکاو، یا یک گروه از دوستان، که مایلند کشف کنند که آیا واقعاً اوضاع در تایلند شل است یا خیر. آنها چیزی از دوستان یا آشنایان شنیدند و سپس به طور مستقل در یک سفر ماجراجویانه به سرزمین عجایب سفر کردند. و معمولاً بدون مشکلات زیادی به آنجا می‌رسند - تا زمانی که از چنگ سازمان‌های غربی سازمان‌یافته مانند خطوط هوایی و فرودگاه‌ها فرار کنند.

حرکت به سمت - خودت را پر کن - اما معمولا پاتایا، کمی آشفته تر است. راننده دوست دارد فقط کمی بیشتر از سیصد بات ناچیز در روز درآمد داشته باشد. بعداً در میخانه ای که به طور موقت مورد علاقه او اعلام شده است، توسط مردان باتجربه به او می گویند که این یک اسانیانی بود که گرسنه پول بود.

آنها می دانند که به خاطر دختران، زنان. آنها همچنین بسیار تشنه پول هستند. و تقریباً بدون استثنا از ولایات آیسان می آیند. پیشخدمت‌ها، صندوق‌دارها، زیبایی‌های سرگردان در خیابان‌ها، رقصنده‌های فوق‌العاده زیبا و باریک بدن، حتی پسران زیبا در بارها، کلوپ‌ها و دیسکوها: به احتمال نود درصد اهل بوریرام، کورات، اودون ثانی هستند. کن خوان یا استان ایسان دیگر.

از این به بعد این مردان چیزهای عجیبی را تجربه می کنند. دختر نازنین معلوم می شود فقیر است و مجبور است برای حمایت از خانواده کار کند. پس از هر راه ممکن درآمد کسب کنید. تقریباً بیست یا بیشتر سال پیش بسیار سرگرم کننده بود: بوفالوهای خانوادگی همیشه بیمار می شدند. الان تراکتور خراب شده. اگر این کار نمی کند، مادران آنها هنوز در بیمارستان با مشکل روبرو هستند و بله، بدون پول. به طور خلاصه، مرد شروع به کسب دانش می کند. مردم آیسان پول می خواهند، او حالا می داند.

این مردان اغلب مسافران عادی تایلند می شوند. و در درمان مشکلات آیسان خود مجرب هستند. پینه های بیشتری روی قلب و روح وجود دارد، کیف پول اغلب زیر قفل و کلید می ماند - زیرا آنها همچنین باید با زنان باهوش آیسانی که سال ها در صنعت پذیرایی کار می کنند، سر و کار داشته باشند. آنهایی که ثروتمندتر شده اند، از آنها باهوش ترند. و داستان‌های آن‌ها دور و بر می‌شود، معمولاً وقتی صحبت از این منطقه می‌شود، دیگر چندان مثبت نیست.

سپس افراد پیشرفته، «مدت‌مدت‌ها» هستند. بعضی ها به زندگی مجردی پایبند هستند، اما بیشتر آنها عاشق یک زن آیسان هستند، بله، به احتمال نود درصد. آنهایی که تکانشگر هستند بلافاصله با هم حرکت می کنند. آنها این احساس تعطیلات را برای سه تا چهار ماه در سال می خواهند و در نتیجه با عزیزشان به مشکل می خورند. چون فراموش کرده اند که او خانواده و فرزندانی دارد که آرزویش را دارد. او به جای سکسی بودن و انجام کاری که فرنگ دوست دارد، شروع به اعلام برنامه های خود می کند - آیا او نمی خواهد به روستای زادگاهش برود؟

افراد متفکر ابتدا یک کاوش سخت در حومه شهر انجام می دهند و برای چند روز از غذاهای عجیب و غریب، شرایط بهداشتی کمتر، گرما، حشرات و خانواده جان سالم به در می برند. و تصمیم بگیرید برای مدت طولانی در تایلند زندگی کنید، اما نه در آیسان. آنها با غنائم خود در یک منطقه غربی زندگی می کنند تا بتوانند آداب و رسوم خود را در مورد فرهنگ، غذا، دوستان فرنگ، بیرون رفتن و دیگران حفظ کنند. زن فقط باید بماند، چه دلتنگ بچه باشد، خانواده و منطقه باشد یا نباشد. پس از همه، او مطمئناً برای همه چیز هزینه می کند. از روی مهربانی هر سال به این سو و آن سو خواهد رفت. آن دختر نرم و سکسی شروع به تغییر کرده است، او شروع به ناله کردن کرده است، او نسبت به قبل کم لطفی کرده است. و حالا داستان های بد بیشتر از خوب در مورد آیسان وجود دارد.

خبره های واقعی آیسان نیز وجود دارد. مهاجران افرادی که واقعاً ادغام می‌شوند، حتی می‌خواهند زبان آوایی را یاد بگیرند، بسیار متفاوت از تایلندی‌های مزخرف کوچکی که بر آنها مسلط شده‌اند.

آنها می خواهند در مزارع برنج کار کنند بدون اینکه بدانند روحیه کارآفرینی آنها توسط دولت کار غیرقانونی تلقی می شود. آنها به آن منطقه مرموز نقل مکان می کنند و خانه ای در آنجا می سازند که معمولاً تحت پوشش یک قرارداد زندگی مشترک خوب یا هر چیز دیگری نیست. آنها با غرغر دردسرهای خانوادگی خواهران و برادران، مادران، پدران و اقوام دور را که ناگهان همه در خانه او زندگی می کنند تحمل می کنند، در آنجا می خورند و می خوابند و او را نادیده می گیرند. 80 درصد پس از شش ماه به مناطق فرنگ پسندتر باز خواهند گشت.

این افراد متخصصان واقعی هستند، متخصصان. با بسیاری از داستان های بدبینانه در مورد آیسان، چه مثبت یا نه.

و افرادی مانند تفتیش عقاید هستند. بیست و پنج سال در تایلند، که پانزده سال آن را صرف سفر از شمال به جنوب، از شرق به غرب کرد. ده سال گذشته در آنجا زندگی کرده‌ام، که نه سال اول آن در منطقه پاتایا-آن-زی بوده است. تجربه بی نهایت در تایلند، فرهنگ، تایلند.

و در حال حاضر برای زندگی در، بله، Isaanland. و بله، با یک جام، حدود بیست سال جوانتر. و بله، یک خانه ساخته شد. کسی که هنوز مدام از فرهنگ، زبان و دیگر چیزهای تایلندی، خوب، آیسان شگفت زده می شود. کسی که زبان خود را توسعه داده است که هیچ خارجی نمی فهمد، فقط نزدیکان او را خوب می فهمند.

کسی که هنوز هم اغلب بحث های سنگین و پر احساس با عزیزانش درباره نحوه زندگی مشترک دارد. کسی که مجبور شد پس از یک دوره آزمایشی حدودا سه ماهه بودجه را دوباره به دست خود بگیرد تا ورشکست نشود. او متوجه می شود که همیشه یک غریبه خواهد ماند، مهم نیست که چقدر اوضاع دوستانه و دلسوزانه پیش می رود - تا زمانی که همه چیز جدی شود. که از چیزهای خانوادگی دلخور است که سر و تهش را ندارد. او متوجه می‌شود که نمی‌تواند فقط برای لذت خودش در اینجا زندگی کند، اما یک شریک جوان‌تر وجود دارد که به آینده خود و دخترش فکر می‌کند و از او انتظار دارد در آن مشارکت کند.

اما او آنچه را که به دنبالش بود پیدا کرده است: لذت در زندگی، در شریک زندگی، در محیط اطرافش. کسی که برای چیزی که می دهد چیزهای زیادی می گیرد، کسی که همیشه نمی خواهد قضاوت یا محکوم کند.

مردم آیسان افراد عادی هستند - اما یک تفاوت فرهنگی بسیار بزرگ وجود دارد. آنها احساسات خود را دارند، آنها هم مثل بقیه خواهان یک زندگی خوب هستند. آنها شیرین هستند، آنها ظالم هستند. آنها دوستانه هستند، آنها آزار دهنده هستند. آنها سخت کوش هستند، آنها تنبل هستند. مشروب خواران هستند، تتوتال ها هستند. اینجا آدم های باهوشی هستند، آدم های احمقی هم هستند.

درست مثل بلژیک و هلند. مثل همه جای دنیا.

تفتیش عقاید

– پیام بازنشر شده –

13 پاسخ به “Isaanland”

  1. NicoB می گوید

    این یک داستان زیبا و کاملاً روشنگر است. این از زندگی گرفته شده است، زیرا فرنگ به آرامی اما مطمئناً وارد دنیایی کاملاً متفاوت از دنیای یک کهنه سرباز در تایلند می شود.
    NicoB

  2. Koge می گوید

    یک قطعه بسیار زیبا، تعریف، بسیار قابل تشخیص. دقیقا همینطور است. من هم عاشق آیسان هستم و دقیقا
    به دلایلی که شما اشاره می کنید

  3. هانس جی می گوید

    داستان روشن به خوبی نوشته شده.
    چیزی برای اضافه کردن نیست.

  4. روود می گوید

    بله، و این هسته اصلی داستان است، غربی ها نمی توانند با جامعه اصیل تایلندی و فقر همدردی کنند و تایلندی ها نمی توانند با نزدیک شدن به جامعه غربی چیزی تصور کنند. اگر شما به‌عنوان فرنگ به این زبان صحبت نمی‌کنید و با فرهنگ تایلندی تلفیق می‌شوید، یک رابطه طولانی‌مدت غیرممکن است، مگر اینکه به اندازه کافی خوش شانس باشید که یک شریک تایلندی پیدا کنید که می‌خواهد برنده شود و در کشور شما زندگی کند، سخت مطالعه کنید تا زبان شما را یاد بگیرد و می خواهد کار کند تا حدی مستقل باشد و بتواند خودش تصمیم بگیرد که آیا برای خانواده پول خرج می کند یا خیر. پس از آن یک رابطه طولانی قابل تصور است، اما تایلند همیشه به جذب مردم ادامه خواهد داد، به خصوص اگر والدین یا فرزندان عقب بمانند.
    رابطه با یک تایلندی با اختلاف سنی تا 20 سال قطعا ارزش امتحان کردن را دارد، اگر او و شما می خواهید آینده ای را در کشور مادری خود بسازید، زیرا من به ندرت فرنگی را ملاقات کرده ام که زبان، فرهنگ و سپس می تواند آن را نیز ادغام کرده و بپذیرید. تفتیش عقاید همچنین باید به طور منظم مرزهای غربی خود را نشان دهد، که می تواند تنش و فاصله را برای مردم محلی ایجاد کند.
    اگرچه شیوه زندگی او به ادغام قابل قبول در آیسان بسیار نزدیک است. اما هنوز اختلافات و سوء تفاهم ها وجود دارد.

    به یاد داشته باشید که رابطه جنسی با یک تایلندی، هر چقدر هم که شدید باشد، تضمین کننده یک رابطه خوب نیست. برای یک رابطه خوب، تفاهم، صبر، از دست دادن چهره و شفقت مهم است (و پول کمک می کند)، اما رابطه جنسی مانند آبجو و ویسکی است، بدون هیچ نگرانی از آن لذت می برید، اما برای مدت طولانی شما را خوشحال نمی کند.
    پس از تعطیلات خود در تایلند لذت ببرید و بدانید که خوشبختی به زمان و بینش بیشتری نیاز دارد.
    پس از 5 سال زندگی در آیسان، من چیزهای زیادی یاد گرفتم، اغلب به سختی و خیلی دیر، اکنون دوباره در هلند با یک شریک تایلندی زندگی می کنم که در حال ساختن آینده ای در اینجا است. و من هنوز هر روز یاد می‌گیرم و صبر بی‌پایانی دارم، زیرا در نهایت او از بسیاری از زنان هلندی که اغلب در سن 50 سالگی پیرتر به نظر می‌رسند، با مدل موهای کوتاه و انتخاب لباس، لذت بیشتری به من می‌دهد.

    بنابراین مردان از تایلند لذت می برند اما پس از یک هفته سرگرمی جنسی ذهن خود را از دست ندهید.

    روود

  5. سر چارلز می گوید

    با تمام لطف و محبت من و به طور کلی، من هرگز واقعاً متوجه نشدم چه چیزی در مورد آیسان آنقدر خاص است که مورد تحسین بسیاری از مردم قرار می گیرد. همچنین هرگز متوجه نشدم که وقتی به هر موضوع یا رسم آیسان انتقادی وارد می شود، برخی افراد فوراً می خواهند بپرند زیرا در مورد آیسان یا افراد آن منطقه چیزی "اشتباه" نمی گویند!
    حتماً ربطی به این دارد که بسیاری از همسرانشان آیسان هستند، یعنی «خودکار» به این معناست که آیسان را باید اینطور ستود؟
    من هنوز اغلب می شنوم که مردم می گویند "اگر به آیسان نرفته اید، هرگز به تایلند نرفته اید" یا اینکه آیسان تایلند "واقعی" است و جملات مشابه.
    درسته همسر من آیسان نیست و اونجا که اومده هم یه منطقه معمولی با مردم عادیه مثل هلند و بلژیک خلاصه مثل همه جای دنیا و به همین دلیل هم آیسان...

  6. هنک می گوید

    برای من قابل تشخیص است. همچنین چندین سال به عنوان توریست از تایلند دیدن کرد. همسر هلندی ام مرده بود و یکی از آشنایان مرا متقاعد کرد که یک بار به تایلند (پاتایا) بروم، نمی دانستم چه بلایی سرم می آید! عاشق خانمی شدم که عاشق هم شده بود، کیف پولم. سپس چند رابطه دیگر را امتحان کرد. اما در عین حال پول مهمتر از عشق بود. یک زمانی از تایلند به اندازه کافی سیر شده بودم. آنها می توانند خانم ها را در آنجا منفجر کنند! تصمیم گرفتم دیگر به آنجا نروم. یکی از دوستان خوب من در هلند یک همسر تایلندی داشت. این تایلندی در حین صحبت با آنها به من گفت که یک زن تایلندی خوب برای من می شناسد. واقعاً یک زن تحصیل کرده! مورد تجاوز جنسی 16 ساله، ازدواج با متجاوز تحت فشار خانواده، دارای 2 فرزند از او بود، اما این ازدواج دوام نیاورد، او خشونت کرد، به او خیانت کرد، به سختی پولی برای زندگی داد، خلاصه اینکه نمایش. مادرش مراقب فرزندانش بود، او چندین سال سخت کار کرد، به کلاس های انگلیسی رفت، صحبت کردن و نوشتن انگلیسی را آموخت. زن تایلندی که مرا در رد پای خود قرار داد، خواهر متجاوز بود…. خانواده او در مورد پسر یا برادر خود به عنوان شرم صحبت می کردند و برای همسر سابق او احترام زیادی قائل بودند. وقتی عکسهای او را دیدم تحت تأثیر قرار گرفتم! آدرس ایمیلش را گرفتم، پیام فرستادم و جواب گرفتم. اینجوری شروع شد، یه زمانی هر روز اسکایپ میزدیم و بعد از شش ماه بعد از اینکه خوب همدیگه رو شناختیم تصمیم گرفتم به دیدنش برم. ما آن را عالی زدیم. این الان 7 سال پیش بود. الان بازنشسته شده بودم تصمیم گرفتم برم سراغش او هم از آیسان آمده است، من عاشق آیسان بودم و هستم، الان 3,5 سال است که ازدواج کرده ایم و در یک خانه نوساز ساکن شده ایم. ما رابطه خوبی داریم، با برخی مشکلات، اما می توانیم خیلی خوب ارتباط برقرار کنیم و همیشه آنها را حل می کنیم. گاهی اوقات فکر می کنم که اگر الان پول نداشتم آیا همه چیز به همین شکل پیش می آمد، اما این همیشه یک سوال باقی می ماند. همسرم مجبور نیست کار کند، حال ما خوب است. من بیش از 20 سال اختلاف سنی را احساس نمی کنم. ما سفرهای زیادی به سرتاسر تایلند داشته ایم، اما وقتی به خانه خود برمی گردیم همیشه خوشحال می شوم. ما در فاصله 20 کیلومتری از رودخانه مکونگ زندگی می کنیم که دنبال کردن آن رودخانه زیباست. NongKhai، Loei، Nakhon Phanom، با بازارهای خود، زیبا. مردم روستای ما این حس را به من می دهند که مرا قبول دارند. خلاصه هیچ چیز منفی از من در مورد آیسان نیست.

  7. فرانسوا نانگ لاه می گوید

    "معمولاً نوشتن بسیار بهتر از او است." اینقدر متواضع نباش، بازپرس. روش نوشتن عالی داری نوشتن از سوم شخص شکل گفتاری جذابی است. اگر نویسندگان بهتری وجود داشته باشند، مطمئناً تعداد کمی وجود دارند. پس جمله نقل شده باید این باشد: «بیشتر نوشته ای که به سطح او نزدیک نمی شود».

  8. هنری می گوید

    آیسان تایلند نیست. اگرچه بسیاری از این موضوع عمیقاً متقاعد شده اند. من نه در آیسان زندگی می کنم و نه همسر آیسان دارم. همچنین هیچ همسایه، دوست و آشنای آیسان. این در مورد اکثر افرادی که در حلقه آشنایان غربی من هستند نیز صدق می کند.
    بنابراین ما با آن موقعیت‌های ظاهراً عمدتاً آیسان مواجه نیستیم. فقط می خواستم ثابت کنم که آیسان تایلند نیست و آیسان قطعا تایلند نیست.

    • فرانسوا نانگ لاه می گوید

      خوب است که این سوء تفاهم اکنون به طور قطعی برطرف شده است.

  9. رودجه می گوید

    من 25 سال است که به تایلند (کورات) می آیم، تکامل آن را در اینجا دیده ام (7 سال است اینجا زندگی می کنم)
    در پاتایا مرکز، باغ سلطنتی و مایک قدیمی وجود دارد
    اینجا در کورات، مرکز خرید با استخر، پیست یخ و غیره، ترمینال 21 و کورات مرکزی تقریباً تمام شده است.
    ما همچنین یک زندگی شبانه در اینجا (شهر دانشگاهی)، چند بار فرنگ و بسیاری از بارهای تایلندی، باغ وحش کورات داریم.
    و غیره
    زندگی در اینجا خوب است، اما گاهی اوقات به پاتایا برمی گردم تا یک گپ خوب داشته باشم.

    RUUDJE

  10. صلح می گوید

    زندگی در جایی یک چیز است، اما در جایی ماندن یک چیز کاملاً متفاوت است. من خیلی ها را می شناسم که برای زندگی به آیسان رفته اند... اما بسیاری از آنها قبلاً برگشته اند.

    موضع من باقی می ماند که من اسان را برای سفر ده روزه گاه و بیگاه دوست دارم... ما هم آنجا خانه داریم... و این را در حال عقب نشینی کشورم می بینم. با این حال، من واقعاً دوست ندارم به طور دائم در آنجا زندگی کنم ... خیلی چیزهای زندگی خود را از دست خواهید داد.

    حتی زندگی دائمی در هر جایی در تایلند برای من جذاب نیست. من مرتباً آرزوی زیبایی اروپا را دارم و می خواهم از آن هرج و مرج دور شوم.

  11. افزودنی ریه می گوید

    آیسان در مدت 20 سال تغییرات زیادی کرده است. به خصوص بعد از دوران «تکسین». آیسان دیگر آن زمان نیست. یک دگردیسی واقعی در داخل و اطراف شهرها شکل گرفته است.
    "همدلی" با یک جامعه چیزی کاملاً متفاوت از "زندگی" مانند جامعه است. همدلی یعنی تلاش برای درک و سازگاری با شرایط حاکم بر زندگی. اما همدلی به این معنا نیست که شما باید به شکلی عادی زندگی کنید، زیرا برای فرنگ تقریباً غیرممکن است، حداقل اگر بخواهد استاندارد زندگی خود را از کشور خود حفظ کند. من اغلب در اینجا می خوانم: من می خواهم مانند یک تایلندی زندگی کنم یا زندگی کنم. با این حال، تایلندی ها ترجیح می دهند مانند غربی ها زندگی کنند، اما معمولا نمی توانند آن را بپردازند. چرا کسی به عنوان یک غربی می خواهد مانند یک تایلندی زندگی کند؟ نمی توان قصد زندگی در جایی را داشت که باید 5 قدم از آنچه قبلاً به آن عادت داشتید عقب نشینی کنید. این دیگر در آیسان هم لازم نیست. در آیسان، درست مثل جنوب، می توانید مثل هر جای دنیا راحت زندگی کنید. این تنها به آنچه می توانید یا می خواهید از آن بسازید و اینکه چقدر به محیط وابسته هستید بستگی دارد. اصلاً مشکلی نیست که در یک جامعه احساس خوبی داشته باشید و سبک زندگی آشنای خود را بدون آزرده شدن از محیط پیش ببرید. به هر حال، شما آنطور که می خواهید در محیط خود زندگی می کنید. با این حال، آمادگی خوب قبل از برداشتن چنین قدمی ضروری است و توسط بسیاری نادیده گرفته می شود، با تمام عواقب آن.
    برای من، "تایلند" فقط آیسان نیست، بلکه کل قلمرو است، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب. من از هر روز لذت می برم و چندین سال است که این کار را انجام می دهم، هر جا که می روم هر منطقه ای جذابیت های خود را دارد...

  12. قصابی کامپن می گوید

    این که اکثر مردم عاشق یک زن «آیسان درست است» علت؟ نه جذابیت خاص زن عیسانی، بلکه این است که زن عیسانی به دلیل فاجعه مالی در خانه، مشتاق فرنگ است. به خصوص این زنان به دنبال فرنگ هستند و نه برعکس. تا آنجا که به زنان مربوط می شود، مرد تمایل دارد به سراغ چیزهایی برود که به راحتی در دسترس است، به خصوص اگر خودش کمتر به بازار عرضه شود. بازپرس خود با بیان این که او همیشه در آیسان بیگانه خواهد ماند، این را قابل درک می کند که فرنگ با "غنمت" خود، یک منطقه توریستی را به عنوان محل سکونت بر اسان ترجیح می دهد.
    در واقع، من می توانم ماه ها در آیسان دوام بیاورم. اما دقیقا به خاطر همین انزوا. کاری ندارم جز اینکه کیف پولم را بیرون بیاورم، چیز دیگری از من نمی خواهند. هیچکس به نظر من اهمیت نمیده مردم مرا تنها می گذارند. یک گوشه نشین در آیسان. پس از آن همه تعهدات و افراد مطالبه‌گر و مدعی در کار من اینجا در هلند، فوق‌العاده است. آن هم در 63 سالگی! در آیسان؟ "من یک سنگ هستم، من یک جزیره هستم" برای زمزمه کردن همراه با سیمون و گارفونکل!


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم