فصل آخر
توماس الشوت به مدت شش ماه در آسیای جنوب شرقی با دوچرخه سواری کرد. داوطلبان در طول مسیر برای خیریه از پشت پریدند. امروز ششمین و آخرین پست وبلاگ توماس.
ازدواج از راه دور با یک زن تایلندی (2)
داشتن یک رابطه 10.000 مایلی دورتر چگونه است؟ در قسمت اول کریس ورهوون گفت که چگونه با Saengduan آشنا شد. امروز قسمت دوم: چگونه گذشت…
خاطرات مریم (قسمت سوم)
ماریا برگ یک خانواده جدید دارد، چرخ خیاطی سینگر قدیمی او دیگر به درد نمی خورد و همسایه شلنگ باغچه را با شلنگ اشتباه می گیرد. اتفاقات زیادی دوباره در هویزه برگ در حال رخ دادن است.
از نونگ خای تا چیانگ مای، مرحله کوهستانی
توماس الشات به صورت پشت سر هم در آسیای جنوب شرقی می چرخد و از داوطلبان دعوت می کند تا برای یک هدف خوب از پشت بپرند. او ما را در بلاگ تایلند در جریان می گذارد. پست امروز وبلاگ 5.
خاطرات مریم (قسمت سوم)
ماریا برگ جدول را برمی گرداند: اغلب وبلاگ درباره زنان تایلندی است، بنابراین او مردان تایلندی را اندازه می گیرد. مردان قد کوتاه وزن کم می کنند، قیافه بی اهمیت است: ماریا اسلایدرهای متنی را دوست دارد. اینا دیگه چی هستن
ازدواج از راه دور با یک زن تایلندی (1) - چگونه شروع شد…
کریس ورهوون (31) می گوید که چگونه با Saengduan آشنا شد. داشتن یک رابطه 10.000 مایلی دورتر چگونه است؟ دفتر خاطرات در دو قسمت.
لائوس، سفری به گذشته
توماس الشات به صورت پشت سر هم در آسیای جنوب شرقی می چرخد و از داوطلبان دعوت می کند تا برای یک هدف خوب از پشت بپرند. در وبلاگ تایلند او ما را در جریان قرار می دهد. پست امروز وبلاگ 4.
خاطرات مریم (قسمت سوم)
سال جدید برای ماریا برگ با مرگ دو سگش و یک لپ تاپ خراب آغاز شد. او از یک مار زیبا عکس گرفت. خانواده او گفتند: «چطور توانستی این کار را انجام دهی. این و بیشتر در قسمت 14 از خاطرات ماریا.
زندگی با فرهنگ هلندی
تایلندی ها بعضی چیزها را در مورد ما عجیب می دانند. بارت هوونارز راه حلی پیدا کرد. او به دوست دخترش کتابچه ای از Pariya Suwannaphome به عنوان هدیه داد. بعد از خواندنش گفت: خیلی منطقی است. بارت این کتاب را از صمیم قلب توصیه می کند.
تعطیلی بانکوک: با وجود همه چیز، دسترسی مشکلی نیست
هنک یانسن در روز پنجم تعطیلی بانکوک به شهر می رود. من بدون هیچ مانع مهمی از شهر عبور کردم. تنها چیزی که جلب توجه می کند این است که رانندگان توک توک برای سفرهای کوتاه قیمت های فوق العاده می خواهند.
Kees Roijter: وبلاگ تایلند دوست من شده است
کیس رویتر می گوید که چگونه دو سال پیش وبلاگ تایلند را کشف کرد و اکنون وبلاگ چه نقشی در زندگی او بازی می کند.
توماس الشوت و راهب دوچرخه سوار
توماس الشات به صورت پشت سر هم در آسیای جنوب شرقی می چرخد و از داوطلبان دعوت می کند تا برای یک هدف خوب از پشت بپرند. او ما را در بلاگ تایلند در جریان می گذارد. پست امروز وبلاگ 3.
خاطرات مریم (قسمت سوم)
خانه سالمندان روستا خالی است، ماریا از شپش می ترسد، سگ خانگی کویباس گوشی جدیدش را خراب می کند و با یک هیولا روبرو می شود. مارمولک است یا مارمولک مانیتور؟ همه اینها و بیشتر در سیزدهمین خاطرات ماریا برگ.
Diary of Kees Roijter (5): فقط یک یکشنبه دیگر در ماه دسامبر
یک موش در کاسه غذای سگ است. پون فکر می کند باید ذخیره شود. بوف فرار می کند و کیس با درخت کریسمس مصنوعی مبارزه می کند. فقط یک یکشنبه دیگر در ماه دسامبر.
سیاست بیشتر از آنچه دوست داری ویران می کند
کیس رویتر هرگز به سیاست علاقه ای نداشت، اما ناآرامی های اخیر او را علاقه مند کرد. به چه چیزی منجر شد؟
Diary of Kees Roijter (4): تایلند، تایلند زیبا
کیس رویجتر در بازتابی صادقانه می نویسد: می ترسم رویای زیبای من محقق نشود. حالا که او و پون پس از 36 سال اقامت در هلند به تایلند می روند، او نگران است.
خاطرات مریم (قسمت سوم)
کیسمت، ترکی برای سرنوشت، از ماریا برگ حمایت می کند. سگ خانگی برتا عقیم شده است، اما معلوم شد که سوراخی در دیواره شکم دارد. علاوه بر این، ماریا از قیمت آگاه می شود و سفر به بستنی فروشی را از دست می دهد.