یسوعیان در سیام: 1687
برای نفع پایاننامهام، بار دیگر در کتابخانه دانشگاه آمستردام کار میکردم، که چشمم به عنوان بسیار جذاب یک کتاب بسیار قدیمی برای تایلندیها افتاد: VOYAGE DE SIAM DES PERES JESUITES.
لباس گرمسیری در تایلند
وقتی برای مدت طولانی، شاید خیلی طولانی در تایلند زندگی می کنید، چگونه رفتار می کنید؟ به نظر من بسیار مفید است که هر از گاهی بر اساس این لیست خودآزمایی انجام دهم.
کرونکل گلویش را صاف می کند و در کریسمس به فکر فرو می رود
سیمون را در یک بار ناخوشایند پیدا کردم که ظاهراً در اثر یک شام کریسمس مجلل آغشته به الکل بر زمین افتاده بود. او چه از نظر لباس و چه از نظر حالت چهره بسیار ژولیده به نظر می رسید.
یک شاهزاده سریع در پاتایا و یازده سیامی دیگر
شاهزاده بیرا، به طور کامل شاهزاده بیرابونگسه بانوبند، در سال 1914 به عنوان نوه پادشاه مونگکوت (راما چهارم) به دنیا آمد. در دوران تحصیل در لندن (هنرهای تجسمی!) به ماشین های تندرو معتاد شد و به عنوان یک راننده مسابقه شروع به کار کرد.
هنگامی که پادشاه چولالانگکورن در سال 1910 پس از یک سلطنت چهل و دو ساله درگذشت، پسر بزرگ او، شاهزاده وجیراوود، بیست و نه ساله، جانشین بلامنازع او بود.
گرگ و میش خدایان در سیم ریپ
تماشای طلوع ماه از آنگکور وات پس از تاریک شدن هوا قطعا تاثیرگذارترین تجربه ای بوده است که در سال های اخیر داشته ام.
خبرنامه ای از 1608: فرستادگان سیامی به شاهزاده موریتس
در سال 1608، دو فرستاده پادشاه سیام از دربار شاهزاده موریتس بازدید کردند. یک خبرنامه فرانسوی به تفصیل گزارش می دهد. "زبان آنها بسیار وحشیانه است و درک آن بسیار دشوار است، همانطور که نوشتار آن است."
افکت Droste سه بعدی به سبک تایلندی
به مدت بیست و سه سال، از سال 1988 تا 2011، از زندگی در هارلم، در شمال غربی ایستگاه، در جهت بلومنداال و اورون لذت بردم. با وزش باد شدید شرقی و مرحله خاصی از فرآیند تولید، بوی سنگین و غیرقابل انکار کاکائو که از کارخانه Droste واقع در Spaarne می آمد، گاهی به سوراخ های بینی نفوذ می کرد.
Baan Hollanda: سفری به گذشته ما
با 24 شرکت کننده در این گشت و گذار که توسط انجمن هلندی پاتایا سازماندهی شد، دقیقاً در دو ساعت و پانزده دقیقه برنامه ریزی شده از تایلندی گاردن ریزورت به سمت بان هلندا در آیوتایا، پایتخت قدیمی سیام حرکت کردیم.
Chateau de Phratamnak
پیت ون دن بروک در ستون خود می نویسد: دنیا می خواهد فریب بخورد. درباره Chateau de Phratamnak در پاتایا، قهرمانان و قلعه ها را در هوا مسخره کنید.
چرخش بر سر تنگی نفس: بودن یا نبودن
سیمون را سر میز خانواده یافتم که مشغول گفتگوی پر جنب و جوش با مرد مسنتری بود که خود را لوک معرفی کرد و یک لپتوزوم عصبی با سن نامشخص به نام میشل.
پیچ و تاب در دایره
اخیراً سر میز اعضا در رستوران De Kring با هانس صحبت می کنم و چه کسی وارد می شود؟ «سایمون! تو اینجا! چه سورپرایزی! حرکت کن!» سایمون روی صندلی کنار من خم میشود و قبل از اینکه بخواهم بپرسم میگوید: «قرصهایمان تمام شد، بنابراین مجبور شدم به اینجا بیایم. دیگ شام چیه؟"
چرخش: با سیمون در معبد
مدتی بود که سیمون را در معرض وسوسههای جسمانی در بار کاسنووی گو-گو قرار داده بودم، پس وقت آن بود که او را برای جبران و توبه به معبدی ببرم تا او را با زندگی روحی در تایلند آشنا کنم.
چوم روم کن راک موان مک
پیت ون دن بروک در بانکوک پست خواند که کلوپی از علاقه مندان به ابر در تایلند وجود دارد که اعضای آن با مطالعه دقیق ابرها در تایلند لذت می برند.
چرخش در پاتایا
مردی با صورت خطدار و عینکهای بزرگ با چشمانی غمگین اما تا حدی ترسیده در میز معمولی Ons Moeder de Telegraaf خواند.
منظره ای بسیار گناهکار در پنوم پن
پیت بلیط اتوبوس لوکس به پنوم پن را خرید. تصمیم مرگبار! باید می فهمیدم که چیزی به نام اتوبوس لوکس از پاتایا به پنوم پن وجود ندارد. به عنوان مجازات حماقت من، پس از پنج ساعت تاخیر در مرز و یک اتوبوس به ظاهر بی پایان در حومه تاریک کامبوج، ساعت 01.00 بامداد به پایتخت آنها رسیدم.
یک تکه پنیر خوب از کارگاه
در تایلند، به خوبی شناخته شده است، فروشگاه های پنیر به دلایل مذهبی تابو هستند. بنابراین در هیچ کجای این کشور مغازه پنیر فروشی پیدا نخواهید کرد مگر اینکه مغازه ای غیرقانونی باشد. شما می توانید در آنجا پنیر بخورید، اما به شرطی که خودتان آن را درست کنید یا از کسی بگیرید.