آداب و رسوم
در اینجا یک خانم خندان را ببینید که حلقهای از سوراخهای بینی و تیغهی بینیاش دارد، تعداد تقریباً بیشماری حلقه در هر دو گوش و چهرهای پر از خالکوبی. عکس خوبی است، اما اینکه آیا من نیز در مورد «تزیینات» همین فکر را میکنم، فصل کاملاً متفاوتی است. با این حال، من را به یاد بازدید از Longnecks در شمال تایلند انداخت.
با قضاوت بر اساس واکنش خوانندگان تایلند بلاگ، نظرات در مورد گردن دراز دقیقاً یکنواخت و به طور کلی نامطلوب نیستند. نظر من در مورد تمام آن زیور آلات بدن تا حدودی ظریف تر است. سنتها، خوب یا بد، اغلب به گذشتههای دور برمیگردند و این امر در مورد حلقههای مسی دور گردن، لالههای گوش کشیده، خالکوبیها و حتی بسیاری از مراسم مذهبی در مذاهب مختلف، که من شامل بودیسم نیز هستم، صدق میکند.
شکارچیان سر
چند سال پیش از به اصطلاح Longhouses در ساراواک (بورنئو مالزی) بازدید کردم، جایی که بیش از بیست خانواده در خانه های جمعی صد متری به هم پیوسته زندگی می کنند. بورنئو محل زندگی 27 گروه قومی است که همگی زبان و آداب و رسوم خاص خود را دارند. بسیاری از این جمعیت ها سال ها پیش شکارچیان افسانه ای سر بودند. شکار سر مدتهاست که از بین رفته است، اما پدربزرگ راهنما، او گفت، تعدادی پوست سر داشت. این یک پیشینه معنوی داشت زیرا جمجمه های دستگیر شده سلامتی، عمر طولانی و شانس زیادی را به ارمغان آورد. هر چه جمجمه های بیشتری را غارت کنید، اعتبار بالاتری خواهید داشت. و شما این را نشان دادید، زیرا میتوانید تعداد جمجمههای اسیر شده را از روی بدن خالکوبی شده مردان بخوانید.
در این عصر مدرن، زمانی که به نظرم کلمه ناخوشایند "Headhunter" را می بینم، همیشه باید به آن فکر کنم.
خالکوبی صورت
برای ما آیینهای عجیبی در سرتاسر جهان یافت میشود و یقههای بلند قطعاً از این قاعده مستثنی نیستند. مثلاً در مورد رسم گروههای خاصی در گینه نو که خالکوبی روی صورت یک دختر جوان بعد از اولین قاعدگی او انجام میشود، چه فکر کنیم تا نشان دهد که او یک زن بالغ است، ازدواج کرده و میتواند بچه دار شود. زخم ها با سوزن ساخته می شوند و سپس با زغال چوب پر می شوند تا اطمینان حاصل شود که خالکوبی دائمی است. در گروه جمعیت سامو نیز که در آنجا زندگی میکنند، پسران جوانی که به بلوغ رسیدهاند باید تکههای سوخته چوب تقریباً زغالی را بخورند. بعد از این "عمل قهرمانانه" آنها در قبیله پذیرفته می شوند و بچه ها ناگهان یک شبه آدم های واقعی می شوند.
لاله گوش
لالههای گوش بلند و همچنین سوراخهایی که قرنها پیش در آمریکای مرکزی و جنوبی با آن مواجه بودیم. سنتی که در میان مایاها، آزتک ها و بسیاری از فرهنگ های دیگر بسیار عادی تلقی می شود. جواهرات بین لاله های گوش کشیده قرار می گیرند و بسته به طبقه بالاتر یا پایین تر، به ترتیب از فلزات گرانبها یا چوب یا مس ساخته می شوند. افراد مشهوری مانند شاه توتانخ آمون، اوتزی مرد یخی و همچنین بودا به داشتن لاله گوش کشیده با جواهرات سنگین ساخته شده از طلای جامد و سنگ های قیمتی معروف هستند.
اوتزی در سال 1991 در نزدیکی مرز اتریش و ایتالیا در کوههای آلپ Ötztal پیدا شد و این قدیمیترین مومیایی شناخته شده (5500 - 3300 قبل از میلاد) علاوه بر خالکوبی، لالههای گوش کشیدهای نیز داشت.
ماسک توت عنخ آمون و مومیایی نیز به وضوح نشان می دهد که او نیز لاله گوش کشیده ای داشته است. قبل از اینکه بودا از ثروت خود چشم پوشی کند، جواهرات سنگین را در لاله گوش خود می پوشید. به تصاویر بودا خوب نگاه کنید و می توانید لاله گوش بلند او را تشخیص دهید. و همچنین با بودا به زمان 5 بسیار دور می رویمe EN 6e قرن قبل از میلاد..
تعجب می کنیم که آیا ما حق محکومیت داریم؟ بعضی روزها به گذشته تبدیل خواهند شد. فقط به سال های کودکی خود فکر کنید و به این نتیجه برسید که بسیاری از شرایطی که در آن زمان بسیار رایج بودند از بین رفته اند.
دیروز تاریخ امروز است.
پروردگار ما و همکارانش انسان را بسیار زیبا ساخته اند. معمولاً به نظر من مداخلات خود مردم منجر به بهبود نمی شود. البته به جز زمانی که صحبت از معلولیت واقعی باشد. اما هر کسی باید کاری را انجام دهد که آنها را خوشحال می کند، اما لطفا اجازه دهید این یک انتخاب آزاد باشد. من از بریدن نوزادان و کودکان نوپا استقبال نمی کنم.
یوسف عزیز
«محکومیت» از «اعلام مجرم بودن» (محکوم کردن مجازات اعدام) تا عدم تأیید خفیف را شامل میشود، بنابراین اهمیت اخلاقی «محکومیت» بسیار متفاوت است. هر کسی با بدنش هر کاری می خواهد انجام می دهد. اما برخی از مداخلات برای سلامتی مضر هستند و با این وجود توسط محیط زیست تحمیل می شوند. در این مورد می توان چیزی گفت. بنابراین یک قضاوت ظریف. اما از زمانی که از این افراد به عنوان یک جاذبه گردشگری عجیب و غریب سوء استفاده می شود متنفرم. موافق؟
در دهه XNUMX در بیمارستانی در روستاهای تانزانیا کار کردم. در آنجا هم لاله گوش کشیده یک عادت بود. گاهی اوقات مجبور می شدم آنها را بخیه بزنم که پاره می شدند. چیز مهمی نیست. علاوه بر این، دو دندان ثنایای میانی در دندانهای پایین برداشته شد. نمی دانم چرا.
در آن منطقه 90 درصد دختران پس از اولین قاعدگی در تمام ادیان ختنه می شدند. (الان 10 درصد دیگر). من در آن زمان درست مانند شما فکر می کردم: این بخشی از فرهنگ است، قضاوت نکنید، کاری در مورد آن انجام ندهید. اما مشکلات عمده ای در هنگام زایمان ایجاد کرد: مادران و نوزادان به شدت بیمار شدند یا مردند. من هیچ کاری در مورد آن انجام ندادم و هنوز هم بعد از پنجاه سال در مورد آن احساس گناه می کنم.
یک داستان زیبا جوزف، من فکر می کنم هر کسی ارزش خود را دارد، مخصوصاً افرادی که قبل از آن از دنیای بیرون بسته بودند. آنچه را که ما زشت و زننده می دانیم، آن ها زیبا می یابند. این بدان معنا نیست که همه چیز مانند ختنه دختر و پسر خوب است، بلکه باید آرام آرام سعی کنید این جور چیزها را در فرهنگ آنها تغییر دهید و ثابت کنید که بهتر است این کار را نکنید. آنچه در گذشته رایج بود این بود که زنان هنوز باید مطیع مردان باشند و این را می توان در همه فرهنگ ها یافت، حتی در هلند که وجود داشت. پس آداب و رسوم دیگران را قضاوت نکنید حتی اگر آنها را دوست ندارید.
قضاوت کاری است که نباید انجام دهید. من فکر می کنم که خیلی زیاد است. من نمی دانم چرا این اتفاق می افتد، اما مردم متفاوت هستند و انگیزه های خود را دارند. همینطور باشد. هیچ پولونیزی روی بدنم نیست برای بقیه، من را اذیت نمی کند. تا زمانی که این اتفاق به دلیل انگیزه های نادرست نباشد. یک بار در جایی خواندم که مردم کوهستانی در تایلند (آنهایی که گردن دراز دارند) هنوز هم به دلیل جذابیت توریستی برای جذب گردشگر و کسب درآمد به این شکل هستند. همه ما به هر حال باید در این جنگل زنده بمانیم. البته ما شاهد اتفاقات عجیب و غریب زیادی نیز تحت عنوان ایمان هستیم. بله بله انسان در تنوعش، چه موافق باشید چه نباشید همیشه همینطور خواهد ماند.
De tatoeages van deze bevolkingsgroepen en andere lichaamsversieringen hebben meestal een sociale achtergrond. Men doet dit niet omdat men het zo leuk vindt. Het hoort erbij en het nalaten ervan zou volgens hun geloof waarschijnlijk onheil over de stam brengen. Zelf vind ik dit onzin. Maar nog grotere onzin vind ik het aanbrengen van “persoonlijke” tatoeages en piercings door mensen die dit doen omdat ze het leuk vinden, om zichzelf te kunnen uitdrukken of om anders te zijn dan anderen. Het hele gedoe met statements in onze diverse maatschappijen: je moet laten zien hoe sterk je bent, hoe anders je bent en hoe geweldig je bent. Of wat er ook achter zit. Maar goed, ik ben ook helemaal extreem. Ik draag geen sieraden, geen ringen (ben getrouwd, maar droeg nooit een huwelijksring), kettinkjes of wat dan ook. Het enige sieraad dat ik heb, is mijn horloge en dat is omdat het handige functies heeft (het is een fitnesshorloge). Verder draag ik niets. Iedereen doet zijn eigen ding… maar vraag mij niet of ik het mooi vind…