نبرد بین بودا و الهه برنج

توسط تینو کویس
Geplaatst در فرهنگ, افسانه و حماسه
برچسب ها: ,
30 می 2022

چهار داستان که نشان می دهد بودا چگونه از الهه برنج به طرق مختلف شکست می خورد. من این جمله را می شنوم: «خوب، این همه صحبت، آقای بودا. اما اول از همه ما به برنج نیاز داریم. ممکن است برای ذهنیت سالم و زمینی بسیاری استدلال کند. همچنین نشان می‌دهد که چگونه ایده‌های جمعیت می‌تواند به طور گسترده با نسخه رسمی متفاوت باشد.

همچنین خنده دار است که بدانیم در بسیاری از داستان ها بودا با زنان قوی، در اینجا و با مائه تورانی، الهه زمین، روبرو می شود.

من تعجب می کنم که دیگران چگونه این داستان های عامیانه را تفسیر می کنند.

مشخص نیست این داستان ها از چه زمانی سرچشمه گرفته اند (شاید هزار سال پیش، زمانی که بودیسم برای اولین بار در سرزمین های تایلند رواج یافت؟) اما ظاهراً هنوز هم در گردش هستند.

داستان 1

روزی که بودا در میان همه راهبان نشسته بود، دانه ای برنج از روی زمین برخاست و به زنی زیبا تبدیل شد و در مقابل بودا ایستاد. راهبان و خدایان پرسیدند که او کیست؟ او پاسخ داد: «من از همه موجودات بزرگتر و مهمترم، حتی از بودا هم بزرگتر. از آنجایی که هیچ کس مرا نمی شناسد، اکنون فرار خواهم کرد.

او ناپدید شد و قحطی در سراسر جهان بود. سرانجام بودا مجبور شد او را پیدا کند و از او بخواهد که برگردد.

نسخه خلاصه شده یک داستان روی یک برگ نخل، Wat Puak Taem، چیانگ مای، تایلند

داستان 2

وقتی بودا در آنجا موعظه کرد موانگ راجاکرو یک دانه برنج از زمین بلند شد و به آن تبدیل شد یاا خوون خاو، مادربزرگ برنج. او تنها کسی بود که با بودا سلام نکرد وای بودا از او پرسید که چرا به او احترام نمی گذارید. مادربزرگ رایس احساس تحقیر کرد و عصبانی بود که بودا نپذیرفت که چگونه او و تمام جهان را تغذیه کرده است. او پرواز کرد و مردم چیزی برای تغذیه نداشتند.

بودا به دیدن او رفت و از او التماس کرد که برگردد. الهه برنج برگشت و تبدیل به دانه برنج شد. از آن زمان، برنج غذای اصلی بشر بوده است.

به روایت خانان جوم سانگ، چیانگ رانگ، یوننان، چین، 1994

داستان 3

یاا خوان خواو، مادربزرگ رایس، بودا را ملاقات کرد اما او وید او نه. او گفت که کارهای زیادی برای بشریت انجام داده است و به بودا غذا داده است و به همین دلیل از بودا برتر است. او احساس تحقیر کرد زیرا مردم انتظار داشتند که او به بودا سلام کند. او پرواز کرد تا دوازده سال را در شهری تاریک بگذراند.

در آن دوازده سال باران نبارید و مردم برنجی برای خوردن نداشتند. بودا به دنبال مادربزرگ رایس رفت و از او خواست که برگردد. او این کار را کرد و باران آمد و همه دوباره خوشحال شدند. مردم مراسمی را برای ستایش مادربزرگ برنج ترتیب دادند و از آن زمان هر سال مراسمی برگزار می شد خوین خاو مراسم التماس برای برداشت خوب

روایت شده توسط نان سام کای، چیانگ تونگ، ایالت شان، میانمار، 1994)

داستان 4

در طول یک خطبه بودا آمد پو خوون خاو، پدربزرگ رایس، برای گوش دادن به او. بودا نمی دانست او کیست و چرا پدربزرگ رایس به او سلام نکرد. پدربزرگ رایس چنان عصبانی بود که بودا او را نشناخت که ناپدید شد تا در شهری تاریک زندگی کند.

بودا از راهبان پرسید که او کیست و راهبان همه چیز را درباره او گفتند که بودا با عجله به دنبال او رفت.

بودا از پدربزرگ رایس خواست که برگردد. پدربزرگ رایس به بودا گفت که او سال ها به بودا و همه مردم غذا می داد و به همین دلیل بودا باید به او احترام بگذارد و صبر کن.

هر دو بر سر اینکه چه کسی بزرگتر است دعوا کردند. در پایان، بودا متوجه شد که پدربزرگ رایس کمک زیادی به جهان کرده است و هرگز فراموش نخواهد کرد که چقدر اهمیت دارد، در حالی که پدربزرگ رایس پذیرفت که بودا به همان اندازه مهم است. پدربزرگ رایس برای غذا دادن به بودا و بقیه مردم برگشت.

روایت شده توسط Phaka Maan Saen، Muang Khon، Yunnan، چین، 1994

خوون به معنای "نیروی حیات، روح" همه موجودات زنده است، کلمه ای که در تمام آیین های حیوانی در تایلند استفاده می شود.

خاو البته برنج است

مردم تایلندی زبان نیز در ایالت های شان، میانمار، و در جنوب یوننان، سیپسونگ پانا (به معنای واقعی کلمه دوازده هزار برنج مزرعه)، چین زندگی می کنند. 

منبع: فولکلور تایلندی، بینش در فرهنگ تایلندی، ویراستار سیراپورن ناتالانگ، انتشارات دانشگاه چولالانگکورن، 2004

4 پاسخ به “نبرد بین بودا و الهه برنج”

  1. پل فرانسن می گوید

    داستان های شگفت انگیزی است، به این ترتیب است که من به آرامی اما مطمئناً چیزی در مورد فرهنگ تایلند یاد می گیرم.

  2. برج اسد می گوید

    سلام تینو

    با تشکر از همه مشارکت های شما در اینجا در تایلند بلاگ. از داستان های شما لذت می برم
    این داستان ها بسیار شبیه داستان های بودا و مارا است. یانگ بدون یینگ نمی تواند کار کند و بالعکس.
    فکر می کنم پیام اینجاست.
    ملاقات groet vriendelijke،
    لئو

    • تینو کویس می گوید

      در واقع. در مورد اسپینوزا، جهان برای بودا یک وحدت بود. یینگ و یانگ، زن و مرد، خوب و بد، ما و آنها و غیره به هم تعلق داریم و نمی‌توانیم بدون هم کار کنیم. دنیا شکافته نیست بلکه یکی است.

  3. تینو کویس می گوید

    بیایید در مورد دو تصویر در این صفحه صحبت کنیم.

    اولی دختری را نشان می دهد که یک کاسه برنج به بودا تقدیم می کند. بودا از معلمان خود فهمیده بود که تضعیف شدید منجر به بینش، حقیقت و روشنگری خواهد شد. وقتی چندین سال این را حفظ کرد، متوجه شد که هیچ پیشرفتی نمی کند، آنقدر لاغر شده بود که به قول خودش بعداً «دیواره شکمش به نخاعش چسبیده بود». سپس آن کاسه برنج را پذیرفت. این آغاز یک اصل مهم بودایی است: راه میانه. ثروت (بسیار زیاد) و فقر (بسیار شدید) هر دو مانعی برای روشنفکر شدن و خوشبخت شدن هستند. ما باید از هر دو اجتناب کنیم و با آنها مبارزه کنیم. برای کل جامعه نیز وظیفه ای وجود دارد.

    تصویر دوم تصویری از الهه برنج از بالی است.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم