ضرب المثل می گوید: "شما فقط وقتی چیزی را مطمئن می دانید که آن را ببینید. اما احساس چیزی حتی بهتر از دیدن چیزی است. این در مورد یک زوج طولانی مدت که نمی توانند بچه دار شوند صدق می کند. و به نظر می رسید که این تقصیر زن است.

به هر حال، آن مرد مجبور شد برای مدت طولانی به یک سفر کاری برود. در آخرین شب قبل از سفر دوباره رابطه جنسی داشتند و بله، او باردار شد! اما او این را نمی دانست. خانواده و دوستان دیدند که او باردار است اما باور نکردند که فرزند اوست. فکر می کردند خواستگاری خواهد داشت... بالاخره وقتی پسری به دنیا آمد، هیچکس باور نمی کرد فرزند اوست.

در آن زمان هیچ تماسی امکان پذیر نبود

تلفن، نامه، که هنوز آنجا وجود نداشت. مرد سال ها دور ماند و بچه به سرعت رشد کرد و تبدیل به یک بچه قوی شد. بنابراین وقتی پس از سال ها به خانه آمد، مردم روستا در مورد کودک به او گفتند. 'در رابطه با این امر چکار خواهید کرد؟ همسرت یه دلبر داره این بچه شما نیست، می دانید. او هر روز او را ملاقات می کند. فقط نیمی از مردم را باور کرد….

سپس قبل از اینکه به خانه برود، نگاهی پنهانی بیندازید. در تاریکی دیوار را سوراخ کرد و دید دو نفر خوابیده بودند. اما او نمی توانست آن را به وضوح ببیند. یکی از آن دو واقعا پسرش بود. او به آرامی زمزمه کرد: «تا چیزی را نبینی نمی‌توانی مطمئن باشی». اما او آن را درست نمی دید. خیلی تاریک بود

نظرش عوض شد. اما احساس چیزی بهتر از دیدن چیزی است. بنابراین بازویش را از سوراخ عبور داد و احساس کرد. چهار پا و چهار پا احساس کرد! حالا بشکن! درسته! لعنت به آن، درست است! اولین انگیزه او این بود که شمشیر خود را بگیرد و آنها را بکشد.

اما او دوباره فکر کرد. چه چیزی بهتر از دیدن و احساس کردن؟ صحبت کردن، البته. وارد خانه شد و به همسرش زنگ زد. و معلوم شد: نفر دوم پسر خودش بود نه خواستگارش. "چطور بچه دار میشی؟ ما سال هاست که با هم می خوابیم اما تو هرگز باردار نشدی. و اگر مجبور به سفر شوم پس…

همسرش آرام بود. «این اتفاق باید آخرین شب قبل از رفتن شما به سفر افتاده باشد. پریودهایم قطع شد و صاحب یک پسر شدم. نه، خواستگاری ندارم. هرگز نداشتم! به پسرت خوب نگاه کن و در غیر این صورت فقط آن شمشیر را بگیر…

اما او او را باور کرد و هر سه نفر زندگی کردند. او به شایعات گوش نکرد. ببین، احساس کن و بعد حرف بزن!

منبع:
داستان های تیتراژ از شمال تایلند. کتاب های نیلوفر سفید، تایلند. عنوان انگلیسی "دیدن به اندازه احساس قطعی نیست". ترجمه و ویرایش توسط Erik Kuijpers. نویسنده ویگو برون (1943) است. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به: https://www.thailandblog.nl/cultuur/twee-verliefde-schedels-uit-prikkelende-verhalen-uit-noord-thailand-nr-1/

هیچ نظری امکان پذیر نیست


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم