داستان دیگری در مورد کسی که می خواست با همسر برادر بزرگترش بخوابد. او باردار بود و شوهرش در سفر کاری بود. اما چگونه می‌توانست آن را به زیبایی بیاورد؟  

برادر کوچکتر شوهرش یک خرگوش داشت. او آن را کشت و در یک تشک کف غلت داد. صبح روز بعد به خواهر شوهرش زنگ زد. دیشب خواب دیدم که در آن تشک یک خرگوش مرده وجود دارد. آیا می خواهید ببینید که آیا این درست است؟ و او این کار را کرد، و مطمئناً یک خرگوش مرده داخل آن بود! او سپس این خبر را منتشر کرد که برادر شوهرش بینا است. او یک بیننده واقعی است! او خواب یک خرگوش مرده را دید و یک خرگوش مرده وجود داشت!

او داستان او را باور کرد و چند روز بعد دوباره با او تماس گرفت. دیشب خواب دیدم فرزندت بدون گوش به دنیا آمده است. او وحشت کرد. "اوه عزیز، من در مورد آن چه می توانم انجام دهم؟" خوب، اگر برادر بزرگتر من الان اینجا بود، مشکلی نداشتی. او فقط آن گوش ها را اضافه می کرد. اما بله، او هنوز برای مدتی در سفر است.

"نمیتونی اینکارو بکنی؟" خب، اینطور فکر کن. اگر برادر بزرگتر من می تواند این کار را انجام دهد، چرا من نمی توانم؟ و او انجام داد! او هر روز گوش ها را اضافه می کرد تا اینکه بچه به دنیا آمد.

بچه آمد. بچه بزرگ و با گوش بود! و بعد شوهرش برگشت. بلافاصله عاشق آن بچه شد. آن را در آغوش گرفت و در آغوش گرفت. سپس همسرش گفت: "خب، می دانید، به لطف برادر کوچکتر شما، بچه گوش دارد! زیرا او در خواب دید که کودک گوش ندارد. نمی دانستم چه کار کنم و از او خواستم گوش درست کند. ببین، حالا او یک گوش در هر طرف دارد.

"خب، برادر کوچک من دوباره کاری کرده است!" مرد با عصبانیت گفت. اما او کاری در مورد آن انجام نداد زیرا او موافقت کرده بود ...

منبع:

داستان های تیتراژ از شمال تایلند. کتاب های نیلوفر آبی، تایلند. عنوان انگلیسی "The true dreamer". ترجمه و ویرایش توسط Erik Kuijpers. نویسنده ویگو برون (1943) است. برای توضیح بیشتر مراجعه کنید: https://www.thailandblog.nl/cultuur/twee-verliefde-schedels-uit-prikkelende-verhalen-uit-noord-thailand-nr-1/

4 پاسخ به "بیننده شهوانی (از: داستان های تحریک کننده از شمال تایلند؛ شماره 40)"

  1. همتا می گوید

    مطمئن:
    پل رودنکو حدود 70 سال پیش درباره "Onno، سازنده گوشی" نوشت.
    خیلی هم خوب نوشته
    اما در شمال تایلند شنیده می شد، اگرچه من شک دارم که او هرگز آنجا بوده باشد.

    • اریک می گوید

      گلابی، سازنده گوش داستانی از «لا دیوینا کمدیا» دانته است که توسط پل رودنکو بازگو شده است.

      La Divina Commedia متعلق به قرن چهاردهم است. آیا آن داستان به تایلند و منطقه برده شد؟ آیا خنیاگران ما اینقدر از خانه دور شدند؟ من هیچ ایده ای ندارم، صادقانه. بارها و بارها داستان های عامیانه و موارد خاصی را خوانده اید. در دل مردم زنده خواهد ماند.

  2. راب وی. می گوید

    این معنای کاملاً جدیدی به "دوختن گوش کسی" می دهد!

    در سرتاسر سریال می بینم که در واقع این افراد از نظر اجتماعی پایین تر (متاسفانه زنان، مردم فقیر و کوهستانی پست تر دیده می شوند) هستند که قربانی شوخی های دروغین می شوند. یا مردان (ثروتمند) تایلندی چهره های غیرقابل اعتمادی هستند، شما نیز می توانید آن را اینطور ببینید... از نظر سیاسی خیلی درست نیست، اما روش های خاصی از تفکر را نشان می دهد.

    • اریک می گوید

      راب وی، من اغلب در این نوع داستان های عامیانه از تایلند می بینم که این راهبان هستند که تهمت زنند! آنها باید تجرد را رعایت کنند، اما گوشت ضعیف به نظر می رسد. هنوز نوزده داستان از این دست در قفسه سردبیران وجود دارد و بله، راهبان به خوبی نمایش داده می شوند. شما می توانید خود را افراط کنید!


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم