دوست دختر تایلندی من به شدت حسود است

مقدمه: ویراستاران یک ایمیل چهار صفحه ای A4 از یک خواننده وفادار دریافت کرده اند که مشکل آزاردهنده ای دارد و نمی داند چگونه آن را حل کند. این مرد دوست دارد داستان خود را به اشتراک بگذارد، اما ناشناس. او همچنین از ما خواسته است که داستانش را بازنویسی و کوتاه کنیم. به عنوان یک استثنا، ما با این موضوع موافقت کرده ایم.

مردم عزیز، من در نهایت عقلم هستم و امیدوارم یکی از خوانندگان توصیه خوبی برای من داشته باشد. شرایطم را توضیح خواهم داد. من بیش از دو سال است که با یک زن خوب و شیرین تایلندی در جایی زندگی می کنم تایلند. ما در زندگی شبانه با هم آشنا شدیم و آن کلیک کرد. او خیلی سریع با من نقل مکان کرد و هرگز آنجا را ترک نکرد. شاید ذکر این نکته خوب باشد که تفاوت سنی نسبتا زیادی بین ما وجود دارد. او در اوایل 30 سالگی است و من در اواخر 40 سالگی، اما با وجود اختلاف سنی، ما بسیار خوشحالیم. من دیوانه وار عاشق او هستم، او زیبا، شیرین، باهوش است و شوخ طبع زیادی دارد. تقریبا یک زن کامل. تقریباً می گویم، زیرا چیزی که من را به ناامیدی سوق می دهد، حسادت بیمارگونه اوست. در ابتدا آن را سرگرم کننده و دوست داشتنی یافتم. اما آنقدر افراطی است که زندگی کردن با آن تقریباً غیرممکن است، علیرغم این واقعیت که من او را بسیار دوست دارم. من هم می ترسم دیر یا زود رابطه ما به این دلیل باشد سواحل.

من می توانم در مورد هر چیزی با او صحبت کنم اما نه در مورد این موضوع، همیشه به دعوا و سوء تفاهم ختم می شود. ناراحتی من زیاد است چون او هم دلیلی برای حسادت ندارد. من نیازی به تقلب ندارم نمی خواهم دلش را بشکنم و از توجه و محبت کم ندارم. در اتاق خواب هم چیزی برای شکایت ندارم. من فقط، برای اینکه او را راحت کنم، بسیار باز هستم. او همه چیز را کنترل می کند (که انجام می دهد)، مانند نگاه کردن به تلفن من و بررسی اینکه چه کسی به من پیام می دهد یا با من تماس می گیرد. او همچنین همیشه وقتی بیرون رفته‌ام جیب‌هایم را چک می‌کند و لباس‌هایم را بو می‌کند تا ببیند آیا می‌تواند عطر زن دیگری را تشخیص دهد یا من بیرون از در دوش نگرفته‌ام. او کامپیوتر و ایمیل های من را چک می کند. این حتی فراتر می رود، اما آنقدر خصوصی است که نمی توان در اینجا به آن اشاره کرد.

بزرگترین مشکل این است که او هرگز برای یک دقیقه من را از دست نمی دهد. فقط انجام یک کار در 7-Eleven در همان نزدیکی مجاز است. وقتی به مرکز می روم او همیشه می خواهد با من بیاید. اگر بگویم می خواهم با دوستانم تنها بروم بیرون، باعث جنگ در خانه می شود. او روزها ناراحت است و دیگر با من صحبت نمی کند. یک بار که راهم را گرفتم، بیرون رفتن واقعاً سرگرم کننده نیست. هر نیم ساعت به من زنگ می زند تا ببیند کجا هستم. من شرمنده دوستانم هستم. خاموش کردن گوشیم هم چاره ای نیست چون بعدش میپره روی موتور دنبال من. میتونم یه مدت همینجوری ادامه بدم

بیرون رفتن با او نیز سرگرم کننده نیست زیرا اگر کمی طولانی به زن دیگری نگاه کنم، دعوا است و او می خواهد به خانه برود. صحبت با زن دیگری کاملاً دور از ذهن است. او دوستانه باقی می ماند، اما به محض اینکه زن دیگر رفت، من باید آن را تحمل کنم.

البته من صد بار سعی کردم در این مورد با او صحبت کنم. خودش می گوید که خیلی حسود است چون تجربیات بدی دارد. او قبل از این رابطه دو بار با یک مرد تایلندی رابطه داشت که هر دو بار مورد خیانت قرار گرفت. او همچنین می گوید که خیلی حسود است، زیرا من را خیلی دوست دارد. سپس او همه چیز را برمیگرداند. چون اگر بگویم برخی از دوستانم شریک حسود ندارند، او از قبل پاسخ خود را آماده کرده است. او سپس می گوید که آن زنان واقعاً دوست پسر / شوهر خود را دوست ندارند و عمدتاً برای پول با آن مرد هستند.

همچنین تهدید کرده ام که اگر رفتارش را تغییر ندهد، رابطه را قطع خواهم کرد. سپس او کاملاً ناراحت است و مدام گریه می کند. او قول می دهد که بهتر شود و این چند روز طول می کشد، سپس او دوباره به رفتار قبلی خود می افتد.

با یکی از شرکای تایلندی هم وضعیتم را با دیگر آشنایانم در میان گذاشتم. به نظر می رسد این مشکل در بسیاری از روابط با زنان تایلندی است. من شنیده ام که بسیاری از روابط در تایلند به مشکل برخورده است، زیرا بسیاری از زنان تایلندی بسیار حسود هستند. برخی از دوستان من می گویند که آنها می فهمند زیرا رقابت در اینجا بسیار شدید است.

او از نظر من یک زن خاص است و من نمی خواهم او را از دست بدهم. با این حال، می ترسم اینطور دوام نیاورم. من احساس محدودیت و زنجیر می کنم. در درازمدت، نتیجه خواهد داد.

از آنجایی که مشکل من منحصر به فرد نخواهد بود، کنجکاو هستم که دیگران چگونه این مشکل را حل کرده اند. و اصلا میشه حلش کرد؟ آیا توصیه مفیدی برای من دارید؟ لطفاً با عباراتی مانند "نه یک دست پر، بلکه یک زمین پر" و "ماهی های بیشتری در دریا وجود دارد" مطرح نکنید. من نمی توانم با این نوع توصیه ها کار زیادی انجام دهم و نمی خواهم بلافاصله از مشکلاتم فرار کنم.

پیشاپیش از کمک شما سپاسگزارم و وبلاگ عالی را حفظ کنید.

مارکو

46 پاسخ به “سوال خواننده: دوست دختر تایلندی من به شدت حسود است، چگونه باید با آن برخورد کنم؟”

  1. ران می گوید

    بهترین،

    من این مشکل را تشخیص می‌دهم، زیرا زمانی یک خانم را خودم می‌شناختم و او به اندازه جهنم حسودی می‌کرد، من هیچ رابطه‌ای با او نداشتم.

    حسادت هم نشانه عشق است و گاهی فراموش می شود، اما اینجا چیز دیگری است. این گذشته است که به وضوح در اینجا حقه بازی می کند. دیگر کسی گرفته نمی شود. بیایید واضح بگوییم، مرد تایلندی معمولاً چندین نفر را نگه می دارد و این در واقع از تفکر بودایی آنها نیز مجاز است.

    تنها کاری که می توانید در این مورد انجام دهید صحبت کردن است اما به روش درست. که به خودی خود واقعاً نمی تواند مشکلی ایجاد کند، اما این واقعیت که شما این کار را انجام می دهید، برای او یک طرف درگیر هستید. یک فرد بی طرف می تواند سریعتر روی این موضوع کار کند.

    مهم این است:
    1. او منشأ نگرش خود را می داند (در اینجا به خوبی شناخته شده است).
    2. او می تواند تأثیر این کار را بر شما تخمین بزند.
    3. او احساس می کند که چگونه به شما برخورد می کند و چه احساسی را در پی دارد. می توانید او را در همان موقعیت قرار دهید و بپرسید که چه احساسی دارد.
    4. نشان دهید که او این نگرش را دارد.
    5. نشان دهید که می خواهید از آنها در تغییر این نگرش حمایت کنید.
    6. نشان دهید که رابطه با او را بسیار مهم می دانید و این نگرش نباید آن را مختل کند. همچنین بپرسید که او در مورد آن چه فکر می کند.

    در واقع، او چیزی دارد که ما آن را فوبیا می نامیم. دیر یا زود همه ما این را داریم و معمولاً نتیجه چیزی است که در مقطعی از زندگی خود تجربه کرده ایم. نکته این است که به خودتان اعتماد به نفس بیشتری بدهید تا مشکل از بین برود.
    مثل کسی است که جرات ندارد وارد آسانسور شود و قدم به قدم شما را راهنمایی می کند تا زمانی که بتواند به تنهایی وارد آسانسور شود.

    این در واقع یک رویکرد روانشناختی است زیرا مشکل بین گوش است.
    امیدوارم این برای شما مفید باشد

    با احترام رون

  2. الف. هربرمن می گوید

    تجربه ای با آن داشته باشید، می توانم چیزهای زیادی در مورد آن بنویسم اما نکن.
    تنها چیزی که دارم توصیه های فوری است.
    تا زمانی که هنوز (؟) می توانید رابطه را پایان دهید.
    با توجه به داستان شما، هیچ درمانی برای او وجود ندارد.
    حسادت یک بیماری جدی (لاعلاج) است.
    یکبار دیگر؛ از زندگیش برو بیرون
    gr.Alex

    • کورنلیس می گوید

      من با A. Herbermann موافقم: این رابطه مطلقاً آینده ای ندارد. من همچنین از تجربه شخصی صحبت می کنم (البته نه با یک زن تایلندی) و می توانم به شما بگویم که فاصله گرفتن - و حفظ آن - تنها راه حل است. زنی که می خواهد زندگی شما را به طور کامل و کامل کنترل کند، زندگی با آن به سادگی غیرممکن است. وضعیتی که سوال کننده توصیف می کند قبلاً به مرحله پیشرفته ای رسیده است که دیگر صحبت کردن نمی تواند به من کمک کند.

    • هنک ون تی اسلات می گوید

      ترک کردن بهترین کاری است که می توانید انجام دهید، من می دانم که این توصیه ای نیست که می خواهید بشنوید.
      من در وضعیت مشابهی بودم، 4 سال طول کشید، وقتی به گذشته فکر می کنم هنوز هم لرزش را در ستون فقراتم ایجاد می کند.
      بعد از پایان رابطه از شر او خلاص نشد، بیش از نیم سال مرا مورد آزار و اذیت قرار داد، می دانست کجا دوست دارم بروم و بعد آمد تا سر و صدا کند.
      از بدبختی رفتم کمی در جزیره ای نشستم تا استراحت کنم.
      وقتی فکر کردم از شر آن خلاص شده ام، از پذیرش محل زندگیم به من گفتند که او برای مدت طولانی تری با یک فرنگ برای اجاره کاندو در همان مجتمعی که من هستم، کار کرده است، خوشبختانه من تونستم متوقف شوم. این .
      این بعد از 2 سال پس از جدایی ما بود، بنابراین او هنوز راحت نبود.
      الان 3 سال از این ماجرا می گذرد، اما من هنوز هم برای شوخی های او هستم.

      • مرغ می گوید

        کاملا با هنک موافقم، هر چه زودتر برو بیرون.
        دقیقاً همان چیزی را تجربه کردم، بسیار خطرناک است.
        در پایان او با یک چاقو به دیدن من آمد.
        وقتی نتوانست من را بگیرد، شیشه‌های ماشینم را به هم زد.
        در این اقدام عکس هایی گرفته شد و با پلیس تماس گرفت.
        بعد از آن تمام شد.
        اما حالا بعد از 3 سال هنوز تماس ها و تهدیدها.
        موفق باشید، اما هر چه زودتر متوقف شوید و از چشم و کنترل او خارج شوید.

  3. BA می گوید

    وقتی من به مرکز شهر می روم شما می نویسید.

    پاتایا کجا زندگی میکنی؟ (زمینه داستان خود را حدس بزنید)

    دوست دختر من به بدی دوست دختر شما نیست، اما ترجیح می دهد که مثلا وقتی در پاتایا هستیم، تنها به خیابان واکینگ نروم. و اگر این یک بار اتفاق بیفتد، زیرا اتفاقاً دوستانی هستند، او همیشه می‌پرسد که آیا زنان دیگری به من مراجعه می‌کنند یا خیر. بنابراین مست شدن بسیار دور از ذهن است 🙂 مائو ماک ماک اگر آنجا نباشد در هر صورت نمی تواند قدردان آن باشد. و نه A-gogo است. او قبل از رفتن من این را نمی گوید، اما می دانم که او فقط در صورتی تایید می کند که خودش آنجا باشد.

    همچنین باید بدانید که به عنوان مثال، زنان پاتایا معمولاً در زندگی شبانه شاهد رفتار نادرست مردان فلانگ هستند. این واقعا حسادت را بهتر نمی کند. همه آنها می گویند یک مرد تایلندی بد است، اما آنها اغلب کمتر به فلانگ اعتماد دارند.

    در روابط تایلندی و تایلندی نیز چنین است که هر چه درآمد مرد بیشتر باشد، بی‌اعتمادی زن بیشتر می‌شود، زیرا از نظر آن‌ها به خصوص کسانی که شغل بهتری دارند اغلب خیانت می‌کنند. شوهر خواهر دوستم اخیراً توسط پلیس استخدام شد و اولین چیزی که او نگران آن بود این بود که آیا می تواند دست خود را از زنان دیگر دور نگه دارد. از آنجایی که بیشتر فالنگ‌ها در مقایسه با تایلندی‌ها درآمد مناسبی دارند، معمولاً فوراً آن را به فالنگ منتقل می‌کنند.

    اگر من به تنهایی برای نوشیدنی بروم، معمولاً این کار را در یک بار انجام می دهم که دوستانش نیز می آیند، بنابراین او از طریق تام تام می داند که من کاری انجام نمی دهم. اگر زمانی اتفاق بیفتد که من با دوستانم در خیابان واکینگ استریت قرار بگیرم، فقط به او اطلاع می دهم که کجا هستم و اگر زیاد مشروب ننوشم، معمولاً خوب است، همچنین معمولاً خیلی دیر نمی کنم.

    مهم نیست که دوستان شما چه می گویند، بخش بزرگی از این حسادت نیز به دلیل رقابت است. آیا اصرار دارید در جایی که الان هستید بمانید، اما اگر برای رابطه شما بهتر است، می‌توانید به یک منطقه ساکت‌تر بروید.

  4. تینو پاکدامن می گوید

    بگذارید با این جمله شروع کنم که به خوبی می توانم تصور کنم که چقدر احساس بدبختی می کنید. شما با یک مشکل بسیار جدی دست و پنجه نرم می کنید که من واقعاً فکر می کنم باید از یک متخصص کمک بگیرید. اما شما آن را در وبلاگ قرار دهید، پس اجازه دهید آن را امتحان کنم.
    وقتی داستان شما را می خوانم، چهار سوال به ذهنم می رسد. اول، چرا او را یک زن «تقریبا کامل» خطاب می‌کنید، در حالی که من در ادامه می‌خوانم، «زنی دور از ایده‌آل» را می‌بینم. دوم اینکه شما چیز زیادی در مورد خودتان نمی گویید. از رفتار گذشته شما قبل از اینکه همدیگر را بشناسید، آیا او دلیلی برای این همه حسادت دارد؟ (به خودتان هم نگاهی بیندازید). سوم، در مورد مهارت های زبانی متقابل شما چطور؟ و چهارم: کار می کنید یا تمام روز روی لب هم می نشینید؟
    این ربطی به تایلندی بودن او ندارد، مطمئناً. او به وضوح یک زن فوق العاده حسود است و تایلندی یا هلندی بودن او بی ربط است. اگر مدام فکر می کنید که این به «تایلندی» بودن او مربوط می شود، بهتر است فوراً آن را ترک کنید زیرا هرگز تمام نمی شود.
    من فکر می کنم شما فقط باید جلو بروید. قبلاً متوجه شده اید که اگر رفتار خود را تغییر دهید تا از طلسم های حسادت او جلوگیری کنید، حسادت او فروکش نمی کند. اما این کار را به تدریج انجام دهید. همیشه به او بگویید کجا هستید، تلفن همراه خود را با خود ببرید، خودتان با او تماس بگیرید ("من الان در پیت هستم")، یک گل بیاورید، پیشنهاد دهید خودتان کارها را با هم انجام دهید و به توافقات خود پایبند باشید. به امید اینکه آرام آرام متوجه شود که شما وفادار هستید.
    نپزید "تو باید همین الان دست بکشی" "داری ازدواج ما را نابود می کنی" "حالا دوباره شروع می کنی!" چه بلایی سر شما آمده است؟ "چرا اینجوری رفتار میکنی؟" فقط به من پیام بده "خیلی متاسفم که به من بی اعتمادی" "میترسم اینجوری ازدواجمون به هم بخوره." "بعضی وقت ها نمی توانم بخوابم." "خیلی خوشحالم که امروز اصلا حسادت نکردی" (بوسه کوچک). «من فقط تو را دوست دارم» «آرزو می‌کنم... فکر می‌کنم تو...» نیز یک حرف شما است.
    اگر او حمله حسادت آمیز داشت، فقط هوشیارانه و واقعی واکنش نشان دهید (مشکل است، می دانم)، از خود دفاع نکنید و عذرخواهی کنید (کار اشتباهی انجام ندادید، نه؟)، به او حمله نکنید. گاوهای پیر را از خندق بیرون نکشید . فقط واقعیت ها را به صراحت بیان کنید. "چرا اینقدر رفتی؟" من در ترافیک بودم. "چرا به آن زن نگاه می کردی؟" "من باید به چیزی نگاه کنم، نه؟" "کی تازه زنگ زد؟" "پیت، نگاه کن." و وقتی او در حال کاوش و بوییدن چیزها است نظر ندهید. فقط وانمود کن که متوجه نمیشی
    اگر در عرض 3-6 ماه بهبود نیافت، یا باید به دنبال کمک حرفه ای باشید یا آن را ترک کنید. موفق باشید.

  5. لوئیس می گوید

    حسادت اگر عشق واقعی باشد طبیعی است، اما حسادت بیش از حد قطعا برای رابطه خوب نیست

    من در مورد همان مورد هستم، اما نه به آن بد. من دوستی دارم که در همان نزدیکی زندگی می کند، او او را به عنوان یک مرد نمونه می شناسد که سال ها اینجا زندگی کرده است. من با آن صحبت کردم و اکنون او به یک دوست بسیار خوب تبدیل شده است
    همسر تایلندی من اکنون مشکلی ندارد که من پیش او یا جایی،،،،، به شهر بروم، زیرا او به او اعتماد دارد.

    آیا دوست خوبی هم دارید که او به او اعتماد داشته باشد؟

  6. ج. جردن می گوید

    با خواندن داستان شما کمی می ترسم. اختلاف سنی 10 ساله
    در هلند نیز رایج است. من مهاجران زیادی را می شناسم که همسر دارند
    با اختلاف سنی 30 سال خیلی بد است که در آنجا بی اعتمادی وجود دارد
    فهمیدن. من می دانم (به استثنای تعداد کمی) که این اغلب به خوبی پیش می رود.
    دوست دختر شما (به قول خودم) معلول ذهنی است. خیلی خطرناکه
    فردا یه جایی دراز میکشی با چاقو پشتت وگرنه دیکتو ​​میبرن.
    توصیه من این است که سریع به مقصدی نامعلوم بروید.
    ممکن است خشن به نظر برسد، اما شما اولین نفر نخواهید بود.
    متاسفم برای سردبیران وبلاگ، با تمام نیت خوب.
    این مرد باید از خودش محافظت کند.
    جی جردن.

  7. پوجی می گوید

    توصیه من، گوگل "چگونه با حسادت شدید مقابله کنیم" سایت های حرفه ای زیادی پیدا خواهید کرد که به طور گسترده با این مشکل سروکار دارند. سپس خود نتیجه گیری کنید. شجاعت!

  8. BA می گوید

    تینو می تواند آن را بسیار زیبا بیان کند، بسیار واضح به اضافه 10 🙂

    شاید نکته ای دیگر با ماهیت عملی: اگر هر دو از تلفن هوشمند با اینترنت استفاده می کنید، می توانید هر دو را در چیزی مانند Google Latitude حساب کاربری کنید. چنین برنامه‌ای موقعیت مکانی شما را بر روی نقشه به‌طور هم‌زمان برای دوستانتان نشان می‌دهد، که با تنظیم مشخص می‌شود، اما معمولاً ترکیبی از GPS، دکل‌های تلفن همراه و شبکه‌های WiFi در آن منطقه است. سپس او می تواند دقیقاً جایی که شما هستید را ببیند. حسادت او در ابتدا از بین نمی رود، اما او مجبور نیست هر نیم ساعت یک بار با شما تماس بگیرد تا بداند وقتی بیرون هستید کجا هستید، او فقط می تواند ببیند که اگر بخواهد بداند. سپس یک شب دلپذیر را بدون اینکه او مجبور باشد شما را اذیت کند سپری می کنید و ممکن است کمی امنیت بیشتری داشته باشد که ممکن است در دراز مدت این حسادت را کاهش دهد.

    تنها یک اشکال برای چنین برنامه ای وجود دارد، اگر در جایی هستید و پوشش GPS ندارید، چنین برنامه ای موقعیت شما را با استفاده از برج های سلولی تعیین می کند و سپس می توانید فقط 1-200 متر فاصله داشته باشید که بسیار زیاد است. مثال: اگر در نواری در پاتایا Soi 300 هستید و برنامه نشان می‌دهد که در Soi 7 هستید، هنوز باید توضیحاتی را انجام دهید. اما پس از آن شما فقط می توانید موارد بالا را برای او توضیح دهید، در صورت لزوم یک عکس با گوشی هوشمند خود ارسال کنید و او پس از چند بار متوجه خواهد شد.

  9. دوست دختر من هم کاملاً حسود است، خوشبختانه زیاد افراطی نیست. من فکر می کنم که بسیاری از آن به اعتماد به نفس مربوط می شود. یک زن با اعتماد به نفس و اعتماد به نفس کمتر احتمال دارد که حسادت کند. شاید او باید روی آن کار کند؟ به یک مطالعه یا یک شغل خوب فکر کنید.
    علاوه بر این، به او اعتماد به نفس زیادی بدهید، مطمئن شوید که او نیز با دیگران (بدون شما) بیرون می رود.
    این یک مشکل آزار دهنده برای هر دو است. متأسفانه من افراد زیادی را می شناسم که به همین دلیل اشتباه کرده اند.

    • تینو پاکدامن می گوید

      من می توانم از صمیم قلب از توصیه های Khun Peter حمایت کنم. شغل، مطالعه، سرگرمی، دوست دختر. القای اعتماد به نفس، اغلب تحسین کردن او، به ویژه برای کارهایی که انجام می دهد، مهم نیست که چه می کند: غذای خوب، تمیز کردن خوب و غیره.

      • @ Tjamuk دانستن همه چیز باید خوب باشد. اگر کسی در این سیاره می خواهد چیزی در مورد تایلندی یا روابط با یک تایلندی بداند، باید از Tjamuk بپرسد. نه تنها همه چیز را می داند، بلکه در همه زمینه ها نیز تجربه دارد.
        بودا در Tjamuk رنگ پریده است. ما مطمئن می شویم که شما یک مجسمه بگیرید.

  10. کالین یانگ می گوید

    مارکو عزیز
    این داستان ها را بیشتر بشنوید و مشکل اینجاست که از قبل در مورد سبک زندگی و آزادی خود قراردادهای خوبی نبسته اید، در ابتدا همه چیز زیباست و وقتی عاشق هستید روی ابر صورتی راه می روید و بعد از هم جدا نیستید. برای جدا کردن. اما این نیز از بین می‌رود و سپس می‌خواهید رشته‌ها را شل کنید، و سپس بیشتر خانم‌ها وحشت می‌کنند، زیرا فکر می‌کنند که شما به شکار می‌روید، مانند تقریباً هر مرد تایلندی. زندگی با زنان بسیار حسود سخت است و اغلب برای خود خوب نیست، اما در بیشتر موارد می ترسند حامیان مالی خود را از دست بدهند. تایلندی‌ها بسیار مادی‌گرا هستند و هرگز به اندازه کافی نیستند، و وقتی تسلیم شوید، رعد و برق شروع می‌شود، زیرا همه آنها زرادخانه‌ای از ساختگی‌ها برای گرفتن پول شما دارند. در 13 سال گذشته دهها میلیونر را دیده‌اید که به خانه رفته‌اند. مشاوره؛ برای مدتی آن را قطع کنید و به طور موقت در جای دیگری زندگی کنید و حداقل یک ماه به خود فرصت فکری بدهید.

  11. پیم می گوید

    با توجه به اتفاقاتی که چندین بار در اطرافم دیده ام، به نظرم بهتر است هر چه زودتر با نوردرزون ترک کنم.
    شاید گفتنش سخت باشد اما باید اشتباه پیش برود.
    من خودم یک بار به طور غیرمنتظره ای با یک بطری بر روی سرم به خانه پذیرایی شدم، اما یک تکه در شکمم به عنوان نوک نوازی دریافت کردم.
    بعد از اینکه یکی از دوستانش من را از یکی از دوستانم گرفت تا غذا بخورم.
    پس از نشان دادن او به خیابان، او با حدود ده مرد برگشت تا شیشه ها را بشکند.
    زمان مشخص خواهد کرد.
    شجاعت .

  12. گمشده می گوید

    مجری: نظر شما فاقد هرگونه علامت نگارشی است و بنابراین ناخوانا است.

  13. از پا افتادن می گوید

    پسر،

    من می دانم که شما چه احساسی دارید.

    تمام آزادی شما ربوده می شود، متاسفانه بسیار افراطی است و از دوستان هم می شنوم. زنان تایلندی به نظر من یکی از حسودترین زنان روی کره زمین هستند.
    دیدم دوباره به یه زن دیگه نگاه میکنی، همینطوری نگاه کردم، کی بهت زنگ زد، چرا میخوای بری 7/11 و غیره
    من مجاز به ورزش نیستم، زیرا ممکن است با کسی برخورد کنم. نباید با علاقه زیاد در مورد دوستانش بپرسد. در دراز مدت شما هر کاری می کنید تا از دعوا جلوگیری کنید و بعد آن حسادت ظاهر می شود. پاسخ او همیشه است. خیلی دوستت دارم و میترسم از دستت بدم. او همچنین فکر می کند که مطمئناً می داند که من بعداً میا نوی خواهم داشت و می توانم به شما بگویم که هیچ علاقه ای به آن ندارم.
    این خیلی من را خسته می کند و وقتی برای مدتی به NL برگشتم خوشحالم.

    متاسفانه نمیتونم راه حلی بهتون بدم فقط شفقت

    موفق باشید چون عشق باید خیلی زیاد باشد وگرنه زیاد دوام نمی آورید.

  14. مری برگ می گوید

    شگفت انگیز است که چقدر خوب همه می دانند. فقط نظرات آقایون
    اگر کسی در یک رابطه اینطور (با مهربانی می گویم) عجیب رفتار می کند، فکر نکنید که دکتر بازی کردن راه حل است. او را نزد یک متخصص خوب ببرید و بگذارید تعیین کنند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. سپس بر اساس آن نتیجه می توان بررسی کرد که آیا ادامه این کار منطقی است یا خیر.

    • از پا افتادن می گوید

      ماریای عزیز،

      این یک مشکل بزرگ است، بسیار بزرگتر از هلند. اکثر پاسخ ها می گویند؛ تا زمانی که هنوز می توانید متوقف شوید سوال این است که آیا ماریو می تواند این کار را انجام دهد، زیرا این کار به شدت دردناک خواهد بود و اگر این کار را انجام دهد، باید برای هر چیزی آماده باشد، از جمله اقدام به خودکشی مطمئناً منتفی نیست، زیرا مطمئناً یک واکنش هیستریک به همراه خواهد داشت.
      چند تا کامنت رو بخون و 2 مورد خودکشی رو میشناسم که خوشبختانه موفق نشد.
      همسر تایلندی من هم یک بار تلاش ناموفقی انجام داد، وقتی فکر کرد می خواهم رابطه را تمام کنم و به من هم گفت وقتی رابطه تمام شد دلیلی برای زندگی ندارد و زندگی او هم تمام می شود.
      راه حل شما برای رفتن به یک متخصص یا روان درمانی در تایلند جواب نمی دهد، مطمئناً توصیه خوبی برای زنان و مردان هلندی است، اما در تایلند جواب نمی دهد.
      باور کنید، من بارها درخواست کمک حرفه ای کرده ام، که در هلند بسیار بدیهی است، اما آنها ترجیح می دهند 10 بار به معبد بروند، همیشه متفاوت و بهتر و دورتر و دورتر... از نونگ کای تا کنگ. کنگ یا رفتن به کشیش های خاص یا انجام مراسم های دیگر، اما روانشناسان یا درمان ها .... دور از بالین آنها نشان می دهد.

      • luc.cc می گوید

        من کاملا با تو موافق هستم؛ حسادت می تواند بسیار دورتر باشد، من همچنین جاسوسانی داشته ام که مرا تعقیب کرده اند، از جایی که بودم و چه کار کرده ام عکس گرفته اند، یک زن تایلندی می تواند در حسادت بسیار دور برود و از ایجاد تصادف برای شما ابایی ندارد. آنچه در مورد روانشناسی می گویید نیز درست است، آنها به معابد مختلف می روند و همچنین درخواست انجام جادوی سیاه می کنند.
        من مارکو را به خوبی درک می کنم و می دانم که او چه می گذرد.
        اگر او فرصت رفتن داشته باشد، من نتوانستم و نمی توانم.
        برای هلندی ها و بلژیکی ها در کشور خود، آنجا را با تایلند مقایسه نکنید،
        فرهنگ متفاوت و دیدگاه متفاوت، در اروپا آنها (شوهرهای تایلندی) ممکن است بردبارتر و بردبارتر باشند، اما اینجا آنها در خانه هستند و راه خود را می دانند، حتی اگر کوچه های تاریک باشد.

  15. برام سیام می گوید

    مردم معمولاً فقط زمانی به نصیحت گوش می دهند که آنچه را که می خواهند بشنوند بیان می کند. توصیه من مشابه برخی از موارد فوق است، اما فکر نمی کنم مارکو بخواهد آن را بشنود. توقف کن تا هنوز می توانی من جایی بخوانم و با آن موافقم.
    به نظر می رسد بانوی مورد نظر دارای ویژگی های مرزی است و خبر بد «این نمی گذرد» است.
    حسادت معمولاً با ناامنی، مالکیت و تعدادی چیزهای منفی ارتباط دارد، اما در این حالت شدید به نظر می رسد که یک وضعیت روانی باشد. در هر صورت حسادت ربطی به عشق ندارد. وقتی کسی را دوست دارید برای او بهترین ها را آرزو می کنید و به او اعتماد دارید. حسادت یک احساس منفی مخرب است. خانم مورد نظر یک بمب ساعتی است. مشکل این است که چنین فرد وسواسی شما را به وسواس خود می کشاند و فکر کردن واضح و قطع رابطه را تقریبا غیرممکن می کند. برای ماریو آرزوی قدرت زیادی دارم، امیدوارم هنگام خداحافظی. برای هر چیزی آماده باشید.

  16. اریک می گوید

    شریک حسود بیمار مشکلی دارد که شما به عنوان شریک دیگر هرگز نمی توانید آن را حل کنید، به هر حال این مشکل طرف مقابل است و نه شما.
    او ممکن است از ترس رها شدن رنج می برد و سپس رفتار او برای پایان دادن به ناامنی او کاملاً مخرب است، او در واقع شما را از در بیرون می راند.
    یا او تجربیات بد خود با والدین و/یا شرکای خود را با همان تأثیر به شما منتقل می کند، او شما را با آن از در بیرون می راند.
    این افراد حسود خودشان آنقدر درد دارند که می توانند به نوشیدنی به عنوان داروی بیهوشی یا بازدارنده روی بیاورند که مشکل آنها را کاملا غیر قابل کنترل می کند.
    موفق باشی..

    • اریک می گوید

      اگر دوست دختر شما خودش اعتراف کند که رفتار او ناشی از تجربیات بد با شرکای خود در گذشته است، در واقع می گوید که هنوز نتوانسته آن تجربیات بد را پشت سر بگذارد و این روابط هرگز به پایان نرسیده است. هر دعوایی که اکنون با او دارید به خاطر رفتار شما نیست، اما او همچنان با آن شریک یا شریک دیگر سر شما دعوا می کند. رفتار او اکنون ممکن است تکرار آنچه در گذشته برای دیگران اتفاق افتاده باشد. به دلیل حسادت بیمارگونه اش، چنین زنی دیگر نمی تواند با هیچ مردی رابطه مثبت داشته باشد.

      • اریک می گوید

        این مشکل در کشوری مانند هلند رایج است. اغلب این مشکل به دوران کودکی برمی گردد، جایی که ناشی از مشکلات عاطفی شدید یکی از والدینی است که خانواده را نادیده گرفته، ترک کرده یا هرگز آنجا نبوده است. اگر درست است که این مشکل در بین زنان تایلند بسیار رایج است، قابل درک است که چرا. به هر حال، پیوندهای خانوادگی در تایلند قوی است، اما شیوه تربیت کودکان اغلب با استانداردهای غربی غیرمعمول است. بنابراین بسیاری از کودکان نمی دانند پدرشان کیست، نه توسط والدین طبیعی خود، بلکه توسط پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر بستگان بزرگ شده اند.
        من مدت زیادی است که این بیانیه را در مورد تایلند برای بزرگ کردن یک فرزند مطرح کرده ام، شما به جای والدین فقط به یک روستا به عنوان خانواده نیاز دارید. خوشبختانه، به همین دلیل است که اغلب همه چیز با تربیت خوب پیش می رود و افراد قوی، سرگرم کننده و خوب زیادی وجود دارد. در کمال تعجب اکنون خواندم که تجربیات بد زیادی با زنان دیوانه مریض وجود دارد. این که مردهای هلندی هلند را ترک می کنند و یک زن حسود بیمار را در تایلند انتخاب می کنند نمی تواند درست باشد.. بعد اشتباه خیلی بیشتر است..
        این نوع مشکلات ریشه دار در شخصیت افراد را نمی توان تنها با چند گفتگو با یک درمانگر ماهر حل کرد. فردی که درمان برای او در نظر گرفته شده است، همیشه از صمیم قلب همکاری نخواهد کرد. غالباً هیچ راه حلی برای این مشکل وجود نخواهد داشت.. مطمئناً در کشوری مانند تایلند که در آن مشکلات به طور کلی یا بسیار دشوار است، بحث نمی شود.

  17. هنک دبلیو. می گوید

    تنها یک راه حل وجود دارد. راه خودت را ادامه بده و این را خیلی واضح به او بگو. یا بگویید بسته بندی را برایشان ارسال می کنید. این در ابتدا کمی آزاردهنده است، اما در غیر این صورت خودتان همچنان با مشکل مواجه خواهید شد. من چند روزی با دوستان می روم تور موتور سیکلت و شب را بدون اینکه به او بگویم کجا می گذرانیم. من هم زنگ نمی زنم و راه خودم را می روم. چک کردن همه چیز میگذره یا حداقل کمتر اذیتت میکنه.به نظرم این ورزش خوبی نیست که بهش پول جیبی نزنی و اون هنوز هم بهش احترام میذاره. این ریشه‌دار است، پس فقط یاد بگیرید که با آن زندگی کنید، اما به انجام کارها برای خودتان ادامه دهید. و فقط فکر کن پشت ابرها خورشید می درخشد و بعد از باران آفتاب می آید. اتخاذ یک نگرش تا حدی بی تفاوت ضرری ندارد. آنها زنان غربی نیستند. مال من در هر لحظه فقط می تواند به یک چیز فکر کند. بنابراین او باغ را آبیاری می کند، سپس غذایش می سوزد. او می تواند بازی های زیادی داشته باشد، اما من رئیس هستم و خواهم ماند. و اگر گهگاه مشکلی داشت با دوستان و خواهرانش تماس می گیرد و بعد تمام می شود. یک بار دیگر، اجازه ندهید کسی همه جا روی شما راه برود. و اگر سند خانه دارید، آن را ایمن نگه دارید.

  18. پیت پاتایا می گوید

    من در واقع فقط 1 سوال در ازای آن دارم. آیا زندگی خود را دوست داری؟
    سپس این رابطه را متوقف کنید، در غیر این صورت ممکن است (نباید) با چاقو بین دنده های خود بیدار شوید.

    یک Jelourse Thai قابل درمان نیست و هیچ راه حلی وجود ندارد، خیلی بد است، اما متاسفانه.
    من خودم تجربیات زیادی دارم و خوشبختانه به سرعت از این نوع شیرینی ها دست کشیدم.

    گزارش شد که من برای او مرد خوبی نبودم و برای او آرزوی بهترین ها و موفقیت کردم، با یک مرد خوب چهره خود را از دست ندهند.

  19. از پا افتادن می گوید

    سلام مارکو

    آنچه شما توصیف می کنید یک چیز رایج در تایلند است و در واقع چیزهای زیادی در مورد شما می گوید مارکو. شما (اجازه دهید) مانند یک مرد نابالغ رفتار کنید. و چه زنی مرد نابالغ را می خواهد. همچنین مطمئن شوید که کارت نقدی خود را به افراد غریبه نشان نمی دهید. به عنوان مثال، بسیاری از زنان تایلندی اجازه نمی دهند دستگاه خودپرداز (مرد) خود بدون مراقبت کار کند.

    ما مردها، حتی من می شنوم، گاهی اوقات اینقدر احمق هستیم. همسر تایلندی من می گوید مردی رهبر خانواده است. و به من افتخار می کند. آیا شما رهبر خانواده هستید؟ آیا همسرتان شما را به همان اندازه دوست دارد که شما او را دوست دارید؟ آیا او هم می خواهد شما را خوشحال ببیند، همان طور که شما از خوشحالی او لذت می برید؟

    آیا اجازه دارید از زندگی خود لذت ببرید.

    مارکو، لازم نیست به دنبال زنی بگردید تا به عنوان زندانی در تایلند نگهداری شود، می توانید آنها را در هر پیاده رو در BKK پیدا کنید.

    پیدا کردن یک زن خوب، شیرین و دلسوز حتی در تایلند بسیار سخت است.

    با خودت روراست باش که زن داری با تمام احترامی که برایم قائل هستم به چنین روابطی اعتقادی ندارم. معمولاً به خانه گمشده، بانک خالی و غم ختم می شود. اکنون 11 سال است که اینجا هستم و داستان شما را به خوبی تشخیص می دهم که بسیار اتفاق می افتد.
    و ما مردها خواهان اعتماد مراقبت از عشق هستیم. زن در تایلند هوس می کند………………………… فقط پر کن
    نمی‌خواهم تعمیم بدهم، زیرا زنان زیادی هستند که به دنبال آینده‌ای خوب هستند. مارکو من می دانم ترک شدن یا رفتن چه حسی دارد اما مرد یا بابا بودن انتخاب با شماست.

    شجاعت،

    از پا افتادن

  20. اورت می گوید

    سلام مارکو

    من یک درمانگر گشتالت هستم و مشکل را بسیار قابل تشخیص می دانم. من احساس زندان بودن را نیز می شناسم، زیرا هر کاری که انجام می دهید از یک سیستم تفکر و احساس حسادت تفسیر می شود. همچنین برای او وحشتناک است که در سیستم کنترل خودش گیر افتاده است و ظاهراً نمی تواند به شما اعتماد به نفس بدهد. در واقع به این برمی گردد که او به خودش اعتماد ندارد وگرنه نیازی به این بررسی نداشت. او از از دست دادن عشق می ترسد. آنچه را که من اینجا به او می گویم به او نگویید زیرا شما در یک سیستم کنش و واکنش با او هستید و یک راه حل ذهنی کار نمی کند.
    تنها کاری که در این موقعیت می توانید انجام دهید این است که به طور مداوم در مورد آنچه در بدن خود احساس می کنید فکر کنید و آن را به شکل I یا "من متوجه می شوم که ..." با او به اشتراک بگذارید. این لحظه را احساس کن» تا امیدوارم همیشه پیام تأثیر اعمال خود را دریافت کند.
    من گفتگوهای رابطه را توصیه می کنم، زیرا در آن زمان، در یک فضای محبت آمیز در اینجا و اکنون، می توانید عمیق تر به آنچه در تماس اتفاق می افتد بروید و می توان از شهود عمیق تری که در هر فرد نیز وجود دارد حمایت کرد.
    من در حال حاضر در تایلند اقامت ندارم، بنابراین از نظر فیزیکی برای پشتیبانی در دسترس نیستم. با ایمیل [ایمیل محافظت شده] آیا می توانم پشتیبانی ارائه دهم یا با تلفن +33627786252 تماس بگیرم. مهمتر از همه، به خودتان توجه کنید و به عشق خود ادامه دهید، زیرا چیزی به نام بازیگری کامل وجود ندارد.

    اورت

    • از پا افتادن می گوید

      اورت عزیز

      از روی علاقه، آیا واقعاً برای زنان تایلندی در تایلند جلسات درمانی برگزار کرده اید؟ منظورم چند مکالمه خوب نیست، اما واقعا شروع شد و با موفقیت به پایان رسید؟

      چون تجربه من این است که با نمایش تخت آنها فاصله زیادی دارد و به همین دلیل واقعاً راه حلی برای مارکو نیست.

      چیزی که شما می نویسید خیلی خوب است، این یک راه حل ممکن برای مارکو است که از خودش تعریف کند، احساس خودش را به اشتراک بگذارد... احساس می کنم... این باعث می شود...
      و اگر همسرش واقعاً او را دوست داشته باشد، آنگاه صدای کلیک می‌تواند با او بیاید... خوب، من نمی‌خواهم این کار را دوباره و دوباره با او انجام دهم... باید کاری در این مورد انجام دهم، همچنین می‌خواهم او را خوشحال ببینم….
      این می تواند یک پیشرفت باشد... موفق باشی مارکو... این یک وظیفه برای شما خواهد بود که با خودتان بمانید و از خودتان با همسر (تایلندی) خود شریک شوید.

      • اورت می گوید

        پیتر،

        در 2 سالی که در تایلند زندگی کردم یا سالهای 1992 که به تایلند سفر کردم، فقط یک گفتگوی گشتالتی با یکی از بستگان زن تجربه کردم و نتیجه این بود که او دوباره احساس خوبی پیدا کرد و من را با راهبان در این کشور مقایسه کرد. معبد، که از پیشینه بودایی خود نیز پشتیبانی می کنند.
        بنابراین از سال 1992 من تجربه ای با زنان تایلندی و دشواری آنها در انعکاس خود دارم، در حالی که این توانایی وجود دارد، همانطور که من تجربه کرده ام. هرگز تسلیم نشوید و به دنبال حمایت باشید،

        اورت

      • اورت می گوید

        خان پیتر،

        به عنوان یک پیگیری کوتاه. چیزی که لازم است این است که دوست دختر مارکو شروع به احساس بهتری در بدن خود کند و یاد بگیرد که روی آن تمرکز کند، به طوری که همیشه مجبور نباشد از یک سیستم تفکر مشکوک برای رفاه خود آنقدر روی دنیای بیرون تمرکز کند.

        اورت

  21. واحد نور درسلسله می گوید

    مارکو عزیز.
    دختر نازنین من هم حسودی می کند، فقط او همیشه سعی می کند آن را بپوشاند. برای من فایده ای نداره او یک کار خوب اما سخت دارد. صبح ساعت 6.30:8.00 از خواب بیدار شوید، به محل کار بروید و ساعت XNUMX:XNUMX عصر به خانه بیایید. و آن هم در دانشگاه منظورم از این چیه من فکر می کنم او باید به مدت کوتاهی که برای لذت بردن از یکدیگر می گذرانیم حسادت کند. حتی شنبه ها که به دویدن می رود و به معبد می رود، در اسرع وقت به خانه برمی گردد. به عبارت دیگر، ببینید آیا می توان او را برای یک شغل خوب، انجمن و غیره پیدا کرد. همیشه کار می کند.
    موفق باشی لمبرت

  22. تئو می گوید

    مارک عزیز،

    من وضعیت مشابهی دارم - حسادت همراه با از دست دادن چهره - و تصمیم گرفتم در جولای امسال به رابطه پایان دهم. این کار آسانی نیست. کتاب سوزاندن، کیسه گلف در آتش، کامپیوتر نابود شده، تجهیزات استریو بیرون انداخته شده، وسایل خانه از بین رفته، ضربه زدن، لگد زدن، صدا زدن. همه اینها در اپیزودهای مختلف و گاه در ترکیب با (بیش از حد) شراب قرمز و گاه و بیگاه سوال حیرت آور روز بعد "چه اتفاقی افتاده است؟"! ما از طریق یک خانه و بار به هم وصل شده ایم و این باید باز شود. همانطور که گفته شد، این کار آسانی نیست. من یک داستان نوشتم (اکنون بیش از 40 x A4) در مورد اتفاقاتی که در دو سال گذشته برای من افتاده است. این در حال شکل گیری است که تبدیل به یک تریلر پر تعلیق می شود ... و هنوز تمام نشده است ...

    موفق باشی تئو

  23. R. Vorster می گوید

    بعد از آن همه توصیه خوب، شاید یک یادداشت ساده یا شاد همان طور که می خواهید ببینید...
    تهدید به تراشیدن سر و پوشیدن کلاه نارنجی، به عبارتی راهب شدن، آنها به آن احترام می گذارند!

  24. برج اسد می گوید

    من نظرات زیادی را در این وبلاگ می بینم و بسیاری نیز برای من قابل تشخیص هستند، اما مواردی مانند "من دیگر اجازه ورزش ندارم" را می بینم و آن شخص دیگر این کار را نمی کند. در آن لحظه خودت را تسلیم می کنی و من راه برگشتی نمی بینم.
    دوست دختر من نیز این رفتار حسادت آمیز را از خود نشان داده است و اکنون به میزان کمتری. همیشه فکرش این بود که من یک دوست دختر جوانتر می خواهم و او اضافه کرد که او هم این را می فهمد. حالا من 58 سال دارم و دوست دخترم 40 سال، بنابراین همیشه می گویم، حتی جوان تر، من را خواهد کشت.
    حسادت در یک مقطع آنقدر بد بود که گفتم من 33 سال ازدواج کردم تا زمانی که همسرم فوت کرد و ما به 33 سالگی رسیدیم زیرا هیچکدام از ما حسادت نداشتیم، بنابراین اگر می خواهید بیشتر با من ادامه دهید، باید متوقف شوید. ناله می کنید، در غیر این صورت می توانید چمدان های خود را ببندید و به بانکوک برگردید.
    اکنون بسیار خوشایندتر است و کمی حسادت نیز وجود دارد، اما این شاید در مورد یک زن تایلندی کمی بیشتر از یک هلندی باشد.
    خوب به یاد دارم زمانی که برای اولین بار در تایلند بودم و در یک سالن جدی ماساژ گرفتم و خانم گفت که وقتی زن تایلندی 30 سال دارد دیگر برای مرد تایلندی حساب نمی شود. شاید این اساس باشد.
    نصیحت در این مورد دشوار است، برای هر فرد محدودیت در جای دیگری است، بنابراین احساس خود را دنبال کنید.

  25. جان وینمن می گوید

    سلام تئو، این فوق العاده احمقانه است اما فقط 1 گزینه وجود دارد ...... CUT! در سریع ترین زمان ممکن حسادت فقط یک بیماری بد است که حسود را نمی کشد، بلکه شریک زندگی او را می کشد.
    چون این حسادت مریض است، فقط حسادت به زنان دیگر نیست، بلکه به همه چیزهایی که در زندگی وجود دارد، چنین [دوستانی] هم داشتم که ترجیح می‌دهم آنها را از دست بدهم تا پولدار شوم، در این سیاره انسان‌های خوب و معمولی زیادی وجود دارند. برو به جای مقابله با
    اگر دوستش در خانه ای زیباتر از او زندگی می کند، او می خواهد; یا یک خانه بزرگتر و زیباتر یا دروغ هایی در مورد خود یا شوهرش اختراع می کند تا دیگر مجبور نباشد با آنها در تماس باشد. هنوز حدود 50 داستان مختلف برای گفتن وجود دارد. واقعیت این است که افراد حسود هرگز قابل تغییر نیستند، آنها فقط بیمار هستند و همیشه به حق خود متقاعد شده اند.
    جانی

  26. اورت می گوید

    برای برجسته کردن جنبه های بیشتر موضوع. احساس حسادت را نیز قابل تشخیص می دانم. وقتی جوان بودم حسادت می کردم. زیبایی آموزش گشتالت در ایجاد آگاهی نسبت به خود است به طوری که خود را بهتر بشناسید و درک کنید و سپس مجبور نباشید تحت تأثیر احساساتی قرار بگیرید. بنابراین می توان احساسات حسادت را نیز قابل کنترل کرد. چه کسی هرگز حسادت نکرده است؟ و سپس متن زیبای "بگذار سنگ اول را بیاندازد که بی گناه است" را دارید.
    بنابراین اگر کسی شروع به درک خود کند، حسادت قابل کنترل است. اگر زیر یوغ یک فرد حسود قرار گرفتید، مهم است که با خود بمانید و آگاهانه انتخاب کنید تا در آزادی زندگی کنید و سپس با تعدیل بیش از حد از درگیری اجتناب نکنید. حمایت قبلی من از مارکو را نیز ببینید. وارد بحث ذهنی نشوید، بلکه اجازه دهید خود را در آنچه احساس و تجربه می کنید شناخته شوید، زیرا این آزمایش واقعیت است. سپس به طرف مقابل این فرصت را می دهید که بشنود اثر عمل چیست.

    • اریک می گوید

      بله، اورت، این نظریه است و ممکن است درست باشد. فقط یک زن حسود بیمارگونه از صمیم قلب مایل به همکاری در چنین فرآیندی نیست، احتمالاً اصلاً. من نمی گویم که نباید این را امتحان کنید، اما روی آن حساب نکنید.

      • اورت می گوید

        اریک،

        کاملا درست است. و شما نمی توانید با این نظریه کار کنید، همانطور که من نیز با گفتن: "ذهنی بحث نکنید" نشان می دهم. آنچه لازم است این است که بیان را از سطح احساسی خود بیاموزید و برای آن نیاز به آموزش دارید، زیرا این در آموزش آموزش داده نمی شود. من قبلاً یک مکالمه روابط را برای مارکو توصیه کرده ام، زیرا در این صورت به تعامل در سطوح یا سطوح مختلف در زبان انگلیسی توجه می شود. این یک سرمایه گذاری بر روی خود و در رابطه است و چیزی بیشتر از یک سیستم استریو جدید یا مانند آن را به ارمغان می آورد.

  27. برنارد می گوید

    مارک عزیز،

    من تقریباً شش سال است که اینجا در تایلند هستم و همانطور که شما می نویسید مشکل شما منحصر به فرد نیست. من فکر می کنم هر "فرنگ" دیر یا زود در تایلند با این مشکل روبرو خواهد شد. این فقط نحوه برخورد با آن است. من نمی دانم دیگران چگونه با این مشکل برخورد کرده اند، من فقط می توانم از تجربه خودم صحبت کنم. این نوع موضوعات به طور مرتب در وبلاگ fit مورد بحث قرار می گیرند. همانطور که قبلا گفته شد، چگونه بیشتر با آن برخورد می کنید؟

    من به دوست دختر/همسرم (ما رسماً ازدواج نکرده‌ایم) در مراحل اولیه گفتم که او پشت پای فیل است. این یک تمرین عادی در اینجا در تایلند است. در زبان انگلیسی ساده این به معنای "این که دوست دخترت باید شما را دنبال کند" شما رهبر هستید. و او باید شما را دنبال کند. هر زن تایلندی اساساً سعی می کند بر "فرنگ" تسلط یابد، زیرا نمی تواند این کار را با یک مرد تایلندی انجام دهد. او نیز در نهایت این را خواهد پذیرفت.

    نمی دانم گاهی اوقات تلویزیون تایلندی تماشا می کند یا نه. اما در فرهنگ تایلندی، یک مرد تایلندی همسری دارد که فرزندانش را به دنیا بیاورد و دوست دختری (ها) برای بحث در مورد مشکلات زندگی روزمره و تجارت دارد.

    توصیه شخصی من به شما این است: از گریه او نترسید. و فقط با دوستان خود بیرون بروید. گوشیت رو خاموش کن و بذار دنبالت بگرده به او نشان دهید که فقط با دوستانتان آبجو می نوشید. شما اشاره کردید که او دو رابطه قبلی با مردان تایلندی داشته که به او خیانت کرده اند. به او نشان دهید که شما متفاوت هستید. اما اگر این کار نکرد، قوی باشید و حاضر باشید او را ترک کنید. شاید او برای تو نباشد. بی دلیل نیست که ضرب المثل هلندی می گوید "جراحان مهربان زخم های بدبو ایجاد می کنند" به او نشان دهید که می توانید او و خودتان را به آینده ای بهتر هدایت کنید.

    موفق باشید

    • اریک می گوید

      حتی اگر این درست بود، من فکر نمی کنم این راهی برای ایجاد یک رابطه ارزشمند با همسرتان باشد. بهتر است وقتی با او نزدیک خود به خواب می روید دستان خود را روی فاق خود نگه دارید یا بهتر است یک زن دیگر پیدا کنید.

    • اورت می گوید

      برنارد ،

      وقتی داستان شما را می خوانم، به نظرم می رسد که دیگر آن زمان نیست. من اینها را کلیشه ها یا ایده های ثابت می نامم که به نظر بی ربط به واقعیت می رسند.

  28. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    خانم کمی دیر به پیامی که اینجا خواندم پاسخ داد...

    آنچه در داستان مقدماتی خواندم واقعاً برای شخص مورد نظر نگران کننده است و در این مورد اکثر پاسخ ها مفید هستند ... و او مشکلی دارد ...

    با این حال، چیزی که من را بیشتر به خود جلب می کند این است که اکثر نظرات چنین فرض می کنند که هر بار که با دوستان خود به تنهایی بیرون می روید چه نوع مشکلاتی دارید…

    آیا فکر می کنید غیرعادی است که دوست دختر شما حسود باشد؟ یا اصطلاح «مرد در میان یکدیگر» صدق می کند؟

    نقطه نظر همیشه در اینجا مورد توجه قرار می گیرد: ما داریم بیرون می رویم و زن در خانه خوب و دنج می ماند ... برای او نیز خوب است .... در حالی که شما در کافه بار نشسته اید، او در آشپزخانه خوب و دنج می ماند و منتظر می ماند تا زمانی که شما دوست داشته باشید به خانه برگردید...

    ممکن است قدیمی به نظر برسد، اما من هرگز آن مشکلات را نداشته‌ام... وقتی می‌روم یا بیرون می‌روم، شریک زندگی‌ام با من می‌رود... به همین دلیل است که بالاخره شریک زندگی شماست…

    او مجبور نیست منتظر من باشد زیرا او با من است ... او مجبور نیست تعجب کند که من کجا هستم زیرا او آنجاست ... و من احساس نمی کنم نیازی به معاشرت با دوستان در بار مانند یک مرد سرسخت وجود دارد. بدون شریکم آنجاست…

    و وقتی مست هستم، شانه او را دارم که به آن تکیه کنم، و ما هم خوش می گذرانیم...

    اکثر پاسخ‌ها داستان‌های معمولی پاتایا هستند... فرنگ شریکی پیدا می‌کند، اما حاضر نیست از خزیدن در میخانه‌اش با دوستانش دست بکشد... خوب، شما نباید برای آن به تایلند بروید، اینجا در بلژیک نیز اشتباه می‌شود.

    توصیه خوب قدیمی: با شریک زندگی خود به گونه ای رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار شود... من تعجب می کنم که چند فرنگ قدردان همسرانشان هستند که در یک بار در حالی که در خانه تلویزیون تماشا می کنند ...

    آیا MS یک متفکر…

    Mvg

    رودی

  29. اورت می گوید

    رودی، کمی دیر شده است، اما به نظر من قطعه خوبی است. علاوه بر این، اگر شریک زندگی شما بررسی کند که شما برای مدتی طولانی به زن دیگری نگاه نمی کنید، مشکل حسادت حل نمی شود تا دیگر آزاد نباشید به طور عادی به اطراف نگاه کنید، یعنی به چیزی ثابت نشوید.

  30. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    @ اورت…

    من فقط می توانم با شما موافق باشم ... اما شما می دانید که اگر می خواهید با یک زن تایلندی رابطه برقرار کنید، به هر حال این تضاد فرهنگی اتفاق می افتد ... کمتر از طرف شما، تا بیشتر از طرف او ...
    منظور من این نیست که تحقیرآمیز باشد، اما واقعیت این است که ما در اینجا بیشتر پذیرای فرهنگ‌های دیگر هستیم، جایی که اکثر مردم تایلند حتی نمی‌دانند که فرهنگ‌های دیگری خارج از فرهنگ خودشان وجود دارد…

    من همچنین دو رابطه ناموفق داشتم، یکی در Bkk و دیگری در Khon Kaen… همه چیز در مورد خانواده بود، بنابراین خارج از موضوع اینجا…

    اما من همیشه سعی کرده‌ام شریک زندگی‌ام را در هر کاری که انجام می‌دهم درگیر کنم... فکر می‌کنم این جوهر یک رابطه است... و سپس شما راه طولانی را به سمت دوست دختر یا همسر تایلندی خود طی می‌کنید…

    و حق با شماست، این مشکل حسادت را حل نمی کند... اما همانطور که من زیاد به زن دیگری نگاه نمی کنم، نمی خواهم دوست دخترم نیز در بار به آدونیس جوان خیره شود…

    دادن و گرفتن است ... مخصوصاً وقتی بین دو فرهنگ متفاوت باشد ... اما من معتقدم که بسیاری از مشکلات را می توان با صحبت و همدلی حل کرد ...

    مطمئناً شما باید به روی آن باز باشید... هیچ کس انحصار خرد را ندارد و مطمئناً من نه…

    Mvg

    رودی


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم