آرون، یک بازنشسته هلندی، در سن 67 سالگی، سبک زندگی قابل توجهی را در تایلند انتخاب کرده است. او در این بهشت ​​گرمسیری زندگی می کند، اما با یک قانون واضح: عدم تماس با هلندی های دیگر که در آنجا زندگی می کنند.

انتخاب هارون ممکن است غیرعادی به نظر برسد، اما برای او معنای عمیقی دارد. پس از یک عمر کار سخت در هلند، او به دنبال مکانی بود که بتواند بدون مزاحمت و در آرامش از دوران بازنشستگی خود لذت ببرد. تایلند این فرصت را به او پیشنهاد کرد، اما او با یک شرط برای خود قرار داد: فاصله گرفتن از ریشه های هلندی خود، از جمله اجتناب از تماس با مهاجران هلندی. برای آرون، حریم خصوصی از اهمیت بالایی برخوردار است و او هیچ ارزش افزوده ای از تماس با مردم هلند در تایلند نمی بیند. در اینجا داستان او است.

"حدود چهار سال پیش به تایلند نقل مکان کردم، جایی که واقعا از آن لذت می برم. من یک خانه مستقل با یک قطعه زمین بزرگ در نزدیکی ستاحیپ دارم. من با همسر تایلندی ام که در هلند با او آشنا شدم در آنجا زندگی می کنم. او به زبان هلندی، انگلیسی و تایلندی روان صحبت می کند که بسیار مفید است. ما سه سگ خیابانی را به فرزندی قبول کرده ایم و به خوبی از آنها مراقبت می کنیم.

در ابتدا سعی کردم با هلندی های دیگر ارتباط برقرار کنم. من در جلسات انجمن هلندی در بانکوک، پاتایا و هوا هین بوده ام. اما برای من نبود. در NVT در بانکوک با مزخرفات زیادی روبرو شدم: "رفیق، من در شل کار می کنم یا در KLM کار می کنم، شما چطور؟" پفف، مهم نیست...

جلسات محلی NVT بیشتر شبیه مهمانی های چای با ساعت شایعات برای سالمندان بود. اغلب هم حسادت زیاد. به محض رفتنت، شایعات شروع شد. بسیاری از بازنشستگان هیچ چیز را تجربه نمی کنند و هر چیز کوچکی را منفجر می کنند، سپس یک پشه را به یک فیل تبدیل می کنند. بعد فکر می کنم: در مورد چیست؟ یک زندگی بدست آورید! همچنین رفتار نمایشی زیادی از مهمانانی که پول دارند و دوست دارند آن را نشان دهند، منزجر کننده است.

من متوجه شدم که بسیاری از دوستی های سطحی در اینجا بین افراد با پیشینه های مختلف ایجاد می شود که هرگز در هلند به دیدار یکدیگر نمی روند. اما اینجا به دلیل نبود چیز بهتری پذیرفته شده است. من برای آن پاس می کنم. من استانداردهای بالایی را برای افرادی که دوستم می‌نامم تعیین می‌کنم، آنها هم می‌توانند از من انتظار داشته باشند و مطمئناً در حدی، اما بدون خودنمایی.

من قبلاً در یک رستوران یا بار هلندی با یک فرد هلندی چت می کردم، اما نیازی به چنین دوستی هایی ندارم. موضوعات گفتگو همیشه یکسان است: پول، سکس، زنان تایلندی، تایلندی های بد و مشروب. من از قبل همه داستان ها را می دانم، بعلاوه، من دوست ندارم آبجو را یکی پس از دیگری به عقب برگردانم، انگار که یک ورزش است.

من با دوستان و خانواده در هلند از طریق تماس ویدیویی ارتباط برقرار می کنم و همین ارتباطات اجتماعی برای من کافی است.

من چند کار آزاد آنلاین انجام می دهم، هفته ای سه بار ورزش می کنم، دوچرخه سواری می کنم، شنا می کنم و زیاد پیاده روی می کنم. علاوه بر این، من سرگرمی های زیادی دارم. فقط نگهداری از باغ من زمان زیادی می برد.

بنابراین، نه، من در شب های هلندی به آن شادی مصنوعی نیازی ندارم. اگر دیگران آن را دوست دارند، خوب است. اما ترجیح می‌دهم هلندی‌ها را از هم دور نگه دارم و نیازی به تماس اجتماعی اجباری نداشته باشم.»

توجه: نام واقعی آرون نیست، این شخص می خواهد ناشناس بماند.

28 پاسخ به "Pensionado Aaron (67): "من نیازی به تماس با مردم هلند در تایلند ندارم""

  1. استن می گوید

    آرون باهات موافقم در تایلند من همیشه تا حد امکان از تماس با مهاجران و بازنشستگان اجتناب می کنم. وقتی گاهی اوقات نظرات اینجا را در وبلاگ می خوانم، بلافاصله به یاد می آورم که چرا.
    در واقع، همیشه فقط تعداد انگشت شماری از موضوعات وجود دارد که آنها می توانند در مورد آنها صحبت کنند. بدترین آنها کسانی هستند که سال ها در پاتایا یا هوا هین زندگی می کنند و هنوز نمی توانند این نام مکان ها را به درستی تلفظ کنند و برای یادگیری چند کلمه تایلندی بسیار ضعیف هستند.

  2. اریک کویپرز می گوید

    آرون کاملا درست میگی خودتان زندگی کنید و دوستانتان را با دقت انتخاب کنید. کانال های اطلاعاتی ارزشمندی مانند این وبلاگ را بخوانید تا از آنچه در اطراف خانه شما در تایلند اتفاق می افتد مطلع شوید. این در واقع از مهمانی های چای و شایعه پرمعناتر است….

    • پیت می گوید

      من خودم را در یک خانه شهری با منظره رودخانه مکونگ بردم.
      آخرین باری که با هلندی‌ها در نونگ‌های و اطراف آن صحبت کردم 5 سال پیش بود.
      من با همسر تایلندی ام که به خوبی انگلیسی صحبت می کند زندگی می کنم، همچنین تایلندی های زیادی جلوی مغازه خود داریم.
      Sattahip یک منطقه بسیار آرام با سواحل زیبا در زیر درختان و آب شفاف برای شنا در زمین های نظامی [هزینه 20 بات] است.
      Sattahip در مرکز شهر در فاصله کوتاهی از بانکوک و یک بیمارستان نظامی ارزان قیمت بسیار خوب قرار دارد.

  3. میک می گوید

    شریک زندگی من از ته دل به داستان شما خندید و پرسید که آیا من داستان را خودم نوشته ام یا ممکن است شما برادر کوچکتر من باشید، این دقیقاً شما هستید، او می خندد.
    داستان کامل،
    در زندگی با همسر و 3 سگ خود موفق باشید.
    با احترام،
    می یاک

  4. آلبرت می گوید

    این داستان کپی از خودم است. اگرچه ما فقط 1 سگ داریم 😉

    از زمانی که اینجا زندگی می کنم با کسی ارتباطی نداشته ام.
    آیا من تنها هستم؟ نه واقعا. من به اندازه کافی علاقه دارم و آگاهانه دوستی با هموطنانم را نمی خواهم، دقیقاً به همان دلیلی که در این تاپیک گفته شد.

    نمی دانم فرنگ هایی در این نزدیکی زندگی می کنند یا خیر. من به ندرت بینی سفیدی را در مغازه محلی خود می بینم، اما هیچ کس دیگری نمی بیند.

    گاهی اوقات موضوعی در مورد افرادی که بی حوصله هستند، احساس تنهایی می کنند و به دنبال یک دوستی جدید هستند، مطرح می شود. به نظر من، بزرگترین علت تنهایی نداشتن سرگرمی است که مردم را تا حد مرگ خسته می کند. دوستی ها این را حل نمی کنند. سپس شما این خطر را دارید که در گردش های شبانه متعدد که در آن الکل آزادانه جریان دارد، مکیده شوید.

  5. کورنلیس می گوید

    میتونستم خودم بنویسم...... خوبه بدونم من تنها کسی نیستم که اینجوری فکر میکنه!

  6. GeertP می گوید

    بلافاصله پس از خواندن داستان شما فکر کردم که چقدر غم انگیز است.
    البته این انتخاب آزادانه خود شماست، اگرچه من هم چنین چیزی را شنیده ام که توسط شریک تایلندی تحریک شده است و بلافاصله فکر کردم که او یک مرد بالقوه دیگر است.
    درک این موضوع برای من بسیار سخت است، به خصوص چون در 4 سال گذشته 2 تا از بهترین دوستانم را از دست داده ام، دست راستم را می دهم تا آنها را پس بگیرم، چه چیزی بهتر از یک دوستی خوب؟
    و منظور من یک دوست شرابخوار نیست بلکه دوستی است که فقط باید به او نگاه کنید تا بدانید چه خبر است.
    شاید هیچ دوستی در هلند نداشتید و ترجیح می دهید تنها باشید؟
    مهم نیست چقدر رابطه شما با همسرتان خوب است، به نظر من دوستی که در مواقع لزوم در کنار شما باشد ضروری است.
    من در اوایل دهه 80 در آلمان کار می کردم و یک سرآشپز در آنجا داشتم که آن را به خوبی بیان می کرد، 'ein frau ist freude aber wahre liebe gibt es nur unter manner

    • خوب خواندن Geert، این همان چیزی است که آرون می گوید: من با دوستان و خانواده در هلند از طریق تماس ویدیویی ارتباط برقرار می کنم و این تماس های اجتماعی برای من کافی است.

    • مارتن می گوید

      چرا همیشه باید قبض شخص دیگری را پرداخت کنید؟ من فقط آن را رقت انگیز می دانم.

      حتی کامنت "آیا در هلند دوستی نداشتی؟" به نظرم کمی تحقیر آمیز است، انگار که هارون نمی تواند دوستی داشته باشد و همه تقصیرها به گردن خودش است.

      بگذار هر کسی خودش انتخاب کند، ایرادی ندارد.

      یک بار اینجا داستان فرنگی را نوشتم که در سفارت بلژیک دیده بودم، زمانی که همسرم باید مدارکش را برای ویزای بلژیک می گرفت. مرد، چه تفاله هایی آنجا دیدم. و همچنین نظر چند هفته پیش اینجا را به خاطر بسپارید. گفته شد که اکثر فرنگ هایی که در اینجا در تایلند زندگی می کنند از طبقه اجتماعی پایین هستند. اینها سخنان من نبودند اما مطمئناً حقیقتی در آنها وجود دارد.

      نه، من هم نمی خواهم با هموطنان ارتباط برقرار کنم. این انتخاب سنجیده من است که هیچکس نباید آن را قضاوت کند. کسانی که می خواهند گروه بزرگی از دوستان را در اینجا داشته باشند، می توانند این کار را انجام دهند، من با آن مشکلی ندارم. اما در این صورت آنها نباید فکر کنند که من به خاطر انتخابم ناراحت هستم. هر آدمی برای خودش، آن همه دخالت بی فایده است.

  7. جری می گوید

    من می توانستم آن را خودم بنویسم، دیگر با هلندی ها ارتباط ندارم، اما با خارجی های دیگر آن را ترجیح می دهم

  8. من تعدادی آشنا در تایلند دارم که برایم عزیز هستند اما به آنها دوست نمی گویم. برخی از افراد در حال حاضر از کلمه دوستی استفاده می کنند که 3 بار یکدیگر را ملاقات کرده اند. یک فرد معمولاً آشنایان زیادی دارد و فقط چند دوست دارد. الان 50 سال است که بهترین دوستم را می شناسم و هر روز با هم صحبت می کنیم. ما بیشتر از خانواده برای یکدیگر هستیم. 2 دوست هم دارم که دهه هاست مرا می شناسند و اینجا تمام می شود.
    از آنجا که من هرگز نمی توانم پیوندی را که اکنون با دوستانم در هلند دارم در تایلند ایجاد کنم، نمی خواهم به طور دائم در آنجا زندگی کنم. برای من دوستی مقدم بر هر چیزی است، حتی یک رابطه.

  9. رونی لاتیا می گوید

    من در LatYa خوشحالم. 20 کیلومتر خارج از کانچانابوری است و آنجا خلوت است. هیچ خارجی را هم آنجا نبینید.
    من گهگاه می بینم که یک آمریکایی نه چندان دور از من زندگی می کند و چند بلژیکی (که برخی از خوانندگان وبلاگ هستند) در طول سال از آنجا عبور می کنند. بقیه همه تایلندی هستند.

    اما تقریباً همه از من استقبال می کنند (به استثنای کسانی که در لیست سیاه من هستند ، اما آنها این را می دانند. ورود به آن لیست آسان نیست ، اما خلاص شدن از شر آن حتی دشوارتر است).

    حتماً خودم دنبال خارجی هم نمی گردم چه برسد به انجمن ها. در غیر این صورت به تعداد کافی خارجی در شهر کانچانابوری اگر به آنها نیاز داشتم.

    اما من درک می کنم که افرادی هستند که ممکن است هر از چند گاهی نیاز به گفتگو با هموطنان خود داشته باشند. هیچ اشکالی ندارد، این انتخاب آنهاست.

    من مطمئناً وقتی خارجی ها را می بینم از هیچکس پنهان نمی شوم. چرا باید آن کار را انجام بدهم؟
    اگر کسی برای گپ زدن بیاید، خوب است و ما حتماً با هم آبجو می خوریم. شاید بیشتر از یک.
    اگر کسی نیاید، خوابم را از دست نمی دهم و احساس نمی کنم چیزی را از دست داده ام.

    P.S. برای هلندی ها حالا با یک اتوبوس کامل برای آن آبجو نیایید. 😉

  10. گیسو را فر زدن می گوید

    این من را به یاد دوست همسایه ام می اندازد. او در زندگی اش خیلی چیزها را پشت سر گذاشته است. 2 دختر را از دست داد. شغل در نیروهای ویژه، مالک یک شرکت امنیتی نظامی پول زیادی به دست آورد. اما خود سادگی! او سال ها از جامعه کناره گرفت و هفته ها بدون اطلاع به جنگل های آمریکا یا آردن رفت. مانند بسیاری از رسانه های اجتماعی، انتظار ابرخودروها یا افزایش ثروت یا پول را نداشته باشید. اما قلب طلا! سالانه 6 تا 7 عدد به موسسات خیریه انسانی و حیوانی به ویژه حیوانات کمک می کند.
    او کارهای عجیب و غریبی برای افراد عادی انجام می دهد... یکی از دلایلی که مثلاً فقط به مسافرت های تجاری درجه یک می پردازد، این است که نمی تواند ازدحام افراد شلوغ را اداره کند. تایلند یک چالش بسیار بزرگ برای او خواهد بود.
    با این داستان می خواهم بگویم چقدر می تواند برای همه عجیب باشد.اگر مردم انتخاب های خاصی برای زندگی داشته باشند، همه چیز خوب است. اگر از آن راضی هستید، ما کی هستیم که قضاوت کنیم؟ من شخصاً فکر می کنم یک "اما" به همه چیز متصل است.

  11. فرانسوا نانگ لائه می گوید

    ما هم در یک نقطه دور افتاده در دل طبیعت با 3 سگ و چند حیوان دیگر زندگی می کنیم. و همچنین از جلسات خارجی اجتناب می کنیم. اما همه هلندی ها را از قبل ممنوع کنید؟ ما در اینجا دوستان هلندی خوبی داریم. و ما هرگز در مورد پول، زنان تایلندی، رابطه جنسی، تایلندی های بد یا نوشیدن صحبت نکرده ایم. اما ما احتمالاً در ارتفاعات تنهای هارون عمل نمی کنیم.

    • میک می گوید

      اما ما احتمالاً در ارتفاعات تنهای هارون عمل نمی کنیم.
      چگونه به این نتیجه می رسید که هارون در ارتفاعی تنها زندگی می کند، زیرا او نمی خواهد با هلندی ها ارتباط برقرار کند، او برای خودش انتخاب کرده است و از آن راضی است.
      دوست یابی در تایلند (اصلاً در هر کجای دنیا) یک کار فشرده است و معمولاً نتیجه نمی دهد، بنابراین اجازه دهید او (من، چون من دقیقاً مثل هارون هستم)، شما نگرش متفاوتی دارید، خوب است، هیچ چیز اشتباه است، اما من شما را صدا نمی زنم و نمی گویم شما در عمق خاصی زندگی می کنید، این انتخاب شماست و نه آرون (یا من).
      من 25 سال در سراسر دنیا زندگی کرده ام و شما دوستی پیدا نمی کنید، در اکثر آشنایان، یکی از شرکای سابق من بعد از دو بار ملاقات، همه را دوست خطاب کرد، مزخرف، اما بستگی به این دارد که منظور شما از دوست چیست. .
      من دوستان خوبی داشتم، اما اگر سال‌هاست همدیگر را ندیده‌اید، متوجه می‌شوید که در طول این سال‌ها خیلی چیزها تغییر کرده و دوستی هم در کنار آن تغییر می‌کند.
      من در پاتایا یا هوآ هین زندگی نمی کنم، به نظر می رسد که اکثریت قریب به اتفاق خوانندگان وبلاگ Thailans در آنجا زندگی می کنند، من در یک روستا (چیانگ مای) زندگی می کنم و وقتی به CBD می روم بسیاری از غربی ها را می بینم و صادقانه بگویم، من این کار را نمی کنم. با این رابطه دوستی ندارم، اما ممکن است به این دلیل باشد که سی ام یک دهکده است و کلان شهری مانند پاتایا و هواهین نیست، احتمالاً افراد جالب تری در آنجا زندگی می کنند.
      بگذارید در روستای خود زندگی کنم، ما هر روز به اندازه کافی مشغولیم و هر روز وقتم کم است.
      با احترام،
      می یاک

      • فرانسوا نانگ لائه می گوید

        ویژگی هایی که او با آن همه هلندی ها را غیر از خودش توصیف می کند، حداقل این تصور را ایجاد می کند که او به آنها از تحقیر نگاه می کند.

  12. صلح می گوید

    من می توانم این را درک کنم، اما همیشه ممکن است روزی برسد که به یک هموطن نیاز داشته باشید که در مورد چیزی یا چیز دیگری به شما کمک کند.
    من در رابطه با دوستی ها نیز بسیار حساس هستم و مزخرفات سطحی نیز به من علاقه ای ندارد. با این حال، من فکر می کنم افراد جالب زیادی نیز در پاتایا وجود دارند که می توانند در مورد چیزهایی غیر از زنان و نوشیدنی صحبت کنند. وقتی اخیراً مجبور شدم به طور غیرمنتظره ای به B برگردم، بسیار خوشحال بودم که کسی را داشتم که می تواند در طول غیبت ما برخی چیزها را برای من در TH ترتیب دهد. در همه جای دنیا افرادی هستند که می توانید با آنها کنار بیایید و دیگران.
    فکر کردن که هرگز در زندگی خود به کسی نیاز نخواهید داشت، همیشه یک اشتباه است.

  13. فیلیپ می گوید

    آرون، آقای ناشناس.. شما مرد قلب من هستید!
    من به شما 100 اما 200% درست نمی دهم!.
    من مانند بسیاری از «خوانندگان/نویسندگان» در تایلند زندگی نمی‌کنم، اما دهه‌ها است که یک یا دو بار در سال برای چند هفته در آنجا به «تعطیلات» می‌روم.
    مدت‌ها پیش، در آغاز، از ملاقات با بلژیکی‌ها، هلندی‌ها لذت می‌بردم... بخوانید: اروپایی‌ها و گذراندن یک شب با هم... دیگر این کار را نمی‌کنم!
    بسیاری از مردم «نمایش» زیادی دارند اما اصلاً «جوهر» ندارند و اغلب فریبکار هستند.
    با این حال، من سال ها در سامویی و چانگ با برخی (البته) تایلندی (دوستان کلمه بزرگی است اما نزدیک به آن) رابطه خوبی دارم که به خط فکری من پاسخ می دهند، یعنی: ساده، متواضع، دوستانه نگه دارید. و در آنجا که ممکن است یا لازم است به یکدیگر کمک کنید.
    هارون، نام مستعار "مرد خردمند"، من می خواهم با تو استثنا قائل شوم تا عصرانه یک نوشیدنی بخوریم! (نترسید، من طرفدار جنس خوب هستم 🙂 555)

  14. هانس می گوید

    و من فقط فکر می کنم که من انحراف دارم زیرا از تماس هلندی اجتناب می کنم ...

    داستان هارون داستان من است با این تفاوت‌های کوچک که من و همسرم فقط از دو سگ به فرزندخواندگی مراقبت می‌کنیم و هنوز روزها کامل کار می‌کنم.

    من باید متوجه می شدم که در یک محیط ساختگی و مزخرف عملکرد خوبی ندارم.
    ما پناهگاه خود را در Ban Phe داریم و آن را بسیار دوست داریم.

    آفرین، هارون!

  15. جان چیانگ رای می گوید

    خب، در واقع، آرون و بسیاری از مهاجران دیگر سبک زندگی خاصی ندارند.
    به خصوص اگر کمی دورتر از شهرها و مراکز توریستی بزرگتر پناه گرفته باشید، انتخاب بسیار کمی برای تماس خوب یا مناسب خواهید داشت.
    کسی که این گونه زندگی می کند و مطمئناً تعداد آنها کم نیست، اغلب با شانس فراوان، حداکثر چند مهاجر دیگر را در محیط نزدیک خود زندگی می کنند.
    انتخاب برای یافتن مخاطب مناسب از این عرضه کمیاب، که در علایق شما و غیره نیز مشترک است، تقریباً معادل یک جایزه بزرگ در قرعه کشی است.
    معمولاً فقط تماس های گاه به گاه از زندگی قبلی شما باقی می ماند که می توانید از طریق اینترنت یا تماس روزانه با همسر خود حفظ کنید.
    زیرا حتی اگر کمی تایلندی صحبت کنید، زمانی که با هم روستاییان خود در تماس باشید، معمولاً به سرعت متوجه می شوید که از نظر علایق نیز به محدودیت های خود خواهید رسید.
    دیروز در یک مهمانی اینجا در روستا، من بلافاصله متوجه این مرزها شدم که منظورم از جمله چیزهای دیگر است.
    چیزی که به خوبی شروع می شود، با الکل و Tchock dee krap/ka همیشه آزار دهنده، برای من به یک قاتل اجتماعی تبدیل می شود.
    نه اینکه من بچه غمگینی هستم، نه، اما هرازگاهی برای اطمینان از اینکه شرکت هر چه سریعتر مست شود، بر خلاف بسیاری از تایلندی ها، نان تست می کنم، من آن را یک عادت غیرعادی می دانم.
    فقط زمانی که همه مست هستند، شروع به فریاد زدن بی پایان می کنند و جعبه های بلندگوی موسیقی به پرده گوش شما برخورد می کند، آنگاه برای تایلندی ها بسیار SANOEK است.
    و دقیقاً در آن زمان است که من در آرزوی یک دوست واقعی هستم، که بتوانم با او علایق مشترک داشته باشم، حتی با نوشیدن آبجو.
    من می دانم که ظاهراً هر فرد متفاوت است، اما برای من ارتباطات اجتماعی خوب که فقط در اینترنت پیدا نمی کنم، بخشی از یک زندگی شاد است.

  16. رولوف می گوید

    من به دنبال آنها نیستم و مطمئناً به جلسات نمی روم، اما آگاهانه از آنها هم دوری نمی کنم، به زودی می دانید که نوع آن چیست، بنابراین آن وقت مسئله نوشیدن یا ننوشیدن آبجو می شود.

  17. مایک ح می گوید

    تو مردی به دل خودم.
    دور از آن چاق کننده ها و حسودان.
    با افرادی که واقعی هستند از خود لذت ببرید.
    از دوران بازنشستگی خود نهایت لذت را ببرید.

  18. آرنو می گوید

    کاملا درسته.
    حتی زمانی که در هلند هستیم، همسر تایلندی من از تماس با تایلندی های هلند اجتناب می کند، همچنین در آنجا حسادت و شایعات زیادی وجود دارد.
    به همین ترتیب در تایلند، ما نیازی به تعصب، حسادت و شایعات و عینک های ابدی رز رنگی نداریم که مردم از آن نگاه کنند.
    آرامش، فضا و حریم خصوصی خوب.

    گر. آرنو

  19. JomtienTammy می گوید

    مردی به دنبال قلب خودم!

  20. کارلو می گوید

    خوب، تعریف "دوستان" چیست؟…
    دختر من صدها دوست در فیس بوک دارد که بسیاری از آنها را حتی شخصا ندیده است...
    در تایلند نیز به سرعت دوستانی پیدا می کنم که بعد از یک سال دیگر نمی شنوم. بنابراین، "دوستان" تعطیلات.
    دوست واقعی کمیاب است، اما اگر یکی از آنها را داشته باشید، یکی از خوش شانس‌ها هستید.

    • تئو می گوید

      تا همین چند سال پیش 2 دوست خوب داشتم، از سنین پایین. حداقل من اینطور فکر می کردم.

      من سالها با یکی از آنها کار مستقل داشتم تا اینکه ناگهان پولش تمام شد. ساعت ها و روزها سخت کار کردیم. هیچ وقت فکر نمی کردم با من این کار را بکند.

      من قبلاً دوست دیگر را در سالهای مدرسه داشتم. 53 ساله بودم که همسرم را دزدید. من ماه ها از آن مریض بودم. سابقم به من گفت که این تقصیر من است زیرا من هرگز در کنار او نبودم. اما او در تمام این سال ها از پول من سود زیادی برده است.

      به عنوان یک سرباز حرفه ای، توانستم کاملا جوان بازنشسته شوم. من واقعا از بدبختی که به من تحمیل شده بود فرار کردم. من الان چند سالی است که در تایلند زندگی می کنم، یک دوست دختر خوب دارم و قصد دارم به زودی ازدواج کنم. امیدوارم در دوران پیری کمی شانس بیشتری داشته باشم.

      حالا من آگاهانه دیگر هیچ دوستی نمی خواهم. من هرگز نمی توانم از ناامیدی خود غلبه کنم.

  21. جک اس می گوید

    من از این طریق به باشگاه تنها سواران ملحق می شوم... من دو دوست دوچرخه سوار دارم، اما به ندرت همدیگر را خارج از آن می بینیم. ماهی یکبار برای خوردن غذا بیرون می رویم. این بدان معنا نیست که همه ما مثل هم هستیم. برعکس. یکی زندگی اجتماعی گسترده ای دارد، دیگری کمی کمتر و من، خوب، در واقع ترجیح می دهم در خانه تنها باشم و سرگرمی هایم را دنبال کنم تا اینکه جایی بنشینم و داستان دیگری بگویم.
    من از تماس ها اجتناب نمی کنم، اما به دنبال آنها هم نمی روم. من آن را آنقدر سیاه و سفید نمی بینم. بنابراین، نه، من می توانم داستان بالا را درک کنم، اما من خودم اینطور نیستم. من دوست دارم وقتی با افرادی که دوستشان دارم چت کنم.
    اما برای چند ساعت و بعد کافی است. میخوام عصر خونه باشم من هدست واقعیت مجازی خود را دارم که از آن برای ورزش کردن و لذت بردن از فیلم های عالی استفاده می کنم، اما نه بیشتر از یک یا دو یا سه ساعت (که بسیار طولانی است).
    من در حال حاضر زبان تایلندی را از طریق Thaipod101 یاد می‌گیرم، برای کسانی که می‌خواهند یک دوره آموزشی تایلندی بسیار بسیار گسترده و با نظارت خوب در خانه داشته باشند، به شدت توصیه می‌شود. تنها شرط این است که شما باید بتوانید انگلیسی صحبت کنید یا حداقل درک کنید.

    اگرچه او در مورد مردم هلند صحبت می کند، شما در واقع می توانید هر خارجی دیگری را اضافه کنید. ما با آلمانی ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها یا هر کس دیگری تفاوت چندانی نداریم. در اصل، بسیاری از مردم غربی می خواهند نشان دهند که چقدر خوب هستند و از قبل نسبت به دیگران تحقیر شده اند. شما آن را در بزرگراه مانند زندگی عادی می بینید. تا به حال شنیده اید که کسی بگوید هنگام رانندگی در جاده اشتباه می کند و آنها چیست؟ نه، اما می‌توانیم با جزئیات دقیق توصیف کنیم که طرف مقابل چقدر اشتباه کرده است. و این فقط این نیست... خواه در مورد سیاست (هلندی، تایلندی)، اقتصاد، فوتبال یا هر چیز دیگری باشد. تقریباً همه بهتر می دانند و راه حلی آماده دارند.
    این نوع مکالمات بسیار آزاردهنده هستند و فقط هلندی ها نیستند که این کار را انجام می دهند. همه این کار را می کنند و تنها درصد بسیار کمی این کار را نمی کنند.
    این اتفاق کمی با دو دوست دوچرخه سوار من می افتد، اما خوشبختانه در مورد چیزهای سرگرم کننده نیز صحبت می کنیم. در واقع تقریباً فقط. و فقط یک فنجان قهوه با هم می نوشیم. بعد از یک ساعت دوباره به خانه می رویم.
    من فکر می کنم کسانی که نیاز دارند هر شب افراد مختلف را ببینند، یاد نگرفته اند که فقط روی خودشان تمرکز کنند. به هر کدام مال خودش

  22. PaulW می گوید

    داستان هارون برای من هم همینطور است. علاوه بر این، من "فقط" 25 سال در هلند زندگی کرده ام و اکنون تقریبا 50 سال را در خارج از هلند گذرانده ام و برای شرکت های خارجی اینجا و آنجا در این سیاره و همچنین شرکت خودم کار کرده ام. بنابراین من در واقع دیگر هلندی نیستم. من چند بار به جلسه NL رفته‌ام، اما نمی‌توانم در آن شرکت کنم. بنابراین من دیگر عضو نیستم. اما من هنوز از شاه ماهی تازه، کروکت و یک فریکندل خاص لذت می برم وقتی که برای دیدار خانواده در هلند هستم. اما این هم 5 سال پیش بود. برای اخبار مثبت این وبلاگ را دنبال کنید.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم