وان دی، وان مای دی (قسمت 25 + پایان)

نوشته کریس دی بوئر
Geplaatst در زندگی در تایلند
برچسب ها: , ,
1 اکتبر 2016

کریس دی بوئر در یک ساختمان کاندومینیوم در بانکوک زندگی می کند. هر روز یه اتفاقی میفته گاهی خوب، گاهی بد.


برگرد

جهان هنوز پر از شگفتی است و مطمئناً از تایلند نیست. چون چه کسی می تواند شگفتی من را توصیف کند؟ کوب برگشته برای تازه کردن حافظه کاب زنی بود که لباس های شسته شده را در کاندو می دوید و مثل دزد در شب می رفت. دزد کلمه درستی نیست زیرا کب به قمار معتاد بود (هست؟) ، پول زیادی از "کوسه های قرضی" و دوستانش قرض گرفت و همیشه آن پول را از معشوق ثروتمند تایلندی خود پس گرفت تا زمانی که شکست خورد. کوسه های قرضی عصبانی، دوستان ناامید شده اند. او در روستای زادگاهش در کامپنگ فت ناپدید شد و دیگر کسی با او تماس نداشت. حداقل من اینطور فکر می کردم.

روزی نه چندان دور به خانه آمدم و همسرم از من پرسید: حدس می زنم که همین الان دیدم و با چه کسی صحبت کردم؟ من هیچ ایده ای نداشتم. او گفت کوب. نه، این نمی تواند درست باشد. آیا کاب برگشته است؟ خب، همسرم گفت، نمی‌دانم واقعاً برگشته است یا نه، اما من تازه او را دیدم. زمانی که کب در کاندو زندگی و کار می کرد، دوست دختری داشت که او را به کلیسای مسیحی در بانکوک برد (دلیل اصلی: قلاب کردن یک مرد خارجی). ظاهراً این تنها کسی بود که پس از رفتن کوب همچنان با او تماس داشت و بدهی‌هایی را پشت سر گذاشت. تقریباً فراموش کردم، اما هنوز 2.000 بات به او بدهکارم. ظاهراً این دوست به او گفته بود که ساحل دوباره تا حدودی صاف است و کوب می تواند به بانکوک بازگردد. زیرا اجازه دهید با آن روبرو شویم: آیا برای یک زن مجرد تایلندی بهتر است در بانکوک زندگی کند یا کامپنگ پت؟ البته بانکوک

الان دو گیگ

نیم ساعت بعد کوب در آستان ما ظاهر شد و مکالمه ای به زبان تایلندی بین کوب و همسرم شروع شد. گاهی اوقات می توانستم گفتگو را دنبال کنم. کوب یک آپارتمان 1 اتاقه نه چندان دور از ما اجاره می کند. استراتژی بدی نیست، زیرا چه کسی انتظار دارد کب دوباره در محله‌ای زندگی کند که باعث این همه بدبختی شده است؟ شعله قدیمی او اکنون 10.000 بات در ماه به او حقوق می دهد که حداقل 100.000 بات کمتر از گذشته است. او نمی تواند قمار کند زیرا کوهن فریوث قمار غیرقانونی را عملا غیرممکن کرده است.

بنابراین کاب واقعاً مجبور نیست کاری انجام دهد جز اینکه منتظر باشد تا عاشق از راه برسد. او تا حد امکان کمتر بیرون می رود زیرا می ترسد توسط طلبکاران قدیمی در خیابان یا بازار شناسایی شود. آنها هنوز یک انبه برای پوست کردن با او دارند، می دانم. به شوخی به همسرم گفتم که 2.000 باتم را پس می خواهم. در گفتگوی در (کاب دید که من در خانه هستم) کوب قول داد که مبلغ قرض گرفته شده را بازپرداخت کند، اما او هنوز نمی داند چه زمانی. انجام میدهم. این با سینت یوتمیس خواهد بود. و این یک تعطیلات تایلندی است که برای کوب ناشناخته است.

اگر فکر می کنید این پایان داستان است، در اشتباهید. همسرم قبلاً مشکوک بود که تجت، کارکشته و نگهبان شب، رابطه ای بیش از دوستانه با کوب داشته است. این واقعیت که تجت از همسرش طلاق گرفت، تنها به این دلیل نبود که همسرش توانایی اداره پول را نداشت. Tjet نمی توانست میل جنسی خود را کنترل کند (یا می توانست، بسته به اینکه از کدام طرف به آن نگاه کنید). من مطمئن هستم که تجت پس از ترک کاندو با کاب نیز در تماس بوده است. چون الان چی میشه؟ برخی از شب ها Tjet به عنوان نگهبان شب کار نمی کند. او قبلاً چند بار از همسایه ام لک خواسته است که او را جایگزین کند (با پرداخت دستمزدش) اما از او خواسته است که به مادربزرگ نگوید. من یک سوء ظن تاریک دارم که او در شب هایی که به عنوان نگهبان در کاندو کار نمی کند "کار" می کند. من 1.000 بات شرط می بندم (اگر فریوث اجازه می دهد) که کوب هم این را می داند.

هیراتن زوم دریتن مال؟

دوست آلمانی ما راینر دوباره در تایلند دیده شده است. پس از ورود به بانکوک، او بلافاصله به سمت معشوق جدید تایلندی خود در شمال دور پرواز کرد. پس از دو روز او در صفحه فیس بوک خود اعلام کرد که نامزد کرده است. به گفته او، او کاملاً با تمام زنان تایلندی دیگری که او ملاقات کرده است، چه در خائو سان یا در سوخومویت، متفاوت است. من یک کلمه از آن را باور نمی کنم. هیچ نتیجه ای جز اینکه او ناامیدانه عاشق است نمی توان داشت. و این خطرناک است، همه می دانند. او بدیهی است که دور از تمدن، جایی نزدیک مرز میانمار، بدون اتصال به اینترنت قابل اعتماد زندگی می کند. او فقط سه بطری لئو در روز می نوشد که حداقل 3 بطری کمتر از زمانی است که مجرد بود. نمی دانم این برای صرفه جویی در پول است یا به این دلیل که دوست دخترش فکر می کند سه آبجو بیش از اندازه کافی است. شاید هر دو.

یک روز در فیسبوکش خواندم که در راه بانکوک است. و مطمئناً بعد از ظهر او با زیبایی تایلندی خود که قبلاً از روی عکس های بی شمار او را می شناختم در آستان ما ظاهر شد. همسرم جویای کار و سوابق او شد. او به عنوان مربی مهدکودک در روستا کار می کند و ماهیانه 5.000 بات حقوق می گیرد. با قضاوت از روی چهره او (و عکس های بی شماری که هرگز بدون آرایش و رژلب در آنها دیده نمی شود)، حداقل نیمی از آن صرف محصولاتی می شود تا زیباتر به نظر برسد. و او به همسرم گفت، او می‌خواهد با بزرگ کردن سینه‌هایش، زن جذاب‌تری برای راینر شود.

او قبلاً دو رابطه با خارجی ها داشته است. آخرین دوست پسر انگلیسی او او را ترک کرده و با یک زن تایلندی دیگر در چیانگ مای، نه چندان دور از او زندگی می کند. او پسری دارد که مشخصاً تلاقی بین یک تایلندی و یک غربی است، اما مرد انگلیسی نمی‌پذیرد که او پدر است و به گفته او هیچ پولی نمی‌پردازد. اما او چگونه برای همه چیز پرداخت می کند؟ او خوش لباس است و پسرش همیشه در عکس ها لباس ها و کفش های مرتب و نه چندان ارزان می پوشد. همسر من مشکوک است که مردانی (در تایلند اما به احتمال زیاد در خارج) وجود دارند که هر ماه به او پول منتقل می کنند.
او با جزئیات از همسرم پرسید که چگونه می توان با یک خارجی در تایلند ازدواج رسمی کرد: کجا، چگونه، چقدر هزینه دارد. او قطعا می خواهد با راینر ازدواج کند. همچنین این سومین بار برای راینر خواهد بود، اما به طور رسمی. سال گذشته او به من اطمینان داده بود که دیگر در زندگی خود ازدواج نخواهد کرد.

پس دوباره می بینید: نمی توانید به آلمانی های خارج از کشور اعتماد کنید.

3 پاسخ به "وان دی، وان مای دی (قسمت 25 + پایان)"

  1. Bo می گوید

    خوشمزه - لذیذ !! چقدر از این کار لذت می برم، چقدر تایلند را می شناسم و چقدر خوب بیان شده است!!
    لذت میبرم!!

  2. پیتر وی. می گوید

    با توجه به عنوان، این آخرین قسمت سریال بود.
    حیف شد، زیرا به زیبایی بیان شد، سرگرم کننده و اغلب آموزشی بود.
    اما، با کمی شانس، فصل جدیدی وجود خواهد داشت، همانطور که شایسته صابون های واقعی است.
    به هر حال متشکرم!

  3. کورنلیس می گوید

    دوباره از تمام 25 قسمت لذت بردم، کریس!


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم