فرنگ در آیسان (3)

توسط The Inquisitor
Geplaatst در زندگی در تایلند
برچسب ها: , ,
10 ژوئیه 2019

امروز، The Inquisitor قصد دارد آن را ساکت نگه دارد. این نیز به این دلیل است که خرید، هم به صورت خصوصی و هم برای فروشگاه مورد نیاز است. برنامه این است که بعد از مراسم سنتی صبح زود بیرون برویم تا بعد از ظهر تنبلی از راه برسد.

او با دوست دخترش در مغازه می نشیند و او را تماشا می کند که لیست اجناس خود را برای خرید آماده می کند. او هنوز یک صندوق‌دار خودکار نمی‌خواهد، که از یک طرف منطقی است زیرا برای گردش مالی که وجود دارد لازم نیست، اما دستگاه‌هایی در بازار وجود دارند که می‌توانند زندگی او را بسیار آسان‌تر کنند.

اکنون او باید به حافظه خود تکیه کند یا تمام قفسه های انبار و انبار را بررسی و یادداشت کند. دستگاهی که Inquisitor به او توصیه می‌کند این کار را غیرضروری می‌کند: شما باید یک بار سهام را وارد کنید، و سپس صندوق فروش میزان فروخته شدن و میزان موجودی را پیگیری می‌کند. شما فوراً می دانید به چه چیزی نیاز دارید. اما او از این می ترسد که مجبور باشد فهرستی را تهیه کند که برای مدیر قدیمی ای مانند The Inquisitor غیرقابل درک است. و دستگاه حتی آنقدر هم هزینه ندارد.

اما بله، آیسان: زمانی که عادت بود، دعوت به تکنیک های جدید دشوار است، چه در مورد شیرینی فروشی باشد، چه در مورد کشاورزی، یا در مورد مسکن یا هر چیز دیگری - باور این است که "ما همیشه این کار را انجام داده ایم، چرا تغییر کنیم؟". تفتیش عقاید مدتهاست که خود را به آن تسلیم کرده است.

حوالی نه و نیم، De Inquisitor برای دور اول خرید حرکت می کند. بله، خصوصی و مغازه با هم می رفتند، اما Inquisitor از لوتوس بزرگ محلی در شهر ناراضی است. همیشه چیزی در انبار موجود است. یا نان نیست. یا بدون سیب زمینی یا بدون ماست. یا بدون بستنی منجمد. به این ترتیب، تفتیش عقاید به کام تک لا، کمی دورتر سفر می کند. یک BigC، و در صورت لزوم، دقیقاً در مقابل، یک لوتوس بزرگ نیز وجود دارد. نه اینکه BigC حتی یک تخصص غربی را بفروشد، نه، همان محدوده لوتوس. اما مدیریت بهتر و به عنوان یک جاذبه اضافی: KFC.

پیش از این، De Inquisitor هنوز از نظر غذا به یک مدل غربی پایبند بود: یک صبحانه واقعی، ناهار و یک غذای گرم هر روز. همیشه حول و حوش ساعات تعیین شده امروزه او به این موضوع اهمیتی نمی دهد. خوردن هر چه می خواهد وقتی که می خواهد. و امروز او از قبل ساعت ده صبح نشسته است تا یک قسمت از آن مرغ ترد خوشمزه را بخورد. و سیب زمینی سرخ شده - در واقع کافی نیست، اما این چیز خوبی است زیرا من قبلا آنها را دیروز خوردم. با یک بخش دلچسب سس گوجه فرنگی و یک قسمت کوچک سس مایونز به قیمت پنج بات.

سپس به آرامی خرید کنید، به لیست او بچسبید، بدون خرید فوری. با یادآوری درس های گذشته، گاهی اوقات آنقدر خرید می کرد که خیلی طول می کشید تا شروع به خوردن کند و همه چیز از قبل خراب شده بود. اوضاع از نظر آشپزی بدتر می شود: پس از اینکه وسایل خریداری شده را در ماشین گذاشت، دوباره به داخل می رود. برای بستنی خوشمزه، که چیزهای اسپری شده. با یک پوشش شکلاتی بیش از حد در بالا. فوق العاده است، اینطور نیست؟

دور دوم خرید با لیست فروشگاه است. همیشه سرگرم کننده است، در عمده فروشان فرنگی را می شناسند که اغلب سعی می کند در مورد قیمت مذاکره کند. معمولاً غیر ضروری است زیرا او در حال حاضر در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد. با این حال، او اخیراً انباری پیدا کرده است که در آن کارتن‌های بیر چانگ حتی ارزان‌تر از آب‌برش‌کننده‌ای است که هر هفته از مغازه بازدید می‌کند. و او از تعدیل قیمت خودداری کرد، فروش را از دست داد اما همچنان هر هفته به امید روزهای بهتر بازدید می کند. و Inquisitor که این دور خرید را یک سرگرمی سرگرم کننده می بیند، از این هم فراتر رفت.

پیش از این فقط عمده فروشان در شهر بودند تا زمانی که او به فکر بازدید از Phang Kon در سی و پنج کیلومتری افتاد. این به این دلیل بود که او می خواست مقدار زیادی تنباکوی غلتکی ذخیره کند، شنیده بود که افزایش قیمت در راه است و درس های The Inquisitor را فراموش نکرده بود: در این صورت، در صورت امکان، یک انبار بزرگ بخرید تا برای مدت کوتاهی سود بیشتری خواهید داشت. همیشه گنجانده شده است. و بله، ما یک عمده فروش پیدا کردیم که مایل بود برای آن مقدار تخفیف اضافی بدهد.

این نوع مزخرفات همیشه باعث خوشحالی The Inquisitor می شود. البته این مزخرف است، سفر شما زیاد است، بنابراین سوخت بیشتری مصرف می کنید، حتی برای یک مهمانی بزرگ هم یک نصف روز دور هستید. اما برای او این یک سرگرمی است، یک فعالیت دلپذیر. او از چانه زدن نمی ترسد، برعکس، تا زمانی که شما این کار را با حالتی شاد و مودبانه انجام دهید، تاجران نیز از آن لذت می برند. و همچنین یک عاشق راضی. این ممکن است به معنای سه تا چهارصد بات سود اضافی در طول دو هفته برای او باشد، اما او از آن بسیار راضی است.

و بنابراین بیشتر روز به سرعت می گذرد، هنگامی که به خانه بازمی گردد، تفتیش عقاید واقعاً می خواهد در اطراف تنبلی کند. یک کتاب خوب، چای سرد خانگی با و کمی شکر و هوفل، آدم راضی.

اما نیم ساعت بعد چند ابر رعد و برق کوچک در افق. دختر ناتنی که اکنون تقریباً شانزده ساله است، یک خانم تنبل است. مبتکر برای فرار از هر کاری. به عنوان مثال، قانون این است که هنگام بازگشت از مدرسه حوالی ساعت 4 بعد از ظهر باید کالاهای خریداری شده را از ماشین به مغازه ببرد. ناله های نوجوان و یک داستان مزخرف در فروشگاه: او مشق شب دارد. مشق شب؟ او چند ماه است که با این موضوع کنار نیامده است، تفتیش عقاید آن را باور نمی کند - برخلاف عشقی که بار دیگر تسلیم می شود. و بله، کار بعد از مدرسه وجود ندارد. او فقط در تماس تلفنی خود با دوستانش دور می شود. با وجود اینکه The Inquisitor می داند که مشکلاتی پیش خواهد آمد، او به صورت لفظی به دخترخوانده خود حمله می کند. اینکه او در هتل رایگان نیست. که او نیز وظایف خود را دارد. و بله، یار با آقا قهر است. شما به دختر و خانواده دست نمی زنید.

و آن خانواده در همان شب اعتصاب می کنند. برادر شوهر پیاک و تای برنامه های بیشتری دارند. آنها می خواهند امشب قورباغه را بگیرند. آیا دلبر می خواهد از بچه ها مراقبت کند و آنجا بخوابد؟ در طول روز، آن کودکان نوپا دائماً در مغازه هستند، اما اکنون کاملاً در مسیر The Inquisitor هستند. دوراهی؟ خیر تایلندی تفتیش عقاید ابتدایی است و آیسانش بد است. اما این او را از سخنرانی پیاک و تای باز نمی دارد. ترکیبی از زبان ها اما با زبان بدنی بیش از واضح. اینکه کم کم مسئولیت فرزندان خود را بر عهده بگیرند و آن را به عهده نگیرند. علاوه بر این، تفتیش عقاید می خواهد شب را با او بگذراند.

آن شب گفتگوی طولانی دیگری در کنار بالین بین The Inquisitor و معشوق وجود دارد. کاملا ناراحت کننده اما ضروری است. حتی در مورد برادرش و خانواده اش، عزیز این را متوجه نمی شود. بلکه در مورد دخترش. نازنین باید از پیله آیسان بیرون بیاید و بیشتر از امروز فکر کند. اگر دخترش این راه را ادامه دهد، آن اندک از دستش بر می آید. و اینکه The Inquisitor قصد ندارد بعد از تولد هجده سالگی در نقش "پدر هتل" بازی کند. از آنجایی که مطالعه بیشتر فایده ای ندارد، او برای این کار نمرات مردودی بسیار زیادی می گیرد.

همیشه آزادی-شادی نیست، اما حرف زدن مهم است. به خصوص زمانی که هر دوی شما سوابق کاملاً متفاوتی دارید.

13 پاسخ به “فرنگ در آیسان (3)”

  1. ریه جان می گوید

    داستان عالی Inquisitor... من عاقلانه با تنبلی ها و بهانه های آنها وارد بافت خانواده نمی شوم، زیرا همه ما آن داستان را به یک یا آن نوع می دانیم. مشکل تسکو/لوتوس برای من کاملاً غریبه نیست. وقتی تقریباً 2 سال پیش مینی تسکو یک برادر بزرگتر در Satuek داشت، بسیار خوشحال شدم زیرا ممکن است راه حلی برای برخی از مشکلات فوری تامین باشد. اکنون ماه ها بعد از آن و بسیار عاقل تر هستیم. این سوپرمارکت نیز مانند شما به طور مرتب با ما با مشکلات لجستیکی مواجه است. آیا باید به دلیل مسافت طولانی بین آیسان و بانکوک باشد؟ Big C یک راه حل است، اما پس از آن باید به Buriram برویم و آن جا بیش از 80 کیلومتر است. Ditto for Makro... ضمناً، اگر مقایسه بین Tesco/Lotus و Big C را انجام دهید، مطمئناً طیف / پیشنهاد متفاوتی داریم. طیف نان تازه، سبزیجات یا محصولات لبنی به تنهایی در Big C بسیار بیشتر از Tesco/Lotus است.

    • پیت می گوید

      به نونگ‌خای بیایید
      کیت تسکو عالی است
      اساوان
      بزرگ
      Makro
      Homepro
      گلوبال هاوس در زمینی به مساحت 5 کیلومتر همچنین 5 بازار سبزیجات، میوه، گوشت، ماهی و ... با قیمت پایین
      به Nongkhai خوش آمدید

  2. پاتایا فرانسه می گوید

    با تشکر از Inquisitor برای تکرار بالای داستانهای زیبای شما در مورد زندگی روزمره همانطور که در آیسان دارید.
    خوب است که می بینم، اگرچه کاملاً با آداب و رسوم آیسان تطبیق داده شده است، اما همچنان در مورد مسائل خانوادگی مرزهای خود را تعیین می کنید.
    من به تجربه می دانم که گاهی اوقات چقدر سخت است. گاهی لازم است روشن شود که انتخاب زندگی با فرنگ نیز به معنای تطبیق با سیره فرنگی است.
    بنابراین مرزهای مشخصی تعیین کنید و در انجام آن بسیار ثابت قدم باشید.

  3. راب وی. می گوید

    (اغلب؟) سخت است که مردم را تشویق به اتخاذ شیوه های جدید عمل یا تفکر کنند. کامنت «من سال‌هاست که این کار را انجام می‌دهم، پس...» نه تنها برای من آشنا به نظر می‌رسد. بلافاصله به فکر همکارم افتادم که به صورت دستی لیستی از 1000+ محصول (ماشین حساب و خودکار) را تبدیل کرد. من پیشنهاد کردم این کار را در اکسل انجام دهید (1 ستون با اعداد، ستون با محاسبه، ستون با نتیجه). نه، آن همکار به آن اعتماد نداشت، او ترجیح می دهد تمام بعد از ظهر را صرف تایپ کردن کند تا اینکه همه چیز را در پانزده دقیقه انجام دهد. تنها پس از صد بار نشان دادن مزایا، همکار متقاعد شد. و چه کسی می داند، من حتی ممکن است سخت به روش آشنای خود برای انجام کارها پایبند باشم. این گاهی اوقات زمان می برد، درست مانند زمانی که تفتیش عقاید برای تطبیق عادات خانه خود، مانند عادات غذایی، با محیط جدید نیاز داشت. بنابراین هیچ چیزی "آیسان" یا "فلاندری" در مورد آن وجود ندارد. فقط رفتار انسانی

    موفق باشید در اجرای "نه هتل پدر" 🙂 فکر می کنم دختر مواد لازم را برای قطعات بعدی فراهم کند. 555 tjai jen-jen

  4. یوخن اشمیتز می گوید

    من فقط آن KASSA را برای کنترل سهام می خرم. مردم تایلند همیشه می گویند نه، هزینه آن خیلی زیاد است و فایده ای نمی بینند.
    آن را برای خودتان نصب کنید و من تضمین می کنم که با گذشت زمان او خوشحال خواهد شد. فقط این کار را انجام دهید، شما رئیس یا بهتر است بانکدار هستید.

  5. توسکه می گوید

    یک بار دیگر یک قطعه زیبا و بسیار قابل تشخیص.
    در مورد صندوق‌فروشی، یک تایلندی این را نمی‌خواهد، زیرا تجارت را می‌توان کنترل کرد و بدون صندوق‌فروشی، شکاف دیگری را پر می‌کند. ترجیح دهید از کاف استفاده کنید و یک دفترچه برای پافرها داشته باشید.
    و وقتی تمام شد فقط "NO HAVE" را می فروشند.

    مشتاقانه منتظر حماسه بعدی هستیم.

  6. یوخن اشمیتز می گوید

    فقط مختصری در مورد دخترتان که رایگان دریافت کردید.
    شما خوب می دانید که اگر همسر تایلندی داشته باشید باید بچه ها را بپذیرید و هرگز مادری را کتک نخواهید زد. او هم به نفع شما حرف می زند، همیشه در کنار دخترش خواهد بود و می ماند. شما برای مدت طولانی در تایلند زندگی کرده اید و باید فرهنگ را درک کرده و بپذیرید (مخصوصا در آیسان).
    اما با خواندن تمام داستان‌هایتان واقعاً کارتان بد نیست و همانطور که آن را سازماندهی کرده‌اید به زندگی خود ادامه دهید.
    من بیش از 25 سال است که در تایلند زندگی می کنم و دوست دارم کتابی بنویسم، اما از آن دسته ای نیستم که این کار را انجام دهم.
    درود از اودون ثانی
    \

  7. صلح می گوید

    از سوی دیگر، این نیز درست است که یک تایلندی هرگز در مورد خانواده ما کلمه بدی نمی گوید. من هرگز نخواسته ام همسرم در مورد مادرم یا هیچ کس دیگری چیزی بگوید. او حتی در مورد دوستان من صحبت نمی کند.
    مردم تایلند به ندرت باعث ایجاد مشاجره در خانواده یا حلقه دوستان می شوند. بنابراین بله، چاقو هر دو طرف را برش می دهد.

    • همسر شما بازتاب دقیق 65 میلیون تایلندی است؟

      • راب وی. می گوید

        و همسرم از جمله از برادرم و سایر خانواده یا دوستانم انتقاداتی (مستند) داشت. همچنین به خانواده و دوستان خودم. البته من به همان اندازه انتقادهای مستدلی درباره افراد او و محیط اطرافم داشتم.

        آیا حقیقت جایی در وسط خواهد بود؟ من به خوبی می دانم که مردم تایلندی و هلندی وجود دارند که وقتی شروع به صحبت در مورد مادر، پدر، فرزندان و غیره می کنید، عصبانی یا عصبانی می شوند. من برچسب "شخصیت" را روی آن گذاشتم، احتمالاً با سس سبکی از فرهنگ روی آن.

      • صلح می گوید

        نه، اما این زن بازپرس هم نیست. مردم تایلند خواستار احترام به خانواده خود هستند اما در بیشتر موارد به خانواده شما نیز احترام می گذارند. اینها یافته های من با زوج هایی است که می شناسیم. نیازی به گفتن نیست که استثنائاتی مانند همه چیز وجود دارد.

  8. اروین فلور می گوید

    تفتیش عقاید عزیز

    بزن به سر دختر قوا،
    منم یکی دارم ولی تقریبا 18.
    به نظر می رسد (یا آنها فکر می کنند) یک هتل در خانه.
    همه چیز برای من حل خواهد شد...555.
    و بله، آن ها بچه های زندگی تایلندی هستند، سخت، گوش نده و من همه چیز را می دانم.

    گاهی اوقات بیرون رفتن از زندگی خانوادگی و انجام کارهای خود خوب است.
    داستان خوب
    ملاقات groet vriendelijke،

    اروین
    PS من آن مرغ کثیف خشک شده را دوست ندارم ......

  9. هانس می گوید

    همسر من هم آیسان است اما بعد از 25 سال زندگی در بلژیک کاملا تغییر کرده است. خوشبختانه ما مغازه نداریم و تا جایی که به صندوق پول مربوط می شود، این ایده از من نبود، بلکه از او بود. میدونی مدرن بودن او همچنین یک دختر داشت که در سن 16 سالگی علائم مشابهی را در این مقاله داشت. راه حل همسرم وقتی دختر 18 ساله شد و با یک مرد متاهل رابطه برقرار کرد رفت و دیگر برنگشت. تو دیگه دخترم نیستی توضیحش بود. چند سال بعد به تایلند نقل مکان کردیم و دیگر دختر (که از آن زمان درگذشته است) را ندیدیم. این به من صدمه زد اما نه به همسرم. پس می بینید که همه ی ایسانیان یکسان نیستند.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم