فرنگ در آیسان (1)

توسط The Inquisitor
Geplaatst در آیسان, زندگی در تایلند
برچسب ها:
5 ژوئیه 2019

صبح ها در اینجا سعادتمند است و خیلی زود شروع می شود. حوالی ساعت پنج و نیم از خواب بیدار شوید، نیم ساعت چرت بزنید و از رختخواب بلند شوید. دوش، قهوه و لپ تاپ روشن.

در هفته های اخیر هوا بسیار گرم بوده است، نه چندان درجه حرارت، اما به دلیل رطوبت بالای استوایی، پس از ده دقیقه بدون حرکت عرق می کنید، خوشبختانه پنکه سقفی کمی تسکین می دهد. تراس نیمه باز زیر باعث می شود به نظر برسد De Inquisitor در وسط باغ قرار دارد و اطراف آن را فضای سبزی پر از زندگی احاطه کرده است. پرندگان بیشمار، حشرات و خزندگان کوچک صداهایی تولید می کنند که برای The Inquisitor احساس آرامش می کند.

دو ساعت بعدی صرف اخبار و رسانه های اجتماعی می شود، اگرچه دومی شروع به آزار دادن De Inquisitor کرده است. آنقدر نظرات احمقانه و ساده انگارانه The Inquisitor احساس ناراحتی می کند، به نظر می رسد که دنیا در حال پایان است. او میل دارد که واکنش های مضحکی به پیام های احمقانه مانند "موج گرما" فعلی در بلژیک نشان دهد. بچه ها، همدلی با سگ ها بیشتر از مردم است. چه انحطاطی

خوشبختانه، این احساس زیاد دوام نمی‌آورد، حدود ساعت هشت، ترکیب کافئین و نیکوتین سطح انرژی را به اندازه کافی برای فعال‌تر شدن افزایش داده است. فصل بارانی در نوسان کامل است، اما منطقه در اینجا هنوز کاملا خشک است. گاهی یک دوش شبانه، در طول روز آفتاب. گزارش های هواشناسی حاکی از آن است که در روزهای آینده بارش شدید باران در راه است. زمان انجام هرس و کارهای دیگری است که در هوای بارانی به دلیل تجهیزات الکتریکی غیرممکن است. پرچین ها را کوتاه کنید، درختان را کوتاه کنید، علف ها را بچینید. فقط، De Inquisitor قبلاً چند ماه پیش نشان داد که به اندازه کافی از آن چمن می خورد. منطقه بسیار بزرگ، کار بیش از حد در فصل بارانی. بنابراین فقط باغ جلویی را آنطور که باید انجام می دهد و برش هایی در باغچه پشتی ایجاد می کند: او فقط مسیرهای پیاده روی را در آنجا پاک می کند. و De Inquisitor خود را با این ایده راحت می کند که این "اکولوژیک" است، آنها می گویند که جهان حشرات به تکثیر نیاز دارد، درست است؟ خوشحالم که عزیزم به این موضوع اهمیت نمی‌دهد، هیچ ناله‌ای درباره «منظره نیست» یا هر چیز دیگری، نه، خوشحالم که می‌تواند بدون نیاز به عبور از چمن‌های بالاتر راه برود. خوب

خود کار نیز با سرعتی آرام پیش می رود زیرا عرق از بدن فواره می کند. ریتم کار به مدت XNUMX دقیقه خواهد بود – خنک شدن به مدت XNUMX دقیقه با آب فراوان برای نوشیدن. با این حال، همه چیز بسیار سریع پیش می رود، حوالی ساعت دو بعد از ظهر باغ برای باران های مورد انتظار آماده است. تفتیش عقاید فوق العاده فکر می کند، یک دوش تازه و تنبلی در اطراف. این فراتر از عشق مزارع برنج اوست. سال اولی که این کار را می کنیم. یک ماه و نیم پیش تهیه شده، بارور شده و کاشته شده و ساقه های در حال ظهور در سی سانتی متر هستند. عشق می خواهد قبل از دوش گرفتن د Inquisitor نگاهی بیندازد. چهار قطعه بزرگ با مجموع شش رای ساخته شده است و آنها نیاز به نگهداری متفاوتی دارند، معلوم است - تفتیش عقاید باید کاملاً بر عشق خود تکیه کند، او چیزی در مورد کشت برنج نمی داند.

از نظر آیسان، تفتیش عقاید فعلاً از هرگونه نظر و سؤال خودداری می کند، او عزیز عزیزش را می شناسد. او می‌خواهد قبل از صحبت فکر کند و مطمئناً نمی‌خواهد با نظرات غربی‌ها که برایش بی‌معنی است، گیج شود. با این حال چشم غربی او تفاوت ها را می بیند. بزرگترین برنج پایین تر از بقیه است و در حال حاضر یک لایه آب در آن وجود دارد. شاخه های جوان بلندتر و سبزتر هستند. سه شالیزار بالاتر تشنه آب بیشتری هستند که به وضوح قابل مشاهده است. سایه روشن تر سبز - که De Inquisitor در ابتدا فکر می کرد بهتر است - نشان دهنده کمبود آب است. همچنین می توانید به وضوح تفاوت را ببینید که در کجا کود گاوی زیاد و در کجا کمتر استفاده شده است.

چیزی که De Inquisitor بلافاصله ندید: در شالیزارهای خشک‌تر، علف زیادی بین برنج رشد می‌کند. برای لحظه‌ای ترسید که اگر به صورت دستی حذف شود، شیرین خواهد بود، اما نه، این واقعاً کار زیادی است، علاوه بر این، شاخه‌های برنج را از ریشه جدا می‌کنید. نیاز به شیمی دارد. سم. نه اینکه De Inquisitor مشتاق آن بود، اما او آماده بود که پس از آموزش کوتاهی از معشوق، خودش این کار را انجام دهد. اما او نمی تواند.

ما خودمان این کار را نمی کنیم پیام است، این برای سلامتی مضر است. مردم از آن خسته می شوند. پسر. و پیدا کردن کارگران روزمزد برای آن سخت است، همه آن را می دانند. خوب، شما فرنگ هستید یا نیستید - ما کمی بیشتر پرداخت می کنیم و در واقع خیلی سریع یک عاشق پیدا شد. با این حال، کار برای De Inquisitor و het lief وجود دارد. به محض آمدن باران دوباره کود دهی کنید. کود. De Inquisitor از قبل آن کار را می‌دانست، در فصل‌های قبل به برادر شوهرش در این کار کمک کرده بود. و باز هم فرنگ هستید یا نیستید: انواع مختلفی از کود در بازار وجود دارد. کشاورزان محلی همه از ارزان ترین نوع در اینجا استفاده می کنند، ما این کار را نمی کنیم، گزارش De Inquisitor. مدتی طول می کشد تا او بتواند شیرین را متقاعد کند، اما در نهایت او تسلیم می شود. امیدواریم پس از آن ما بازده بیشتری داشته باشیم و د Inquisitor فقط می خواهد سرمایه های خود را پس بگیرد، بقیه برداشت برای خود عشق است که او فقط باید یک سال استفاده خود را حفظ کند، باقیمانده سود است.

روز "کار" تا حدود ساعت چهار بعد از ظهر تمام نمی شود و De Inquisitor می تواند دوش بگیرد. در واقع، زمان از اینجا می گذرد. از آنجایی که بدن شصت ساله فرنگ از فعالیت بدنی امروز تا حدودی اذیت می شود، تصمیم می گیرد دیگر برای خودش آشپزی نکند. برای خوشحالی دختر ناتنی عزیز، ما به محلی می رویم رستوران در شهر از بریان کردن گوشت خود روی آن مخروط آتشفشان مانند، دم کردن سوپ در ناودان زیر با مقدار زیادی سبزیجات لذت ببرید. به عنوان اضافی، مقداری تخم بلدرچین، چند عدد اسکامپیس و مهمتر از همه، سیب زمینی سرخ شده. هر نفر صد و بیست و نه بات و هر قدر می خواهی بخور یا می توانی، چطور می توانند چیزی به دست آورند؟

در مسیر برگشت، De Inquisitor یک توقف شگفت انگیز در لوتوس کوچک انجام می دهد. او تمام روز هوس یک مگنوم داشت. خانم هایش مجبور نیستند، گزارش دهند که سیر هستند. Inquisitor هم همینطور است که مگنوم را هنگام رانندگی روشن می کند، اما حتی نیمی از بستنی را نخورده است و می خواهد آن را از پنجره بیرون بیاندازد. شما نمی توانید غذا را دور بریزید؟!

De Inquisitor نمی فهمد که چگونه آن را مدیریت می کند، اما یار، که می تواند تقریباً دو برابر سهم De Inquisitor را در چنین رستورانی اداره کند، Magnum را در اختیار می گیرد.

راست می گوید، آن بستنی پنجاه بات قیمت دارد، از نظر آیسان برای چنین چیزی پول زیادی است.

نیم ساعت بعد بعد از دوش در رختخواب هستیم و ده دقیقه طول نمی کشد تا همه جا ساکت و تاریک شود. روز آیسان انسان را محتاج خواب شبانه می کند. ما نه ساعت دیگر به دنیا باز نخواهیم گشت.

تفتیش عقاید

15 پاسخ به “فرنگ در آیسان (1)”

  1. هانس می گوید

    هنگامی که می شنوید تفتیش عقاید او اغلب در حال کار است. که به عنوان فرنگ جایز نیست. در خانه یا باغ خودم است، اما کار با من کار است. خیلی ممنوع من برای همسرم توضیح دادم و او این را فهمید. بنابراین من نمی توانم کاری انجام دهم. حتی آشپزی هم نمی کند، او 25 سال در بلژیک زندگی کرده است و به همین دلیل اروپایی عالی آشپزی می کند. به هر حال راحت

    • همتا می گوید

      بله هانس،
      شما آن را به عنوان کار می بینید. اما برای Inquisitor که 'CARPE DIEM' یا 'SAVOIR VIVRE' است و با این شیوه زندگی یک فرد حدود 100 سال زندگی می کند.

  2. پاتایا فرانسه می گوید

    با تشکر از داستان زیبا.
    خوشحالم که دوباره فعال می شوید، نه تنها با کار روی زمین، بلکه با نوشتن…

  3. نوربرت می گوید

    عزیز، من از خواندن مقالات شما لذت می برم، آنها از مردی هستند که در واقع آنجا زندگی می کند و ارتباط کمی با کشور خود دارد. من اخیراً بازنشسته شده ام و به مهاجرت به ویتنام فکر می کنم. و به دلایل زیر. اکثر مردم همچنین انگلیسی صحبت می کنند، ارتباط برای من بسیار مهم است، به خصوص در مورد روابط با زنان. تعداد کمی از تایلندی ها به زبان دیگری صحبت می کنند. و حالا شما می گویید "یاد بگیرید تایلندی صحبت کنید" و من واقعاً می خواهم یا خواهم کرد. ویتنام نیز بسیار ارزان تر از تایلند است و با حقوق بازنشستگی مستقل باید به آن نیز توجه کنم. ویتنام هنوز آنقدر تجاری نشده است و آخرین اما نه کم اهمیت ... آنها آمریکایی ها را فتح کرده اند. یک جزئیات کوچک که می خواهم به آن اشاره کنم. شما نام Inquisitor را غصب کرده اید. خوب است، من هم یک نام مستعار دارم، اما نام شما یادآور دوران وحشتناکی از تاریخ بشر است. تمام اروپا از سال 1300 تا 1600 توسط تفتیش عقاید منجمد شد. هزاران نفر به ویژه زنان تا حد مرگ شکنجه شده و زنده زنده سوزانده شده اند. پیشرفت مخاطره آمیز بود زیرا یکی از آنها خطر سوختن در آتش را داشت. اینکه خودت را با این نام صدا کنی واقعی نیست. . . .چگونه می توانم بگویم. . . .انتخاب کنید. ولی مسلما یکی ازاده خداروشکر. این در زمان تفتیش عقاید نبود. . . . .
    با احترام
    نوربرت
    مستعار مستر جادو

    • صلح می گوید

      ما مرتباً از ویتنام دیدن می کنیم. در خارج از بانکوک، من تایلند را گرانتر از ویتنام نمی بینم. در تایلند می توانید یک خانه جدید در حومه شهر با 6000 بات در ماه اجاره کنید. غذاهای محلی تایلندی ساده را می توان با 50 بات میل کرد. هزینه اتوبوس به ازای هر کیلومتر 1 بات است. نمی دونم حتی ارزان تر هم میشه انجام داد؟

      و اینکه آیا ویتنامی ها بر آمریکایی ها غلبه کرده اند یا خیر، امری نسبی است. آمریکایی ها حمایت خود از ویتنام جنوبی را در مقطعی قطع کردند و تنها در آن زمان بود که ویتنام شمالی پیشروی نهایی خود را آغاز کرد. از نقطه نظر صرفا استراتژیک، به ازای هر کشته آمریکایی، 20 ویتنامی کشته شدند. ویتنام یک بازی سیاسی بوده است که در نهایت منجر به تسلیم کل ویتنام در برابر سرمایه داری شد. در نهایت، این موضوع قبلاً برای جنوب در سال 1970 وجود داشت و شمال آن را 20 سال به تعویق انداخت.
      جوان های امروزی دیگر ذره ای اهمیت نمی دهند و فقط به فکر سود و پول زیاد هستند.
      و اینکه آیا آنها خیلی بهتر انگلیسی صحبت می کنند نیز به من مربوط است.
      اما برای هر یک از آنها و من مطمئناً فکر می کنم کشور خوبی برای حضور در آن است. همه چیز یک ترجیح شخصی است.
      من شخصا فکر می کنم که شما به عنوان یک فرنگ در تایلند بیشتر از ویتنام احساس استقبال می کنید. شاید به این دلیل که تایلند هرگز درگیر یک جنگ واقعی نبوده است، به نظر من جامعه بسیار نرم‌تر از ویتنام است، جایی که مردم آن را کمی سخت‌تر و کمتر دوستانه می‌بینم. تایلندی ها دوست دارند در جمع فرنگس باشند و من در ویتنام کمتر چنین تصوری دارم
      اما من می گویم از انتخاب خود لذت ببرید.

  4. تئوورت می گوید

    خواندن شگفت انگیز است و همچنین اینجا در Kantharalak هر روز صبح ساعت 05.30 صبح زمان آماده سازی غذا است.
    سپس بچه ها به مدرسه می روند. اغلب پسر 7 کیلومتری را به مدرسه روستا می برد.
    همیشه دوست داشتم ردیف راهبان را ببینم که با پای برهنه التماس می کنند.

    این روزها دخترم این 7 کیلومتر را رانندگی می کند و از آنجا با اتوبوس مدرسه به سمت کانثارلک برمی گردد که روزانه 2 سفر با موتور صرفه جویی می کند.

    در حال حاضر نیز در نزدیکی روستا در حال ساخت و ساز هستیم، بنابراین به زودی دیگر نیازی به این سفرهای روزانه نخواهد بود و او می تواند دوباره به مدرسه برود.
    حتی در آن زمان من انتظار دارم که بتوانم در تراس خود در سراسر کشور و به مغازه نودل فروشی خواهر دوست دخترم که در کنار نقشه ما قرار دارد، به طرز شگفت انگیزی نگاه کنم.

    راستی دوست دخترم قصد داشت یه مغازه راه بندازه که نخواد، 8 تا مغازه تو دهکده، 5 تا چادر که می تونی غذا بخوری و 3 جا برای لیموناد/قهوه. حالا، بیرون از مغازه‌های مدرسه، هیچ‌کدام در روستای کوچکی راه نمی‌روند. اما به آن به عنوان فعالیت درمانی فکر کنید.

    بله حالا او می خواهد کار دیگری را شروع کند، اما چه. من خودم فکر می کنم کمی بیشتر با مزرعه کار کنم، اما باغبان نیستم. بنابراین ممکن است، برای مثال، توت فرنگی، خربزه یا آناس یا چیزی شبیه به آن
    اوه خوب، خواهیم دید.

    خوشبختانه هانس به من اجازه می دهد آشپزی کنم، اگرچه او همه چیز را تماشا می کند و سپس خودش می خواهد آن را امتحان کند.
    بنابراین او همچنین دوست دارد خورش آندو و کلبه خام و برنج سرخ شده هلندی درست کند. دیگر اینطور نیست که او اینها را برای صبحانه هم درست می کند. کاری که او در ابتدا با این فکر انجام داد که اگر دیروز از آن خوشش آمده باشد، صبح او را هم خراب می کنم.

    اوه خوب من هر روز حوصله ندارم و از داستان های شما لذت می برم. می خواستم یکی از همین روزها با موتور سواری طولانی تری بزنم و سر بزنم. اما با توجه به بارش‌های معمولی باران، تصمیم گرفتم این کار را نکنم. که باید تا نوامبر یا دسامبر صبر کرد.

  5. جوپ می گوید

    یک داستان سرگرم کننده و قابل تشخیص دیگر؛ برای آن متشکرم با این حال، این نکته که به عنوان یک فرنگ برای هر تلاش بدنی که بوی کار می دهد، یک کارگر محلی استخدام می کنم. با این کار، درآمد احتمالاً ضروری را نیز برای آن فرد فراهم می کنید.

  6. janbeute می گوید

    من معمولا ساعت شش صبح بیدار می شوم.
    اما بعد مستقیم به راش می رود.
    همسرم حوالی ساعت پنج شروع می‌کند و گاهی به سرم نق می‌زند، جان بوشکاتر دوباره شروع نمی‌کند.
    اگرچه ابزارها و دستگاه‌هایم را در بهترین حالت نگه می‌دارم، اما گاهی اوقات همه چیز اشتباه می‌شود.
    بعد از ساعت هشت صبحانه ام را شروع می کنم و لباس ها را می شوییم.
    بعد از آن یک ساعت یا بیشتر استراحت می کند، فقط به آن نگاه کنید که خیلی داغ است.
    همسرم باغبان است و من مددکار و مکانیک.

    جان بیوت.

  7. سافلکس می گوید

    و تفتیش عقاید روزانه چه حقوقی به مزدوران خود می دهد؟ یا در ساعت؟
    من داستان های 300 بات در روز می شنوم. اگر کاری هست ... غم انگیز.
    امیدوارم بازپرس سخاوتمندتر باشد…

    • کریس از دهکده می گوید

      چرا یک فرنگ همیشه باید بیشتر بپردازد؟
      آن زمینی که کار در آن فرنگ نیست،
      اما از همسرش!
      من موز را پرورش می دهم و زمانی که آنها را می فروشیم
      ما هم پول بیشتری دریافت نمی کنیم، اما آنها یک فرنگ هستند
      کشت و برداشت شد.
      در اینجا، در آیسان من نیز همان مبلغ تایلندی را پرداخت می کنم،
      نه بیشتر و نه کمتر، آنطور که باید باشد.

  8. هانس استرویلاارت می گوید

    یک داستان جالب دیگر برگرفته از زندگی. همیشه از خواندن داستان های شما لذت می برم، به خصوص از نظر سبک نوشتن. تایلند واقعاً در آیسان چگونه است. البته از موقعیت مجلل به عنوان یک فرنگ که مجبور نیستید مانند اکثر تایلندی ها زنده بمانید.
    آیا تصویر اول نمایان شده از حیاط خلوت شماست؟ وای، از هر روز لذت ببرید، به نظر من بسیار آرام بخش است. البته در هلند چنین چیزی را ندارید. به نظر من اگر خودت آستین ها را بالا بزنی خوب است. هم برای خودتان، بلکه برای اینکه به مردم تایلند نشان دهید که مانند اکثر فرنگ های تایلند تنبل نیستید، بلکه بخشی از جامعه هستید. و مطمئناً 1 سال پیر نیست، پس هنوز هم می توانید کارهایی انجام دهید. با عرق پیشانی زندگی خود را به دست خواهید آورد. اون دیگه کیه؟ من مدتی آن را گم کردم، فکر می کردم یک نفر مهم است. هاها
    به داستان سرایی ادامه دهید. و بله، من گاهی تعجب می کنم که چگونه آنها هنوز هم می توانند با آن "Moe ka Taa" سود ببرند. (اصالتاً از کره) در مناطق توریستی تر 199 بات هزینه دارد، اما همچنان بسیار ارزان است. من فکر می کنم آنها باید گردش مالی نوشیدنی را داشته باشند.

  9. هارمن می گوید

    خوب، خوب است که کمی کار کنی یا یک کار انجام بدهی.
    با احترام،
    اچ بان تاکو.

  10. FEvdZee می گوید

    از داستان سرگرم کننده شما لذت بردم با تشکر از شما برای کار در آنجا موفق باشید و از آن کشور زیبا در آنجا لذت ببرید.

  11. لوک وانلیو می گوید

    نمای بسیار قابل تشخیص! برای چنین مقاله ای تبریک می گویم

  12. علامت می گوید

    اینها داستانهای وحشتناکی هستند. تاریخ های قانع کننده 🙂

    آنها میل مقاومت ناپذیری را برای زندگی در یک روستای شمال تایلند برمی انگیزند. زندگی مانند زندگی تفتیش عقاید در آیسان.

    متاسفانه امسال هم باید در بلژیک کار کنیم.

    هنوز حرکت قطعی وجود ندارد. بودجه بلندمدت ما هنوز به اندازه کافی متعادل نیست. پرونده کسب و کار هنوز در حال غرش است. تحول نرخ مبادله بین یورو و THB افزایش غیرقابل پیش‌بینی در بافر را ضروری می‌سازد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم