شما همه چیز را در تایلند تجربه می کنید (232)
در مجموعه داستانهایی که در مورد چیزی خاص، خندهدار، کنجکاو، تکاندهنده، عجیب یا معمولی پست میکنیم که امروزه خوانندگان تایلند تجربه کردهاند: بوکسور مست و کیف پولش با پنجه…
بوکسور مست و کیف پولش با پاهایش…
بگذار او را جان صدا کنم. فقط 80 ساله، بریتانیایی، قبلاً یک بوکسور، بدنی درشت و خوش اندام و تشنگی شدید بود. شعار او این است که "من یک بدجنس هستم!" او سالانه از مرکز نونگهای بازدید میکند و در مهمانخانهای ارزان در آنجا اقامت میکند. یک آدم مغرور، یک بیگانه، و در عصر در جاهایی که می تواند آبجو بنوشد، سرگردان است.
نه چندان دور از اتاق او، بار "اتاق VIP" قرار دارد. صدای موسیقی از بلندگوها. از مورلام تا هوی متال. درب ورودی چروکیده کمی باز است تا فرد جسارت کننده بتواند ببیند چه کسی می خواهد وارد شود. تنها پنجره سیاه رنگ شده است. این بار در میان فرنگهای نونگخای نام بدی دارد. من در تمام این سال ها از آن دور مانده ام.
اما جان فکر می کند چادر زیبایی است. او آنجا آبجو می نوشد، آبجو زیادی می خورد، اما دوست دارد آنجا باشد، زیرا رقص و آواز کارائوکه توسط یک خانم جوان جذاب وجود دارد که بیش از حد حاضر است کمربند دور کمر باریک خود را باز کند تا جان بتواند چند نیمکت بگیرد. می تواند 100 بات سرمایه گذاری کند. چون این خانم قلب جان را تندتر می کند!
وقتی خانم حاضر می شود برای یک مکالمه خوب در زمان بسته شدن به اتاقش برود، جان از خوشحالی می پرد. آن شب برای من خواهد بود! او در نفت خوب است، او در مسائل فیزیکی خوب است، خوب این چیزی را نوید می دهد!
وقتی به خانه میرسد، جان باید ادرار کند و دیگر خانمی پیدا نمیکند، اما کیف پولش نیز از بین رفته است! این به طور جدی صفرا را در کبد مشکل دار او تحریک می کند و جان تصمیم می گیرد در بار به دنبال جبران خسارت باشد.
این بسته است! اما اگر بوکسور هستید نگران نباشید! با چند ضربه سنگین، چوب فرو می ریزد و جان دیوانه شروع به "نوسازی" مبلمان می کند. همسایه ها با پلیس و صاحب بار تماس می گیرند و جان آرام می شود. اولین بانوی مایل از تخت بلند می شود و در واقع او برش جان دارد. همه به اتاق جان می آیند تا در مورد موضوع صحبت کنند.
پلیس نمیخواهد یک مرد مست و یک دزد را حبس کند، بنابراین اکنون به نظر میرسد که کیف پول خود به خود از روی میز زیر کمد بزرگ خارج شده است! در آنجا ناگهان یک افسر پلیس شجاع آن پول ها را پیدا می کند و پس از چند ضربه، صلح امضا می شود و جان هزینه در شکسته را می پردازد.
جان از خانم می خواهد که آن شب پیش او بماند، اما پلیس، که درام شبانه دیگری نمی خواهد، این کار را ممنوع می کند. چون جان هنوز چیزی نمی داند: او اصلاً خانم نیست...
داستان خوب.
با آن گرما و مقدار زیادی آبجو، ممکن است هفته ها طول بکشد تا جان بزرگ کشف نهایی خود را انجام دهد.
آن تسلیم عالی است
یکی از زیباترین داستان های کوتاه تاریخ! جمله آخر به ویژه یک ضربه است.
مدتی با یک کشتی تفریحی از استرالیا - ژاپن - هنگ کنگ در مقابل هنگ کنگ رفتم. به درخواستهای مجردهای مرد برای آمدن به ساحل با ما همیشه پاسخ منفی داده شد، به جز در یوکوهاما، جایی که یک بار ترانسوستیت - در غیر این صورت تمیز - وجود داشت. و واقعا ندیدی!!! سرگرمی همیشه عالی (در رنج)!