شما همه چیز را در تایلند تجربه می کنید (20)
بسیاری از بازدیدکنندگان تایلند در طول اقامت خود در این کشور همیشه جذاب، چیزی خاص، خنده دار، کنجکاو، متحرک، عجیب یا معمولی را در تایلند تجربه کرده اند که ارزش به اشتراک گذاری با سایر خوانندگان وبلاگ را دارد.
امروز یک حادثه خاص دیگر در Koh Phi Phi که توسط Janin Ackx تجربه شد. ما داستان او را در مورد یک کوسه نهنگ با اجازه از صفحه فیس بوک جامعه تایلند بازتولید کرده ایم.
اگر شما نیز چیزی را تجربه کردید یا دیدید که توجه شما را به خود جلب کرد، آن را یادداشت کنید و داستان خود را، طولانی یا کوتاه، احتمالاً همراه با عکسی که خودتان گرفته اید، برای سردبیران ارسال کنید. فرم ثبت نام. شما به بسیاری از دوستداران تایلند لطفی خواهید کرد.
این داستان از جانین آککس
کوسه نهنگ
این چند سال پس از سونامی ویرانگر در کوه فی فی اتفاق افتاد. بسیاری از مردم محلی برای غلبه بر ضربه بزرگ و از دست دادن عزیزان خود دوباره به ریتم بازگشتند.
16 روز آنجا بودیم و فرنگ ها به ما گفتند که در جزیره کوچکی که اندازه یک پیش بند است چقدر حوصله ما سر خواهد رفت. هیچ کدام از اینها، ما زمان زندگی خود را داشتیم، همه چیز را با سرعتی آرام کشف کردیم، به طوری که بعد از چند روز حتی مردم محلی هم می دانستند ما کی هستیم.
ما سفرهای زیادی به جزایر فضل همسایه داشتیم و از توجه بیشتر ماهیگیرانی که ما را در یک شب باربیکیو در یک جزیره متروک پذیرایی کردند، لذت بردیم. عکسهای زیبا و نگاههای حسادتآمیز سایر مسافران تعطیلات نتیجه آن بود.
ما همچنین به امید یافتن کوسههای نهنگ به طور مرتب غواصی میکردیم، اما ظاهراً آنها نیز در تعطیلات بودند. تمام زیبایی های دنیای زیر آب از چشمان متعجب ما گذشت، نه حداقل یک دلقک ماهی (تریگرفیش) که با انعکاس دوربینم (فکر می کنیم) مدام دنبالم می آمد. چرخید و درست جلوی لنز چرخید، به طوری که من ده ها عکس از یک تکه سر، یک تکه باله، لبش، دندان هایش داشتم. (خب، من فکر می کنم او بود).
روز قبل از حرکت ما به غواصی رفتیم (غواصی دیگر مجاز نیست). ما حتی کوسه ها را دیدیم و بعد از 2 ساعت در آب نوبت ناهار بود. غواصان نیز با دوش گرفتن و لباس پوشیدن به کشتی برگشتند.
یکی از آخرین ها شروع به جیغ زدن کرد، کوسه نهنگ.. کوسه نهنگ. خیلی ها دوباره پریدند توی آب…. همچنین یکی که از قبل کاملاً لباس پوشیده بود….. و با شکوه آن ماستودون از کنار ما گذشت….. باورنکردنی.
با آن مرد پوشیده بدتر بود، او دید که گوشی، عینک و کیف پولش در اعماق ناپدید می شوند….. کامنت او "من یکی را دیدم، فوق العاده است".
من چنین افرادی را تحسین می کنم، همیشه مثبت،... این برای همه نیست.
داستان خوبی است، اما به دنبال ماهی دلقک باشید و دوباره ماهی را تحریک کنید. گونههای کاملاً متفاوت، یکی بزرگتر از یک دست نیست و دیگری باعث ترس بسیاری از غواصان به دلیل رفتار تهاجمی برای دفاع از قلمرو خود میشود، مخصوصاً اگر از لانهای با تخم محافظت میکنند.
حق با شماست، باید دلقک و ماشه ماهی بود. و این ماهی ماشه ای بود که همه جا مرا دنبال می کرد، حتی در فاصله 10 اینچی از دوربین.
داستان خیلی قشنگیه و جمله آخرشو خیلی دوست دارم.
ماهی ماشه ای در فاصله 10 سانتی متری؟ بسیاری از غواصان ترجیح می دهند یک کوسه به جای یک ماشه ماهی در مجاورت خود داشته باشند. هنگامی که او حمله کرد، شما طبیعتاً دور خواهید ماند. به هر حال بررسی کنید با کدام گونه سروکار داشتید….
جانور زیبا، کوسه نهنگ. سالها پیش یکی را در بندر پوینت سامسون، ساحل غربی استرالیا دیدم. او در هنگام جزر شنا کرده بود و در هنگام جزر نمی توانست از آن خارج شود. ولی خوب معلوم شد ساعاتی بعد وقتی جزر و مد آمد، کوسه توانست به اقیانوس هند بازگردد.