تجربیات آیسان (7)

توسط The Inquisitor
Geplaatst در زندگی در تایلند
برچسب ها: ,
24 می 2018

باغبانی مشترک، و اینک، تفاوت فرهنگی یک بار دیگر نمایان می شود. Inquisitor طبق معمول: شورت، پیراهن آستین کوتاه و دمپایی. لباس‌های شیرین مانند یک عشایر: شلوار گرمکن مشکی بزرگ، نوعی زیر پیراهن که داخل شلوار می‌شود و روی آن یک پیراهن چهارخانه آبی با آستین‌های بلند، کفش‌های بسته. به عنوان یک لمس نهایی، یک تی شرت زرد به راحتی دور سر پیچیده می شود و تنها چشم ها و بینی را آزاد می کند.
آیا باید گفت که او دستکش می پوشد و تفتیش عقاید نه؟

سیستم عجیب مدارس تایلندی/آیسان این امکان را برای ما فراهم کرد که با هم کار کنیم، تعطیلات بزرگ تنها سه هفته مانده بود و وووووو مدرسه دوباره به مدت دو هفته تعطیل شد. بنابراین دخترخوانده می‌توانست مغازه را ببیند، دلبر اصرار داشت که به نوعی در باغ قدم بزند، او فکر می‌کند که Inquisitor خیلی کم هرس می‌کند.
تفتیش عقاید که همیشه در تمام زندگی خود مسئول بوده است، اکنون باید از دستورات او پیروی کند. هر کامنتی که او می‌کند به شوخی ساکت می‌شود، اما او موضوع را متوجه می‌شود.
ابتدا یک درخت باید قطع شود. او فکر می کند خیلی خطرناک است، او فقط باید بیفتد و باعث آسیب شود. خوب، البته نه کمترین کار، زیرا از نظر The Inquisitor یک ماستودون است. ارتفاع تنه حدود هشت متر، قطری در حدود چهل سانتی متر دارد. آیا او موظف به خزیدن در ابتدا شاخه های بلند است؟ کمتر از سه دقیقه بعد، Inquisitor دوباره از درخت بیرون آمده است. پر از حشرات، مخصوصاً مورچه ها، و همچنین نوعی کرم زرد است که تأثیر وحشتناکی روی پوست شما می گذارد.

اشکالی ندارد، نقش ها برعکس است. عشق به درخت باور نکردنی است، The Inquisitor، یک روز یک بانوی سکسی، آرایش شده و با لباس های زیبا، روز دیگر یک آیسان واقعی که از کار سخت ابایی ندارد. کم کم درخت برچیده می شود تا اینکه تنها تنه آن باقی می ماند. و برادر عزیزم هست که ناگهان از ناکجاآباد ظاهر شد. آنها می خواهند چوب ضخیم تر برای سوزاندن زغال چوب.
خوب، اما پس از آن شما فقط باید تنه را ببینید و همه هرس ها را بردارید، پاسخ Inquisitor است. مرد برای مدت کوتاهی به دنبال حمایت از خواهرش است، اما او به همان اندازه غیرقابل تحمل شده است - فقط خورشید بیهوده طلوع می کند.

گرما در حین کار غیر قابل تحمل است، خورشید به شدت می سوزد، رطوبت بالا در سی و پنج به علاوه. عرق می ریزد، پیراهن تفتیش عقاید خیس است، در حالی که عزیزم فقط باید با چند قطره عرق روی بینی اش دست و پنجه نرم کند...
با این حال دلش نمی آید که اینطور خودش را اذیت کند، سرسختانه با لباس تابستانی به کارش ادامه می دهد.
زیرا پرچین ها باید هرس شوند. حدود صد و سی متر دویدن، Inquisitor اجازه داده است تا ارتفاع سه متری رشد کند و سخت می خواهد آن را نیز کوتاه کند. یک کار غیر ممکن دیگر، حتی با قیچی برقی. چون فقط برای شاخه های نازک تر مفید است، چوب ضخیم که بالا می رود باید دستی بریده شود. اما عزیزم در حال شکل گیری است، او کار دستی را انجام می دهد، به تفتیش عقاید دستور داده می شود که هرس ها را بردارید. سفرهای بی پایان با چرخ دستی چون در نهایت حدود ده متر مکعب زباله است که می توان آن را پانصد متر جلوتر ریخت. پس از خشک شدن، آتش در نزدیکی چاله آب و به اندازه کافی دور از خانه و اصطبل احشام برادرش شروع می شود.

فقط حدود ساعت سه بعد از ظهر شیرینی آماده توقف است. Inquisitor علیرغم مقدار آبی که نوشیده، بیش از حد گرم شده است، دست ها و پاهایش درد می کنند. شیرین؟ هیچ چیز اشتباه نیست، او احساس خوبی دارد، پیشنهاد می کند که بعد از ساعت پنج به کار ادامه دهد، اما تفتیش عقاید طرفدار آن نیست. یک وعده غذایی خوب، یک دوش فوق العاده و یک ماساژ خوب تمام چیزی است که او امروز می خواهد.

روز بعد ادامه دارد. و البته این تفتیش عقاید است که لانه زنبور را فراموش کرده است. هرس الکتریکی خوب کناره‌ها و یورش گسترده حیوانات گزنده. او باید فرار کند، دلبر از خنده منفجر می شود. او دستور می دهد فقط آن لانه را بردارید. یک تار مو روی سر تفتیش عقاید به این موضوع فکر نمی کند. و بله، او انجام می دهد. برش، برش و او یک پای با عسل در دست دارد. به نظر می رسد زنبورها او را اذیت نمی کنند و او از عسلی که بلافاصله مصرف می شود بسیار خوشحال است. موجودات باقی مانده خیلی سریع ناپدید می شوند، Inquisitor امیدوار است که این بار آنها یک لانه جدید در دوردست بسازند.

وقتی پرچین ها تمام شد، تصمیم می گیرد درختان انبه را هرس کند. ببخشید؟ در تابستان کامل، در حالی که میوه ها به آنها آویزان است؟ عزیزم فقط در پاییز که رشد قطع شده هرس میکنیم. مای قلم رای، آنها به رشد خود ادامه خواهند داد، بیانیه اوست. Inquisitor می تواند به شما اطمینان دهد که چنین درخت انبه پر از مورچه است. آنهایی که بدون تردید روی بدن شما می خزند و نیش های کوچکی می دهند که دردناک نیستند اما تحریک کننده هستند. نه یک شاخه، نه یک برگ، بدون مورچه روی آن. و چوب هرس شده نیز باید حذف شود، این دستوری است که تفتیش عقاید از رئیس جدید خود دریافت کرد. هر چرخ‌سواری با درآوردن تی‌شرت برای بیرون انداختن مورچه‌ها به پایان می‌رسد. به عنوان یک تاج دستاورد، ثمرات عشق باید بسته شود. هر انبه به صورت جداگانه با یک کیسه پلاستیکی شفاف ارائه می شود. اصلاً قابل رویت نیست، در واقع مسخره است، اما اکنون دیگر حشره ای برای خوردن وجود نخواهد داشت و بنابراین میوه های زیباتری وجود نخواهد داشت.

هیچ ابری در تمام روز دیده نمی شود، فقط یک خورشید بی رحم است. گرم، اوه خیلی گرم Inquisitor امروز باهوش تر است، کمی بعد از ظهر او گزارش می دهد که بیش از حد گرم شده است. و او می تواند متوقف شود، بلافاصله نیم ساعت زیر دوش ولرم خنک شود، بله، ولرم، همچنین دستور: آب سرد فعلا خوب نیست.

بامداد روز سوم، همه مفاصل فرنگ می شکند، اما آیسان بانو بی رحم است. ادامه بده الان میتونم همکاری کنم وگرنه مجبوری دوباره تنهایی کار کنی. تفتیش عقاید اکنون مدرسه را به شدت نفرین می کند، اما دهانش را بسته نگه می دارد. زیرا او در واقع ترجیح می دهد کار باغ را به تنهایی و با سرعت و اختیار خودش انجام دهد. عشق پرچین ها را آنقدر کوتاه کرده است که می توانی به آنها نگاه کنی، احساس حریم خصوصی از بین رفته است. شما همچنین می توانید از طریق آن در بسیاری از جاها نگاه کنید، او امیدوار است که همه چیز به زودی دوباره بسته شود.
کار بعدی را که دلبر در ذهن دارد اصلا دوست ندارد. او می خواهد در مزارع برنج که هنوز کاشته نشده اند، خاک بیل بزند. تا مزارع بی‌شماری را تازه کند، برای گیاهانش، گل‌هایش. چرا تفتیش عقاید فکر می کند، شما می توانید یک کیسه خاک سطحی را به قیمت بیست بات بخرید، او قبلاً سی بات آورده است.
خیلی گران است، و لازم نیست، من می خواهم آن را مخلوط کنم. اما او واقعاً این را دوست ندارد، مزارع نزدیک هنوز خشک است، بنابراین اول باید زمین را خرد کند، کار خیلی سختی است.
تفتیش عقاید به سرعت پاسخ می‌دهد: باشه، تو برو و من چمن‌ها را می‌کنم. با توجه به مساحت سطح کار کمی نیست، اما او می تواند آن را بدون مزاحمت انجام دهد….

و به همین ترتیب ادامه می یابد، زیرا یار دو سرگرمی جدید پیدا کرده است که فکر می کند می تواند برای مغازه سودآور باشد. پرورش خرچنگ و میگو. آنها در حال حاضر در مخازن سیمانی مدور بزرگ قرار دارند. آنجا در برخی از خاک قرمز، سنگ، پناهگاه. و اینک، در حال حاضر فرزندانی وجود دارند، در واقع بسیاری. اما این کار نیاز به کار زیادی دارد، تانک هایی که خرچنگ ها در آن نگهداری می شوند باید روزانه تمیز شوند و آب شیرین به آن ها داده شود، در غیر این صورت بوی وحشتناکی خواهد گرفت.
تفتیش عقاید از قبل احساس می کرد که در حال آمدن است، و بله، امروز این سوال مطرح می شود. آیا نمی توانید مانند ماهیگیری حوضچه های کم ارتفاع بسازید؟ او قبلاً به همه چیز فکر کرده است، می داند کجا می خواهد، چقدر بزرگ، چقدر عمیق و غیره. اوه عزیزم.

تمام مدتی که ما مشغول کار بودیم دروازه بزرگ به طور استثنایی باز بود، سگ ها در قفس خود نشسته بودند و فعالیت های ما را تماشا می کردند. و هر روستایی که به مغازه می آمد از آن بهره می برد تا نگاهی به باغ فرنگ بیاندازد. زیرا از آنجایی که نرده نصب شده است، دیگر این امکان وجود ندارد. البته نظرات زیادی وجود داشت.
اول در مورد خود کار. چرا؟ شما باید کار متفاوتی انجام دهید. هاا اون فرنگ هم کار میکنه ها د فرنگ از گرما رنج می برد.
سپس در مورد باغ. علف - چیزی که آنها کشت نمی کنند. یک گاو روی آن بگذار! حوض آجری. وای، این همه هیاهو در مورد فیلترها، چرا؟ آن ماهی ها بدون آن زنده می مانند.

گیاهان زینتی، خوب، شما نمی توانید آنها را بخورید! همه جا گل، بدون علف های هرز در میان، چه کسی به آن توجه می کند؟
در واقع همه چیز خوب است، فقط یک تفاوت در دیدگاه و فرهنگ است. نظر عمومی این است که "باغ ثروتمندان" است. در حالی که Inquisitor علف ها را نمی کند، علف های هرز را نمی کند. به طور خلاصه، در کشورهای پایین، بیشتر یک باغ درهم و برهم است...

تفتیش عقاید خسته شده است. آفتاب و گرما ناتوان کننده بود و گردنش هم سوخته بود. درد عضلانی همه جا، پاهایی که به سختی به تکانه های مغزی پاسخ می دهند. و اعلام می کند که می خواهد چند روز مرخصی بگیرد. بدون باغبانی، در واقع - بدون کار. او فکر می کند که این امتیاز یک فرنگ در تایلند است.

اما او مردی راضی هم هست. پس از یک خواب خوب شبانه، ریکاوری فیزیکی شروع شده است و او در حال حاضر احساس بهتری دارد. و کار با هم بسیار سرگرم کننده است. این که برای اولین بار در زندگی تصمیمات را به دیگری واگذار کند، مشکلی نیست. و به شیرینی به آن افتخار می کنم. چون طبیعت را هم از درون و بیرون می شناسد، هر چه در جوانی آموخته را فراموش نکرده است. علاوه بر این، او چنان آفتاب پرست است که در عرض حدود سه هفته ما اوقات خوبی را در پاتایا لذت گرا خواهیم داشت.

هر دو با لباس‌های مرتب، صبحانه را در هتل‌های مجلل، ناهار را در موسسات شیک، شام‌های عالی را در رستوران‌های درجه یک می‌خورند. و چه در مورد "فرنگ تماشا" در میله ها، چه نمای در واکینگ استریت
آیا ما به جای روستاییان آیسان گردشگر هستیم؟ ما هم می توانیم.

5 پاسخ به “تجارب آیسان (7)”

  1. روری می گوید

    خیلی قابل تشخیصه هر بار در روستای نزدیک اوتارادیت همینطور.
    آه فرنگ اینجاست چرا علف های هرز بین شن و کاشی ها را حذف کنید. چرا پلاستیک و زباله های کنار جاده را بردارید؟ چرا چمن را می زنی هوم فرنگ کارش رو خوب انجام میده ولی خیلی داغه.
    چرا ناودان های جاده را تمیز می کنیم؟ وقتی باران می بارد دوباره پر می شوند. (آه، اما وقتی باران می بارد، آب تخلیه می شود و جاده صاف می ماند و سیل نمی گیرد).
    چرا ناودان در خانه؟ (اکنون وقتی باران می بارد، آب مستقیماً از طریق لوله ها به داخل حوض با فیلتر می رود).
    اوه، این لازم نیست. ماهی از این طریق زنده می ماند. (اینکه ذائقه خاکی وجود ندارد و با مدفوع خودشان مسموم نمی شوند مهم نیست).
    شما باید درختان را هرس کنید. هرس ها اغلب مواد مناسبی دارند و بلافاصله چوب را جدا می کنند. با مورچه ها هم مشکلی نیست. قرمزهای موجود در انبه به خصوص بد هستند. و همچنین خطرناک

    آن سر سوزن های بسیار کوچک را که به شدت آزاردهنده هستند فراموش نکنید. محلول آهک یا گچ در اطراف خانه. و از انداختن میوه به باغچه در فاصله 3 متری خانه ممنوع است.

  2. مارتین اسنیولیت. می گوید

    هاهاهاها یک راننده برده واقعی که شیرین است، اما داستان خوبی است. واقعا منو سرگرم کرد

  3. فرد می گوید

    متاسفم برای بازپرس. اگر همسرم بخواهد من کار کنم، به سادگی می گویم؛ من برای کار به تایلند نیامدم. مشکل حل شد. سپس او این کار را خودش انجام می دهد یا آن را انجام داده است. یک باغ بزرگ و چمن هم داریم. مشکل اوست نه من و ما 37 سال بدون هیچ مشکلی با هم بودیم.

  4. هانس استرویلاارت می گوید

    من فکر می کنم خوب است که دوباره خود را به عنوان یک مرد مسن در تایلند آزمایش کنید تا ببینید آیا هنوز به طور معقولی تناسب اندام دارید یا خیر. سپس این چالش نهایی است، من فکر می کنم، و تناسب اندام اغلب بعد از آن خیلی بد نیست. تست تناسب اندام را گذرانده ام، هنوز هم می توانم آن را انجام دهم و با احساس رضایت، هر چند با ماهیچه های خسته پس از انجام کار، به سراسر کشور نگاه می کنم تا ببینم در روزهای اخیر چه دستاوردهایی حاصل شده است. و از عملکردی که در آن گرمای طاقت فرسا به دست آورده اید، با یک آبجوی سرد یخی که شایسته آن است لذت ببرید. هیچ واکینگ استریت نمی تواند از نظر احساس رضایت با آن رقابت کند.
    Ps من برای همسر تفتیش عقاید احترام قائلم، که می داند چگونه با مسائل برخورد کند و مطلقاً تنبل نیست. خیلی وقت‌ها در تایلند برعکس می‌بینم که همسر تایلندی یک فرنگ مثل یک عروسک لوکس رفتار می‌کند. من فرنگ (ثروتمند) را قلاب کردم و دیگر مجبور نیستم کار کنم. کلاه بر تلاش های ترکیبی زن و تفتیش عقاید. با عرق پیشانی خود نان خود را به دست خواهید آورد. دقیقاً یادم نیست چه کسی این را گفته است، ربطی به کتاب مقدس دارد. هانس

  5. ژاک می گوید

    با خواندن داستان، بازرس و همسرش را در حال زحمت کشیدن می بینم و به آنها حسادت نمی کنم. من الان در سنی هستم که خیلی چیزها را برون سپاری می کنم. ما پرسنل خانگی داریم و کار سنگین روی درختان باغ هر چند سال یک بار توسط یک تیم دائمی انجام می شود. من آنجا می ایستم و آن را تماشا می کنم. خوشمزه - لذیذ. به ازای آن چند هزار بات، از بسیاری آزار و اذیت در امان هستید. به خصوص درخت انبه ما با آن مورچه های قرمز، آنها عوضی هستند و می توانند کمی گاز بگیرند. من کار رنگ آمیزی را در خانه انجام می دهم و امروزه برای محافظت در برابر گرما و حیوانات موذی و گیاهانی که برای آسیب رساندن به فقرا ضروری هستند، بسته بندی را به خوبی بسته بندی می کنم. آدم با انجام دادن یاد می گیرد. با این حال باید قبول کنم که همکاری با همسرتان و در نهایت دیدن نتیجه مطلوب راضی کننده است. من هم خیلی وقت است که این کار را انجام داده ام، اما این چند سالی که مانده ام، دیگر این کار برای من نیست. همسر من به راحتی می تواند به عنوان یک خانم پاس شود، اما این در خون او نیست. همیشه مشغول سگ هایمان و باغ و غرفه بازارش. ما تنها پنج سال با هم فاصله داریم و او نیز کاملاً پیر است، اما او غیرقابل توقف است. در کارهای سنگین بازار به همراه یک خدمتکار به او کمک می کنم، زیرا طاقت ندارم. زندگی روزمره و نگرانی ها در قالب کلمات، بازپرس در آن استاد است.
    آنچه همچنین رضایت بخش است، بازدید از مکان های داخل و اطراف پاتایا است، جایی که به کمک و کمک بسیار قدردانی می شود و مورد نیاز است. بنیاد پدر ری به نام چند. من ترجیح می دهم پول اضافی خود را صرف آن کنم تا اینکه در رستوران های مجلل درجه یک، که فکر می کنم هدر دادن پول و در واقع مناسبت های کاملا غیر ضروری است. اما می دانم که همه ما مثل هم نیستیم و این نظر من است.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم