گردن بلند، در مورد آن چطور؟
بسیاری از مردم در مورد بازدید از گردن دراز متفاوت فکر می کنند. یکی آن را با وحشت لازم غیرانسانی می خواند و دیگری سفری فرهنگی که نباید از دست داد.
در بیش از بیست سالی که به طور منظم از تایلند بازدید می کنم، برای اولین بار به روستای کارن رفتم و توانستم خانم های گردن دراز را شخصا ببینم. در Chiangrai من فقط ماشین کرایه ام را ترک کردم و خیلی ساده با یک توک توک به آنجا رفتم. چندین داستان در مورد گردن دراز قبلاً در تایلند بلاگ منتشر شده است و نظرات نسبت به واکنشهای فراوان متفاوت است. برخی از 300 باتی که باید در ورودی روستا بپردازید ابراز مخالفت می کنند و بلافاصله دور می زنند. بحث پول نیست، اصل موضوع است. چه شوخی.
برای بازدید از "گردن دراز" در چیانگ مای یا نه؟
اگر نگاهی دوباره به سوال خواننده با عنوان بالا در تاریخ 1 فوریه 2014 در تایلند بلاگ بیندازید و پاسخ های متعدد همراه آن را بخوانید، خواهید دانست که اکثر خوانندگان وبلاگ تایلند در مورد آن چه فکر می کنند. مشاهده میمون درجه پایین. زنان مثله شده اند. زمان مرگ و فوق العاده توریستی. دولت تایلند هزینه ای برای نگهداری آن می دهد. این یک باغ وحش انسانی است. توده ای از بدبختی و مثله کردن عمدی. زنان مجبورند.
اتهامات زیادی وجود دارد که مطرح می شود.
تلقین
آیا ما تحت تأثیر داستان های مختلفی که در مورد گردن دراز دست و پنجه نرم می کنند و همچنین واکنش های زیادی به تایلند بلاگ را در بر می گیرند، تلقین نمی شوند. به مدت بیست سال من نیز به دلیل آن از روستاهای گردن دراز اجتناب کرده ام. شاید این روزها مجبور باشید به این موضوع بخندید، اما در سال های اولیه که برای اولین بار به تایلند سفر کردم، سفر به پاتایا نیز قابل اعتراض بود. در آن زمان ما هنوز به راهنمایان سفر وابسته بودیم و پاتایا به عنوان یک سدوم و گومورا به تصویر کشیده شد که یک فرد محترم به خود نمی رود. حتی در حال حاضر افراد زیادی هستند که نظر عجیبی در مورد مردان مخصوصاً کسانی که به تایلند و مطمئناً پاتایا سفر می کنند، دارند.
آیین و فرهنگ
محیطی که در آن بزرگ شده اید، نقش مهمی در بقیه زندگی شما دارد. آیا آن زنان گردن دراز که از کودکی با تزئینات دور گردن خود آشنا شده اند، واقعاً آن را به همان بدی تصور ما خارجی ها تجربه خواهند کرد؟ من معتقدم که تعداد دختران جوانی که از این عادت دور می شوند در آینده افزایش خواهد یافت. اما آیا این در مورد بسیاری از موقعیت های عجیب و غریب دیگر که توسط چشمان غربی ما مشاهده می شود نیز صدق نمی کند. در هر فرهنگی آیین هایی مانند تولد، مرگ، ازدواج و فراموش نکردن مذهب را خواهید یافت. آداب و رسوم مرگ و ازدواج در تجربه تایلندی کاملاً با جامعه غربی ما متفاوت است و آیین بودایی بسیار متفاوت از مسیحیت یا اسلام است. فرهنگ ها ویژگی های خاص خود را دارند. فقط به مراسم مسلمانان و یهودیان مانند رمضان، ذبح آیینی یا ختنه زنان فکر کنید. همچنین ظاهراً چیزهای بسیار عادی برای ما، مانند نان تست در روز تولد یا آرزوی یک ستاره تیرانداز و اجتناب از تصادف برای راه نرفتن از زیر نردبان، بخشی از مراسم است.
ما به گردن دراز برمی گردیم. آن حلقه های گردن نیز از ویژگی های فرهنگ هستند. ممکن است انتظارش را نداشته باشید، اما خالکوبی، افتادگی لاله گوش و سوراخ کردن نیز ممکن است مورد توجه قرار گیرد. چه در مورد پیشکش به خدایان و بسیار پوچ. خود تازی زدن شما ممکن است نظر خود را در مورد همه این جنبه ها داشته باشید، اما نظراتی که ما خوانندگان تایلند بلاگ در مورد گردن دراز می گوییم - بعد از بیست سال - از نظر من درست نیست و یک آیین در یک فرهنگ است. در حین بازدید از دو بانوی جوان زیبا عکس گرفتم. آن دختران خوش ذوق به خوبی از زیبایی خود آگاه بودند و به نظر شما این همه بدبختی که ما بر سرشان می آوریم بر دوششان است؟ من هیچ کدوم رو باور نمیکنم
به خوبی نوشته شده.
آیا می توانم کاملاً به آن ملحق شوم، من خودم آنجا بوده ام، بله توریستی، درست است. اما همه گردنهای دراز در «روستاهای قفس میمونها» زندگی نمیکنند. این فرهنگ و سنت آنهاست که قرنها قدمت دارد، ما کی هستیم که در این مورد قضاوت (محکوم) کنیم؟
و چه چیزی بهتر از این است که ساندویچ (کاسه برنج) خود را با سنت/فرهنگ خود به دست آورید.
شما در حال حاضر چنین هستید، و چه در یک کارخانه کار کنید (که بدون شک تعداد کمی از آنها کار می کنند) و چه اینکه جزو «گردشگران» هستید.
من مطمئناً خودم مشکلی با آن ندارم، تایلند هم بو کردن فرهنگ است و این سنت چند صد ساله قطعاً بخشی از آن است. و اینکه باهاش پول در میارن؟
نگاه کردن به معبد نیز چندین تن پول به دست می آورد، آیا باید آن را نیز محکوم کنیم/بحث کنیم؟
پسر ما سال ها در شمال غربی تایلند زندگی می کند و سالی یک بار به مدت سه یا چهار هفته به ملاقات او و دوست دختر هلندی اش می رویم، همچنین یک بار به کارن رفتیم. در آنجا با چند زن گفتگوی خوبی داشتیم. هیچ مدرکی دال بر سوء استفاده از آنها وجود ندارد. ما چندین مورد را خریداری کردیم که هنوز هم هر روز از آنها استفاده می کنیم.
البته چنین روستایی که بازدید می کنید تجاری است. می توانید عکس بگیرید و آرام قدم بزنید. البته شما هم باید از خانم ها چیزی بخرید، باید در نگهداری آنها سهیم باشید، آنها هم باید بخورند و بنوشند. من معتقدم که شما نباید از آن روستاها دوری کنید زیرا فکر می کنید مانند تماشای میمون است.
در فرهنگ آنها حلقه های گردن طبیعی است. و همانطور که در مقاله آمده است، زنان جوان به خوبی می دانند که جذاب هستند، فقط درآمد خود را به آنها بدهید و از آن روستاها دیدن کنید.
از سوی دیگر، کاملا متفاوت است، من معتقدم که فیل سواری انجام نمی شود. ما فیل هایی را دیده ایم که به وضوح مورد بدرفتاری قرار گرفته اند. برای آنها غذا بخرید و به آنها بدهید، اما دیگر آن را رانندگی نکنید.
آرت استدلال شما کمی ساده لوحانه است. آیا واقعا فکر می کنید چنین زنی دلش را برای اولین توریست می ریزد؟ گردن درازها بدون تابعیت هستند و مانند تایلندی از حقوق مدنی برخوردار نیستند. آنها کم و بیش اسیر نوعی ذخیره هستند. دولت تایلند آنها را پستتر میداند.
پوشیدن انگشتر یک فرهنگ نیست، بلکه راهی برای کسب درآمد است. باعث مثله شدن گردن و کتف می شود یا به نظر شما خیلی سالم است؟
در هلند همه ما پاپوش نمی پوشیم و در آسیاب های بادی زندگی می کنیم. این فقط یک بازی توریستی و تماشای میمون است، نه بیشتر و نه کمتر.
خانواده هایی که همسر یا دخترشان انگشتر می زند، کمک هزینه اندکی از دولت برای حفظ گردشگری در مکان های مربوطه دریافت می کنند. UNHCR (کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد) حتی از بازدید از آن «باغوحشهای انسانی» با گردن دراز توصیه کرده است. به گفته این سازمان، استثمار وجود دارد. استفاده از حلقه برای سلامتی، به ویژه برای دختران جوان، مضر است. بنابراین بهتر است گردشگران این "جاذبه" بحث برانگیز را نادیده بگیرند.
چیزی که من را آزار می دهد این است که دوباره این زنان هستند که مورد استثمار قرار می گیرند. آیا تا به حال مردی را دیده اید که چنین حلقه هایی به دور گردن خود داشته باشد؟ نه، دختران جوان باید اطاعت کنند و تا آخر عمر با یک تکه آهن به گردن راه بروند.
کاملا با شما موافقم هان پیتر.
من خودم با یک سازمان بوم گردی به تعدادی از روستاهای عادی شمال سفر کرده ام.
ما فقط 6 گردشگر بودیم و آنجا ماندیم تا در روستا غذا بخوریم و بخوابیم. بسیار زیبا و دلنشین. به نظرم تجربه زیبا و جذابی بود. این روستا نیز فقط هر 1 هفته یک بار بازدید می شود.
من اصولاً به دلایلی که در سخنانتان ذکر می کنید، به گردن دراز نرفتم. من عکس اشعه ایکس از آسیبی که آن حلقه ها ایجاد می کنند را دیده ام. همچنین اگر حلقه ها را برای مدت طولانی بپوشید دیگر نمی توان آنها را جدا کرد. که دیگر گردن را نمی کشد زیرا ماهیچه ها کاملاً تحلیل رفته اند. من در آن شرکت نمی کنم. اگر دیگر هیچ توریستی از Long Necks بازدید نکند، در نهایت با آن حلقه های عقب مانده متوقف خواهند شد. در مورد فیل ها هم همینطور است: اگر هیچ کس دیگر روی آنها ننشیند، فیل ها می توانند دوباره زندگی نسبتاً عادی را در یک ذخیره گاه تحت نظارت داشته باشند.
Ps من می خواهم در یک آسیاب تبدیل شده زندگی کنم، به نظر جالب می رسد.
سپس کفش های چوبی ام را هم می پوشم و از گردشگران 2,50 یورو می خواهم که بیایند و از آسیاب من بازدید کنند. من هنوز یک چنگال در جایی دارم. عکس من با آسیاب در پس زمینه هر عکس 1,50 یورو.
کاملا با kuhn Peter موافقم. این استثمار خالص از پناهندگانی است که جایی برای رفتن ندارند، وضعیت اقامت ندارند، اجازه سفر در تایلند را ندارند و من نمی دانم که آیا آنها می توانند از آموزش و مراقبت های بهداشتی تایلند لذت ببرند. ارتش، دولتهای محلی و سازمانهای توریستی کسانی هستند که از این طریق پول زیادی به دست میآورند. خود گردن های بلند باید به نوک بسنده کنند. یادم میآید که سالها پیش برنامههایی برای ساختن دهکدهای با گردن دراز در پاتایا (از همه مکانها!) وجود داشت و بیلبوردهای بزرگی در کنار جاده نصب شده بود که این «رویداد» گردشگری را اعلام میکرد، اما به هر حال این اتفاق نیفتاد.
همچنین من را به یاد انتقادات بسیاری می اندازد که در نمایشگاه جهانی بروکسل در آغاز قرن گذشته مطرح شد، جایی که یک دهکده کامل کنگو با مردم کنگو که کار می کردند، کارهای خانه را انجام می دادند و از بچه ها مراقبت می کردند "نمایش داده شد". و غربیها فقط به آن «سیاهپوستان عجیب و غریب» نگاه میکنند و این 100 سال پیش اتفاق افتاد، اما در تایلند چیزی شبیه به آن هنوز هر روز اتفاق میافتد. تعدادی از کنگوها نیز مریض شدند و حتی برخی جان باختند، زیرا نتوانستند با سرما یا برخی بیماری های غربی کنار بیایند.
شما همچنین هرگز آن زنان گردن دراز را با مردان خود نمی بینید. من فکر نمی کنم در آن "روستاها" وجود داشته باشد، پس آنها کجا هستند؟ و با بچه هایی که نمی خواهند یقه دراز باشند چه کنیم. احتمالا چاره ای جز جدا شدن از مادرشان ندارند و بعد؟ بازگشت به میانمار و سپس؟
اگر واقعاً 300Bath به دست این افراد می رسید، بسیاری دیدگاه متفاوتی نسبت به این پدیده داشتند. با این حال، واقعیت این است که این مافیای سازمان یافته است که بیشترین درآمد را از این امر به دست می آورد. البته افرادی به اصطلاح DO GOODY هستند که با کلمات از آن دفاع می کنند، اگر کسی به آنها سر نمی زد، اصلاً چیزی نداشتند و بنابراین آماده حمایت از این مافیا هستند. تماشای این میمون ها که اصولاً همینطور است به دلیل فشار گردشگری باید ممنوع می شد تا ارزش تجاری خود را برای مردم به ارمغان بیاورند.
در ماه ژوئن به چیانگ مای بودم. ورودی 500 بات بود.
گفت نه در 500 سال و برگشت.
در سال 97 در اولین تورمان، یک سفر اضافی به آهنگ Mae Ho رزرو کرده بودیم. مخصوصا برای گردن بلند. ما هرگز اینقدر از این سفر پشیمان نبودیم. بله، میمون در حال تماشا است. انتظار داشتیم بتوانیم در یک دهکده واقعی پرسه بزنیم، اما این مردم فقط در صف ایستاده بودند تا گردشگران سوغاتی خود را ارائه دهند. ما هم آن موقع چیزی خریدیم، فقط برای اینکه به این مردم چیزی بدهیم، اما از یک سفر فرهنگی صحبت کنیم؟ نه، بسیار ناامید
مدتهاست که میدانم توسط دولت تایلند (به دلیل گردشگران) نگهداری میشود، اما همچنین این یک واقعیت فرهنگی-تاریخی است که از برمه سرچشمه میگیرد، اما همچنین میدانم که به ویژه در اطراف Mea Hong Son این یک افزوده خوشایند است. به کیف پول بسیاری از هتلها، رانندگان اتوبوس، صاحبان قایق و تایلندیهایی که مالک زمینی هستند که روستاها در آن قرار دارند و هزینه ورودی در آنجا پرداخت میشود، درصدی از آن باید به روستاییان تعلق گیرد. به رویاپردازی ادامه بده
من احتمالاً از این یقههای بلند دیدن نخواهم کرد. وقتی عکسها و داستانها را میبینم که از کنار آنها میگذرند، «احساس ولندام» به من دست میدهد. آنقدرها برای من جذاب نیست. حالا درست است که من لزوما نمی خواهم از همه تله های توریستی دوری کنم، اما یک آستانه برای من وجود دارد. من
من چند بار به روستاهای گردن دراز رفته ام و چیزی پیدا نکردم که بتواند شما را از "حقیر" و صفت های دیگر صحبت کند.
اگر می خواهید چیزی از تایلند را به عنوان یک توریست ببینید، باید چیزهای "غیر طبیعی" را برای ما نیز انجام دهید.
ورودیه 300 بات!!! آیا این دلیل بر بازگشت است؟؟؟؟ اگر نمی توانید 7,5 یورو را در سفر از دست بدهید، در واقع در تایلند چه می کنید؟
از سوی دیگر، هنگامی که شما در آنجا هستید، آن افراد کمی رقص میکنند و پسری میخواهد به عنوان یک راهنما عمل کند، و همچنین انتظار میرود نکاتی نیز ارائه شود.
همیشه وقتی با افرادی صحبت می کنم که از این قیمت شکایت می کنند اما بعداً در پاتایا یا جاهای دیگر دوست دارند 400 بات بدهند تا یک بارگر را آزاد کنند و صبح روز بعد 1000 بات دیگر برای خدمات ارائه شده بدهند. مقداری آبجو بخورید و به زودی به 2000 بات خواهید رسید.
این هرگز مورد شکایت نیست
اگر وارد ولندام یا چیزی شبیه به آن شویم، نیازی به پرداخت هیچ درآمدی نداریم، اتفاقاً در ماه فوریه آن 300 bht قبلاً برای نوعی ظاهر "میمون" به 500 (12,44 یورو) افزایش یافته بود. ما دوباره رفتیم و این ربطی به مشت محکم بودن ندارد.
شاید این میمون در روستاهای کارن تماشا می کند، اما کسی که نمی خواهد، نمی رود، درست است؟ خیلیها میروند و دوست دارند، چیزی میخرند، نوشیدنی میخورند و بعد از گرفتن چند عکس میروند.
ایرادی نداره
همچنین در پاتایا به روشی متفاوت در خیابان واکینگ توسط گردشگران > نگاه کردن به خانم ها و غیره اتفاق می افتد زیرا آنها می گویند که حتماً آن را دیده اید.
برای هر یک از آنها و هر دو نمونه در تایلند در واقع بسیار بهتر و سرگرم کننده تر از یک سواری ناهموار بسیار آزاردهنده بر روی پشت فیلی است که به طرز بی رحمانه ای رام شده است. این بد است!
اکثر افرادی که در هر جای دنیا روی تراس می نشینند، میمون ها را نیز تماشا می کنند.
کارل، 1000 بات برای یک شب؟ سپس شما یک "چارلی ارزان" هستید. آیا این هم نوعی استثمار نیست!؟
جوزف عزیز، بحث سلیقه نیست. یکی آن را دوست دارد و دیگری نه. کاری که می کنم و نمی دانم درست است یا نه، چون دکتر نیستم، شکنندگی گردن هایی است که اینطور می زنند. من فهمیدم که وقتی خانم ها حلقه ها را در می آورند، آسیب های گردن می تواند خیلی سریع رخ دهد، زیرا این گردن ها آنقدر نامتناسب شده اند که این یک نتیجه منطقی است.
اما امیدوارم برای دست اندرکاران اینگونه نباشد. مانند بسیاری از افراد، سرنوشت آنها نیز به قلب من نزدیک است.
من شخصاً فکر می کنم این یک ماجرای رقت انگیز است که دیگر در حال حاضر نیست، درست مانند سوء استفاده از فیل ها و غیره. من همیشه یاد گرفته ام، فقط رفتار عادی به اندازه کافی دیوانه کننده است.
من از چیزی جز موارد زیر متاسفم.
سه سال در تانزانیا به عنوان پزشک کار کردم. تحویل هم انجام دادم اینها اغلب بسیار سخت بود، نوزادان مرده به دنیا می آمدند و مادران هنگام زایمان می مردند. یکی از دلایل اصلی این بود که بسیاری از دختران تحت ختنه زنان قرار گرفته بودند. کلیتوروس و اغلب قسمتی از فرج بریده می شود. گاهی اوقات بخشی از واژن بسته می شود.
در آن زمان فکر میکردم این بخشی از «فرهنگ» است و نباید کاری برای آن انجام دهم. من هم در آن کشور «مهمان» بودم. من هیچ کاری در مورد آن انجام ندادم. حالا میدانم که باید کاری میکردم: توجه را به آن جلب میکردم، درباره آن بحث میکردم، تظاهرات میکردم و اعتراض میکردم (در آن زمان قبلاً قانون ممنوع بود، اما به هر حال این اتفاق افتاد). باید از پشت بام ها فریاد می زدم.
اجتناب ناپذیر است که آن حلقه های مسی دور گردن بعد از مدتی باعث ایجاد انواع تغییر شکل ها و شکایت ها شود. برای توجیه چنین چیزی یا شرکت در آن با توسل به "فرهنگ آنها"، به نظر من آن را مودبانه، بسیار نادرست می دانم. اگر گردشگران از آمدن منصرف شوند، مطمئناً از بین خواهد رفت. پس نرو! درست حرف نزن!
موارد بالا همچنین توضیح می دهد که چرا من سوء استفاده های موجود در تایلند را نمی پذیرم. من می خواهم در مورد آن صحبت کنم و کاری در مورد آن انجام دهم.
خداحافظ تینا
من کاملا با شما موافقم. در بدرفتاری های این دنیا شرکت نکنید. صدای خود را که مخالف هستید به گوشتان برسانید. از بیرون آوردن گردن خود نترسید. اگر همه فقط آنچه را که در جهان اتفاق می افتد بپذیرند (تحت شعار این فقط فرهنگ آنهاست) هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. سپس، برای مثال، جادوگران هنوز هم امروز سوزانده می شدند.
که در آن زمان (نه چندان دور) عادی تلقی می شد.
تو مردی هستی که خیلی قدردانش هستم.
من چندین مورد از نظرات و مقالات شما را خوانده ام.
من هم خودم را در پاسخ شما می شناسم.
شما وجدان دارید و من دیگر در این جامعه چنین چیزی را نمی بینم.
احترام به پاسخ شما
درود هانس
قیمت ورودی 50 یورو بدون بات بود. که من مدتها پیش از پرداخت آن امتناع کردم، آن را رایگان بود و آنچه را که درآمد آنها بود برای شما خریدم. اکنون که بسیاری از مغازه های توریستی دیگر از خانه های خود بیرون نمی روند و سعی می کنند چیزی بفروشند. جذابیت از دست رفته خوشحالیم که آن را متفاوت دیدیم. خوشبختانه چیزهای زیادی باقی مانده است.
فقط علاوه بر چیزی که اغلب تصور می شود، گردن کشیده نمی شود بلکه تیغه های شانه به سمت پایین فشرده می شود که در هنگام برداشتن حلقه ها برای صاف نگه داشتن سر مشکل ساز می شود.
اگر درست است که این حلقه های گردن به سلامت مردم آسیب می زند، این تجارت مذموم است وگرنه نمی توانم آن را نام ببرم. می خواهم بدانم این افراد در دوران پیری که زیر بار این «فرهنگ» هستند چگونه زندگی می کنند: و اگر این فرهنگ بود، آیا وقت آن نرسیده است که آن را طوری تنظیم کنیم که این افراد دیگر آسیب نبینند؟
تا جایی که به من مربوط می شود، بله.
NicoB
در سال 2000 با گروهی در چنین روستای کارن بودیم. حتی در آن زمان معادل Volendam. راهنما گفت که به طور سنتی زنان حلقه هایی در گردن خود داشتند تا از حمله ببرها محافظت کنند. هرچه گردن بلندتر باشد، احتمال اینکه حیوان دست یا پا را بگیرد کمتر است. علاوه بر این، امکان کشتن وجود نداشت، پس از آن چنین زنی با ترس فرار کرد.
خوب، این خوب است! زمانی که مردمی به فکر محافظت بیشتر از زنان و دختران خود در هنگام عبور از جنگل بودند.
یکی از بلژیکی های گروه پرسید که چرا مردان حلقه دور گردن خود ندارند؟ نه، آن یکی نیست، راهنما توضیح داد. اگر او نتواند از خود دفاع کند، این امر باعث از دست دادن چهره خواهد شد.
آیا او هنوز می تواند داستان را تعریف کند، سوال بعدی بود؟ نه این، اما یک قهرمان است.
نگاه کنید، و این جایی است که مالش در سراسر جهان وجود دارد: زنان از جنس ضعیفتر هستند، به محافظت بیشتری نیاز دارند، و اگر این اقدامات دیرتر جواب داد، آنها نیز مفید هستند.
داستان خوب نوشته شده توسط جوزف تعارف من ما همچنین از یک روستای گردن دراز بازدید کردیم. هوای پو کنگ. این روستا در جنوب غربی Mae Hong Son، درست در مرز میانمار (برمه) واقع شده است، طبق نقشه گوگل من حتی به طور غیرقانونی از مرز عبور کردم ...
اخیرا در یکی از قسمت های سریال اسپورلو در تلویزیون حضور داشته است. من هم از قبل رزرو کرده بودم. اما بعد از بازدید من به طور دیگری فکر می کنم. مبلغ ورودی؟ شاید در قیمت تور لحاظ شده باشد، اما ما هیچ چیز دیگری پرداخت نکردیم. توریست؛ نه، قطعا نه البته چند غرفه با کالاهای خانگی وجود داشت، اما ما حداقل 2 ساعت در آنجا قدم زدیم بدون اینکه حتی یک گردشگر دیگر را ببینیم. با قایق حداقل 30 دقیقه راه است تا به آنجا برسید و در مسیر رفت و برگشت هیچ توریستی ندیدیم. در آن روستا مطمئناً از گردشگران پولدار نمی شوند. در هلند مردم نیز لباس های سنتی می پوشند، به Volendam و Staphorst فکر کنید. یک تفاوت کلیدی؛ در ولندام هم این کار را برای گردشگران انجام می دهند و در استافورست اگر می خواهید عکس بگیرید، چند سنگ به سرتان می زند…. در Huay Pu Keng من بیشتر از Volendam "Staphorst احساس" داشتم.
من می توانم داستان های بالا در مورد "باغ وحش انسانی" را درک کنم و همچنین آن شیوه ها را رد می کنم. با این حال، من هرگز از این نوع روستاها بازدید نکرده ام. اما اگر درست خوانده باشم، آن روستاها خیلی دور از چیانگ مای و چیانگ رای نیستند، آنقدر نزدیک به مراکز توریستی. گردن دراز پناهندگانی از میانمار هستند و به آنها پاداونگ نیز می گویند که به نوبه خود به کارن (کایان) تعلق دارند. با این حال، تایلندی ها می گویند که آنها پناهنده نیستند، بلکه "مهاجران اقتصادی" هستند که درآمد خوبی در صنعت توریست دارند... اتفاقاً پادوانگ ها بودایی نیستند بلکه مسیحی (کاتولیک) هستند.
تلفظ Zember، زن گردن دراز از Huay Pu Keng; او گفت: "به خاطر حلقه هایم مشکلات زیادی را متحمل شدم." من آنها را برای گردشگران نمی پوشم. من آنها را برای سنت می پوشم... حالا احساس می کنم یک زندانی هستم.» انتخاب کنید؛ ولندام یا استافورست. من به سمت دومی متمایل می شوم
نگاه کنید https://www.youtube.com/watch?v=fWxTcYqX6a4 of https://www.youtube.com/watch?v=0FME1At3vmI و خودتان قضاوت کنید…..
ما دو بار از یقه بلند بازدید کرده ایم. در تاچیلک این یک قاپیدن پول برمه است. چند کلبه و چند لباس معمولی و چند زن با انگشتر
بله، احساس می کنم فریب خورده ام.
در Maehonson یک سفر رودخانه ای 1/2 ساعته بود، بله در روستا لوله های پلاستیکی برای آب وجود دارد، بنابراین این یک دردسر سنگفرش شده است.
اما این ایده به شما می دهد که چگونه این کار را انجام می دهند. آنها مجروح نشده اند، نه واقعاً نه.
آنها افرادی هستند که از کمپ های پناهندگان آمده اند. من فکر می کنم برای اصالت آنها انتخاب شده است.
آنها عروسک خیمه شب بازی هستند. اما زندگی بهتری نسبت به همسالان خود داشته باشند.
به من گفتند که در آن زمان (2010) هنوز 350.000 نفر در اردوگاه ها زندانی بودند. (کارن) اما شدیداً دستور داد که آن را زیارت کنند.
آیا می دانم که اگر ورودی پرداخت کنیم؟ از هتل سازماندهی شده بود.
من اینجا به یورو حساب می کنم و بعد هزینه زیادی ندارد.
می خواهم بدانم آیا واقعاً چنین روستاهایی با گردن دراز وجود دارند؟
برمه اکنون بازتر است؟،،
البته من کاملا موافقم که ما باید با مثله کردن های مربوط به فرهنگ، چه در انسان و چه در حیوانات، مبارزه کنیم. البته یک فرد بالغ باید خودش بداند که چه می کند.
یک تصور اشتباه در مورد "گردن دراز" وجود دارد. با اشعه ایکس می توانید متوجه شوید که گردن کشیده نمی شود. هیچ کس در دراز مدت از آن جان سالم به در نمی برد. اتفاقی که می افتد این است که استخوان های ترقوه به سمت پایین و چانه به سمت بالا رانده می شوند. این می تواند باعث ناهنجاری های جدی فک شود که نوعی مثله کردن نیز هست.
اگر حلقه ها به طور مداوم پوشیده شوند، عضلات گردن ضعیف می شوند. خوشبختانه، زنان به طور مرتب حلقه ها را برای شستن گردن خود برمی دارند.
متأسفانه من فقط یک بار آنجا بوده ام (چند سال پیش، در یکی از کمپ های دورافتاده در نزدیکی Mae Hong Song). این یکی از زیباترین سفرهای من در تایلند خواهد بود. به کارندورپ رسیدیم و بعد از بیش از 10 دقیقه همه چیز را دیده بودم. دنبال جایی گشتم که بتوانم آرام بنشینم و چیزها را تماشا کنم. تنها جایی که پیدا کردم کاملا رایگان نبود. یک دختر گردن دراز از نظر من وجود داشت (اگرچه این کار دشوار است) حدود 22 ساله. پرسیدم اگر کنارش بنشینم اشکالی ندارد؟ او انگلیسی کامل صحبت می کرد و هیچ مخالفتی نداشت. کمی بعد پرسید که آیا می خواهم با او صحبت کنم؟ او به او پیشنهاد کرد که واقعاً می تواند هر چیزی از من بپرسد و من به نوبه خود می توانم هر چیزی را از او بپرسم. ما به هم قول دادیم که به همه سوالات صادقانه پاسخ دهیم. پس از آن، سوالات معروف (در مورد مواردی که در اینجا نیز ارائه می شود، در مورد حلقه ها و ...) به زودی سوالات دیگری مطرح شد. ما بیش از 2 ساعت صحبت کردیم، در حالی که همسرم و دوستانم که آنها نیز آنجا بودند، با چیزهای توریستی تر، اوقات خوشی را سپری کردند. من از پیشرفت عظیم عمومی و دانش جهانی که آنها دارند مات و مبهوت شده ام. بیشتر سؤالات عمیقاً به انواع مشکلات (جهانی) می پرداختند. محتوای مکالمه چیزی بین ما بوده است، اما باور کنید از آن زمان به بعد به طور کلی نژادهای کوهستانی را متفاوت دیدم. آنها به دلایل زیادی از این همه توجه خوشحال هستند. آن موقع رسما اجازه کار نداشتند (شاید الان هستند؟ من هیچ نظری ندارم)، بنابراین منبع درآمدی هم برای آنهاست. برای من این یکی از زیباترین و خودجوش ترین گفتگوهای زندگی من بوده است. برای بازگشت به مقاله نوشته شده در بالا. همیشه نیکوکارانی هستند که می خواهند همه چیز را تغییر دهند (با این عنوان که اکنون خوب نیست، روش زندگی شما). برای مثال، کلیسا همه چیز را در مورد آن می داند (فقط به تاریخ نگاه کنید). کاش ما شروع به پذیرش همه افراد و روشی که مردم می خواهند با فرهنگ و اعتقادات خود زندگی کنند را آغاز کنیم. آن وقت دنیا چقدر زیبا و متنوع به نظر می رسید. تا زمانی که ما به طور دسته جمعی به ولندام و غیره می رویم که این کار را صرفاً برای تجارت انجام می دهند. چرا به سراغ Long Necks نروید که واقعاً می توانند از همه این کمک ها بسیار بهتر استفاده کنند (نه تنها از نظر تجاری، بلکه برای حفظ فرهنگ خود).
برای روشن شدن مطلب فوق تجربه و نظر من است.
ولندام هم میمون نظاره گر است، اما مردم ولندام حلقه هایی نمی زنند که گردن و شانه هایشان را مثله کند.
مقایسه با Volendammers کاملاً نامعتبر است زیرا Volendammer ها می توانند علاوه بر نمایش های گاه به گاه خود به عنوان یک شهروند کامل و آزاد در هلند زندگی کنند، در حالی که یقه های بلند قفل شده اند و به هیچ وجه آزادی حرکت ندارند.
مردم با آنچه از محیط خود به آن عادت کرده اند سازگار می شوند.
آنها از این بابت احساس عادی می کنند.
اعتراف می کنم، آن حلقه های دور گردن شما بی ضررترین شکل خودزنی نیست، اما اخیراً عکس شخصی را دیدم که بینی و گوش هایش را قطع کردند زیرا می خواست سرش شبیه جمجمه باشد.
من هم عکس کسی را دیدم که روی گونهاش سوراخ ایجاد کرده بود که از آن میتوانی دندانهای آسیابش را ببینی.
و افرادی با پیرسینگ در عجیب ترین مکان ها از جمله اندام تناسلی و زبان هستند.
ظاهراً بسیاری از مردم به این نوع "تزیینات" نیاز دارند.
و 300 بات بپردازید تا گردن های بلند را ببینید.
من نمی دانم چرا آنها حقوق نمی گیرند. اگر به سینما یا موزه می روید، باید هزینه نیز بپردازید.
چرا باید مجانی نمایشگاه داشته باشند؟
بله بله…….. یوسف
فقط 5 نفس عمیق بکشید یه بار از روی دوشتون میاد!!!!؟
این زنان "گردن بلند" نمی توانند این کار را انجام دهند، زیرا دنده های بالایی آنها نیز به سمت پایین فشرده شده است تا ظرفیت ریه آنها نیز کمتر از آنچه باید باشد. و این بار برای همیشه بر دوش آنهاست!
15 سال پیش با یک تور در مقیاس کوچک "باید" به آنجا می رفتیم زیرا این یک تجربه "بی نظیر" بود! و این درست بود. ای جو، من در آن اردوگاه زندان آشپزخانه یا رختشویی که برای خشک کردن آویزان باشد ندیده ام. نه، صبح می آورند آنجا. من هم مردانی را دیدم که با تفنگ های اتوماتیک، به اصطلاح استن اسلحه برای "محافظت" از آنها داشتند؟ نه، برای اطمینان از اینکه آنها مطمئناً هیچ تلاشی برای فرار انجام نخواهند داد، به میانمار بازگردند.
و تنها مردان آنجا نگهبانان بودند.
تمام نظرات سال 2016 را بخوانید. البته من با تمام نظرات مخالف موافقم. سنت ها را باید نقادانه دید. حلقه های دور گردن به یک سنت مذموم تبدیل شده است، زیرا این زنان هرگز نمی توانند حلقه ها را در بیاورند. اگر بخواهند گردنشان میشکند.
تا اوایل قرن بیستم، بستن پای زنان در چین یک سنت بود. هیچ دختری فرار نکرد زیرا پاهای دراز مورد تمسخر قرار می گرفت. من نمی توانم تصور کنم که نسل های کنونی در چین این سنت را از دست بدهند و ترجیح می دهند پاهای کوچکی داشته باشند...
یک بار از گردنه های بلند نزدیک چیانگ رای، در پایان روز بازدید کردم. اتوبوس های توریستی مدتی بود که رفته بودند و ما تنها بازدیدکننده بودیم. حلقه ها از بین رفت و لباس سنتی با شلوار جین کوتاه و تی شرت جایگزین شد. خانمهای تا حدودی مسنتر هنوز لباسهای مرتبی به تن داشتند و روسریها را برای روز بعد آماده میکردند. حلقه ها (قابل کلیک!) به طور مرتب روی یک میز قرار گرفته بودند. دختران جوان با آیفون های خود تماس می گرفتند و در صف بستنی و خوراکی های بالای جاده ایستاده بودند. چند نفر از طریق آنتن ماهواره تلویزیون تماشا می کردند.
درست است که کارن ها هیچ وضعیت رسمی در تایلند ندارند و اجازه کار ندارند (همانطور که هیچ خارجی بدون مجوز کار خاص مجاز به انجام کار نیست). دولت تایلند هزینه ورودی را جمع آوری می کند، خود کارن ها از درآمد حاصل از سوغاتی ها و راهنمایی برای عکس ها زندگی می کنند. تا زمانی که آنها "ترفند" خود را برای چند ساعت در روز انجام دهند، همه سود خواهند برد. و بعد از ساعات کاری، زندگی کارن با زندگی تایلندی تفاوت چندانی ندارد. فشار دادن تیغههای شانهها بدون شک ناسالم است، اما از آنجایی که من میدانم، آنها این کار را برای زمان کمتری در روز نسبت به کارگران جادهای در هلند انجام میدهند که هر روز زانوهای خود را فرسوده میکنند تا پول خود را به دست آورند.
شما همچنین می توانید میمون ها را در باغ وحش تماشا کنید. به نظر من هدر دادن پول است. جایی که ما بودیم در مای هونگ سانگ بود.
این فرهنگ گردن دراز از چه زمانی وجود داشته است؟ پس چه کسی باید در مورد آن قضاوت کند؟
آیا هلندی ها همیشه باید در مورد چیزی نظر بدهند و در صورت لزوم انگشت بلند شده معروف را تکان دهند؟ فقط آن بحث زوارت پیت را یک بار به یاد دارم که گفته شد: این فرهنگ و سنت ماست و آن خارجی ها کاری به آن ندارند.
پس بهتر است به "کابینه کنجکاوی" بروید. این گردشگری انبوه استفاده ناسالم از آن گردنهای بلند را با آن حلقهها تداوم میبخشد و خانمها وقتی آنها را در شب برمیدارند، باید مراقب باشند که به دلیل ضعیف شدن مهرههای گردن، گردنشان نشکند!
این خودزنی است زیرا در آن زمان در ژاپن به بچه ها یاد می دادند که با کفش های خیلی کوچک راه بروند زیرا این نیز در "مد" بود، بنابراین من عقب نماندم و آنها نیز این سنت ناسالم را شکستند.
اما چون پول زیادی به ارمغان می آورد از آن می ترسم…
چیزی که فراموش می شود این است که گردن درازها از آفریقا می آیند و برده های فراری هستند که مردم در باریک ترین قسمت جنوب تایلند کالاها را از طریق جنگل به کشتی های دیگر در خلیج تایلند حمل می کردند تا از انحراف و همچنین دزدی دریایی در تنگه مالاکا و خلیج تایلند جلوگیری کنند. گل های سفید در پسر مای هون در آفریقا نیز اتفاق می افتد،،، تصادفی؟؟؟ فقط تاریخچه را بررسی کنید تا ببینید آیا من درست می گویم، سلام جان از هلند
من برخی از نظرات را خوانده ام. نظرات کاملاً تقسیم شده است.
چیزی که من در مورد آن می دانم این است که قبلاً برای اینکه زنان برای قبایل دیگر جذابیت نداشته باشند انجام می شد. بنابراین نوعی محافظت برای زنان بود.
اما تعجب می کنم که آیا این موضوع بر سلامتی تأثیر می گذارد و امید به زندگی این زنان چقدر است؟
مجری: لطفا بحث را به تایلند محدود کنید