اگر در تایلند با فردی از بانکوک که خود را طبقه متوسط ​​می‌داند، گفتگو می‌کنید، گاهی اوقات در مورد انتخاب شریک زندگی فرنگ، تعمیم‌های دردناکی می‌شنوید. هفته گذشته در یک مهمانی از طریق یک آشنایی مشترک با یک شهروند بانکوکی صحبت کردم. مرد به خوبی انگلیسی صحبت می کرد و نظرات محکمی در مورد این موضوع داشت. گزارشی از این گفتگو را به سبک مصاحبه پس از مقدمه در این مقاله می خوانید. 

تایلند کشوری است که در آن سلسله مراتب و طبقه اجتماعی تأثیر بسزایی در زندگی روزمره و تعاملات اجتماعی دارد. در این جامعه طبقاتی، از افراد انتظار می رود که شریک ازدواج خود را از همان طبقه اجتماعی انتخاب کنند، عملی که هم ساختار اجتماعی و هم پیوندهای خانوادگی را تقویت می کند. این قانون نانوشته باعث ارتقای هماهنگی در جوامع می شود و حفظ هنجارها و ارزش های اجتماعی را تضمین می کند. با این حال، پویایی این انتظارات سنتی به دلیل جهانی شدن و تعامل فزاینده با فرهنگ های دیگر، به ویژه از طریق روابط بین زنان تایلندی از منطقه آیسان و مردان غربی، تحت فشار قرار می گیرد.

ایسان که در شمال شرقی تایلند واقع شده است، اغلب در مقایسه با کلان شهر بانکوک و دیگر مراکز شهری کمتر توسعه یافته دیده می شود. این باعث شده است که بین برخی از شهرنشینان این تصور عمومی ایجاد شود که مردم ایسان با سبک زندگی روستایی و آداب و رسوم سنتی خود، استانداردهای "متمدن" طبقات اجتماعی بالای تایلند را برآورده نمی کنند. این شکاف در زمینه روابط شخصی و ازدواج آشکارتر می شود، جایی که انتخاب شریک زندگی از طبقه اجتماعی متفاوت اغلب به عنوان شکستن یک تابو فرهنگی تلقی می شود.

در پرتو این پویایی‌های پیچیده اجتماعی، ما مصاحبه‌ای را با مردی تایلندی از بانکوک ارائه می‌کنیم که عدم درک و نارضایتی خود را از روابط بین مردان غربی خارجی و زنان آیسان تایلندی ابراز می‌کند. به گفته او، این زنان فاقد سطح و پیچیدگی هستند که به اعتقاد او در رده های بالای جامعه تایلند ضروری است. این گفتگو نه تنها بینشی از باورهای شخصی مصاحبه شونده ارائه می دهد، بلکه دیدگاه های اجتماعی گسترده تر و تعصبات خشن را که هنوز در تایلند معاصر وجود دارد، روشن می کند.

فرنگ در چنین دهقانی از آیسان دنبال چه می گردد؟

مهاجر: ظهر بخیر آقای سمچای. ممنون که موافقت کردید با من صحبت کنید. شما نظرات قوی در مورد پویایی اجتماعی در تایلند، به ویژه روابط بین مردان و زنان خارجی اهل ایسان دارید. میتونید بیشتر درموردش به ما بگید؟

سومچای: به طور طبیعی. ببین، بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از مردان از غرب به اینجا می آیند و با زنان آیسان رابطه دارند. و راستش من متوجه نشدم. چرا با همه گزینه های (مالی) که دارید، فردی را از پایین ترین طبقه اجتماعی انتخاب می کنید؟ این زنان از مناطق محروم کشاورزی با زبان، غذا و فرهنگ خاص خود می آیند. معمولاً آیسانیان تحصیلات کمی دارند و آداب و رسوم آنها نیز جای تامل دارد.

مهاجر: شما در مورد آداب و تربیت صحبت می کنید. آیا می توانید بیشتر در مورد اینکه چه کمبودهایی در این زنان می بینید توضیح دهید؟

سومچای: ببینید، بسیاری از این زنان به سختی آداب عادی سفره یا سایر معیارهای نجابت را نمی دانند. تمام حضورشان، طرز حرف زدنشان، لباس پوشیدنشان، بی پولی و تمدن را می رساند. آنها به سادگی سطحی را ندارند که ما اینجا در بانکوک به آن عادت کرده ایم. انگار از دنیایی کاملا متفاوت می آیند، دنیایی که خیلی از ما عقب تر است. تعداد زیادی از خانم های آیسان در صنعت سکس فعال هستند یا مشاغل کم مهارت دارند، آیا این کافی نیست؟

مهاجر: و با این حال بسیاری از مردان خارجی تصمیم می گیرند با این زنان وارد رابطه شوند. آنرا چطور توضیح میدی؟

سومچای: من فکر می کنم موضوع استثمار است. این مردان از وضعیت اقتصادی این زنان سود می برند. همچنین ممکن است برای آنها راحت باشد که این زنان از طبقه "کم تر" آمده اند، زیرا فکر می کنند با وابستگی مالی به آنها می توانند بر آنها تسلط یا کنترل کنند. این نوعی پویایی قدرت است که برای من بسیار ناراحت کننده به نظر می رسد و مطمئناً برابر نیست. به همین دلیل است که این نوع روابط اغلب با شکست مواجه می شوند.

مهاجر: آیا می دانید که دیدگاه های شما می تواند مغرضانه یا حتی تحقیرآمیز تلقی شود؟

سومچای: من می دانم که نظر من با همه مشترک نیست، اما این در مورد حفظ سطح خاصی از تمدن و فرهنگ در جامعه ما است. من نمی گویم که این زنان در تغییر یا سازگاری ناتوان هستند، اما تفاوت آشکاری در زمینه و تربیت وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.

مهاجر: آینده این روابط بین مردان خارجی و زنان آیسان را چگونه می بینید؟

سومچای: گفتنش سخته شاید با گذشت زمان و آموزش بتوان این شکاف را پر کرد. اما این امر مستلزم تلاشی آگاهانه از هر دو طرف است، نه تنها از سوی زنان آیسان، بلکه از سوی مردان خارجی که تصمیم می گیرند با آنها وارد رابطه شوند. آنها باید از طبقه فرهنگی و اجتماعی که در آن قرار دارند آگاه باشند.

مهاجر: با تشکر از شما برای وقت و بینش شما، آقای سمچای. اما من می خواهم بگویم که من با شما مخالفم. همسر من هم اهل ایسان است، تحصیلات بالایی ندارد، اما مطمئناً سطحی دارد. و من از او بسیار خوشحالم.

سومچای: بله، مطمئناً با وجود اختلاف طبقاتی می توانید با یکدیگر خوشحال باشید. با این حال جامعه تایلندی چیزها را متفاوت می بیند. امیدوارم دیدگاه من به بحث گسترده تر در مورد این مسائل کمک کند.

21 پاسخ به «فرنگ در چنین دهقانی از اسانیان به دنبال چیست؟»

  1. صلح می گوید

    من از آن آقا می‌پرسم که آیا نمی‌توان مطمئن بود که همه در تایلند می‌توانند از آموزش و پرورش خوب برخوردار شوند؟ همه افراد آنقدر خوش شانس نیستند که از افراد ثروتمند متولد شوند. جایی که شما متولد می شوید آینده شما را تعیین می کند. علاوه بر این، من فکر نمی کنم که افراد ثروتمند مؤدب تر یا صادق تر باشند، دقیقاً همان چیزی است که این آقا می خواهد بگوید. در بخش های ما، اینکه شما چه کسی هستید به اندازه آنچه هستید مهم است و این چیز خوبی است.

    • نیکی می گوید

      تا حدی با نظر شما مخالفم آینده شما نیز تا حدی توسط شخصیت شما تعیین می شود. ما یک دوست خوب داریم که اهل لویی است. یک خواهر و برادر بزرگتر دارد و انتظار می رفت از گاوها مراقبت کند. مدرسه فقط برای برادرش بود. با این حال، او کاملاً می خواست به مدرسه برود و بنابراین باید مطمئن می شد که خودش به این امر رسیده است. حتی 2 سال دانشگاه را با وام دولتی تمام کرد. اکنون شغل بسیار خوبی دارد و در چیانگ مای زندگی می کند. پس به شخصیت هم بستگی دارد که مطیع خانواده باشند یا نه.

      • گیسو را فر زدن می گوید

        دقیقا همینطوره نیکی عزیز. حتی فکر می‌کنم بسیاری از بازنشستگان فرنگ در خانواده‌ای پرفرزند به دنیا آمده‌اند که پدرش سخت و طولانی به عنوان صنعتگر کار می‌کرد و مادر خانه را اداره می‌کرد. در چنین خانواده ای فرصت ادامه یادگیری حداکثر به تحصیلات متوسطه محدود بود. بر اساس شخصیت، بسیاری از آن کودکان زندگی خوبی از آن ساختند، تا حدی به این دلیل که شرایط پس از آن خوب بود. و هنوز هم امروز: فرزندان من مشاغل فوق العاده ای دارند زیرا آنها سخت درس می خوانند، در حالی که من و همسر اول مرحومم از خانواده های کم درآمد هستیم. بچه ها در بحث درس از ما نمونه نداشتند. اما چیزی که آنها به دست آوردند پشتکار و حس خوب از خود بود. من همچنین این را در محیط فعلی تایلندی خود می بینم. به عنوان مثال: دختر یکی از آشنایان در آن زمان توسط دوست پسرش باردار شد. او مجبور شد تحصیل خود را متوقف کند. اما وقتی پسرش 5 ساله بود و به مدرسه ابتدایی رفت، او نیز دوباره شروع به تحصیل کرد و اکنون در اینجا مدیر دفتر بانک است.

  2. تینو کویس می گوید

    من این احساس را دارم که این خیلی به تفاوت طبقات، بالا و پایین اجتماعی-اقتصادی نیست، بلکه بیشتر به تفاوت آداب و رسوم بین بانکوک و آیسان است. به هر حال، بسیاری از (اولاد) مردم آیسان در بانکوک زندگی می کنند که تا حدودی خود را با آداب و رسوم بانکوک تطبیق داده اند، مثلاً از نظر زبان و پوشش. به نظر من تفاوت های فرهنگی بیشتر از تفاوت های وضعیتی است. به یاد دارم شکایت هایی از تبعیض علیه یک پزشک متخصص خوب که به خاطر اصل آیسی، رنگ پوست تا حدودی تیره و لهجه روشن آیسانی اش مورد تحقیر قرار می گرفت. لحن نژادپرستانه تری در پاسخ های آقای سمچایی می شنوم. منشأ و نه وضعیت نقش اصلی را دارد.

    آقای سومچای هم باید مواظب باشد، بالاخره مادر پادشاه فقید بومیبول، همسر شاهزاده ماهیدول پس از سونگکلا، ریشه بسیار متواضعی داشت. پدر و مادرش تاجر بازار بودند. و سه همسر آخر پادشاه واجیرالونگکورن از طبقه متوسط ​​رو به پایین هستند.

    • همتا می گوید

      بله تینا
      تایلند برای یک جامعه متعادل به همه مردم نیاز دارد.
      اگر فردا همه، مطلقاً همه مردم آیسان، مثلاً برای یک ماه، بانکوک را ترک کنند، چه احساسی خواهیم داشت!
      این امر تایلند را در آستانه ورشکستگی قرار می دهد!
      بدون مالیات، رانندگان مترو و قطار هوایی. پیشخدمت، نظافتچی، سرآشپز و آشپز از رستوران های معمولی اما معروف. 80 درصد از 7-eleven بسته شد. زباله ها روی پشت بام ها انباشته می شوند و موش ها با آنها همراه می شوند. بارها و سرگرمی‌ها در آیسانرها اجرا می‌شوند.
      بانکوک/تایلند در هر برنامه خبری و تلویزیونی در سراسر جهان به صورت منفی ظاهر می شود.
      بنابراین آقای سومچای باید خوشحال باشد که بسیاری از فرنگ ها جذب ساکنان آیسان شده اند، زیرا به همین دلیل است که ده ها میلیون خارجی از بانکوک بازدید می کنند. نه فقط برای کاخ سلطنتی، وار آرون و وات فو.
      گره های خود را بشمار Khun Somchai!

  3. آرنو می گوید

    متأسفانه از این هم فراتر می رود، چند سال پیش افرادی "طبقه بندی بالاتر" بودند که خود را معتقد بودند که نباید به کشاورزان فقیر و روستاییان حق رای بدهید، زیرا آن مردم روستایی احمق تر از آن بودند که رای دهند. برای رای دادن، برای یک دولت باید برای تایلندی شهری «توسعه یافته» و از نظر اجتماعی بهتر باشد.
    این تایلندی ها مطمئناً هرگز در مورد تبعیض چیزی نشنیده اند و خوشبختانه به اینجا نرسیده است.

    گر. آرنو

  4. جک اس می گوید

    چه بیمعنی. کشاورزان زیادی هستند که زنان فوق العاده ای هستند. اینکه آقای سامچای از بانکوک معمولاً فردی با تعصبات بزرگ است.
    این چیزی است که بسیاری از مردم مناطقی مانند آیسان با آن مشکل دارند. گستاخی آن آقا.
    من قبلاً با همکاران تایلندی (همه از بانکوک) کار می کردم و زنان بسیار خوبی هم بودند، اما هیچکس نمی توانست جایگزین همسر آیسان من شود.

  5. Rebel4Ever می گوید

    احساس برتری از آن تراوش می کند. با باقی ماندن در قدرت به عنوان یک اقلیت «خود برتر» فاصله را در همه سطوح حفظ کنید. خوب، قبلاً در اروپا همینطور بود. اشراف با اشراف ازدواج کرده بودند و این دلیل خوبی برای داشتن معشوقه ای از طبقه پایین تر، اما مایل بود. در تایلند با "mia noi" آشنا به نظر می رسد، درست است...؟ آیا این نیز ویژگی آن فرهنگ سنتی و اجتماعی بزرگ تایلندی است؟ ازدواج با «دیگران» برای تصویر، اما با طبقه پایین «منفور» برای لذت. ریاکاری در بهترین حالتش

    اما مانند اروپا، اینجا نیز شکست خواهد خورد. از طریق جهانی شدن و آموزش برابر بهتر. اما مهمتر از همه با پول: ثروتمندان جدید. زیرا شما به عنوان یک "فرهنگی و اجتماعی بالنده" به چه درد می خورید اگر به دلیل شرایط نتوانید یک سنت به دست آورید؟ درسته پس با بات زیاد با یه ایسان خوشبخت ازدواج میکنی…. روز جامعه اجتماعی و فرهنگی کمی دیرتر در تایلند می آید، مانند همه چیز…

  6. GeertP می گوید

    خود این ایده برای گذاشتن برچسب قیمت برای مردم بیمار کننده است.
    مثال بانکوک در مقابل آیسان به خوبی شناخته شده است، اما اینجا در ایسان که من زندگی می کنم افرادی هستند که خود را بهتر از مردم دیگر می دانند، اینجا در روستایی که من زندگی می کنم تعدادی موبان وجود دارد، هرگز مردمی را که در روستا زندگی می کنند نمی بینید. جشنواره ها
    من یک مثال بسیار خوب دیگر دارم، زمانی که من هنوز اینجا زندگی نمی کردم اما 3 ماه در سال اینجا بودم، من و همسرم همیشه یک بار قبل از بازگشت به هلند یک باربیکیو ترتیب می دادم.
    همه خوش آمدید و همیشه خیلی خوشایند است، حالا همسایه های جدیدی داشتیم، یک مدیر بازنشسته یک شرکت بزرگ با همسر و دخترش، یک بار با او گپ زده بودیم و در مجلس خانه نشینی هم شرکت کرده بودیم و این تصور را داشتم که مردم خوبی بودند، تا اینکه ناگهان بلند شد و با حرکات زیاد از مهمانی خارج شد، آقا نفهمید که من یک جوان کم توان ذهنی را هم دعوت کرده ام، این پسر همه روستا را می شناسد و صمیمی ترین پسر است. می دانم، او اغلب کارهای عجیب و غریبی برای ما انجام می دهد و همه در دهکده مطمئن می شوند که چیزی کم ندارد.
    تماس دیگر با همسایه جدید آنقدر گرم نیست، بلکه با همسرش که چگونه ممکن است از یک خانواده ساده باشد.
    من می توانم چند مثال دیگر بیاورم، این تکان دهنده است که چگونه برخی افراد به دیگران نگاه می کنند.

    • الیین می گوید

      نگرش همسایه جدید از بودیسم سرچشمه می گیرد. بودیسم، مانند چندین جنبش فلسفی و مذهبی، از اصل برابری برخوردار نیست. تایلند و مناطق اطراف آن، به علاوه چین و هند، که با هم بیش از یک سوم بشریت را تشکیل می دهند، بنا به تعریف نابرابری بین مردم دارند. کودکان از بدو تولد با این اصل آشنا می شوند و به آنها آموزش می دهند که این اصل را تبلیغ کنند. مردم تایلند قبل از اینکه هر کاری با یکدیگر انجام دهند، ابتدا در اولین ملاقات یکدیگر را اسکن می کنند. Wai شروع آن است. هنگامی که فردی با وضعیت کاملاً بالاتری ملاقات می کند، به شدت مستقر می شود. همسایه خلاف این را نشان می دهد. او با هیاهوی زیادی می رود، اما اگر شما خانواده بودید، او درخواست می کرد که پسر را بفرستند.

      در جهان غرب، از عصر روشنگری در قرن هجدهم، گرایش به برابری وجود داشته است و چون هرگز نمی توان به آن دست یافت، حداقل به سمت برابری. قرون قبل از آن دوران حکومت مطلقه و سلسله مراتب بود. در سال 18، می توانم نمونه های زیادی را نام ببرم که در آنها یک نفر مطلقاً نمی خواهد به دیگری نزدیک شود. اما در واقع: با کمی همدلی و اخلاق ورزشی بیشتر، همسایه با دیدن پسر همسایه طور دیگری برخورد می کرد. این می توانست شخصیت بزرگی را نشان دهد، اما معلوم شد که او آن را ندارد. به هر حال، در تایلند قانون این است: اول من، بعد مدتی هیچ چیز، و بعد شما! روزنامه بخوانید و رسانه ها را تماشا کنید.

  7. روود می گوید

    سامچای می تواند این را درک کند، اما اگر همه خوشحال باشند، مشکلی نیست.

  8. کریستیان می گوید

    خب، موضوع سختی است، زیرا به راحتی می توان زمین مقدس را در این موضوع شکست. اما در عمل فرنگ غالباً گلچین خود را انتخاب نمی کند، بلکه او را انتخاب کرده است. و جایی که آن خانم ها کار می کنند معمولاً استخرهای ماهی در پاتایا است. و دقیقاً این زنان هستند که صید خود را با خود به آیسان می برند.

  9. رونی لاتیا می گوید

    یکی دیگری نیست.
    شرایط همچنین می تواند افراد را ایجاد و/یا تغییر دهد.
    البته به طور خاص برای آیسانرها صدق نمی کند…. مناطق فقیرتری در تایلند وجود دارد که کمتر درباره آنها می شنوید.

    اما از جمله:
    – اکنون در بانکوک کار/زندگی می کنند و گهگاهی برمی گردند و احساس بهتری نسبت به هم روستاییان سابق خود دارند، حالا که پول بیشتری به دست می آورند…
    – الان با فرنگ ازدواج کرده اند و حالا خود را دارای جایگاهی بالاتر می دانند و به هم روستاییان سابق خود می بالند که حالا پول دارند یا خانه خودشان...

    حتی در هلند و بلژیک آن را در میان یکدیگر می بینید

    بستگی به شخصیت فرد دارد. برخی با تغییر وضعیتشان تغییر خواهند کرد، برخی دیگر تغییر نخواهند کرد.

  10. هانس آهنگخلا می گوید

    من خانه های عظیمی را در Udon Thani دیدم که هر کدام زیباتر از دیگری بودند. به نظر می رسد رقابتی بین فالنگ ها برای نشان دادن ثروتمند بودن همسرانشان است. من آقای سمچای را به خوبی درک می کنم. احتمالا بهترین مرد به این معنی است که شما هرگز یک مرد تایلندی 65 پلاس را با یک زن تایلندی که می توانست دختر او باشد ملاقات نخواهید کرد.

    • رونی لاتیا می گوید

      "احتمالا بهترین مرد به این معنی است که شما هرگز یک مرد تایلندی 65 پلاس را با یک زن تایلندی که می توانست دختر او باشد ملاقات نخواهید کرد."

      به عنوان یک همسر قانونی، شاید نه مستقیم...
      اما اینکه آیا رابطه ای بین یک تایلندی 65+ و زنان جوان تایلندی وجود خواهد داشت چیز دیگری است.

    • گیسو را فر زدن می گوید

      هانس عزیز، من فکر می کنم شما نکته را از دست داده اید. در تایلند، یک مرد تایلندی ثروتمند بالای 65 سال اطمینان حاصل می کند که با زنان در سن نوه هایش راحت است. تایلند بلاگ طیف وسیعی از اطلاعات را نیز در این زمینه ارائه می دهد. درباره پدیده Mia Noi ببینید: https://www.thailandblog.nl/?s=mia+noi&x=0&y=0

  11. آقای BP می گوید

    من فکر می کنم تا حد زیادی اشتباه است. من این تصور را دارم که نسبتاً بسیاری از فرنگ‌ها سوابق تحصیلی بالایی ندارند و به همین دلیل شباهت‌های بیشتری با زنان آیسان دارند. و البته منظورم نکاتی نیست که به گفته مصاحبه شونده زنان آیسان ندارند)

    • هنک می گوید

      آن نبود. به طور متناسب اکثر فرنگ‌ها با یک زن آیسان قطعاً دارای پیشینه تحصیلی بالاتری هستند، اما از آنجا که آنها فقط باید با سابق خود در هلند رقابت می‌کردند، اکنون برابری رابطه‌ای و عاطفی بیشتری را انتخاب می‌کنند. فقط بپرسید: من سابقه HBO++ دارم، تینو و مارتن آموزش پزشکی دارند، ویراستاران پیتر از IT آمده اند، رونی یک تفنگدار سابق دریایی است، هانس باس روزنامه نگار است، اریک کارشناس مالیات است و غیره. و چه برسد به فرنگ های زیادی که برای بازنشستگی به تایلند می آیند و پیری خود را با همسر آیسان جشن می گیرند. آنها چگونه می توانستند ثروت خود را به دست آورند؟ همه آن افرادی که ذکر شد قطعاً از نظر عقل کم نیستند.

  12. جان چیانگ رای می گوید

    با عرض پوزش، من این احساس را دارم که آقای مهاجر می‌خواهد در اینجا به موضوعی بپردازد، که با آن می‌خواهد به خون سومچای اجازه دهد تا آنجا که اصلاً وجود دارد، افکار خود را بیان کند.
    من فکر می کنم تقریباً هر مهاجری می داند که چرا بسیاری از ما با این طبقه اجتماعی پایین در تماس هستیم.
    نه اینکه این زنان کمتر از طبقه اجتماعی به اصطلاح بالاتر باشند که شانس آوردند در گهواره ای متفاوت به دنیا آمدند، اما نه!!
    به دلیل سال ها سوءمدیریت این طبقه به اصطلاح بالا، بسیاری اصلاً شانس واقعی برای تحصیل خوب نداشته اند.
    تعجب آور نیست که بسیاری از آنها به مزرعه ای در جایی در آیسان یا در بخش نیروی کار با دستمزد بسیار ضعیف پایان می دهند.
    اگر می‌خواهید این فقر ناامیدکننده را پشت سر بگذارید، تنها رویا باقی می‌ماند که در زندگی شبانه یا جایی که گردشگران زیادی در آن اقامت می‌کنند به دنبال فرنگ بگردید.
    داستان هایی که می گوید فردی به طور اتفاقی با زنی در معبد، اداره یا دانشگاه ملاقات کرده است به اندازه یک برگ شبدر با پنج برگ نادر است.
    من زنی را تحسین می کنم که می تواند با سیستمی برای مقابله با فقر تقریبا غیرقابل تحمل مقابله کند.
    آنها اغلب زنانی هستند که کاملاً مایل به یادگیری هستند و اغلب استعدادهای بیشتری نسبت به بسیاری از طبقه به اصطلاح بهتر دارند.
    و معمولاً این زنان هستند که نویسنده به خوبی دلیل آن را می داند و اصلاً نیازی به نظر سمچایی ندارد.

    • لیفتی فردی می گوید

      به همه بانکوکی های "رتبه بالا".
      شما در بین مردم خود نژادپرست هستید.
      من هرگز یک قطره از بانکوک نمی خواهم. اینها فکر می کنند نخبه گرا هستند. اما اینها نیز رقت‌انگیز، احمقانه هستند، و در سراسر جهان با مشکلات ستایش نسبت به برخی نهادها دست و پنجه نرم می‌کنند.

  13. رنه می گوید

    همسرم (الان 12 ساله) هم دختر کشاورز است. وقتی من نحوه تعامل خانواده با یکدیگر و احترام به والدین را می بینم، ما غربی های هلندی به طور کلی می توانیم چیزی از آن بیاموزیم. ما در هلند زندگی می کنیم. زندگی اجتماعی در اسان با اینجا قابل مقایسه نیست. همسرم برای سبک زندگی سنتی تایلندی ارزش قائل است و من می توانم با آن زندگی کنم. برخلاف بسیاری از کسانی که امروز در اینجا قدم می زنند، او همیشه همانطور که بزرگ شده است در جامعه ما محترمانه رفتار خواهد کرد. او بیش از 10 سال است که در یک مدرسه ابتدایی در بانکوک معلم بوده است و بنابراین دید وسیع تری به زندگی دارد. او به هیچ وجه دهقان نیست، خواهر و برادرانش هم که در محیط آیسان خود اهمیت زیادی دارند. اخلاق کاری آنها هنوز خوب است. من گاهی اوقات تعجب می کنم که گاهی اوقات به پروژه های ساختمانی آنها می روم. هر کس متفاوت است (خوشبختانه). مطمئناً دهقانان واقعی وجود دارند، البته من آنها را دیده ام، اما جنبه اجتماعی و انسانی به طور متوسط ​​بهتر از هلند است و این بسیار مهم است.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم