فلسفه و بودیسم اسپینوزا - آیا اسپینوزا بودایی بود؟

توسط تینو کویس
Geplaatst در بودیسم
برچسب ها: ,
دسامبر 25 2023

(اعتبار تحریریه: جف وایت / Shutterstock.com)

یک اظهارنظر گاه به گاه شخصی "بگذار اسپینوزا تایلندی بوجود بیاید..." ناگهان متوجه شدم که فلسفه اسپینوزا و بودیسم شباهت های زیادی دارند. فکر می‌کردم یک کشف زمین‌شکنی کرده‌ام (توهمی که اغلب دارم) اما پس از مطالعه بیشتر دیدم که بسیاری قبل از من قبلاً به ارتباط نزدیک بین دو جهان فکر اشاره کرده بودند.

بین بودا و اسپینوزا بیست قرن فاصله است. بر اساس آخرین تحقیقات تاریخی، بودا ("روشنگر"، نام او سیذارتا گوتاما بود) بین سال های 563 تا 483 قبل از میلاد می زیست. اما تاریخ صد سال بعد نیز ذکر شده است. اگر در زیر به عناصری از فلسفه بودایی اشاره کنم، اینها پایه هایی هستند که توسط اکثر فرقه های بودایی پذیرفته شده است.

درست همانطور که بودا در برابر محیط هندوی اولیه خود واکنش نشان داد، اسپینوزا نیز همین کار را با مسیحیت و بخش هایی از فلسفه یونان انجام داد. هر دو انقلابی واقعی روح بودند.

باروخ اسپینوزا بین سال‌های 1632 تا 1677 زندگی می‌کرد. «باروک» در باراک اوباما به معنای «خوشبخت» است. او نسل دوم مهاجر بود. پدرش، یک یهودی سفاردی که اجدادش در حدود سال 1500 از اسپانیا اخراج شده بودند، از پرتغال به آمستردام سفر کرد و در آنجا تجارت میوه را آغاز کرد. در سن بیست و سه سالگی، اسپینوزا قبلاً از کنیسه یهودیان ممنوعیت دریافت کرده بود. پس از آن در لاهه و نواحی اطراف، در اتاق های طبقه بالا و اتاق زیر شیروانی و در خلوت نسبی، عدسی هایش را تیز می کرد، فکر می کرد و می نوشت. تنها پس از مرگ او مهم ترین اثر او، «اخلاق» به زبان لاتین و هلندی در آمستردام منتشر شد.

من فقط یک آماتور علاقه مند به رشته فلسفه هستم و پذیرای نقد هستم.

اسپینوزا: Deus sive Natura

خوب یا طبیعت، این همان چیزی است که اسپینوزا در مورد آن است. نه «طبیعت» آن طور که اکنون می فهمیم، درختان، گل ها و موجودات، بلکه هر چیزی که وجود دارد، موجودی نامتناهی در زمان و مکان، که از تعداد نامتناهی صفت تشکیل شده است که ما فقط دو مورد از آنها را می شناسیم: ماده و روح. موازی هستند.

این کل جهان یا کیهان است. بالاتر و فراتر از این خدا چیزی نیست. این یک خدای شخصی نیست، بلکه جوهری است با قوانین ضروری و لایتغیر خودش.

هیچ چیز در این طبیعت هدفی ندارد. همه چیز در زنجیره ای بی نهایت از علل و معلول ها به هم متصل است. همه چیز متصل است. این در مورد انسان نیز صدق می کند. بنابراین اسپینوزا اراده آزاد را انکار می کند. ما اغلب فکر می‌کنیم که یک انتخاب داریم، اما در واقع ما را هم وضعیت جسمی و هم روحی خود هدایت می‌کند. همانطور که اسپینوزا می‌گوید: «ما چیزی را نمی‌خواهیم زیرا خوب است، بلکه آن را خوب می‌نامیم زیرا آن را می‌خواهیم». میل اول می آید، بعد به آن می گوییم خوب و بعد می گوییم با میل خودمان آن را انتخاب می کنیم.

چون همه چیز طبق قوانین ضروری پیش می رود، طبیعت هدفی ندارد. گل رز برای جذب زنبورها قرمز نیست، اما قرمز است و به همین دلیل زنبورها را جذب می کند. به نظر سفسطه گرایی است، اما برای نحوه برخورد ما به زندگی نیز مهم است. وجود ما به خودی خود هیچ هدفی ندارد ("ما برای چه روی زمین هستیم؟") اگرچه می توانیم اهدافی را برای خودمان در آن ایجاد کنیم.

همه چیز در طبیعت با هدف حفظ خود است و تنها با چیزی قوی تر قابل تغییر است. این در مورد مردم نیز صدق می کند. انسان خارج یا فراتر از طبیعت نیست، بلکه جزئی از آن است که تابع همان قوانین است.

با این حال، اسپینوزا می افزاید که احساس اجتماع و مراقبت از دیگران در واقع برای حفظ خود ضروری است زیرا ما فقط می توانیم در یک جامعه عادلانه وجود داشته باشیم. او معتقد است که دموکراسی بهترین شکل حکومت است، اما زنان اجازه شرکت در آن را ندارند، زیرا به ادعای او، زنان بر اساس زیبایی‌شان قضاوت می‌شوند و نه بر اساس هوش...

بودیسم

بودیسم به خودی خود آنقدر یک فلسفه نیست که یک روش درمانی است. بودا در واقع پزشکی است که کمتر به مشکلات متافیزیکی علاقه دارد و بیشتر به شفای رنج مردم علاقه دارد. این رنج، ناقص بودن و گذرا بودن هر چیزی که وجود دارد، در نهایت قانون تغییرناپذیری است که باید آن را بپذیریم. این دانش فقط آرامش و خوشبختی می آورد. این مستلزم آن است که انواع توهمات را پشت سر بگذاریم. توهم شهرت و ثروت، انتقام و کینه و نفرت و حسادت. جهل هسته اصلی رنج است.

فلسفه زیربنایی بودیسم: دارما

بنابراین بودیسم یک روش شفابخش است. اما همانطور که یک پزشک باید پزشکی را نیز به عنوان علم پشت سر خود داشته باشد، بودیسم نیز برای اثبات ادعای خود برای شفا به یک سیستم فلسفی نیاز دارد. آن پایه، دارما نامیده می شود. این هم دیدی از واقعیت و هم آموزش ناشی از آن است. در گفتار روزمره بودایی، دماما معمولاً به تعلیم اشاره می کند، اما از این پس من فقط در مورد دارما به عنوان دیدگاهی از واقعیت صحبت خواهم کرد.

مفهوم دارما در اصل یک مفهوم هندو است، قرن ها قدیمی تر از بودیسم. در تمام آن مدت، این موضوع مورد تفاسیر بسیاری قرار گرفت. من در اینجا هسته را همانطور که توسط اکثر فرقه های بودایی پذیرفته شده است، توصیف می کنم.

دارما کل نظم و قانون کیهانی است. چیزی خارج از این واقعیت وجود ندارد. همه چیز تابع این دستور و قوانین است. همه چیز به هم وابسته است و فقط با مفهوم علت و معلول وجود دارد. این موضوع در مورد ما انسان ها هم صدق می کند، چه در مورد وضعیت جسمی و چه روحی. به عنوان مثال، افکار و احساسات اغلب در بدن ما به وجود می آیند، اما به صورت معنوی تجربه می شوند. بودیسم درهم تنیدگی صمیمانه بدن و ذهن، ماده و روح را تشخیص می دهد. نمی توان آنها را جداگانه در نظر گرفت، فکری که برای من به عنوان یک پزشک جذاب است. همچنین هیچ تمایزی بین ذهن و احساس، کلمه سانسکریت وجود ندارد کیتا (به زبان تایلندی چیت) وحدت قلب و ذهن است

دارما همچنین توضیح می دهد که مردم چگونه باید با یکدیگر تعامل داشته باشند، اگرچه نظرات در این مورد متفاوت است.

بودیسم "خود" مستقل و معین را انکار می کند.

یک حقیقت اصلی در بودیسم، انکار یک خود مستقل و معین، هویتی ثابت برای همیشه و بدون تأثیر محیط است. من به ارتباطی که می توان بین «خود» و تناسخ و نیروانا ایجاد کرد، نمی پردازم. اسپینوزا به صراحت درباره «خود» نمی نویسد، اما از افکار او می توان دریافت که «خود» نیز در معرض تأثیرات بیرونی است و بنابراین تغییرپذیر است. «خود» نیز بخشی از تصویر بزرگتر است و نمی توان آن را از آن جدا کرد. بنابراین جدایی شدید بین «خود» و «دیگری» ممکن نیست. همه چیز به هم بستگی دارد. و علاوه بر این، «خود» نه تنها روحانی است، بلکه یک وحدت جسم و ذهن است که در کنار هم وجود دارند، می‌گوید اسپینوزا و می‌گوید بودیسم.

خلاصه ای از شباهت های اسپینوزا و بودیسم

هر دو وحدت این جهان را توصیف می کنند. ما باید قوانینی را که زیربنای این جهان است بشناسیم و بپذیریم. ما باید یاد بگیریم بین واقعیت و توهم تمایز قائل شویم. شفقت (که در بودیسم "mêetta karoenaa" نامیده می شود) یک نگرش ضروری برای درک واقعیت است. هر دو مشکلی در جستجوی خوشبختی و آرامش نمی بینند، تنها آرزوی مجاز بودا.

تفاوت اسپینوزا و بودیسم

هم هستند. بودیسم بر رها کردن فردیت و «خود» تأکید می‌کند و رها کردن امیال را نقطه آغازی مطلق برای رهایی از رنج می‌داند. اسپینوزا می خواهد امیال را تعدیل کند و آنها را کاملاً کنار نگذارد. شاید شفقت بودیسم منفعل تر و اسپینوزا فعال تر باشد.

اسپینوزا و بودا چگونه به فلسفه خود رسیدند؟

یک موازی خوب در آنجا نیز وجود دارد. داستان بودا معروف است: لحظه ای بیرون از کاخ با زندگی مجلل و لذت طلبانه اش، با پیری، بیماری و مرگ مواجه شد. او تا زمانی که فکر می کرد حقیقت را کشف کرده است، احساس آرامش نمی کرد. اسپینوزا در یکی از نامه‌هایش درباره وضعیت روحی خود چنین می‌نویسد: «دیدم که در خطر بزرگی هستم و باید تمام تلاشم را برای یافتن وسیله‌ای برای نجات، هر چند نامشخص، انجام دهم. همانطور که یک فرد بیمار در مواجهه با مرگ، هر کاری که از دستش بر می‌آید برای یافتن چاره‌ای انجام می‌دهد، هر چقدر هم نامطمئن باشد، زیرا این تنها امید اوست.

برای هر دوی آنها فقط یک زندگی هشیارانه به حقیقت منجر می شود و آنها نیز آن را عملی می کنند. اما آیا این به معنای کنار گذاشتن لذت و لذت معمولی است؟ خیر بودا طرفدار راه میانه است. او پس از آن که مرتکب شدن در ارائه بینش ناکام بود به این درک رسید و زمانی که در آستانه مرگ بود یک کاسه برنج از دختری پذیرفت. بودا مرتباً در مورد یک غذای خوب، یک جلسه دلپذیر و زیبایی طبیعت صحبت می کرد. اسپینوزا نیز با همین روحیه می گوید: «غم را از خود دور نگه دارید و بر شادی تمرکز کنید. شما هرگز نمی توانید به اندازه کافی خوشحال باشید.

هر دو فلسفه بر راه رهایی از رنج، نه تنها برای خودمان، بلکه برای همه تأکید دارند. این بدون آگاهی از قوانین طبیعت امکان پذیر نیست. مسلح به این دانش، ما آزاد و شاد هستیم.

آیا این اتفاق برای ما افتاد؟ خیر اسپینوزا حرف های خود را به پایان می رساند اخلاق با "همه چیز عالی به همان اندازه نادر است که دشوار است". ممکن است بودا با آن موافق باشد.

11 پاسخ به "فلسفه اسپینوزا و بودیسم - آیا اسپینوزا بودایی بود؟"

  1. ادیت می گوید

    خواندن جالب است تصادفاً آخر هفته گذشته اینجا در هلند در خلوتگاهی به رهبری پیتر ون لو (سری آناتا و همچنین کنسول سابق هلند در چیانگ مای) شرکت کردم که در آن تأثیر جهل، غیر خود و قوانین طبیعت بود. دوباره گسترش یافت. او به زودی کتابی منتشر خواهد کرد.

    • تینو کویس می گوید

      سری آناتا یک کلمه جالب، سانسکریت/تایلندی است، اما با کلمات هلندی ارتباط دارد. سری نوعی عنوان "بزرگ" یا "مفتخر" است. An همان "un-" ما است، بنابراین به معنای "نه" است. عطا به معنای "خود، خود" است و همان ریشه "خودکار" ماست. بنابراین آناتا «غیر خود» است.
      اما من گاهی اوقات این تصور را دارم که این نوع عقب نشینی ها بیشتر روی تقویت "خود" متمرکز است.

  2. ژان می گوید

    داستان بسیار زیبا و واضح !!!

  3. تینو کویس می گوید

    این یکی نیز خوب است: "من فکر می کنم، پس من پسر نیستم". بدون معذرت خواهی

    • مرد می گوید

      اشتباه تایپی وحشتناک.. البته باید اینطور می شد: "من فکر می کنم، بنابراین هرگز نمی توانم هلندی باشم". آقای کویس عزیز از مردم تایلند صمیمانه عذرخواهی می کنم.

  4. رول می گوید

    به نظر من این داستان زیبایی است. تنها سوال این است که رها کردن خود و آرزوها تا چه حد چیزی است که مردم در تایلند انجام می دهند؟
    من این تصور را دارم که در دین عامه، بودا عمدتاً به عنوان نوعی خدا در نظر گرفته می شود که باید تحولات مطلوب را تضمین کند.
    به نظر می رسد دو نوع بودیسم کاملاً متفاوت وجود دارد. من تعجب می کنم که بودیسم همانطور که در مقاله توضیح داده شد تا چه حد می تواند روی طنین انداز در تایلند حساب کند.

  5. پیت جان می گوید

    یک تناقض تلخ آن چیزی است که اخیرا توسط ابرهارد ون در لان بیان شد و اشاره کرد که اسپینوزا فرمول بندی کرده است که "هدف دولت آزادی است". من می گویم روزنامه را بخوانید.

  6. از پا افتادن می گوید

    سلام تینو
    انعکاس زیبا. من کنجکاو هستم که بین بودا، اسپینوزا و اپیکوریس چه رابطه ای می بینید

    • تینو کویس می گوید

      گفتن آن برایم سخت است. من درباره فیلسوف یونانی اپیکور اطلاعات کافی ندارم. شاید خودتان بتوانید چیزی در مورد آن بگویید؟

      • از پا افتادن می گوید

        https://humanistischecanon.nl/venster/paideia/epicurus-brief-over-het-geluk/
        من شباهت های زیادی می بینم

        • تینو کویس می گوید

          من این داستان و چیزهای دیگر را خواندم. من کاملاً با شما موافقم که شباهت های زیادی بین جهان فکری این اپیکور و اسپینوزا و بودا وجود دارد. تأکید بر سرشت و نیاز انسان، جدای از خدایان، وحدت جسم و روح و ارزش یک زندگی ریاضت‌آمیز.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم