پس از یک گپ طولانی، پیت معتقد است که ایستادن در میان دیگر خانم ها و آقایان بازار با یک دستور غذای تایلندی دیگر یک گزینه است، اما چیز متفاوت ایده بهتری است. یا می‌دانید که در کوتاه‌مدت هیچ چیز نخواهد بود یا البته تا زمانی که طول بکشد، جک‌پات خواهید داشت.

تایلندی ها در کپی برداری به ویژه در زمینه مشاغل کوچک یا تجارت خیابانی استاد هستند. چه بسیار افرادی که تا ده سال آینده بدهکار هستند، زیرا البته با این ذهنیت که نمی توانند شکست بخورند، می توانند در کوتاه مدت دوباره درب خانه را ببندند، زیرا حتی اجاره بها در صندوق نیست. ناگفته نماند پس انداز هایی که در داخل کشور سرمایه گذاری شده بود.

یکی از آشنایان پیت، آمریکایی، از مراسم عصرگاهی در گذشته در حالی که آبجو می خورد، به او گفته بود که آنها اینجا از آمریکای بزرگ دیوانه ترند، با ریسک بالا حاشیه سود کم. دولت بسیار کمی "بازار آزاد" نهایی را تنظیم می کند، آنها می توانند دقیقاً به همان صورت درست در کنار مغازه شما یا حداقل در فاصله 30 ثانیه پیاده روی شروع کنند. به تعداد دیوانه وار مغازه ها با سلیقه های مختلف نگاه کنید.

پیت تکامل بازار و مغازه ها را در محل قدیمی در چند سال دیده بود. از چند مغازه محلی گرفته تا فروش های خیابانی فراوان، بازارها و مغازه های «واقعی» از فروشگاه های بسیار کوچک تا فروشگاه های بزرگ. پیت فکر کرد همبرگر یا کباب است. او همچنین آن را در محل قدیمی دیده بود و تصورش این بود که به خوبی پیش رفته است. جوانان چیزی متفاوت می خواهند، و همینطور تایلندی های کمی مسن تر. گزینه‌ها، سیار کناری ثابت یا متحرک روی موتور سیکلت و با آن موز بروید. Piet در آشپزخانه اصلی و Noy در فروش. نوی رزروهای خود را داشت و بیشتر در دستور غذای قدیمی مادر و مادربزرگش و البته ایده های خودش را دید. یا حتی بهتر از آن، ملک اجاره ای خودش، اما باز هم پیت خیلی به آن علاقه مند نبود، زیرا... این واقعیت که یک فاجعه به عهده او بود.

در نهایت، یک «مشکل کوچک» دیگر در میانه این تفاوت روشنگر وجود داشت. نوی مجبور بود فعالیت های خود را در حال حاضر محدود کند، در واقع فقط به آنها پایان دهد. به هر حال، یک روز فقط از 24 ساعت تشکیل شده است. مسکن چند هزار بات، یک اتاق با دوش و توالت، اتصال به اینترنت تلویزیون و یک تخت بزرگ، که تعداد زیادی برای اجاره در این منطقه در دسترس است، شروع به زائد شدن کرد. که به نوبه خود فشار بیشتری بر زندگی آزاد هر دو وارد می کند، در واقع یک گام بسیار بزرگ. این به معنای پایان یافتن رابطه چراغ راهنمایی از چند بار در هفته تا هفته‌ها هیچ به یک زندگی مشترک جدی‌تر است. مانند اغلب اوقات، پیشنهاد یک ایده همیشه بدون مشکل در آینده نبود. چیزی که نوی از نظر مالی نسبت به آن خیلی کم فکر می کرد، اما پیت به طور قابل توجهی کمتر به آن فکر می کرد.

در نتیجه همه اینها، پیت اکنون اشتهای زیادی از یخچال خودش برای غذاهای خوشمزه تر از میهن پیدا کرده است، اگرچه تنقلات فلاندری، آلمانی و انگلیسی را نیز نباید از دست داد. آن «مردانی» که در تایلند فروشگاه آنلاین داشتند، بوی این تجارت را نیز حس می‌کنند یا سرگرمی‌ای دارند که از کنترل خارج شده است. اگرچه سال ها پیش هنوز هم از نظر پیشنهاد و مکان محدود بود و اغلب فقط پیک آپ بود، پیشرفت هایی حاصل شده است. اولین سفارش پیت به مغازه چیپس‌فروشی فوق‌العاده کلاسیک ختم شد که فقط در آخر هفته توسط پیت در کشورش مصرف می‌شد، اما اکنون تقریباً به عنوان یک غذای لذیذ دیده می‌شد. البته بسیاری از محصولات دیگر در پیشنهادات آنلاین وجود داشت. پیت اجازه نداد فوراً خود را گول بزند، اما البته می‌توانست محصولاتی را که به عنوان یک سرآشپز معقول آموخته بود، خودش درست کند، زیرا سابق هلندی او واقعاً یک شاهزاده خانم آشپزخانه نبود. البته تا زمانی که محصولات ساخت آن برای فروش بودند، گاهی اوقات ناامیدکننده بود، حتی در مغازه های فراوان.

در مجموع، پیت از فاز افسردگی خود به خوبی خارج شده بود و بار دیگر به شدت به فکر بازگرداندن دستور کار با افراد شناخته شده و کمتر شناخته شده بود. مجبور شدیم با خارجی‌ها، یکی از آشنایان تایلندی و رفیق قدیمی‌اش و سرگرمی‌هایش، آبجو دیگری بخوریم. از این نظر، او هنوز واقعاً در پوشش منطقه خوب نبود. افراد نوسازی خانه را ترک کرده بودند، گفت و گو با صاحبخانه زمانی که باید شروع به پرداخت اجاره ماهانه خود کند می تواند در دستور کار قرار گیرد. اگرچه به نظر می رسید که محاسبه برای هر دو می تواند حفظ شود. بویتنبوهای بد بزرگ باید تحت بررسی دقیق تری قرار می گرفتند.

هیچ یک از بذرهای لیچی جوانه زده بودند، بنابراین این یک مشکل است. هلندی دیگری در مدار بود که معتقد بود گیاهان مسموم کننده تر نیز محصول خوبی برای رشد هستند. حشیش در آن روزها مجاز نبود، بنابراین پیت فقط اجازه داد از او عبور کند. سیگار کشیدن برای پیت برای سالیان متمادی سابقه داشته است. محیط شفاف هم بدبختی می خواست. سرهای کاهو شمعدانی نبودند، اما به طرز مشکوکی شبیه به هم بودند. خیلی از انگشتان سبز، باغ نگهبان بود، اما بویتنبوهای بد بزرگ نیز باید دوباره بررسی می شد. بیایید لاستیک های دوچرخه را دوباره باد کنیم.

ادامه دارد.

ارسال شده توسط ویلیام کورات

3 پاسخ به “روزنامه فابل یا نه؟ – قسمت 17 (ارسال توسط خواننده)”

  1. پراتانا می گوید

    زیبا نوشته شده، من همیشه فکر می کنم می توانم دنباله را حدس بزنم، اما اغلب اشتباه می کنم و از قبل مشتاقانه منتظر آن هستم.

  2. GeertP می گوید

    صاحب آن پیت پر مشغله است، اما این چیز خوبی است، هر چه زودتر متوجه شود که خرج کردن پول در تایلند بسیار ساده تر از کسب درآمد است.

  3. ویلیام-کورات می گوید

    از کاف پراتانا، اما من تمام تلاشم را می کنم تا تجربیات پیت را به روشی زیبا در قالب کلمات بیان کنم.
    یک جعبه سیب زمینی سرخ کرده و سایر اقلام اروپایی از این دست به تازگی به امضاء کنندگان زیر تحویل داده شده است، بنابراین در آینده نزدیک مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
    درک کنید که پیت آن را به عنوان یک غذای لذیذ عصر شنبه در سال 201 دید...، به خصوص اگر تصویر ارائه شده توسط ویراستاران را ببینید، از این حمایت عکاسی تشکر می کنم.
    پیت در قسمت بعدی، پراتانا، "شل" می شود، پس کمی جسورانه حدس بزنید.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم