سوال هفته: آیا تایلند "خانه" شماست؟

توسط گرینگو
Geplaatst در سوال هفته
مارس 21 2015

استیکمن بانکوک در ستون هفتگی خود درباره موضوع «خانه خانه است» نوشت. او توضیح می دهد که چگونه و چرا یک بار به تایلند آمده است. او به هر طریقی تلاش کرد تا «تاسیس» شود و در نهایت به این نتیجه رسید که «خانه خانه است و تایلند نه.

اگر می خواهید ستون را بخوانید، این لینک است: www.stickmanbangkok.com/StickmanWeeklyColumn2015/Thailand-expats.htm

در واقع یک سوال بسیار خوب است که آیا هلندی ها و بلژیکی هایی که اکنون (کم و بیش) به طور دائم در تایلند زندگی می کنند اکنون این کشور را "خانه" خود می دانند. حداقل برای من اینطور نیست. اوه، اشتباه نکنید، من تقریباً 12 سال است که اینجا زندگی می کنم و از تصمیمی که زمانی برای نقل مکان به تایلند گرفتم بسیار خوشحالم. من بازنشسته هستم، همسری دوست داشتنی، پسری زیبا و خانه ای زیبا دارم و از هر روز لذت می برم. اما تایلند "خانه" من نیست

خانه برای من هلند است و به طور خاص جایی که در آن متولد و بزرگ شدم. شما در آن سالهای جوانی شکل گرفته اید و تأثیراتی که در آن زمان به دست آوردم در حافظه من ماندگار است. من چیزهای زیادی در مورد خانواده ای که در آن بزرگ شدم، مدارس، دوستان، محیط و خیلی چیزهای دیگر به یاد دارم. اینها ریشه های وجودی من هستند.

اقامت بعدی در هلند و همچنین اکنون تایلند برای من شادی و لذت زیادی به ارمغان آورده است، اما خاطرات همیشه مبهم خواهند ماند.

آیا من در تایلند خانه ندارم؟ مطمئناً کشور خانه من نیست، بلکه خانه ای است که با خانواده در آن زندگی می کنم. آنجا خانه است، قصر خودم!

آیا می خواهید بدانید که سایر ساکنان هلند و بلژیک در این مورد چه فکر می کنند؟

48 پاسخ به “سوال هفته: آیا تایلند خانه شماست؟”

  1. دهاتی می گوید

    بازدید از تایلند از سال 1971، سالهای اول به عنوان خدمه هواپیمایی، سپس تا سال 2010 به عنوان "توریست"، حداکثر 3 هفته..!

    در سال 2011 حدود 6 ماه متوالی اینجا ماندم.. و از آن زمان تاکنون.! من به تایلند کمی متفاوت نگاه می کنم... من یک کاربر فعال جاده شدم، همسایه های تایلندی داشتم، اینجا یک آپارتمان خریدم، مجبور شدم
    مذاکره با سازمان‌های دولتی و دیگر کارهای عادی.

    سپس خیلی سریع تصمیم گرفتم برای خودم، و همچنین بیش از همه یک "عاشق تایلند" باقی بمانم!! ، (من از طرف خودم صحبت می کنم ...!!) تا 3 ماه اینجا در تایلند بمانم، 3 تا 4 ماه در محیط زندگی آشنای خودم در هلند. ، جایی که من به دنیا آمدم و بزرگ شدم!! و پس از آن حداکثر 3 ماه بازگشت!

    بهترین های دو دنیا……!!!!

    من متوجه می شوم که در شرایط خوشایندی هستم که می توانم از پس این کار بربیایم.

    کارل

  2. رود می گوید

    برای من، تایلند بیشتر از همیشه خانه است.
    احتمالاً ناشی از چندین حرکت در جوانی من است.

  3. فرانسهمستردام می گوید

    در طول هفت سال من اکنون بیش از 15 بار در تعطیلات در تایلند بوده ام. بنابراین من یک مقیم دائم (نیمه) نیستم و هرگز از پوکت، بانکوک و عمدتا پاتایا فراتر نرفتم.
    با این حال من همیشه برای مکان هایم در تایلند بیشتر از هر مکان دیگری در هلند احساس غربت می کنم.

    • جورج سیندرام می گوید

      به نظر من اگر هرگز از پوکت، بانکوک و پاتایا فراتر نرفتید، واقعاً نمی توانید بگویید که تایلند را به خوبی می شناسید.

      • فرانکمستردام می گوید

        با خطر متهم شدن به چت، می خواهم به این نکته اشاره کنم که من اصلاً چنین ادعایی ندارم.
        اما من پاتایا را مثل کف دستم می شناسم.

      • ژان می گوید

        کدام هلندی واقعا هلند را می شناسد و کدام تایلندی واقعا تایلند را می شناسد. این از نظر توپوگرافی
        من 2-3 بار در سال به تایلند می روم، اما اینکه آیا واقعا تایلند را به خوبی می شناسم، نه.
        چه بسیار هلندی هایی که هرگز به دلفزیل نرفته اند. چه تعداد از مردم تایلندی که هرگز به پوکت نرفته اند. از الان روی مسائل مالی شروع نکنید. چند نفر از هلندی‌هایی که در تایلند زندگی می‌کنند هرگز به پوکت، هوآهین یا هر مکان دیگری نرفته‌اند؟
        من بازنشستگان زیادی را می شناسم که در جومتین یا پاتایا گیر کرده اند. میخانه به میخانه چه می کنند. دوره بد و غیره
        بسیاری از هلندی ها حتی حیاط خلوت خود را نمی شناسند. چه با من موافق باشید چه نباشید آقای سیندرام، این اعتقاد من است.
        به هر حال همه شما خوب پیش می روید و از هر راهی که می توانید چیزی از آن درست می کنید.

      • جک اس می گوید

        سوال این نبود که آیا تایلند را به خوبی می شناسید، بلکه این بود که آیا آن را خانه خود می دانید یا خیر. دو چیز متفاوت به نظر من ...

    • جان چیانگ رای می گوید

      آمستردام فرانسوی عزیز،
      بانکوک یک شهر جهانی است که حتی به عنوان یک اروپایی هم چیزی را از دست نخواهید داد و به جز دما و چند چیز کوچک دیگر، هیچ چیز با لندن، پاریس، نیویورک و ... فرقی ندارد. پاتایا نیز شهری است که توسط مردمان ملیت ها و فرهنگ های مختلف شکل گرفته است که در واقع هیچ ربطی به تایلند اصلی ندارد. دو نوع تایلند وجود دارد که گردشگران در آن اقامت می کنند و هر روز نمایشی به آنها ارائه می شود که به خصوص در پاتایا هیچ تفاوتی با دنیای تخیلی تجاری ندارد و ربطی به تایلند واقعی که تقریباً منحصراً تایلندی ها در آن زندگی می کنند ندارد. بنابراین، هنگام پرسیدن این سوال که "آیا کسی احساس می کند که در خانه است؟"، باید بین فردی که به عنوان مهاجر در نوعی هالیوود زندگی می کند و آن دسته از مهاجرانی که به طور دائم در روستایی زندگی می کنند که زندگی واقعی تایلندی در آن جریان دارد، تفاوت قائل شد. مطمئن باشید کمتر دلتنگ این مکان ها می شوید.

  4. جان وی سی می گوید

    من فقط کمی بیش از 9 ماه است که به طور دائم در تایلند زندگی می کنم. در خانه ای استیجاری که شایسته نام نیست، صبورانه منتظریم تا کار ساخت و ساز خانه خودمان به پایان برسد. زندگی مشترک با زنی که خیلی دوستش دارید، تنها پایه خوب برای من است که در جایی احساس کنم در خانه هستم. ما به مدت 4 سال در بلژیک با هم زندگی کردیم و به تایلند رفتیم (کوچ) زیرا در مرگ من آینده همسرم در کشور مادرش چشم اندازهای بهتری نسبت به کشور من دارد.
    همچنین باید اعتراف کنم که ارتباط کمی با محل اصلی خود دارم. به عبارت دیگر، من به راحتی در هر جایی احساس می کنم که در خانه هستم.
    تایلند آنقدر سنگین است و هرگز نخواهد بود که مرا به آن مقید کند.
    ما از روز اول اینجا با هم خوشحالیم و این نباید بیشتر (کمتر) باشد.

  5. ریکی می گوید

    من بیش از 7 سال است که در تایلند زندگی می کنم و برای برخی بستگی به خانه آنها دارد که چیزی در بلژیک یا هلند ندارند. خانواده یا دوستان. من هنوز خانواده در هلند دارم، اما فکر نمی کنم احساسی داشته باشم. در خانه برای زندگی در آنجا برای زندگی در اینجا برای بیش از 7 سال

  6. هنک هاور می گوید

    در 20 دقیقه من قایقرانی را در KPM و KJCPL شروع کردم. تقریباً 20 سال در باشگاه ها کشتی گرفت و عاشق آسیا شد. پس از آن من به کشتیرانی با من دیگر ادامه دادم. هم همسرم (هلندی) و هم خودم در آن زمان دلتنگ آسیای جنوبی بودیم. از آنجایی که من به عنوان سرپرست برای کار در گرونینگن و در داخل ساحل رفتم
    1999 در ایتالیا، هر سال برای تعطیلات به تایلند می رفت، همسرم در می 2010 فوت کرد، من خودم در ژوئن (67 ساله) بازنشسته شدم. سپس در پایان سال 2010 برای زندگی به تایلند رفتم. در سال 2013 توانستم خانه ام را در هلند بفروشم. از آن زمان دیگر برنگشته ام دلم برای هلند مثل دندون درد تنگ شده. من اینجا با دوست پسر تایلندی ام با خوشحالی زندگی می کنم

    • ادارد می گوید

      من هرگز در هلند احساس خانه نکردم و هلند را ترک کردم زیرا زندگی در آنجا بسیار گران است و به دلیل قوانین و تبعیض های زیاد
      اینجا در تایلند مردم بسیار آزادتر، ارزان تر و قوانین کمتری زندگی می کنند

  7. الیس می گوید

    آخه مردم عزیز هرجا که زندگی میکنین همیشه کوله پشتی خودتون رو با خودتون میبرین. گاهی اوقات وقت آن است که زیپ پایین کوله را باز کنید و به آن فضا بدهید تا کوله پشتی را دوباره پر کند. ما بیش از 7 سال است که در تایلند (نزدیک چیانگ مای) زندگی می کنیم، به هلند برگشتیم، نه، هرگز، هرگز.

  8. تن می گوید

    خوب نه من اصلا ندارم اکنون حدود دوازده سال است که اینجا زندگی می کنم، سال های اول در بانکوک و اکنون در چیانگ مای. بیشتر آن دوره تنها زندگی می کنم و احساس خوشبختی می کنم. من قطعا هلند را به عنوان "خانه" احساس نمی کنم، برعکس تقریباً می گویم. بنابراین من اغلب به آنجا نمی آیم.
    من سالی یک بار به اروپا می روم، معمولاً در منطقه مدیترانه و در آنجا احساس می کنم همان طور که در تایلند احساس می کنم در خانه هستم. همچنین در جنوب شرقی آسیا زیاد سفر می کنم و گاهی اوقات می گویم بدن من جایی است که در آن احساس می کنم. در خانه، آسان است، زیرا من همیشه هر جا که می روم آن را با خودم می برم.

    • نیکو فرانسوی می گوید

      وقتی در اسپانیا هستید با من خوش آمدید.

  9. مارتین می گوید

    من حدود 7 ماه در سال به تایلند می روم و با دوست دخترم در کوه های نزدیک Nam noa هستم. هر بار که برمی گردم احساس می کنم دارم به خانه می آیم.

  10. گیرت آرایشگر می گوید

    من هنوز بین تایلند و سنگاپور رفت و آمد دارم. من می توانم در هر دو مکان از چیزهای خاصی قدردانی کنم، اما در هیچ یک از این موارد 100 درصد در خانه نیستم. من دوست دارم به بلژیک برگردم، اما دیگر آنجا هم در خانه نیستم. یا بهتر از آن: دیگر در خانه تنها نباشیم. از آنجایی که من به مدت 6 سال در ایالات متحده زندگی کردم، به طور کامل اروپایی بودم. من از دیدار بارسلونا و میلان به اندازه هامبورگ و خنت لذت می برم. اگر روزی تایلند را ترک کنم، شک دارم که به بلژیک بازگردم یا نه. اگر می توانستم روستایی را انتخاب کنم: پونته دی لیما یا مونته ایزولا. اگر باید یک شهر باشد، پس بدون شک هامبورگ. اما فعلاً تخلی نفسی تازه در کنار سنگاپور است. همسر، سگ، گربه من اینجا زندگی می کنند، اینجا می توانم در باغ کار کنم، نقاشی کنم. کتاب ها و سی دی های من اینجاست. در اینجا من در حال کار بر روی یک کاتالوگ عکس از وات ها در منطقه و پرندگان زیبا، مارها، مارمولک ها و همچنین از جوانان در کافه هستم. و همه اینها تخلی را خانه می کند

    • نیکو فرانسوی می گوید

      من دو بار به سنگاپور رفته ام و می توانم به شما بگویم، احساس خوبی داشتم. شهر زیبا، تمیز، کمترین جرم، مردمی صمیمی و هیچ گونه تبعیضی را احساس نکرده اند. می تواند بندر خانه من باشد.

  11. از پا افتادن می گوید

    تقریباً 4 سال است که به طور دائم در تایلند زندگی می کنم.
    انتقادات زیادی از کشور و تایلندی ها داشته باشید.
    اینجا هرگز احساس نمی کنم که در خانه هستم.
    اینکه چرا هنوز می خواهم اینجا زندگی کنم اغلب برای من یک راز است.
    می توان یک داستان طولانی در مورد این سوال نوشت. اما این خلاصه کوتاه آن است.

  12. کور ون کامپن می گوید

    اکثر نظرات قبلی افرادی هستند که در واقع اینجا زندگی نمی کنند.
    من فکر می کنم که گرینگو در مورد سوال هفته اش بیشتر معنی دارد. آیا در جایی که با آن هستید راضی هستید؟
    عاشق تایلندی یا خانواده شما زندگی می کند. البته نه برای 3 یا 6 ماه، بلکه برای کل سال.
    مهاجرانی که به تایلند آمدند و همه چیز را پشت سر گذاشتند و در واقع راهی برای بازگشت ندارند
    داشتن. برای خودم می توانم صادقانه اعتراف کنم که اینجا در کنار همسر و خانواده ام خوشحالم.
    هلند کشور من باقی می ماند. هر 2 سال یکبار همیشه با همسرم به تعطیلات می روم
    هلند، دیدار با دوستان و خانواده معدودی که باقی مانده اند بسیار عالی است.
    کشور زیبای من که در آن همه چیز به زیبایی تمیز است و می توانید بدون احساس استرس در جاده رانندگی کنید. آب و هوا و منافع مالی در نهایت برای من مهم بود...
    پس از گذشت بیش از 10 سال از تایلند، آن مزایای مالی نیز از بین رفته است.فقط آب و هوا باقی مانده است.
    وقتی 71 ساله هستید، فقط باید با آن کنار بیایید. شما باید وقت خود را بگذرانید، هیچ بازگشتی وجود ندارد.
    کور ون کامپن

    • نیکو فرانسوی می گوید

      دلیلی که من (67 ساله) کشتی های پشت سرم را نسوزانم. در مورد من نیز صدق می کند، هیچ سود مالی، اما خورشید به وفور در دسترس است ...، در اسپانیا که در آن بیشتر زمان می مانیم. و ما می توانیم در هر زمان در خاک هلند در عرض 2,5 ساعت با قیمت مناسب باشیم. علاوه بر این، فرزندان من به راحتی می توانند یک هفته یا بیشتر به آنجا بیایند. بنابراین من هرگز 100 درصد نقل مکان نمی کنم، نه به اسپانیا و نه به تایلند یا هر جای دیگری. من معتقدم بهترین را از هر دو "جهان" با زنی از جهان سوم خود، تایلند، انتخاب کردم.

  13. ویلکو می گوید

    ممکن است فردی احساس کند که آواره شده است؟
    دیگر در هیچ کجا احساس نمی کنید که در خانه هستید.

  14. اریک بکی می گوید

    بعد از 28 سال اقامت در خارج از هلند، احساس می‌کنم در یک کشور خارجی هستم، وقتی هر سال چند هفته را در آنجا سپری می‌کنم تا بچه‌ها، خانواده و دوستانم را ملاقات کنم. من از ادامه حفظ این تماس ها قدردانی می کنم، اما در غیر این صورت من با هلند کاری ندارم و بنابراین در آنجا احساس نمی کنم که در خانه ام هستم. من از بسیاری از افرادی که در آنجا زندگی می کنند می شنوم که در سال های اخیر بهتر نشده است.

    پس از بیش از ده سال هنوز از اقامتم در تایلند لذت می برم. من آن را به عنوان کشوری در حال رشد با آینده ای که در آن اوضاع فقط می تواند بهتر شود، مثبت می بینم. من آن را به عنوان یک چیز مثبت تجربه می کنم که بسیاری از جوانان در اطراف من زندگی می کنند، برخلاف هلند که در حال پیر شدن، غمگین شدن و فقیر شدن است. با زندگی در قلب بانکوک، فکر می‌کنم دیدن این که چگونه شهری مانند بانکوک با ساختمان‌های جدید و زیبای بسیاری به رشد مثبت خود ادامه می‌دهد، عالی است. زیرساخت های جدید و غیره البته من هم مشکلاتی می بینم و خودم هم گاهی اوقات مشکل دارم چون واقعاً به زبان مسلط نیستم اما در کل واقعاً خانه من شده است.

  15. پیتر می گوید

    کاملا با استیکمن موافقم..

  16. خونبرام می گوید

    بله سوال قشنگیه
    برای من، پس از بیش از 50 سال زندگی در NL و اکنون 6 سال در اینجا، این احساس را دارم که در کشور اشتباهی متولد شده ام.
    بله، البته، خاطرات nl. و چند قطعه خوب از زمین و مکان. بچه های آنجا و چند دوست خوب.
    اما به خاطر آن خواب را از دست ندهید، چه رسد به دلتنگی.
    در روز دوم که برای اولین بار به اینجا آمدم، آوریل 2009، 43 درجه، و از WAT Pho در بانکوک بازدید کردم، با یک راهب آشنا شدم که در آن زمان 91 ساله بود.
    او چندین بار "به صورت حرفه ای" به آمستردام رفته بود.
    یک ساعت روی پله های WAT صحبت کردیم.
    بعد از یک ساعت آن مرد بیشتر از بسیاری از آشنایان در مورد من می دانست.
    در پایان یک بودا کوچک برنزی به من داد. رایگان. او می گوید: "آقا شما تایلندی هستید"

    در فکر بله. و...به طور تصادفی شجره نامه ام را دیدم و دیدم که ریشه هایم در کرالینگن (نزدیک روتردام) است و...... در همین فاصله دور... مادر پدربزرگم یک... تایلندی بود.

    بله این خانه من است، از هر نظر. شاد با خانواده، هر روز!
    البته من چیزهایی را هم می بینم که خوب نیست و دیگر دیدگاه ها و علایق نسل جوان.
    همسر من معلم دبیرستان است، بنابراین شما در این مورد زیاد می شنوید و می بینید.

    اما زندگی اساسی که در اینجا استاندارد است، در انجام دادن و فکر کردن، انسان را شاد می کند.
    همه چیزهای دیگر در خدمت یا تابع آن هستند.

    کشوری با قوانین به عنوان موضوع اصلی، جمعیتی ناراضی ایجاد می کند و به عنوان یک جامعه محکوم به شکست است.

    این دلیل اصلی این است که چرا اینجا خانه من است.

    یک فرد بسیار خوشحال با خانواده اش در آیسان.

    خونبرام.

  17. برام سیام می گوید

    تایلند خانه دوم من است. هلند همیشه خانه اول خواهد بود، بالاخره طبق پاسپورت من یک هلندی هستم و حتی اگر بخواهم نمی توانم تایلندی شوم، زیرا تایلندی ها به سادگی این را نمی خواهند.
    من تایلندی صحبت می کنم اما البته نه تایلندی. من هنوز حقوق بازنشستگی دولتی دریافت نمی کنم، اما برای کسانی که الان آن را دریافت می کنند در هلند حق بیمه می پردازم. به عنوان مثال، من به زودی از هلندی‌هایی که کار خواهند کرد، مستمری دولتی دریافت خواهم کرد. تایلندی ها این را به من نمی دهند. اگر من در تایلند درگیری داشته باشم، پیشاپیش اشتباه می کنم، زیرا من تایلندی نیستم و بنابراین نمی توانم درست باشم و مطمئناً چنین نیست.
    بنابراین من در تایلند احساس خانه نمی کنم، اما هنوز دوست دارم به آنجا بیایم. به جای بسیاری از کشورهای دیگر. من در اینجا احساس می‌کنم مهمان خوش‌آمدی هستم و معمولاً با من اینطور رفتار می‌شود، تا زمانی که از دردسر دور باشم، که تا به حال به خوبی انجام شده است.
    وسوسه انگیز است که بگوییم "خانه جایی است که قلب است"، سپس می تواند به طور منظم تایلند باشد، اما خانه معمولا جایی است که گهواره شما بوده است.

  18. کریستین اچ می گوید

    قبل از نقل مکان به تایلند - اکنون تقریباً 14 سال پیش - من این کشور را به مدت 9 سال می شناختم و در شمال شرقی تایلند، میانه و جنوب تعطیلات داشتم. من مزایا و معایب زندگی در هلند را با مزایا و معایب زندگی در تایلند سنجیدم. تعادل به نفع تایلند تغییر کرد. در 3 سال و نیم اول باید ایده‌هایم را در مورد تایلند تنظیم می‌کردم، برخی چیزها را خیلی مثبت ارزیابی کرده بودم.
    اما پس از 14 سال من نمی خواهم به هلند برگردم، حداکثر برای چند هفته در سال برای دیدار با خانواده و دوستان. اما مردم کم کم ترک تحصیل می کنند، به طوری که میل به رفتن کم می شود.
    من اینجا با خانواده ام در روستایی بین چا-ام و هوا هین احساس خوشبختی می کنم.

  19. دانزیگ می گوید

    احساس در خانه بودن در جایی ارتباط جدایی ناپذیری با زندگی در جایی ندارد. من دو یا سه بار در سال برای تعطیلات به تایلند می روم و هر بار که در Suvarnabhumi فرود می آیم احساس می کنم به زمین آشنا برگشته ام. مثل اینکه برای من به خانه می آید سپس وقتی از اتوبوس در پاتایا در خیابان سوخومویت پیاده می شوم، یا وارد میدان مقابل CS Pattani در پاتانی می شوم، دیگر از تنش رنج نمی برم زیرا نمی دانم چه انتظاری دارم، اما احساس امنیت و آرامش می کنم.

    اما با این وجود همیشه فرنگ خواهم ماند و به اولین کسی که بخواهد اعلام می کنم که اهل هلند هستم. من اصلا از این کار خجالت نمی کشم!

  20. جان چیانگ رای می گوید

    تفاوت زیادی بین مهاجرانی که هر روز توسط فارنگ‌ها احاطه می‌شوند، مانند بانکوک، پاتایا، یا پوکت، یا مهاجری که به تنهایی در روستایی در میان جمعیت تایلند زندگی می‌کند، وجود دارد.
    اگر کسی صادق باشد، باید اعتراف کند که مثلاً پاتایا ربطی به تایلند ندارد و همین امر را می توان در بخش هایی از پوکت نیز یافت. اگر اکنون فرنگی را از این مکان‌های توریستی به روستایی در مثلاً آیسان منتقل کنید، جایی که او هر روز با زندگی بی‌نظیر تایلند در تماس است، پاسخ به این سؤال که آیا او این خانه را می‌نامد اغلب متفاوت است. حتی اگر تایلندی صحبت کنید، به سرعت متوجه می‌شوید که بیشتر مکالمات با روستاییان بسیار سطحی است و می‌توانم تصور کنم که این مکالمات در درازمدت به احساس خانه کمک نمی‌کند. طرز فکر و زندگی متفاوت، که مطمئناً نمی‌خواهم آن را در اینجا محکوم کنم، همچنین مستلزم سازگاری زیادی از جانب فردی است که از فرهنگ متفاوتی آمده است، در حالی که کسی که کم می‌بیند چیزی نمی‌پرسد و مطمئناً عاشق تایلندی است. ویسکی سودمند است. من تایلند و مردمش را دوست دارم، اما در درازمدت دلم برای چیزی تنگ می‌شود که شخصاً آن را پیدا نمی‌کنم و ممکن است به آن "خانه" گفته شود.

  21. پیتر می گوید

    من 20 سال است که برای مدت کوتاه یا طولانی به تایلند می آیم .... از سال 2012 به طور دائم در اینجا زندگی می کنم اما هرگز خانه خود را در هلند نمی فروشم زیرا هنوز این احساس را دارم که اگر روزی شروع به مبارزه کنم یا حتی بدتر از آن من همیشه به خانه می‌روم می‌توانم به جایی بروم که همه به زبان من صحبت می‌کنند، پزشکانی که هلندی صحبت می‌کنند و من نیز اقوام زیادی دارم.
    البته من عاشق تایلند، آب و هوا، مردم، ماجراجویی هستم، اما هرگز "خانه" واقعی من نخواهد بود، زیرا من بیش از حد یک هلندی در قلب و روح هستم.. قبلاً جایی که کلاه من آنجا آویزان است فریاد می زدم. من در خانه هستم اما این فقط برای هلند صدق می کند
    پیتر

  22. NicoB می گوید

    این یک سوال جالب است، سوالی که به هر کس این فرصت را می دهد تا از دیدگاه خود پاسخ دهد.
    بله، تایلند اکنون خانه من است، من 15 سال است که به طور منظم در تایلند هستم، تقریباً 4 سال است که به طور دائم در آنجا زندگی می کنم، تمایلی به بازدید از هلند ندارم، آنچه را که در خانه داشتم اکنون اینجا دارم، شریک زندگیم، خانه، باغ، ماشین، گاما اکنون به نام خانه جهانی، امکانات، پزشک، دندانپزشک، بیمارستان، هر چه در خانه داشتم، با آن احساس خوبی دارم.
    در محیط من و جاهای دیگر در تایلند احساس راحتی کنید، به راحتی با تایلندی ارتباط برقرار کنید، با همکارم سازگار شوید، به راحتی با هم تماس برقرار کنید، همچنین به خودتان بستگی زیادی دارد که آیا به خودتان این فرصت را می دهید که احساس کنید در خانه هستید.
    جایی که در آن بزرگ شدم، بهترین خاطرات را از آن دارم، آنها هر از گاهی برمی گردند، این هم حس خیلی خوبی به من می دهد، آیا آنجا بیشتر از تایلند احساس می کنم در خانه هستم؟
    نه، آن را به این شکل تجربه نکن، زمانی که من در آنجا زندگی می‌کردم احساس می‌کردم در خانه‌ام آنجا هستم، اگر دوباره آنجا زندگی می‌کردم دوباره آنجا احساس می‌کردم که در خانه هستم، اما اینطور نیست، تایلند اکنون خانه من است، بلکه زندگی کنم. اینجا تایلند، من کاملا از آن راضی هستم.
    من نمی خواهم چیز زیادی علیه هلند بگویم، اما من نسبت به آن بیزاری پیدا کرده ام، کمانچه زدن، قلع و قمع کردن در زمینه سیاسی، به هم نمی خورد، شعار همسطح سازی است، نه، از دور به آن نگاه کنید و فکر کن، خوشحالم که دیگر با آن کاری ندارم.
    NicoB

  23. لین می گوید

    شاید به سن مربوط باشد که خانه شما اینجاست یا در NL؟
    من الان 2 سال است که در کورات زندگی می کنم، الان 55 سال دارم، از 10 سالگی تا 20 سالگی کودکی فوق العاده سرگرم کننده ای داشتم.
    من قبلاً در 10 سالگی ماشین می‌رفتم، موتور سواری می‌کردم.
    حتی شرارت در آن زمان بدون مجازات باقی می ماند.
    در Kattendijke بود که احساس کردم در خانه هستم، مانند ماهی در آب.
    بعد از تولد 20 سالگی ام هیچ جا احساس نکردم که در خانه هستم.
    الان در کورات احساس می کنم در خانه هستم، شروع کردم به تکرار جوانی ام، اینجا همه چیز ممکن نیست، اما خیلی چیزها ممکن است، دوباره در حال قلع و قمع هستم، مدتی بدون کلاه ایمنی دوچرخه سواری می کنم، مشکلی نیست، همچنین در ماشین در جاده اصلی می توانم شتاب بگیرم، بلیط پارکینگ را به شخص دیگری که هنوز 3 ساعت زمان پارک پولی در آن دارد، با 60 یورو جریمه بدهم، که واقعا شلوارم را پایین می آورد!
    نه، پس زندگی اینجا فوق العاده سرگرم کننده است، من از قبل می دانم، من اینجا خواهم مرد.

  24. جوزف پسر می گوید

    البته انتظار داشتم واکنش های مثبت زیادی از سوی افرادی که به طور دائم در تایلند مستقر شده اند، داشته باشند. با این حال، من نمی فهمم که چرا بسیاری همیشه از هلند، یکی از مرفه ترین کشورهای جهان انتقاد می کنند. معمولاً در فصل زمستان با لذت به تایلند می آیند اما برای هیچ چیزی نمی خواهند در آنجا زندگی کنند. کشور زیبا؟ از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور را خوب بشناسید، اما برای من کشورهای بسیار زیباتری وجود دارد. از نظر اقتصادی خوبه؟ مرا نخندان. بله با حساب بانکی پر شده یا مستمری خوب. بسیاری از مهاجرانی که در هلند کاری ندارند، احساس می کنند در تایلند میلیونر هستند و مهم هستند. تایلندی متوسط ​​آن را آسان ندارد. اجتماعی؟ اگر می خواهید عینک های رنگی را بردارید، خوب به اطراف خود نگاه کنید، به نتیجه خواهید رسید. تایلند هنوز راه بسیار زیادی در پیش دارد تا بتواند حتی در زمینه اجتماعی و اقتصادی به هلند بدخلق نزدیک شود.

    • کومه می گوید

      اقتصاد در تایلند و آسیا به طور کلی قوی تر در حال توسعه است. اتحادیه اروپا در 10 سال آینده دچار هرج و مرج خواهد شد آسیا در حال رشد است اروپا در حال کوچک شدن است.
      در مورد اجتماعی بودن. پس شما جای دیگری بوده اید من سالهاست که به تایلند می آیم. مردم تایلند نسبت به ما مردم هلند بسیار محترم تر از یکدیگر هستند. تایلندی ها هیچ شکایت یا نگرانی نمی شناسند... تایلندی ها بیشتر از آنچه که برای ما اتفاق می افتد شوکه شده اند تا آن را بپذیرند. نه، تایلند خانه من است، بگذارید اینطور بگوییم، تمام آسیا حالم را خوب می کند. هلند و اروپا.. دیگه نیست! دیگر برای من هلند نیست!

  25. GER می گوید

    بعد از بیش از 50 سال زندگی در هلند، چهار سال پیش عازم تایلند شدم، با همسر تایلندی ام در بانکوک زندگی می کنم، اصلا دلم برای هلند تنگ نمی شود، اگر سالی یک بار به مدت 2 هفته به هلند بروم. ، خوشحالم که می توانم دوباره به بانکوک برگردم، اگر برای مدت کوتاهی برای تجارت به چین یا هنگ کنگ برویم، همین امر صدق می کند، پس خوشحالم که به بانکوک برگشتم.

  26. من. می گوید

    خوب گفتی برام، پس هلند فقط "کوچک" است، من همچنین تجربیات بسیار خوب و دلپذیری با "de Isaan" و حتی ازدواج در سال آینده دارم. من هرگز تایلندی نمی شوم، اما این لازم نیست، احترام و درک یکدیگر چیزی است که در مورد آن است و خوشبختانه این اساس است.

  27. جک اس می گوید

    من از سال 2012 در تایلند زندگی می کنم. قبل از آن به خاطر حرفه ام اغلب به اینجا می آمدم. همه جا احساس می کردم که در خانه هستم، زیرا تقریباً همیشه در همان هتل ها می ماندم. این حس خوبی به شما دست داد، زیرا شما جایی داشتید که می شناختید.
    من همکارانی داشتم که از مکان‌هایی که پرواز می‌کردند «انصراف دادند». سعی کردم تا آنجا که ممکن است به همان مکان ها پرواز کنم. بنابراین من کمتر مکان های مختلف را دیدم، اما قبل از آن مکان هایی را که بازدید می کردم بهتر می شناختم.
    حالا که اینجا در تایلند هستم، نزدیک به دو سال است که هواپیمای داخل آن ندیده ام. و من آن را از دست نمی دهم. من هنوز تایلند را به عنوان یک پس‌زمینه خوب و جایی که می‌توانم تقریباً هر چیزی را که نیاز دارم به دست بیاورم، می‌بینم. من در خانه خودمان بین مزارع آناناس احساس می کنم. اما وقتی به شهری مثل هواهین می روم، جایی که خارجی های زیادی می آیند، احساس خفگی می کنم و می خواهم بروم. اگرچه من دوست دارم هر از گاهی با خارجی های دیگر صحبت کنم، اما می خواهم تا حد امکان کمتر با آنها برخورد کنم.
    من می‌توانم در ژاپن به همان اندازه که در تایلند احساس «در خانه» دارم، احساس کنم. شما به سادگی نمی توانید از هم جدا شوید و به مرکزی نیاز دارید که بتوانید وسایل خود را در آن جا بگذارید. که اکنون تبدیل به تایلند شده است.
    من تابعیت ندارم و نمی خواهم باشم. اما من اینجا احساس خوبی دارم و در جایم بهتر از آن چیزی که در هلند پیدا می کنم.
    من کاملا با گرینگو موافقم: خانه، خانواده (در این مورد من و دوست دخترم) مرکز و خانه ماست).

  28. نیکو فرانسوی می گوید

    خانه مکان/خانه ای است که قلب شما در آن نهفته است. این می تواند هر جایی باشد. برای من این مکان / خانه ای نیست که در آن متولد و بزرگ شدم. حتی جایی که خانواده یا دوستانم زندگی می کنند. آن مکان/خانه ای است که در آن احساس شادی و خوشحالی می کنم. این مکان/خانه ای است که دوست دارم دوباره به آنجا بروم، حتی اگر سفر سالانه خود را به تایلند انجام داده باشم. و اگر بتوانم آن مکان/خانه را با خانواده‌ام به اشتراک بگذارم، پس خوشحالم و احساس می‌کنم دوچندان در خانه هستم. برای من که زیر آفتاب اسپانیایی است. خانه شرق غربی بهترین است.

  29. مونت می گوید

    هلند خانه من است. تایلند برای زندگی خوب است. اما دولت با فرنگ به عنوان یک خارجی رفتار می کرد. که همیشه همینطور خواهد بود، در هلند اینطور نیست. مردم همیشه درگیر مسائل ویزا هستند و آنجا سود می برند. تنها چیزی که اینجا گرم است و شما می توانید بیرون بنشینید.اما 8 ماه از 1 سال هوا خیلی گرم است. و خود کشور 1 آشفتگی آشفته است.. بنابراین برای چند ماه در سال خوب است. می توانید گرم کنید. خودت در برابر سرما اما نه در برابر گرما. و پشه ها مشکل بزرگی هستند. که همیشه مورد توجه قرار می گیرد..

  30. نر می گوید

    جوزف کاملا حق با شماست در همه چیز. اگر عینک خود را بردارید. و وقتی به اطراف نگاه می‌کنی دقیقاً می‌بینی که چه می‌گویی، حیف است که کشور به نخبگان و فقیر تقسیم شده است، حتی آب آشامیدنی مناسبی از شیر آب بیرون نمی‌آید. همه زباله ها اینجا سوزانده می شوند. اینجا هیچ زیرساختی وجود ندارد. بسیاری از خارجی ها هر روز شگفت زده می شوند. به شیوه ای که مردم در تایلند زندگی می کنند. آلودگی هوا در بسیاری از شهرها بسیار زیاد است. هلند همیشه خانه من باقی خواهد ماند. در حال حاضر بسیاری از فرنگ ها هستند که اکنون به عقب برمی گردند، زیرا آنها برای زندگی در تایلند خیلی کم دارند... من با حمام خیلی بلند

  31. سیام سیم می گوید

    به عنوان یک عشایر دیجیتال، مفهوم خانه برای من ارزش چندانی ندارد. من دوست دارم سفر کنم و کشف کنم. ترجیح می دهم محل اقامتم را به عنوان سکوی پرشی به سوی ناشناخته ها ببینم. و تا آنجا که به من مربوط می شود، من به تازگی از قسمت شمال غربی به بخش جنوب شرقی اوراسیا نقل مکان کردم، زیرا اکنون آن قسمت اول را می دانم.
    وقتی پیر شدم و دیگر خیلی مناسب نباشم، ممکن است تغییر کند.

  32. theos می گوید

    من اکنون تقریباً 80 سال دارم و از اوایل دهه 70 اینجا زندگی می کنم و بله، تایلند را "خانه" خود می دانم. من هرگز به آن کشور NL نمی آیم و آن را از دست نده. اگرچه، اینجا در تایلند نیز قوانین بیشتر و بیشتری وجود دارد، که حیف است، ببینید چگونه ادامه می یابد. وقتی در سال 1970 به اینجا آمدم همه چیز ممکن بود، سیگار کشیدن در سینما و خرید آبجو در طول فیلم، زیرسیگاری روی صندلی‌های اتوبوس و پف کردن و نوشیدن آبجو. هیچ محدودیت سرعتی در جاده وجود نداشت، ویزا در مهاجرت در Soi Suan Plu تمدید شد، زمان بسته شدن برای بارها و مغازه ها وجود نداشت و آنها 7 روز در هفته، روز و شب باز بودند.
    من از یک کشور-NL- آمدم که به دلیل بازی فوتبال در خیابان جریمه شدم و در پارک ها تابلوهایی با نوشته "راه رفتن روی چمن ممنوع است" وجود داشت. اتفاقاً همه چیز ممنوع بود و هنوز هم ممنوع است. من همیشه پیدا می کنم. دلایل بیشتری وجود دارد، اما بعد تبدیل به یک کتاب می شود. تایلند همیشه "خانه" من است و خواهد بود

  33. کریس می گوید

    اکنون تقریباً 9 سال است که به طور تمام وقت در تایلند زندگی و کار می کنید.
    پدرم (که چند بار به خاطر کارش در سازمان امور مالیاتی و گمرک نقل مکان کرد) همیشه می‌گفت: «هرجا کار توست، وطن توست. و همه جا نان می پزند».
    من همیشه آن را حفظ کرده ام.

  34. افزودنی ریه می گوید

    من مدت زیادی است که به عنوان یک فرد مجرد در یک روستای کوچک در اواسط جنوب تایلند، نه چندان دور از دریا زندگی می کنم، اگرچه واقعاً به دریا نیاز ندارم. هیچ فرنگ دیگری در 20 کیلومتری من وجود ندارد. اینجا یک زندگی ساده، شاد و آرام داشته باشید. دلتنگی برای بیگی، نه، اصلا. من فقط در صورتی به آنجا می روم که واقعاً مجبور باشم آنجا باشم تا در اسرع وقت به "خانه" خود برگردم. حتی یک کلمه بد هم در مورد بلژیک نمی شنوید، من جوانی زیبا و بی دغدغه در آنجا داشتم و یک حرفه حرفه ای عالی. من به دلایل حرفه ای زیاد سفر کرده ام و در تایلند گیر کردم... از زمانی که پدر و مادرم فوت کرده اند در تایلند زندگی می کنم و یک دقیقه هم پشیمان نیستم. من تماس های خوب، هرچند بسیار سطحی، با مردم محلی دارم. من عمیقاً متوجه هستم که هرگز یکی از آنها نخواهم شد و این هدف من نیست. من از هر روز اینجا لذت می برم، آفتاب روی شانه هایم از قبل خوشحالم می کند. موتور سواری در منظره زیبا، مردم برایم دست تکان می دهند، همه اینها حس خوبی به من می دهد. وقتی بیرون می‌روم، که مرتباً اتفاق می‌افتد، به هوآهین، کوه سامویی، اوبون راتچاتانی... یا هر جای دیگری در تایلند، وقتی به دهکده‌ام برمی‌گردم و به «خانه» خودم می‌رسم، همیشه خوشحال می‌شوم. خواب.
    هر کس این را به روش خود احساس می کند، همه نمی توانند به راحتی در جایی به یک شکل احساس کنند که در خانه هستند. من باهاش ​​مشکلی نداشتم و ندارم…. خانه من جایی است که….. استلا یا الان لئو است.

    افزودنی ریه

  35. رول می گوید

    سؤال خوبی است، اما مهمتر از همه سؤالی است که باید در مورد خود فکر کنید.
    همچنین لازم به ذکر است که من هلندی هستم و همیشه خواهم بود و با وجود اینکه اینجا در تایلند زندگی می کنم، هلند همیشه کشور من بوده و خواهد بود.

    به طور تصادفی در سال 2005 وارد تایلند شدم، حتی نمی دانستم دقیقاً کجاست، من مشغول مهاجرت به روسیه، در دریای سیاه بودم. قبلاً به مدت 5 سال با کمپر از تمام روسیه عبور کرده بود، در واقع کل بلوک شرق.

    اما خوب پس از آن یک معرفی به تایلند در سال 2005، 3 هفته، یک هفته در بانکوک، پاتایا و کوه چانگ، من یک ایده جهانی از این که کشور چیست، به ویژه فرهنگ و مردم داشتم.
    هنگامی که به NL برمی گردید، شروع به فکر کردن در مورد گزینه های دیگر برای زندگی می کنید.
    متاسفم برای همه کسانی که به روس ها فکر نمی کنند، شما روس ها را اینجا در خود کشور نمی بینید و مردم روسیه با آنها متفاوت هستند. مانند بسیاری از خارجی ها در هلند، به کشور مبدا بروید و تصویر کاملاً متفاوتی از آن افراد خواهید داشت.

    در سال 2005 برای بار دوم به تایلند، در حال حاضر کمی طولانی تر، حتی با ویزای سالانه. می خواستم تایلند را بهتر بشناسم، فرهنگ را بهتر بچشم و برای زندگی در اینجا چه کاری می توانم یا باید انجام دهم.
    فقط برای روشن شدن، من در روسیه به خوبی پیشرفت کرده بودم و در حدود 100 متری دریای سیاه مستقر می شدم. یک ویزای 3 ساله برای روسیه دریافت کرده بود، منحصر به فرد. بنابراین همه چیز در واقع خوب است.
    بنابراین تایلند باید می توانست بیشتر به من پیشنهاد دهد و پس از آن من در مورد زنان صحبت نمی کنم، من جوان بودم و هنوز هم هستم، اگرچه به اندازه یک فرد 75 ساله ساعت ها کار کرده ام، بنابراین این آثار قابل پاک شدن نیستند، اما آنها هنوز به زندگی جوان شما اضافه شده است.

    آپارتمانی در Jomtien اجاره کرده اید، هر روز صبح زود روی دریا قدم می زنید، شگفت انگیز است که ببینید تایلندی ها چگونه کار می کنند تا ساحل را تمیز کنند، صندلی ها را زمین بگذارند و چترها را بگذارند. سپس به تدریج با مردم محلی تایلندی تماس می گیرید، آنچه که همه آنها باید برای کمی پول انجام دهند، برای چه چیزی باید بپردازند…………. بله، من آن را نمی نویسم، اما این باعث نمی شود که من خوب باشم، اگرچه شما آن را در هلند نیز دارید، حتی بیشتر از اینجا که هنوز فکر می کنم، اما تقریباً نامرئی، نظرسنجی های زیادی را که انجام شده است را ببینید. چرخ دستی ها در NL حتی سریعتر از اینجا می چرخند.
    اما به دلیل تماس با محلی تایلندی، من قبلاً در اینجا احساس بهتری داشتم، با دمای خوب در تمام طول سال، گاهی اوقات کمی بیش از حد گرم. اجازه بدهید خودم را معرفی کنم، 1 سال قبل از آن هنوز در فلات سیبری با دمای 55- درجه اسکی می کردم. این حدود به سردی -10 با باد شمالی در شمال شمالی است.
    روس‌ها گرمایش شهری دارند و در زمستان همه پنجره‌ها باز هستند، زیرا نمی‌توانند دما را تغییر دهند، فقط پوچ است. من کاری که پوتین در حال حاضر انجام می دهد را تایید نمی کنم، اما او کارهای زیادی برای مردم محلی انجام داده است و همچنین همه چیزهایی را که برای مردم مقرون به صرفه است، مانند انرژی و مراقبت های بهداشتی رایگان، حفظ کرده است. بنابراین این پنجره های باز به سادگی هیچ هزینه ای برای مردم ندارد.

    به تدریج اینجا در تایلند احساس بهتری داشتم، در آن زمان اطلاعات زیادی جمع آوری کردم که قوانین تایلند را بهتر از هر وکیلی در تایلند در زمینه های خاص می دانستم.
    من قبلاً تصمیم گرفته بودم که شرکتی راه اندازی کنم تا بعداً در آن خانه بخرم. هنوز تصمیم نداشتم برای همیشه در اینجا زندگی کنم اما آپارتمان را دوست نداشتم و این هرگز مرا راضی نمی کرد.

    آوریل 2006 بازگشت به NL، سپس به روسیه و تنها در آنجا تصمیم گرفتم، من به تایلند برمی گردم.
    عامل تعیین کننده در زبان بود، بسیاری از جوانان روسی می توانند انگلیسی معقول صحبت کنند، قدیمی ها آلمانی معقول، اما همه چیز در این بین، بنابراین نسل من فقط زبان مادری آنهاست.

    در ماه مه 2006 مجدداً از طریق تماس اینترنتی با مشاور املاک در مورد خرید خانه ای که قبلاً در NL تحت شرایطی خریداری شده بود، بلیطی برای رفتن به تایلند رزرو کرد. در بدو ورود همه چیز در 2 ساعت تنظیم شد و من خانه را خریده بودم، ساکنان 2 هفته فرصت داشتند تا جابجا شوند و بنابراین من مکان خود را داشتم.
    به دلیل تجربه ای که در سال 2005 و اوایل سال 2006 به دست آوردم، تصمیم گرفته بودم که همسر نخرم یا هر ماه برای بچه ها پول ارسال نکنم. بچه ها خوش آمدند اما همراه با مادر با من زندگی کنند و بعد من از آن مراقبت خواهم کرد.

    تصادفاً با 2 زن تایلندی در kissfood second road تماس گرفتم که تازه غذا خورده بودند و آنها از من دعوت کردند که دوباره با آنها غذا بخورم. من آن را رد کردم، شما بد فکر می کنید که کل صورتحساب را همانطور که اغلب اتفاق می افتد دریافت خواهید کرد. اما صحبت های سرگرم کننده خوب، انگلیسی خوب، آنها همچنین در همان صنعتی کار می کردند که من هنوز باید در NL انجام می دادم. یکی از دوستان از من پرسید که از 2 سوال، بله سخت و خطرناک، چه کسی را بیشتر دوست دارم. اما همانطور که عادت دارم صادقانه و صریح به آن پاسخ ساده ای دادم تا بتوانم همیشه از خودم محافظت کنم. با یک فنجان قهوه به آنها گفتم که در ساعت 20.00:XNUMX قرار ملاقاتی در سالن ماساژ دارم و به همین دلیل باید آنجا را ترک می کردم، بله او باور نمی کرد که چه نوع ماساژی و غیره. ، من می دانستم که خوب است. آنها رفتند، ماساژ هم دادند، اما البته بیشتر از همه متوجه شدند که من دروغ نگفته ام و همچنین یک ماساژ معمولی داشتم. پس شانس با من بود.
    برای آنها هم مشخص شده بود که من به یکی از آنها توجه خاصی دارم و این را مستقیماً گفته بودم. من گفته بودم که من واقعاً از آن چیز بسیار باریک خوشم نمی آید و آن یکی از دختر خودم خیلی کوچکتر به نظر می رسد، که اگر بخواهم به حیثیت خود احترام بگذارم مطلقاً نمی توانم این کار را انجام دهم. دخترم را نگه دار بعد از ماساژ آنها را به محل زندگی شان برگرداندم.

    روز بعد برای ناهار در دفتر آنها دعوت شدم که این کار را انجام دادم و بعد از آن بارها.
    من هم عصر بیرون رفتم، خانه من توسط هر دو مشاهده شد، بله تفاهم خوبی وجود داشت و بسیاری از موضوعات گفتگو به کار آنها و تجربه من در NL مربوط می شود. فقط با هر دو خوب کلیک کرد.
    بعد از 3 هفته، یک نفر پرسید که آیا می تواند با من زندگی کند زیرا هم اتاقی اش نقل مکان می کند و بنابراین هزینه ها برای او به تنهایی بسیار زیاد است. من با این درک که او خانه را کمی تمیز نگه داشته است، پاسخ مثبت دادم، اما بحث رابطه وجود نداشت.
    البته شما قبلاً فهمیده اید که نه تنها خانه مشترک بود، بلکه تختخواب نیز مشترک بود، در حالی که هنوز با احترام به یکدیگر آزادی کامل دارید.

    بعد از 1 ماه زندگی مشترک تبدیل به یک رابطه شد، یک رابطه طولانی مدت، دخترش بعد از 1 سال آمد پیش ما، مرا به عنوان بابا می بیند و می گوید. تقریباً 9 سال است که با هم، هنوز عاشق، هنوز هم قادر به صحبت کردن خوب، هنوز آزادی و اوه خیلی مهم است، او هرگز حسادت نمی کند، حتی اگر من با زن دیگری برقصم یا کمی معاشقه کنم، او تا به حال من را به اندازه کافی می شناسد. هرگز در مورد پول صحبت نمی شود، من به او کمک کردم تا خودش پولش را به دست آورد و برای من چیزی بسازد تا دخترش بتواند شروع خوبی داشته باشد.

    آنها بارها با او بوده اند، از جمله دخترش به هلند. مادرم همیشه در مورد زنان تایلندی به من هشدار می داد، مقالات کامل را از روزنامه ذخیره می کرد تا زمانی که در هلند بودم آنها را بخوانم. الان مادرم با دوست دخترم، بچه هام و خانواده های دیگر دیوانه است، آنها با هم در فیس بوک هستند و در آنجا خیلی با هم ارتباط برقرار می کنند.
    من هم بدون پرداخت پول و همه چیز جزو خانواده او شده ام، برای من فقط حیف است که به سختی می توانم تایلندی صحبت کنم، اما با چشم و حرکت با خانواده صحبت می کنم، آنها می بینند که حال خواهرشان خوب است و از فرزند او به خوبی مراقبت می شود. خانواده با قلبی گرم به من احترام می گذارند و این حس بسیار خوبی به من می دهد.

    بنابراین اکنون به این سوال برمی گردیم، تایلند خانه من است، گرینگو به خوبی می گوید، ما می توانیم اینجا با خانواده و دوستانمان خیلی خوب زندگی کنیم، اما هرگز وطن ما نخواهد بود، ریشه های ما آنجاست، شما نمی توانید ریشه ها را بدون اینکه چیزی بمیرد حرکت کنید. . در قلبم هلندی هستم و خواهم ماند و هرگز نخواهم گفت که برنمی گردم. اگر این کار را بکنم، با دوست دختر تایلندی ام می روم، زیرا مطمئناً، نمی خواهم او را از دست بدهم.

  36. خوشحال ماهی می گوید

    اکثر آنها پس از ایجاد امنیت مالی در بلژیک/هلند در اینجا احساس راحتی می کنند و بنابراین می توانند مانند خدا در فرانسه (تایلند) در اینجا زندگی کنند. بدون این اطمینان، احساس در خانه بودن در اینجا به سرعت محو خواهد شد و به سرعت خواهید دید که چقدر اینجا در این کشور مورد نیاز هستید. می‌خواهم بدانم که آیا شما در اینجا متولد شده‌اید و چشم‌انداز آینده یک تایلندی متوسط ​​را دارید، آیا اکثر مردم هنوز احساس می‌کنند که در خانه هستند یا دوست دارند به کشوری با چشم‌انداز بهتر مهاجرت کنند؟

  37. افزودنی ریه می گوید

    من با گفته هپیلویس موافقم: "پس از ایجاد امنیت مالی در هلند/بلژیک و بنابراین قادر به زندگی مانند خدا در فرانسه (تایلند)". با این حال، بدون این اطمینان، فکر نمی‌کنم مهاجرت به جایی برای ما خوب باشد، نه تایلند و نه جاهای دیگر. بدون منابع کافی، هیچ کس بیشتر از شبکه امنیت اجتماعی کشور خود احساس نمی کند که در خانه است.

    افزودنی ریه

  38. آرنولدز می گوید

    یازده سال پیش همسرم به NL آمد، او فکر می کرد همه فرنگ ها خوب و ثروتمند هستند.
    اکنون او باید با تبعیض، حسادت، حسادت و فقر دست و پنجه نرم کند.
    فرنگ در کشورش احساس "برتری" می کرد، اما اینجا در تایلند در تطبیق با قوانین، هنجارها و ارزش های ما مشکل دارند.
    من از سال 92 به تایلند می آیم و اینجا احساس می کنم که در خانه هستم.
    2 سال دیگر برای همیشه به تایلند خواهیم رفت.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم