این یک سوال برای کسانی است که اینجا می مانند و کسانی که در تعطیلات اینجا بودند. هر کجا که باشید و هر کجا که بروید، همیشه باید با چیزهای سرگرم کننده و کمتر سرگرم کننده سر و کار داشته باشید. که برای همه متفاوت خواهد بود. من در مورد تجربیات دیگران کنجکاو هستم.

اگر با هیچ تجربه ناخوشایندی مواجه نشده اید، باز هم ممکن است به موارد خوشایند اشاره کنید. اما فقط ذکر موارد مزاحم جایز نیست. ما قبلاً این را زیاد می شنویم. اینها قوانین بازی است.

بگذار گلوله را گاز بگیرم:

دو تجربه سرگرم کننده

  1. سالها پیش در چیانگ مای یک توک توک XNUMX باتی به هتل برگشتم. در راه خیلی با راننده گپ زدم: خانواده، سیاست و غیره. وقتی به هتل رسیدیم، او از قبول صد بات امتناع کرد «چون خیلی خوب صحبت کردیم».
  2. من یکبار با موتوسایم توقف کردم چون باک بنزین خالی بود. در راه رفتن به پمپ بنزین در یک کیلومتری، یک ماشین سه بار توقف کرد تا به من کمک کند.

دو تجربه ناخوشایند

  1. پدر سابقم با اطلاع پلیس قمار را اداره می کرد. او با وجود خواهش من و قولش که دیگر این کار را نکند، او همچنان به آنجا می برد.
  2. یک روز در رستورانی که مرتباً غذا می‌خوردیم، دیدم رسید که به زبان تایلندی نوشته شده بود، ظرفی داشت که نه سفارش داده بودیم و نه دریافت کرده بودیم. من مجبور به پرداخت نبودم اما عذرخواهی نکردم. اشتباه ممکن است رخ دهد. اما یک هفته بعد همان. این یک اشتباه نبود بلکه یک کلاهبرداری بود، مخصوصاً برای خارجی ها فکر می کنم.

وقتی به یافتن مثال فکر می کردم، تجربیات سرگرم کننده اکثریت بودند. من در یادآوری دومین تجربه ناخوشایند مشکل داشتم.

به من بگو: "دو تجربه لذت بخش و دو بدترین تجربه شما در تایلند کدامند؟"

38 پاسخ به "سوال هفته: "دو تجربه لذت بخش و دو بدترین تجربه شما در تایلند کدامند؟"

  1. Jo می گوید

    زیباترین تجربه من
    ** بیش از 25 سال پیش با همسرم آشنا شدم و هنوز با هم هستیم.
    ** دختر ناتنی ام که انگار یک پدر بیولوژیک مرا دوست دارد.

    بدترین تجربه من
    ** مادر من به شدت بیمار می شود، خوشبختانه هنوز به موقع در NL و نسبتاً سریع می میرد.
    ** پدرشوهرم به شدت مریض است، متأسفانه وقتی رسیدیم در کما است و بدون دخترش می میرد.
    (همسرم) هنوز می توانست با او صحبت کند.

  2. پترا می گوید

    ما حدود ده سال است که به تایلند می آییم و اولین باری که هنوز باید به پول بسیار زیادی که در یک تراس در بانکوک پرداخت می شود عادت کنید، این واقعاً اولین تجربه ما بود، پیشخدمت تمام راه را آمد تا ما را به ما بدهد. بازگشت پول، این اولین و یکی از چندین تجربه خوب ما بود.

  3. تن می گوید

    کشور و غذا دلپذیر است

    شخصیت تایلندی آزاردهنده است و اینکه دختران مجبورند برای جمع آوری پول برای خانواده وارد صنعت سکس شوند.

    • راب وی. می گوید

      شخصیت تایلندی؟ من نمی دانستم که تایلندی به عنوان یک محصول انبوه از خط مونتاژ خارج می شود. با فرض اینکه در اینجا در مورد آنچه رفتار رایج در نظر می گیرید (کلیشه سازی، ساده سازی واقعیت پیچیده تر) صحبت می کنید، 1-2 بیان این نوع رفتار چیست؟ لطفا آن را ملموس تر کنید.

  4. نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد می گوید

    تجارب خوب حداقل یک هتل 4 * خدمات خوب و صبحانه خوشمزه رزرو کنید
    حیف که تاکسی متر را روشن نمی کند و فقط وقتی که وحشی ترین شما مجبور است متر را روشن کند زن تایلندی خود تمیز شونده این کار نمی کند.
    همیشه در حال چانه زدن برای درگیر شدن است
    انتظارهای طولانی در فرودگاه در ورودی کنترل گذرنامه تایلند، خلاص شدن از شر لبخند غیرممکن است
    خوش آمدید یا همینطور

    • فنجه می گوید

      شاید پوست رنگ پریده و موهای بلوندم باشد، اما تا به حال همیشه کارمند گمرک مهربان و حتی گاهی با صحبت های اجتماعی و لبخند.

  5. لئو تی. می گوید

    لذت بخش ترین تجربه ها، تورهای متعدد من در تایلند با ماشین و هواپیما است، جایی که از آب و هوا و طبیعت زیبا لذت بردم و اوقات خوشی را در زیباترین سواحل گذراندم.
    در تایلند نیز همیشه شگفت زده می شوم زیرا هرگز تبعیض سنی را تجربه نکرده ام.
    به عنوان سومی، من می خواهم به غذاهای تایلندی و بوفه های گسترده در هتل ها و رستوران ها نیز اشاره کنم.

    بدترین تجربه من این بود که حداقل سه بار پول از من دزدیده شد و پولی که دو بار قرض داده شده بود پس داده نشد.
    علاوه بر این، در بسیاری از سفرهای ماشینی ام، اغلب توسط پلیس به دلیل تخلفات ادعایی با هدف مشارکت اجباری در "قوری" آنها متوقف شده ام.

  6. داریوش می گوید

    خیلی خوب بود که دوباره احساس جوانی کردم
    کمتر سرگرم کننده، فهمیدن اینکه من یک پیرمرد هستم
    به سلامتی

  7. لوک واندوییر می گوید

    خوب، غذا و بارها، به‌علاوه آب و هوای زمستانی ما.

    آزاردهنده، تقریباً همه چیز از آخرین کودتا. به همین دلیل است که من اکنون در کامبوج هستم. یک تسکین

  8. حداکثر می گوید

    زندگی دلپذیر (خانه شخصی) با عزیزترین دوستم. ارزش پول، 1000 بات واقعا چیز دیگری است. هوا اگرچه مارس، آوریل و می بسیار گرم است.
    سرگرمی. در بلژیک بعد از شش می توانید توپ را خالی کنید و حتی وارد روزنامه نخواهید شد، اینجا هر روز یک توپ است.

    من منفی فکر می کنم که هرگز موفق به انجام کاری نمی شوم. همه جا، بله همه جا، مدام NO HAVE را می شنوم. مثال‌های زیادی وجود دارد و نمی‌خواهم خواننده را با آن اذیت کنم.

    برای بقیه من جایگاه خود را پیدا کرده ام.

  9. راب وی. می گوید

    بهترین تجربیات آسان هستند. البته بهترین بخش این است که عشقم را آنجا ملاقات کردم. او تا اینجای کار زیباترین چیز زندگی من بوده است. اما اگر واقعاً باید یک تجربه باشد، اینها فقط دو مورد از چندین تجربه هستند:
    – محبت دوستان و خانواده عزیزم. در همیشه باز است، ما را برد و هنوز هم دوست دارم من را برای شام بیرون ببرم. آنها می گویند "راب، مای کرنگ جی (نا)، مالی دوست من است/بود، پس تو هم هستی". در حالی که با چنین مهربانی و سخاوتمندی خود را موظف می دانم که این لطف را جبران کنم. چنین استقبال گرمی فوق العاده است.
    - در یکی از اولین بازدیدهایم از تایلند، حتی یک کلمه تایلندی صحبت نکردم و نمی دانستم قیمت های معمولی برای یک محصول یا خدمات خاص چقدر است. گاری با قهوه دیدم و تشنه یک فنجان قهوه سرد بودم. با کمی تلاش مشخص کرد که من احساس قهوه یخی دارم، فروشنده این را فهمید. اما قیمت؟ مقادیر مختلفی روی سبد خرید وجود داشت، اما تمام متن ها به زبان تایلندی بود. من دو بیست نت حمام را تقدیم کردم. مرد به آرامی 1 اسکناس را کنار کشید و در حین صحبت سر تکان داد. اگر او بیشتر گرفته بود من متوجه نمی شدم. حالا این عجیب نیست که فریب نخوری، اما این ایده که آنها می توانستند این کار را انجام دهند و من را متقاعد نکرد که بیشتر مردم خوب هستند.

    تجربیات بد؟ سخت است، پس من واقعاً باید در مورد آن فکر کنم.
    - به عنوان یک بازدید کننده بی تجربه تایلند، در نزدیکی وات ساکت (کوه طلایی) به او نزدیک می شوند و پس از یک گفتگوی کوتاه در مورد خودم، به من می گویند که روز بودا است و بنابراین توکتوک ها شما را با نرخ ویژه 40 تا 50 بین معابد رانندگی می کنند. بات البته تور معروف خیاط و الماس بود.
    - مجبور شدم هنگام بازدید از دوی سوتپ (چیانگ مای) در هنگام بازدید از دوی سوتپ (چیانگ مای) بهای خارجی را بپردازم، همراه با تراکم، نه تنها برای گردشگر بودن، بلکه برای کسب سود. معمولاً من به طور خود به خود چیزی به معبد اهدا می کنم، اما اگر آنها مرا به عنوان یک گاو نقدی ببینند، می توانند به درخت بروند. به من توهین شد و رفتم و هیچ گونه سخاوت و احترامی از من نشد. برای من هم اینطور نبود.

  10. l.سایز کم می گوید

    بدترین تجربه: مالک پارک غیرقابل اعتماد سنترال پارک تپه (پاتایا) به همراه وکیل مشابه
    کن، که امکان خرید خانه تحت اشغال من را فراهم کرد. دعوا از سال 2013 تاکنون.

    تجربه مثبت: می‌توانید در هر زمانی از روز/عصر بدون اینکه فکر کنید که آیا باید کت یا چتر بردارید، آنجا را ترک کنید. هنگام استراحت در ساحل از نوشیدنی لذت ببرید. در برخی از رستوران ها (معمولی) از شما استقبال گرمی می شود و آنها از قبل می دانند نوشیدنی مورد علاقه شما چیست. حتی گاهی تخفیف هم با وجود فصل، چون بیشتر می آیی!

  11. لئو بوسینک می گوید

    من نمی توانم درباره دو بهترین تجربه و دو بدترین تجربه انتخاب کنم.
    به طور کلی، من از اقتصاد 24 ساعته، مکان های زیاد برای خوردن و نوشیدن، طبیعت راحت و دوستانه مردم اینجا در آیسان (من در اودون زندگی می کنم)، آب و هوای مطبوع (به جز در ماه های بسیار گرم) قدردانی می کنم. در ماه مارس / آوریل / مه)، تایلندی ها هیچ چیزی را برنامه ریزی نمی کنند (آنها می بینند که فردا چه خواهد شد، به این ترتیب آنها از استرس رنج نمی برند) و اجازه نمی دهند شکست آنها را فریب دهد.
    چیزهای کمتر خوشایند!!!. اگر باید به یکی اشاره کنم > ترافیک در تایلند و عدم کنترل کامل اجرای قانون. رانندگی در حالت مستی، سرعت غیرمجاز، رانندگی بدون کلاه ایمنی، پارک دوبل، چراغ قرمز و غیره. چکی وجود ندارد و اگر جریمه شود 60 درصد پول به جیب پلیس مربوطه می رود. چک های بیشتر (همچنین در عصر / شب)، مجازات های بسیار سخت تر (جریمه های سنگین) و وصول جریمه ها از طریق سیستمی که در آن جریمه ها از طریق پست در خانه تحویل داده می شود، به طوری که افسر پلیس دیگر نمی تواند پول چای را دریافت کند. .

  12. تئوورت می گوید

    زیباترین تجربه من

    ** بعد از یک شب بیرون رفتن در خیابان با همسر و دوست دخترم. بازگشت به هتل در Jomtien، ما می خواهیم یک نوشیدنی برای اتاق در 7-11 بنوشیم. در آن لحظه متوجه شدم که بورسیه ام را از دست داده ام.

    مستقیماً با حمام برگردید، به 2 گوگوس، اما چیزی پیدا نکردید. در سومین رقصنده گوگو به من گفت که کیفم پیدا شده و می توانم به هتل برگردم. وقتی به هتل رسیدم، همسرم به من گفت که شخصی به او مراجعه کرده و از او پرسیده است که آیا این عکس پاسپورت اوست.

    گفت بله، چون آن بعدازظهر درست کرده بودیم، این کیف شماست، وقتی از حمام پیاده شدم، از جیبم افتاده بود.
    معلوم شد رقصنده گوگو پسر عموی دوست تایلندی ماست.

    **بعد از پرداخت Bin of 1050 Bath. راه افتادیم و مردم دوان دوان دنبالمان آمدند که من به جای اسکناس 50 حمام 500 پول داده بودم.

    بدترین تجربه من

    ** پس سه سال پیش در کانتارالک اتفاقی برای من افتاد. من یک شب در هتل ساده محلی ماندم. لاکی شب را در "خانه پدری" با بچه ها می گذراند. بعد از ظهر در آن مکان قدم زدم و یک میان وعده برنج خوردم.

    سه جا آبجوی بزرگی خوردم و ناگهان احساس خستگی کردم و به هتلم رفتم. وقتی به آنجا رسیدم تصمیم گرفتم مستقیم به رختخواب بروم. فکر کردم مقداری بیش از حد نوشیدنی دارم. همانطور که در رختخواب دراز می کشم، می شنوم که کسی در خانه ام را به هم می زند.
    بلند می شوم و فکر می کنم هی لاکی برگشته و می خواهد در اولین واکنش را باز کند. اما ببینید که یک جاسوس در در است و از آن نگاه کنید.

    مردی را می‌بینم که روبه‌روی در به دیوار آویزان است و فکر می‌کنم این کسی است که در را اشتباه انتخاب کرده است. پس فریاد بزنید «اتاق دروغین» و به رختخواب برگردید. چند لحظه بعد دوباره صدای در را شنیدم. تپش می زنم و دوباره فریاد می زنم که اشتباه بود. این در نهایت چهار بار اتفاق می‌افتد، سپس تصمیم می‌گیرم زنجیر را روی در بگذارم و یک تخت خواب ببرم. چون خیلی دلم می خواهد بخوابم.

    صبح روز بعد لاکی می آید و می پرسد که آیا من خوب تنها خوابیده ام؟ حالا که گفتم چند مست سعی کرده بود وارد اتاق من شود.
    با این حال، وقتی بیرون می رویم، می بینیم که پلیس و عکاسان زیادی در پارکینگ حضور دارند. بعداً شنیدم که یک نفر به قتل رسیده است، بنابراین شما را برای لحظه ای ساکت می کند زیرا عاملان در خانه من بودند. بعداً متوجه می‌شوی که حتماً دو نفر بوده‌اند، چون آن کسی که من دیدم کنار دیوار ایستاده بود و پشت در نمی‌نشست. علاوه بر این، متوجه می شوید که شاید من مست بودم، زیرا از سه آبجو بسیار خسته شده بودم.
    اما بعد از این دیگر هرگز برای یک آبجو در شب به اینجا نرفتم. بعدها هم عجیب بود که هیچکس از پلیس از من چیزی نپرسید در حالی که من تنها مهمان بعد از این ماجرا بودم. اما همیشه با شما می‌ماند و شما حواس‌تان به آن است. اما ممکن است در هر جای دنیا برای شما اتفاق بیفتد.

    ** ما در هتلی در بانکوک بودیم و می خواستیم با دوست دخترمان چیزی بخوریم. ما تا به حال با توک توک رانندگی نکرده بودیم و راننده رستوران ماهی را می شناخت. او حاضر شد ما را با 60 بات به آنجا ببرد. حالا که یک غذای خوشمزه خوردیم، باید بگویم، در حالی که تقریباً یک خدمتکار شخصی داشتیم، که وقتی فقط یک جرعه خورده بودیم، نوشیدنی ما را دوباره پر می کرد.
    در هنگام پرداخت، صورتحساب برای استانداردهای تایلندی بسیار بالا بود. قیمت ها در هر 100 گرم ذکر شده است. به هر حال ما یک غذای خوب و یک عصر خوب داشتیم بنابراین شکایتی نداشتیم.
    با این حال، وقتی به سمت توکتوک خود راه می‌رویم، به دوست تایلندی‌مان گفته می‌شود که او اجازه سوار شدن را نداشته است. خوب ما هم نگرفتیم و نتوانستیم تاکسی دیگری در پارکینگ بگیریم.
    اما بعد از کمی پیاده روی که برای ما مشکلی نیست، تاکسی دیگری پیدا کردیم. و ما برای کمتر از 60 حمام به هتل برگشتیم.

    این داستان ها همچنین در کتاب خاطرات من یک کوهنورد در اینترنت ظاهر می شوند.

  13. رانت دار می گوید

    تجربه بد پس از بازگشت به تایلند که به خوبی آماده شده بود و انتظار داشتم به سرعت یک خانه اجاره ای در Udon Thani پیدا کنم، اما 6 خانه ای که به صورت آنلاین جستجو کرده بودم و قرار بود در دسترس باشند، پس از ورود همه اشغال شده بودند، تصادفی؟ جایگزین پیشنهادی آنقدر بد بود که بلافاصله به بوئنگکان نقل مکان کردم.

    یک تجربه خوب این بود که یک خانه خوب در بوئنگکان پیدا کردم و بلافاصله آن را تطبیق دادم، مانند ساخت آشپزخانه، و در همین حین دعوتنامه ای چالش برانگیز از یک خانم در تمام راه از Chiangsean در نزدیکی Chiangrai دریافت کردم، مجبور شدم او را در زندگی واقعی ملاقات کنم. و ببینید کجا زندگی می کرد من به بالای تپه ای رسیدم با منظره ای زیبا که توسط یک مزرعه چای ارگانیک 60 Rai احاطه شده بود که مالک آن بود. من نمی خواستم بروم و همسایه هستیم چون خانه ای در کنار او اجاره کرده ام و او صاحبخانه است. من چای او را در حد اعتدال می نوشم و متفاوت زندگی می کنم و غذا می خورم و در عرض 2 ماه 15 کیلوگرم وزن اضافه کردم و سلامتی ام بسیار بهبود یافته است. اجاره در بوئنگکان کنسل شده است و من برای برداشتن وسایلم بالا و پایین می‌رفتم.

  14. سیمیلان می گوید

    تجربه مثبت در حال حاضر اینجا در پوکت
    سواحل زیبا و بازگشت به طبیعت تمام بتن های شکسته شده در ساحل سورین را خیس می کند
    بازگشت به کلبه های بامبو با نوشیدنی های مقرون به صرفه

    تجربه منفی
    باز هم پر از روس های مزاحم
    و حالا آخر کار فرانسوی های جدید (الجزایری و مراکشی) است که با پروازهای ارزان پرواز می کنند
    از فرانسه جو را به طور دسته جمعی خراب کنید و با موتورسیکلت های اجاره ای خود در خیابان ها مسابقه دهید
    من الان 13 سال است که به تایلند آمده ام اما این آخرین بار برای من بود

  15. هانس آلینگ می گوید

    تجربیات خوب زیاد، من با یک زن فوق العاده با یک قلب طلا آشنا شدم، بیش از 4 سال با هم و نه حتی یک بحث، او همچنین می تواند بدون هیچ خطری عصرها آرام در خیابان راه برود. قبلاً هرگز دزدی نشده بودم، مردم با من بسیار مهربان هستند، شما اینجا یک عدد نیستید، هر جا می روید توجه شما را جلب می کند، همه در همه تجربیات خوشایند.
    تجربیات منفی، تایلندی ها سر و صدا دوست دارند، هر چه بلندتر باشد، بهتر است، وقتی مهمانی می گیرند، خانه از صدای باس می لرزد، که خیلی بلند است، کارائوکه هم می کنند، اما اکثر آنها نمی توانند آواز بخوانند، بنابراین همه باید این کار را انجام دهند. این شنیدن، البته معبد نیز در آن مشارکت دارد، متأسفانه ما نمی توانیم استاندارد تایلندی را تغییر دهیم و باید صدای غالب را از طریق بلندگوها و البته با صدای بلند بشنویم.
    تجربه منفی دیگر، بیدار شدن شب ها با پارس و زوزه سگ هاست.
    همین، وگرنه اینجا خیلی خوشحالم.

  16. NicoB می گوید

    یکی از بسیاری از تجربیات دلپذیر:
    همسرم از یک بازار شبانه در چیانگ مای مقداری غذا به قیمت 100 بات می خرد.
    او به اشتباه یک اسکناس حمام 1.000 می دهد و فکر می کند که یک اسکناس حمام 100 است.
    زن فروشنده برای تعویض اسکناس حمام 1.000 نزد همسایه ها می رود.
    همسرم در حال حاضر از غرفه دور می شود، غافل از اشتباه.
    خانم فروشنده با او تماس می گیرد، او توضیح می دهد که همسرم هنوز 900 پول حمام می گیرد. همه ستایش!

    خوشایند دیگر.
    یک لاستیک پنچر بگیرید، به کنار جاده بکشید و در آخر جلوی خانه ای قرار بگیرید.
    ساکن جلو می آید، آنجا را می بیند و از همسایه یک جک حرفه ای می گیرد.
    او خود به خود شروع به تعویض چرخ می کند، من فقط مجاز به ارائه خدمات دست و دهانه هستم.
    ما همین الان از ماکرو خرید کردیم، بعد از اینکه کارم تمام شد، می‌خواهم به آن مرد مقداری پول یا چیز دیگری از انبار ماکرو بدهم، اما همه چیز قاطعانه رد شد، شانسی نیست، او این کار را از روی مهربانی انجام داد، عالی است.

    یکی از بدترین تجربه ها:
    مادربزرگ در یک بیمارستان دولتی تایلند با ذات الریه و موارد دیگر است، درمان و بخش مراقبت های ویژه ضعیف است، تهویه انجام می شود.
    دکتری می‌گوید که بهتر است مادربزرگ به بیمارستان بسیار گران‌تر دیگری برود، جایی که درمان کافی‌تر باشد و بهبودی بسیار سریع‌تر انجام شود. ما آن را تایید می کنیم.
    ما به خانواده پیشنهاد می کنیم که هزینه های بالاتر را به طور کامل پرداخت کنند.
    چند نفر از اقوام می گویند که اگر مادربزرگ به آن بیمارستان دیگر برود، آنها یک قرارداد می خواهند که بعد از آن هرگز از آنها کمکی نخواهند و همچنین دیگر در چرخش 24 ساعته مادربزرگ مشارکت نخواهند کرد تا مادربزرگ انجام دهد. تنها در بیمارستان
    مادربزرگ می خواهد به بیمارستان دیگری برود، احتمالاً چیزی در مورد نیازها و عوارضی که به ما اطلاع داده شده می شنود و تصمیم می گیرد که در همان جایی که هست بماند، پس از احیا و بعد از مدت طولانی تر، مادربزرگ بهبود می یابد.
    NicoB

  17. از پا افتادن می گوید

    یکی یکی
    این مثبت است که من اکنون از یک غذای خوب در لویی با قیمت 40 بات لذت می برم.
    نکته منفی این است که همسر تایلندی من دیگر برای من وقت ندارد.اما چند هفته دیگر که به هلند سرد برگردیم این موضوع تمام خواهد شد.

  18. جوزف می گوید

    تجربه آزار دهنده،

    هر بار که مجبورید به خانه بروید و در فرودگاه چک این کنید…

  19. خنجر زدن می گوید

    + افراد مفید دوستانه.
    + طبیعت زیبا و مدیریت خوب ذخیره گاه طبیعی.

    – فرنگ که احساس می کنند باید بالاتنه برهنه خود را در جایی که نباید نشان دهند (جایی که ساحل یا استخر وجود ندارد). این یک بی احترامی شدید به مردم تایلند است.
    – فرنگ که شاکی هستند که برای ذخیره‌گاه‌های طبیعی، معابد، موزه‌ها و سایر فعالیت‌های فرهنگی باید بیش از تایلندی بپردازند. حالم به هم میخوره و خسته شدم از اون سرکه.

  20. ادوارد می گوید

    بهترین تجربه من

    **همین لحظه است، حالا که اینجا در آیسان همه چیز آماده است، ابتدا شروع ساخت خانه ما، "هاوس آم سی"، سپس اثاثیه داخلی و خارجی، کاشت های اطراف خانه ما، از جمله درختان میوه زیادی در باغی که می‌توانیم از آن لذت ببریم، با خرید حیوانات زیادی در اطرافمان، از جمله گاومیش آبی، دو سگ شیرین، اردک‌ها، غازها و جوجه‌ها، اما مهمتر از همه... بیدار شدن در زیر آفتاب تابناک، و تقریباً هر روز، چه چیزی بیشتر می توانید بخواهید!

    https://youtu.be/gMqIuAJ92tM

    **در گذشته، 2009، تصادف شدید با موتور سیکلت من در آلمان، تقصیر من نبود، باید بگویم سه ماه بستری در بیمارستان، زمانی بود که به سرعت می خواهم فراموش کنم، پزشکان و کارکنان استرس زا، اشتباه پشت سر هم انباشته شده بودند. در نتیجه روند بهبودی نمی خواست به آرامی پیش برود، در یک کلام فاجعه بار بود.
    اما الان در تایلند، دو ماه پیش، یکدفعه تب شدیدی با هذیان می گیرم، عشقم نصفه شب سراسیمه به دکتر زنگ می زند، ده دقیقه بعد آمبولانس دم در است، عفونت باکتریایی در سمت چپ من است. پا بود که از پای من شروع شد، اما در کمترین زمان به بالای زانوی من رسید. وقتی به بیمارستان دولتی کوچک محلی رسیدیم، دکتر کشیک قبلاً حضور داشت و بلافاصله درمان را شروع کرد، تزریق را در اینجا، تزریق را در آنجا و بلافاصله در IV شروع کرد. پذیرش هفت روز طول کشید، بنابراین نه چندان طولانی، من هرگز مجبور به انجام این کار نشدم. از گذراندن وقت در بیمارستان لذت بردم، چه پرسنل خوب و نگران، آگاه، و بالاتر از همه گوش شنوایی برای بیمار، همیشه خندان و مهمتر از همه بدون استرس، همانطور که در بیمارستان باید باشد، کلاه خاموش

    بدترین تجربه من

    ** درگذشت پدرشوهرم، زمان بسیار خوبی را با هم گذراندیم، متأسفانه بسیار کوتاه، در طول ساخت و ساز خانه ما هر روز آنجا بود، همیشه مراقب همه چیز بود، مطمئن بود که همه چیز طبق روال پیش می رفت. برنامه ریزی کنید، تا اینکه یک روز، تقریباً یک سال پیش، پدرشوهرم به طور ناگهانی فوت کرد، هیچکس انتظار این را نداشت، همیشه با نشاط لبخند می زد، الکل نمی خورد، سیگار نمی کشید، در واقع در سلامت کامل بود، تا روزی که تسلیم شد. به ایست قلبی علیرغم سهمی که در سوزاندن آبرومندانه داشتم، اصلاً درگیر نبودم، به عنوان یک غریبه احساس می‌کردم مثل یک فرنگ به خانواده تعلق ندارم!

  21. اینگرید یانسن می گوید

    مثبت:
    - چنین مردم دوست داشتنی
    - خوردن

    منفی:
    - کسی که کفش های مرا از یک سالن ماساژ در کوه سامویی گرفت
    - همیشه به درستی پرداخت کنید زیرا گاهی اوقات پول خوبی دریافت نمی کنید

  22. غارت می گوید

    + آزادی لحظه ای که در تایلند هستید.
    + سواحل زیبا و طبیعت زیبا، فقط حیف که اغلب از آنها به عنوان زباله دانی استفاده می کنند.

    - اینکه اغلب اجازه ندارید حقیقت را بگویید زیرا همه چیز را باید با عینک های رز رنگ دید.
    - اینکه تبعیض به سادگی عادی تلقی می شود و هیچ از دست دادن چهره مهمتر از آن نیست
    از وارهید

    • الکس اودیپ می گوید

      تینا عزیز
      شما انتظار دارید بهترین و بدترین تجربیات را از نظرات نویسندگان بشنوید.
      از خودت فقط دو تا خوب و بعد از بیست سال و با تردید دو تا بد.
      خارجی.

  23. خالص لندن می گوید

    زیباترین تجربیات:

    1. تور فوق العاده با دوست دخترم در وسط و شمال تایلند.
    2. بسیاری از تجربیات زیبا و سفرهای یک روزه در کوه سامویی.

    تجربیات بد:

    1. سونامی 2004 (هیچ چیزی نزدیک نیست).
    2. تصادف در دریا به دلیل طوفان ناگهانی در جولای 2004. ما با یک گروه کامل از قایق های دریایی به مشکل جدی برخوردیم. خوشبختانه فقط خراش و خراشیدگی.

  24. فرانسهمستردام می گوید

    چیزی که من به طور کلی دوست دارم این است که مردم حداقل این تصور را ایجاد کنند که من یک مشتری ارزشمند در همه جا هستم. این در هواپیما در تای ایرویز شروع می شود و همچنین برای دختران، بارها، رستوران ها، تاکسی های موتوری، 7-elevens، هتل، آرایشگاه، فروشگاه سامسونگ، بانک Kasikorn و غیره نیز صدق می کند.
    چیزهای خوب و غیرمنتظره‌ای را هر روز تجربه می‌کنید، اما نکات برجسته واقعی برای فکر کردن به آنها با غم و اندوه، سونگ کران، جشنواره بین‌المللی آتش‌بازی پاتایا، و اقامت دو روزه در اتاق 5511 در هتل بایوکه اسکای بانکوک با منظره شگفت‌انگیز بی‌ارزش را می‌بینم.
    .
    ناخوشایندترین تجربیات: یک بار دعوا با یک انگلیسی مست و یک بار اختلاف با یک آلمانی.

  25. کارل می گوید

    همچنین زیبا،
    پرواز داخلی شب سال نو رزرو شده است،
    می خواستم بررسی کنم، به من گفتند که خیلی زود است و باید یک ساعت صبر کنم.
    بعد از یک ساعت برگشت به پیشخوان، به من گفتند، ببخشید که خیلی دیر کردید،
    شما واکنش من را در آن لحظه درک می کنید،
    باید رزرو کنم و هزینه بلیط جدید را بپردازم
    عصبانی شد و درخواست مدیری کرد که خیلی سریع آنجا بود.
    ماجرا را توضیح داد و مرد به من گفت، آن دختر برای اولین بار این کار را انجام داد، اما من می‌توانم صبح روز بعد به اولین پرواز رایگان بروم.
    یک هتل در فرودگاه پیشنهاد شد، به خوبی حل شد.
    وقتی به هتل رسیدیم، آن شب جشن سال نو برگزار شده بود.
    خوب دوباره یک مهمانی عالی با غذا و نوشیدنی رقص نمایشی، و
    قرعه کشی رایگان
    و بله، ما جایزه بردیم، یک شام دو نفره، کاملاً عالی.
    فقط زمانی برای استفاده از آن نیست، خیلی بد است.
    فقط مشورت کردم و مشکلی با یک بطری شامپاین عالی تعویض نشد.
    صبح به هواپیما برگشت، پس پایان خوشی.

  26. فردی می گوید

    مثبت: من خوش شانس هستم که همسر تایلندی من من را کاملاً می خواست و از ثروت یا موقعیت بیزار بودم و برای این کار ریسک زیادی کرد که متقابل شد. همچنین مثبت: تعدادی از افراد خانواده و حلقه دوستان او هر کاری می‌کنند تا آنجا که ممکن است برای من خوشایند باشد، زیرا می‌دانند که زندگی در اینجا به عنوان یک غربی آسان نیست.
    منفی: سر و صدا در شب: خروس ها، سگ ها، نصب موسیقی در مهمانی ها: حمله به صبر شما. همچنین: با یک تایلندی متوسط ​​نمی توانید در مورد چیز مهمی صحبت کنید. آنها می خندند و اگر مشکلی دارید فرار می کنند و آن را مطرح می کنند. به طور خلاصه عدم علاقه آنها به هر چیزی غیر تایلندی.

  27. الکس اودیپ می گوید

    بهترین تجربیات من به آزادی شخصی بزرگ مربوط می شود (مثال های فراوان)
    بدترین تجربیات من شامل بیان حقیقت در مورد تایلند است:
    - سایت ها و روزنامه ها سانسور شده، کتاب ها ممنوع شده اند،
    - عینک های رز رنگ بسیاری از تایلندی ها و خارجی ها.

  28. نلی می گوید

    تجربیات خوشایند ::
    در لباسشویی، پول را در جیب گذاشتیم و آن را مرتب پس گرفتیم
    چیزها را ارزان تعمیر کنید
    بنزین ارزان
    تجارب بد:
    کاربران وحشتناک جاده
    همیشه سعی در کلاهبرداری از فرنگ دارد

  29. کریس کشاورز می گوید

    تجربیات خوشایند:
    1. توجه افرادی که واقعاً به آنچه فکر می کنید و انجام می دهید علاقه مند هستند.
    2. شنیدن آنچه افراد مهم می گویند چندی پیش در شبکه خود منتشر کرده اید و ظاهراً به اوج منتقل شده اید.

    تجربیات منفی:
    1. تهدید به مرگ توسط دوست دختر سابق خود
    2. یک راننده تاکسی که با سرعت 160 مایل در ساعت از طریق Vibhavadi Rangsit می شکند و دو فرزندم بیشتر از اینکه بخندند گریه می کنند.

  30. هنری می گوید

    در جریان سیل سال 2011، محله ما در معرض خطر سیل قرار گرفت که به خودی خود یک درام نبود زیرا من 25 ارتفاع زندگی می کنم، اما این خطر وجود داشت که برق با تمام عواقب بدی که به دنبال داشت قطع شود.
    سپس از مشاور املاک خود تماس گرفتیم که از طریق او خانه خود را اجاره کردیم و به ما و خانواده سیل زده (5 نفر) پیشنهاد داد که تا زمانی که خطر سیل وجود دارد میزبان خانه رایگان باشیم. وقتی بعد از 200 کیلومتر رانندگی رسیدیم، غذا از قبل روی میز بود.

    تجربه منفی، پس از 40 سال تایلند. نه

  31. پیتر دیگر می گوید

    چه موضوع جالبی
    با من در یک سفر چند ماهه شروع شد تا دوباره به تناسب اندام برسم. هنگام خروج از فرودگاه پوکت - و دیدن هرج و مرج در ترافیک، خرابه‌های (مکان‌های غذا) زیاد در امتداد جاده و گروه کابلی - فکر کردم "من هرگز نمی‌توانم به این کار عادت کنم." معلوم شد که خیلی بد نیست. بعد از آن چند ماه اول، نمی خواستم به خانه برگردم. زندگی اینجا خیلی کمتر پیچیده است.
    نکته مثبت دیگر این است که هلندی ها کم هستند. همه ما به چه تعداد ناله کننده ای تبدیل شده ایم، احتمالاً به این دلیل که همه چیز برای مدت طولانی خوب پیش رفته است؟
    من منفی فکر می کنم که شما تقریباً (؟) فقط می توانید با درماندگی به مارپیچ منفی که کشور در آن قرار دارد نگاه کنید. علیرغم نقشه های احمقانه فراوان "کانون ملی تبلیغات و ظلم ستیزی". دیدن آن هر روز دردناک است. برای من این دلیل کافی برای مهاجرت به کشور دیگری است. ویتنام در دستور کار است.
    سایر تجربیات منفی، مانند سواری با توک توک از کنار یک کارخانه الماس زیبا در بانکوک، در مقایسه با آن خنده دار هستند.

  32. فنجه می گوید

    من واقعاً به جز کانچانابوری به مکان های توریستی نمی روم، اما فقط با تایلندی تجربیات خوشایندی داشته ام. آنها در آن مناطق انگلیسی صحبت نمی کنند، بنابراین من تمام تلاشم را می کنم تا تایلندی صحبت کنم. چه در جنوب و چه در شمال، همه جا آدم های صادقی پیدا می کنم که مهمان نواز هستند. قیمت های منظم تایلندی سونگکلابوری، مهمانی روی صحنه در حین کارائوکه و پوشیده شدن در تاج گل. سیچون، هر جا می رفتیم به ما مقدار زیادی میوه می دادند و چون نمی توانستیم همه آن را بخوریم، میمون ها هم خوشحال بودند. با ماهیگیران در بازار ماهی چای بنوشید و غذاهای لذیذ بچشید... و هزینه آن را نپردازید زیرا این مهمان نوازی بود. به U Thong بروید تا ببینید چگونه بودا به ارتفاع ده ها متر از صخره ها نگهداری می شود و سپس از بازار U Thong دیدن کنید و هر چیزی را که برای فروش است بچشید و دوباره چیزی نپردازید. ما سعی می کنیم خود را با هنجارها و ارزش های آنها وفق دهیم. در بانکوک من با تعجب تماشا می کنم که چگونه گردشگران خارجی با تایلندی ها رفتار تند و تیز دارند. و بله، هر راننده تاکسی می خواهد هزینه زیادی از شما بگیرد، اما اگر مودبانه بگویید "Mai au" و به سراغ بعدی بروید، قیمت ناگهان بسیار پایین تر می شود. در آمستردام هم همین اتفاق می افتد، اگر ساده لوح باشید، خوراک کلاهبرداران هستید، اما این در مورد هر کشوری صدق می کند. بعد از اینکه سه بار به تایلند رفته بودم، یک ماه واقعا دلتنگ بودم.

  33. آقای بوژانگلس می گوید

    بهترین تجربیات:
    1. با نقطه روی 1، تور چند روزه من با ویم از Mae Rim به عنوان راهنمای سفر، از ChiangMai به Mae Hong Son، The Cave Lodge و برگشت. تور بسیار خوبی داشت. بازم ممنون ویلیام
    2. من اغلب از تعداد بیشماری فروشنده که از کنار بارهای پاتایا عبور می کنند خرید می کنم. اون خانم های نپالی یا یه همچین چیزی با اون لباس ها و کلاه های رنگارنگ اون گردنبند ها رو با آهن ربا در رنگ های مختلف می فروشن. آنها در گامبیا عملکرد بسیار خوبی دارند. 😉 ماقبل آخری که شب گذشته تعدادی از آن گردنبندها را در یک کیسه پلاستیکی با خودم خریدم. در راه رفتن به ویلا اورنج، همیشه در بار DaDa در Soi 12 (پاتایا کلنگ) نوشیدنی می‌خورم و به طور تصادفی آن گردنبندها را آنجا می‌گذارم. من نیم سال بعد برگشتم و اولین کاری که دادا کرد این بود که گردنبندها را به من پس داد. 😉

    تجربیات بد:
    1. در راه بازگشت با ماشین از چیانگ مای به پاتایا. در حال حاضر تاریک، جاده تقریبا خلوت. ناگهان 2 موپد از بزرگراه عبور می کنند، دومی بدون نور. بنابراین ما تا دیروقت آن را ندیدیم. امکان انحراف به چپ وجود نداشت، زیرا نفر اول آنجا راند. پس خدا نگهدار را برکت دهد و سعی کنید از آن بین او و جزیره ترافیکی عبور کنید. اما چیزی که ما نمی دانستیم این بود که موتورش به دلیل تمام شدن بنزین از کار افتاده است. و بعد فکر کرد که قرار نیست از پسش بربیاد و برگشت.....
    2. یک بار در Big C غذای بدی خورده بود، اما در غیر این صورت تقریبا هیچ تجربه بدی تا به امروز نداشته است.

  34. رولند جیکوبز می گوید

    تجربه خوشایند.

    اولین تعطیلات من به پاتایا (دسامبر 2007)
    هتل در اداره پست Soi 13 یافت شد. هتل سورینا
    بعد از دوش گرفتن و تعویض لباس بیرون رفتم.
    و آنچه در مورد ماساژ شنیدم، مرد جوان سکسی، چیزی است که همیشه با من خواهد ماند،
    با اینکه الان 10 سال بزرگترم

    و تایلندی ها بسیار مهمان نواز و خوب هستند و غذا و آب و هوا مرا به یاد جزیره من آروبا می اندازد.

    تجربه تلخ؛

    هتل کنار هتل Sureena، فکر کنم هتل آنا یا چیزی شبیه به آن، در Vuur en Vlam بود.
    صدای در را شنیدم و به همه گفتم برو بیرون.
    یک خانم جوان همراهم بود و به او گفتم باید بریم بیرون اما او خیلی خسته بود.
    با تمام تلاش ها دوباره به خواب رفت . بعد از ظهر شنیدیم که 2 نفر کشته شده اند.
    یک دختر هندی و یک دختر تایلندی، و این همیشه با من خواهد ماند.
    البته من در تمام آن 15 بار در تایلند چیزهای خوب و بد زیادی را تجربه کردم.

    مثبت است که من در حال حاضر مشغول رزرو سفر مجدد برای ماه می / ژوئن به آن کشور زیبا تایلند هستم.

  35. ان می گوید

    مثبت:

    از نیمی از سال 1989 (تاکنون 85 بار) به آنجا آمده‌ام، همیشه در همان مکان بوده‌ام و حتی یک لحظه مرا خسته نکرده‌ام.

    اخیراً، در پایان نوامبر، یک تلفن همراه را در یک تاکسی محلی (پاتایا) جا گذاشتم، پس از پیاده شدن متوجه شدم، و این کمی شوکه کننده بود، پول و کارت نیز در آن گنجانده شده بود که در عرض 10 دقیقه از یک فرد صادق پس گرفته شد. راننده.

    خوردن و خوابیدن در مقایسه با اروپا واقعاً هیچ هزینه ای ندارد

    منفی

    در روزهای اول، به یک هموطن (محلی) کمک کردم تا 1k گلد (که به سرعت انجام شد)، من مجبور شدم خودم یک هفته بیشتر بمانم، با هزینه های مشابه و پس از آن مجبور شدم یک سال دیگر بنشینم.
    برای پس گرفتن آن

    قوانین بیشتر و بیشتری از رژیم می آید، قبلاً کمی انعطاف پذیرتر بود.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم