تایلند در تصاویر (9): گدایان

توسط سرمقاله
Geplaatst در جامعه, عکس های تایلند
برچسب ها:
دسامبر 2 2023

(جان و پنی / Shutterstock.com)

یک تصویر به اندازه هزار کلمه حرف میزند. این مطمئناً در مورد تایلند، کشوری خاص با فرهنگ جالب و مردمان بسیار شاد، اما جنبه تاریک کودتا، آلودگی محیط زیست، فقر، استثمار، رنج حیوانات، خشونت و بسیاری از مرگ و میرهای جاده ای صدق می کند. 

در هر قسمت ما موضوعی را انتخاب می کنیم که بینشی از جامعه تایلندی ارائه می دهد. در این مجموعه هیچ عکس صاف و نرمی از تکان دادن نخل ها و سواحل سفید وجود ندارد، بلکه از مردم. گاهی سخت، گاهی تکان دهنده و در عین حال غافلگیرکننده. امروز یک مجموعه عکس در مورد متکدیان.

تصور خیابان های بانکوک، پوکت یا پاتایا بدون گدا غیرممکن است. مادربزرگ های بی دندان پیر، مادران با نوزاد، مردان با دست و پا یا بدون دست و پا، خوانندگان کارائوکه نابینا، افراد ناتوان و ولگردهایی که گاهی اوقات با سگ های جعلی همراه می شوند.

این نوع موقعیت ها اغلب شامل باندهای سازمان یافته از کشورهای همسایه مانند برمه یا کامبوج می شود که گدایی را پیشه خود کرده اند. گاهی اوقات خردسالان تایلندی مجبور می شوند برای پول گدایی کنند، به عنوان مثال در یک وام دار که در آن بدهی دارند.

از آنجایی که گدایی در تایلند ممنوع است، خیابان ها به طور مرتب پاکسازی می شوند و متکدیان دستگیر می شوند. تایلندی ها آموزش می بینند تا بتوانند کار پیدا کنند و دوباره در جامعه شرکت کنند. افراد مبتلا به اختلالات روانی به ارائه دهندگان مراقبت از جمله بیمارستان های روانی ارجاع داده می شوند. خارجی ها بازداشت و از کشور اخراج می شوند.

از مارس 2016، مجلس ملی قانونگذاری (NLA) قانونی را تصویب کرده است که در آن حضور متکدیان در خیابان ها ممنوع است. استثنا فقط برای مجموعه ها و مجریان خیابانی وجود دارد، اما آنها باید دارای مجوز باشند. قانون نه تنها تکدی گری را ممنوع کرده، بلکه اجبار یا کمک به متکدیان نیز مجازات دارد. دولت همچنین می خواهد با باندهایی که گدایی را سازماندهی می کنند مقابله کند. با این وجود، به نظر می رسد که با غرفه باز، تمیز کردن ...

گدایان


****

Ballz3389 / Shutterstock.com

****

(2p2play / Shutterstock.com)

****

(سیوکری شاه / Shutterstock.com)

****

(Pavel V. Khon / Shutterstock.com)

****

(addkm / Shutterstock.com)

****

(Komenton / Shutterstock.com)

*****

(Pavel V. Khon / Shutterstock.com)

****

(2p2play / Shutterstock.com)

****

(Witsawat.S / Shutterstock.com)

21 پاسخ به "تایلند در تصاویر (9): گداها"

  1. تینو کویس می گوید

    آیا منظورشان راهبانی نیست که صبح خیلی زود با کاسه گدایی خود به گدایی می پردازند؟ و بودا در این مورد چه می گفت؟ ببخشید اگر با این سوالات کسی را ناراحت کردم.

    این داستان را در مورد گداها، راهبان و نیکوکاری بخوانید.

    https://www.thailandblog.nl/cultuur/bedelaars-kort-verhaal/

    • جانی بی جی می گوید

      بودا کیست که در این مورد نظر داشته باشد؟ پیروان گاهی اوقات در ذهن بیمارتر هستند، اما شما این را در ایمان بیشتر می بینید.
      سال‌ها پیش گاهی در اخبار منتشر می‌شد که کامبوجی‌هایی با بهره هوشی پایین (متن وحشتناک اما گزینه دیگری وجود ندارد) با اسید کلریدریک مثله شدند و سپس مجبور شدند در تایلند ثروتمندتر گدایی کنند.
      انسان چقدر می تواند از مردم استثمار کند و چقدر اشتباه است که به گداهایی که در این شرایط مورد استثمار قرار می گیرند پول بدهیم تا همه چیز دست نخورده بماند؟

      • تینو کویس می گوید

        بودا در مورد آن نظر داشت، جانی.

        چندین بار راهبی را همراهی کردم که از چیانگ خام (فایائو) به سمت چیانگ رای می رفت. در پایان سواری همه آنها درخواست کمک مالی کردند. من به آنها صد بات دادم که آنها پذیرفتند، هرچند راهب مجاز به قبول پول نیست.

        اگر با گدای مواجه شدید که به نظر شما قاچاق انسان یا استثمار او است، نباید پول بدهید بلکه آن را به پلیس گزارش دهید. موافقی جانی عزیز؟

  2. NL TH می گوید

    هاها تینو خوبه راهبان اجازه قبول پول ندارند، اون پاکت ها پر از آرزوهای خوبه، احتمالا شما هم با اون موافقید تینو عزیز؟

    • تینو کویس می گوید

      رهبانیت، سانگا، در تایلند محکوم به فنا است. رسوایی ها بیشتر از کشیش های کاتولیک است. بلکه به گدایان بدهید.

      • خون مو می گوید

        تینو،

        تقسیم بین افراد بسیار ثروتمند و فوق العاده ثروتمند در تایلند، جایی که به فقرا گفته می شود که همه چیز به کارمای آنها بستگی دارد و ثروتمندان مستحق یک زندگی خوب هستند، به دلیل پخش های زیادی در تلویزیون تایلند است که راهبان در آن نشان داده می شوند. رویدادهای مهم می توانند برای مدت طولانی ادامه داشته باشند.

        کسی که رسانه ها را کنترل می کند، مردم را نیز کنترل می کند.

  3. خون مو می گوید

    گاهی اوقات در بانکوک پست هشدارهایی داده شده است که به گداها پول ندهید.

    همسرم بر این عقیده است که اگر گدا 2 دست و 2 پا دارد پس پول نده.
    به نظر من این یک معضل باقی می ماند که چه باید کرد.

    علاوه بر این، من فکر می کنم راهبی که می تواند صبح زود بیدار شود و 5 کیلومتر با پای برهنه راه برود، می تواند کار کند و بخشی از درآمد خود را به فقرا بدهد.

    اتفاقاً در بین راهبانی که سعی می کنند با راهب شدن از شر اعتیاد به مواد مخدر و الکل خلاص شوند، موارد مشکل زیادی وجود دارد.
    بازداشت شدگان سابق و افرادی که نمی توانند از خود مراقبت کنند.
    سرپناه و غذای رایگان راه حل است.
    در خانواده همسرم 1 برادر مدت زیادی راهب بود و 1 برادر فقط 2 ماه راهب بود.
    من فکر می کنم حداقل مدت زمان 3 ماه است.

    • تینو کویس می گوید

      نه، خون مو، شما تصمیم می گیرید که چقدر راهب بمانید، حداقل دوره وجود ندارد. اگر معبد را ترک کنید، هیچکس شما را سرزنش نخواهد کرد، این واقعاً به شما بستگی دارد. پسر من یک بار در هنگام سوزاندن پسر عمو و بهترین دوستش به مدت یک روز راهب شد.

      • خون مو می گوید

        تینو،

        شاید من آن را به درستی بیان نکردم.

        همسرم می‌گوید اگر می‌خواهد خوب عمل کند، باید دوره 3 ماهه را تمام کند.
        اما در واقع یکی از اعضای خانواده فرنگ من 3 روز راهب بود.
        به دلیل بیماری او دوره طولانی تری توصیه نمی شد.

        من واقعاً قبلاً راهب یک روزه را به دلیل سوزاندن او دیده بودم.

        من آن را به عنوان راهبان شغل دائمی، راهبان قرارداد موقت و راهبان صدا می بینم.

  4. ژاکلین می گوید

    من به ندرت به گداها چیزی می دهم، سال ها پیش یکی از دوستان ما 100 bt به یک مرد بی پا که سوار تخته می شد داد. کمی پشت سر راه می رفتم و آن گدای رقت انگیز را دیدم که 100 بیت کوین را در کیسه اش گذاشته بود، که قبلاً حاوی مقدار زیادی پول بود.

    • اریک می گوید

      ژاکلین، یک بسته بزرگ بیست ساله ارزشی ندارد….

      متاسفانه اینجا کاه هم هست و مافیایی هم هست که از این بدبخت ها پول در می آورد. اما اگر به اندازه کافی نیاورند می توانید به آنها که واقعاً معلول هستند و در خانه کتک می خورند، امرار معاش کنید. و بشقابشون به هر حال آخرش سرو میشه. اگر بخواهید از نزدیک نگاه کنید، آن مردها لاغر هستند.

      اما قضاوت در مورد اینکه آیا چیزی می دهید یا نه دشوار است. من آن را به دوست دختر تایلندی خود واگذار کردم.

  5. ووت می گوید

    عکس های دلخراش! اگرچه می دانم که گانگسترهای بی رحم عمداً همنوعان خود را مثله می کنند و آنها را مجبور به التماس می کنند، اما دلم نمی خواهد چیزی ندهم. شاید با این کار من ناخواسته «سیستم» را تداوم بخشم. اما همه توسط جنایتکاران مورد استثمار قرار نمی گیرند، برای برخی راه چاره ای جز گدایی وجود ندارد. درست قبل از شیوع ویروس کرونا، من در پنوم پن (کامبوج) بودم. کودکی حدودا 10 ساله بدون دست و پا در نوعی گاری نشسته و توسط یکی از دوستانش هل داده شد. وقتی آنها من را در حال عبور از خیابان دیدند، دوست پسر بلافاصله وارد عمل شد. با یک راه رفتن خونین مسیر را برای من تعیین کردند. البته من چیزی دادم و سعی کردم با اشاره به کودک مثله شده تعارف کنم. بار دیگر از کازینو در پنوم پن خارج می‌شدم و در حالی که به سمت یک توک توک می‌رفتم، با مردی که لباس‌های نامرتب به تن داشت برخورد کردم. چند اسکناس به او دادم که فکر می کردم ریل (واحد پول کامبوج) است. او با زانو زدن و همراهی با "ویل" بزرگ و سپس مدتی راه رفتن با توک توک و فریاد زدن بارها و بارها متشکرم از من تشکر کرد. فکر می‌کردم برای آن چند یورو کاملاً اغراق‌آمیز بود، اما وقتی بعداً به هتلم رسیدم متوجه شدم که به او ریل نداده‌ام، بلکه دلار آمریکا داده‌ام. سکه سر جایش افتاد، می توانستم حال و هوای آن را ببینم. حداقل آن پسر کوچک یک شب خوب را سپری کرده بود و این باعث رضایت دوباره من شد. و درجه خاصی از رضایت نیز ممکن است در دادن مقداری پول به افرادی که از خود بدتر هستند نقش داشته باشد.

  6. ویلیام می گوید

    می خواهم نگاهی در چشمان به واکنش همسر خون مو اضافه کنم.
    سپس باید بتوانید کاری را بهتر از بالا نگه داشتن دست انجام دهید.

    راهبان موقت چیزی بیش از یک کارگاه اجتماعی نیستند، چیز خوبی نیستند، اما به طور جدی تحریف شده اند.
    آیا علائم شناسایی روی لباس وجود دارد که راهب حرفه ای را از موقت تشخیص دهد؟
    قانون تایلند به نفع آن کاملا هلندی به نظر می رسد، به جز برای اخراج.

    • خون مو می گوید

      ویلیام،

      راهبان پاسپورت راهب دریافت می کنند و ثبت نام می کنند.
      حداقل این چیزی بود که پسر همسرم گرفت.
      شما نمی توانید با آن مردی که برای کار کردن تنبل است، کاری انجام دهید، نوشیدنی و سپس این عادت راهب را ترک می کند.

      همچنین چندین سازمان راهبان با آداب و رسوم کمی متفاوت وجود دارد.
      از راهبان پابرهنه در آیسان با سبک زندگی اسپارتی گرفته تا نسخه مجلل تر در شهرهای بزرگ.

      راهبان زن لباس های سفید می پوشند و به ندرت در این مورد چیزی منفی می شنوید.
      اغلب زنانی که می خواهند زندگی آرامی داشته باشند.

      • راب وی. می گوید

        چنین پاسپورت راهب (سند شناسایی رهبانی) nǎng-sǔu sòe-thíe (หนังสือสุทธิ) نامیده می شود. حاوی اطلاعات مختلفی است. O.a. نام و نام خانوادگی مدنی، حرفه قبل از یک راهب، ملیت، نام پدر و مادر، مشخصات تولد و غیره بود. (ث) یک شرکت کننده متصل است (بود) و غیره.

        هر راهب رسمی (بهیکو، ภิกษุ) چنین کتابچه ای دارد. به گفته سانگا تایلندی، زنان نمی توانند راهب باشند (بهیکخونی، ภิกษุณี)... خود بودا به گونه ای دیگر فکر می کرد، او از نحوه برخورد ریشه های تایلندی با آموزه ها راضی نخواهد بود. پس دفترچه رسمی هم ندارند. راهبان زن واقعی وجود دارند که گاهی ردای زرد/نارنجی می پوشند/پوشیده اند، اما این توسط سانگا تایلندی مجاز نیست. راه حل جایگزین، لباس های قرمز بود. یک قرن پیش، زمانی که نارین فازیت، دو دخترش را راهب کردند، یک واقعه معروف روی داد.

        به جای رنگ زرد، نارنجی یا قرمز، یک زن بودایی کمتر "سرکش" می تواند یک لباس سفید انتخاب کند. اما چنین لباس سفیدی در واقع برای راهبان نیست، بلکه برای افراد غیر روحانی است. اینها زنان شهروند / غیر روحانی (یعنی نه راهب) هستند که با تقوا و مجرد زندگی می کنند. آنها آن را Mêh-chie (แม่ชี) می نامند.

        همچنین به قطعه ای از تینو در اوایل این وبلاگ (2018) مراجعه کنید: زنان در بودیسم

        یا این مصاحبه با یک "راهب زن مرتد": https://www.youtube.com/watch?v=2paKoU2zDuk

  7. هرمان بوتس می گوید

    من شخصاً فکر می کنم تعداد گداها در تایلند خیلی بد نیست و معمولاً زورگو نیستند.
    من آن را در بسیاری از کشورها به گونه ای متفاوت می شناسم و هند برجسته است و این یک واقعیت است که گدایی معمولاً کنترل می شود. تا حدی به این دلیل، من هرگز به گداها پول نمی دهم. کاری که وقتی واقعاً ناراحت کننده است انجام می دهم، پیشنهاد خرید چیزی برای خوردن است، اگر این امر رد شود، معمولاً این متکدیان هستند که برای مافیا پول جمع می کنند.

  8. مرغ می گوید

    یک بار در واکینگ استریت یک گدا را دیدم که یک افسر پلیس به او نزدیک شد.
    او فقط با یک پا در خیابان خزید. دقیقاً نمی دانم افسر چه گفت، اما لحظه ای بعد پای دیگرش بیرون آمد و او فقط رفت.

    و بعداً با گدای جوان‌تری آشنا شدم که مرتباً در ساحل جومتین و در کنار میله‌های پاتایا در شب در پوکت می‌دیدم. او هم مرا شناخت.

    به نظر من مدل درآمد خوبی است.

    • آرنو می گوید

      همه‌اش من را به یاد فیلمی با ادی مورفی می‌اندازد که او هم روی تخته‌ای چرخ‌دار نشسته، انگار که انگار فلج شده است با عینک سیاه به عنوان نابینا، التماس می‌کند، تا اینکه چند افسر پلیس می‌آیند و او را بلند می‌کنند و روی پاهایش می‌گذارند. پس از آن فریاد می زند: "خداوند را ستایش کن معجزه ای رخ داده است، می توانم راه بروم، می توانم ببینم"

  9. فرانیر می گوید

    من هم با آنها برخورد کرده ام و به دلیل سوء استفاده هایی که پشت سر آنها می شود پول نمی دهم.

    با این حال، من گاهی اوقات تماشاگران تایلندی را می بینم که سر تایید کوتاهی به من می دهند. من این را به عنوان یک سیگنال می بینم که او یک "گدای واقعی تایلندی" است.

    از آن زمان به شدت به زبان بدن و وضعیت بدن عابران توجه می کنم.

    اگرچه همه اکنون نگرانی های متفاوتی با عواقب پس از دوران کرونا خواهند داشت

  10. آرنو می گوید

    وقتی می دانی برخی از بچه های سالم برای التماس پاهایشان را می شکنند و آنها را مثله می کنند، تلخ تر می شود، زیرا اگر به چنین بچه بدبختی که هیچ التماس نمی کند ندهی روحت لعنت شده است، یک مسیر مشخص چند سال پیش. برای بازدید از 9 معبد معروف در یک روز رانندگی کردم، در یکی از آن معابد همه جا بلوک هایی برای سپرده گذاری هدایای خوب شما وجود داشت، سقف هر اتاق نشیمن با خطوطی آویزان شده بود که اسکناس های بی شماری به آنها چسبیده بود، اسکلت های پلاستیکی مختلفی مانند شما گاهی اوقات در مطب دکتر برای یادگیری فیزیک انسان، آن اسکلت ها را تا حدی پانسمان کرده بودند و یک کاسه التماس را به یک دست وصل کرده بودند و مدام نواری با متن TAMBOEN، TAMBOEN پخش می شد تا روح شما را نجات دهد. همسر تایلندی من از این همه گدایی پول هول شده بود، این هیچ ربطی به بودیسم نداشت، به این ترتیب این فلسفه زیبای زندگی تبدیل به پول بزرگ و پررونق خالص می شود که با این علوم، من به چنین "آژانس هایی" چیزی نمی دهم.

  11. زیرچشمی نگاه کردن می گوید

    وقتی برای اولین بار به تایلند رفتم و در هتلی نزدیک مرکز چیانگ مای اقامت کردم و با راهنمایم به سمت مرکز رفتم. از روی پل که می رفتیم، چند زن با بچه در دو طرف پل گدایی می کردند. قبلاً شنیده بودم که به آن توجه نکنم، اما چند روز بعد از ظهر اشک از چشمانم سرازیر شد زیرا من "آن خارجی ثروتمند" هستم. بعد از چند شب، دستم را دراز کردم و 20 بات (برای همه 10 بات) برداشتم. چیزهای دیگر - هر چه بیشتر به آنجا می رفتم، اشک هایم بیشتر می شد زیرا در کنار آن پل یک هتل 5 ستاره وجود دارد که ماشین های گران قیمت در آن رفت و آمد می کردند و این کاملاً در تضاد با فقری است که در آنجا وجود دارد.

    در آخرین عصر قبل از رفتن به خانه، یکی از آن زنان به طرف دیگر پل رفت و 500 THB به او داد، چیزی که من هرگز در هلند به یک گدا نداده بودم. (چه رسد به کسانی که از بلوک شرق برای التماس به اینجا می آیند) مخفیانه از او و فرزندش عکس گرفتم تا «او را به خانه ببرم (در قلبم)

    سال بعد به چیانگ مای برگشتم و ظاهراً همان هتل نزدیک آن پل - او بلافاصله به قلب من برگشت اما آنجا نبود - او را با فرزندش دیدم که اکنون با Mac D در شهر هستند.

    ابتدا مقداری آب گرفتم و به همراه مقداری پول به او دادم. اینطوری هر روز غروب می گذشت، مقداری آب (و گاهی غذا) می گرفت و به او پول می داد.

    یادم آمد که از کودکی اسباب بازی داشتم، اما آن کودک را در حال بازی ندیدم، به همین دلیل به دکه اسباب بازی رفتم و یک ماشین اسباب بازی خریدم. برگشتم و بهش دادم. با عشق و مراقبت پذیرفته شد و در کیفش گذاشتند (کودک خواب بود) و لبخندی بر لبانش نشست که باعث خوشحالی من شد.

    روز بعد یک بچه دیگر همراه او بود و یک بطری دیگر آب و مقداری پول و من دیدم که هر دو بچه با آن ماشین بازی می کنند (که برای من خوب بود). دوباره به آن دکه رفتم و برای بچه دیگر ماشین اسباب بازی دیگری خریدم. حالا هر دو چیزی داشتند.

    وقتی با یکی از دوستان تایلندی خوبم از آنجا عبور کردم، او با او صحبت کرد و از من تشکر کرد. من فکر می کردم آنها 2 پسر هستند که او با خود دارد، اما معلوم شد که 2 دختر هستند (خنده از طرفین، اما او اهمیتی نمی دهد زیرا هر دو از این هدیه راضی بودند.

    وقتی دوباره این را می نویسم اشک از چشمانم سرازیر می شود و خاطرات دوباره سرازیر می شوند. علیرغم اینکه هر بار به من هشدار می دهند که در بین آنها "کلاهبرداران" وجود دارد، من از احساس خود می گویم. زیرا (به طور کلی) ما غربی ها از اکثریت قریب به اتفاق جمعیت تایلند ثروتمندتر هستیم.

    همچنین باید تربیت مسیحی من باشد که مرا به انجام آن وادار می کند. اگر برای آنها نیست، برای دوستان تایلندی من است که کمک مالی کوچکی انجام دهند.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم