کسی که (لبخند می زند) لبخند نمی زند که به انسان نگاه می کند
بانکوک حوالی ساعت 17.00 بعدازظهر و زمان پیشنهادی به قول یکی از دوستان خوبم یک نوشیدنی الکلی قبل از شام.
مردم ایسان - پیاک و تای
پیاک وقتی دوباره احساس میکند که قطرات باران میبارد، آشفته به بالا نگاه میکند. روزهاست که باران می بارد، باران ها با نظم ساعت می بارد. وسط برنجزار تا زانو در آب ایستاده است، کیسه مخلوطی که برای لباس کار باید رد شود خیس شده است. کمرش از خم شدن برای هفتهها درد میکند، دستها و پاها شبیه اسفنج هستند و پر از ترک هستند.
افرادی از Isaan - Ut
یکی از روستائیانی که بیش از همه The Inquisitor را مجذوب خود می کند Ut است. هنوز یک مرد نسبتاً جوان، سی و هفت ساله است. اولین ملاقات در دوره ای بود که De Inquisitor و lief در حال ساخت بودند، تقریباً چهار سال پیش. بین پاتایا و روستا رفت و آمد کنید و هر بار دو هفته در اینجا بمانید. نظارت بر ساخت و ساز - که بسیار کند بود، اغلب هیچ اتفاقی نمی افتاد. اگر مجبور بودید کاری انجام دهید و فکر میکردیم که بهتر است اغلب در روستا و اطراف آن رفت و آمد کنید، با مردم آشنا شوید. لیفجی شیرین همه را میشناخت، البته به خصوص از گروه سنی خودش. اوت بخشی از یک باند جوان شاد بود که از زندگی لذت می برد.
اهل آیسان - راهب
یک مجموعه معبد در حدود یک مایل دورتر از خانه Inquisitor وجود دارد. یک پیاده روی دلپذیر، پانصد متر در امتداد خیابان اتصال و سپس در یک جاده خاکی قرمز به سمت راست بپیچید. سپس وارد یک منطقه جنگلی بزرگ می شوید. درختان کهنسال، چوب های با ارزش که قطع نمی شوند. هر چه جاده جلوتر می رود، تاریک تر می شود، زیرا درختان به هم نزدیک تر می شوند. خورشید ممکن است به شدت بدرخشد، پربرگ است، همیشه کمی خنک تر است. در یک نقطه به دروازه ای می رسید - که همیشه باز است، علاوه بر این، ممکن است در کنار آن دروازه نیز وارد شوید، حصار دیگری وجود ندارد. چیزی مرموز در مورد آن دروازه وجود دارد. چرا آنجاست؟
مردم از Isaan – Wan
وان با زندگی خشن و فقر زده آیسان در فضای باز مشخص شده است. سر سخت، موهای درشت و بلند، پوست قهوه ای تیره. او اغلب با یک موتور سیکلت چروکیده و کوبنده به اطراف میچرخد و به دنبال رایگان است. لباسهای روزمرهاش کهنه و تغییر رنگ دادهاند. شما به سختی می توانید سن را تعیین کنید، او ممکن است شصت و پنج ساله باشد تا چهل و پنج.
اهل آیسان - پوآ وات
مردم ایسان – ماناس
مناس یکی از افرادی است که در مکان اشتباهی به دنیا آمده اند. باهوش، اما مدرسه ضعیف. او دید وسیعی به جهان دارد، در یک ذهنیت تنگ آیسان قفل نشده است. و از سرنوشت خود راضی است علیرغم اینکه متوجه شده است که می توانست متفاوت باشد.