فرود آمد در یک جزیره گرمسیری: تایلند، من آمدم!!!
باز هم آن زمان است، چند روز دیگر دوباره در هواپیما به بانکوک خواهیم بود، ما در شمال اسکوتر می رویم. انتظار متأسفانه کمی تحت الشعاع تعدادی از چیزهای کمتر خوشایند است. و من در مورد حضور در تایلند صحبت نمی کنم، بلکه در مورد آمدن به تایلند صحبت می کنم.
خاطرات ماریا برگ (قسمت 7)
ماریا برگ در روستای ایتالیایی لازانیا با اسفناج می خورد، اما ناامید کننده است. از طرف دیگر، او دوست دارد برای بستنی در چهارده طعم برگردد. او همچنین در هفتمین دفتر خاطرات خود اعتراف می کند که عاشق است (اما نه با یک مرد) و یک بطری شیر جینسینگ و برنج می خرد. "ببینید کمک می کند."
خاطرات J. Jordaan
دوست دختر تایلندی توماس سوئدی نمی فهمد چرا او را همه جا نمی برد. J. Jordaan آن را برای او توضیح می دهد. و او نگران تامین آب در بانگسر است.
خاطرات بارت هوونارس (قسمت اول)
ما یک خاطرات نویس جدید داریم: بارت هوونارس. او تجربیات خود در تعطیلات را در دو بخش شرح می دهد. چرا دوست دخترش سام با چهره ای شبیه گوش گوش از یک فروشگاه لباس بیرون رفت؟
اطلاعیه های تحریریه
برخی از یادداشت های سرمقاله.
گردشگرانی که برای اولین بار به تایلند می روند. گردشگرانی که هر سال به تایلند می روند. مسافرانی که در مورد تعطیلات به تایلند مطمئن نیستند. کودکانی که با والدین خود برای تعطیلات به تایلند می روند. ماه عسل؛ غواصان; کوله پشتی ها; مهاجران؛ مهاجران و غیره