حمایت مالی از شریک تایلندی شما

در غرب در رابطه زن و مرد درگیر مسائل مالی بسیار رایج است. در واقع، این هرگز محل بحث نیست. وقتی صحبت از حمایت مالی از همسر تایلندی شما به میان می آید چقدر متفاوت است.

یکی از سخت ترین بحث ها در روابط مختلط به آن موضوع مربوط می شود. برخی آن را عادی ترین چیز در جهان می دانند و حتی به میزان کمک خود به خود می بالند. برخی دیگر به پول دادن فکر نمی کنند و معتقدند که شریک باید خودش پول بدهد.

عشق بخرم؟

پول دادن با مقداری فرنگ ارتباط منفی دارد. حمایت مالی از یک زن تایلندی به سرعت به عنوان خرید عشق توضیح داده می شود. مرد پول می دهد تا زن را نزد خود نگه دارد. چرا این موضوع اینقدر پربار است؟ آیا این کاملاً طبیعی نیست که وقتی دو نفر با هم زندگی می کنند منابع مشترکی نیز دارند؟ اگر زنان در غرب کار نمی کنند، آیا به پول شریک یا شوهر خود نیز دسترسی ندارند؟

انسان پول می دهد

همچنین باید در نظر داشته باشید که در تایلند، نقش های سنتی جنسیتی بسیار قوی تر از غرب است. آیا این دقیقاً دلیلی نیست که بسیاری از مردان فرنگ یک زن تایلندی را انتخاب می کنند؟ آنها زنی دلسوز می خواهند که به کارهای خانه رسیدگی کند. مرد درآمد دارد. این یک قانون سرانگشتی نیست، اما اغلب با تمرین روزانه مطابقت دارد. زنان تایلندی زیادی هستند که کار می کنند، اما این اغلب به دلیل نیاز مالی است. اگر مرد درآمد خوبی داشته باشد، زن ترجیح می دهد در خانه بماند.

زنان تایلندی نیز مانند زنان در غرب، از شوهران خود انتظار حمایت مالی دارند. این بدان معنا نیست که آنها حریص یا دستکاری هستند (البته مگر اینکه مقادیر نامعقول خواسته شود). شما همچنین می خواهید همسر یا شریک زندگی تان خوشحال باشد. آیا فکر می کنید چنین کاری می تواند بدون داشتن پول انجام شود؟ البته نباید بیش از توان مالی خود بدهید وگرنه خوشبختی شما به خطر می افتد.

در ازدواج عادی است

یک رابطه باید متعادل باشد و بخش مهمی از این امر مالی است. او باید خوشحال و راضی باشد و البته شما هم همینطور. مهم نیست چه اسمی به آن می دهید. کمک به خانواده، پول جیبی یا حمایت مالی. اطمینان از اینکه همسرتان به پول دسترسی دارد بخشی عادی از ازدواج یا رابطه است. این در تایلند تفاوتی با غرب ندارد. از این رو بیانیه هفته: "طبیعی است که از نظر مالی از همسر تایلندی خود حمایت می کنید".

آیا با بیانیه موافقید یا خیر؟ پاسخ دهید و دلیل آن را بگویید.

41 پاسخ به “بیانیه هفته: حمایت مالی از یک زن تایلندی طبیعی است”

  1. CARPE DIEM می گوید

    ای کاش به این آسانی بود.
    در این صورت داستان های زیادی در مورد پول وجود نخواهد داشت.

    تقسیم درآمد شما یک اصل خوب است و ما مشترکاً در قبال آن مسئولیت داریم.

    اما با خانواده (فقیر) چه کار می کنید؟
    با تامین حقوق بازنشستگی چه می کنید؟
    با سرمایه خودت چیکار میکنی؟

    و ارث شما به شریک تایلندی یا خانواده خودتان (فرزندان) می رسد.

    • کیت 1 می گوید

      کارپدیم عزیز
      تقسیم درآمد به نظر من عادی ترین کار دنیاست.
      فقط کارت بانکی خود را به همسرتان بدهید. به نظر من در واقع هیچ اشتراکی وجود ندارد. شما فقط از آنچه نیاز دارید استفاده می کنید. وقتی همسرم می خواهد یک لباس خوب بخرد
      او مجبور نیست برای این کار از من اجازه بگیرد
      من واقعاً کلمه حمایت را در این مورد نمی فهمم. کاربردی تر
      در مورد کمک احتمالی به همسرتان، اگر می توانید، باید این کار را انجام دهید، بالاخره این والدین همسرتان هستند که دوستشان دارید. فکر می کنم برای پدر و مادرت هم همین کار را می کنی. می‌پرسید: با تأمین مستمری خود چه می‌کنید؟
      تنها بازنشسته می شوید یا با همسرتان؟
      اگر سرمایه خودم را داشتم برای همسرم بود. و اگر بمیرد برای فرزندان ما خواهد بود. آنها در واقع چیزهای بسیار عادی هستند.
      به همین دلیل است که من واقعاً این بیانیه را درک نمی کنم.
      حداقل اگر در مورد زنی صحبت می کنیم که می خواهید بقیه عمر خود را با او بگذرانید. وقتی در مورد خانه دار شما صحبت می کنیم، البته داستان متفاوتی است
      پاسخ من به داستان این است. اینکه این عادی ترین چیز در دنیاست که همسر شما به همان پولی که شما هم به آن دسترسی دارید دسترسی داشته باشد
      اگر به آن می گویند حمایت، من پاسخ می دهم حمایت
      با احترام Kees

  2. پوجی می گوید

    من دو نوع را می بینم، عنوان اول: "حمایت مالی از یک زن تایلندی طبیعی است". سپس "یک زن" تایلندی باید بیشتر تعریف شود. بنابراین پاسخ من به عنوان اول این است: نه لزوما، بستگی به موقعیت دارد.

    این مقاله با این جمله به پایان می رسد: از این رو بیانیه هفته: "طبیعی است که شما (فراموش شده اید؟) زن تایلندی از نظر مالی حمایت می کنید. اگر به همسر/عاشق تایلندی شما مربوط می شود، حداقل برای من، این یک سوال لفاظی است: البته شما از همسر تایلندی خود حمایت می کنید. این علم موشکی نیست و به نظر من "بیانیه هفته" غیر ضروری است.

    • پوجی می گوید

      مجری: پاسخ شما خارج از موضوع است. به بیانیه پاسخ دهید یا پاسخ ندهید.

  3. آنتونی می گوید

    برای من عادی ترین کار در جهان است که از همسر/شریک تایلندی خود حمایت مالی کنید، همانطور که از همسر هلندی خود حمایت می کنید.
    من با یک زن تایلندی ازدواج کرده ام و سال ها در تایلند زندگی می کنم و مشکلی با آن ندارم.

    با حفظ یک زن هلندی یا یک زن تایلندی و در اختیار داشتن مالی او تفاوت وجود دارد.

    تجربه من این است که زن هلندی مسئولیت بیشتری دارد و پولی را که در اختیار دارد یکجا خرج نمی کند.

    یک تایلندی مطمئناً آن را سریع‌تر خرج می‌کند و برای زمان‌های بد احتمالی نگه‌داشتن چیزی در رزرو برایش سخت‌تر است.
    همسرم هم از این موضوع آگاه است و فکر می کند بهتر است یکباره به او مقادیر زیادی ندهم.
    او ترجیح می دهد یک بار در هفته یک مقدار x داشته باشد تا یک بار در ماه یک مقدار زیاد.
    فقط بگیم خودشناسی )))

    بنابراین پس از مشاوره معمولی بهترین تصمیم را گرفتیم که هر دوی ما می توانیم بسیار راضی زندگی کنیم.
    با احترام، آنتونی

  4. راب وی. می گوید

    آیا "تایلندی" به معنای شریک است؟ من هیچ تفاوتی با هیچ "رابطه متوسط" دیگری نمی بینم. در یک رابطه سالم به دنبال یک تعادل سالم در تقسیم وظایف، امور مالی، گردش و غیره هستید. اغلب مرد به صورت تمام وقت و زن به صورت پاره وقت یا اصلا کار نمی کند. بنابراین مرد کمک مالی بیشتری می کند. اینکه این تعادل دقیقاً کجاست بستگی به موقعیت دارد: اولویت ها (ترجیحاً لباس نو یا بهتر است به تعطیلات بروید، بلکه ...)، هزینه ها (رهن، اجاره، و غیره) و سایر تعهدات. جایی که رابطه با یک شریک خارجی می‌تواند متفاوت باشد، رابطه زن و شوهر است: تمایل یا فشار BP برای حمایت از خانواده‌اش در آسیا/آفریقا/آمریکای جنوبی. این البته به زمینه مالی و اجتماعی BP و خانواده اش مربوط می شود، اینکه آیا فشاری از طرف آن خانواده وجود دارد، آیا آن خانواده متوجه می شود که اینجا پول روی درختان رشد نمی کند، پشت مستقیم BP (می تواند این کار را انجام دهد). درخواست ها را رد کنید؟) و غیره. این عنصر هنوز هم می تواند در یک رابطه دشوار باشد و شما باید آن را با دقت با شریک زندگی خود در میان بگذارید. اگر تا حدودی یک رابطه معمولی دارید (و همسرتان؟) احتمالاً می توانید آن را حل کنید. در یک رابطه سالم، پول نباید حرف اول را بزند، بلکه عشق و خوشبختی که با هم دارید. بالاخره این دلیل با هم بودن شماست، درست است؟ اگر کسی شریک زندگی را به دلایل دیگری (وظایف خانگی، خودپرداز و غیره) انتخاب کرده باشد، مطمئناً رابطه با شکست مواجه خواهد شد.

  5. ژاک می گوید

    پوجی قبلاً به این نکته اشاره می کند: دو بیانیه ارائه شده است.
    با جمله آخر شروع کنید: البته طبیعی است که از نظر مالی از همسر تایلندی خود حمایت کنید. در هلند ما این را تعهد نگهداری می نامیم که شما نسبت به یکدیگر دارید. اگر همسر شما تایلندی باشد چرا باید متفاوت باشد؟
    در بیانیه ذکر نشده است، اما نکته خاص در مورد یک زن تایلندی این است که در بسیاری از موارد شما از والدین و سایر خانواده ها نیز حمایت خواهید کرد. اگر لازم باشد من با آن مشکلی ندارم. اگر چنین وضعیتی پیش بیاید، در هلند هم همین کار را می کنم.

    سپس بیانیه در مورد حمایت مالی یک زن تایلندی که شریک دائمی شما نیست. تعهدی برای نفقه ندارد، اما اگر از چنین عزیزی انتظاری دارید، طبیعی است که در ازای آن چیزی انتظار می رود. سپس حمایت مالی بهای عملکرد ارائه شده است. اگر این زن نیز بخواهد از خانواده خود حمایت کند، در وضعیت تایلند طبیعی است.

    من فکر می کنم مهم نیست که بیانیه را چگونه بخوانید، پاسخ مثبت است.

  6. BA می گوید

    من فکر می کنم طبیعی است که شما از همسر خود حمایت کنید. در یک رابطه خوب او همیشه در کنار شماست. او با منابع مالی از شما حمایت نمی کند، اما در زمینه های دیگر از شما حمایت می کند. اینکه چقدر معقول است به درآمد خودتان نیز بستگی دارد. اگر 60.000 بات در ماه دریافت کنید، 30.000 هزینه ثابت و همسرتان 10.000 بات در ماه داشته باشید، این مقدار کمی کمتر از زمانی است که شما 250.000 بات و همسرتان 10.000 بات دریافت کنید. اینها چیزهایی هستند که باید کمی در آنها تعادل پیدا کنید.

    به نظر من تفاوت با هلند این است که زنان تایلندی انتظار حمایت مالی سریع‌تری دارند. یک زن هلندی معمولاً زمانی که شما در ابتدای یک رابطه هستید (دوست پسر/دوست دختر) درخواست پول نمی کند، در حالی که یک زن تایلندی بسته به موقعیت، از شما انتظار دارد. این همچنین به این واقعیت مربوط می شود که بسیاری از روابط فالنگ / تایلندی در سطح مالی کاملاً نامتعارف هستند. در اکثر خانواده های هلندی می بینید که حقوق هر دو طرف هنگام شروع یک رابطه معمولاً خیلی از هم دور نیستند، بنابراین نیازی واقعی به آن وجود ندارد. این معمولاً فقط زمانی تغییر می کند که بچه ها همراه شوند.

    و جایی که گاهی اوقات در تضاد است این است که زنان تایلندی اغلب می خواهند شلوار خود را در خانه بپوشند، اما این همیشه با ایده های شریک زندگی که معمولاً مسئول امور مالی است مطابقت ندارد.

    علاوه بر این، تجربه من این است که آنها نمی توانند پول را اداره کنند. تا جایی که فکر می کنند چگونه به پایان ماه می رسند، اما برنامه ریزی مالی پیچیده تری امکان پذیر نیست. آنها نمی توانند کاری در مورد آن انجام دهند، آنها معمولا آن را از خانه یاد نگرفته اند، زیرا روز به روز زندگی می کنند.

  7. از پا افتادن می گوید

    البته طبیعی است که از همسرتان حمایت کنید، حداقل اگر او بچه های کوچکی برای مراقبت (یا بیماری) داشته باشد، و به همین دلیل نمی تواند کار کند. اما پولی که به همسرتان می دهید (معمولا) برای حمایت از والدین به خانواده می رود، بنابراین هیچ اشکالی ندارد. اما بخش زیادی از همین پول نیز به برادرم (که اغلب برادر نیست) می رسد که تمام روز لائو کاو می نوشد و بدبختانه کار نمی کند، زیرا خواهرش (ایهم) فرنگی دارد که به راحتی می تواند آن پول را از دست بدهد. . می توان. می‌دانم، همه اینها توهین آمیز به نظر می‌رسد و بهتر می‌دانم، اما اغلب این واقعیت است.

    به نظر من اگه همسرت سالم هست و میتونه کار کنه چرا نباید تو هزینه های خانوار مشارکت کنه؟؟؟

    هرازگاهی زنان تایلندی را می بینم که در یک 7-Eleven کار می کنند، مثلاً که فوق العاده زیبا هستند و اگر می خواستند می توانستند در زندگی شبانه کسب درآمد کنند، اما آنها برای کاسه برنج خودشان کار می کنند و وقتی می بینم که همیشه به همچین دختری کمی افتخار میکنم!!!

  8. برنارد واندنبرگه می گوید

    شخصاً فکر می کنم عنوان کاملاً اشتباه است: اصلاً پشتیبانی وجود ندارد. من بازنشسته هستم، بنابراین درآمد دارم و همانطور که در بلژیک یا هلند اتفاق می افتد، ما آن را با هم داریم. همسرم وقتی می خواهد چیزی بخرد (هر چند هنوز هم می خواهد) اصلاً مجبور نیست از من اجازه بگیرد. از آنجایی که او خیلی بهتر از من می تواند پول را اداره کند، ما هر ماه 35.000 ترابایت به یک حساب تایلندی می گذاریم و او از این طریق خانه را اداره می کند. اجاره ماهانه خانه خارج از این بودجه پرداخت می شود. برای نسخه های ویژه، ما به سادگی با هم تصمیم می گیریم که آیا این کار را انجام دهیم یا نه. هر هفته 500 سل هم به مادرش می دهیم چون فقط 700 سل در ماه مستمری می گیرد. به لطف این ترتیب، ما می توانیم بدون سختی زندگی خود را تامین کنیم و حتی می توانیم مبلغ خوبی را هر ماه پس انداز کنیم، کاری که قبلا هرگز نتوانستم انجام دهم.
    همسرم دوست دارد سر کار برود، اما من تمام روز را تنها هستم، ترجیح می دهم از زندگی با او لذت ببرم. ما اکنون با هم یک باغ سبزی کوچک ایجاد کرده ایم که هر دو به دلخواه خود می یابیم.

  9. RonnyLadPhrao می گوید

    همه چیز به این بستگی دارد که رابطه با شریک زندگی چگونه است، و شما نمی توانید به این جمله سیاه و سفید، موافق یا مخالف، موافق یا مخالف پاسخ دهید.

    اگر فقط چند هفته در سال همدیگر را می بینید و پول می فرستید، می توانید آن را پشتیبانی کور نامید.
    من شخصاً هیچ مخالفتی با چنین روابطی ندارم (آنها به وفور وجود دارد) اما مخالف چنین حمایتی هستم و به نظر من طبیعی نیست (حتی اگر به اندازه کافی ثروتمند باشید).
    به این ترتیب هرگز نمی دانید چه اتفاقی برای پول می افتد.
    چنین درخواست‌های حمایتی معمولاً با پدربزرگ همراه است که باید در بیمارستان بستری شود، یا بوفالویی که بیمار است، جایی که در واقع بیشتر از کل خانواده منتظر دریافت چک پستی از طریق پست نیستند و سپس دریافت می‌کنند. یک مهمانی. پس از آن، همه راضی به بانوج خود برمی گردند و مشتاقانه منتظر بررسی بعدی هستند. اغلب اوقات آنها هنوز از اینکه دیر شده است خشمگین می شوند. بسته به مدت زمان رابطه، شاهد افزایش میزان حمایت نیز خواهید بود.
    البته هر کس باید کاری را انجام دهد که فکر می کند درست است، و من وضعیتی را که در بالا توضیح داده شد چندین بار در بین دوستان دیده ام، که سپس عصبانی شدند و همچنان ادعا کردند که گاومیش واقعاً بیمار است.
    در هر صورت، من هرگز Sinterklaas را به این شکل بازی نکرده ام.
    بنابراین نه به این بیانیه و به نظر من طبیعی نیست

    اگر هر روز بدون ازدواج با هم زندگی می کنید، در وضعیت متفاوتی قرار می گیرید و باید مسئولیت مالی خود را در قبال شریک زندگی خود به عهده بگیرید. شما به عنوان یک زوج زندگی می کنید و طبیعی است که با شریک زندگی خود نیز به همین شکل رفتار کنید و از او مراقبت کنید.
    شما همچنان می توانید به مدیریت امور مالی خود ادامه دهید و به عنوان مثال مبلغی را در اختیار او قرار دهید که بتواند برای خودش خرج کند.
    در این شرایط، حمایت مالی از شریک زندگی‌تان را طبیعی می‌دانم.
    همچنین ممکن است شریک زندگی به اندازه کافی ثروتمند باشد و بتواند از خود مراقبت کند.
    بله، این بیانیه است و به نظر من طبیعی است.

    سپس وضعیت سوم وجود دارد - شما متاهل هستید.
    در این شرایط من آن را پشتیبانی نمی نامم. بودجه خانواده باید در اینجا مرکزی باشد و باید به طور مساوی بین اعضای خانواده هزینه شود. میزان مشارکت هر فرد در بودجه خانواده بستگی به این دارد که چه امکاناتی وجود دارد و هر شریکی باید با توجه به امکانات خود در این امر سهیم باشد. در بسیاری از موارد کمک مالی مرد (غربی) بیشتر از زن (تایلندی) خواهد بود، اما شما این ازدواج را انتخاب کرده اید بنابراین باید عواقب و مسئولیت آن را نیز بپذیرید.
    پاسخ منفی یا بله به این گفته وجود ندارد زیرا بودجه خانواده باید به طور مساوی بین اعضای خانواده هزینه شود.

    من خودم در موقعیت دوم هستم. همسرم امور روزمره ما را مدیریت می کند و بودجه خانواده را برای این کار در اختیار دارد. این شامل مقدار کافی برای پرداخت همه چیز است، مانند هزینه های انرژی، پوشاک، حمل و نقل، غذا، سفر... به طور خلاصه، همه چیزهایی که ممکن است به صورت روزانه نیاز داشته باشید، و هزینه های کوچک غیرمنتظره نیز در نظر گرفته شده است (چیزهای کوچک ممکن است گهگاهی خراب شوند. ).
    اگر بخواهد لباس بخرد، مجبور نیست آن را برای من توجیه کند، بلکه به طور غیرمنتظره ای برای من لباس می خرد، اگر فکر می کند لازم است، بدون اینکه من بخواهم.
    بنابراین من به سختی در امور مالی زندگی روزمره دخالت می کنم و خودم را به اطمینان از در دسترس بودن بودجه خانواده محدود می کنم.
    آیا این بدان معنی است که من فقط اجازه می دهم همه چیز مسیر خود را طی کند؟ هیچ البته نه.
    هزینه‌های بزرگ‌تر از بودجه خانواده تامین نمی‌شود و برای خریدهای گران قیمت، امکان‌سنجی را بررسی می‌کنم و آن را با او در میان می‌گذارم.
    علاوه بر آن، برنامه ریزی مالی بلندمدت را نیز به عهده گرفتم.
    او همچنین اگر بخواهد می تواند به آرامی به آن نگاه کند، اما به نظر می رسد که کمتر به او علاقه مند است.
    این راه برای ما خوب کار می کند

    برای بیانیه - آیا من اکنون از او حمایت می کنم - بله یا خیر؟
    برخی از مردم می گویند بله، زیرا من بیشتر امور مالی را انجام می دهم.
    دیگری خواهد گفت نه، زیرا این درآمد خانواده است که همه به یک اندازه حق دارند.

  10. هنک دبلیو. می گوید

    حیف است که نگرش غربی، یا تغذیه بیش از حد، یا احساس گناه برای جلب رضایت زن، بار دیگر مورد توجه قرار گیرد. تقسیم مالی در روابط ازدواج تایلندی بسیار متفاوت است. مرد هزینه های سوار شدن را می پردازد. زن مابقی را از درآمد خود به دست می آورد. مرد هزینه بچه ها را جداگانه پرداخت می کند. من هیچ موقعیتی در روابط تایلندی نمی شناسم که در آن حقوق به یک (1) شماره حساب بانکی برسد و بودجه/خانوار به طور مشترک اداره شود.
    انصراف از پول سخت ترین کار برای همسر زن در رابطه فرنگ است. او ترجیح می دهد آن را به خانواده اش بدهد. آنها ترجیح می دهند حتی هزینه حمل و نقل به محل کار و برگشت را پرداخت نکنند. کاری که ماهی با آب انجام می دهد، بسیاری از زنان تایلندی با پول انجام می دهند.
    رابطه با زن تایلندی فقط بر اساس پول است، اگر آن را از او بگیرید، او نیز ناپدید می شود یا رابطه شما آنقدر بد می شود که مجبور می شوید به درمان در هواهین بروید.

  11. HansNL می گوید

    همسر تایلندی شما معشوقه شماست؟

    شاید این در شرایط شما درست باشد، اما مطمئناً در موقعیت من نه.
    و در میان بسیاری از هلندی‌های دیگر که من می‌شناسم، زن تایلندی دیگر یک تنبل نیست.

    • پیتر هاگن می گوید

      دوست دختر تایلندی من قطعا معشوقه من نیست. من غربی فکر می کنم و عمل می کنم. اما او برده پدر تایلندی اش است که با ما زندگی می کند. ما در روستایی در نزدیکی Khon Kaen، Isaan زندگی می کنیم.
      بنابراین او مجبور شد ساعت 5 صبح بیدار شود تا برنج چسبناک را به موقع برای راهبان آماده کند.
      خیلی دیر شده و پدر شروع به شکایت می کند، فکر می کند او زن بدی است. تمیز کردن آشپزی اش، آشپزی برایش، شستن (با دست، او در تمام زندگی اش خسیس بود که برای همسرش یا حالا دوست دخترم ماشین لباسشویی بخرد)، کیسه های پلاستیکی که در باغ ریخته بود، قوطی های خالی و چیدن. بطری ها و گذاشتن آنها در سطل زباله و غیره و غیره.
      در مورد حمایت مالی: بله، چون درآمدی ندارد و به خاطر من کارش را رها کرده و من هم از پسرش که در دانشگاه درس می خواند حمایت می کنم.
      اما تا جایی که به من مربوط می شود همین است. من نمی خواهم از پدر یا برادرانش حمایت کنم. آنها خوب کار می کنند. آن پیرمرد باید با توجه به تعداد رای زمین هایی که داشت، ثروتمند کثیف بوده باشد.
      او اکنون همه چیز را به فرزندانش داده است، از جمله خسارتی که به معبد و مدرسه روستا در هنگام مرگ همسرش وارد شده است. این برای شما اعتبار و یک زندگی دوم خوب می‌خرد، بنابراین به نظر من سخاوت صرفاً نفع شخصی است.
      مردم تایلند بازیگر و دروغگو به دنیا می آیند، یا بهتر است بگوییم چه چیزی برایشان مناسب تر است. در خانه، پدر نقش «بی پول» را بازی می‌کند و برای دنیای بیرون صاحبخانه سخاوتمند. دوست دختر من نیز "پول ندارد" اما مطمئن هستم که او یک حساب پس انداز مخفی دارد

  12. کریس می گوید

    وقتی صحبت از یک رابطه خوب می شود، با یکدیگر صحبت می کنید، همچنین در مورد خانه داری مالی. به نظر من، هیچ قانون یا دستور العملی برای برخورد با پول در خانواده وجود ندارد، مگر اینکه قانون این باشد: در مورد آن بحث کنید و به تصمیمی برسید که هر دو طرف بتوانند از آن حمایت کنند. و اگر کار نکرد، دوباره در مورد آن بحث می کنید و تصمیم دیگری می گیرید. هیچ وضعیتی یکسان نیست، هیچ مردی (حتی خارجی) یکسان نیست. هیچ دو زن تایلندی شبیه هم نیستند. برخی از تفاوت های فرهنگی کلی وجود دارد، اما تجربه زندگی و تجربه در رابطه با امور مالی در روابط قبلی نیز وجود دارد. نگرش کلی در یک رابطه خوب البته این است: شما همدیگر را دوست دارید، بنابراین از یکدیگر مراقبت می کنید.

  13. پاسکال چیانگ مای می گوید

    این موضوع آنطور که شما فکر می کنید آسان نیست، باید از شرایط هر رابطه به آن نگاه کنید، من بیش از شش سال است که با یک زن تایلندی هستم، یک خانه خوب با استخر برای او خریدم و وقتی از سفرهای کاری من دوست دارم در خانه باشم، قبل از رفتن به او پول می دهم برای قبض ها و هزینه های زندگی اش را برای مدتی که در خانه نیستم بپردازم، اما این پول به سرعت تمام می شود و خرج چیزهایی می شود که شما نیاز ندارید. ما هیچ فرزندی نداریم و همسرم از دانشگاه بانکوک فارغ التحصیل شد و گاو نر خود را از ولیعهد تایلند دریافت کرد، من احساس می کنم که او نیز می تواند کار کند و به خانواده مشترک کمک کند، اما برای من این یک چیز است. "من بر این عقیده هستم که اگر همسر شما می تواند کار کند و در خانه مشترک کمک کند، شما مجبور نیستید از او حمایت کنید، درود، پاسکال.

  14. جوز می گوید

    ما هنوز در هلند زندگی می کنیم و همسر تایلندی من از من حمایت می کند.
    من مجبور شدم ساعت های کمتری کار کنم و اکنون هر ماه به اندازه کافی از همسرم برای پرداخت قبوض ماهانه دریافت می کنم.
    او در صنعت بسته بندی میوه کار می کند.

  15. جی جردن. می گوید

    سردبیران محترم
    این مقاله یک چشم گاو نر دیگر است. شما پاسخ های زیادی به این موضوع دریافت می کنید و من فکر می کنم
    عالی. این یکی از سوالات بزرگ در مورد رابطه با یک زن تایلندی است. در مورد این بیانیه ابتدا می خواهم بگویم که فکر می کنم طبیعی است که به عنوان یک خارجی از شریک یا همسر تایلندی خود حمایت مالی کنید.
    در بیشتر روابط، تفاوت سنی بسیار زیاد است. عشق در نگاه اول
    وجود ندارد. اکثر زنان تجربه بدی با یک سابق داشته اند
    شریک تایلندی و از خانواده هایی می آیند که وضع مالی خوبی ندارند.
    با یک خارجی آشنا شوید که بسیار شیرین است. به آنها تعارف کنید. با هم بیرون بروید و یک غذای خوب بخورید. ما با هم می رویم لباس می خریم و بعد احساسات دیگری برای این زن ایجاد می شود که در واقع هرگز چنین توجهی نداشته است.
    مرد (این روزها می تواند یک زن نیز باشد) شروع به توجه زیادی به او می کند. شاید او در کشور خود نیز تجربیات بسیار بدی داشته است. سپس روز حق فرا می رسد.
    او یکی دو فرزند دارد و خانواده اش بسیار فقیر هستند.
    اگر کمی احساس اجتماعی در بدن خود دارید و می توانید مقداری پول دریغ کنید.
    سپس از آن افراد حمایت کنید. در کنار هم زندگی شادی خواهید داشت.
    البته من در مورد بیش از 30 درصد تفاله های خارجی صحبت نمی کنم و البته در مورد چند درصد از تایلندی ها (خانم ها) صحبت نمی کنم که فقط قصد دارند مردم را از سر پول فریب دهند یا از زنان تایلندی سوء استفاده کنند.
    جی جردن.

  16. جک می گوید

    اخیراً کتابی خوانده ام، بخشی به زبان انگلیسی و بخشی به زبان تایلندی. از دیدگاه غربی و از دیدگاه تایلندی مسائل را توضیح می دهد.
    یکی از نکات هم مقاله بالا بود. یک مرد تایلندی که نمی تواند از یک زن یا خانواده اش حمایت کند، بی فایده است. مرد خوبی نیست اگر بتواند این کار را انجام دهد، حتی به خود می بالد که چقدر می تواند به سعادت مالی همسر و خانواده اش کمک کند و همچنین بسیار مورد توجه است.
    یک زن تایلندی نیز این انتظار را از یک مرد غربی دارد. دوست دختر من دو پسر دارد، یکی بزرگسال و دیگری نوجوان. خانواده او اکنون از او انتظار دارند که از آنها حمایت کند، زیرا او با من است و هر دو آقای جوان نیز چنین انتظاری از او دارند، اگرچه آنها در زمان طلاق دوست دخترم پدر را انتخاب کرده بودند.
    اگر او دو دختر داشت، دیگر نیازی به کمک به آنها نداشت. اینها باید در مقطعی به او کمک کنند.
    من از ابتدا از این موضوع آگاه بودم و به دوست دخترم ماهیانه مقدار کمی پول می دهم که با آن هر کاری می خواهد انجام دهد. بقیه پول خانه و پول برای نیازهای شخصی من است. او از آن راضی است. این یک توقع از او نسبت به من بود که هر ماه به او پول می دادم.
    بنابراین ... به عنوان یک قاعده، در تایلند طبیعی است که زن از نظر مالی حمایت شود، چه توسط یک شوهر تایلندی یا یک شوهر خارجی.

    • دیک ون در لوگت می گوید

      @ Sjaak شما به کتاب اشاره می کنید تب تایلند توسط کریس پیراتزی و ویتیدا واسانت. همچنین به هلندی ترجمه شده است (به گفته کسی که آن را خوانده است ضعیف است) و در این وبلاگ بحث شده است. فکر می‌کردم توضیح واضحی دوزبانه (تایلندی، انگلیسی) برای زوج‌های بین‌فرهنگی درباره تفاوت‌های فرهنگی، سوء تفاهم‌ها و مشکلات ارتباطی آنها ارائه می‌کند. نویسندگان، یک تایلندی و یک آمریکایی، هر دو دیدگاه را برجسته می کنند. البته، هرکسی تجربیات خود را دارد که ممکن است متفاوت باشد، اما کتاب به عنوان مقدمه ای برای یک رابطه بین فرهنگی مفید است.

      در واقع، از کودکان (به علاوه شریک زندگی آنها) انتظار می رود زمانی که دیگر نمی توانند کار کنند، از والدین خود حمایت کنند. حداقل باید اینطور باشد، اما ظاهراً همه بچه های تایلندی دلبر نیستند. که در رسیدن سحر پنسری کینگسیری یک خانواده تایلندی-چینی را توصیف می کند که در آن بچه های بالغ در جیب مادرشان که اکنون یک بیوه است زندگی می کنند. بنابراین آن نیز اتفاق می افتد.

      • جک می گوید

        بله دیک، این همان کتابی است که من به آن اشاره کردم. من آن را در اینجا در جایی دارم، اما در زمان نوشتن نتوانستم کتاب را پیدا کنم. (نه مائو ماو، من خیلی دور بودم… 😉 )
        دوست دخترم هم آن کتاب را خواند و من توانستم چیزهایی را برای او توضیح دهم که در مورد من صدق نمی کند.
        کتاب دیگه رو حتما میخونم

      • جک می گوید

        من هم داستان رودی را می شناسم. اما نه از دوست دختر تایلندی ام... من آن را از چندین زن برزیلی که در محیط قبلی من زندگی می کردند، تشخیص می دهم. من آن را از همسر سابقم تشخیص می دهم که او نیز برای به دست آوردن آن چیزها کار می کرد (او نیز برزیلی است).
        دوست دختر من هم برعکس است... خوشبختانه... او لباس های زیبا را دوست دارد، اما وقتی می تواند چیزی کمتر از 200 بات داشته باشد، افتخار می کند. این هفته ما برای موتور سیکلت خود یک خودروی جانبی خریدیم تا بتوانیم به صورت عمده در ماکرو بخریم یا چیزی بخریم که برای کشیدن موتور سیکلت خیلی بزرگ است. یکی از دخترخاله های دوست دخترم وقتی شوهرش یکی از آن ها را خرید خوشش نیامد. دوست دخترم بیشترین لذت را با آن دارد. امروز او تمام پلاستیک‌ها، کاغذها و بطری‌هایی را که در چند ماه گذشته جمع‌آوری کرده‌ایم در کیسه‌هایی روی ماشین کناری گذاشت و می‌خواست آنها را به پردازنده محلی ببرند. به هر حال با او سوار شدم و برگشتم. برای او کمی ناخوشایند بود. اما او (39 ساله) از رانندگی با آن لذت می برد. نه ماشین بزرگ و نه چیزهای مارک دار نمی خواهد... همیشه می گوید ترجیح می دهد در یک خانه کوچک با من زندگی کند...
        بنابراین، آقایان، زنان خوب و متواضع نیز در تایلند وجود دارند…. حیف برای شما، من البته بهترین آنها را دارم… 🙂

  17. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    @HenkW.

    متأسفانه باید با شما موافق باشم... خودم دوبار تجربه کردم، به مرور زمان همیشه از من پول بیشتری می خواستند، پولی که همیشه به دست خانواده می رفت که واقعاً هیچ اقدامی نکردند.
    من هیچ مشکلی برای حمایت از همسرم ندارم، برعکس آخرین لقمه غذا را از دهانم برای او ذخیره می کنم…
    اما حوصله ندارم به خانواده ای که تمام روز را جلوی تلویزیون می گذرانند، پولی را که با زحمت به دست آورده ام بدهم... به حرف شما برگردم، آنها هم به شما نمی دهند...

    واقعیت این است: وقتی دیگر از دادن امتناع کردم و از مبالغ قابل توجهی صحبت می کنم، ناگهان تمام شد...

    حواستون باشه: اول گریه، چیزهای هیستریک، اما بعد نه بحثی، نه اشک دیگه، نه تلاشی برای آشتی، فقط از امروز تا فردا، با شریکی که چند سالی باهاش ​​زندگی کردین...

    من با این مشکل جدی دارم... بالاخره شما سعی می کنید چیزی بسازید و بعد به مرور زمان متوجه می شوید که بعد از پول و خانواده... به این ترتیب در رتبه سوم قرار می گیرید...

    ما نباید تعمیم دهیم، بسیاری دیگر وجود دارد، اما این حداقل تجربه من با دو شریک تایلندی است…

    من اغلب این بیانیه را در اینجا می خوانم: آیا اگر خانواده یا همسرتان در هلند یا بلژیک دچار مشکل می شدند از آنها حمایت نمی کنید؟
    البته بدون لحظه‌ای تردید این کار را می‌کنم... اما نه برای زندگی... و مطمئناً نه اگر بدانم آنها قادر به مراقبت از خودشان هستند...
    اما شما باید کاری برای آن انجام دهید، درست است... به دامان شما پرتاب نمی شود، و مطمئناً نه اگر تمام روز را جلوی تلویزیون با یک بطری ویسکی در کنار خود بگذرانید.

    در بسیاری از موارد شما به عنوان یک منبع درآمد رایگان دیده می‌شوید، و بعد از خود می‌پرسم: آیا یک رابطه عاشقانه باید از این نتیجه حاصل شود؟

    و این هدف است، نه؟

    رودی

  18. برت ون آیلن می گوید

    کاملاً موافقم و البته طبیعی است که شما و شریک/همسرتان با درآمدی که یکی یا هر دوی شما دارید زندگی کنید. منطقی است که در این حالت معمولاً «فرنگ» است که به امور مالی رسیدگی می کند، کسانی که درآمد ثابتی دارند بهتر است با هم شریک شوند یا تنها بمانند. من شخصاً هرگز نمی خواستم همسر تایلندی ام کار کند زیرا با درآمد من خوب کار می کردیم.
    با احترام،
    بارت

  19. جانین می گوید

    من کلمه حفظ را دوست ندارم. آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا در کشورهای ما (NL و Bel) مردان (گاهی اوقات، و به ندرت زنان) موظف به پرداخت پول نفقه به شریک سابق در صورت طلاق هستند؟
    خوب، مردان بیشتر از زنان درآمد دارند و همچنین تصور می کنند (اگر زن کار نمی کند) وقتی به خانه برسند همه چیز عالی خواهد بود. مراقبت از کودکان (احتمالی) و غذا (خرید) و آماده سازی را به آن اضافه کنید، یک کار روزانه خواهید داشت.
    اگر همه این وظایف رعایت می شد، خودش درآمدی داشت، یا مردها مبلغی برای این (نه برده) می پرداختند، یا او آن زن (خود) را «نگهداری» می کرد.
    من بر این عقیده هستم که هر چه زودتر بیاید. از هر دو طرف

  20. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    با توجه به بحث‌های فراوان، این باید چیزی باشد که بسیاری از ما قبلاً با آن در تماس بوده‌ایم. به هیچ وجه قصد من این نیست که نسبت به یک زن تایلندی واکنش تحقیر آمیزی داشته باشم، برعکس...

    اما حتی اگر اینطور فکر می کنید، هرگز مطمئن نیستید که از آن چه نتیجه ای می گیرید.

    مثال: عینک آفتابی باید از Gucci باشد، یک کیف دستی از Louis Vuiton، که البته هزینه آن را پرداخت می کنم.
    وقتی بلژیک هستم از من یک بطری عطر می خواهند، ترجیحاً از آرمانی یا ورساچه... من به آن عطر اهمیتی نمی دهم، به دور از آن، اما وقتی پاسخ می دهم هزینه ارسال از طریق DHL بیشتر از عطر است. خود، و آن یک بطری عطر بسیار گران قیمت خواهد بود، در آن طرف چهارده روز سکوت خواهد بود.

    یه چیز دیگه: من میخوام یه ماشین کرایه کنم تا گشت و گذار و پیک نیک بزنم... تصور اشتباه: باید پیک آپ باشه تا همه خانواده پشت سر جا بشن...البته پولش رو میدم. ماشین و غذا و مخصوصا نوشیدنی ها... و اگر نظری در مورد آن بنویسید، همیشه همان پاسخ را می گیرید: خانواده را دوست ندارید، من را دوست ندارید…

    یک روز می آید از من می پرسد که آیا می خواهم وام ضمانت کنم یا نه... بیخود می پرسم: برای چه کسی یا برای چه؟
    معلوم شد برای برادرش است. فقط برای روشن شدن، برادر واقعاً یک آدم تند است... تلویزیون هر روز و هر روز مهمانی هفت روز هفته و مستی در رختخواب هر روز صبح.
    معلوم شد که او یک اسکوتر جدید می‌خواست، اما نتوانست وام بگیرد، بنابراین من توانستم آن را تضمین کنم. من دیوانه نیستم، با همان مقدار پول، او هفته آینده مستانه به دیوار یا درخت ضربه می زند، و من می توانم به پرداخت یک اسکوتر که ضرر کلی است ادامه دهم... اما آنها به این موضوع فکر نمی کنند. ... فردا روز دیگری است و ما ببینیم او چه می آورد ما به پس فردا فکر نمی کنیم چه برسد به هفته آینده یا بعد از آن.
    ما غربی ها برای مقابله با این طرز تفکر مشکل داریم، و صادقانه بگویم، شریک تایلندی شما مجبور نیست به آینده فکر کند، اگر فکر می کند، شما فکر می کنید.
    من عاشق تایلند هستم، امسال قرار است برای همیشه در آنجا زندگی کنم و خانواده من در آنجا زندگی می کنند، اما باید صادق باشیم، همه چیز در آنجا بر اساس پول است.
    کاری که یک تایلندی انجام می دهد این است که عکس های خود را در اینترنت منتشر کند: یا با یک بطری برچسب سیاه در دست یا با یک فن اسکناس در دست ...

    آنها واقعاً به این واقعیت فکر نمی کنند که ممکن است سال آینده واقعاً به آن اسکناس ها نیاز داشته باشند.
    اما نگران نباش، شریک فرنگ همیشه هست.

    رودی

    • Rob v. می گوید

      من این تصویری که می کشی را اصلاً نمی شناسم، نه دست اول و نه دست دوم. دوست دخترم فکر می کند همه چیز گران است، او نمی خواهد چیزی در مورد گوچی و آرمانی، چند تکه جواهرات و لباس های معمولی C&A بداند (او فکر می کند اینجا هم گرون هستند). او یک بار چیز خوبی را به قیمت 80-100 یورو دید، اما وقتی آن قیمت را دید، شوکه شد. من می گویم، اگر واقعا این را دوست دارید، ما آن را می خریم، اما نه، نه به آن قیمت. آنها به سختی به کیف پول من دست می زنند. او اکنون 4 جفت کفش، 3 کت، 3 کیف دستی دارد که فقط از 1 جفت استفاده می کند. من خوشحالم.
      یا به طور تصادفی یک خانم اهل زلاند را زدم؟ روده بر شدن از خنده. اما نه، من این داستان ها را در منطقه خودم نمی شنوم. با این حال، این تایلندی‌ها دیپلم لیسانس یا دبیرستان دارند و همیشه سخت کار کرده‌اند (در مزرعه، کارگر، اداره و غیره)، قمار نمی‌کنند، سیگار نمی‌کشند، به سختی می‌پوشند و آرایش می‌کنند. و غیره. نوع زنی که شما توصیف می‌کنید باعث فرار من می‌شود یا حداقل می‌گوید: «چطور می‌توانی برای چیزی پول پرداخت کنی؟» من یک دستگاه خودپرداز یا یک فرد ثروتمند نیستم.» اما بله، بسیاری از زنان هلندی نیز در اینجا وجود دارند که به (بسیاری) لباس‌ها و محصولات مراقبتی با برند اهمیت زیادی می‌دهند. نوع من نیست، اما سلیقه ها متفاوت است. تا زمانی که خوشحالی، درست است؟

      • کیت 1 می گوید

        خوب راب عزیز
        من فقط پاسخ شما را خواندم، بعد از اینکه پاسخم را گذاشتم، که یک زن خوب تایلندی هیچ ربطی به این موضوع ندارد که او مدرک لیسانس یا دیپلم دارد. این باید واضح باشد.

        • راب وی. می گوید

          البته، اما یک شغل خوب باعث می شود که وابسته نباشید. واضح است که شخصیت مهم تر است و تعیین می کند که آیا شخصی درآمد و متعلقات / اولویت های خود را تنظیم می کند یا خیر. شما حریص یا سخاوتمند، یک کارگر صادق یا کج خلق هستید، با تحصیلات یا بدون تحصیل.

      • لوئیز می گوید

        سلام باب،

        یک زن تایلندی باکلاس.
        و من مطمئن هستم که دنیا در این وبلاگ بر سر من خواهد آمد، زیرا آنچه شما می نویسید استثنا هستند و متأسفانه فرنگ های زیادی آنقدر خوش شانس نیستند که با آن مواجه شوند.
        والدین زیادی هستند که در بیمارستان بستری هستند و بیماری در بین گاومیش ها نیز ناراحت کننده است.
        ناگفته نماند یکی از اعضای خانواده که فوت کرده و این اتفاق برای او نیز 6 ماه قبل رخ داده است.
        پول خونه خیلی عادیه و بعضی وقتا یه چیزی به شوهر شوهر دادن یا یه مقدار کم ماهیانه که بالا خوندم.
        اما اگر فرنگ باید ماهیانه بیشتر بدهد که شوهر شوهر تا حالا با هم ندیده اند فقط به این دلیل که الان از فرنگ می آید ؟؟؟؟؟
        و به نظر من مطلقاً ربطی به مقدار پولی که مرد به دست آورده / به دست آورده / به ارث برده و غیره ندارد.
        من می گویم در ابتدا با آن یوروها خیلی راحت باشید.
        آیا در این صورت روشن نمی شود که آیا فرنگ به عنوان یک نگ روی دو پا دیده می شود؟
        لوئیس

  21. کیت 1 می گوید

    آنچه در این نظرسنجی به ویژه قابل توجه است این است که تا حد زیادی بیشترین مشکلات در مورد پول و نحوه رسیدگی به آن توسط زنان تایلندی در میان زوج هایی رخ می دهد که زنان آنها هرگز یا به ندرت در هلند اقامت نداشته اند. یا با هم در تایلند زندگی می کنند. یا او اینجا زندگی می کند و او آنجا زندگی می کند.
    رودی عزیز. در مورد اینکه دوست دختر شما از گوچی عینک آفتابی می خواهد چه فکر کنم که او یک کیف دستی از Louis Vuiton می خواهد؟ آیا نام شما بیل گیتس است یا این تصور را دارید که بیل گیتس هستید؟ بعد میفهمم اگر من با چنین چیزی برای همسرم به خانه می آمدم، او می پرسید که آیا من دیوانه هستم.
    چگونه می توانم همسرم را در چند چیز در مورد زنان تایلندی بشناسم؟
    وقتی با او آشنا شدم، 16 سال جوان بود. او به تازگی یک پسر به دنیا آورده است، او از خانواده ای فقیر است و بدبختی های زیادی را تجربه کرده است. مانند بسیاری از دختران جوان در تایلند. وقتی او 18 ساله بود ازدواج کردیم و به هلند نقل مکان کردیم. یه دختر خیلی ساده با 3 سال دبستان.
    اکنون پس از گذشت 38 سال، ما هرگز مشکل پولی نداشته ایم. هرگز. و او به تمام مسائل مالی رسیدگی می کند.
    رودی، من داستان تو را خواندم و فکر می‌کنم که خیلی بدبختی است. متاسفم، من فکر می کنم شما می توانید کاری در مورد آن انجام دهید، اما این یک داستان طولانی خواهد بود

    با احترام، کیس

    • ماتیاس می گوید

      @Kees، رودی. این سوال باقی می ماند که آیا او یک کیف Vutton به قیمت 1000 یورو می خواهد یا یک Vutton با قیمت 750 Bht؟ آیا او عینک آفتابی گوچی را 300 یورو می خواهد یا گوچی را با قیمت 350 Bht؟ نمی توانم تصور کنم و امیدوار باشم که او فکر می کند در میلان، پاریس، لندن یا نیویورک قدم می زند. علاوه بر این، من با این جمله موافقم که اگر یک رابطه بسیار جدی داشته باشد، از او حمایت مالی می کند. اما من به تازگی دوست دختر پیدا کرده ام و همچنین در مکان های شناخته شده، اصلاً چیزی نمی فرستم. خانواده همسرم؟ می توانند بیایند و هر قدر که بخواهند بخورند و بیاشامند! پول نقد؟ من ندارم…..

      @ Rob V. من فکر می کنم نتیجه گیری شما بسیار کوته فکرانه و ساده لوحانه است ، اما می فهمم زیرا شما کاری به شهرهای معروف ندارید و فرض می کنید که هرگز با این نوع دخترها در تماس نبوده اید. شما همچنین بیشتر به غرفه های مواد غذایی علاقه مند هستید تا رستوران ها و اولویت های متفاوتی دارید. شما خوش شانس هستید، آن را همینطور نگه دارید و آن را گرامی بدارید، زیرا در سنین پایین شما واقعا یک استثناست!

      • راب وی. می گوید

        ممنون، هر دو خیلی خوشحالیم، پیام قبلی من میتونست چند تا ظرافت بیشتری داشته باشه (مثلا کیز 1 پیام من رو طوری تفسیر کرد که انگار تحصیلات مربوط به حرص خوردن هست یا نه، که البته اینطور نیست) تبدیل به یک متن کلی می شود و هر رابطه ای منحصر به فرد است. با این حال، من معتقدم که اگر یک خانم معمولی پیدا کنید، او شما را از روی عشق انتخاب می کند و پول یا دارایی در اولویت قرار نمی گیرد. البته من با داستان های زنان حریص هم آشنا هستم، اما در واقع فقط از طریق اینترنت و نه حضوری. اتفاق خوبی هم هست اینکه آن خانم ها آنجا هستند یک واقعیت است، و اینکه آن خانم ها از کجا آمده اند (موسسات ماساژ و بار - و نه، همه خانم هایی که در آنجا کار می کنند مار و پول فروش نیستند و نه، استفاده از این خدمات اشکالی ندارد) نیز اغلب وجود دارد. به وضوح. اینجا و آنجا شنیده ام که خود خانم دنبال پول نیست، اما فشار خانواده زیاد است، فشاری که همیشه نمی توان در مقابل آن ایستاد. حالا من هم خوش شانسم که همسرم (نزدیک خون کین) خیلی خوب هستند و کاملاً به من احترام می گذارند و از من قدردانی می کنند. گاهی به آنها هدیه یا خوراکی می دهم و آنها هم به من می دهند. در 3 سال گذشته هرگز حتی یک سنتانگ نخواستم. وقتی گاهی اوقات این داستان ها را می شنوید که یک تایلندی یا حتی "تایلندی" فقط یا عمدتاً بعد از خوردن است و فرنگ مانند یک دستگاه خودپرداز با درخت پول در باغ است، به سختی می توانم آن را باور کنم، تصور می کنم یک تایلندی معمولی نیست. اصلاً حریص هستند (اما شاید برخی از آنها نمی دانند فرنگ چقدر باید برای پولش کار کند).

  22. ژاک می گوید

    Kees 1 (در واقع چند Kezen در این وبلاگ وجود دارد؟)، شما نیز مانند من تجربیات بسیار خوبی با همسر خود داشته اید. خواندم که شما خیلی جوان با آنها آشنا شدید و همچنین مدت زیادی در هلند زندگی کرده اید. که نقش دارد. همسر شما هلندی شده است و دیگر به فرهنگ تایلندی که ظاهر نقش مهمی در آن دارد، حساس نیست. من در مورد همسرم نیز متوجه این موضوع می‌شوم، اما او همیشه می‌خواهد یک کیف از یک برند معروف بخرد زیرا اولین چیزی است که زنان در تایلند به آن نگاه می‌کنند. چنین کیفی همیشه با شما به تایلند می رود و معمولاً در آنجا باقی می ماند. آن وقت یک نفر از آن بسیار راضی است. و همسرم دفعه بعد با پول خودش کیف جدید میخره.

  23. پیتر هاگن می گوید

    من الان 4 سال است که دوست دخترم را می شناسم. او تحصیلات دانشگاهی دارد و به لطف سابق آمریکایی اش انگلیسی عالی صحبت می کند. املای او افتضاح است.
    مقام من: تایلندی فرض می کند که فرنگ می پردازد و اگر متوقف شود، عشق تمام شده است. من به دوست دخترم اذیت می کنم: "من درخت پول تو هستم، فقط من را تکان بده تا پول در کیفت بیفتد". که باعث می شود از ته دل بخندد. به لطف تربیتش، او بسیار حساس است، به خصوص در هلند، او فکر می کند همه چیز خیلی گران است.
    و با این حال: پارسال که عازم تایلند شد، کارت خودپرداز تایلندی خود را برای هزینه های معمولی مانند غذا، نوشیدنی، بنزین، آب، نگهداری از پسر 21 ساله اش، آقای دانشجو و غیره به او دادم. خیر. پول به خانواده، 3 برادر و بابا می رسد، همه آنها خوب هستند. او از من برای هزینه های عمده غیرمنتظره اجازه می گرفت. من فکر می کنم که این یک توافقنامه محکم است، درست است؟
    در کمال تعجب، 2 روز قبل از اینکه به مدت شش ماه به تایلند بروم، 30.000 THB علاوه بر مبالغ عادی برداشت شده بود. به سوال تقابلی من: "چه کسی هزینه موتورسیکلت پسران شما را پرداخت کرد؟" پاسخ بعید آمد: "مامان من". غیرممکن است زیرا مادر، زنان تایلندی که پول را مدیریت می کنند، تقریباً به معنای واقعی کلمه روی پول نشسته بودند. بعد از شروع یک زندگی دوم شاد، در زندگی اولش یک پیرمرد پیرمرد بود که طبق معمول در روستاها به دخترش یاد داده بود که دختری جز سینک آشپزخانه حقی ندارد، پرستار 30.000 THB پیدا نکرد. با لباس زیر بدون شک سکسی، اما در سوتینش. و من فقط فکر می کنم که او علاوه بر زانو مصنوعی، سینه های مصنوعی هم داشت. روده بر شدن از خنده.
    بعد از شش ماه زور زدن و زور زدن برای اینکه بفهمم 30.000 را چگونه خرج کنم، میمون بالاخره از آستین من بیرون آمد که چگونه 30.000 خود را خرج کنم. 30.000 من با تاکید. بدون درآمد مشترک، عشق یا نه. مستمری بازنشستگی من باقی می ماند. خانواده من در اروپا زندگی می کنند. پسرم باید به عنوان سرآشپز در ایبیزا سخت کار کند تا بتواند به خوبی دوست دختر من باشد. وقتی از کسی حمایت مالی زیادی می کنم، عشق بی قید و شرط را ترجیح می دهم، از جمله هر دو فرزندم.
    پسرم برای تحت تأثیر قرار دادن دوستانش یک هوندا ایربلید واقعی می خواست و اتفاقاً عوضی پیر پدر پس از 40 سال روح را از دست داده بود. منطقی است، برای ریختن روغن در آن بسیار کوچک است، چه رسد به اینکه تعمیر و نگهداری انجام شود. با این حال، آقای صاحبخانه مبالغ هنگفتی را به معبد و مدرسه دهکده اهدا کرد تا بتواند در روستا ظاهر شود و زندگی دوم خوبی داشته باشد. درخت به طور قطعی تکان داده شد تا ابتدا چرخ‌های آلیاژی روی آن برای موپد پسرم بگذارند، چرخ‌های پره‌ای به اندازه کافی قوی نبودند، بنابراین به مادر دروغ گفته شد و موج سگی 5 ساله نزد پدر بسیار ثروتمندش رفت. راه پول نداشت باید قبض گاز، آب و برق خود را پرداخت کند.
    شما چکار انجام خواهید داد؟ بابت هزینه های عادی دوباره کارت خودپرداز خود را به او بدهید یا از آن به بعد او را تحت سرپرستی قرار دهید و یک کلمه هم که می گوید را باور نکنید؟
    من می‌توانم ده‌ها مثال از این گونه تجربیات خودم را برایتان بیاورم، اما نمی‌توانم برایتان مثال بزنم، زیرا در این صورت «دفتر خاطرات پیتر هاگن و سایر خارجی‌ها» خواهد بود. آیا داستان من را تشخیص می دهید، برای شما خوب است، زیرا اقدامات یک تایلندی برای خودی ها خنده دار است و می ماند و برای خارجی ها غیرقابل درک است.
    من شخصاً به ظاهر اهمیتی نمی دهم. شما احترام می گذارید، نمی توانید آن طور که تایلندی ها فکر می کنند آن را بخرید. اصلا این داستان را نمی شناسید؟ پس شما با یک تایلندی دوست نیستید یا با او ازدواج کرده اید، بلکه با یک زن رهایی یافته غربی که اتفاقاً در تایلند به دنیا آمده است یا از یک دختر اهل زلاند هستید؟
    با تایلندی خود در تایلند یا هلند خوش بگذرانید.

  24. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    @پیتر هاگن…

    بهتر از این نمیتونستم بگم...

    @Kees1…

    من اصلاً این تصور را ندارم که من بیل گیتس هستم، زیرا من نیستم... در زمانی که با سابقم آشنا شدم، او در حال نوشتن پایان نامه خود به زبان فرانسوی و انگلیسی در دانشگاه Mahasarakham (MSU) در Maha Sarakham، مجاور بود. به Khon Kaen، جایی که او مرا به عضویت افتخاری یک گروه بسته از دانشجویان تبدیل کرد، که هنوز هم تا امروز هستم.

    پس بحث آموزش نیست. من فقط بین او و خانواده قرار نگرفتم و قصدم این نبود، اما خانواده مدام بر او فشار می آوردند، زیرا دوست پسر فرنگ او همان درخت پول بود...

    تعمیم نمی‌دهم، اما بسیاری از تایلندی‌ها فکر می‌کنند که یک فرنگ در باغش درختی دارد که روی آن پول رشد می‌کند... حتی یک ثانیه هم به ذهنشان خطور نمی‌کند که فکر کنند این پول از کجا می‌آید... فقط همین جاست. پس چرا نباید سهمی برای آنها وجود داشته باشد ... اگر امتناع می کنید ، زیرا مطمئناً می دانید که پول بعد از کار سخت وجود دارد ، پس عشق ناگهان بسیار کمتر می شود ...

    بازم کلی نمیگم برادرم تو Bkk زندگی میکنه و از شریکش خیلی راضیه ولی من فقط دوبار تجربه کردم... و راستش من با کمک هزینه ازکارافتادگی زندگی میکنم پس سودی نداره من اصلا تظاهر به بیل گیتس کردم...

    رودی

  25. جی جردن. می گوید

    شخصیت ربطی به تحصیلات نداره اساس آموزش است. سوء استفاده از دیگران در جامعه در سراسر جهان اتفاق می افتد. رودی باید خیلی وقت پیش رابطه ات را قطع می کردی.
    اگر شما نیز با مزایای ناتوانی زندگی می کنید، برای من کافی است.
    اینها اغلب می توانند بسیار زیاد باشند.
    در پاتایا من افراد مسن، افراد ناتوان و حتی معلولان ذهنی را می بینم که هر روز زیر نظر یک زن یا مرد تایلندی راه می روند.
    هیچ اشکالی ندارد. اگر آن افراد احساس خوشبختی کنند و بتوانند از پول صرفه جویی کنند.
    باید بتوانید خود را در آینه نگاه کنید. آیا این (خانم) واقعاً به من علاقه مند است؟ یا حداقل در تصویر مالی شما
    خانم به اصطلاح تحصیلکرده شما به دومی علاقه بیشتری خواهد داشت.
    این فقط نظر بسیاری از گردشگران تایلند است. شما لازم نیست در مورد آن نگران باشید.
    شاید بتوانید مدتی در مورد آن فکر کنید.
    جی جردن.

  26. رودی ون گوتهم می گوید

    @J.Jordaan.
    من می خواهم به نظر شما پاسخ دهم، جانی ...

    واقعاً درست است که من مزایای ناتوانی بالایی دارم که از آن می توانم به خوبی در Bkk زندگی کنم ... راستش را بخواهید، اینجا در بلژیک قانونی وجود دارد که می گوید شما به عنوان یک فرد مجرد 55٪ (به عنوان رئیس) معلول هستید. از خانواده 60٪) اگر بعد از یک سال مزایایی را دریافت کنید، از آخرین حقوق خود دریافت کنید، بنابراین اگر مزایای خوبی داشته باشید، تمام سال های قبل از آن کار کرده اید ...
    و نگران نباشید، من 50 ساله هستم، بسیار سالم، تنها دلیلی که من دیگر نمی توانم کار کنم این است که پس از یک عمل بزرگ معده، کل معده و برخی از ویژگی های داخل آن حذف شد.

    برای بقیه، من دوچرخه سواری و شنا می کنم، و مطمئناً در پاتایا یا Bkk روی بازوی یک زن راه نمی روم.
    اما این به کنار…

    بگذارید خیالتان را راحت کنم، دوشاخه کشیده شده است و من نبودم، آنها بودند، بعد از اینکه من از وام آن برادر خودداری کردم. و او این کار را به تنهایی انجام نداد، بلکه تحت فشار خانواده بود.
    هر یکشنبه به دیدن خانواده می رفتیم ... شگفت انگیز بود که چقدر اتاق نشیمن با اعضای خانواده پر بود ، در حالی که وقتی غیر منتظره ظاهر شدیم هیچ کس آنجا نبود.

    هر یکشنبه یک قیمت داشتم... دستشویی یکی خراب بود، یکی دیگر اسکوتر... یکی دیگر می خواست چند روزی برود... خواهرش کارش را از دست داده بود، خواهر دیگری در پرداخت اجاره بها مشکل داشت...
    من یک بار به برادری پول قرض دادم که حمام و توالت جدید نصب کند، وقتی همسرش باردار بود، خوب، بعد از یک سال هنوز حمام آنجا نبود ... اما پول من تمام شده بود.
    و نکته عجیب این است که درخواست پول هرگز مستقیماً انجام نمی شود، بلکه همیشه از طریق مادری که از دوست دخترم خواسته است و از من خواسته است ...

    او در مورد آن عینک آفتابی گوچی یا کیف لویی ویتون صحبت نمی کند ... من دوست دارم آنها را برای او بخرم ، در Bkk به هر حال همه چیز تقلبی است و شما حتی تفاوت را متوجه نمی شوید ...
    اگر از کنار غرفه ها رد شوید، او یک لباس زیبا برای 200 سال دارد... مطمئناً او را انکار نمی کنم…
    از این گذشته، دوست دخترت را دوست داری، می‌خواهی او شاد باشد، و همچنین وقتی دوست دخترت خوب به نظر می‌رسد...

    اگر مجبور باشید از کل خانواده مراقبت کنید اوضاع فرق می کند ... پس باید از قبل درآمد بسیار زیادی داشته باشید ، زیرا آنها بیشتر و بیشتر می خواهند ...

    و خانم "با تحصیلات عالی" من، همانطور که شما به زیبایی بیان کردید، انگلیسی و فرانسوی را روان صحبت می کرد، حتی بهتر از من، که در مورد اکثریت تایلندی ها نمی توان گفت.

    و حق با شماست، اساس آموزش است، اما از والدینی که تمام عمر در مزارع برنج زحمت کشیده اند و خودشان به مدرسه نرفته اند چه انتظاری می توان داشت؟ من اینجا در مورد آیسان صحبت می کنم ... اما در سایر نقاط تایلند نیز صدق می کند.
    این افراد چیزی ندارند، بنابراین از یک طرف واکنش آنها را درک می کنم.

    این بحث در واقع بسیار فراتر از حمایت مالی از شریک زندگی شماست. اینجا با ما عادی است که یک حساب مشترک وجود داشته باشد و هر دو شریک کارت بانکی داشته باشند...
    ما آن را در Bkk هم داشتیم، من هرگز صورتحساب را بررسی نکردم، این لازم نبود ...

    ممکن است خارج از موضوع به نظر برسد، اما بسیار موضوعی است، حمایت از شریک زندگی شما خود منطق است... اما، یا باید اشتباه کنم، شما والدین و تا حدودی برادران و خواهران را شامل می‌شوید و به آنجا می‌رسید. تو از وسط نیستی جان...

    Mvg

    رودی

  27. یوهان می گوید

    شاید کمی دیر، اما دوست دارم داستانم را نیز به اشتراک بگذارم: من به طور اتفاقی با دوست دخترم در BKK آشنا شدم، او اخیراً از هنگ کنگ بازگشته بود، جایی که سال ها در آشپزخانه های رستوران کار می کرد، اما ویزا (مجوز کار) او بود. تمدید نشده است و به همین دلیل است که او در BKK و بدون درآمد بازگشته است. او سپس به او پیشنهاد کرد که اگر 2 ماه اجاره آپارتمانش را بپردازم، با من به عنوان راهنما از طریق تایلند سفر کند. به نظرم معامله خوبی بود!! و ما در واقع کلیک کردیم و هنوز در پایان خداحافظی سختی بود. سپس از من پرسید که آیا من هم می خواهم از هلند با اجاره اتاقش او را حمایت کنم، زیرا او هنوز کار نداشت، ... باشه، قول دادم، آنقدر هم نیست، 4000 حمام در ماه. بعداً توانست یک بوتیک کوچک را از یکی از اعضای خانواده (خواهرزاده) تصاحب کند که به سرعت درآمد خوبی برای او فراهم کرد. گردش مالی روزانه او بین 10.000 تا 20.000 بات در روز است و من می دانم که سود حاصل از این کار این است. تقریباً n 60 تا 75 درصد است و این بیشتر از درآمد من در هلند است. اما نکته اینجاست: او فقط از من می خواهد که کرایه اتاقش را بپردازم، این برای ما غربی ها کمی عجیب است، اما به نظر می رسد برای یک زن تایلندی این احساس را دارد که واقعاً برای شما ارزش دارد، واقعی ترین. نوعی قدردانی و به من قسم میخورند که این ربطی به خرید عشق ندارد!!
    و او همچنین کارهای بسیار خوبی برای من انجام می دهد، برای مثال او زیباترین لباس ها را برای من می فرستد، او دقیقاً می داند که من واقعاً چه چیزی را دوست دارم، بنابراین فقط از یک طرف نمی آید.

  28. روسری می گوید

    سلام، بله، ما، عشق زندگی من و جوی روزهای خوبی را سپری می کنیم، 12 سال است که ازدواج کرده ایم و ابتدا به مدت 7 سال در تایلند کار و زندگی کرده ایم و اکنون به مدت 7 سال موقت در نیوزیلند، اول از همه. چون فکر می‌کنم جوی من از تجربه با فرنگ‌های دیگر لذت می‌برد و می‌بیند که فرنگ‌های کار هم وجود دارد و همچنین پسرش را که در زمان ازدواج مسئولیت من شد و کاملاً فرزند مراقبت من است، یک مطالعه و گزینه‌های آینده خوب می‌دهد. پول هیچ وقت مشکلی نبوده است، ما از روز اول همه چیز را به اشتراک می گذاریم و من با آن مشکلی ندارم، همه چیز همیشه خوب است، اما همچنین وقتی برخی از تجربیات زندگی را خواندم، بسیار خوشحال شدم، ما فقط یک خانه جدید خریدیم و زندگی یک رویای زیبای واقعی
    با سلام، کرایست چرچ، نیوزلند.

  29. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    فقط یک پاسخ بسیار دیر به این مورد... من هنوز اولین پاسخ را در مورد تایلندی یا تایلندی که از والدین و/یا خانواده فرنگ حمایت مالی می کند را نخوانده ام...

    با این اوصاف، هر گونه نظر یا سوال دیگری لازم نیست، فکر می کنم ...

    با احترام…

    رودی


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم