مهم نیست که چگونه به آن نگاه کنید، زمانی که یک شریک تایلندی دارید، دیر یا زود حمایت مالی والدین او مطرح می شود. برخی از مهاجران این را عادی ترین چیز در جهان می دانند. دیگران در مورد آن ناله می کنند بنابراین این یک بحث تکراری است.

من خودم باهاش ​​مشکلی ندارم فقط فکر می کنم این یک وظیفه اخلاقی است که از نظر مالی از دوست دخترم و همچنین والدینش حمایت کنم. من به صورت ساختاری به دوست دخترم و به والدینش کمک می کنم و هر از چند گاهی برای آنها چیزی می خرم. اگر فکر می کنید صحبت کردن برای من آسان است، می توانم آن را رد کنم، من ثروتمند نیستم و فقط درآمد متوسطی دارم.

دوست دختر من 6 روز در هفته با 9.000 بات در ماه کار می کند. او به نوبه خود از بخشی از آن برای حمایت از والدینش استفاده می کند. او پولی را که از من دریافت می کند در یک حساب پس انداز برای موارد احتمالی می گذارد.

پدر و مادر او فقیر هستند و در خانه ای زندگی می کنند که به سختی باید چنین نامی داشته باشد. انبار به واقعیت نزدیک تر است. هر دو سخت کار می کنند و درآمد کمی دارند. پول فقط برای غذا وجود دارد، نه برای هیچ تجملی. پدر مقداری زمین اجاره می کند و برنج می کارد. درآمدها تقریباً برابر با هزینه ها است.

مامان انواع کارهای عجیب و غریب مانند کمک به برداشت را انجام می دهد. مهمترین دارایی شامل یک موتور ساده (از دوست دخترم گرفته شده)، یک یخچال (از دوست دخترم گرفته شده است) و یک تلویزیون زهوار 8 ساله است. آنها هیچ چیز دیگری ندارند. آنها مشروب نمی خورند و قمار نمی کنند. تنها ضایعش این است که بابا چند نخ سیگار در روز می کشد، اما این نباید اسمی داشته باشد.

وقتی من در تایلند هستم، ما به پدر و مادرش در آیسان می‌رویم و آنها را می‌برم تا چیزی که نیاز دارند بخرم. آخرین بار اجاق گاز و پایه استیل ضد زنگ همراه آن بود. قبل از آن هنوز روی چوب پخت می کردند، اما دود ناسالم زیادی ایجاد می کند و هیزم برای آتش نیز کمیاب شد.

دفعه بعد از من یک تلویزیون جدید می گیرند، قبلاً قول داده ام. یکی با صفحه نمایش کمی بزرگتر چون چشمان پا و ما بدتر می شود. دوست دخترم اخیراً یک دیش ماهواره ترتیب داده است. قبل از آن فقط چند شبکه تلویزیونی داشتند، اکنون بیش از 100 و تصویر بسیار بهتری دارند. دوست دخترم نیز از پس انداز خود (و کمک مالی من) هزینه یک بازسازی کوچک خانه را پرداخت کرد. اینکه دوست دخترم از والدینش حمایت مالی می کند برای من طبیعی است. اگر پدر و مادرم مجبور بودند در همین شرایط زندگی کنند، من هم همین کار را می کردم.

من الان چهار سال است که دوست دخترم را می شناسم و پدر و مادر یا سایر اقوام او هرگز از من پول نخواسته اند. حتی زمانی که پدر اخیراً با چشم چپش مشکل جدی داشت. با وجود خطر نابینایی، او همچنان با آن راه می رفت. بابا نمی خواست برای تاکسی به بیمارستان شهر استان از ما پول بخواهد (حدود 4 ساعت رانندگی از آنجا و برگشت). وقتی این را شنیدیم، البته شنیدیم. و خوشبختانه بعد از درمان ها و داروها، چشم او خیلی بهتر شده است.

چرا این داستان؟ زیرا من از مهاجران با یک شریک تایلندی که از عواقب مالی ناشی از چنین رابطه ای شکایت دارند، ناراحت هستم. ما نسبتاً ثروتمند هستیم و هیچ اشکالی ندارد که آن را با همسر تایلندی خود و احتمالاً والدین یا پدربزرگ و مادربزرگ او به اشتراک بگذارید. اگر همسرتان را دوست دارید، می خواهید او خوشحال باشد. اگر بتواند در ثروت زندگی کند و پدر و مادرش که همیشه از او مراقبت کرده اند، در فقر شدید زندگی کند، نخواهد بود. تصور کنید اگر آنها پدر و مادر شما بودند؟ دوست دارید که؟

اگر این نوع، برای بسیاری از چیزهای تایلندی، بدیهی را درک نمی کنید، پس نمی دانید که چگونه در تایلند کار می کند.

اما البته لازم نیست با من موافق باشید. یا شاید هم هست. پس به بیانیه هفته پاسخ دهید: حمایت مالی از شریک زندگی شما و والدین (بزرگ) او یک تعهد اخلاقی است.

62 پاسخ به “بیانیه هفته: حمایت مالی از طرف والدین شریک زندگی شما یک تعهد اخلاقی است”

  1. فرنگ تینگتونگ می گوید

    @ خان پیتر
    من تا حدی با شما موافقم، اگر از نظر مالی توانایی دارید و می توانید آن را معاف کنید، البته می پرید
    این واقعیت که مردم آن را یک وظیفه اخلاقی می دانند و بنابراین آن را انجام می دهند به نظر من بسیار اجباری به نظر می رسد، اهدایی به دلیل تعهد اخلاقی، به نظرم می رسد که اگر باید انجام شود، پس باید انجام شود.
    شما چنین کاری را از صمیم قلب و از روی عشق به شریک زندگی خود انجام می دهید، نه به خاطر اینکه مجبور باشید.

  2. جان دکر می گوید

    من هم از نحوه حمایت شما خوشم می آید. منم دقیقا همین کارو میکنم با این حال، من کورکورانه از پرداخت تا 20.000 (!) بات و بیشتر در ماه امتناع می کنم، که اغلب مطالبه می شود. اوایل بر خلاف میل همسرم هر ماه به خانواده ای که همسایه هستند پول می دادم. و حق با او بود. برادرانش دیگر بلند نشدند تا سر کار بروند، بلکه تمام روز را جلوی تلویزیون تنبلی کردند.
    سپس این کار را به او واگذار کردم و او این کار را به گونه ای انجام می دهد که برای او مناسب تر است. وقتی او چیز خاصی می‌پزد، برای خانواده هم آشپزی می‌کند، وقتی می‌رویم خرید، همیشه برای خانواده چیزی می‌پزد، الان تلویزیون دیجیتال هم دارند، بابا سه چرخه‌اش را دارد و غیره.

    این کارها. اما نه آن بخشش کور. من فکر می کنم این چیزی است که بسیاری از مردم از آن شکایت دارند.

  3. جک اس می گوید

    حمایت از والدین و فرزندان دوستم برای من یک تعهد اخلاقی غیرمستقیم است. من ماهانه مبلغی به او می دهم که فکر می کنم بتوانم آن را پس انداز کنم. با آن او می تواند هر کاری که می خواهد انجام دهد. او مجبور نیست با آن چیزهایی برای خانه بخرد، برای سوپرمارکت در نظر گرفته نشده است. ممکن است آن را پس انداز کند، هدر دهد یا به خانواده اش بدهد. این برای او است که تصمیم می گیرد.
    برای همین من هم به پدر و مادرش کمک می کنم. سیستم مراقبت از سالمندان تایلند بر این اساس است.
    با این حال، اغلب روابطی وجود دارد (و این در ابتدا با ما نیز اتفاق افتاده است) که تصور می شود تمام خانواده اکنون "درون" هستند، زیرا دختر موفق به گرفتن فرنگ (ATM) شده است. از آنها می پرسند چقدر به فرنگ می دهی، "وام" می خواهند و وقتی می گوید آنقدر پول نمی گیرد و قصد رسیدگی به بقیه اعضای خانواده را ندارد، ناراحت می شوند. او دو خواهر دارد که هر دوی آنها از نظر مالی بهتر از ما هستند. علاوه بر این، او معتقد است که وقتی اوضاع پس از طلاق برای او بد پیش می رفت، هیچ کس حاضر نبود به او کمک کند.
    او دو پسر دارد که هر دوی آنها روزی از خانواده شوهرشان حمایت خواهند کرد. بنابراین او هیچ حمایتی از آن طرف ندارد.
    اما تا حدودی وظیفه اوست که از والدینش حمایت مالی کند. قابل تامین مالی نیست فقط هر از چند گاهی چیزی بفرست. کوچکترین پسر او نیز - زمانی که درخواست می کند (تقریباً هرگز انجام نمی دهد) گاهی اوقات 500 بات دریافت می کند. به نظر ما پول زیادی نیست، اما با آن پول می تواند حدود 10 تا 15 بار غذا بخورد.
    شما همچنین می توانید آن را به عنوان نوعی مالیات اجتماعی که هنگام داشتن یک شریک تایلندی دارید، ببینید.
    بله، در نهایت شما تا حدودی مسئول هستید و این وظیفه اخلاقی را دارید که از والدین او حمایت کنید. همانطور که قبلاً از والدین خود حمایت می کردند. و درست مثل شما که امیدوارید بعداً فرزندانتان این کار را با شما انجام دهند، زمانی که دیگر هیچ درآمدی از خودتان ندارید.

  4. پیم می گوید

    خان پیتر.
    آنچه شما اینجا می نویسید درست است، همچنین وقتی می بینید که چگونه آن مردم از چیزهایی که برای ما عادی است لذت می برند که آنها فقط می توانند رویاهایشان را داشته باشند، به شما رضایت می دهد.

    در مورد من هم چنین است که آنها بتوانند چیزی را پس بدهند، حتی اگر در قالب ارتباط باشد، که آنها نیز از آن رضایت زیادی دارند.
    شما آن را از آنها نخواهید شنید، اما نگاه در چشمان آنها و لبخند آنها گویای همه چیز است.

  5. خود می گوید

    مشارکت تایلندی و کمک مالی: همیشه یک موضوع محبوب در انجمن های تایلندی. اگر شرایط را در نظر بگیرید، همانطور که در مقاله توضیح داده شد، به نظر می رسد فقط کمک شما ممکن است. دوستی در TH که 6 روز در هفته با 9 بات در ماه کار می کند و از این مبلغ به پدر و مادرش در امرار معاش کمک می کند و گهگاه به آنها تجملاتی می دهد، سزاوار احترام و همدردی است. ایرادی ندارد، بسیار ستودنی است. من فکر می کنم بسیاری از فرنگ ها این کار را می کنند. قطعا یک تعارف!

    اما چرا وقتی صحبت از شراکت های TH-NL می شود، پول اغلب محل بحث است؟ وقتی صحبت از کمک به شریک زندگی خود و والدین او در شرایط بدتر TH آنها می شود، چرا باید به سمت اخلاقیات اشاره کرد؟ ببینید، در NL ما به خانواده‌هایی عادت کرده‌ایم که فرزندان خود را به هم پیوند می‌دهند تا سرمایه و/یا شهرت را در کنار هم نگه دارند. هنوز در TH اتفاق می افتد. پول نقش (نهایی) را در ایجاد روابط در سراسر جهان ایفا می کند. در NL ما همچنین پدیده ای را می شناسیم که شخصی سعی می کند شخص دیگری را ثروتمندتر برای به دست آوردن مزیت مالی جذب کند. با این حال، چیزی که ما در NL نمی دانیم پدیده ای است که مردان ترجیح خود را برای bep نشان می دهند. زن با کمک مالی به او ابراز شیفتگی و متعاقب آن عشق نه تنها در سطح عاطفی، بلکه در سطح مالی نیز رخ می دهد. اینکه خاستگاه‌های اجتماعی-فرهنگی و علت و معلولی به این امر مربوط می‌شود، ترتیب دیگری دارد و در حال حاضر به بیانیه مربوط نمی‌شود.

    از این رو فرنگ با تعجب و گاه متحیر درمی یابد که عشقشان باید با پول ثابت شود. اگر شرایط زندگی به شرحی باشد که در مقاله توضیح داده شده است، سردرگمی آنها منطقی می شود و آنها خود را آماده اقدام اعلام می کنند.
    با این حال، شرایط به عنوان مثال در موارد زیر توصیف می شود:
    https://www.thailandblog.nl/stelling-van-de-week/normaal-thaise-vrouw-financieel-ondersteunt/
    آنگاه موها سیخ می شوند، نافهمی به دنبال تعجب و خشم به دنبال سرگشتگی.

    به طور خلاصه: باید بدانید که درخواست کمک مالی یک زن از دوست پسر یا شریک زندگی خود، درخواستی است که با انتظارات او در رابطه با روابط مطابقت دارد. فرنگ بودن رابطه، سوال را آسان تر می کند.

    چون این سوال مثل همیشه خوب است، لطفا مراقب فرنگ باشید. نمونه های زیادی وجود دارد که زنان TH در شرایط خوب مطلقاً از دوست پسر یا شریک زندگی خود پول نمی خواهند. اما نمونه هایی از وحشیگری بسیار زیاد نیز وجود دارد.

    بنابراین، لطفا اجازه دهید فرنگ احساسات خود را دنبال کند، نه اینکه فقط کیف پول خود را باز نگه دارد و مانند یک دستگاه خودپرداز عمل کند. KhunPeter یک مثال خوب در این زمینه ارائه می دهد: شرایط را در نظر بگیرید و سپس در نظر بگیرید که تا چه حد می خواهید کمک کنید و چقدر می توانید حمایت کنید. این مهم است که فرنگ چگونه "نه" گفتن را بلد باشد، که گاهی اوقات این تصور را دارم که فرنگ با کمبود مهارت های اجتماعی در ماجراجویی فرو می رود. در این صورت، وقتی همه چیز به اشتباه پیش می‌رود، نشان دادن سمت TH آسان‌تر می‌شود، جایی که خود فرنگ ثابت کرده است که در غرورش مقصر است. من هیچ وقت نفهمیدم چرا باید موتور و وانت به برادران و برادران شوهر داده شود و نه اینکه اگر می خواهید موتور سیکلت هدیه بدهید، پول ماشین را می گیرید و پول می دهید.

    در هر صورت: استقلال مالی خود را حفظ کنید، در جایی که می توانید کمک کنید و فقط در صورت تمایل. اگر احساس می کنید که تحت فشار هستید، دست از کار بکشید. این رابطه مدت هاست که بر اساس فرضیات اشتباه استوار است. در غیر این صورت، کمک به زمانی که شریک زندگی و خانواده اش در شرایط نیازمند هستند اشکالی ندارد. به شرطی که حس خوبی داشته باشه!

  6. خونهانس می گوید

    ما 14 سال است که از خانواده در تایلند حمایت می کنیم. بهتر نمیدونی
    اما، محدودیت هایی وجود دارد.
    باید واقعی باشه!

    • واقع گرا می گوید

      هانس 100% با شما موافقم، اینکه چقدر می دهید برای هرکسی متفاوت است و بسته به مقداری که می توانید پس انداز کنید، متفاوت است، اما حتی اگر میلیون ها دلار هم داشته باشید، باید واقع بینانه باشد.
      شما می توانید یک شریک در سراسر جهان بخرید.

  7. بصیرت می گوید

    زنت رو دوست داری یا نه دوستش داری بعد میخوای خوشبخت باشه پس اصلا حمایتش میکنی!!!!! جبهه ها
    دو جمله از شما می گیرم که آن هم مال من است.

    اگر بتواند در ثروت زندگی کند و پدر و مادرش که همیشه از او مراقبت کرده‌اند، در فقر شدید زندگی کند، نخواهد بود.»

    من جمله زیر شما را اصلاح کردم (تایلندی حذف شد)

    "اگر شما این نوع چیزهای بدیهی را درک نکنید، پس نمی دانید زندگی چگونه کار می کند."

    به عبارت دیگر، من نمی فهمم مردم چگونه می توانند بگویند: دوستت دارم اگر تو خانواده او را دوست نداشته باشی.

  8. شکستگی را سنباده بزنید می گوید

    من 16 سال با شوهر تایلندی ام هستم و همچنین متاهل هستم، او کار و هلند دارد و ماهانه به خانواده اش پول می دهد، مسئولیت آن بر عهده اوست.

  9. جرارد می گوید

    خوب، من کاملا متفاوت فکر می کنم. بنابراین به نظر من پول دادن طبیعی نیست. من به زندگی در هلند عادت ندارم، پس چرا اینجا؟ بنابراین باید به یک خانواده یارانه بدهم زیرا تایلند کاری برای ساکنانش انجام نمی دهد. البته شما الان خودخواهانه فکر می کنید، اما خوشبختانه من اهمیتی نمی دهم. خوشبختانه همسر تایلندی من هم همینطور فکر می کند. برادر او این کار را انجام می دهد، در نتیجه والدین اکنون یک ماشین جدید خریده اند و پسرشان در واقع می تواند اقساط ماهانه را سرفه کند. چرا الزام؟ گاهی اوقات برخی از مواد غذایی، غذا خوردن در بیرون از خانه یا چیزی شبیه به آن بیش از اندازه کافی است.

    بنابراین من (یا ما) آن را شروع نمی کنیم. من همیشه سخت کار کرده ام و پس انداز کرده ام تا بعداً چیزی داشته باشم و اکنون آن را بدهم؟ خوب، شما اغلب داستان هایی از هلند می شنوید که مردان مطلقه دیگر نمی توانند آینده ای بسازند، زیرا نفقه ای که باید پرداخت شود. خوب، من هم وضعیت تایلند را اینطور می بینم. نوعی نفقه مبدل (تقریباً اجباری) که معنایی ندارد. هر خواننده ای باید فقط کاری را انجام دهد که فکر می کند درست است، اما اینکه بنشینم و در مورد آن در مقایسه با هنجارها و ارزش های هلندی صحبت کنم، واقعاً برای من خیلی دور از ذهن است. اما بله، "مهمان" هلندی در تایلند ناگهان احساس می کند که بیشتر از ساکنان اصلی تایلند است.

    • جان دکر می گوید

      به نظر من این خیلی کوته بینانه است!

      • جان وی سی می گوید

        @ Jan Dekker: کاملاً با شما موافقم!

      • پیم می گوید

        من با جان موافقم
        یک زن هلندی فقیر را مقایسه کنید که شما را مجبور کرد 31 سال کار کنید و بعد گفت به آن نگاه کنید اما می توانید بروید زیرا من با دوستی که دوستش دارم آشنا شدم.
        شما به خاطر همه کارهایی که برای خانواده تان انجام می دهید توسط قانون کنار گذاشته شده اید.
        همه چیز را بفروش و شخص سابق می تواند با 12 سال نفقه زیاد خرید کند.
        در اینجا می توانید آینده ای را با بقیه مواردی که حراج مطرح کرده است، پیدا کنید.
        از آمدن به اینجا احساس ثروتمندی می کنید و فراموش می کنید که در راه رسیدن به خوشبختی جدید هستید، که اغلب معلوم می شود فقط بعد از پول است.
        به معنای واقعی و مجازی شما یک احمق هستید.
        با هر شانسی، زنی وجود دارد که دلش می‌خواهد با شما باشد و به امید اینکه بتواند مال شما باشد، آن را دنبال کرده است.
        او شما را از همه چیزهای بدی که ممکن است پیش بیاید نجات می دهد و به شما درس می دهد.
        معلوم می شود حق با آن خانواده فقیر است.
        حالا او بیش از 10 سال است که دوست دختر من است.
        روستایی که او از آنجا آمده است همیشه وقتی به آنجا می روم از بودن در آنجا لذت می برم.
        آنها نمی دانند ما چه می آوریم، من آشپزی می کنم و می بینم که همه از آن لذت می برند.
        این افراد 1 آبجو نمی خورند.
        برای من عالی است، فقط فکر می کنم که دوباره ماکارونی و چیزهای دیگر از طریق پست در آن روستا وجود خواهد داشت.
        در این بین، بسیاری از افراد در وبلاگ ما می دانند که من از هلند ماهی وارد می کنم، قلمه ها برای تهیه پالا به Ubon Ratchatani می روند.
        این افراد واقعاً از آن راضی هستند، این یک طعم جدید عالی برای آنها است.
        به این ترتیب همه می توانند مردم فقیر را خوشحال کنند.

        آنها روی آن کاناپه نمی نشینند زیرا می خواهند مراقب آن باشند، تلویزیون به ندرت روشن می شود، اما به آنها لامپ های کم مصرف داده اند زیرا آنها زیر 50 THB هستند بنابراین مجبور نیستند چیزی بپردازند.
        بدینوسیله امیدوارم آن دسته از مردانی که نمی توانند در کشورشان زن بگیرند و پس از سفر به بار، به خانواده های فقیری که دخترشان ترجیح می دهد مردی از رویاهای آنها داشته باشد، احترام بگذارند.
        من شخصاً از آن دسته از مردانی استفراغ می کنم که چیزی در اینجا بالغ شده اند و در میخانه خود می گویند که چقدر محبوب هستند.
        به او و خانواده انعام بدهید و آنها از شما تشکر خواهند کرد که مجبور نیستید برای یک بار هم که شده حیواناتی را که از همه جا صید شده اند بخورید.

        .

    • پاتریک می گوید

      کاملا موافق.
      VBN تک:
      1) پنجره هتلی در هواهین گرفتم. راننده زنی از اهالی آیسان بود که در انتظار فرزند سوم بود و با یک تایلندی ازدواج کرده بود.
      پدرش او را سرزنش می کرد که چرا با فرنگ ازدواج نکرد، زیرا در این صورت خانه ای مانند همسایه ها (در آیسان) خواهند داشت.
      2) دوست دختر من در جوانی با یک ژاپنی ثروتمند بود. او او را مورد آزار و اذیت قرار داد، حتی با آوردن روسپی ها به او خیانت کرد و دو سقط جنین به او داد. پس از 10 سال بدبختی، او شروع به راه رفتن کرد تا کاملاً از صفر شروع کند. وقتی سعی کرد رستوران خودش را باز کند، سابقش یک تیم اراذل و اوباش را استخدام کرد تا همه چیز را خراب کنند. پس انداز او از بین رفته است... قصد او همیشه این بوده است که او را از نظر مالی به او گره بزند. او برای والدینش خانه ای در چیانگ مای خرید. پدرش همیشه او را متهم کرده که او را ترک کرده است…. علیرغم سوء استفاده های فاحش... پدرش یک خودخواه کثیف کثیف است که از همسرش نیز سوء استفاده می کند و فقط به دنبال پول است که فکر می کند می تواند از طریق شرکای فرزندانش جمع آوری کند.
      آنجا همه چیز حول محور پول می چرخد. چندش آور.
      3) اگر آنها می توانستند خود را برای رابطه ما پس انداز کنند، پس در طول آن نیز.
      4) هر موقعیتی به وضوح متفاوت است. اما هنوز عجیب است که الگوی انتظار عادی است….

  10. نیکو می گوید

    من شخصاً با شما موافقم، والدین 500 بات به عنوان مستمری دریافت می کنند، بنابراین شما نمی توانید کاری با آن انجام دهید.
    ما همچنین مرتباً برای پدر و مادرش لوازم خانگی می خریم.

    غذایی که نزد ما مانده است نیز به پدر و مادرش می رسد. فقط من 7 سال پیش با 3000 بات در ماه شروع کردم و الان 16.000 بات است. همه مسئول برق، آب، تلفن / اینترنت، اتوبوس و مدرسه پول بچه ها، اما هی.

    به دوست دختر من نیز مرتباً برای "وام" 1000 تا 3000 بات مراجعه می شد، اما ما این کار را انجام نداده ایم و اگر تایلندی بداند که ما این کار را نمی کنیم، پس این سوال دیگر وجود ندارد.

    ما می خواهیم در IKEA یک مبل بخریم و سپس پدر و مادرش مبل ما را تحویل می گیرند و آنها از آن بسیار راضی هستند. در تایلند اینگونه عمل می کند.

    با این حال، فشار مالی با بزرگتر شدن بچه ها (2 دختر) افزایش می یابد، زیرا بچه های یک فرانگ به یک مدرسه خصوصی می روند و آنها بسیار گران هستند.

  11. راجر می گوید

    پیتر عزیز،

    اگر والدین و/یا خانواده دائماً در مورد پول ناله نمی‌کنند، که در شرایط شما خوب است، من دقیقاً به همان عینک شما نگاه می‌کنم.

  12. لخت کردن می گوید

    در هلند و مناطق اطراف، ما این وظیفه مراقبت را به دولت منتقل کرده‌ایم و برای این کار در طول زندگی خود مالیات / تامین اجتماعی می‌پردازیم.
    در کشورهای دیگر، از جمله تایلند، این امر توسط خانواده مراقبت می شود.
    این استفاده از ذهن خود است تا اعضای غیر نیازمند خانواده بیکار نشوند.

  13. هانس استرویلاارت می گوید

    دادن پول به کسی که آن را ندارد تا آنجا که به من مربوط می شود یک تعهد اخلاقی نیست. شما از روی یک احساس خاص پول می دهید، خواه عشق، ترحم، یا احساسات دیگر. این البته در همه سطوح اتفاق می افتد.
    کمک های خیریه؛ چه کسی نمی کند. وقتی در خیابان تایلند قدم می زنم و یک ماده قوزدار فقیر را می بینم که فقط یک پا دارد، برایم سخت است که از کنار آن رد شوم و چیزی ندهم. من در واقع 1 یا 10 حمام به صورت استاندارد انجام می دهم. وقتی پدرم فوت کرد، مادر مجبور شد از نظر مالی یک قدم به عقب برگردد. او در یک خانه اجاره ای بدون کمک هزینه اجاره زندگی می کرد. به همراه 20 برادر، ما به طور مشترک ماهانه 4 یورو به حساب او واریز کردیم تا او بتواند در خانه "خیلی گران" زندگی کند. من فکر می کنم طبیعی است که وقتی واقعاً ضروری است از خانواده حمایت کنید. در یک دولت رفاهی مانند هلند، این البته تقریباً هرگز ضروری نیست. در تایلند شرایط بازنشستگی وجود ندارد، مگر اینکه خودتان آن را تنظیم کرده باشید. بسته به وضعیت مالی خودتان، به نظر من بدیهی است که اگر با همسرتان زندگی می کنید یا متاهل هستید، از نظر مالی حمایت می کنید، اکثر مردان در هلند نیز در صورت لزوم این کار را انجام می دهند. و بله، این شامل پدر و مادر، به خصوص در تایلند می شود. فرض کنید به عنوان یک خارجی در تایلند زندگی می کنید، همسر دارید و پول کافی برای بازی گلف 300 بار در هفته دارید. اما خانه شوهرتان در حال فروپاشی است و می دانید که آنها پولی برای تعمیر آن ندارند. اونوقت چیکار میکنی؟ می گویی مشکل من این نیست و شما هفته ای 4 بار گلف بازی می کنید یا هر ماه مقداری پول کنار می گذارید تا یک خانه ساده جدید برای آنها ساخته شود. اگر پسرانی را در آیسان ببینید که با یک توپ لاستیکی روی هم سنگفرش شده فوتبال بازی می کنند، می گویید این مشکل من نیست یا برای آنها یک توپ خوب می خرید؟ و البته می‌توانستم ادامه دهم. من فکر می کنم طبیعی است که شما "ثروت" خود را با دیگران تقسیم کنید. من امسال با یک حقوق بازنشستگی کوچک (حدود 4 حمام p/m) به تایلند می روم. اگر با یک زن خوب برای زندگی در تایلند ملاقات کنم (که غیرقابل تصور نیست)، از قبل این را در نظر می‌گیرم که حدود 35.000 تا 5.000 بات را صرف هزینه‌های خانواده خواهم کرد.
    و سپس من هنوز هم می توانم هفته ای یک بار به گلف بروم. با این حال، خودم تصمیم خواهم گرفت که از چه کسی و چه چیزی حمایت مالی کنم. این شامل آی پد، تلفن های گران قیمت و اقلام لوکس نمی شود. و این شامل دوست پسر، برادرزاده، خواهرزاده، خاله و دایی نمی شود.

    هانس

    • نوئل کاستیل می گوید

      آمدن به تایلند با حقوق بازنشستگی 35000 حمام یک دستاورد است اگر در آنجا ویزا داشته باشید.
      می تواند تزئین کند من شک دارم. فرنگ های اینجا را هم با درآمد کم بشناسید اما دیگر اینطور نیست
      احتمالاً قیمت ها در تایلند در مقایسه با 5 سال پیش برای مسکن و تایلند تقریباً دو برابر شده است
      بیشتر غذایی که یک فرنگ می خواهد بخرد . اگر بتوانید مانند یک تایلندی زندگی کنید، می توانید
      به عنوان یک مستمری بگیر به تایلند نیامد تا در اینجا در فقر زندگی کند.

  14. MACB می گوید

    همه این سؤالات (اغلب با عبارات مختلف مطرح می شوند و همیشه منجر به نظرات تند می شوند) مبتنی بر عدم شناخت/درک این اصل مهم است که سیستم تأمین اجتماعی در تایلند (و در بسیاری از کشورهای دیگر*) نیست. دولت فقط خانواده است. واقعاً وقت آن است که این را به عنوان یک قانون اصلی در توصیف تایلند لحاظ کنیم.

    و در یک خانواده قوی ترین شانه ها سنگین ترین بارها را به دوش می کشند. این یک وظیفه است، آن هم از سوی بودیسم. اگر با یک تایلندی وارد یک رابطه دائمی شوید، به طور خودکار "عضو خانواده" می شوید. به عنوان یک خارجی - این مطمئناً برای یک تایلندی صدق نمی کند! - شما می توانید محدودیت های این تعهد را به عنوان یک قاعده مشخص کنید، اما می توانید منتظر سوالات منظم در مورد "یک کمک اضافی" باشید.

    در واقع چیز خاصی نیست. قبل از اینکه «دولت» بخش بزرگی از این وظایف را به عهده بگیرد، ما نیز این سیستم را در اروپا داشتیم.

    *چند سال پیش در سنگاپور یک پرونده معروف در دادگاه مطرح شد که توسط مادری علیه فرزندانش مطرح شد که نمی خواستند از او حمایت مالی کنند. مادر در این پرونده پیروز شد، زیرا "والدین موظف هستند از فرزندان خود حمایت کنند، اما عکس آن نیز صدق می کند".

  15. تایلند جان می گوید

    ناگفته نماند که تا جایی که می توانید سعی می کنید از والدین همسرتان حمایت کنید.
    با اینکه درآمد زیادی هم ندارم اما هر از چند گاهی سعی می کنم به پدر و مادر همسرم پول بدهم. اما من باید خودم هم به شمارش خودم نگاه کنم، همانطور که قبلاً اشاره کردم، درآمد من نیز زیاد نیست.
    من هم اخیراً به آنها یک ظرف و یک فرش برای کف سیمانی و چند پنجره برای خانه آنها دادم. آنها مردم دوست داشتنی هستند و هیچ وقت از من پول نمی خواهند، فقط گاهی به همسرم می پردازند، اما اگر وظیفه ای می شد و خودشان کاری نمی کردند، من هم این کار را نمی کردم.
    این ماه ما به آنجا می رویم و او یک دوچرخه و مقداری پول می گیرد. و وقتی پول تعطیلات را گرفتیم، تلویزیون جدید می گیرند، آنها اخیراً زمین خود را گرفته اند و یک جور خانه در آنجا ساخته اند. فضای بزرگی داره و اونجا میخوابن میشینن و جای انباری هم هست و بیرون زیر سرپناه آشپزخونه و توالت تایلندی دارن این کافی نیست هر دو خیلی زحمت میکشن. اما آنها مانند بسیاری دیگر بدشانس هستند که هنوز هیچ پولی برای برنج خود از دولت دریافت نکرده اند. و احتمالا تا مدتی از این دولت خوب نخواهم گرفت.
    بنابراین زندگی آنها آنقدرها هم خوب و سرگرم کننده نیست. به همین دلیل اگر بتوانم دوست دارم به آنها کمک کنم.

  16. باکی57 می گوید

    در اصل من از خانواده تایلندی خود نیز حمایت می کنم. با این حال، خورشید بیهوده طلوع می کند. خانواده تایلندی من فهمیده اند که من دستگاه خودپرداز نیستم. آنها می توانند در صورت نیاز بسته به موقعیتی که برای آن نیاز دارند از من پول دریافت کنند. نه اینکه بدهی قمار و این چیزها را بپردازیم. اما در ازای آن خدماتی وجود دارد، مثلاً من اغلب از کسی برای ساختن خانه ام کمک می کنم. منتها اگر بگویند نه، من هم نه می دهم. من باید برای پولم کار می کردم و با کار هم می توانند از من پول بگیرند. اگر با من نه باشد، از شریک تایلندی من نیز نه می گیرند.

  17. کیس 1 می گوید

    تیکه ای بعد از قلب من پیتر
    ما همچنین معمولاً وقتی در تایلند هستیم کالا می دهیم و می بینیم که آنها به چه چیزی نیاز دارند
    BV. یخچال یا اجاق گاز، چیزهایی از این قبیل. ما آنقدر پول نداریم
    نمی توانیم بدهیم در گذشته زمانی که می توانستیم، انجام می دادیم
    به نظر من طبیعی نیست این جمله که او خوشحال نخواهد شد گویای همه چیز است
    هر فرد عاقلی با شما موافق است. در اینجا در هلند نیز اگر از نظر مالی دچار مشکل هستید، بچه ها کمک می کنند. ما خودمان این را تجربه کردیم.
    پرورش عمدتاً چیزی است که در زن وجود دارد، مردان در آن تفاوت دارند.
    ما خودمان 4 پسر داریم. اما این عمدتاً همسران آنها هستند که مراقب وضعیت ما هستند
    البته شما نباید فقط تن ها پول بدهید. اما آویزان شدن در میخانه در حالی که پدر و مادر شوهرت غذا ندارند، شب ها نمی توانی بخوابی

    کیز

  18. نیکو می گوید

    من هم همین کار را می کنم، زیرا روزی می رسد که در تایلند زندگی کنم.
    برای همسرم خونه ساختم الان میره تو بازار کار میکنه و همونطور که خودت گفتی نمیشه خیلی پس انداز کرد. بنابراین من برای او چند سکه می فرستم، او می تواند خانه را کمی بیشتر بپوشاند.
    من به زودی دوباره به مدت 3 هفته به آنجا خواهم رفت. و من را خوشحال می کند که او اکنون در یک خانه شیک زندگی می کند.

  19. چای از Huissen می گوید

    می بینید که هر کسی نظر خودش را دارد و خوب یا بد بودن آن را باید خودش ببیند.
    در هر مورد متفاوت است.
    شما در مورد آن اجاق گاز اشاره می کنید، علاوه بر این ممکن است یک بادکنک حدود 5000 بات قیمت داشته باشد، می توانید کود گاوی را با آب در آن بریزید و طبیعت خودش گاز تولید می کند، آن وقت مجبور نیستند هر بار گاز پرکن بخرند. (شرکت در پچابون، هیچ نقشی در این مورد برای منتقدان ندارد.)

    آخرین بار آن یک اجاق گاز و پایه فولادی ضد زنگ همراه آن بود. قبل از آن هنوز روی چوب پخت می‌کردند، اما دود ناسالم زیادی ایجاد می‌کرد و چوب آتش نیز کمیاب شد.»

  20. ماتیاس می گوید

    من فقط آیسان را هر بار می بینم... آیا ارسال پول یا حمایت پول در سراسر تایلند است؟

    • پاتریک می گوید

      چرا عمدتاً زنان اسان هستند که شریک فرنگ دارند؟ آیا تفاوت پول و درآمد دلیل اصلی این نیست که این دو طرف می توانند یکدیگر را پیدا کنند؟
      و آیا تقاضای حمایت مالی نتیجه منطقی این امر نیست، زیرا دقیقاً علت این واقعیت است که غربی ها و شرکای آیسان می دانند چگونه یکدیگر را پیدا کنند؟

    • کلاسج123 می گوید

      آیسان بخش فقیر تایلند است. هیچ صنعتی وجود ندارد، سطح تحصیلات پایین است، بنابراین چشم انداز درآمد خوب در بسیاری از موارد صفر است. خلاصه بیچاره ترامپ. بقیه تایلند نیز تا حدودی به ساکنان آیسان نگاه می کند. در نتیجه، بسیاری از زنان جوان آیسان برای کار در بارهای پاتایا، بانکوک و پوکت به امید "قلاب کردن" یک فرنگ در آنجا می روند. متعاقباً، در بسیاری از موارد انتظار می رود که فرنگ درآمد ناکافی در آیسان را تکمیل کند.

      • اریک پدر می گوید

        اخیراً در وبلاگ تایلند خواندم که آیسان سریعترین رشد اقتصادی در تایلند است.
        من دوست دارم آن را باور کنم، خودم آنجا زندگی کنم و ببینم در سال های اخیر چه شرکت هایی از زمین خارج شده اند. درست مثل خانه ها و آپارتمان های زیبا.
        مردم تایلند مرتباً از من می پرسند که چگونه می توانم هنوز در آیسان فقیر زندگی کنم.
        وقتی می‌پرسم آیا تا به حال آنجا بوده‌اند، همیشه این است: "نه، اما من همیشه آن را می‌شنوم"
        چون اینجا خیلی سبز نیست، فقیر نیست.
        و البته خانم ها در کافه ها می گویند که پول ندارند، این را در همه جای دنیا می گویند.

  21. پاتریک می گوید

    مجری: لطفاً بدون سؤال خارج از موضوع

  22. جک می گوید

    بزرگترین مزخرف، من می دهم اگر به من می آید. وقتی به شمال می روم پیش پدر و مادر شوهرم، تمام فامیل و شوهر شوهر از قبل منتظر هستند، بعد از آن نیمی از خیابان پر از ماشین های تقریباً نو است، از جمله مرسدس، بی ام و و ماشین های گران دیگر. بعد وارد می شوم، جدیدترین تلویزیون جدید دوباره روشن است، مطمئن می شوم که تا زمانی که من آنجا هستم، غذا و نوشیدنی کافی دارند، بابا فقط چیواس رگال، لیبل سیاه پدربزرگ، بقیه افراد خانواده را می نوشد. کامپری با تازه را دوست دارد پرتقال ها، خواهری همیشه حداقل 1000 بات می آمد، نمی دانستم برای چه، اما وقتی بیرون رفتم دیدم که 2 خانه دورتر قمار می کند، بلافاصله روی 1000 عدد 10 بات شرط می گذارد، در 4 روز من +-60.000 هستم. بات فندک.پس سعی میکنم تا جایی که ممکنه از اون ماپتها دور بشم، با سال نو همسرم با اکراه تنها رفت چون من همراهی نکردم، من به ساوادعی پی مای زنگ زدم، تنها چیزی که مادرشوهرم قانون گفت جک برای من چی خریدی گفتم وقتی بیام برایت بستنی می خرم فورا تلفن را قطع کردند.

  23. پاسکال چیانگ مای می گوید

    این موضوع قبلاً چندین بار مطرح شده است و من همیشه در مورد فرنگی صحبت می کنم که با یک زن از آیسان آشنا شده است ، به نظر می رسد معمولاً آنجا است که شما به پدر و مادر کمک می کنید ، من با آن مشکلی ندارم ، من خودم دوست هفت ساله دارم. که اهل فیسانولوک است در دانشگاه بانکوک تحصیل کرده و توسط ولیعهد تایلند به او هدیه داده است، پدرش یک ژنرال بازنشسته ارتش است، من برای دوست دخترم یک ویلا در چیانگ مای خریدم که اکنون با او زندگی می کنم، می خواهم با این پیام بگویید که شخص عمدتاً این مشکل را می شنود
    از آیسان، من فقط برای دوست دخترم هزینه می کنم و از این بابت بسیار راضی هستم، پس حمایت کنید
    برای هر پدر و مادری همیشه لازم نیست،
    سلام پاسکال از چیانگ مای

  24. پابلو بونت می گوید

    این نه تنها باید در تایلند، بلکه در هلند و در کشورهای دیگر، البته، کار کند.
    اما متأسفانه، ما هلندی ها در منافع شخصی و طمع، اما شاد بودن پیشتاز هستیم
    هنوز استثنا وجود دارد
    من فکر می کنم فوق العاده است که بخشی از آن فرهنگ جزئی در آنجا باشم، شاید به اینجا در خاک رسی سرد و سرد دوردست بازگردد.

  25. پاتریک می گوید

    هر کس باید خودش تصمیم بگیرد، اما اگر خانم تایلندی مورد نظر با یک تایلندی اهل روستا ازدواج کرده باشد و آن تایلندی یک دستمزد متوسط ​​تایلندی دریافت کند، پدر و مادرش را حمایت می کنند، او، او، هر دو یا هیچ کدام؟ همه جواب را می دانند، هر طور که می خواهید بچرخانید و بچرخانید، آنها فقط انتظار یک چیز را دارند زیرا ما از نظر آنها فرنگ و ثروتمند هستیم. برخی از زنان تایلندی وقتی به غرب می روند متوجه می شوند که اینطور نیست، برخی هرگز آن را درک نمی کنند. برخی دیگر در یکی از مکان های مجلل تایلند بزرگ شده اند، جایی که بسیاری از غربی ها پول خود را تکان می دهند و همه می توانند تصور کنند هدفشان چیست.
    اما بسیار خوب، اگر با یک زن تایلندی زندگی کنید و فکر می کنید خوشحال هستید و پدر و مادرش فقیر هستند، اگر یک فرد معمولی باشید، قلب شما صحبت خواهد کرد، اما در عین حال حواس تان را جمع کنید.
    ما همچنین باید درک کنیم که افراد مسن در تایلند مانند ما در غرب بیمه درمانی یا مزایای دیگری ندارند، به این معنی نیست که ما باید این وظیفه را به عهده بگیریم، اما اگر یک تایلندی با درآمد 10-15000 به خانواده کمک کند. چند هزار خفاش من عادیم و اذیتم نمیکنه ولی خودپرداز بازی میکنم نه!!

  26. کلاسج123 می گوید

    پشتیبانی دو طرف دارد. این موضوع در قوانین اجتماعی هلند نیز آمده است. از یک طرف حق حمایت مالی، اما از طرف دیگر تعهد به نشان دادن مسئولیت شخصی. در صورت مفقود شدن دومی، استحقاق اولی نیز ساقط می شود. به نظر من، بدون توجه به اینکه چه کسی باید پرداخت را انجام دهد، همین اصل باید در وضعیت تایلند نقش تعیین کننده داشته باشد. دختر یا فرنگ. سپس مبلغ سهم باید با ظرفیت فردی که تعهد را بر عهده می گیرد تا مقدار معقولی در شرایط مربوطه مرتبط باشد. اگر امكانات فاميل كافي است فرنگ چرا بايد تعهد كند. در صورت ازدواج، تعهد مشترک وجود دارد.

  27. جک اس می گوید

    با هر نوشته ای تلخی، خودپرستی فرنگ و/یا تایلندی را می بینم. همچنین سوء تفاهم. فقط به این دلیل که سیستم اجتماعی در هلند متفاوت است، نباید از تایلند متنفر بود. در هلند مالیات، بیمه درمانی و هر چیز دیگری می پردازید. شما برای بازنشستگی خود در طول دوره کاری خود پرداخت می کنید. دولت هلند در همه چیز دخالت می کند. دولت تایلند به میزان بسیار کمتری. اگر اینجا ثروتمند هستید، به نفع خانواده شما نیز در اینجا خواهد بود. در هلند باید از افرادی حمایت کنید که کاملاً برای شما بیگانه هستند. در هلند، هرچه بیشتر درآمد داشته باشید، باید بیشتر را به همه کسانی بسپارید که نمی توانند یا خیلی تنبل هستند که از خود مراقبت کنند. وقتی فرزندانم به مهدکودک می رفتند، من باید بیشترین سهم را می کردم. همسایه ای که کار نمی کرد می توانست دخترش را به کلاس اسب سواری بفرستد. من نتونستم انجامش بدم. و پول خوبی به دست آوردم. اینجا در تایلند شما فقط با خانواده شریک زندگی خود سروکار دارید. وقتی به والدین کمک می شود، دوست دارم. این را به شریک زندگی خود بسپارید. به نظر من ساختن خانه برای آنها مسخره است، حتی اگر ماهی 10.000 یورو داشته باشید. اما می توانید از طریق شریک زندگی خود از آنها حمایت کنید. باید معقول باشد. این بیانیه که شما باید این کار را از روی عشق یا ملاحظات اخلاقی انجام دهید، باز هم نوعی تفکر احساس گناه غربی است. اگر از ابتدا در مورد "کمک" خود شفاف باشید، هیچ مشکلی نخواهید داشت. اینجا بخشی از نظام است و همکاری نکردن با آن را ضداجتماعی می دانم.

    • فرد اسکلدرمن می گوید

      جک، شما آن را خوب بیان کردید. ما در اینجا مالیات زیادی می پردازیم زیرا در یک دولت رفاهی زندگی می کنیم، جایی که حتی رایگان بارها نیز به طور کامل حمایت می شوند و این چیزی است که من را برای سال ها آزار می دهد.

      در تایلند چنین سیستمی ندارند. کودکان به والدین خود وابسته هستند و در سنین بالاتر این امر برعکس است، هیچ تفاوتی با آنچه قبلاً در هلند وجود داشت. صحبت در مورد اجتماعی شدن مردم را در اینجا خود محور کرده است: هر کدام برای خود و خدا برای همه ما. والدینی که نیازمند می شوند در خانه سالمندان قرار می گیرند. در تایلند (آسیا) که بی احترامی محسوب می شود!

      من بیش از 10 سال است که با یک زن تایلندی ازدواج کرده ام و این را بدیهی می دانم که از نظر مالی از مادر مجرد او حمایت می کنم.

  28. رودی ون گوتهم می گوید

    سلام

    من الان نزدیک به سه ماه است که در تایلند هستم و قصد دارم برای همیشه اینجا بمانم. من دو ماه پیش با دوست دخترم آشنا شدم و همه چیز عالی بود، تا اینکه او شروع به صحبت در مورد "حمایت از پدر و مادرم" کرد... من فقط یک طلاق بسیار سخت را پشت سر گذاشتم، بنابراین شک داشتم... اشتباها... فوراً به آن باز خواهم گشت.

    من خواننده روزانه وبلاگ هستم و بعد از یک سال خواندن همه مشارکت ها، خاطرات روزانه، تجربیات، فکر کردم که همه چیز را کمی می دانم…

    و سپس به فرودگاه بانکوک می‌رسید و با ضربه چکشی به سرتان برخورد می‌کند، زیرا این کاملاً متفاوت از چیزی است که تا به حال تصور می‌کردید، نمی‌توانید یک درگیری فرهنگی بزرگ‌تر را تصور کنید. و تازه شروع می‌شود... وقتی در اتاقتان هستید شروع به کاوش در منطقه می‌کنید و متوجه می‌شوید که مطلقاً هیچ چیز درباره کشور و ساکنان آن، آداب و رسوم و ذهنیت آن نمی‌دانید…

    حالا به این ترتیب به دوست دخترم و حمایت از مادر و پدرم برگردم. هیچ وقت تصور نمی کردم اینقدر برایش مهم باشد، تا اینکه به من گفت: من تو را ترک می کنم...
    من گیج شدم، او به هر چیزی که می خواست رسید، هیچ چیز برای من زیاد نبود، و او می خواست برود؟

    او دو روز پیش خواهرش ماند، من با خواهرش زیاد صحبت کردم، با دوستان تایلندی، تنها با یک نتیجه، حمایت خانواده بسیار مهم است، به دلیل از دست دادن چهره.

    من روزها با دوست دخترم در این مورد صحبت کردم، تا چه حد می توان آن را صحبت کردن نامید، دانش او از زبان انگلیسی بسیار محدود است، حالا او می گوید "بله" و 5 ثانیه بعد به همان سوال "نه" پاسخ می دهد.
    او گفت که اگر آن دوست از او حمایت نکند نمی تواند با یکی از دوستانش به روستای زادگاهش برود تا به دیدار والدینش برود.

    اکنون او را بهتر درک می کنم، اگرچه مدت زیادی طول می کشد تا بتوانم او را درک کنم. یک چیز مسلم است... از آنجایی که من با او تسویه حساب مالی کردم و اینجا هم یک نقطه عیب بود، زیرا اصرار داشتم که او هم مقداری از آن پول را به حساب پس انداز خودش بگذارد، دیگر مشکلی وجود ندارد، او خوشحال است و تمام روز لبخند می زند

    راستش من تقریباً او را از دست دادم زیرا فقط او را درک نمی کردم و من خوش شانس هستم که او هر روز با من است ... او از Sae Khaeo در Isaan است و با وجود تعصبات ، او یک زن قهوه ای دوست داشتنی و شیرین و زیبا است.

    در عرض سه هفته ما با والدین او ملاقات خواهیم کرد، همراه با ویزا 40 کیلومتری کامبوج. من واقعا مشتاقانه منتظرم... دوست دخترم می گوید: پدر و مادرم پیر هستند، مرتب نیست، چون نمی توانند یک خانم نظافتچی را بخرند، اما به لطف کمک مالی شما اکنون می توانند.

    لونگ، چون دوست دخترم به این می‌گوید دو چیز دیگر... لباس نو، تا با نو به روستای زادگاهش برسد و اگر من شخصاً "حمایت ماهانه" را به مامان بسپارم، جلوی خانواده و همسایه‌ها. ..

    خوب، اگر بتوانم زنی را که دوستش دارم را با آن خوشحال کنم، پس یک لحظه هم درنگ نمی کنم!

    او بیش از این ارزش دارد، و اگرچه من قبلاً به اندازه کافی توصیه های خوب را در این وبلاگ خوانده ام، به موقع به این نتیجه رسیده ام که اگر یک شریک اینجا می خواهید و می خواهید اینجا بمانید، واقعاً باید خود را وفق دهید، و سعی کنید به دنیای فکر آنها نفوذ کنید.

    اما پاداش متناسب است... آنها شرکای شیرین و وفاداری بسیار خوبی هستند، اگر به آنها احترام بگذارید... اما آیا همه جا اینطور نیست؟

    من می خواهم از تایلند بلاگ تشکر کنم، بدون وبلاگ من هرگز اینجا نبودم... اگر کمی سازگار شوید، اینجا کشور فوق العاده ای است، مردم دوست داشتنی، غذای خوب... همیشه خوب و گرم... من هرگز نمی خواهم اینجا را ترک کنم.

    رودی

  29. مارتین عالی می گوید

    من با بیانیه موافق نیستم به خصوص نه با جمله - اگر من این نوع خودگویی را نمی فهمم، نمی فهمم در تایلند چگونه کار می کند. من متقاعد شده ام که بدون اینکه مجبور باشم به هیچ وجه از خانواده همسرم (تایلندی) حمایت کنم، این را می دانم.
    این به وضوح یک داستان فردی است. این از احترام من برای کاری که هیچ یک از نویسنده ها برای خانواده خود (یا او) انجام نمی دهند، کم نمی کند.
    اما مثالی برای همه روابط تایلندی بین مهاجران و بانوان تایلندی بسیار ساده است. بی شک هزاران تناقض برای توصیف وجود دارد، جایی که همه چیز به گونه ای متفاوت پیش می رود و رضایت همه طرف ها را جلب می کند.
    اینکه این را یک وظیفه اخلاقی بنامیم، خیلی دور از ذهن است. بنابراین شما می توانید آن را یک تعهد اخلاقی بنامید که در نهایت با خانم تایلندی که 4 سال دوست دختر شما بوده ازدواج کنید.

  30. بهشت بخیر راجر می گوید

    بگذارید این طور بگویم: ما غربی ها به این اصل پایبند هستیم: آنچه از آن من است، تنها مال من است و نه مال دیگران. تایلندی ها اینطور نمی بینند. «آنچه به من و خانواده ام تعلق دارد، مال توست. آنچه مال توست مال من و همه ماست.» برادرشوهرم اخیراً بر اساس یک چیز ساده این را برای من توضیح داد. همسرم برای من دسر خریده بود تا با قهوه بروم و برادر شوهرم هم همین کار را کرده بود و همه چیز را در یخچال گذاشته بود. حالا می خواستم بدانم برادر شوهرم برای او و همسرم برای من چه خریده اند و از او پرسیدم الان مال تو چیست؟ فکر کرد خیلی عجیب است که من این را از او پرسیدم و او پاسخ داد که ممکن است چیزی را که او خریده است بخورم، اشکالی ندارد، شما مثل برادر من هستید. سپس بعداً آن دیدگاه تایلندی را به من گفت. فکر می کنم به خاطر آن اختلاف عقیده، خیلی چیزها و خیلی از روابط خراب می شود. چنین اظهاراتی برای ما بسیار عجیب به نظر می رسد و برای ما دشوار است زیرا ما فقط از کودکی به دیدگاه های غربی عادت کرده ایم، درست است؟ برای تایلندی ها کمک به خانواده عادی ترین کار دنیاست. همچنین، و اغلب، به ویژه هنگامی که به یک فرنگ مربوط می شود که به آن خانواده کمک کند تا از مشکلات خلاص شود.

  31. بصیرت می گوید

    جک،
    من نظر شما را متوجه نمی شوم: "این جمله که شما باید این کار را از روی عشق یا ملاحظات اخلاقی انجام دهید، باز هم نوعی احساس گناه غربی است". عشق چه ربطی به احساس گناه دارد؟

    • جک اس می گوید

      کن، می گفتند اگر همسرت را دوست داری، باید خانواده او را هم دوست داشته باشی و از او حمایت کنی. فرهنگ غربی فرهنگ گناه است. زمانی که شخص دیگری بدتر از خودمان عمل می کند (در بیشتر موارد) احساس گناه می کنیم. این بادبادک در تایلند کار نمی کند. و مطمئناً نه زمانی که برخی از مردان فکر می کنند که باید از کل خانواده، برادران و خواهران حمایت کنند، زیرا آنها افراد فقیری هستند و بالاخره خواهرشان را دوست دارند.
      همه نمی توانند کمک کنند که اوضاع برای آنها بد پیش می رود. انتخاب بد یا اصلاً انتخاب نکردن نیز به آن مرتبط است. برادر عزیز دیگر سر کار نمی رود، زیرا فرنگ ترحم دارد و بیش از درآمدش به او حقوق می دهد.
      عشق اغلب با احساس گناه اشتباه گرفته می شود، وقتی نمی دانید یکی چیست و دیگری چیست. من می توانم دوست دخترم را دوست داشته باشم و هنوز چیزی به پدر و مادرش ندهم. با این حال، من هم می توانم آنقدر احساس گناه کنم، زیرا کارم خیلی بهتر است، که چیزی می دهم.

  32. اریک پدر می گوید

    با این گفته کاملا موافقم، مشروط بر اینکه فقر ناشی از تنبلی نباشد.
    گدائی که فقط دستش را دراز می کند نمی تواند به راحتی روی شفقت من حساب کند.
    کاری انجام دهید: یک گل یا یک میخ زنگ زده بفروشید، کفش هایم را جلا دهید یا مخزنم را گردگیری کنید
    موتور سیکلت، اما یک کاری انجام دهید! سپس من به فقیرترین لوس احترام می گذارم و می خواهم این را نیز نشان دهم.

    همچنین با همسر تایلندی شما (من) آنها هرگز سؤال نمی کنند، اما اگر بتوانند کمک کنند، آنجا هستند. و من برای آنها با لبخند و احترام.
    پدر و مادرم مرا این گونه تربیت می کردند: «خوبی کن و به پشت سرم نگاه نکن».

  33. ژان می گوید

    در این مورد، من فکر می کنم حمایت مالی از دوست دختر تایلندی و خانواده شوهرش کاملاً خوب است
    زیرا آنها سخت کار می کنند و در عین حال فقیر می مانند.
    آنها افراد خوبی هستند که واقعاً تمام تلاش خود را می کنند.
    با این حال، زمانی که فقط در مورد مطالبه و سود هرچه بیشتر پول باشد
    و زمانی که نمی توانید به آنها اعتماد کنید
    بعد می گذرم

  34. آندری می گوید

    باید بگویم، این واقعاً برای من جالب است. از یک طرف، من همچنین فکر می کنم که می توانم به مادرشوهرم و در نتیجه نه به کل خانواده کمک کنم تا جلو بروند. پس نباید.
    اما از سوی دیگر، اغلب احساس وظیفه می کند. و سپس اغلب فکر می کنم: اوضاع در گذشته چگونه بود، بنابراین بدون فرنگ. و چرا دیگر این امکان وجود ندارد.
    تجربه من این است که در گذشته تمام خانواده از مادرشوهر مراقبت می کردند، اما اکنون از همسرم (یا من) خواسته شده است که نه تنها باید به تنهایی از مادرشوهر مراقبت کند. بلکه برای برادران، پسران، و غیره، بنابراین تمام خانواده و در صورت امکان حتی تا پسر عموها. و این را از من بگیر که در چنین روستای کوچکی در آیسان تعداد زیادی وجود دارد.

    فکر می‌کنم الان وضعیت به این صورت است: پسرش او را (من) را به عنوان دستگاه خودپرداز محلی می‌بیند و او هم دوست ندارد زیاد کار کند و یاد بگیرد، بنابراین اگر مامان می‌خواهد مقداری پول سرفه کند، زیرا می‌خواهد سیگار بکشد. ، استفاده از اینترنت هر روز و غیره،. برادرانش فکر می‌کنند اینطوری خوب است، اما اگر مادر باید به دکتر یا بیمارستان برود، ما باید پول بدهیم، حتی اگر آنها فکر می‌کنند طبیعی است که ما گاهی پول بنزین موتورسیکلت‌ها را می‌دهیم یا چیزی شبیه آن.
    و در ضمن مادر این را طبیعی می‌داند و من فکر می‌کنم در کنار همه آن کمک‌ها باید ماهیانه مبلغی را هم به او بدهیم تا او هم مانند پسرش بتواند کاری را که می‌خواهد انجام دهد.

    به همین دلیل است که کمی مخالف من است و من واقعاً درک نمی کنم که این همه نظرات "خوب" در اینجا وجود دارد. آیا به همه اینها توجه نکرده اید یا آن خانواده ها کمی تاکتیکی تر هستند یا هنوز مقصر من هستم.

    چه کسی می تواند به من کمک کند.

    آندری

    • خان پیتر می گوید

      این را بخوانید و نقش خود را در خانواده خیلی بهتر درک خواهید کرد: https://www.thailandblog.nl/achtergrond/thailand-bij-uitstek-een-netwerk-samenleving/

      • MACB می گوید

        @ Khun Peter، 13 فوریه، 18:48 بعد از ظهر:

        مقاله ای عالی که هر فرنگی باید با دقت آن را بخواند.

        در رابطه با بیانیه هفته: از آنجا که تایلند یک دولت رفاه نیست (و احتمالاً هرگز نخواهد بود*)، قبیله خانواده این مسئولیت و همراه با آن را - در صورت وجود - بر عهده دارد. کمک متقابل، بلکه مشاوره متقابل (از جمله دخالت). شما می توانید بر روی قبیله ایجاد کنید! من اغلب کمک های متقابل تایلندی ها را از نزدیک تجربه کرده ام. اگر به اطراف خود خوب نگاه کنید، هر روز نمونه هایی را خواهید دید.

        از طریق یک رابطه دائمی با یک شریک تایلندی، با مزایا و بارهای مرتبط با آن، عضوی از قبیله خانواده می شوید. معمولاً برای یک خارجی پذیرفته می شود که مرزها را مشخص کند.

        *این مقاله روندهای آینده، مانند گسترش (بیشتر) به یک دولت رفاه را گزارش می کند. در آسیا، در کشورهای ثروتمند نیز چنین نیست، حداقل آنطور که در اروپا می شناسیم. "مراقبت" تا حد زیادی مبتنی بر ابتکار عمل خصوصی است (به عنوان مثال از طریق شرکت ها، یا از طریق قبیله). آنچه معمولاً توسط ایالت ترتیب داده می شود، خدمات اساسی برای مراقبت های بهداشتی و آموزش است.

    • عصیان کردن می گوید

      بسیاری از تایلندی ها تصور می کنند که هر مهاجر یک مرد بسیار ثروتمند است. تایلندی‌ها این را یک واقعیت می‌دانند، صرف نظر از اینکه درست باشد. مهاجر از همان ابتدا مشخص می کند که این شوخی کار نمی کند. تایلندی ها دوست دارند که ما نقشی (مالی) در خانواده داشته باشیم، اما اگر به خود اجازه دهید برای این گاری تایلندی تحت فشار قرار بگیرید، به اندازه کافی احمق هستید.

      من مدام متوجه می شوم که مهاجران زیادی هستند که در هلند به همسر خود لباس جدیدی نمی دهند، اما در تایلند به طور خودجوش پول زیادی را برای احمقانه ترین چیزها روی میز می گذارند. ظاهراً دمای بالاتر در روز بر توانایی تفکر عادی آنها تأثیر می گذارد؟ وقتی همه پاسخ‌های بالا را خواندم، تعداد زیادی مهاجر (فقیر) وجود دارند که به خود اجازه می‌دهند به عنوان گاو نقدی استفاده شوند و همه تحت این شعار، . . این فرهنگ تایلندی است. . . ، این را برای خود و دیگران توضیح دهند.

      با این حال، واقعیت این است که بسیاری از تایلندی ها خود را در وضعیت بدی قرار داده اند. نداشتن پول، وام گرفتن در همه جا برای مشارکت در سطحی که از نظر مالی به آنها تعلق ندارد. نکته اصلی در آنجا نهفته است. اما ثروتمندتر تایلندی از این سوء استفاده می کند و به آنها وام های خصوصی با سود 5 درصد در ماه می دهد. یعنی نرخ بهره 60 درصد در سال !!!. این بدان معناست که خود تایلندی‌های ثروتمند از تایلندی فقیر استثمار می‌کنند. فقیر تایلندی هیچ ملکی ندارد و بنابراین وام بانکی دریافت نمی کند.

      به همین دلیل من هیچ یک از اعضای خانواده (به جز همسرم) را از نظر مالی ارتقا نمی دهم. آنها اغلب در 25-40 سال گذشته وضعیت مالی بسیار بد خود را ساخته اند. وام پشت سر هم و بدون امکان بازپرداخت. به همین دلیل، من قصد ندارم چیزی در مورد آن تغییر دهم. من عموی شکر ثروتمند ایالات متحده نیستم. من این را از روز اول برای خانواده تایلندی ام روشن کردم. همسر من هم همین نظر را دارد. به عنوان یک تایلندی، او همچنین فکر می کند که بسیاری از تایلندی ها به سادگی هیچ احساسی نسبت به او ندارند. . . پول

      کسی که در اینجا از اخلاق یا تعهدات اخلاقی صحبت می کند، بهتر است ابتدا شرایط واقعی را از نزدیک ببیند و سپس ابتدا دیگران را تشویق کند. برای آن دسته از مهاجرانی که در این امر نقش مبلغی را به خود اختصاص داده اند، می گویم، . . ادامه بده،…. اما سعی نکنید در اینجا دیگرانی را که این موضوع را یک واقعیت می بینند، تبدیل کنید.

  35. برام سیام می گوید

    عشق و پول در تایلند پیوند ناگسستنی دارند. در همین حال دیگ کتری را سیاه صدا می کند. مست هایی که با زنان باردار سر و کله می زنند، ضداجتماعی هستند و آنهایی که رابطه محبت آمیز برقرار می کنند، خوب هستند، اما در نهایت همه آنها پول هنگفتی دادند و این پول به هر طریقی به جامعه تایلند سرازیر شده است. کمک به همسرتان بسیار مورد توجه است، اما گدای یک پا که به خانواده تعلق ندارد بدشانس است. خوب شما می توانید از شر 20 بات خود خلاص شوید.
    خوشبختانه پول نه وجدان دارد و نه اخلاق. آنچه در نهایت اهمیت دارد این است که فکر می کنید چقدر می خواهید برای خودتان و چقدر برای دیگران هزینه کنید. و باور کنید یا نه، مادر یک بار دختر غرق شده به اندازه مادرشوهر مهربان شما نیاز دارد. بقیه به عهده اخلاق مداران است.

  36. پاتریک می گوید

    ورق را ورق بزنید، اگر ما در وضعیت مالی آنها بودیم و در روستایمان دوستانی داشتیم که با یک خارجی ازدواج کردند که آنها را از نظر مالی خراب کرد و شما با یک خارجی که شما را دوست دارد به روستای خود می آیید، اما کمک مالی نمی کنید، آن وقت شما نیز چهره خود را از دست بدهید زیرا دیگران این کمک را دارند، پس عشق کجاست؟ آن را بچرخانید و هر طور که می خواهید بچرخانید، همه چیز به پول مربوط می شود، آن مردان تایلندی روستا نمی توانند کاری را که خارجی ها می توانند انجام دهند، سپس انتخاب سریع است. ساخته شده!!
    و چند ماسک در پاتایا با یک آقا بزرگتر می خوابند، یا با آن آقا بزرگتر زندگی می کنند، اما با این وجود برو و یک پسر جوان و خوش تیپ را در آن کارائوکه ها بخر، آنها می گویند ما هم احساساتمان را داریم، پس به پول نیست. فکر؟؟؟؟؟
    بله، در همه چیز استثنا وجود دارد، اما اکثر مردان غربی فکر می کنند که این استثنا را دارند.

  37. jm می گوید

    من فکر می کنم، به شرطی که شما و خانواده تایلندی نیز خوشحال باشید.
    اگر بتوانید بدهید، می دهید، حتی اگر اندک باشد.
    فراموش نکنید که مافوق قبلاً به خانواده گناه داده اند.

  38. بصیرت می گوید

    باشه جک متوجه شدم

  39. به Eugenio می گوید

    دولت در هلند به طور فزاینده ای مسئولیت خانواده خود را به عهده شهروندان می گذارد. با تمام عواقبش. برای بسیاری از افراد مسن، این قابلمه چربی نیست. و امکانات (به عنوان مثال خانه های سالمندان و خانه های سالمندان) به طور فزاینده ای از بین می روند. مشارکت های شخصی در حال افزایش است و مردم به طور فزاینده ای به داوطلبان و خانواده وابسته هستند.

    من تعجب می کنم که چند نفر از ما هنوز در هلند پدر و مادر داریم. هر چند وقت یک بار از آنها بازدید یا تماس گرفته می شود؟ در صورت نیاز به چه میزان کمک نیاز خواهند داشت؟ آیا ما آن را نیز تحویل می دهیم یا ترجیح می دهیم در تایلند بمانیم؟

    بسیاری از آنها اغلب از همسر تایلندی نسبتاً جوان خود و اقوام تایلندی که به سختی می شناسند حمایت می کنند.
    آنها باید خودشان بدانند، اما ممکن است از نظر اخلاقی این تعهد را به دیگران تحمیل نکنند، کسانی که این را نمی دانند.

    هر کس باید کاری را انجام دهد که نمی تواند در برابر آن مقاومت کند، اما اگر مسئولیتی وجود داشت، به نظر من ترجیح می داد برای خانواده واقعی شما و خانواده خودتان (تایلندی) باشد.

    نظرات من باید به عنوان تلاشی برای قرار دادن "مشکل خانوادگی" تایلندی در یک چشم انداز کمی گسترده تر دیده شود.

    • جک اس می گوید

      یوجنیو، این ممکن است درست باشد، اما آیا کمک های ماهیانه شما کاهش می یابد؟ خیر بار اضافی از شما دریافت خواهد شد. در تایلند شما بیمه درمانی یا در صندوق بازنشستگی کم یا اصلاً پرداخت نمی کنید. اینم یه هزینه دیگه علاوه بر این، هزینه های انرژی در اینجا به طور قابل توجهی کمتر است. شما می توانید در اینجا بدون تهویه مطبوع زنده بمانید. در هلند بدون گرمایش ... دشوار است.

  40. جان دکر می گوید

    اما در واقع در مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟
    هنوز یادم می‌آید، وقتی پسر بچه بودم، هر سه‌شنبه با ماشین پیش پدربزرگ و مادربزرگم می‌رفتم تا برایشان ظرف غذا بیاورم. روزهای دیگر عموها و عمه هایم این کار را کردند.
    هر پنجشنبه مادرم، اغلب با اکراه اما با وفاداری، نزد پدربزرگ و مادربزرگم می رفت تا خانه را تمیز کند.
    هر شنبه با دو کیسه خرید به شنبه بازار می رفتیم و از آنجا به پدربزرگ و مادربزرگم می رفتیم که همه خانواده جمع می شدند و سهم خود را از مواد غذایی به پدر و مادرم می دادند.

    مایه تاسف است که اوضاع در هلند تغییر کرده است.

  41. جان شانس می گوید

    بگذار همه مواظب خودشان باشند و بگذار خدا یا بودا مراقب همه ما باشند.قبل از رفتن به تایلند توافقات روشنی ببند، پسر بزرگ نباش، من به خانواده پول نمی دهم، تو این کار را نکردی در هلند هم. تعهدات اخلاقی برای کمک به خانواده اش در حالی که برادران و خواهران خودش بهتر از او هستند؟ این دیوانه نیست؟ فقط بگذار قلبت حرف بزند. من از خانه معلولان حمایت می کنم، جایی که مردم گاهی اوقات بدون پا زندگی می کنند. خانواده تایلندی خودشان بعد از تصادف می‌میرند، جا مانده‌اند، آنجا در آن خانه معلولان، وقتی من با یک کیسه برنج 50 کیلوگرمی می‌رسم خوشحال می‌شوند، پول نمی‌خواهند اما غذا می‌خواهند. از آنجا که آنها یک فرد معلول در تایلند را نشانه بدی از بودا و چیزهای روحی خود می بینند و هر چیزی را که یک غربی نمی خواهد یا نمی تواند درک کند، آنها را زیر کلمه فرهنگ گروه بندی می کنند. معلولانی که باید در 500 حمام بعد از ظهر زندگی کنند. آن فرهنگ تایلندی؟آنها هنوز به لباس های زیادی نیاز دارند تا با خانواده خود رفتاری انسانی تر داشته باشند.پس از معلولانی که بیشتر به آن نیاز دارند حمایت کنید تا خانواده هایی که از آن فرنگ مبلغی پول می خواهند.

  42. ویلیام ورهام می گوید

    فکر می کنم خیلی خوب است که هنوز یک جامعه دلسوز در تایلند وجود دارد که در آن کودکان از والدین مراقبت می کنند و من با این گفته موافقم. از آنجایی که ما در فاصله 400 متری از والدین زندگی می کنیم، از والدین بیشتر به لحاظ عملی حمایت می کنیم، مانند پختن و تمیز کردن خانه و آوردن آبجو برای پدرش هر روز بعد از ظهر. آنها از خواهر دیگری که با یک فرنگ زندگی می کند و 4 ساعت با ماشین فاصله دارد، حمایت مالی می کنند.

  43. کریس می گوید

    در سال 2014 ممکن است در میان مهاجران هلندی در تایلند یک کلاغ سفید باشم زیرا با زنی ازدواج کرده ام که چندین برابر ثروتمندتر از من است. نه زودتر و نه دیرتر با مسئله حمایت از خانواده او مواجه نخواهم شد. به هر حال، آن خانواده صاحب ساختمان های کاندومی و سایر املاک و مستغلات مانند مغازه ها (در بانکوک) با درآمد ماهانه زیاد است.
    با توجه به رشد طبقه متوسط ​​تایلند (افرادی با حقوق ماهیانه 20 تا 80 هزار بات؛ نه تنها در بانکوک بلکه در شهرهای رشد اقتصادی مانند خون کین و اودونتانی)، مهاجران بیشتری با زنان ثروتمند تایلندی ازدواج خواهند کرد. حمایت از خانواده تایلندی ضروری نیست. اگر سیاست تایلند در زمینه آموزش (به ویژه آموزش حرفه ای در شمال و شمال شرق، مناطق فقیرتر) و کشاورزی (تنوع بیشتر در محصولات و دام، حمایت از کشاورزان فقیر اما نه از طریق یارانه برنج فاسد) تغییر نکند، فقرا تغییر خواهند کرد. تایلندی ها در مناطق ذکر شده برای مدتی فقیر می مانند و نسبتاً فقیرتر می شوند. برای مهاجرانی که همسران خود را در مناطق روستایی شمال و شمال شرق پیدا می کنند، حتی از تعداد بیشتری برای حمایت از خانواده خواسته می شود. زیرا مهم نیست که چگونه به آن نگاه کنید: حتی با حداقل درآمد یا فقط مستمری دولتی، بسیار ثروتمندتر از تایلندی هستید که با حداقل دستمزد 300 خفاش کار می کند. و بسیاری از تایلندی هایی که در بخش غیررسمی کار می کنند حتی به این میزان هم نمی رسند.

  44. مارکوس می گوید

    بیانیه بسیار مذموم که از خود می پرسید که آیا این نشات گرفته از موقعیت شخصی با هدف عادی بودن آن برای دیگران است؟

    آنها البته و با یک جعبه کامل پر از حقه ها تلاش می کنند. اتصال تایلندی شما اهرمی است که کیف پول شما را باز می کند.

    اما به صورت عینی

    از موقعیت زندگی خود رها شوید. آیا آن واقعا ضروری است؟ نسل‌ها با یک زندگی ساده خوشحال می‌شوند و شما به تلویزیون می‌روید. اتومبیل، موتور سیکلت و حتی برای یک دایره حتی بزرگتر از والدین به دور.

    مسئولیت خودت، بله، تو زندگیت را افزایش می دهی و بعداً خوب می شوی.. شما فقط به هم نمی خورید، چه توسط مکونگ تقویت شده یا نه.

    در آن نیش زد، بله من هم در ابتدا تا زمانی که متوجه شدم مادرش قرار است با پول من نقش خانم بزرگ را بازی کند و بدون ذکر منبع آن را منتقل کند. سپس قمار، بله، زیرا این باعث چهره می شود. ایکی هنوز زخم وام هایی را می لیسد که 30 سال پیش نیاز بود، زیرا برداشت محصول دیر شده بود. یا دستمزد پزشک فانتزی که زمین خریده است.

    من خیلی خوش شانس هستم که KIE NEW AUW هستم و آنها اکنون می دانند که با داستان های خروس شما به آنجا نخواهید رسید.

    همین چند روز پیش، چیانگ مای، خاله می خواهد چند صد هزار تا برای یک کافی شاپ راه اندازی کند. وامی که دیگر هرگز به سبک تایلندی نخواهید دید. کمی بعد، پسر وکیل او را سوار می‌کند، در یک مرسدس چاق.

    و خیلی چیزهای دیگر وجود دارد، اما زن نق می زند، من باید با سگ ها به ساحل بروم

  45. کیتو می گوید

    همیشه به من آموخته اند که باید با دیگران همانطور رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار کنند. البته این گزاره ای است که باید به هر دو صورت عمل کند، در غیر این صورت خود را کنار می گذارد.
    اگرچه من فقط حدود دو سال است که در تایلند زندگی می کنم، فکر می کنم می توانم نتیجه بگیرم که "تعهد اخلاقی برای نشان دادن همبستگی مالی نسبت به شریک تایلندی خود و والدین (بزرگ) او" (و در صورت گسترش ضمنی نیز بقیه خانواده، یا بهتر: قبیله - بیشتر پاسخ‌های بالا را ببینید) عمدتاً از فرنگ به تایلندی انتظار می‌رود (نه: تحمیلی).
    برعکس، این مورد بسیار کمتر (نه گفتن هرگز) اتفاق می افتد. حداقل این چیزی است که من از تجربه خودم و دیگران یاد می‌گیرم که داستان‌هایشان را نه تنها کورکورانه باور دارم، بلکه به ماهیت آنها (خیابان یک طرفه مالی) باور دارم.
    یکی از دوستان فرنگ من که سال‌هاست اینجا زندگی می‌کند (و نه جزییات بی‌اهمیت، برعکس اصلا پول زیادی هم ندارد) اینطور می‌گوید:
    «هر کاری که برای آنها انجام دهید، برای تایلندی‌ها منفرد باقی می‌مانید، مردم خودشان همیشه در اولویت هستند. اول پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و برادر و خواهرشان و خودشان هستند. سپس پسرعموها، و همه دوستان و آشنایان خاص، اعضای قبیله به اصطلاح. سپس بقیه جامعه روستایشان. سپس ساکنان استان خودشان. سپس همه تایلندی های دیگر، به استثنای آنهایی که تا به حال با آنها درگیر شده اند. یک پله پایین تر می آیند. درست بالای سگ همان دشمنان. و بعد تقریباً نوبت شماست: شما فقط دنبال شپش در پوست آن سگ هستید.
    البته این یک جمله بسیار جسورانه است که اصلاً قابل تفسیر تحت اللفظی نیست.
    اما او درباره تجربیات شخصی مردی که سال‌ها اینجا زندگی کرده و از تخصص تجربی خاصی صحبت می‌کند، چیزهای زیادی می‌گوید (همانطور که گفتم، او چیزی جز گسترده است).
    فکر کردم این صدا هم باید شنیده شود.
    گر کیتو

    • خان پیتر می گوید

      کیتو عزیز من این تجربه رو ندارم. من در تایلند کمتر از شپش در پوست سگ احساس می کنم. ضرب المثلی هست که می گوید: «انسان آنچه را که لیاقتش را دارد به دست می آورد». شاید موقعیت دوست شما در تایلند ربطی به آن داشته باشد؟

  46. مدیر می گوید

    به خاطر تمام پاسخها سپاسگذاریم. گزینه نظر را می بندیم.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم