اطراف پاتایا

توسط گرینگو
Geplaatst در پاتایا, استدن
برچسب ها: , ,
6 آوریل 2012

دوباره زمان سفر سالانه من به لائم چابانگ فرا رسیده بود تا مدرک کاغذی خود را برای SVB، که هنوز زنده هستم، در دفتر منطقه ای SSO تحویل دهم تا از AOW ماهانه خود مطمئن شوم.

این یک رانندگی آرام خوب در حدود 20 کیلومتر در جاده سوخومویت به سمت شمال است. ساعت شلوغی صبحگاهی پشت سرمان است و ترافیک سنگین واقعی وجود ندارد. هرچه به مقصد نزدیکتر می‌شوم، کامیون‌های بیشتری با کانتینر می‌بینم، زیرا لائم چابانگ بزرگترین بندر کانتینری در جهان است. تایلند.

شهر بندری

این بندر همچنین با بیش از پنج میلیون کانتینر در سال یکی از 25 بندر برتر بین المللی است، در مقایسه با روتردام که در آن سالانه دو برابر تعداد کانتینر پردازش می شود. روتردام، من می گویم؟ اکنون ترجیح می دهم به روتردام بروم، نه به بندر، بلکه به De Kuip. در 8 آوریل، معشوق دوران کودکی من، هراکلس آلملو، جایی که یک بار برای مدت کوتاهی در A1 فوتبال بازی کردم، فینال جام را در آنجا بازی خواهد کرد. اینها افکاری هستند که با دیدن همه آن ظروف به ذهنم رسید.

بازدید از دفتر SSO رسمی است، در عرض پنج دقیقه یک سال با خانم دوست خداحافظی کردم و دوباره بیرون بودم. فقط به جاده سوخومویت برگشتم و کمتر از نیم ساعت دیگر به خانه برمی گشتم، اما تصمیم گرفتم مسیر دیگری را انتخاب کنم.

حومه تایلند

از «در پشتی» لائم چابانگ را ترک می کنم و به سمت شرق می روم. می‌بینم به کجا می‌رسم، آن جاده را نمی‌دانم، جی‌پی‌اس در دسترس ندارم و به حس جهت‌گیری خود (به موقعیت خورشید نگاه کنید) تکیه می‌کنم تا جایی به پاتایا برگردم.

پس از گذراندن کمی از Laem Chabang با چند انبار کانتینری، به حومه واقعی تایلند می رسم. جاده ای پر پیچ و خم زیبا که معلوم است به روستای تاخیان تیا می رسد. این بیشتر یک دهکده است، زیرا من چند خانه می بینم، اما نه مدرسه، نه مغازه بزرگتر.

فقط جاده را دنبال کنید هرازگاهی ماشینی می بینم اما هیچ خانه ای نمی بینم. جنگل‌های نخل تقریباً بی‌پایان (نارگیل)، سپس مزارع با انواع محصولات و کشاورزان گاه به گاه یا چند نفری که روی زمین کار می‌کنند.

سپس یک جاده بزرگ (بعداً معلوم می شود "3" است)، که در آن می روم و سپس باید انتخاب کنم. از جاده اصلی به سمت پاتایا بروید یا جاده را ادامه دهید که به نظر می رسد دوباره سبزی زیادی را نوید می دهد. مستقیم رانندگی می کنم و بعد از کیلومترها به جاده هنوز خوب می رسم، اما از طریق منطقه باتلاقی نزدیک یک دریاچه.

کمبود سوخت

در این میان متوجه می‌شوم که بی‌پایان‌ها اکنون ممکن است بی‌پایان‌تر شوند، زیرا سوزن سنج سوخت من اکنون با سرعت بسیار نگران‌کننده‌ای به منطقه خطر قرمز نزدیک می‌شود. کمی کمتر به چشم‌انداز زیبا با تپه‌های اطراف پاتایا در دوردست، معبدی آفتاب‌تابنده روی یکی از آن تپه‌ها در حال حاضر و کمی دقت بیشتر رانندگی در جاده‌ای پر پیچ و خم اطراف این دریاچه توجه کنید.

من نمی خواهم به تمام شدن بنزین اینجا فکر کنم، من تلفن همراهم را همراه دارم، اما فقط توضیح دهید که دقیقا کجا هستم. سرانجام، و اکنون با سوزن عمیق در منطقه قرمز، به تمدن بازگشتم. من از باشگاه گلف بورافا با محوطه سازی زیبا و باشگاه بین المللی کانتری Laem Chabang عبور می کنم و سپس با خیال راحت به پمپ بنزین Caltex می رسم. مخزن واقعاً به جز چند قطره تقریباً خالی بود.

با یک باک پر دوباره جاده اصلی را ترک می کنم و برای مدت طولانی در حومه شهر رانندگی می کنم، سپس در دهکده دیگری قهوه می نوشم و هوا را با سیگار آلوده می کنم. واقعاً چیز خاصی نیست، این سواری، اما من از زندگی تایلندی در فضای باز لذت می برم، بسیار نزدیک به شهر بزرگ و این برای من به اندازه کافی خاص است.

گلف

من سرانجام به روستای Khao Mai Kaeo می رسم و اکنون فکر می کنم به اندازه کافی دور است، اکنون دوباره به سمت غرب به سمت پاتایا. من از پاتایا Country Club & Resort، سپس Siam Country Club، هر دو با زمین های گلف زیبا عبور می کنم.

من قبلاً با چهار زمین گلف روبرو شده ام، اما تعداد بیشتری در منطقه پاتایا وجود دارد. پاتایا میل، یک هفته نامه انگلیسی زبان، هر هفته یک برنامه کامل برای گلف بازان دارد. هر روز (!) یک تورنمنت بزرگ یا کوچک در جایی در شعاع حدود 20 کیلومتری اطراف پاتایا برگزار می شود. پناهگاهی برای علاقه مندان واقعی.

سپس در امتداد مخزن مابپراچان، منبع آب منطقه، همچنین در جاده ای زیبا با خانه های باشکوه و پارک های ویلایی پراکنده در اینجا و آنجا. برای کسی که نمی خواهد در شهر پاتایا زندگی کند، یک منطقه مسکونی جایگزین زیبا. من در روستای پونگ رانندگی می کنم و کمی بعد دوباره با واقعیت تلخ روبرو می شوم.

تصادف

از دور می توانم چراغ های چشمک زن قرمز و آبی را ببینم، یک حادثه رانندگی! غیر قابل درک است، زیرا واقعاً در جاده خلوت است، اما یک خانم تایلندی با موتورش برخورد کرد. او در برکه ای از خون دراز کشیده است، امدادگران پزشکی و سایر امدادگران حضور دارند، اما می ترسم برای او دیر شده باشد.

بارها و بارها چنین صحنه ای تأثیر زیادی بر من می گذارد و باعث می شود متوجه شوید که ترافیک در تایلند چقدر خطرناک است. من از صمیم قلب امیدوارم که این خانم زنده بماند و به زودی دوباره بتواند مانند من از طبیعت تایلند لذت ببرد. اتفاقاً متوجه شدم که خانم احتمالاً برای لذت سوار آن موتورسیکلت نبوده است.

10 پاسخ به “در اطراف پاتایا”

  1. برام سیام می گوید

    گرینگو را خوب توصیف کرد. یک نویسنده خوب می تواند یک داستان خوب درباره هیچ بنویسد. خوب، نمی خواهم بگویم که اطراف پاتایا چیزی نیست، اما نشان دادن آن در یک داستان یک دستاورد است. متأسفانه، چنین حادثه رانندگی به قدری رایج است که در رده "هیچ چیز خاصی" نیز قرار می گیرد. با این حال، وحشتناک است که این همه اشتباه در ترافیک رخ می دهد. فکر می کنم خیلی بیشتر از آن چیزی است که آمار نشان می دهد. از بین تمام خطرات و خطرات درک شده ای که ما را در تایلند تهدید می کند، ترافیک به مراتب بزرگترین است. برای تایلندی ها، بدون آموزش ترافیک و آگاهی کمتر از خطرات، این خطر حتی بیشتر است. اکلیل های گل روی آینه های موتورسیکلت پوشیده نمی شوند، شاید به همین دلیل است که موتورسیکلت ها قربانیان بیشتری می کنند.

    • اولگا کاترز می گوید

      گرینگوی عزیز،
      من با برام سیام موافقم و همیشه منتظر داستانی از شما هستم.
      و خوشبختانه چیز خوبی در مورد حومه شهر می شنوم، این را می گویم زیرا من نیز در روستایی درست بالای دود پرانبری زندگی می کنم که از محیط زیست لذت می برم. اما 20 دقیقه دورتر از Hua-hin Ben، و 5 دقیقه دور از Pranbuti، و اغلب از فضای باز نیز لذت ببرید!
      و من در پایان داستان شما دوباره تکان خوردم، زیرا خودم دوست دارم با موتور سیکلتم بدون کلاه ایمنی در منطقه بچرخم و باد و بویژه بوهای محیط را جذب کنم. من هم امیدوارم بانوی تایلندی بتواند دوباره موتورش را سوار شود! و من گهگاه یک حلقه گل برای موتورم می خرم و خانم های فروشنده همیشه از ته دل می خندند.
      امیدوارم هراکلس بازی خوبی در روتردام انجام دهد.
      و من مشتاقانه منتظر داستان بعدی شما هستم.

  2. حمایت کردن می گوید

    داستان خیلی قشنگ گرینگو متأسفانه، این تصادفات رانندگی در اینجا در چیانگ مای نیز رایج است. دلایل اصلی:
    * موپدها فکر می کنند به اندازه ماشین ها قوی هستند
    * بنابراین موتور سیکلت ترجیحاً در مسیرهای مشخص شده دوچرخه (موتور) در سمت چپ سوار نشوند، بلکه ترجیح می دهند در جایی که صلاح می دانند سوار شوند.
    * آینه‌های روی موپدها عمدتاً برای بررسی اینکه آیا موها هنوز در شرایط خوبی هستند و هیچ بی‌نظمی دیگری وجود ندارد، استفاده می‌کنند.
    * و برای اینکه بتوانید موهای خود را در آینه به خوبی ببینید، بهتر است از کلاه ایمنی استفاده نکنید. زیرا این البته برای کوپه شما فاجعه آمیز است.

    خوب، اگر ناگهان با ماشینی برخورد کنند، اغلب برای راننده موپد اتفاق افتاده است و او متوجه می شود که ماشین ها اغلب کمی قوی تر هستند.

    البته مشکل بزرگ دیگر این است که موتورسیکلت ها می توانند در اینجا با سرعت بیش از 100 کیلومتر در ساعت رانندگی کنند. و اگر در این سرعت ها با چیزی غیرمنتظره مواجه شدید، یک شلوار جین (یا حتی کمتر) و یک تی شرت تضمینی است که بعد از آن شبیه گوجه فرنگی پوست کنده به نظر برسید.

    اما تا زمانی که هنوز پلیس‌هایی را در کنار جاده می‌بینم که فقط اجازه می‌دهند موتورسوارها بدون کلاه ایمنی عبور کنند، نگران چه چیزی باشم، اینطور نیست؟

    • تئو می گوید

      موتور سیکلت؟ اینها موتور سیکلت نیستند بلکه موتورسیکلتهای سبک 110/125 سی سی هستند و باید گواهینامه رانندگی که برای آن مالیات جاده پرداخت شده و پلاک صادر شده باشد.
      بنابراین آنها به اندازه یک ماشین در جاده ها حق دارند و بنابراین در موارد خاص نسبت به ماشینی که نمی خواهد بدهد و سپس BOOM می شود نیز اولویت دارند!

  3. نیسان می گوید

    @Gringo، من پست شما را با علاقه خواندم و نه فقط پست های شما. از زمانی که یک سال پیش این سایت را کشف کردم، به سختی کتابی را لمس می کنم زیرا هر روز ساعت ها از گشت و گذار در سایت لذت می برم تا تا حد امکان از تخصص شما بیاموزم. بابت این کار از همه کسانی که می خواهند تجربیات خود را در این وبلاگ به اشتراک بگذارند تشکر می کنم.

    گرینگو، شما به تازگی به SVB ثابت کرده اید که هنوز زنده هستید تا از حقوق بازنشستگی ماهانه دولتی خود مطمئن شوید. آیا می توانم وضعیت خود را به شما -کارشناس تجربه- ارائه کنم و دو سوال از شما بپرسم؟
    من اکنون 64 ساله هستم و برای هشتمین بار در ماه مه از تایلند دیدن خواهم کرد و به دنبال این هستم که آیا اقامت در آنجا از نظر مالی امکان پذیر است یا خیر.
    وضعیت مالی من به شرح زیر است: من به اندازه کافی پس انداز کرده ام تا بتوانم واریز 800 هزار تومان را در یک حساب بانکی انجام دهم. مستمری دولتی من 5 سال کاهش می یابد زیرا در آن سال ها در NL زندگی / کار نکرده ام. من معتقدم به همین دلیل است که من با تخفیف 5×2٪ = 10٪ مواجه هستم. من به سختی حقوق بازنشستگی دریافت کرده ام.
    چیزی که هنوز برای من مشخص نیست و شاید بتوانم پاسخی برای آن بگیرم این است:
    آیا بازنشستگی دولتی خود را به حساب بانکی تایلندی خود منتقل خواهم کرد یا باید در هلند نیز حسابی داشته باشم؟
    و آیا اگر دیگر در هلند زندگی نکنم به من ناخالص AOW پرداخت می شود یا به هر حال مشمول مالیات می شوم و مبلغ خالص را ماهانه دریافت خواهم کرد؟
    ممنون از هر پاسخی…

    • جوگچم می گوید

      نیسان،
      شما در هلند بابت بازنشستگی دولتی خود مالیات می پردازید. اما این خیلی کم است. حدود 5 یورو
      می توانید در جایی که پول خود را می خواهید با SVB قرار ملاقات بگذارید. من پول خود را توسط SVB مستقیماً به حساب بانکی خود در تایلند منتقل می کنم
      شما نیز آن را چند روز قبل دریافت خواهید کرد

  4. مارکوس می گوید

    داستان خوبی است، اما من نمی دانم دفتر SSO چیست

    • جوگچم می گوید

      مارکوس
      دفتر Sso به معنای …..اجتماعی-دفتر. نمیدونم خوب نوشتم
      دارند اما SVB در NL توافقاتی با آن دفتر بسته است که هر فرد هلندی
      باید هر سال با یک سند ارسال شده از SVB از NL در آنجا گزارش دهید
      می پرسند که هنوز زنده ای شما همچنین می توانید به سادگی با SSO به زبان هلندی تماس بگیرید
      اداره امنیت اجتماعی.

  5. ج. جردن می گوید

    نیسون، شما سوال را برای گرینگو مطرح می کنید، اما من به چند سوال پاسخ می دهم.
    شما می توانید AOW را مستقیماً به یک حساب بانکی تایلندی منتقل کنید.
    مالیات دهندگان فقط کارمندان دولت سابق هستند. آنها موظف به پرداخت مالیات هستند، اما این بسیار کم است. دیگر هزینه های اجتماعی را پرداخت نمی کنید. بنابراین شما دیگر برای هزینه های پزشکی بیمه نیستید. تخفیف در بازنشستگی دولتی شما همیشه به پایین گرد می شود، بنابراین به 8٪ خواهد رسید. اگر فقط AOW و حقوق بازنشستگی بسیار کمی دارید
    و باید در اینجا بیمه درمانی بگیرید، با وجود پس انداز می توانید بهتر عمل کنید
    در خانه بمان با سقوط یورو و غیره همچنان به عنوان یک نقص اضافی امکان پذیر است.
    پس از آن فقط باید بتوانید با 20000 BHT زندگی کنید، از جمله همه چیز.
    ربطی به داستان گرینگو ندارد. اما اگر ویراستاران درست متوجه شوند
    گرینگو جردان پاسخ داد پیدا کنید.
    درود جان.

  6. لئو بوش می گوید

    گرینگو،
    دیدن منطقه ای که من در آن زندگی می کنم (Nongprue) و Pong که دخترمان در آن زندگی می کند، و جایی که من اغلب در آن زندگی می کنم، که به شیوه ای جذاب توصیف شده اند، بسیار خوب است.

    با این حال، من متوجه نمی شوم که شما هنوز هم زحمت این را می کشید که شخصاً "اثبات زندگی" را به SSO در لیم چابانگ حتی روی موتور سیکلت تحویل دهید.
    من خودم روی مهاجرت در جومتین مهر دارم و با پست میفرستم.

    بیشتر به این دلیل که خودتان تشخیص می دهید که سوار شدن با چنین موتوری در اینجا چقدر خطرناک است.
    پس از تصادف با چنین چیزی 8 سال پیش، من فقط با ماشینم وارد ترافیک می شوم، اگرچه این خطرات نیز به دنبال دارد، شما بسیار کمتر آسیب پذیر هستید.

    لئو بوش.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم