Lizzy

یک سریال تایلندی این بهترین راه برای توصیف زندگی اخیر من است. بیش از سه ماه پیش، دوستم با همراهی مادرش و دخترمان لیزی از زمین پرواز کرد.

من دیگر هرگز او را ندیدم، و همچنین مادربزرگ، Khun Yai، ندیدم. دوست دخترم - من او را هشت سال است که می شناسم، اکثر آنها پنج سال با هم بودند - مجبور شد از برخی چهره های بلند رتبه، اما نه کمتر تاریک فرار کند. به اینها پول زیادی توسط نات داده شد، قمار باخت در یک کازینو، تخمین زده شده یک میلیون بات. البته او نمی توانست آن را پس بدهد و بنابراین به نظر می رسید که مخفی شده است (اینطوری می شود تایلند) بهترین گزینه.

لیزی با مادربزرگش در شکافی بین Udon و Nongkhai قرار گرفت و نات از مرز به لائوس عبور کرد. چون خیلی نگران بودم و نمی‌دانستم همه کجا هستند (نات مدام سیم‌کارت‌ها را عوض می‌کرد)، سعی کردم سرنخی در کامپیوترم و از طریق آن پیدا کنم. در آپدیت های یاهو، نام پدر نات، یک پروفسور چینی آمریکایی و بازنشسته را پیدا کردم. او بخش زیادی از سال را در بانکوک زندگی می کند. نات زیاد با او ارتباط نداشت زیرا پدرش ظاهراً یک زن زن بود. از او پرسیدم آیا می‌داند دخترش چه کار کرده و کجاست؟ او به زبان آلمانی روان (؟) به من پاسخ داد و سپس گزارش داد که نت دختر او نیست، بلکه یک دوست دختر سابق است... پدر بیولوژیکی نت، که خیلی دیرتر فهمیدم، یک الکلی است که باید در جایی در اطراف Udon سرگردان باشد.

نات (32) با یک بریتانیایی 28 ساله در لائوس ملاقات کرد. او نه تنها با او وارد چمدان شد، بلکه با او در لائوس و بعداً کامبوج کوله‌پشتی کرد. او از طریق اس ام اس و ایمیل های پراکنده گزارش داد که رابطه جنسی عالی بود و کاماگرا به وفور در دسترس بود. در بانکوک، معلوم شد که او به شدت به الکل و سیگار معتاد است. البته این پسر اسباب‌بازی بریتانیایی نمی‌توانست از نظر مالی اهمیت چندانی برای او نداشته باشد، در حالی که او هنوز در حال فرار بود. بنابراین او سعی کرد در کلوپ های شبانه مجلل مانند Spazzo پول بیشتری به دست آورد، جایی که تاجران حداقل 6.000 بات پرداخت می کنند. نات گفت یک زن باید چیزی بیاورد که سرش را بالای آب نگه دارد و از زمانی که او رفته به او پولی نداده ام. او 20 هزاری را که در 1 آوریل دادم و 20 هزاری را که از روی ترحم در ماه می دادم را فراموش کرد، اما اوه خوب.

یکی از طلبکاران او حتی یک روز صبح در ماه مه در آستان من ظاهر شد، به این امید که بدانم او کجاست. او حتی تویوتا فورچونر من را در کازینو قرض گرفته بود زیرا 400.000 بات برای آن خرج کرده بود. او به من گفت ماشین روشن نمی شود. آن شب او ظاهراً چهار تن را از طلبکار مذکور قرض کرد تا ماشین من را پس بگیرد. خوشبختانه این به نام من بود وگرنه ماشین را گم می کردم. در مجموع، پول بسیار بیشتری ناپدید شده است، من به سختی جرأت می کنم دقیقاً چقدر را محاسبه کنم. بعد از هشت سال فکر می‌کنید کسی را می‌شناسید و می‌توانید به او اعتماد کنید.

در همین حین شماره تلفن خواهرش، مادربزرگ لیزی را در اودون تانی، از خاله نات در بانکوک گرفته بودم. اگرچه او انگلیسی صحبت نمی کند (به جز کلمه "پول")، اما وقتی هفته ای یک بار تماس می گیرم، حرف های لیزی را متوجه می شوم. من هر ماه 10.000 بات به حساب مادربزرگ واریز می کنم، برای احتیاط که نات از این پول برای اهداف خود استفاده نکند. پس از رفتن او، من فقط پیامک ها و ایمیل های توهین آمیزی دریافت می کنم که سگ ها دوست ندارند ("امیدوارم زود بمیری" و "من یک قاتل را استخدام می کنم"). من همه آنها را نگه داشتم.

چند هفته پیش زنگ زد او با "پسر اسباب بازی" خود در هوا هین بود و می خواست روز بعد تعدادی جواهرات باقی مانده را بردارد. ساعت چهار و نیم صبح دم در مست بود: دعوا با دوست پسر. وقتی دوباره کمی هوشیار شد، میمون از آستین او بیرون آمد: او هر ماه پول بیشتری می خواست. 30.000 THB از نظر او مبلغ خوبی بود، زیرا زندگی با بریتانیایی گران بود و لیزی به سادگی شیر زیادی می نوشید. اتفاقاً پسر اسباب‌بازی نمی‌داند که نات یک دختر بیش از یک ساله دارد…

تقاضا را کنار زدم. هر که الاغش را بسوزاند باید روی تاول ها بنشیند. علاوه بر این، دوست پسر جدیدش باید از او مراقبت کند. نات اکنون تهدید به اقدام قانونی کرده است. با اطمینان منتظرش هستم راستش را نمی دانم، اما می گویند دو مرغ عشق الان در پوکت هستند. برنامه این است که لیزی و مادربزرگ بیایند. که دوست پسر را شگفت زده خواهد کرد. اما اوه خوب، نات باید یک دروغ دیگر برای آن آماده کند. او با درخواست من برای قرار دادن لیزی با من موافقت نمی کند. حداقل او تربیت خوبی خواهد داشت.

این همچنین اولین قسمت از سریال «در جستجوی لیزی» است. بدون شک بسیاری از موارد دیگر نیز دنبال خواهند شد.

49 پاسخ به “من در یک صابون تایلندی زندگی می کنم: به دنبال لیزی هستم”

  1. برتی می گوید

    جی سی، چه داستانی هانس.

    برتی

  2. کور ورهوف می گوید

    خدایا هانس، چه افتضاح است. تمسخر ملایمی که با آن نوشته شده است همه چیز را تلخ تر می کند. فقط می توانم امیدوار باشم که این صابون پایان خوشی داشته باشد (برای شما و لیزی).

    احوالپرسی،

    رنگ

  3. آینده نات روشن به نظر نمی رسد. امیدوارم یه روز به خودش بیاد و ببینه لیزی با تو بهتره. موفق باشی هانس…

  4. رابرت می گوید

    گی هانس، این یک داستان کلاسیک GF تایلندی است که من در ابتدا آن را به عنوان طعنه در نظر گرفتم... شما اینجا با ما شوخی نمی کنید، نه؟ اگر نه، پس قدرت زیادی با این بدبختی!

    • هانس بوس (ویراستار) می گوید

      متأسفانه، این واقعیت تلخ است، رابرت.

      • دیرک دو نورمن می گوید

        در تایلند، هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.

        (تمام شواهد را برای کنترل فرزندتان به دقت جمع آوری کنید.)

        موفق باشی هانس

    • @ رابرت، من اکنون برای هانس صحبت می کنم. اما این واقعی است. از شروع تا پایان.

    • رابرت می گوید

      با این همه بدبختی برایت آرزوی قدرت زیادی دارم هانس!

      • هانس بوس (ویراستار) می گوید

        عرض سپاس تشکر مراتب قدردانی بنده. نقطه روشن این است که امروز در HH خورشید به شدت می درخشد.

  5. بریدگی کوچک می گوید

    من برای تو متاسفم هانس که همه چیز اینطور شد. امیدوارم هر چه زودتر راه حلی پیدا شود، به خصوص تا آنجا که به آینده لیزی شما مربوط می شود.

  6. هارولد می گوید

    قدرت زیاد، هانس!

  7. گیدو می گوید

    من هر دوی شما را می شناسم، شما را بهتر از نات می شناسم، متأسفانه اکنون فاصله بسیار بزرگی است هواهین - چیانگ مای. و اگر چیزی هست که لیاقتش را ندارید، این است.
    یک درام
    من صمیمانه امیدوارم که شما سرد نگه دارید هانس
    همچنین از نینا برای شما آرزوی خرد دارم.

  8. فرانسوی می گوید

    بله، هانس، من به این چه بگویم، او می تواند داستانی تعریف کند، اما این به شما کمک نمی کند. امیدوارم همه چیز درست شود، به خصوص برای دختر شما. شجاعت.

  9. اراده می گوید

    خدا هانس

    چه بدبختی است، امیدوارم همه چیز با شما خوب باشد و متأسفانه لیزی تا جایی که می توانید
    با خیال راحت فراموش کنید زیرا از تجربه تلخ شخصی می دانم که اگر خودتان نکته مهمی را پشت سر آن قرار ندهید، داستانی بی پایان است. که خیلی خیلی سخته

    موفق باشید

  10. سبد ترکهای می گوید

    تجربه خود را با زنی داشته باشید که نمی تواند از کازینو دور بماند. بدبختی ای که این مکان های قمار ایجاد می کنند وصف ناپذیر است.
    معمولا از بد به بدتر می رود.

  11. فرانکو می گوید

    زنان تایلندی اغلب از فرشتگان به شیاطین واقعی تبدیل می‌شوند که بهتر است به آن «مجموعه نیرنگ و فریب» نیز گفته شود.

    7 سال با چنین زنی رابطه داشت. وقتی فهمیدم که او در کشور خودش در حال خرابکاری است و در مورد آن به شدت دروغ می گوید، بلافاصله او را سوار هواپیما کردم و به خانه برگشتم.

    و آنها می توانند خیلی احساساتی باشند و از چیزی پشیمان شوند و بیایند و با اشک روی زانوهایشان بنشینند و بگویند که فقط تو را دوست دارند اما در آخر دوباره همه چیز را خراب می کنند و تنها چیزی که واقعاً به آن اهمیت می دهند این است که به مامان و باباشان بدهند. .

  12. لوپاردی می گوید

    خداییش، در ابتدا فکر می کردم این فقط یک سریال صابون است، بنابراین درست نیست و خیلی اغراق آمیز نیست، اما اکنون که واقعاً برای نحوه نوشتن شما تحسین برانگیز است.
    امیدوارم بتوانید به زودی دخترتان را با خود همراه کنید زیرا این رابطه با نات قطع شده است
    و شما هرگز نمی دانید اگر طلبکاران به او دست بزنند چه اتفاقی می افتد.
    فرض کنید به همین دلیل است که به هوا هین رفته اید، در هر صورت موفق باشید و امیدوارم با زن بهتری آشنا شوید.

  13. هایجدمن می گوید

    فکر کنم فقط من بهت تبریک میگم 😉 به جز دخترت خوب میشی.
    از دست دادن خود را بردارید، برخیزید و اینقدر پشت سر بگذارید، (کلیشه) امروز روز بقیه زندگی شما آغاز می شود!

    موفق باشی هانس

  14. هنک بی می گوید

    هانس عزیز، ابتدا فکر کردم شما فقط یک داستان نوشتید که برای من بسیار آشنا به نظر می رسید، یکی از دوستان من در اینجا که یک نروژی بود، همین موضوع را تجربه کرد و با دو بچه به فیلیپین فرار کرد، زیرا از ترس خود می ترسید. عمر، بدهی 1 میلیون بود، حالا خانه اش، و شوهر شوهرش دو ماشینش را از دست داده و غیره.
    اما کمی ساده‌لوحانه فکر کنید، می‌دانید همسرتان کجا می‌گذرد، قمار یک دقیقه کار نیست و به طور کلی هزینه زیادی دارد.
    مگر اینکه در هلند زندگی کنید و فقط در تعطیلات اینجا باشید، هیچ کنترلی ندارید.
    حالا به هر حال امیدوارم همه چیز درست شود، و او ببیند که دخترت با تو بهتر است، اما به هر حال از صداقتت تعریف می کنم، و هشداری برای همه، این سرزمین شراب خواری، قمار، تقلب و دیگر هیچ چیز نیست. .
    اما شما در رختخواب می خوابید، اگر منظور من را بدانید.

  15. آنتون می گوید

    آنچه هانس می نویسد برای من ناشناخته نیست، من زمستان را اغلب و برای مدت طولانی در پاتایا می گذرانم و داستان های مربوط به روابط تایلندی 99٪ با هانس یکی است. توصیه من این است که با کسی که به هر شکلی که قابل تصور است به شما وابسته است وارد رابطه نشوید. فقط بر اساس برابری در توسعه، درآمد، سن، احترام متقابل و خیلی چیزهای دیگر فرصت هایی وجود دارد که می تواند تضمین کند که شما به آن یک درصد تعلق دارید که می تواند افسانه "و آنها تا به حال با خوشحالی زندگی کردند" را به واقعیت تبدیل کند.

    • رابرت می گوید

      @Anton: با توجه به توصیه شما، پس از آن ترفند زنان جوان جذاب تایلندی که همچنین می خواهند با یک مرد فرنگ رابطه برقرار کنند، البته بسیار کم خواهد بود. بعلاوه شما به راحتی با چنین زنان تایلندی روبرو نمی شوید مگر اینکه در تایلند کار کنید.

      داستان دلخراش هانس همه ما می توانیم نظر بدهیم (خوب نیت)، اما برای شما اتفاق می افتد. غم انگیزترین قسمت این است که کودک در اینجا بیشترین قبض را متحمل می شود.

      • رابرت می گوید

        برای یک لحظه اشتباه شد - منظورم کودک قربانی است یا فرزند حساب. شما می دانید منظورم چیست.

    • ریک می گوید

      من فکر می کنم نسبتاً کوته فکر هستم. به عنوان یک به اصطلاح خبره پاتایا، دوست دارم تمام روابط تایلندی فرنگ را با همین برس تار کنم... الان 12 سال است که با یک خانم آیسان ازدواج کرده ام و به همراه پسر 8 ساله مان، همه چیز اینجا به آرامی اجرا می شود و وقتی به حلقه دوستان "مخلوط" خود نگاه می کنم، تقریباً بیش از 1 درصد افراد خوشحال را می بینم - البته تعداد کمی از پاتایا...

  16. توت می گوید

    قدرت زیاد، هانس

  17. کدو حلوایی می گوید

    موفق باشی هانس

    اول فکر کردی شوخی می کنی یک قطعه خوب نوشته شده امیدوارم که این صابون پایان خوبی برای شما و دخترتان داشته باشد

  18. ان می گوید

    قدرت هانس، چه داستانی، چه زنی…. امیدوارم شما و دخترتان خیلی زود به هم بپیوندید.

  19. هنری می گوید

    …… و فکر کنید که وقتی دختر لیزی 16 تا 18 ساله است، هنوز به سمت مادران و خانواده‌اش گرایش دارد و پاپی به سادگی «خودپرداز پیاده‌روی» برای او باقی می‌ماند:

    ” Plaisir d'amour ne dure qu'n moment , Chgrin d'amour se dure TUTTE la Vie” !

    این شستشوی مغزی خالص است.
    فقط با آن معامله متوقف شوید (اگر کسی بتواند این کار را انجام دهد؟)

  20. رایت می گوید

    هانس چه داستان وحشتناکی امیدوارم به زودی دوباره با لیزی کنار بیای و برات بهترین ها رو آرزو میکنم.

  21. اندرو می گوید

    هانس عزیز
    چه داستانی همه چیز با قمار.
    من خودم چنین چیزی را در هلند با یک زن بسیار اشتباه تجربه کردم و بنابراین 45 سال است که دخترم را ندیده‌ام و چیزی از آن نشنیده‌ام، در ابتدا خیلی سخت است، اما بعد از سال‌ها شما با شرایط آشتی می‌کنید. باشد.
    در مورد شما به نظر من سخت است. قانون تقریباً همیشه پشت مادر است و شما فرنگ هستید که آن را پیچیده تر می کند. اعتیاد به قمار به طور کلی از اعتیاد به مواد مخدر هم بدتر است و به یاد داشته باشید که در اختیار طلبکاران است. آیا این درست است که مبلغ را به یک میلیون برسانند؟) و آنها تایلندی هستند و شما نیستید.
    من برای شما آرزوی قدرت و به ویژه خرد فراوان دارم.
    صحبت کردن با یک راهب ممکن است کمک کند.

  22. لوک خوش شانس می گوید

    هانس عزیز، چه داستانی، به نظرم خیلی خوبه که اینجوری اینو بیرون میاری، این منو بهم میزنه چون یه دختر هم دارم (الان 2 ساله) و اگه تو آیسان ناپدید بشه بهش فکر نمیکنم. من ممکن است متاهل باشم (5 سال) اما همانطور که اغلب در اینجا ذکر شده است، هرگز نمی دانید!
    حالا من و همسرم از طریق کارمان در تایلند افراد زیادی را می شناسیم!! و اکنون 6 سال است که اینجا در هواهین زندگی می کنیم. من می خواهم به شما کمک کنم در صورت تمایل به جستجوی دخترتان (از طریق مخاطبین من) کمک کنم. من به خوبی می دانم، جستجوی خود در آیسان به دنبال سوزنی در انبار کاه است.

    لوک خوش شانس

  23. اندرو می گوید

    پیشنهاد شگفت انگیز luckyluke،
    اما عجولانه قدم برندار لطفاً توجه داشته باشید که او تایلندی است و از آن دنیا آمده است. او دو خیابان از شما جلوتر است. من کسی را می شناسم که یک سال است مخفی شده است و جالب نیست.
    همیشه علایق لیزی را در اولویت قرار دهید.
    امیدواریم که این مشکل عاقلانه به نفع کودک حل شود.

  24. چانگ نوی می گوید

    صابون ادامه داد:
    آدم ربایی، باج گیری، دزدی و شاید حتی قتل.
    صابون‌ها قرار است در هم بپاشند، اما راه‌حل ساده‌ای است.
    1. فرزند مدعی (به عنوان پدری که از نظر مالی سودمند است، احتمال اینکه پدر بتواند فرزند خود را ... اگر فرزند او باشد، بسیار زیاد است)
    2. تمام ارتباط خود را با نات و خانواده اش قطع کنید و با مقصد نامعلوم، شماره تلفن همراه جدید، ماشین جدید ترک کنید.
    3. دیگر هرگز 1 ساتنگ به نات یا هیچ یک از اعضای خانواده او ندهید

    به محض اینکه نات متوجه شد که دیگر کاری برای انجام دادن نمانده است، دیگر او را نخواهید دید که برای پدر و فرزند بهتر است. نات همیشه همینطور بوده و به احتمال زیاد هرگز تغییر نخواهد کرد. زندگی ادامه دارد، صابون ها در پایان فصل به پایان می رسند.

    چانگ نوی

    • اندرو می گوید

      توصیه آسان چانگ نوی. شما (و ما) احساسات هانس را نمی دانیم.
      شاید درست باشد که نات، که سعی می کرد همه چیز را با هانس درست کند و سعی می کرد همه چیز را کمی جدی بگیرد، با دیدن طلبکاران ناگهان به شدت شوکه شد و به همین دلیل نات همه راه ها را طی کرد.
      یک گربه گوشه دار عجیب ترین پرش ها را انجام می دهد، به خصوص اگر طبیعتاً تا حدودی ناپایدار باشد.
      گرفتن کودک از مادرش آخرین کاری است که باید انجام دهید این هرگز به نفع کودک نیست بالاخره ما اینجا با یک انسان سر و کار داریم و او سزاوار یک فرصت است.
      امیدوارم نات به خودش بیاد و همه چیز درست بشه.
      توصیه من این است که حداقل سعی کنید از فشار طلبکاران فرار کنید و با ما سه نفر به مقصدی نامعلوم بروید، آن وقت تایلند دیگر گزینه ای نیست.

      • هانس بوس (ویراستار) می گوید

        یک نات در گوشه‌ای واقعا عجیب‌ترین پرش‌ها را انجام می‌دهد، اما آخرین پرش روی این بریتانیایی 28 ساله بسیار دور است. اتفاقا لیزی کنار مادر نیست. او احتمالاً در پوکت جشن گرفته است. نوزاد با مادربزرگ زیر دود اودون تانی زندگی می کند. لیزی (هنوز) چیزی نمی داند. مشکل به زودی این خواهد بود که او لائوسی صحبت می کند، اما انگلیسی صحبت نمی کند. خروج از تایلند یک گزینه نیست، زیرا کجا باید برویم؟ هلند؟ سپس ماجرای ویزا و پاسپورت و غیره حتی بزرگتر است.

        • هنک بی می گوید

          هانس عزیز، ما همه با شما همدردی می کنیم و درک می کنیم که شما نگران لیزی هستید، اما آیا او را تصدیق کرده اید و آیا او به نام شما ثبت شده است، اگر چنین است، می توان کاری در مورد آن انجام داد.
          اگر لازم شد با بهانه یک روز او را بیرون ببرید و بعد تایلند بزرگ است، شما هم به عنوان توقف با من خوش آمدید و فکر می کنم دیگران نیز نگران هستند و می خواهند کمک کنند.
          من از یک پسر خواهر همسرم مراقبت می کنم، این خواهر هم درمان دارد و به سختی از پسرش مراقبت می کند و برای چوبه دار و چرخ بزرگ می شود، او را با خانواده تحت فشار قرار می دهد و حالا سعی می کند او را به نام من بیاورد. مقامات تایلند در حال همکاری هستند، اما راه طولانی در پیش است، به خصوص موانع موجود در هلند.
          موفق باشید و قدم هایی را بردارید که برای لیزی مهم است.

        • لوک خوش شانس می گوید

          هانس اگه با نات ازدواج کردی لیزی هم ملیت تایلندی داره و هم هلندی!!
          بنابراین اگر می خواهید با لیزی به هلند بروید، مشکلی برای ویزا نیست.
          در مورد دخترمان (آریسا) هم همینطور است، اگر به سفارت NL در بانکوک بروم، می توانم برای او گذرنامه درخواست کنم. او همیشه این حق را دارد. فقط باید تمام اسناد رسمی را با اجازه مادر در اختیار داشته باشید.

          • هانس بوس (ویراستار) می گوید

            برای آن لازم نیست ازدواج کنید. اتفاقاً شیطان در دم است: رضایت مادر….

            • فردینانت می گوید

              واقعاً زهر اینجاست. هانس، چه داستان وحشتناکی. شاید گفتنش راحت تر از انجامش باشد، اما این را در نظر داشته باشید.

          • پادشاه فرانسوی می گوید

            من فکر نمی کنم او پاسپورت خودش را در سن خودش بگیرد.

            • هانس بوس (ویراستار) می گوید

              بله مشکلی نیست برای مدت کوتاهی همچنان می توانید به پاسپورت والدین اضافه شوید، اما به زودی این موضوع به گذشته تبدیل خواهد شد.

  25. مرجان می گوید

    هانس، چه داستان وحشتناکی است، من زبانم بند آمده است….
    برایت بهترین ها را آرزو می کنم و امیدوارم روزی دوباره لیزی کوچولو را ببینی.
    فعلا مراقب خودت باش!

  26. مرجان می گوید

    در بن، البته، "من" است.

  27. جاستین می گوید

    هانس، برایت قدرت زیادی آرزو می کنم. یک داستان گیرا من واقعاً نمی دانم چه بگویم ... به قدرت و خرد
    جاستین

  28. نیک می گوید

    من یک موقعیت مشابه را تجربه کرده ام، اما خوشبختانه کمتر پیچیده و غم انگیز است. از این گذشته، "فقط" در مورد سرقت خانه تازه ساخته من در کنار دریا در فیلیپین بود. با نگاهی به آن بدبختی، بزرگ‌ترین اشتباه من ابتدا تصمیم‌های احمقانه‌ام و سپس ترساندن بیش از حد و در نتیجه دادن امتیازات بیش از حد زمانی بود که بعداً همه چیز خراب شد. من گاهی اوقات هنوز در مورد همه چیزهایی که در آنجا برایم اتفاق افتاده خواب می بینم.
    بومیان می دانند که خارجی ها به سیستم قانونی، پلیس، وکلا در کشور تعطیلات خود و بدون دلیل اعتماد ندارند و پس از آن شما کاملاً احساس تنهایی می کنید. من در آن زمان رابطه ثابتی نداشتم و همه چیز به زبان محلی، یعنی تاگالوگ تنظیم شده بود، که من کاملاً خارج از آن بودم. زندگی کوتاه تر از آن است که از تجربیات بد خود استفاده کنید. منظورم این است که شما به این زودی وارد یک رابطه دائمی نخواهید شد و من دیگر هرگز در کشورهایی مانند تایلند و فیلیپین خانه ای نخواهم ساخت، در واقع من هرگز به فیلیپین باز نمی گردم زیرا یک "حکم خروج" وجود خواهد داشت ( DPO) وجود دارد، به این معنی که آنها می توانند شما را پس از خروج بازداشت کنند تا منتظر محاکمه باشید، که ممکن است سال ها طول بکشد و به احتمال زیاد همچنان علیه شما باشد، که می تواند به معنای سال ها کارمند زندان در یک زندان فیلیپین باشد و این همان چیزی است که در تایلند وجود دارد. مطمئنا سرگرم کننده نیست طبق منابع دیگر، اصلاً DPO وجود نخواهد داشت، اما به هر حال من ریسک بازگشت را ندارم.
    من نمی‌توانم و نمی‌خواهم تو را نصیحت کنم، هانس، اما با خود گفتم: "اگر دوباره دچار مشکل شدی نترس و نترس". و بالاتر از همه، چه چیزی برای من بهتر است: "کارهای احمقانه را انجام نده".
    به راحتی می گویم، قبول دارم.

  29. ژانویه V می گوید

    باشه من هم یه چیزی بگم، niek برابری داره، خودم تو پلیلی هست و به اطرافم نگاه کن که اینجا تو پلیلی مثل کشور زبانه، بدبختی همه جا، بیشترشون ازش رنج میبرن، فقط اگه برنده نشی شما خیلی و خیلی اگر ثروتمند هستید پس پادشاه هستید
    هانس من به تو امیدوارم که دوباره خورشید برایت بدرخشد و هنوز افرادی هستند که از تو حمایت می کنند
    می خواهم به jv کمک کنم

  30. بریدگی کوچک می گوید

    @ dear jan v، من فکر می کنم شما در جنبه منفی زیاد اغراق می کنید.
    نمونه های زیادی در فیلیپین و همچنین در تایلند از خارجی ها وجود دارد که به دلیل صبر و حوصله برای یافتن مشاوران، شرکا، وکلا و غیره قابل اعتماد، موفق بوده اند. و من آن حوصله را نداشتم و خیلی ساده لوحانه خوشبین بودم که با کاغذهای مناسب حالم خوب خواهد شد.
    به نظر من مقدار پولی که دارید خیلی مهم نیست، اما به این معنی است که هر چه بیشتر به عنوان دستگاه خودپرداز کار کنید، پول بیشتری خواهید داشت که زیر میز بفرستید و در نهایت اموال خود را از دست بدهید. از همان ابتدا همه چیز را اشتباه گرفت.

  31. گرینگو می گوید

    @Hans: من صمیمانه امیدوارم زمانی فرا برسد که بتوانید به طور "معمولی" با نات در مورد دخترتان ارتباط برقرار کنید.
    با وجود تمام توصیه های خوب در این وبلاگ، ادعای حضانت یک روش بی پایان و پرهزینه است. داستان من از ژانویه سال جاری "پاتریک در تایلند" را دوباره بخوانید. حضانت پاتریک پس از یک دعوای طولانی مدت و هزینه های زیاد (بیش از 100.000 دلار آمریکا) به او اعطا شده است. در عمل، پسرش هنوز با مادر زندگی می کند. متأسفانه داشتن حق و گرفتن حق دو چیز متفاوت است!

  32. اندرو می گوید

    پذیرش یک کودک تایلندی یک تجارت بی پایان است (من فقط آن را از نزدیک تجربه کرده ام).
    ادعای حضانت عملا غیر ممکن است قانون پشت مادر است.
    بعلاوه قوه مقننه و مجریه هر دو فقط با جیب های پر پول جابه جا می شوند.دوبرابر جیب چون هانس بوس فرنگ است و شاید اینقدر پول نداشته باشد.
    حتی اگر هانس نات را پس از این که او به شدت عصبانی شده است، پس بگیرد، باز هم اوضاع روشن تر به نظر نمی رسد زیرا آن پسرها به او فشار می آورند تا پول بدست آورد. فشار به هل دادن؟
    فرنگ پول دارد، درست است؟
    چه کسی راه حلی برای آینده ای بهتر برای لیزی ارائه خواهد کرد؟

    من فکر می کنم همه ما باید انگشتانمان را روی هم بگذاریم.

  33. فردیناند می گوید

    داستان غم انگیز. همدردی کنید، فکر نمی‌کنم هیچ توصیه‌ای از طرف «ما» به اینجا کمک کند. ما فقط می توانیم همدردی کنیم.
    به هر حال، نظرات در مورد پاسپورت. هانس در مورد "دوست دختر" صحبت می کند بنابراین من فکر می کنم ازدواج نکرده ام. سپس اشاره می کند که کودک به طور خودکار پاسپورت دریافت می کند، طبق اطلاعات من (NL Embassy BKK) و تجربه بسیار نزدیک، اینطور نیست. تنها در صورتی که مادر هلندی باشد، کودک پس از تولد به طور خودکار پاسپورت هلندی را دریافت می کند. لازم نیست به پاسپورت والدین اضافه شود، اما گذرنامه خود را دریافت می کند، مشروط بر اینکه پدر و مادر موافق باشند.
    اگر، مانند اینجا، پدر هلندی و مادر تایلندی باشد، کودک تنها در صورتی می تواند پاسپورت هلندی دریافت کند که پدر قبل از تولد به طور رسمی "جنین متولد نشده" را تشخیص دهد (در سفارت NL BKK). باز هم فقط در صورتی که هر دو والدین موافق باشند.
    بنابراین، مادر همیشه باید مجوز دریافت پاسپورت هلندی و مطمئناً پس از آن را برای بردن کودک به هلند بدهد. گذرنامه به تنهایی برای این کار کافی نیست. در مورد پاسپورت البته نیازی به ویزا نیست و رضایت مادر کافی است.
    اما بردن کودک با یا بدون اجازه به NL البته باز هم به معنای قیمومیت نیست، اما در این صورت صرفاً آدم ربایی و گرفتن حضانت از یک کودک تایلندی برخلاف میل مادر است؟
    اما همانطور که هانس بیان کرد، اصلاً بحثی در مورد بردن کودک به NL وجود ندارد.
    باز هم، هیچ توصیه ای در اینجا کمکی نمی کند. بهترین ها.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم