"من فقط یک پسر آزاد در تایلند خواهم ماند"

توسط گرینگو
Geplaatst در روابط
برچسب ها: ,
مارس 28 2021

تجربه من با تایلند در یک دوره حدود شانزده سال است. البته من داستان های زیادی در مورد خارجی هایی می دانم که به دلیل مشکلات جدی روابط، تمام پول (پس انداز) خود را در تایلند از دست داده اند. همچنین اغلب به اندازه کافی داستان هایی درباره خارجی های متاهل می شنوم که در بارها و رستوران ها بدرفتاری می کنند.

فرهنگ تایلندی و غربی

ایده من، که در طول سال ها توسعه یافته است، این است که فرهنگ غربی و تایلندی به سختی می توان با هم آشتی داد. شاید کلمه فرهنگ را خیلی ساده به کار ببرم، زیرا نمی دانم واقعاً تفاوتی در فرهنگ است یا نه، اما مطمئن هستم که در تایلند اتفاقات زیادی می بینم که در کشور خودم غیرممکن فکر می کنم. به هر حال من هرگز آن را تجربه نکردم. من همچنین اضافه می کنم که احتمالاً روابط خوبی وجود خواهد داشت که در آن شریک تایلندی و خارجی به طور مساوی با یکدیگر رفتار کنند بدون اینکه یکی از آنها همه چیز را به چنگ آورد.

روابط ناموفق

من سهم خودم را داشته ام، اگر نه بیشتر از سهم خودم، از روابط ناموفق. شاید شکستی مانند آن در کشور من اتفاق نیفتاد، زیرا آموخته ام که اگر رابطه ای نتیجه ندهد، باید به آن پایان دهید. من همیشه به استفاده از مغزم با آن شکست ادامه داده ام، به خاطر آن پول زیادی از دست نداده ام. با این حال، قیمت احساسی بالا بود، هر چند من در ابتدا از آن آگاه نبودم. در نهایت متوجه شدم که اگر از اولین سفرم به تایلند بر اساس احساسات خودم عمل می کردم، خیلی از دردسرم را نجات می داد.

احساسات

آن موقع آن احساسات چه بود؟ خوب، من قبلاً داستانهایی درباره مردهای غربی شنیده بودم که توسط یک خانم تایلندی در اولین دیدارشان اخراج شده بودند. پس از تعطیلات، او به خانه می رود، تمام دارایی خود را می فروشد و با مقدار زیادی پول برمی گردد تا با آن معشوقه شیرین تایلندی ازدواج کند. با این حال، در کمترین زمان، او تمام پول خود را از دست داده است و رابطه نیز پس از آن به پایان می رسد. آن داستان‌ها باید مرا هوشیارتر و محتاط‌تر می‌کرد تا شریک زندگی را با دقت بیشتری انتخاب کنم، اما آیا اینطور شد؟ البته من احمق نبودم، چون خانم تایلندی من "متفاوت" بود، درست است؟ بله، من داستان ها را می دانستم، کمی از آنها یاد گرفته بودم، اما در طول یک رابطه جدی دوم، ترازو از چشمانم افتاد.

دوست دخترم

آن دوست با مادرش در بانکوک زندگی می کرد، او در آن زمان 21 ساله بود، هنوز درس می خواند و او واقعا یک تایلندی بسیار شیرین و خوش تیپ بود. پدر و مادرش زمانی که دوستم خیلی کوچک بود از هم جدا شده بودند، اما هنوز یک نوع دوستی بین آنها وجود داشت، به طوری که مثلاً در روز تولد به دیدار یکدیگر می رفتند. پدر او که با دوست دختری که برای پلیس کار می کرد زندگی می کرد، در واقع یک "بازنده" بود که بیش از حد مشروب می نوشید و همچنین اغلب از مادرش پول قرض می گرفت که هرگز آن را پس نمی گرفت. مادرش زنی سخت کوش بود که بیش از 30 سال در همان فروشگاه لباس کار می کرد. یک روز عصر دوست دخترم چیزی به من گفت که مرا بسیار عمیق و ناخوشایند تحت تأثیر قرار داد.

مرد آلمانی

او سپس به من گفت که دوست دختر پدرش با یک مرد آلمانی ازدواج کرده است که سالی دو یا سه بار به تایلند می آید. به آلمانی گفته شد که مردی که در خانه اش بود، برادرش بود که با او زندگی می کرد. وقتی شوهر آلمانی برای دیدار همسرش در تایلند بود، پدر دوست دخترم به اتاق مهمان نقل مکان کرد، جایی که می توانست صدای دو نفر عاشق را در تخت زناشویی بشنود. حضور مرد دیگری برای آلمانی ها مشکلی ایجاد نمی کرد، در واقع آنها به عنوان دوستانی بودند که از جمله با هم به سفرهای ماهیگیری می رفتند.

روحیه

این به خودی خود برای من تکان دهنده بود، اما وقتی این موضوع را با دوستم و مادرش در میان گذاشتم بدتر شد. از هر دوی آنها پرسیدم که آیا رفتار پدر و همسر سابقشان قابل قبول است یا خیر، نپرسیدم که آیا آنها خوب هستند اما قابل قبول هستند. من به آنها گفتم که از اینکه آنها با آن مرد و رفتار فریبکارانه او کاری دارند بسیار تعجب کردم. شاید دوست دخترم عذرخواهی کند، بالاخره پدرش بود. اما مادر، زنی عاقل و پرتلاش که بارها مورد آزار آن مرد قرار گرفته بود، واقعاً متوجه نشدم. بنابراین من پرسیدم که چرا آنها هنوز با این انگل سروکار دارند و پاسخ ساده را دریافت کردم: تا او!

ترافیک اجتماعی

شاید چنین اتفاقی در دنیای غرب رخ دهد، اما من هرگز آن را تجربه نکرده ام. در محافل اجتماعی که من در آن زندگی می کنم، چنین اتفاقی نمی افتد و اگر هم اتفاق می افتاد، قطعاً به افراد دست اندرکار با عدم تایید نگاه می شد.

اما حالا من با یک رابطه تایلندی سر و کار داشتم که با پذیرفتن نگرش پدرش، به نظر می رسید که شیوه زندگی مانند پدرش عادی است. باید می دانستم که تایلندی ها جور دیگری فکر می کنند، اما ندیدم. من همیشه فکر می کردم که این امکان وجود دارد که یک مرد غربی بتواند با یک زن تایلندی رابطه کامل داشته باشد. اما در طول سال‌ها آنقدر بدبختی از روابط ناموفق دیده‌ام که در نهایت درس خود را آموختم. درسی که باید از اولین سفرم به تایلند می دانستم.

زندگی به عنوان یک پسر آزاد در تایلند

من برای خودم تصمیم گرفته ام که تنها راه برای داشتن یک زندگی خوب در تایلند این است که یک پسر آزاد بمانم و بازی تایلندی را انجام دهم. تایلند برای استفاده به عنوان پایگاهی برای سفر به سایر کشورهای آسیایی عالی است و من قطعاً سفرهای زیادی خواهم داشت.

در مورد زنان... بگذارید فکر کنند که یک ماهی بزرگ در قلاب من هستند. قراره باهاشون خوش بگذرونم ولی هیچ رابطه ای ندارم. من قبلاً یک خانه دارم، بنابراین مجبور نیستم خانه دیگری برای شخص دیگری بسازم. اگر کسی باشد که بخواهد یک هفته یا بیشتر با من بازی کند به این امید که من هزینه آن خانه را بپردازم، با هم بازی می کنم و ناگهان بدون خداحافظی از صحنه ناپدید می شوم.

منبع: KhaoYai در Thaivisa

43 پاسخ به "من فقط یک پسر آزاد در تایلند خواهم ماند"

  1. همان می گوید

    البته یک انسان شناس وجود دارد که می تواند به این سؤال پاسخ دهد که چرا مادر به رفتار سابق خود اجازه می دهد، و همین انسان شناس نیز می تواند توضیح دهد که چرا «ما» در غرب با رفتار او مشکل داریم.
    ریاکاری داستان فوق عمدتاً در بند آخر است. نویسنده قطعه بالا نشان می دهد که خود او عقل اخلاقی کمی دارد. چنین حیف.

    • گرینگو می گوید

      ریاکاری؟ وقتی در رم هستید، مانند رومی ها عمل کنید!

      • تینو کویس می گوید

        باز هم کاملا حق با شماست، گرینگو. تایلند هم همین ضرب المثل را دارد:

        ‎ ).

        اگر به کشوری آمدید که مردم در آن چشمک می زنند، چشمک هم بزنید.

        هیچ مشکلی برای رفتار دیوانه در ترافیک، ریختن زباله در همه جا و تحقیر زنان وجود ندارد. فقط دیدگاه های اخلاقی خود را در اروپا بگذارید.

        • گرینگو می گوید

          لازم نیست درست بگم تینو
          من در مورد دیدگاهم ننوشتم، فقط یک داستان را ترجمه کردم،
          پس اگر دوست دارید علیه نویسنده و نه علیه من، پیشاپیش متشکرم!

        • گیسو را فر زدن می گوید

          ترجمه آوایی با خط تایلندی مطابقت ندارد.
          حالا چی خوبه؟

          • تینو کویس می گوید

            درسته. اما این یک رندر آوایی سرسخت است. شاید khaw (برای ورود) بهتر باشد به صورت khao gad نوشته شود.

            • راب وی. می گوید

              تینو، در تایلندی شما نوشتید "lì taa" اما از نظر آوایی "taa lìw" را می نویسید، بنابراین چیزی را برعکس کرده اید، من طلسم را در گوگل جستجو می کنم و می فهمم:

              اطلاعات بیشتر
              khâw meuang taa lìw thông lìw taa taam
              شهر(ایالت) را وارد کنید.
              اگر به کشوری می‌آیید که مردم چشمک می‌زنند (چشم‌هایتان را به هم بزنید، یک چشمتان را ببندید)، چشمک هم بزنید.

              • تینو کویس می گوید

                راب عزیز
                ابتدا می‌گوید «taa lìw» که یک اسم «(کشور) چشمک» است، سپس می‌گوید «lì taa» و این یک فعل است «چشمک بده، چشمک بزن». بین جمله تو و من تفاوت دیگری با فعل «hâi» و فعل «tông» وجود دارد که اما در این مورد به یک معنا هستند: «باید، تقلید، اطاعت».
                بنابراین ترجمه نیز می تواند باشد:
                "اگر وارد سرزمین چشمک ها شدی، چشمک به عقب بزن".

              • تینو کویس می گوید

                ببخشید مارسل و راب، حق با شماست. دوبار تا لیو نوشتم….

              • مارک دیل می گوید

                چه مزخرفی که اینجا بارها و بارها در مورد تایلندی آوایی بحث کنیم!!! تایلندی آوایی وجود ندارد. ده ها ترجمه آوایی از یک زبان خاص و صدها تقریب آوایی از تایلندی به زبان های دیگر در جهان وجود دارد. یکی اغلب بهتر از دیگری است، اما فقط ابزاری است با تفاسیر زیاد و طرز تفکر متفاوت. بحث می تواند سرگرم کننده باشد، اما اشاره کردن به آن به هیچ چیز سازنده ای منجر نمی شود. این با بسیاری از خطاهایی که در هلندی اغلب در اینجا ظاهر می شود متفاوت است.

      • لئو تی. می گوید

        هرکسی در انتخاب رابطه "دائمی" آزاد است یا خیر، اما به نظر من این بسیار ناعادلانه است که بگویم یک بازی انجام دهید یا پیشنهاد کنم که به آینده ای با هم علاقه دارید و سپس، حتی بدون خداحافظی، فشردن در بین. به هر حال، من تعجب می کنم که حقیقت این داستان چیست، زیرا شخصیت اصلی می نویسد که او قبلاً یک خانه دارد و دوست دارد یک هفته یا بیشتر "بازی" کند. اما کارها در کجا اتفاق می‌افتد، مطمئناً نه در خانه خودش، زیرا در آن صورت خروج با خورشید شمال دشوار خواهد بود. و علاوه بر این، این ایده که یک تایلندی سابق مادر و پدر دوست دختر بپذیرد که یک آلمانی این کار را با دوست دخترش در حضور او انجام دهد، بسیار دور از ذهن است. در هر صورت، مطمئناً معمولی نیست، حتی در تایلند، و اصلاً چرا سابق به دختر سابق و دخترش می گوید؟ در واقع، من نمی فهمم گرینگو با گرفتن این داستان از تایویسا چه قصدی دارد. تایلندی ها دور هم جمع شده اند و غیرقابل اعتماد و محاسبه گر به تصویر کشیده شده اند. این مطمئناً در مورد برخی صدق می کند، اما در مورد برخی از اروپایی ها و سایر گروه های جمعیتی نیز صدق می کند. حتی کمتر واکنش گرینگو را درک می کنم «وقتی در رم هستید، همان کاری را که رومی ها انجام می دهند انجام دهید!». این طلسم برای کمک به شما در سازگاری با آداب و رسوم در یک محیط متفاوت است، اما البته به این معنی نیست که شما باید ذهنیت نامطلوبی را اتخاذ کنید. مثل راب وی. من فکر می کنم این یک داستان معمولی ترش از Thaivisa است. اگر نمی‌خواهید ساکن شوید، مطمئناً فرصت‌های زیادی در تایلند وجود دارد تا «پول خود را به دست آورید» بدون اینکه رفتار ریاکارانه‌ای نشان دهید به این بهانه که ظاهراً در حال سازگاری و انتقاد از جامعه تایلندی به طور کلی هستید.

    • مارچلو می گوید

      داستان بسیار خوب و قابل تشخیص GRINGO و همچنین واقعیت سخت

  2. راب وی. می گوید

    555 * آه * یک قطعه ترش معمولی دیگر از فروم farang-dino ThaiVisa.* این -احتمالاً- مرد جوان به نظر من یک بازنده ضداجتماعی است که احترام کمی برای دیگران قائل است یا اصلاً احترامی برای دیگران قائل نیست و به خوبی از خود صحبت می کند که "آنها این کار را می کنند". هم'. مزخرف، شما معمولاً آنچه را که لیاقتش را دارید به دست می آورید. اگر احترام نشان دهید و سعی کنید با شخص دیگری همدردی کنید، اغلب آن را پس خواهید گرفت. تایلندی ها فرقی با هم ندارند. روابط به ارتباط خوب بستگی دارد که بدون آن می توانید آن را متزلزل کنید.

    * گاهی اوقات هلندی ها را به عنوان ناله می کنند، اما من در آنجا با بدبینان حرفه ای زیادی ملاقات می کنم. من این تصور را دارم که هنوز افراد ناامید و یکپارچه زیادی در اطراف هستند که پس از x سال اقامت (نیمه) هنوز به این زبان صحبت نمی کنند و در کلوپ های شکایت بینی سفید با هم جمع می شوند. فقط در انجمن سوالات ویزا می توانم آن را در آنجا نگه دارم. لبخند بزنید تا دنیا پاسخ دهد! 🙂

  3. غارت می گوید

    «به او» به این معنا نیست که آنها این رفتار را تأیید می کنند، چه رسد به اینکه خودشان این کار را انجام دهند. یعنی نمی خواهند در رفتار اخلاقی دیگری دخالت کنند.
    آیا ما نیز باید بیشتر انجام دهیم؟

  4. برام سیام می گوید

    اینکه آیا آنچه در پاراگراف آخر گفته شده از نظر اخلاقی قابل قبول است یا نه، خارج از قضاوت من است. علاوه بر این، داستان بینش خوبی از شیوه زندگی تایلندی به دست می دهد. همیشه استثنا وجود دارد، اما به طور کلی تایلندی ها مطابق با آنچه در فرهنگ تایلندی مرسوم/قابل قبول است رفتار می کنند. اگر فکر می کنید مال شما متفاوت است، اساساً می گویید "مال من تایلندی نیست". همچنین اغلب می بینید که غربی ها بلافاصله می خواهند رفتار خود را به یک زن غربی تغییر دهند. پس من می گویم یک زن غربی بگیرید. دروغگویی و تقلب در ما، با فرهنگ کالوینیستی ما، بسیار بدتر از تایلند است. چیزی که نمی داند چه چیزی را آزار نمی دهد و آنچه را که شما نمی بینید وجود ندارد.
    در یک رابطه مفید است اگر در نهایت کمی یکدیگر را بشناسید و درک کنید. آلمانی داستان وقتی به آنجا رسید به آنچه می خواست رسید. سوال این است که اگر نیمی از زمان یا بیشتر غیبت کنید چه انتظاری باید داشت.
    اگر نویسنده هر از چند گاهی از داشتن یک «دوست دختر» راضی است و با او با احترام برخورد می‌کند و قول‌هایی را که عمل نمی‌کند نمی‌دهد، پس فکر می‌کنم انتخاب عاقلانه‌ای دارد.
    من کمی بزرگتر هستم و یک دوست دختر بسیار دوست داشتنی دارم که اغلب او را می بینم و با او خیلی خوب کنار می آیم، اما تعهدی به او تحمیل نمی کنم و تشویقش نمی کنم که راهش را خودش انتخاب کند. اگر آن جاده با من باشد، همانطور که تاکنون بوده است، خوب است. اگر بهتر است با دیگری راه برود، برای او بهتر است. من به خوبی از او و همچنین کمی از خانواده مراقبت می کنم و به آنچه برای او مهم است نگاه می کنم. او آنچه برایم مهم است به من می دهد.
    به عنوان یک غربی، باید خود را در فرهنگ تایلند غرق کنید و زبان را یاد بگیرید تا کمی به زندگی در تایلند دست پیدا کنید. اگر به عنوان یک غربی نادان، ساده لوح و پر از توقعات نادرست به سیام سفر می‌کنید، می‌خواهید که سرتان را بکوبید. تایلندی ها را به خاطر تایلندی بودن سرزنش نکنید، بلکه خودتان را به خاطر داشتن انتظارات نادرست سرزنش کنید. شما نمی توانید تایلندی ها را تغییر دهید، اما می توانید خودتان را تغییر دهید و اگر دومی را نمی خواهید، فقط در خانه بمانید توصیه من است.

    • تینو کویس می گوید

      در هر رابطه ای و در هر تصوری، ضروری است که یکدیگر را فقط انسان هایی با عقاید و خواسته های خود ببینیم. اگر دیگری را به یک «فرهنگ» شرقی یا غربی طبقه بندی کنید و آن را در تعامل خود با آن شخص دیگر در نظر بگیرید، اشتباه می شود. به طور انحصاری به فرد نگاه کنید و نه به «فرهنگ» مفروض. سپس شما همیشه از یک بیداری بی ادبانه به خانه می آیید.

      شما می توانید یک "فرهنگ" را به طور کلی توصیف کنید، اما هرگز نباید آن را برای یک فرد اعمال کنید. تفاوت بین افراد در یک «فرهنگ» برای آن بسیار زیاد است. تایلندی هایی وجود دارند که به هیچ وجه «استانداردهای تایلندی» را رعایت نمی کنند.

      • کریس می گوید

        افراد به تنهایی و به تنهایی عمل نمی کنند. آنها در یک زمینه عمل می کنند: یک زمینه اجتماعی، یک زمینه اقتصادی، یک زمینه روانی، یک زمینه مذهبی، یک زمینه سیاسی. چه بخواهید چه نخواهید، همه این زمینه ها شما را شکل می دهند و همچنین می توانند شما را تغییر دهند. هلندی که تمام عمر خود را در کشور مادری خود زندگی کرده و در سن 65 سالگی به تایلند مهاجرت کرده، هلندی‌تر است و در سازگاری با ارزش‌ها و استانداردهای تایلندی بسیار دشوارتر از این است که هلندی از 25 سالگی تا به حال این مشکل را نداشته است. در هلند زندگی کرده اما در 5 کشور مختلف، با دو زن از یک کشور دیگر ازدواج کرده، در این 5 کشور کار کرده و 30 سال است که در اینترنت بوده است.
        هیچ کس فرهنگ را برای یک شخص قابل اجرا نمی داند، اما همه افراد با هم فرهنگ خاصی را می سازند. همانطور که افراد با افراد بیشتری در تماس هستند، دیدگاه های آنها تغییر می کند، گاهی اوقات به سمت بهتر، گاهی اوقات برای بدتر. به همین دلیل است که ما از جهانی‌سازی، بی‌نظمی‌سازی و همچنین از رادیکال‌سازی صحبت می‌کنیم.
        البته تایلندی هایی هستند که به هیچ وجه استانداردهای تایلندی را رعایت نمی کنند. اما تعداد بسیار بسیار کمتری وجود دارد که با استانداردهای هلندی مطابقت دارند. و تعداد کمی از هلندی ها هستند که استانداردهای تایلندی را رعایت کنند، به خصوص اگر هرگز اینجا نبوده باشید. انکار آن به معنای فرو بردن سر در شن و ماسه برای اختلافات است و کار با هم برای حل مشکلات را بسیار دشوار می کند.

  5. ژاک می گوید

    در ابتدا فکر کردم دارم مقاله ای از کسی می خوانم که به روابط فکر می کند و آنها را جدی می گیرد. در تجربه من تعداد زیادی از آنها وجود ندارد، اما این به کنار. نگاه واقع بینانه به این مشکل هیچ آسیبی نمی تواند داشته باشد و بیشتر باید این کار را انجام دهد. با این حال، ماهیت واقعی فقط دیر ظاهر شد و به اندازه کافی در مورد شخص مورد نظر می گوید. شاید به همین دلیل بسیاری از روابط او به پایان رسیده است. این برای همه نیست، می دانم. نه اینکه امیدوار باشیم که او با یک خانم جدی ملاقات کند زیرا ظاهراً او از یک بیداری بی ادبانه به خانه می آید. ما هم باید در جامعه با این مرد این کار را انجام دهیم. می‌توانم بگویم که جای چیزهای بیشتری وجود دارد، اما عجیب است که او آشکارا به آن اعتراف می‌کند. شاید سوپ به اندازه ای که سرو می شود داغ خورده نشود.

  6. دیرک می گوید

    مشرق مشرق است و غرب غرب است و هرگز این دو به هم نخواهند رسید.

    • تینو کویس می گوید

      نقل قولی که همیشه اشتباه فهمیده می شود. شرق و غرب فقط از نظر جغرافیایی معنا می شود، نه در سطح انسانی. وقتی مردم ملاقات می کنند، شرق و غرب وجود ندارد

      اینجاست، نقل قول کامل:

      آه، شرق شرق است و غرب غرب است و هرگز به هم نمی رسند
      تا زمانی که آسمان و زمین در برابر وجه خدا قضاوت کنند.

      اما شرق و غرب، مرز و نژاد و تبار وجود ندارد،
      وقتی دو مرد قدرتمند رو در روی هم می ایستند، هر چند از اقصی نقاط زمین آمده باشند!

      https://www.thailandblog.nl/achtergrond/oost-oost-en-west-west-en-nooit-komen-zij-tot-elkaar/

      • دیرک می گوید

        بله، در واقع کیپلینگ (که اکنون نژادپرست تلقی می شود) ممکن است معنای متفاوتی از آن داشته باشد (در قرن نوزدهم)، اما این واقعیت را تغییر نمی دهد که جمله آغازین پابرجا بوده و زندگی خود را به دست آورده است.
        این به درستی هر دو جهان و تفاوت های بزرگ - تقریبا غیرقابل پل زدن را ترسیم می کند.

        مواجهه و پذیرش آن بد است.

        کشور ما قرن ها در هند قدرتی بود و تنها چیزی که باقی مانده بود «تنها چند خراش روی سنگ» بود.

        خواهیم دید که قرن چین برای ما چه به ارمغان می آورد.

        • تینو کویس می گوید

          تفاوت هایی بین این دو جهان وجود دارد، اما شباهت های بیشتری وجود دارد. این تفاوت‌ها، گاهی دشوار، گاهی آسان، تقریباً همیشه قابل برطرف شدن هستند. مثل بین دو نفر

  7. استفان می گوید

    ارزش خود را همانطور که قبلا داشتید حفظ کنید. ظاهراً با تجربه و شنیدن روابط شکسته لغزش کرده اید. خودت را پایین نیاور

    تایلندی کمی سر و صدا می کند و در مورد رفتار نادرست دیگران کلمات کمی می گوید. آن‌ها می‌پذیرند که موقعیت‌هایی پیش می‌آید که نمی‌توانند کاری برای رفع آن انجام دهند.

    یک شریک (تایلندی) پیدا کنید. با او در مورد انتظارات خود صحبت کنید، به انتظارات او گوش دهید. برای او روشن کنید که نمی خواهید یا نمی توانید حامی مالی خانواده اش باشید. تصویر مالی را روشن کنید. مطمئن شوید که او شما را به خاطر عشق انتخاب می کند نه پول.

    رابطه با یک شریک بسیار جوانتر ممکن است، اما من توصیه می کنم از آن اجتناب کنید. صادق باشید و در مورد همه چیز صحبت کنید. جستجو ممکن است طولانی باشد، اما تسلیم نشوید. مطمئناً شرکای صادق تایلندی وجود دارند. خانم های جذاب اغلب خطرناک هستند.

    روابط معمولی و کوتاه مدتی که اکنون دارید ممکن است سرگرم کننده باشد، اما دیر یا زود به دنبال شریک زندگی خواهید بود. برات آرزوی موفقیت میکنم

  8. پوچای کورات می گوید

    تصویری که اغلب از مردم تایلند، همچنین در رسانه ها ترسیم می شود، با تجربیات خودم همخوانی ندارد. پس از دو سال در تایلند، نتیجه اولیه من این است که مردم در همه جا رفتار مشابهی از خود نشان می دهند. برخی ضد اجتماعی هستند، خوشبختانه اکثریت اینگونه نیستند. در محیط نزدیکم می بینم که اقتصاد در حال رشد است، افراد زیادی کار می کنند، چیزهای زیادی ساخته می شود، ماشین ها و موتورسیکلت های زیادی فروخته می شود. مطالعه بسیار بیشتری در حال انجام است، در ساعات شلوغی با لباس های مختلف مدرسه سیاه است. اکثر افرادی که در طول 2 سال گذشته با آنها آشنا شدم ارزش آن را دارند. احترام به سالمندان بسیار است. چیزی که من را شگفت‌زده می‌کند، اغلب رفتار کمتر غربی‌ها، عمدتاً اروپایی‌ها است. و اغلب آنها هستند که تایلندی را محکوم می کنند. شاید دستت را در آغوشت بگذار.

  9. یان پونتستین می گوید

    شما به عنوان یک انسان احساسات دارید و همه جا یکسان هستند و می خواهید آن را در دیگران ببینید. پس احترام بگذارید این ربطی به فرهنگ ندارد. در هیچ فرهنگی هیچ کس نمی خواهد فریب بخورد، اما بله، وقتی نیاز بیشتر باشد، یک فرد می تواند جهش های دیوانه وار انجام دهد و به هر حال وقتی نوبت به پول می رسد.

  10. جیمز می گوید

    شما به عنوان یک پسر آزاد بهتر هستید، زیرا روابط با اختلاف سنی بسیار زیاد را نمی توان به راحتی حفظ کرد.

    علاوه بر این، مطمئناً این فکر کلی است که یک زن تایلندی ممکن است از فرنگ "ثروتمند" بهره مند شود.

    این را با یکدیگر ترکیب کنید و تعجب آور نیست که بسیاری از افراد بی پول دور می شوند.

    • تینو کویس می گوید

      ممکن است تعجب کنید که چه کسی در رابطه بین یک پیر، خارجی ثروتمند و یک زن جوان و فقیر تایلندی سود می برد و چه کسی بی پول می شود، مگر اینکه همه روابط را صرفاً بر اساس ارزش پولی آنها قضاوت کنید.

      • 1947 می گوید

        عینک رز رنگ خود را برای یک بار تینو کویس بردارید.. من کاملا با گرینگو موافقم. استوری ترجمه شده یا نه.

    • هانس استرویلاارت می گوید

      شما همچنین می توانید به دنبال فردی باشید که هم سن شما یا کمی جوانتر باشد، آن وقت این مشکل را نخواهید داشت. اما بیشتر مردان به زنان بسیار جوان علاقه مند هستند و آن زنان تجربه ای از زندگی که شما قبلاً دارید را ندارند. بنابراین اگر بگویید: شما به عنوان یک پسر آزاد بهتر هستید، زیرا اختلاف سنی بسیار زیاد است، پس باید به فکر خودتان باشید. چرا به سراغ زنان بسیار جوانی می روید که با سن شما همخوانی ندارند؟

  11. اریک می گوید

    همه ما در مورد اینکه چطور پیش می‌رویم اتفاق نظر داریم، اما اینکه آیا اینطور خواهد شد یا نه، بحث دیگری است! تا زمانی که این داستان منتشر شود، ممکن است او از قبل عاشق بهترین، زیباترین، شیرین ترین، وفادارترین و بی نیازترین زیبایی تایلندی باشد!

  12. گیرت می گوید

    کاملا با شما موافقم
    کمی تطبیق و ادغام با فرهنگ محلی، که من با آن موافقم، با رفتار تسلیمانه کاملاً متفاوت است.
    مثال شما این را روشن می کند.
    اکثر غربی ها فکر می کنند که باید اینطور باشد، که باید برای دوست دختر خود خانه بخرید و باید از آنها مراقبت کنید.
    هر دو طرف باید خود را با هم تطبیق دهند، در غیر این صورت هرگز به نتیجه نمی رسد و رابطه شما محکوم به شکست است.

  13. ریموند می گوید

    بنابراین (طبق منطق نویسنده داستان) وقتی کیف پول شما در خیابان دزدیده می شود، کیف پول دیگری را نیز با پول می دزدید.

  14. JanT می گوید

    من نیز، مردی بازنشسته هلندی که هر سال در هوآهین به خواب زمستانی می‌روم، پس از ناامیدی‌های مختلف با افراد بالای 50 سال، افرادی با تحصیلات بالا و کمتر، امید خود را از دست داده‌ام و تصمیم گرفتم از این پس به عنوان یک مرد آزاد وقت خود را در تایلند بگذرانم. این خیلی سخت است زیرا با هر ملاقات جدید، ماساژورها، آرایشگاه ها، زندگی مهمانی، باید بارها و بارها بگویم که یک رابطه طولانی مدت امکان پذیر نیست و همچنین چرا، متاسفانه اغلب بیهوده است، زیرا یک دوستی معمولی از آن ناشی می شود. هیچ مزیتی برای آنها به ندرت ممکن است.

  15. theos می گوید

    من از سن 16 تا 60 سالگی با ترامپ و خدمات برنامه ریزی شده رفتم. برای کشورهای مختلف و تحت پرچم های مختلف. 13 ملیت در یک کشتی حدود 100 متری. در یک کشتی دیگر 3 مرد در یک کابین، من یک ژاپنی و یک کابو ورد. با اکثر ملیت های دنیا دریانوردی کرد و با هم زندگی کرد. شما با یکدیگر زندگی، کار و ارتباط داشتید. حرف من این است که هیچ شرقی و غربی وجود ندارد که یکدیگر را درک نکنند. هر مرد یا زنی به طور کلی همان کار را فقط به زبان دیگری غیر از زبان انگلیسی می اندیشد و انجام می دهد، زیرا برای عملکرد مناسب در کشتی ضروری است. به یکدیگر احترام بگذارید و مشکلی پیش نخواهد آمد.

  16. لک کردن می گوید

    انجام بازی اشکالی ندارد، اما قول بهشت ​​و زمین ندهید.

    • لک کردن می گوید

      بهشت روی زمین هم باید همینطور باشد. 🙂

  17. از پا افتادن می گوید

    مهم نیست زن از کجا آمده است.
    من الان 61 ساله هستم و تجربه زندگی من مثل بالاست.
    دیدگاه شخصی من این است که به یک رابطه نزدیک بروم، اما هرگز زنی را با این ایده ندیده ام. تقریبا اتوپیایی است.

    اکنون به اندازه کافی دیده، شنیده و تجربه کرده ام که این را به عنوان مدینه فاضله معرفی کنیم.
    تا جایی که ممکن است تلاش کنم، نادا، مزخرف. مهم نیست چقدر فکر می کنید که کارتان خوب است.
    ارتباط؟ اشتباه است، اگر این کار را انجام دهید، در نقطه‌ای علیه شما استفاده می‌شود و/یا شریک زندگی‌تان می‌داند چگونه فکر می‌کنید و در اطراف آن حرکت می‌کند، که در نقطه‌ای متوجه خواهید شد.

    همچنین در مورد تایلندی، بخوانید که شریک زندگی تایلندی در خارج از کشور است و فعلاً نخواهد آمد، بنابراین با شخص دیگری رابطه جنسی برقرار کنید. اما او شما را دوست دارد.(؟) اما آیا این فقط تایلندی است؟ نه، همه جا اتفاق می افتد.
    حتی در هلند تحریک می شود، سپس شما یک تبلیغ را در تلویزیون می بینید، مثلا عشق دوم. به عبارت دیگر طبیعی است، تقلب، هیجان انگیز است.
    خوب، و زمان آنها در حال تغییر است.

  18. لوک می گوید

    بیش از 40 سال است که با تایلندی ازدواج کرده ام و همه چیز خوب است، اما تایلندی را روان صحبت کنید و تمام ذهنیت آنها را درک کنید که قابل مقایسه با ما نیست. باید بازی آنها را انجام دهید و بهترین استفاده را از آن داشته باشید. اما در 1 سال اول به مدرسه نیاز دارید. به عنوان یک خارجی، حتی ممکن است با همسر تایلندی خود یک Mia noi را به خانه خود ببرید. آنها فکر می کنند که تا زمانی که چیزی برای مراقبت از فرزندان شما کم نداشته باشند کاملاً طبیعی است و مردان از حقوق بیشتری نسبت به زنان برخوردارند. اینطور است. خانواده همسرم حتی برای من مهمانی می‌گذارند و همسرم باید گوش کند. او مثل هیچ کس فوق‌العاده خوب آشپزی می‌کند و هر چیزی را که ممکن است تا آخرین جزئیات تمیز می‌کند، اما از بار نمی‌آید. باید فیلم‌های تایلندی آن‌ها را در یوتیوب تماشا کنید که همه آنها خودشان انجام می‌دهند و در آنجا همه چیز را در مورد زندگی تایلندی یاد می‌گیرید که چگونه و چیست و تفاوت بزرگ تفکر بین تایلندی و اروپایی‌ها را درک خواهید کرد و دیگر هیچ مشکلی نخواهید داشت. سپس در بهشت ​​روی زمین زندگی کنید. هرگز جهیزیه پرداخت نکردند و خانواده حتی نمی خواستند. با هم کار کنید و همه چیز را با هم به اشتراک بگذارید، اما هر کدام پول خود را برای بعداً برای بچه ها مدیریت می کنند. آیا ملکی در بانک های بلژیک و تایلند پول دارد و من هیچ چیز کم ندارم اما دیوانه نیستم که در بارهای گوگو و مشروب خرج کنم.

    • تایلندی + تایلندی می گوید

      نوشته ی تو:

      به عنوان یک خارجی، حتی می‌توانید با همسر تایلندی‌تان یک میا نوی به خانه خود ببرید. آنها فکر می کنند که تا زمانی که چیزی برای مراقبت از فرزندان شما کم نداشته باشند کاملاً طبیعی است و مردان از حقوق بیشتری نسبت به زنان برخوردارند. اینطور است. خانواده همسرم حتی برای من جشن می گیرند و همسرم باید گوش کند.

      فرض کنید زندگی برعکس شد و به زنان اجازه همه چیز داده شد، این که او اجازه داشت با یک معشوق به خانه بیاید طبیعی است تا زمانی که چیزی کم نداشته باشید. زنان حقوق بیشتری نسبت به مردان داشتند. خانواده ات با همسرت طرف می شوند و تو باید فقط گوش کنی.

      اونوقت از زندگیت راضی خواهی بود؟

      آیا شما دخترانی دارید که باید از خود به عنوان فرش استفاده کنند؟

  19. Ed می گوید

    در روستای ما مورد مشابهی را با یک آلمانی می شناسم، او خانه خوبی می سازد تا تعطیلات را با دوست دخترش در آنجا بگذراند، او، البته تایلندی، مرتب به BRD سفر می کند و سپس برادرش از خانه مراقبت می کند، اما برادرش شوهرش، تا زمانی که آلمانی در تایلند نباشد، آنجا می ماند، وگرنه آن طرف خیابان در یک کلبه ساده زندگی می کند. با این حال، آن آلمانی بیمار می‌شود و با توجه به سنش، دوست دختر تایلندی‌اش اصرار می‌کند که او باید در آلمان به زندگی خود ادامه دهد و لازم نیست نگران خانه باشد، زیرا "برادرش" از آن مراقبت می‌کند و او گاهی اوقات به آلمان خواهد آمد. با این حال "برادر" او راننده کامیون است و هر روز با او رانندگی می کند، احتمالاً به او اعتماد ندارد. خلاصه داستان غم انگیز دیگری که جامعه تایلندی روستا را نیز شرمنده می کند.
    خوشبختانه من تجربیات کاملا متفاوتی با همسر تایلندی ام دارم که 14 سال است با او زندگی خوبی داشته و ازدواج کرده ام.
    شما در همه جا در هلند، اروپا و تایلند افراد خودشیفته دارید. از این نظر، در اروپا نیز ممکن است همین اتفاق بیفتد.

  20. صلح می گوید

    انجام آن بازی ها در نهایت خسته کننده می شود. من نیز سال ها با این تصور به سفر ادامه دادم. در پایان، آن جاهای خالی به سختی رضایتی را به همراه می آورد و انسان همچنان مشتاق استواری است. واقعیت دیگر این است که آدم جوان نمی ماند. در طول سال ها خیلی چیزها تغییر کرده است.
    بودن در یک رابطه همیشه منفی نیست. بسیاری از مردم در رابطه با شرق غرب کاملاً خوشحال هستند. همه تایلندی‌ها انسان‌های بدی نیستند، همانطور که همه غربی‌ها مردم خوبی هستند.
    و به هر حال، در بیشتر موارد با یک زن تایلندی، شما آزادی کافی دارید که هر چند وقت یکبار اگر بخواهید، تنها باشید.
    ایده من این است که شما می توانید کاری را که می خواهید با یک تایلندی انجام دهید تا زمانی که منجر به از دست دادن چهره نشود، اما باید مراقب صحبت های خود باشید. در غرب که تا حدودی برعکس است، من فکر می‌کردم در آنجا می‌توانی هر چه می‌خواهی بگویی، اما به سختی اجازه داری کاری بکنی.

  21. فونز می گوید

    لوک دوباره همسرت شد نه اهل یک بار. او احتمالاً در سالن ماساژ بدن با عواقب به عنوان هدف اصلی کار می کرد. من همچنین به مدت 40 سال با یک تایلندی با کسی که در یک بار کار می کرد ازدواج کردم. به هر حال هیچ مشکلی با آن وجود ندارد. 25 سال پیش او را به بلژیک آوردم و اکنون 15 سال است که در تایلند زندگی می کنیم. من تایلندی صحبت نمی کنم اما خمر صحبت می کنم زیرا او اهل سورین است و تمام روستا به خمر صحبت می کنند. گرفتن mia noi برای من یک گزینه نیست، اما در بارها می توانم کاری را که می خواهم انجام دهم. به هر حال، نه از یک نوار. وقتی می شنوم که همیشه باید بخندم. آیا دختری که در یک بار کمتر از دیگری کار می کند شاید.

    • کورنلیس می گوید

      به مدت 40 سال با یک تایلندی ازدواج کرده و ظاهراً هنوز با این فرض که شریک تایلندی یا از یک بار یا سالن ماساژ است…


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم