متنفرم از آدمایی مثل…..

توسط جوزف بوی
Geplaatst در داستان های سفر
برچسب ها: ,
11 اکتبر 2022

بیش از یک ماه از تایلند و کامبوج گذشته و باید دوباره به آب و هوای هلند عادت کنیم. افکار من در مورد سفر گذشته ام هنوز در سرم می چرخد ​​و برنامه های فرار از زمستان آینده در حال شکل گیری است.

اما چیزی کاملاً متفاوت در ذهن من نقش بسته است، یعنی موضوع تبعیض. خیلی واضح بگویم، من یک نژادپرست نیستم، اما در سفر گذشته، به خصوص از مردان هندی متنفر بودم. من یک بار در اینترنت در مورد موضوع تبعیض شعبده بازی کردم و به نقل قول زیر برخوردم: «کلمه تبعیض از لاتین می آید و در لغت به معنای ایجاد تمایز است. ایجاد تمایزات ممنوعه می تواند منجر به محرومیت افراد شود. به دلیل پیشینه قومیتی، رنگ پوست، مذهب، عقاید سیاسی یا دیگر، جنسیت، تمایلات جنسی، سن، ناتوانی، بیماری مزمن یا به هر دلیل دیگری. این ویژگی ها را زمینه های تبعیض می نامند. تبعیض در هلند ممنوع است. که در اصل یک قانون اساسی از جمله موارد دیگر آمده است.

من از صمیم قلب موافقم، اما عبارت "یا به دلیل دیگری" برای لحظه ای مرا به شک انداخت. در خانه مجردی من، یک پوستر تبلیغاتی قدیمی قاب شده در آشپزخانه وجود دارد که روی آن نوشته شده است: "ببین چقدر سفید VIM همه چیز را تمیز می کند." یک بار در یک حراجی خریدم زیرا فکر می کردم یک پوستر خنده دار و بدون هیچ پیش زمینه تبعیض آمیزی است. کلمات "ببین چقدر سفید" یا پدیده "پیت سیاه" هرگز کوچکترین احساس تبعیض در من ایجاد نکرده است.

پس زمینه قومیتی و رنگ پوست اصلاً مشکلی نیست و برای ملاقات با مردم جالب است، مذهب و سیاست فوق العاده برای بحث با یکدیگر، گرایش جنسی مشکلی ندارد و من فقط می توانم برای مثال های بعدی ابراز همدردی کنم. من کوچکترین نژادپرست نیستم. با این حال، در این تعطیلات از بسیاری از هندی‌هایی که در هتل من در پاتایا اقامت داشتند، بیزار شدم. صبح هنگام صبحانه جیغ زیاد و این دقیقاً لحظه ای برای استراحت پس از بیدار شدن است. نمی‌توانستم مقاومت کنم که از آقایان بخواهیم کمی با صدای بلند صحبت کنند یا اگر غذا خورده‌اند صحبت را ادامه دهند - فریاد بخوانید - در جای دیگری. به مدت دو دقیقه لحن تا حدودی آرام تر بود، اما به زودی دوباره سر و صدای زیادی شنید. علاوه بر این، گروه در سالن هتل آویزان می شوند یا روی پله های ورودی می نشینند. خلاصه اینکه در آینده از این هتل دوری خواهم کرد. فوراً اضافه کنید که من همچنین با خانواده های بسیار شایسته ای از هند ملاقات کردم که برای آنها احترام زیادی قائل هستم و گفتگوهای خوبی با آنها داشتم.

اما ما غربی ها در خارج از کشور هم مردم قابل احترامی نیستیم. من هم که پشت میزی نزدیک یک بار نشسته بودم، از مردی با شلوارک و سینه برهنه پرسیدم که کنارم نشست تا پیراهنی بپوشد که کاملاً نادیده گرفته شد. بعد خودم بلند شدم. من همچنین فکر می کنم که مردانی که با بالاتنه برهنه در خیابان رژه می روند کاملاً نامناسب است و دوست دارم آن را نادیده بگیرم. من ممکن است تا حدودی انتقادی باشم، اما از مردانی که در حال صرف صبحانه یا در رستوران با کلاه روی میز هستند نیز اجتناب می کنم. بله، چنین افرادی در لیست تبعیض شخصی من هستند. عجیب است که مردان در این لیست بسیار بیشتر از زنان ظاهر می شوند.

برای پایان: در Beergarden Sukhumvit Soi 11 در بانکوک به سختی میز رایگان وجود داشت. ناگهان مردی برمی‌خیزد و می‌خواهد به او ملحق شود. دست می دهد و خود را عبدهله از دبی معرفی می کند. خلاصه خیلی خوب صحبت کردیم و با هم یک لیوان شراب خوردیم. این هم کار می کند!

25 پاسخ به "من از افرادی مانند ... متنفرم."

  1. استپ می گوید

    در گذشته با افرادی با ملیت هندی چیزهایی را تجربه کرده اید.
    اگرچه در گذشته به کشور سفر کرده ام و اصلاً مشکلی نداشتم، اما باید بگویم که چند سال بعد اتفاقاتی افتاد که مرا به فکر فرو برد.
    اولین حادثه در فرودگاه بانکوک بود که در آن یک مرد هندی رفتار بسیار متکبرانه با سایر مسافران داشت، حادثه دوم در هتلی در بانکوک بود که من با همسرم در آنجا اقامت داشتم (Thai°)
    در لابی با او مشروب می خوردم که گروهی از مردان میانسال هندی که آنها نیز آنجا اقامت داشتند به سراغم آمدند، پس از یک معارفه کوتاه و تبادل نظر از من پرسیدند که چگونه و کجا می توانم همسرم را پیدا کنم. متوجه شده بودم، نحوه صحبت با او باعث شد که گمان کنم که آنها تصور می کنند همسرم در فلان بخش کار می کند (همسرم ظاهر بسیار باوقار و حرفه ای دارد).
    وقتی پرسیدم منظورش چیست، پرسید که من برای او چه پولی داده ام! ادامه گفتگو نشان داد که احترام چندانی برای زنان وجود ندارد، همسرم با عصبانیت فزاینده صحبت را دنبال کرده بود و تصمیم به ترک آن گرفته بود زیرا دیگر نمی توانست به آن گوش دهد.

    به نظر من احترام به جنس مخالف برای مردان هندی مشکل است.

    • رالف ون رایک می گوید

      استف عزیز، من فرض می کنم که منظور شما از مردان هندی، مردان هندی است، همانطور که مردم هند را با مردم اندونزیایی در راهروها مرتبط می کنند.
      من در تایلند آنقدر ندیده ام، فقط وقتی در آینه نگاه می کنم.
      رالف

    • ادوارد می گوید

      داماد من در یک شرکت هلندی کار می کرد
      پس از تصاحب توسط یک شرکت از هند - بدون هیچ گونه
      نجابت اخراج شد و به آنها گفته شد که مردم هند را ترجیح می دهند نه هلندی های سفیدپوست
      بیشتر به عهده بگیرید

  2. می خواهد می گوید

    خیلی اوقات با شما موافقم

  3. پایان نامه می گوید

    منظورتان «مردان هندی» یا مردانی از هند نیست؟ "مردان اندونزیایی" یا بهتر اندونزیایی ها (یک تفاوت بین آنها نیز وجود دارد) از اندونزی آمده اند.

  4. اروین می گوید

    شما از بسیاری از هندی ها متنفر شده اید. نمی دانم هندو بودند یا مسلمان؟

  5. یان هوکسترا می گوید

    اگر در هتل بهتری اقامت داشته باشید، هندی هایی را نیز ملاقات خواهید کرد که می دانند چگونه رفتار کنند. حتما در منطقه نانا در یک هتل 1000 بات در هر شب اقامت داشته اید؟

    • جوزف پسر می گوید

      بهتر است جان بخوانید، من در پاتایا در یک هتل بسیار مناسب بودم. برای نانا باید به بانکوک بروید.

  6. افزودنی ریه می گوید

    یوسف عزیز
    پس شما هنوز یک "باند" چینی را تجربه نکرده اید.
    در هتلی در چیانگ مای، فقط باید منتظر می ماندم تا باند صبحانه را بخورند تا بتوانیم صبحانه بخوریم.
    این یک صبحانه بوفه بود و آنها به معنای واقعی کلمه به آن حمله کردند. حتی واگن برقی که با آن غذا برای پر کردن بوفه آورده شده بود، به سختی از آشپزخانه خارج شد و از قبل از در مورد حمله قرار گرفت.
    فقط زباله ها را روی زمین بریزید، تف کنید…. عدم اجازه عبور به افراد دیگر... این برای آنها عادی بود. سر و صدای زیادی…. یک بشقاب پر از آن را بردارید، آن را بچشید و سپس آن را کنار بگذارید و یک بشقاب جدید پر کنید.
    من هم نژادپرست نیستم، اما شما دیگر مرا در هتلی نمی بینید که چنین افرادی در آن اقامت داشته باشند.

    • کریس می گوید

      فقط برو چین در آنجا هم همین اتفاق می افتد.

      • افزودنی ریه می گوید

        آنجا بوده ام و نه فقط به عنوان یک توریست.
        در فرودگاه هنگ کنگ برای اندازه گیری های رادیویی کار کرده ام….
        کار با چینی: فقط گم شده….

  7. رودولف می گوید

    یوسف عزیز

    من ناراحتی های شما را درک می کنم، اما اینکه از کسی بخواهم پیراهن بپوشد برای من کمی زیاده روی می کند. من شخصاً این کار را به کارکنان واگذار می کنم، و اگر آنها کاری در این مورد انجام ندهند، در واقع به شما بستگی دارد که در جای دیگری بنشینید.

    • مخفف کلمه میکروفون می گوید

      یک شرکت کرایه اتومبیل در پاتایا با یک تابلوی بسیار بزرگ وجود دارد که روی آن با حروف گاو نوشته شده است:
      بدون پیراهن، بدون سرویس.
      واضح تر از این نمی شد

    • جوزف پسر می گوید

      رودولف عزیز، اگر چنین شخصیتی در کنار من باشد، به نظر متمدن من کاملاً بی ادب است و من حق دارم در مورد آن چیزی بگویم.

      • رودولف می گوید

        نمی گویم شما هم حق ندارید در این مورد چیزی بگویید، می گویم من شخصاً نمی خواهم، همین.

  8. صلح می گوید

    مردان در لیست شما تا حدودی بیشتر از زنان هستند؟ من شخصاً زنانی را در پاتایا می بینم که در آستانه ابتذال لباس پوشیده اند تا مردان. احتمالاً نیازی به نقاشی ندارید.
    من حتی در مورد رفتار بسیاری از زنان در بارها و مکان های تفریحی صحبت نمی کنم.
    اما من بهتر از هر کسی می‌فهمم که شما احساس می‌کنید این خیلی کمتر آزاردهنده است. به شخصه، اگر چنین مشکلی با آن داشتم، پاتایا را به عنوان مقصد تعطیلات نادیده می گرفتم.

    • خدمتکار دامان می گوید

      فرد فکر می کنم این کوته بینانه است.
      اول از همه شما به دنبال این در (patong یا walkingstreet) هستید سپس آن را می دانید.
      اما اگر خارج از این مناطق قدم بزنید، مشکلی نیست.
      چند سال پیش از آیوتایا بازدید کردم، وقتی در آن مجتمع قدم می زنم، از شما خواسته می شود که بدن خود را به عنوان یک زن و یک مرد بپوشانید، حدود 4 سفیدپوست را می بینم که بدون پوشاندن لباس، پیراهن و شلوارک بسیار کوتاه راه می روند، من به دنبال آن راه می روم. اتفاقاً هلندی‌هایی بودند که مجبور بودند از نظر لباس با لحن بسیار معمولی آن‌ها را بپوشانند، شاید نمی‌دانستند، خب من همه جور فحش و نفرین به سرم زد و او خودش تصمیم گرفت.
      گفتم پس فقط تو بیای اینجا او برای تطبیق شما ماهیگیری نکرد.
      صحبت از مردم هلندی منفی است.

  9. جک اس می گوید

    وقتی برای اولین بار به عنوان مهماندار پرواز کردم از مردم هند متنفر بودم. در آن زمان (در دهه 80) ما از طریق بمبئی (در آن زمان بمبئی) به سنگاپور و از طریق دهلی نو به هنگ کنگ پرواز کردیم. در هتل های شبانه ما، از رفتار بردگی کارکنان عصبی شد و از مهمانان مغرور هندی عصبانی شد. یک بار آنجا منتظر آسانسور ایستادم، در باز شد، گروهی دوان دوان وارد شدند و در را بستند و من توانستم دوباره پنج دقیقه منتظر آسانسور باشم. عصبانی شدم.

    همچنین در هواپیما مهمانان هندی مهمان مورد علاقه من نبودند. در پروازهای هنگ‌کنگ و از هنگ‌کنگ، اغلب گروه‌های بزرگی داشتیم که به هنگ‌کنگ پرواز می‌کردند، آن‌ها را در آنجا دریافت می‌کردند و در پرواز بعدی با تجهیزات استریو و تلویزیون و سایر کالاها برمی‌گشتند و سپس به هند تحویل می‌دادند. آنها با این کار چیزی به دست آوردند و این افراد اغلب افراد بیسواد از لایه های فقیرتر هند بودند. ما مجبور شدیم یک کارمند هندی را با خود بیاوریم که به آنها گفت چگونه از توالت غربی استفاده کنند.

    اما بعداً همکاران هندی پیدا کردم. فقط میتونم بگم آدمهای فوق العاده ای پروازهای بسیار سرگرم کننده ای با آنها داشتم و با بسیاری از آنها دوست شدم. تقریباً همه آنها همکارانی بودند که در هند تحصیل کرده بودند، باهوش، مؤدب و شوخ طبع بودند. بسیار متفاوت از اکثر مردم هندی که ملاقات کرده بودم. آنها دیدگاهی کاملاً متفاوت از هند به من دادند. یک دوست خوب از بنگلور خیلی برای من توضیح داد و اکنون اکثر مردم هند تا جایی که به من مربوط می شود هیچ غلطی نمی توانند بکنند. آنها پر سر و صدا هستند، مانند بهترین های هند سوگند یاد می کنند، اما اغلب قلب های طلایی دارند.

    شما باید آنها را بشناسید... اما این احتمالاً در مورد اکثر ملیت ها صدق می کند.

  10. کریس می گوید

    به نظر من، سه عامل در بازی وجود دارد که می تواند میزان آزار را توضیح دهد:
    1. عادات مختلف (آنچه برای دیگران عادی است ممکن است برای ما عجیب یا بی ادبانه به نظر برسد).
    2. فرد تنها یا با یک گروه خانوادگی (از جمله کودکان) است یا با گروه هایی از خارجی ها سر و کار دارید (چه با هم سفر کنید یا نه). در یک گروه، افراد تمایل دارند از خودشان فراتر بروند یا بهتر بگوییم خودشان باشند. به عنوان یک فرد تمایل دارید که بیشتر (با اکثریت) سازگار شوید.
    3. مکان و زمان: در تعطیلات و در یک مقصد تعطیلات رفتار شما متفاوت از خانه است (من به تعطیلات با یک کتاب بلند، پیراهن و کراوات نمی روم اگر همه یک تی شرت یقه دار و شلوارک تمیز بپوشند) یا در شهر خودتان. ; در تابستان در یک عصر گرم در کورس متفاوت از زمستان در هلند.

    (قطعا) عادات ناشناخته خارجی ها (که «تعبیر نادرست» دارند)، در گروه ها در زمان ها و مکان هایی که انتظارش را ندارید (مثلاً صبحانه صبح) فکر می کنم بیشترین دلخوری را ایجاد کرد.

  11. خونتک می گوید

    ما می توانیم به عنوان بهترین تجزیه و تحلیل کنیم، برای آن نیز درک نشان دهیم، اما بی ادبی بی ادب باقی می ماند.
    ربطی به رنگ و فرهنگ ندارد.
    این به احترام و آموزش مربوط می شود

    • کریس می گوید

      خان تاک عزیز
      شما نمونه ای از افراد بی احساس فرهنگی هستید.
      آنچه شما فکر می کنید بی ادب است، لزوماً برای شخص دیگری صدق نمی کند. رفتار می تواند متفاوت باشد، اما قبل از قضاوت خوب است بررسی کنید که آیا رفتار به همان معنی است یا خیر.
      بگذارید با یک مثال آن را روشن کنم. سال ها پیش، 6 مدیر مدارس متوسطه چین (هر کدام با حدود 15.000 دانش آموز) از دانشگاهی که من در آن کار می کردم در هلند بازدید کردند. چون دانشگاه 24 اتاق هم داشت (برای مصارف عملی) این مدیران هم پیش ما ماندند. بعد از یک صبحانه خوب، این آقایان همگی بلند و بلند شروع به آروغ زدن کردند. به نظر ما بی ادب، اما یک نشانه صمیمانه است که صبحانه عالی از چینی ها بود.

  12. کیز می گوید

    به نظر من این خیلی مربوط به تبعیض نیست، بلکه به قضاوت در مورد رفتار مربوط می شود. رفتار نامطلوب هر کسی که آن رفتار را از خود نشان دهد آزار دهنده است. منشا یا رنگ پوست تفاوت چندانی ندارد.

  13. پیتر می گوید

    تبعیض
    فکر کنید هند تبعیض را به یک فرقه تبدیل کرده است…
    سیستم کاست نام این فرقه است.
    تبعیض به شکل خالص..
    https://nl.wikipedia.org/wiki/Kastenstelsel

    • اریک می گوید

      پیتر، هند سیستم کاست را اختراع نکرد. هند تنها از سال 1947، پایان دوره راج بریتانیا، وجود داشته است. شما خودتان یک پیوند ویکی ارائه می دهید که در آن چیزی از آن سیستم توضیح داده شده است و وقتی به سایت myhimalaya.be، یک سایت مسافرتی مراجعه می کنید، می بینید که چه مدت طولانی است که هند توسط مهاجمان از همه نوع و مذاهب اشغال شده است.

      سیستم کاست حفظ می شود. نه توسط قانون، بلکه توسط خود مردم. با روی کار آمدن حزب متعصب هندو BJP، مسلمانانی که از زمان جنگ استقلال بنگلادش (پاکستان سابق، 1971) فرار کرده‌اند کمتر مهربانانه رفتار می‌شود و مدارک ملیت آنها رد می‌شود یا مورد سؤال قرار می‌گیرد. این امر به ویژه در منطقه آسام-مانیپور-ناگالند صادق است. عجیب است، زیرا هند خانه بیش از 220 میلیون مسلمان است.

      هند با 10 تا 20 میلیارد نفر در 1,4 تا 1,5 سال آینده بیشترین جمعیت را خواهد داشت و از چین پیشی خواهد گرفت.

  14. جانی بی جی می گوید

    من خیلی قبل از دوره بیداری به دنیا آمدم و نویسنده احتمالا خیلی زودتر از اینها به دنیا آمدم و حتی در آن زمان لازم نیست در ابتدای داستان توضیح دهید که نژادپرست نیستید؟
    تا آنجا که من می دانم، نویسنده عاشق زندگی خوب است که شامل غذا و نوشیدنی و شاید هم غذاهای هندی می شود. همه خوشمزه‌ترین غذاهای هندی را سرو نمی‌کنند و همین‌طور است با مردم آن کشور و امیدوارم هنوز بتوانید آن را نشان دهید و بیایید با هیاهوی روح‌های لطیف غرق نشویم. این نیز بخشی از احترام به یک عقیده است.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم