فرض کنید 23 خرگوش در یک قفس در خانه خود دارید. روز بعد 13 خرگوش ناپدید شده اند و شما یک مار خورده شده به طول 5 متر دارید. این اتفاق برای یکی از ساکنان استان پاتوم تانی افتاد.

یک بوآ غول پیکر با علاقه زیادی به خرگوش های این مرد گزارش داده بود. وقتی صاحب مار بزرگ را در محوطه خرگوش خود دید، سعی کرد با یک چوب بزرگ حیوان را بدرقه کند. وقتی این کار نتیجه نداد، تصمیم گرفت با اورژانس تماس بگیرد. آنها به شش مرد قوی نیاز داشتند تا حیوان را بلند کنند و ببرند.

این مار به یک مزرعه مار در منطقه Si Mum Muang منتقل شده است و بعداً در زیستگاه طبیعی خود در Khao Yai رها خواهد شد.

تحریریه: آیا تا به حال از یک مار در باغ یا خانه خود در تایلند بازدید کرده اید؟ و اگر چنین است، در نهایت چگونه آن را از دست دادید؟

12 پاسخ به “مار خرگوش‌خوار در خانه‌ای نزدیک پاثوم تانی دستگیر شد”

  1. هانس بوش می گوید

    در بانکوک سه بار در باغم یک مار کبری داشتم. من به آنها کمک کردم تا بهشت ​​را مار کنند. با بچه هایی که در خانه و باغ هستند من هیچ خطری ندارم. در هوا هین یک مار کبری توسط نگهبان مسیر مو کشته شد. دو نفر توسط یک تیم نجات جمع آوری شدند. یک ماه پیش یک مار سمی ناشناخته را با بیلم که از هلند آورده بودم در باغ جدا کردم.
    وقتی فصل بارندگی دوباره فرا می رسد، مارها نیز از چاله های (سیل زده) خود بیرون می آیند. خیلی مراقب باش!

    • جوپ می گوید

      چرا آن مارها باید فوراً کشته شوند؟ شما مهمان هستید.

      • هانس بوش می گوید

        متأسفانه به همه مارها اطلاع داده نشده است که باید از مهمانان دور بمانند…

      • هنک بی می گوید

        هیچی رفیق، اگه چیزی در موردش نمیدونی، همه مارها خطرناکن، من بعد از گزش مهلک یکی از دوستان پسرخوانده ام خیلی مردد شدم، داشتم ماهیگیری میکردم و دوستم مجبور شد بدجوری خودش رو تسکین بده برای مدت طولانی برنگشتند، آنها رفتند و او را مرده، با شلوار دور قوزک پا، و ظاهراً توسط مار گزیده یافتند.
        حالا من از مارهای بزرگ تا کوچک (منطقه آیش اطرافمان با پوشش گیاهی زیاد) به خانه رفتم و یک چنگال 5 شاخک از فروشگاه سخت افزاری خریدم (نوعی که برای ماهیگیری هم استفاده می کنند) که به یک چنگال بلند وصل شده است. بچسبانید و از دور روی چنگال بچسبانید، مواظب باشید خیلی سریع هستند، سپس سر را ببرید، نمی خواهید بار دوم برگردد.
        همسر تایلندی من با آن مشکلی ندارد، اما قبل از اینکه او را بکشم فرار می کند.

  2. پیم می گوید

    تحریریه محترم.
    من فکر می کنم همه کسانی که در تایلند زندگی می کنند باید با مارها سر و کار داشته باشند.

    چیزی که من اغلب در مورد آن اشتباه کرده ام سرعتی است که آنها می توانند ضربه بزنند.
    در هر صورت، قبل از نزدیک شدن به آن عینک بزنید، اگر مار کبری باشد، انفجار سمی را به سمت چشمان شما هدف قرار می دهد که اگر به چشمان شما برسد، می تواند تا آخر عمر بسیار آزاردهنده باشد.
    سعی نکنید با اطرافیان بحث کنید، بسیاری از شما نمی خواهند او را بکشید.
    قلاب‌های مخصوصی در دسترس هستند که می‌توانید آن‌ها را به یک چوب بلند بچسبانید تا آن‌ها شل نشوند.
    لطفا توجه داشته باشید که عبور از پوست بسیار دشوار است، سر را بکوبید تا مطمئن شوید که مار دیگر نمی تواند گاز بگیرد.
    او را دفن کنید، دوست دخترم مطمئن است که در غیر این صورت خانواده به دنبال مار خواهند بود.

  3. هنک ون تی اسلات می گوید

    من در طبقه 4 در مرکز پاتایا زندگی می کنم و حتی یک مار از اینجا ملاقات کرده ام.
    من با دوست دخترم از خرید برگشتم و خدمتکار با حالتی نیمه وحشتناک منتظرمان بود.
    در آپارتمان کنار من که در آن مشغول نظافت بود، یک مار روی تخت بود که هنگام تعویض ملافه متوجه شد.
    او با ملحفه های روی تراس به آن حیوان ضربه زد، اما قبل از اینکه مار به بخش من برود با تلفنش از آن عکس گرفت.
    من یک تراس گوشه ای بزرگ با حدود 40 گلدان بزرگ درخت و گیاه دارم، پس بروید و آنجا را نگاه کنید.
    من هرگز مار را پیدا نکردم یا ندیدم، اما لذت من از زندگی در آنجا به میزان قابل توجهی کاهش یافته بود و در هفته اول واقعاً بیرون از خانه استراحت نکردم.
    عکس را به چند تایلندی نشان داد و گفتند مار موش است؟
    5 سال پیش هنوز تکه‌هایی از جنگل‌های شهری اینجا در سوئی داشتیم، اکنون 6 هتل در سوئی ساخته شده است، بنابراین چیزی از آن باقی نمانده است، بنابراین آن حیوانات به جای دیگری پناه می‌برند.

  4. bohpenyang می گوید

    خانه ما در Nongbualamphu در وسط مزارع برنج واقع شده است. بسیار زیبا و آرام است، اما ما مرتباً از مارها بازدید می کنیم. و نه فقط مارهای درختی کوچک. آخرین بار چند ماه پیش بود.

    روال عادی:

    1. همسرم یک مار در خانه پیدا می کند و شروع به عصبانیت می کند
    2. Phujai Ban (شهردار) برای کمک فراخوانده می شود
    3. فوجی بان و همراهانش (برادر(ها)، خواهر(ها) و سایر رهگذران) می رسند و وضعیت را ارزیابی می کنند.
    4. شیلنگ قرار دارد
    5. بحث می شود که چه نوع مار است، احتمالا چقدر خطرناک است، چه کسی در گذشته توسط آن گزیده شده است و چقدر برای آن فرد بد شده است.
    6. سپس تصمیم گرفته می شود که چه کسی حیوان را بگیرد. بنابراین (معمولا) فردی با پایین ترین موقعیت اجتماعی است. یا کسی که هنوز به بان فوجی بدهکار است.
    7. سپس یک شوخی مرموز بین آنها وجود دارد (باید تصمیم گرفت که چه کسی مار را بدست می آورد (زیرا آنها هرگز آن را پشت سر نمی گذارند).
    8. پس از بیرون راندن حیوان از مخفیگاه خود با چوب، در حالی که افراد حاضر در آن منطقه با صدای بلند مارگیر را تشویق می کنند و دستورالعمل هایی را ارائه می دهند، حیوان را می برند.
    9. مار را با چند ضربه زدن به سر کشته و سپس در کیسه ای می گذارند و می برند و برای مصرف آماده می کنند (؟).
    10. بقیه شرکت کنندگان در سایه روی یک تشک می نشینند و در حالی که از یک بطری لائو خائو لذت می برند، نتیجه موفقیت آمیز را جشن می گیرند.

    احتمالاً این حیوان بوده است: http://www.thailandsnakes.com/venomous/front-fanged/malayan-krait-blue-krait-highly-toxic-venom/

  5. اریکسر می گوید

    مارها (بزرگ و کوچک) در باغ من همیشه خود به خود از بین می روند.
    هرگز یک نفر را نکشته، عقرب ها هم نکشته اند.

  6. هنک بی می گوید

    یکی از دوستان من اهل لاهه، پیت، سالها در تایلند زندگی می کرد (دو سال پیش در زادگاهش پاتایا درگذشت) و هر سال نزد همچین کواکی می رفت و خون مار می نوشید و قلب، مار بود. در جا کشته و حلق آویز شده، بریده شده، خون در لیوانی با کمی ویسکی حبس شده، قلب را اضافه کرده و بنوشید.
    او گفت که به خاطر این اقدام هرگز مریض نشده است.
    حالا نمی‌دانم این‌جا و آنجا هنوز امکان‌پذیر است یا نه، اما بله همه چیز ممکن است، هههه، چه Bhoeda تماشا می‌کند یا نه.

  7. جر می گوید

    چندین داستان بسیار اغراق آمیز بود. در بیشتر موارد شلنگ چکه می کند. هر مار خجالتی است و به سرعت ناپدید می شود. با این حال، اگر شما یک مار می خواهید; اگر آن را بگیرید یا بگیرید، حیوان از خودش دفاع می کند.
    در هلند من حتی مارها را فروختم (نه مارهای سمی1).
    به عکس دقت کنید، آیا این مار می تواند 13 خرگوش در شکم خود داشته باشد؟ آنها باید بسیار کوچک باشند.

  8. جان اسپلینتر می گوید

    امسال داشتیم خوش می گذشت که مار صدا زد، همسرم با یک قمه بزرگ پرواز کرد، وقتی با چراغ به موتورسیکلت نگاه کردم معلوم شد مار همسایه 30 سانتی اوست، او را گرفت و دوباره رها کرد. بعداً با آن قیچی مسخره شد، بعداً مجبور شد به آن بخندد.

  9. جاش آر. می گوید

    من 2 تا سگ تایلندی دارم که مرتب مارها رو تا حد مرگ نیش میزنن، نزدیک مزارع برنج هم زندگی میکنم، به اصطلاح موش مارهایی هستن که از شالیزار میاد، البته نمیدونم سمی هستن، ولی آخریش یکی از آنها بیش از 3 متر طول داشت و مرده در باغ افتاده بود و نیم متر دمش را گاز گرفته بود. آن را کاملاً دیوانه کرده اند و سپس مار آنقدر خسته است که می توانند پشت سرش را گاز بگیرند و سپس با سر خود سریع به این طرف و آن طرف ضربه بزنند تا اینکه دیگر نتواند این کار را انجام دهد و به محض نیش زدن او را بمیرد. حرکت می ایستد آنها می ایستند و دیگر هیچ کاری نمی کنند !!! سگ های خیلی خوب، آن سگ های تایلندی، معمولاً به مردم صدمه نمی زنند، اما مارها و سایر حیواناتی که به باغ می آیند آسیب می رسانند!! البته من نمی دانم اگر یک بوآ وارد باغ شود چه اتفاقی می افتد، اما تا آنجا که من می دانم مارها با دیدن مردم فقط از آنجا خارج می شوند زیرا چرا آنها سم خود را روی شما مصرف می کنند؟ آنها نمی توانند شما را بخورند بنابراین فقط می خورند. در صورت امکان آنها را رها کنید.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم