عکس: آرشیو

درگیری بین دو گروه رقیب از رانندگان تاکسی موتور سیکلت به قیمت جان دو نفر تمام شد. این حادثه در 103 1-2 Sukhumvit Soi در منطقه Bang Na، بانکوک رخ داد.

این دو گروه با سلاح های مختلف از جمله سلاح گرم، چاقو و میله های آهنی به یکدیگر حمله کردند. در جریان درگیری، راننده تحویل کری اکسپرس مورد اصابت گلوله سرگردان قرار گرفت. جلوی در خانه اش جان باخت. سه نفر دیگر نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به نزدیکترین بیمارستان منتقل شدند. دومین قربانی فوتی در بیمارستان جان باخت. دو نفر نیز مجروح شدند.

به گفته پلیس، رانندگان تاکسی موتور سیکلت به دلیل عصبانیت گروهی که در ابتدای خیابان جایگاه دارند، با گروه دیگری که در بانک تجاری سیام در نزدیکی آنها ساکن شده بودند، درگیر شدند. در نتیجه، اولین گروه از مشتریان از بین می رفتند.

به گفته فرمانده مونگخول، هر دو گروه برای پایگاهی که ادعا می کنند مجوز نداشتند.

منبع: بانکوک پست

9 پاسخ به "دو کشته در بانکوک پس از درگیری بین گروه‌هایی از رانندگان تاکسی موتورسیکلت"

  1. رود بی می گوید

    یکی از دوستان همسرم وقتی از طریق رسانه های اجتماعی از این رویداد مطلع شد (او در BTS Udomsuk زندگی می کند) گفت: "تایلندی نمی تواند خود را کنترل کند. اگر روحیه آنها بد است، باید مراقب باشید.» و درست است. بسیاری از کسانی که با TH آشنا هستند می دانند که به هیچ وجه در مدیریت تعارض استاد نیستند، چه رسد به مدیریت تعارض، همانطور که این مثال دوباره نشان می دهد. از این رو این همه پیچ و تاب و چرخش برای ملاقات با دیگری، تا زمانی که همه چیز بیش از حد شود. خوب است اگر TH قاطع تر و کمتر تهاجمی شود. که از آموزش ابتدایی شروع می شود. به کودکان بیاموزید که با احساسات و عواطف کنار بیایند. در TH، این استاندارد همچنان اعمال می شود که احساسات یک موضوع شخصی است که شما با آن فرد مقابل را سنگین نمی کنید. اتفاق مربوطه نیز نشان می دهد که این استدلال نادرست است.

  2. گریت دکاتلون می گوید

    Je kon er op wachten / Woon er zeer dicht bij / Er zijn er veel te veel en meerderen rijden zonder vergunning.
    هیچ کنترلی وجود ندارد
    چرا پلیس گاز اشک آور پرتاب نکرد / پس می شد از مرگ جلوگیری کرد /

  3. جانی بی جی می گوید

    من تصاویر را در تلویزیون دیدم و همیشه عجیب است که پلیس در آنجا حضور دارد و به خصوص درگیری را تماشا می کند. آیا برای چنین افسرانی این سوال پیش می آید که اگر این کار را انجام دهند ممکن است یک فرد بی گناه هنوز زنده باشد یا واقعاً لعنتی نمی کنند؟

    پاسخ البته دومی است.

    و اختلاف؛ کسی این قدرت را داشت که یک گروه را وادار به پرداخت برای یک زمین کند و در زمین دیگر شما آزاد بودید و این باعث خوشحالی گروه پرداخت کننده نشد.

    • janbeute می گوید

      Beste Johnny, heb je de gendarmerie hier in Thailand wel eens aan het werk gezien ik nog nooit. Als we weer eens ergens heen gaan met de auto of bike zeg ik elke keer tegen mijn ega heb je vandaag ook nog een agent gezien.
      پاسخ این است، به استثنای بسیار کمی، نه، هیچ کدام دیده نشده است.
      فقط اگر یک نفر مهم از راه برسد، در هر جاده خاکی و مه‌فرازی یک افسر پلیس وجود دارد.
      اگر من اینجا به دنیا می آمدم، راهب یا پلیس بودن را به عنوان یک حرفه انتخاب می کردم، زیرا هر دو می توانند با تلاش و تلاش بدنی کمی روز را پشت سر بگذارند.

      جان بیوت.

      • جانی بی جی می گوید

        تصادفاً صبح امروز عده ای از مأموران پلیس را دیدم که در حال بررسی مجوزهای رانندگان تاکسی موتور در محلشان بودند.

        فقط به این دلیل که پلیس را در سرزمین "هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست" نمی بینید به این معنی نیست که آنها آنجا نیستند. کنترل‌کننده‌های ترافیک (نه همیشه از پلیس «واقعی») و افسران کنترل‌کننده، افسران قابل مشاهده هستند.
        علاوه بر این، شما غیرنظامیانی را نیز دارید که از خبرچین‌ها/مخاطبین استفاده می‌کنند تا واقعاً بدانند در بانکوک، مثلاً چه نوع مردمی در یک محله زندگی می‌کنند و با رفتارهای ناخواسته بیش از حد به شما ظرافت می‌دهند که مردم تحت نظر هستند…. میدانم.
        در آن مرحله همچنین فضایی برای مذاکره برای چشم پوشی وجود دارد که به نوبه خود عواقبی برای روسایی دارد که به محض دخالت واحد دیگری اجازه داده اند .... فکر می کنم ههه

  4. یان هوکسترا می گوید

    و به همین دلیل است که من سوار تاکسی Grab می شوم، رانندگان تاکسی موتورسیکلت معمولاً مبلغ زیادی می پرسند یا لنگ هستند و اگر به آنها پرداخت کنید امکان تشکر وجود ندارد.

    اگر دعوا یا بدبختی پیش بیاید، آنها همیشه در جبهه هستند، من هرگز کاملاً نمی فهمم، یک نوع وظیفه را از پلیس به عهده بگیرید، اما آنها این کار را نسبتاً بد انجام می دهند.

  5. کارل می گوید

    خوب،

    Zat er aan te komen, kon je gewoon op wachten,
    چرا که هیچ دولتی روی آن پسران موتوری چک نمی کند.
    ثبت نام باید از دست دادن به غیر قانونی با دهان بزرگ.
    که حتی آنقدر بد می کنند که موتور پسرهای جدید ثبت نام کرده اند،
    از 100 بات در روز درخواست کنید تا اجازه دهید در "جای خود" بایستید.

  6. T می گوید

    در سال‌های اخیر بیشتر به یک مافیای موتورسیکلت تبدیل شده است، همچنین در پاتایا، قبلاً خنده‌ای بود، امروزه بیشتر کلاهبرداران اکنون هستند.

  7. برت می گوید

    چه پاسخ منفی همه در مورد موتور پسران.
    بدون شک تعداد کمی «سیب بد» وجود خواهد داشت، اما بیشتر آنها پدرانی سخت کوش هستند که خانواده هایی در خانه دارند که برای آنها کار می کنند.
    چند نفر را شخصاً بشناسید و هیچ ایرادی ندارد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم