خوانندگان محترم

چگونه با خرافات شریک تایلندی خود برخورد می کنید؟ دوست دختر من بسیار خرافاتی است و مرتباً باعث اختلاف و گاهی دعوا می شود.

من فکر می کنم بسیار انعطاف پذیر هستم. وقتی صحبت از ایمان بودایی به میان می‌آید، سر راه او قرار نمی‌گیرم، اما نمی‌توانم به آن همه مزخرفات خرافی عادت کنم.

ملاقات groet vriendelijke،

اروین

سردبیران: آیا سوالی از خوانندگان تایلند بلاگ دارید؟ از آن استفاده کنید فرم تماس.

26 پاسخ به "سوال خواننده: چگونه با خرافات شریک تایلندی خود کنار می آیید؟"

  1. اریک می گوید

    اروین، شما باید یاد بگیرید که با آن زندگی کنید، زیرا این دنیای شریک زندگی شماست و واقعاً نمی توانید با سوء تفاهم و سر و صدا از آن خارج شوید.

    سعی کن یه جور دیگه نگاه کنی! در زبان انگلیسی به آن "Grin and bear it" گفته می شود. آیا نویسنده هلندی پیت پاالتجنز هرگز در مورد "گریه و گریم" صحبت نکرده است؟ آن را وارد کنید!

  2. راب وی. می گوید

    هرگز از آن آزار ندهید، اما چیزی که مطمئناً کمکی نمی کند، تشدید آن با گفتن این موضوع است که کاری که طرف مقابل انجام می دهد مزخرف است. شما می توانید با یک پیام "من" نشان دهید که این و آن را باور ندارید و نمی خواهید شرکت کنید. اجازه دهید شریک زندگی شما تا زمانی که شما مجبور به مشارکت نباشید به کار خود ادامه دهد. زندگی کن و بگذار زندگی کند. به عقاید و عادات "عجیب" یکدیگر احترام بگذارید. اگر شما (یا شریک زندگیتان) نتوانید این کار را انجام دهید، زندگی با هم زیر یک سقف دشوار خواهد بود…

  3. رونی لاتیا می گوید

    اصلا برای من آزار دهنده نیست و همسرم می تواند آن را هر طور که می خواهد تجربه کند.

  4. Louis1958 می گوید

    ما کی هستیم که آن فرهنگ قدیمی را زیر سوال ببریم؟
    تا زمانی که همسرتان شما را به مشارکت در امور خاصی ملزم نکند، اشکالی ندارد.

    من نمی توانم تعداد معابد بازدید شده و مراسم مذهبی که برای مدت طولانی در اینجا شرکت کرده ام را پیگیری کنم. و راستش اصلاً من را آزار نمی دهد، فرهنگ متفاوت نیز می تواند جذاب باشد.

    شهروندان تایلندی ما عادات خاص خود را دارند (گاهی اوقات عجیب و غریب) و چه کسی می داند، شاید ما خارجی ها نیز آنها را در چشم آنها داشته باشیم. بیایید به همه احترام بگذاریم.

  5. تینو کویس می گوید

    هنک عزیز،

    خوب، خرافات چیست و باور چیست؟ آیا شما نیز از افرادی در هلند که نماز می خوانند یا از کلیسا یا مسجد بازدید می کنند، اذیت می شوید؟ اونوقت زندگی برات خیلی سخت میشه.

    سابق تایلندی من یک بار خواب دید که شوهری از زندگی گذشته از گرسنگی شکایت می کند. او زیر یک درخت انبه بسیار بزرگ و کهنسال یک خانه ارواح برپا کرد و مرتباً برای آن غذا و نوشیدنی از جمله یک لیوان لائو کائو تهیه می کرد. فکر کردم این حرکت خوبی بود و او را به خاطر مراقبتش تحسین کردم. یک ژست شیرین چرا باید وارد بحث در مورد صحت یا نبودن آن شوم؟

    بگذار برود. از او بپرسید که آیا او می خواهد به شما بگوید چه چیزی، چرا و چگونه، گوش دهید و از انتقاد خودداری کنید. خود را در پس زمینه غوطه ور کنید. خودت را آگاه کن همدردی کردن. درک کنید که مردم کارهایی را انجام می دهند که به نظر شما عجیب است، از روی عشق، نگرانی و احترام. شاید داره برات دعا میکنه

    هرگز به شما نگویید: "شما خرافاتی هستید"، که مانند یک سرزنش و اتهام به نظر می رسد. در صورت لزوم (لازم نیست)، یک پیام I بدهید. من به آن اعتقاد ندارم، اما فکر می کنم شما می توانید نظرات خود را دنبال کنید.

    وقتی در یک معبد بودایی به دعاها گوش می دهم، درونم گرم می شود.

    • تینو کویس می گوید

      متاسفم، این باید اروین عزیز بود! پیری با عیب هایی همراه است.
      آیا قبلاً با آن شاهدان یهوهی که می خواستند شما را تغییر دهند، اوقات خوشی داشتید؟

      در ضمن من به هیچ دینی تعلق ندارم. این بدان معنا نیست که من می توانم برخی از ابراز ایمان را درک کنم.

      • تینو کویس می گوید

        آه…”…من می توانم از برخی ابراز ایمان قدردانی کنم، حتی اگر به آنها اعتقادی نداشته باشم…:

  6. الکس اودیپ می گوید

    همچنین می تواند به طور متفاوت توسعه یابد.
    در طول بیش از ده سال، دوست من که اکنون درگذشته است، تا آنجا که من می توانم بگویم، از خرافات تایلندی و همچنین بودیسم صرف نظر کرده است، به جز موارد معدودی که در مراسم خانوادگی ظاهر شده است. من "ایمان" او را انسانی، شهودی، معقول و عملی توصیف می کنم.
    او به پسرش اجازه داد تا تشریفات آغازین بودایی را انجام دهد، اما او با پیروی از راه خود، در آخرین لحظه کنار کشید.

    • الکس اودیپ می گوید

      برای نشان دادن رویکرد سکولار ما: ساختن خانه ما بدون برکت معمول راهبان بود، و مادر دوستم خود را به مراسمی که زندگی ما را در خانه ارواح او احاطه می کند وام می دهد. طبیعتاً ما مخالفتی نداریم.

  7. تایلندی تایلندی می گوید

    من اهل دین و خرافات نیستم. لطفا اینجا به همسرم احترام بگذارید. گاهی اوقات داستان هایی در مورد ارواح یا چیزی شبیه به آن من را می خنداند یا چیزی شبیه به آن، اما من همیشه با درک و احترام به او گوش می دهم. من هم به او توضیح دادم که من خودم چیزی در آن نمی بینم و جور دیگری بزرگ شدم و اینطوری خوب پیش می رود.

  8. یوهان (BE) می گوید

    من در اعتقادات همسرم دخالت نمی کنم. این که او یکی از دو اتاق خواب آپارتمان ما را به عنوان "اتاق بودا" اختصاص داده است کمی غیر عملی است. می خواستم آن را به اتاق مهمان تبدیل کنم، اما او این را نمی خواهد. من حتی اجازه ندارم یک قفسه خشک کن آنجا بگذارم، زیرا این بی احترامی به مجسمه بودا است. هر روز یک ساعت در آنجا می نشیند و مشغول دعا یا مراقبه است.
    و همچنین بسیار تاسف بار است "روزهای بودا"، 1 یا 2 روز در ماه که او نمی خواهد / مجاز به داشتن رابطه جنسی نیست. اما پس از آن 29 یا 30 روز دیگر باقی مانده است 🙂
    در کل من یه گنج زن دارم ولی اون باید راه خودش رو داشته باشه...:)

    • تینو کویس می گوید

      تو همسر دوست داشتنی داری 4-5 روز بودا در هر ماه وجود دارد.

    • هنک می گوید

      هر زنی که همیشه به راهش برسد، گنجینه یک زن است. اگر تا آن موقع عزیز نبود، اجازه می دادم برود یا خودم بروم.

  9. Koge می گوید

    من را آزار نمی دهد و همسرم می تواند آن را هر طور که می خواهد تجربه کند

  10. راب از Sinsub می گوید

    من با اعتقادات و/یا خرافات همسرم مشکلی ندارم. من برای ایمان ارزش قائلم و خرافات را بدون مشکل می پذیرم. او همچنین برخی از چیزهای هلندی را نامفهوم می داند. الان که بهش فکر میکنم بعضی وقتا هم نمیفهمم

  11. چارلز ون در بیجل می گوید

    اروین، اگر دعوا پیش بیاید، ممکن است کمتر از آنچه فکر می‌کنید انعطاف‌پذیر باشید... شاید «راه‌حل» وجود داشته باشد.

    • راجر می گوید

      شرم، شرم کارل 😉

      اما حرف شما در جایی حقیقت دارد.
      اگر با یک شریک تایلندی ازدواج کرده اید، عاقلانه نیست که با ایمان او و هر چیزی که مربوط به آن است مخالفت کنید.

  12. یوهان می گوید

    ما یک خانه جدید خریدیم حالا درب جلو و در پشتی در یک ردیف بودند. این مجاز نبود، زیرا خوشحالی شما از در ورودی وارد می شود و از پشت در پرواز می کند. کمی بازسازی شد و همه چیز خوب بود. اگر چه این خرافات است اگر او خوشحال باشد من هم هستم.

  13. جان دی بونت می گوید

    همسر تایلندی من بسیار خرافاتی است و مخصوصاً برای ارواح شیطانی که می توانند آزار دهند.
    که همیشه باعث خنده ام می شد و گهگاه زیر یک ملافه سفید وارد اتاق خواب می شدم.
    پس از اینکه او به بالکن فرار کرد و به پایین پرید (1-بالا) اکنون این کار را متوقف کردم.
    خوشبختانه ما یک باغ زیر بالکن داریم.

  14. گیسو را فر زدن می گوید

    مدارا کنید و با این چرندیات خود را خسته نکنید. ارزش بحث ندارد.

  15. برت می گوید

    اعتقاد و خرافات برای من هر دو یکسان است.
    من همچنین معتقدم که چیزی بیش از زندگی روی زمین وجود دارد، چگونه و چه چیزی بعد از 58 سال برای من روشن نیست.
    من همچنین به افرادی که 100٪ برای ایمان خود می روند احترام می گذارم، من خودم نمی توانم جسارت انجام این کار را به دست بیاورم، اما به دلیل تربیت کاتولیک من کارهای خاصی وجود دارد که انجام می دهم یا انجام نمی دهم یا سعی می کنم از آنها اجتناب کنم. به نظر من باورها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند، همه آنها برای انجام کار خیر، احترام به دیگران و ... هستند. آنها برای آن .

  16. مرد می گوید

    با هم زندگی کردن یعنی به اشتراک گذاشتن شادی ها و غم ها.
    من خودم 21 سال با هم/ ازدواج کردم. این که نظر همسرم در مورد برخی چیزها متفاوت است، برای من ناراحت کننده نیست. احترام متقابل تنها راه برای زندگی در هماهنگی با فردی است که در فرهنگ کاملاً متفاوتی بزرگ شده است.
    هیچ اشکالی ندارد که در تجربه به یکدیگر آزادی عمل بدهیم.
    بنابراین اگر می خواهید موفقیت رابطه خود را ببینید، سعی کنید خود را وفق دهید.

    موفق باشید
    مرد

  17. Ed می گوید

    من همیشه اینطور می گویم؛ سعی نکنید یکدیگر را تصاحب کنید، بخوانید. اراده خود را به کسی تحمیل نکنید، زیرا این به معنای جنگ زیرکانه است.

  18. پیروز می گوید

    سلام اروین

    من تمام پاسخ های قبلی را خوانده ام و تعجب می کنم که اکثر این پاسخ ها در مورد باور هستند و نه سؤال شما در مورد خرافات که به نظر من چیزی کاملاً متفاوت است. در تجربه من، پاسخ‌ها واقعاً شگفت‌انگیز نیستند، زیرا اجازه دادن به کسی در ایمان خود آزاد باشد (من این را به عنوان اجازه دادن به آنها برای اعتراف به بودیسم می‌دانم) برای من عادی نیست. من فکر نمی کنم کسی به آن اعتراض کند یا شریک خود را در آن محدود کند. اما به گفته شما سوال شما در مورد خرافات است. این واقعیت که شما آن را مزخرف می نامید، به اندازه کافی درباره نحوه "ایستادن" شما در آنجا صحبت می کند. از آنجایی که ما در تایلند زندگی می کنیم، من مرتباً با متنوع ترین اشکال خرافات مواجه می شوم. نه به خاطر همسرم، زیرا پس از 18 سال زندگی در هلند، او به میزان قابل توجهی کمتر تحت تأثیر آن قرار گرفت. من شخصاً از انواع بسیاری از خرافات اینجا در تایلند شگفت زده می شوم و خیلی کم به آن اعتقاد دارم، اما فقط به آن برچسب مزخرف نزنید. به هر حال، خرافات بخشی از باور عمومی است و هر کسی می تواند آن را هر طور که می خواهد تجربه کند. همانطور که در هلند زیر نردبان راه نمی‌رفتم، وقتی یک شبدر 4 برگی پیدا کردم خوشحال شدم و وقتی یک کلاغ سیاه در باغم جیغ می‌کشید، اخم کردم، اجازه دادم همه چیز در تایلند رشد کند و بی‌صدا به من فکر کنم. من به شما دومی را نیز توصیه می کنم 🙂

  19. فیلیپ می گوید

    "Die Religion ist das Opium des Volkes" (کارل مارکس) .. و بنابراین از کودکی به "چیزی" تلقین می شود، و همه اینها به خاطر آیت الله ها، کشیشان اعظم، پاپ ها و کاردینال ها ...، البته همراه با ... دولت، در قدرت، زیرا قدرت = پول = قدرت. (همانطور که برت کم و بیش در پاسخ خود در بالا توضیح داد).
    اگرچه من یک آتئیست هستم، اما شخصاً معتقدم که اصول اولیه هر دینی حداقل تا زمانی که به آن "تل کوئل" تجویز شده پایبند باشد، برای انسان خوب است، و مانند همیشه مورد سوء استفاده قرار نگیرد.
    اروین همین چند وقت پیش ما هم خرافات داشتیم جمعه سیزدهم زیر نردبان راه رفتن گربه سیاه...در ضمن عوض شدیم نه میگم تکامل یافته نه عاقلتر شدیم بلکه بیشتر فاصله گرفتیم از ایمان ما که گفته نمی شود می تواند از بودایی ها و مسلمانان باشد.
    بودیسم دین زیبایی است و تمام آزادی های همسرتان از جمله خرافات را به او بسپارید.. اگر او احساس خوبی نسبت به آن داشته باشد، این به نفع شماست.
    وقتی با دوستانم به معبدی در تایلند می‌روم و آنها را می‌بینم که این‌طور «دعا می‌کنند»، من نیز آرام می‌شوم و صادقانه بگویم، کمی در خفا حسادت می‌کنم که دیگر این را در خودم ندارم.
    من هیچ معبدی در جنوب شرقی آسیا نمی شناسم که نفرت را تبلیغ کند، من فقط عشق را در آنجا می بینم و این هنوز برای من مهم ترین چیز است، بنابراین معبد کوچک آنها در خانه = "اینطوری بگذار" من می گویم، موفق باشید مرد .

  20. زاغ کبود می گوید

    وقتی برای اولین بار با همسرم در تایلند آشنا شدم و به یکدیگر علاقه مند شدیم، به او گفتم که یک مسیحی هستم. یکشنبه بعد به یک کلیسای تایلند رفتم و او با من آمد. همه چیز به زبان تایلندی بود بنابراین من نمی توانستم چیزی بفهمم. او آن را دوست داشت و سعی کرد با هم آواز بخواند. پس از آن ما بیش از 1 سال در هلند زندگی کردیم و او نیز به کلیسا رفت. وقتی در سال 2004 برای همیشه به تایلند نقل مکان کردم، هر یکشنبه با هم به کلیسا می رفتیم. سپس به ایمان رسید. او قبلاً یک دختر داشت و بعداً ایمان آورد. بنابراین ما به عنوان مسیحی زندگی می کنیم. ما به کلیسا می رویم، با هم دعا می کنیم، هر روز کمی از کتاب مقدس می خوانیم و با هم آواز می خوانیم. بسیار خوب است که یکدیگر را به عنوان مسیحی در کلیسا ملاقات کنیم و در ایمان به خداوند عیسی شریک باشیم. ما یک دختر با هم داریم که الان 11 سال دارد.

    تمام خانواده همسرم بودایی هستند. ما می توانیم آن را به خوبی اداره کنیم. بنابراین همسرم و دخترش دیگر کاری به بودیسم و ​​خرافات ندارند و اکنون با نگرش دیگری به آن نگاه می کنند. برای آنها رهایی بخش.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم