زندگی بدون ماجراهای هیجان انگیز یک جهانگرد بزرگ، که گاهی خود را چهار خیابان دورتر از پیاده روی همیشگی خود در امتداد بلوار پاتایان می بیند، چیست؟ پیاده‌روی صبحگاهی به خانم‌ها و آقایان خسته، که متناوب با یک ورزش عجیب و غریب اختصاص دارد.

بخش کوچکی از جمعیت توریستی سعی می کنند در ساحل زیر چتر آفتابی برنزه شوند بدون اینکه بوی ناخوشایند سوزان بدهند، اما اکثریت قریب به اتفاق پس از یک روز دیوانه وار نوشیدن، نوشیدن و…

همانطور که شایسته یک جهانگرد است، صبح دو بار قهوه می نوشد. از 7-Eleven در بلوار برای نوشیدن در میان ادم‌های خفته، گردشگران در شگفتند که چگونه به آنجا رسیده‌اند و فروشندگان ساعت‌های فوق‌العاده لوکس، دستبندها، نشانگرهای لیزری، سواری با قایق‌های تندرو و غذا، مخصوصاً مقدار زیادی غذا.

به مهمانسرا که هم اتاقی اش با یک خانم خوابیده است

بعد از قهوه، اکنون بیش از نیمی از بلوار پوشیده شده و مسیر تغییر کرده است. در داخل کشور جایی که هم اتاقی او در مهمانخانه ای با وضعیت کمتری زندگی می کند. زندگی او توسط بانویی که به مدت پنج ماه در پاتایا بوده و به همراه هزاران خانم دیگر به صورت حرفه ای این کار را انجام می دهد، روشن می شود.

جهانگرد تصور می کرد که هم اتاقی اش برای لذت بردن از لذت های هتلش، مانند صبحانه (او اکنون شک دارد که آیا این یک لذت است) و استخر بسیار بزرگ می آید. با وجود اینکه قبلاً مبلغی برای این کار پرداخت شده بود، هم اتاقی او ترجیح می دهد در مهمانخانه با خانمش بماند.

این جهانگرد سالهاست که می گوید زنی که از هم اتاقی خود مراقبت کند هدیه ای از بهشت ​​خواهد بود. اما او به سرعت به این نتیجه رسیده است که این زن شرایط لازم را ندارد و اکنون به شدت نگران این رابطه است. او هر روز در وقت ناهار برای یک ساعت تفریح ​​به آنجا می آید و این برای یک فضای خوب بسیار مساعد است. بسیار آزاردهنده است که هم خانه اش اکنون از استرس و علائم آنفولانزا رنج می برد.

میله های آبجو پر می شوند. اولین زنان فریاد می زنند "خوش آمدید"

بعد از بازدید از مهمانسرا نوبت به صرف چای می رسد و البته یک آدرس دائمی برای این کار وجود دارد. روز به تدریج به ظهر رسیده است و میله‌های آبجو شروع به پر شدن می‌کنند، و اولین زن‌ها نیز وقتی از کنار شما عبور می‌کنید با یک «خوش‌آمدگویی» بسیار تیز و آزاردهنده شروع به احوالپرسی می‌کنند، که در طی آن برخی نمی‌توانند در مقابل گرفتن دستان خود مقاومت کنند. اما جهانگرد ما با قاطعیت ادامه می دهد و نارضایتی خود را به صورت شفاهی ابراز می کند (همانطور که بسیاری از مردم در زمان تنهایی انجام می دهند).

بعد از لذت بردن از آرامش و صرف چای به سمت تاکسی ها حرکت کردیم. اگر کسی معیارهای مسافر جهانی را داشته باشد (از جمله اینکه نباید خیلی پر باشد) سفر به سرعت به هتل برای چرت بعدازظهر پیش می رود. این در روزهایی به پایان می رسد که مسافر جهان ساعت 20.00 شب نان (مواد: پنیر، سوسیس آلمانی و نان آلمانی) می خورد. در روزهایی که غذا در رستوران سرو می شود، چرت بعدازظهر ساعت 19.30:XNUMX به پایان می رسد. در آن روزها، جهانگرد به دنبال رستورانی پرماجرا می گردد، اما باید آلمانی باشد و دقیقاً در همان مکان دفعه قبل باشد.

بلوار از زمان تاریکی به فاحشه خانه تبدیل شده است

پس از ورود به رستوران، مسافر جهان از غذاهای شرقی مانند وینر شنیتسل و براتکارتوفلن لذت می برد. فقط Bildzeitung را بخوانید و سپس دوباره به جاده بروید.

از زمان تاریکی، بلوار به یک فاحشه خانه واقعی تبدیل شده است. صدها خانم و آقا در میان درختان و در ساحل ظاهر می شوند و شما را جذب می کنند یا از راه های دیگر توجه شما را به خود جلب می کنند. اگر لحظه ای روی یک نیمکت بنشینید، بلافاصله مانند پشه ها حمله می کنند و مانند پشه ها، تنها یک راه حل وجود دارد: به حرکت ادامه دهید.

می توانید با راه رفتن در کنار خیابان به جای کنار دریا از این امر جلوگیری کنید. اما پس از آن با عبور از ردیف های بی پایان بارهای آبجو از باران خارج می شوید. آن میله‌ها با موسیقی بلند دهه هفتاد پر می‌شوند و مملو از پدربزرگ‌های مست و خانم‌های زورگو هستند که خیلی خوشحال هستند که شما را به کشتی بکشند. مسافر جهان به زودی با تاکسی به مرکز خرید مایک می رود تا از یک فنجان چای داغ در تراس لذت ببرد.

آقایان بزرگتر رژه می روند

در اینجا گروه‌های کامل از آقایان بزرگ‌تر با نوه‌شان رژه می‌روند، انگار که آن عزیزانشان است. این بازی با اطمینان کامل توسط این خانم ها انجام می شود که به بهترین شکل می توان آنها را به عنوان عنکبوت های درنده توصیف کرد. آنها با پدربزرگ خود به خرید می روند (لباس، لوازم آرایشی و سایر چیزهای گران قیمت مانند طلا، زیرا اتفاقاً بزرگترین جواهرفروشان در اینجا قرار دارند)، همیشه گرسنه هستند، همیشه برای بلایای خانواده به پول نیاز دارند (گاو مرده است، برنج باید کاشته شود) .. عصرها با طعمه خود به آبجو راه بروید، آنها را به نوشیدن تشویق کنید، شب را در هتل بمانید و صبح به اتاق ناهار خوری بروید، در حالی که صمیمانه در هم تنیده شده اید.

عنکبوت درنده آنها را کاملا خالی می مکد، اما طعمه متوجه نمی شود و از جانشین نهایت لذت را می برد. این در هر مقصد تعطیلات اتفاق می افتد، اما اینجا یک شهر کامل (بزرگ) این کار را انجام می دهد یا از آن درآمد کسب می کند. همانطور که دوست دختر هم اتاقی او گفت: وظیفه اوست که اطمینان حاصل کند که پول به نفع تایلند خرج می شود.

سکس سرگرم کننده است اما نباید هزینه زیادی داشته باشد

حالا که هم خانه با دوست دخترش به تراس آمده است، دوست دختر بلافاصله از صحبت ها کنار گذاشته می شود. جهانگرد بلافاصله شروع به بهبود بیشتر رابطه بین هم اتاقی و دوست دخترش می کند و به اشتهای او اشاره می کند و شک دارد که این کار هزینه ای دارد. و با نشان دادن این که او دوباره در حال عبوس شدن است، زیرا با وجود اینکه در جهت شما هیچ بو یا باهی گفته نمی شود، حداقل می توانید در جمع یک جهانگرد شاد باشید.

سپس هم اتاقی شروع به شکایت می کند که دوباره برای دو فرزندش که توسط مادربزرگ بزرگ می شوند به پول نیاز دارد. از آنجا که همه در شمال شرقی می دانند که اوضاع اینجا چگونه است، خانواده فقط از پول شکایت می کنند و دوست دختر نیز مجبور می شود از پول شکایت کند. بله، رابطه جنسی سرگرم کننده است اما نباید هزینه زیادی داشته باشد.

دوست کورسی مست می شود و از حال می رود

حالا که یک دوست کورسی چند هفته ای برای جشن گرفتن دور شده است، دوست دختر به طور فزاینده ای به عنوان یک بار تجربه می شود. این مرد کورسی می تواند از طریق کار خود با هزینه کم به پاتایا پرواز کند، جایی که سعی می کند فاحشگی را به یک هنر تبدیل کند. دکتر اخیراً به او گفته است که خودش را تا حد مرگ می‌نوشد و در حال حمله قلبی است. او این را به دل گرفت همانطور که در زیر نشان داده شده است.

پس از ورود به پاتایا، او بلافاصله به کلوپ فرانسوی (گروهی از فرانسوی‌ها که در یک کافه به دیدن یکدیگر می‌روند) رفت و خود را در حالت گیجی نوشید. ساعت 5 صبح با حالتی ظاهری در امتداد بلوار قدم زد و خانمی را به اتاقش برد که مست بود و متوجه نشد که خانم در حال ثبت نام به عنوان آقا در هتل است.

سریع به سمت اتاق رفت خارج، پس از آن خانم/آقا 2.000 یورو تصاحب کردند (بازنده هنوز باید پول را از چمدانش بیرون می آورد تا در گاوصندوق بگذارد) و همچنین یک آی پد خوب خرید. او تلفن همراه را به امانت گرفت تا با دوستان و آشنایانش تماس بگیرد. مرد کورسی این جنایت را گزارش نکرد و دیگر به سختی جرات کرد در هتل ظاهر شود زیرا همه می دانستند که او مردی را به اتاق خود برده است. از بدبختی محض به هتل دیگری رفت.

چه چیزی می تواند سرگرم کننده تر از شهری پر از چالش مانند پاتایا باشد؟

این جهانگرد با هم خانه اش که با دوست دخترش به بانکوک رفته بود، گفتگوی خوبی داشت. چون کسی که هنوز آنجا نرفته است چیزی ندیده است. مانند جهانگردی که مطمئن است یک بار آنجا بوده است (حدود بیست سال پیش شاید؟) و مطمئناً نمی خواهد دوباره برود. زیرا چه چیزی می تواند سرگرم کننده تر از شهری پر از چالش مانند پاتایا باشد؟

هم خانه با دوست دخترش برای پیاده روی راهی ساحل می شود و جهانگرد برای یک تاکسی نه چندان پر از آبجو برای یک سواری دلپذیر از کنار آبجو می گذرد، جایی که طبق سروصدا، عاشقانه دوباره حکمفرماست.

در گوشه ای از هتل و البته نزدیک یک آبجو، مسافر جهان یک فنجان چای خوب می خورد و یک سافکه خوشمزه می کشد. در این بین، او با خوشحالی فکر می کند که نیازی به تنظیم برنامه فردا نیست، از قبل بسیار چالش برانگیز است.

بله، چه چیزی باعث می شود که انسان بخواهد هر روز چیزی را ببیند؟ آیا مردم نمی فهمند که من قبلاً همه آن را دیده ام، حتی اگر نمی دانم چه چیزی یا کجا. اگرچه یادم نمی آید، یا من آنجا بوده ام یا آنقدر بی اهمیت است که نمی خواهم آنجا باشم.

فردا می خواهم مانند امروز یک سفر دور دنیا از طریق پاتایا انجام دهم.

ارسال شده توسط Piet (64)

4 پاسخ به “ارائه خواننده: مسافر جهانی در پاتایا”

  1. کاسپار می گوید

    وقتی در پاتایا یک مسافر جهانی هستید چه حسی دارید؟ این احساس که دنیا زیر پای شماست. اینکه واقعا برای شاد بودن نیاز به کمی دارید. کاوش در پاتایا این احساس که شما واقعا یک جهانگرد هستید. چه حس شگفت انگیزی است، "سفر کردن". من می خواهم بیشتر ببینم، بیشتر تجربه کنم! این به شما کمک می کند تا واقعاً بیشترین بهره را از سفر خود ببرید و آن را به یک ماجراجویی فراموش نشدنی تبدیل کنید. در شهر جهانی پاتایا خوش بگذرانید!!!

  2. کودک می گوید

    بله، سعی کنید همه این کارها را در بلژیک انجام دهید! آنتورپ 40 سال پیش شهری پر جنب و جوش بود. رقص ها تا ساعت 9 صبح باز هستند. سپس به کلبه مرغ…. حالا همه چیز مرده و متروک است...

    • l.سایز کم می گوید

      مطمئن باشید، این قطعه توصیف می کند که چگونه بود!
      خانم‌های به اصطلاح «خوش آمدید» اکنون در I-pad خود در میله‌های تقریباً خالی‌شان خسته به نظر می‌رسند!
      در غروب می توانید یک توپ در بلوار شلیک کنید و با کمی شانس به یک نارگیل اصابت کنید.
      حالا پدربزرگ ها از دنیا رفته اند یا خانم ها به جز چند نفر به ریشه خود بازگشته اند.

  3. EDU می گوید

    به شما بستگی دارد
    پانزده سال پیش با 2 دوست به تایلند آمدم. در مورد این کشور زیبا زیاد شنیده ایم. ما تقریباً هر سال برای تعطیلات برمی‌گشتیم و به هر گوشه‌ای رفته‌ایم. ما همچنان می رویم چون دوستش داریم. من اخیراً با یکی از دوستانم به اطراف سفر کردم. بعد از 2 هفته راهمان را جدا کردیم، او آرامش و انزوا بیشتری می خواست، من سرگرمی بیشتری می خواستم. اونجا به هم آزادی میدیم و گیر نمیدیم بعد از یه هفته دوباره تو BK همدیگرو دیدیم. هر دو هفته خوبی داشتیم و چیزهای زیادی برای گفتن داشتیم. تعطیلات خوبی را با هم و به تنهایی سپری کردیم. به طور خلاصه، این به شما بستگی دارد که چه می خواهید. همه چیز در تایلند عزیز ما امکان پذیر است.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم