ارسالی خواننده: تایلند کجاست؟ (عاقبت)

با پیام ارسالی
Geplaatst در ارسال خواننده
برچسب ها: , ,
28 ژوئن 2017

در فوریه امسال، داستانی را در 10 قسمت روزانه نوشتم درباره اینکه چگونه در تایلند به سر بردم، تقریباً چه چیزی را تجربه کردم، چگونه وارد یک رابطه پایدار شدم و چگونه از خودم محافظت می کنم.

قسمت آخر را ببینید www.thailandblog.nl/ Readers-inzending/thailand-ligt-slotwoord، با این امید پایان می دهم که تا 10 سال دیگر بیشتر در مورد تجربیاتمان بنویسم، اما البته خیلی دور است. مدتی گذشت، بنابراین فکر کردم زمان آن رسیده که به داستان خود اضافه کنم. من قبلاً به شما گفته بودم که با تمام خانواده برای تعطیلات به هلند می رفتم و این داستان عمدتاً درباره این است.

فقط از قبل

من همیشه در مورد دوست دخترم راش می نویسم، زیرا ما ازدواج نکرده ایم و قرارداد زندگی مشترک نداریم. من هم این را نمی خواهم، اما این درست است که ما به عنوان زن و شوهر زندگی می کنیم. اما در نوشتن آن دوست دختر من است. وقتی در مورد دخترش تری می نویسم همین است. من قبلاً در مورد دخترم صحبت کردم و چنین احساسی داشتم و در واقع درست است. دختر خودم به من گفت که من فقط یک دختر واقعی دارم و باید با او موافق باشم. پس به همین دلیل در مورد دخترش می نویسم، در قلبم او را مانند دختر خودم دوست دارم.

آماده سازی

ویزا برای سفر به هلند با همراهان تایلندی الزامی است و درخواست ویزا بدون مشکل نبود. با دوست دخترم و نون خواهرزاده راش که او هم می آمد برای درخواست ویزا و ضمانت به سفارت هلند مراجعه کردم. می‌توانید در زیر بخوانید که چگونه این اتفاق برای خواهرزاده‌اش رخ داد.

دوست من راش هم می خواست برای تری برنامه بسازد، اما این امکان وجود نداشت، تری باید شخصا برای اثر انگشت حاضر می شد. گفتم حالا درخواست رو پردازش کن بعد تری خودش میاد پاسپورت رو میگیره و میتونه اثر انگشت بگیره، اصلا بهش فکر نکن! خوب، قوانین، قوانین هستند، درست است؟

ویزای راش ظرف دو روز درست شد، باید برای ویزای تری به سفارت برمی گشتیم. درخواست او در ابتدا رد شد. من این را متوجه نشدم، تری قبلاً دو بار به هلند رفته بود. بنابراین یک ایمیل عصبانی به کوالالامپور که در آن ویزا اعطا یا رد می شود. دو روز بعد با من تماس گرفت که خطایی در مورد درخواست تری رخ داده است. مدارک به دلیل داشتن نام خانوادگی تقریباً مشابه خواهرزاده نون، به طور غیرقانونی رد شده بودند. پس از همه چیز خوب شد.

برنامه برای خواهرزاده ظهر

ظهر خواهرزاده راش (دختر خواهرش) هم می آمد هلند. من نامه ای همراه با درخواست اضافه کردم که در آن شرایط شخصی او را توضیح دادم و تضمین را تأیید کردم. در سفارت به او گفته شد که در پاسپورتش دیده می شود که بارها با هواپیما به کوالالامپور سفر کرده است. نون بر اساس مدارک توضیح داد که برای یک شرکت بین المللی کار می کرد و برای شرکت تابعه آن شرکت در کوالالامپور آموزش می داد. این به سادگی قابل اعتماد نبود و درخواست به دلیل نامشخص بودن محل نگهداری و عدم اطمینان در مورد بازگشت به تایلند رد شد.

من فکر کردم که این پوچ است، زیرا در نامه من به وضوح گفته شده بود که نون در خانه من خواهد ماند، ما تعطیلات را با هم خواهیم داشت و من او را به موقع برای سفر بازگشت به Schiphol برمیگردانم. او دو هفته در هلند می ماند و ما یک ماه می ماندیم. ضمانت هم برایش گذاشته بود. برای من این یک رد پوچ بود. او شغل ثابتی داشت، مدارک داشت، بنابراین می توانست با درآمد بسیار خوبی برای یک خانم تایلندی، نزد کارفرمای خود که 4.5 سال در آنجا کار می کرد، بازگردد. در واقع، او حتی نمی تواند در هلند به آن دست یابد.

حالا چی؟ خب ما مجبور شدیم دوباره برای درخواست تری به سفارت برویم و برای نون تلاش دوم را انجام دهیم تا ویزا بگیریم. نون اوراقش را مرتب و تا حدودی گسترش داد و من نامه ام را با اعلام آمادگی برای واریز 50.000 یورو به عنوان ضمانت اضافی در حساب شخص ثالث نزد دفتر اسناد رسمی تکمیل کردم. با وجود همه چیز، درخواست دوباره رد شد.

سپس تمام مدارک را برای یک وکیل در هلند فرستادم که او نیز احساس کرد که رد کاملاً غیرقابل توجیه است. او می خواست برای اصلاح اوضاع اقدام کند، اما نون اکنون به من گفته بود که دیگر نمی خواهد به هلند بیاید. او احساس کرد که از او استقبال نمی شود و یک تعطیلات با دوستانش به ژاپن رزرو کرد.

نظر های من

در کوالالامپور با صدور ویزا دست به سادگی بلند می شود، نخوانید، در صورت لزوم برای توضیح بیشتر تماس نگیرید. هنوز برای من قابل درک نیست آنها همچنین در کوالالامپور نشان می دهند که به من اعتماد ندارند، بالاخره من ضامن هستم. مدت زمان صدور ویزا نیز کاملا متفاوت است، همانطور که از این وبلاگ شنیده ام، برخی ویزای 1 ساله می گیرند، برخی دیگر تا تاریخ انقضای پاسپورت خود و برخی دیگر 3 سال. این بدان معنا نیست که شما می توانید برای مدت طولانی در آنجا بمانید، حداکثر اقامت 90 روز است و پس از آن به مدت 180 روز اجازه ورود ندارید.

پس برای نون بهتر بود که اینجا در تایلند یک بچه یا خانه خودش داشته باشد تا ویزا بگیرد. چگونه می توانید از کسی که در اوقات فراغت و تعطیلات آخر هفته خود در دانشگاه بانکوک کار می کند و همچنین در دانشگاه بانکوک تحصیل می کند چنین انتظاری داشته باشید. او از فرصت خود استفاده می کند تا از نظر موقعیت حتی بالاتر از نردبان حرکت کند.

سفر به اسخیپول

بنابراین این اتفاق افتاد که ما سه نفر در اوایل ماه آوریل به هلند سفر کردیم. ما توسط یکی از دوستان به زیبایی به ساوارنابومی منتقل شدیم و پس از یک پرواز بسیار موفق با Eva Air به هلند رسیدیم. در کنترل پاسپورت در هلند همیشه درام وجود دارد، باجه های بسیار کمی باز هستند، فقط رسوایی. سپس به کمربند برای جمع آوری چمدان هایمان که همیشه زمان زیادی می برد.

با چمدانم یک جعبه بزرگ داشتم که جداگانه می آمد و حتی قبل از بقیه چمدان ها می رسید. توی اون جعبه یه تلویزیون 42 اینچی بود که 4 سال پیش از تایلند خریدم. من اکنون یک تلویزیون جدید برای خانه ام در تایلند خریده بودم و دیگر تلویزیونی در خانه من در هلند وجود نداشت، بنابراین تلویزیون "قدیمی" راه حل خوبی بود، ما هنوز می توانستیم تلویزیون تماشا کنیم. انتظار داشتم در کنترل گمرک با چنین جعبه بزرگی مشکل داشته باشم، اما کسی آنجا نبود و ما می‌توانستیم مستقیماً از آن عبور کنیم، بنابراین خیلی بد نبود.

به گرونینگن

برادر شوهرم بیرون در محل توافق شده منتظر ما بود، همه در ماشین و سپس در مسیر شمال. روی هم رفته خونه من بودیم یا خونه مامانم که همسایه هست حدود ساعت 23.30:XNUMX شب. خانواده همه منتظر ما بودند، مادر یک فنجان سوپ و بعداً یک آبجو به عنوان مشروب شب آماده کرده بود. اینطوری واقعا سرگرم کننده بود. تعطیلات شروع شده بود.

قرار بود اوایل اردیبهشت با راش و تری به تایلند برگردم اما بلیطم را تا آخر اردیبهشت تمدید کرده بودم. پسرم می‌خواست باغ را آماده کند که من این کار را انجام می‌دهم و در باغ خواهرم هم کار می‌کنم که به دلیل ساخت یک هنرستان بزرگ باید همه چیز را عوض می‌کرد. جالب است، ما برای اولین بار 24 سال پیش باغ را طراحی کردیم.

بعد از یک خواب عالی، مجبور شدیم برای تهیه وسایل مورد نیاز غذا، دوش گرفتن و ... به خرید برویم. خوشبختانه من یک آپارتمان در مرکز دارم و یک مغازه نوساز که می توانستیم غذایمان را بخریم، در کنار آپارتمان ما قرار داشت. . این یک نتیجه عالی بود. با این حال، وقتی بیرون آمدیم، سرما را در هلند احساس کردیم، بله، این کمی لرز بود. بعد از خرید و مرتب کردن همه چیز، گذاشتن چمدان، وصل کردن تلویزیون و کار کردن، یک روز دیگر تمام شده بود.

مادر عزیز هر از گاهی می آمد تا بررسی کند که آیا واقعاً همه چیز خوب پیش می رود. به مادرم گفتم تا زمانی که ما اینجا هستیم، می توانی بیایی با ما غذا بخوری، او کلید خانه من را دارد، راحت. فقط برای روشن شدن، مادرم 81 سال دارد و دوست پسرش را در بهمن ماه به دلیل بیماری از دست داد. بنابراین این که ما آمدیم برای او نیز حواس پرتی بود.

راش به روش خودش غذای تایلندی درست کرد اما برای ما خیلی تند نبود چون من هم دوست ندارم. مادرم کمی عجیب به آن نگاه کرد، بعد فکر کرد خوشمزه است و انواع و اقسام سوال پرسید: این را چطور درست می کنی، آن را چطور درست می کنی؟ او واقعاً پر از ستایش بود.

روزهای اول

چند روز اول کار را راحت کردم، با هم به گرونینگن رفتم، مادرم را هم بردم و ماشین خودم را که هنوز در گاراژ خانه دیگرم بود، برداشتم. خیلی قدیمی، الان 37 سالشه. یک مرسدس بنز 6 سیلندر خوش طعم. به هر حال، مانند یک لیموزین رانندگی می کند. آن کشتی جنگی بزرگ، همانطور که مادرم گفت، باید در گاراژ پارکینگ می رفت و مادرم با آن مشکل داشت. چون جای ما در آن گاراژ کنار هم است، مادرم گفت اگر ماشین را آنجا پارک کنی، دیگر نمی توانم با ماشینم وارد پارکینگ شوم. اون مشکل تعویض پارکینگ حل شد الان مشکل حل شد.

برنامه ریزی

برای بقیه تعطیلات برنامه ریزی کرده بودیم، راش می خواست برای چند روز به فرانسه برود و با کور، یکی از آشنایان (همچنین 2 تا 3 ماه در تایلند می ماند) چند روزی می رفتیم قایقرانی. قایق و البته کوکنهوف در برنامه است، اما همچنین رژه گل در لیسه. از این گذشته، راش پس از 4 بار حضور در هلند، این را به خوبی می داند.

باغبانی

من بلافاصله در هفته اول در باغ خواهرم کار کردم، همه چیز را باید بیرون می آوردم و چون اکنون می شد همه چیز را به خوبی در آتش عید پاک دفع کرد، بلافاصله جنگل ها و درختان 12 متری را با اره زنجیری که برادرم اره کرد. -در قانون با یکی از دوستان برده شدند. آنها می توانستند یک جرثقیل کوچک اجاره کنند تا ریشه ها را از بین ببرند، بله من قبلاً یکی از آن ها را داشتم تا بتوانم با آن مقابله کنم. برداشتن کنده ها و کندن باغ در عمق حدود 1.5 متری سه روز طول کشید، آب نمی خواست به درستی تخلیه شود و یک صفحه پیت وجود داشت که در طول سال ها به هم فشرده شده بود. با این حال، انجام دوباره این کارها برای من و همچنین برای خواهر و برادر شوهرم که قبلاً کارهای زیادی برای من انجام داده بودند و هنوز هم اگر به آنها نیاز داشته باشم، انجام می دهند لذت بخش بود.

کوکنهوف

سپس به کوکنهوف رفتیم، مادرم، برادر کوچکم و همچنین کتهای ضخیم، برر، کمی سرد، همراهم بردیم. همچنین از قبل چند ساندویچ درست کرده و چیزی برای نوشیدن خریده است. یک روز عالی در کوکنهوف، راش و تری در آن روز بیش از 750 عکس گرفتند که به خوبی ثبت شد. چیزی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که تری حتی کتش را درآورد و اصلاً سرد نبود و من نمی توانستم آن را تحمل کنم، آنقدر سرد بود.

سفر با قایق

سفر با قایق را که از زالتبومل محل زندگی کور شروع شد، طوری برنامه ریزی کرده بودیم که بعد از چهار روز برای تماشای رژه گل به لیسه رسیدیم. اما ابتدا به مرکز شهر اوترخت رفت. دیدن مرکز شهر از روی قایق عالی بود، فقط بدشانسی که آنقدر سرد بود، به سختی می‌توانستید پشت عرشه بنشینید و در تراس‌های متعدد روی آب هیچ‌کسی وجود نداشت. از طریق Vecht (مردم ثروتمند زیادی در آنجا زندگی می کنند) به بندر آمستردام و البته مدتی به آمستردام رفتیم، اما مدت زیادی نبود، خانم ها فکر می کردند هوا خیلی سرد است.

رژه گل لیسه

روز بعد به لیسه، جایی که به موقع رسیدیم. عصر جمعه نزدیک پل جایی داشتیم که رژه از آنجا عبور می کرد، بنابراین عالی بود. من به خواهرزاده ام که در لیسه و جایی که قرار بود در آن روز شنبه توقف کنیم، قبل از رفتن به خانه زنگ زدم. ماشین من هنوز در زالتبومل بود و هنوز فرصت داشت تا صبح شنبه آن را بگیرم. خواهرزاده ام ما را سوار کرد و من را به قطار برد و تعدادی از آمستردام را به زنان نشان داد و آنها را برای رژه به قایق برد. من هم زمان زیادی برگشته بودم، بنابراین همه چیز مرتب چیده شده بود. فکر نمی کردم کورسو به زیبایی سال های دیگری باشد که با هم دیده بودیم. به هر حال. عکس های لازم دوباره گرفته شد و راش حتی در یک عکس در Leids Dagblad ختم شد. هنوز هم سرگرم کننده است، روز با کور و همسرش به پایان رسید و از شما تشکر می کنم و همچنین هزینه ای برای سفر دلپذیر و عالی، با وجود سرما، پرداخت، اما قطعاً ارزش انجام دوباره آن را دارد، اما در تابستان. بله، هلند هم کشور زیبایی است. شب با خواهرزاده من با یک شام عالی و تجربیاتی که به اشتراک گذاشتند و به اشتراک گذاشتند، ادامه یافت، در واقع کمی دیر به سمت شمال، اما با احساس بسیار رضایت بخش و خانم ها در ماشین خوابیده اند.

سفر به فرانسه

سفر به فرانسه لغو شد. من دو بار سعی کرده بودم یک سفر با اتوبوس رزرو کنم، اما به دلیل علاقه ناکافی هر دو نتوانستند ادامه دهند. از این بابت ناراحت نبودم، مخصوصاً به این دلیل که باید یکشنبه عصر دیرتر می‌رفتیم، در حالی که صبح زود یکشنبه از لیسه به خانه رسیده بودیم. بله، من هم دارم بزرگتر می‌شوم، تو نمی‌خواهی، اما در موردش می‌شنوی.

در خانه خوب است

بقیه تعطیلات را در خانه ماندیم. البته ما سفرهای دیگری انجام دادیم، دوستان را ملاقات کردیم، یک شام خانوادگی خوب در یک رستوران جهانی با غذاهای تایلندی خوردیم و آتش عید پاک را از نزدیک دیدیم. و البته فراموش نکنم، راش با مقداری لوازم آرایشی برای مادرم آرایش کرده بود و آنقدر خوشش آمده بود که هر روز صبح می آمد تا راش موهایش را آرایش کند. مادرم از آن لذت برد و گفت تو واقعاً همسر دوست داشتنی داری، مواظبش باش. این خاص بود، زیرا در گذشته های دور مادرم چیزی در مورد زنان تایلندی خوانده بود و همیشه به من اشاره می کرد. به طور خلاصه، راش مورد قدردانی و احترام تمام خانواده من است، آنها او را دوست دارند و اکنون که او به تایلند بازگشته است، دلتنگ او هستند. من برعکس هم می شنوم. آنها اکنون به یکدیگر پیامک می دهند که بسیار عالی است.

راش و تری به تایلند باز می گردند

به طور خلاصه، یک تعطیلات خوب و موفق، اما بسیار سرد، برای تقویت مجدد پیوندهای خانوادگی و دیدن یک مادر مغرور خوب است. اما زمان خداحافظی برای راش و تری فرا رسیده بود. مادر قطعاً می خواست برای بدرقه آنها به اسخیپول برود. راش و دختر رفتند تایلند، راش برای یکی پنیر آورده بود و او راش را از فرودگاه تایلند می‌برد و برای تشکر به خانه می‌برد، عالی.

عزیمت من به تایلند

من در هلند ماندم و توانستم با پسرم و همچنین با خواهرم کار کنم. من هم مجبور شدم در خانه دیگرم که دخترم 5 سال در آن زندگی می کرد، تعمیرات و رنگ آمیزی انجام دهم، زیرا آن خانه دوباره اجاره ای بود. در پایان ماه می همه چیز را آماده کردم، قراردادهای اجاره را امضا کردم و کلیدها را تحویل دادم.

بعد دو روز دیگر مشغول خریدن همه چیز برای وزن آوردن چمدان من، همیشه زیاد خرید می کنی، چقدر زود این کیلوها می روند. بنابراین سفر برگشت من به تایلند رسیده بود و پرواز خوبی هم داشتم. راش با ماشین در فرودگاه منتظر من بود و وقتی به خانه رسیدم معلوم شد که راش دوباره همه چیز را مرتب کرده است، آبجو من سرد شده بود، سگ تا حدودی بهبود یافته بود، خیلی دلش برای ما تنگ شده بود.

من شخصاً اوقات فوق العاده ای را در هلند گذراندم، مدتی بدون ضربه زدن به آهنگ، بدون گرما هر روز. فقط نوه هایم را دیدم و با آنها بازی کردم، توانستم مدتی دوچرخه سواری کنم، ماشینی را با آرامش رانندگی کنم، چه لذتی دارد.

بازتاب نهایی

با داشتن چنین زن تایلندی در کنار شما چه چیزی بیشتر می تواند و باید آرزو کند. بله، من یک فرد ممتاز هستم، البته گاهی اوقات ابرهای تیره یا خورشید کمی کمتر وجود دارد. آنها همچنین گاهی اوقات به خاطر نظراتی که می‌دهند یا در مورد آنچه می‌خواهند عصبانی می‌شوند، اما زمان آن را نیز درمان می‌کند. وقتی به خارجی های دیگری که با همسران تایلندی خود زندگی می کنند و نحوه گرفتار شدن آنها نگاه می کنم، نمی توانم شکایت کنم و نخواهم کرد.

با این حال من هنوز هم می خواهم چیزی بنویسم که چگونه یک زندگی ویران شده یا تحت تأثیر زنان تایلندی قرار می گیرد که خیلی می خواهند و به آن فکر نمی کنند، نمونه های زیادی از این را در محیط نزدیک خود دیده ام و می بینم. اما البته ما نباید ساده لوحی مردان را فراموش کنیم. من همیشه می گویم از خودت محافظت کن. پس روی من حساب کنید، من دوباره با آن داستان و آنچه واقعاً اتفاق افتاده و هنوز ادامه دارد، باز خواهم گشت.

ارسال شده توسط Roel

9 پاسخ به “ارسال توسط خواننده: تایلند کجاست؟ (عاقبت)"

  1. قصابی کامپن می گوید

    رد نون برای من کاملا واضح نیست. اگر درآمد او بالاتر از آن چیزی است که می تواند در هلند دریافت کند، چرا باید به عنوان ضامن عمل کنید؟ من چندین نفر را در هلند داشته ام. بدون پول مجبور شدم هزینه بلیط را هم بپردازم. با کار، من فقط هزینه بلیط را پرداخت کردم و بعد از آن برای گردش در اینجا هزینه زیادی برایم داشت. وقتی اینجا هستند باید چیزی ببینند، درست است؟ و اینجا همه چیز گران است. بهترین ها: خانم زیبا. دوست همسرم درآمد عالی در بانکوک. حتی مجبور نبودم به عنوان ضامن عمل کنم و هیچ هزینه ای برایم نداشت. همه چیز را خودش و اغلب برای من پرداخت کرد.
    مطمئن شدم که یخچالم هر روز پر است.
    من هنوز به یاد دارم که آبجو گم شده بود. برای من ضروری است. او گفت: "من آن را برای شما می گیرم. من: ممنون، اما خودم آن را می خرم. ببین، چنین بچه هایی می توانند یک سال بمانند. اما او مجبور شد به تایلند بازگردد زیرا باید تجارت خود را در آنجا اداره می کرد. در مورد بقیه: مردم خوبی هستند، اما برای من خیلی گران است. توقف کردم. خودتان بلیط بخرید اما در نهایت با یک کیف پول خالی به Schiphol بروید. شاید سال آینده مجبور شوم با یک کیف پول خالی به سوارنابومی بروم.

    • رول می گوید

      قصابی کامپن،

      نون تازه یک ماشین جدید خریده بود و نقدی پرداخت کرده بود، هنوز تقریباً 100.000 حمام در بانک داشت و آن هم به درخواست ویزا اضافه شد. اگر پول ماشین پرداخت نمی شد، او بیش از اندازه پول داشت و من مجبور نبودم به عنوان ضامن عمل کنم.

      من اصلاً رد را نمی فهمم و دلایل رد فقط یک داستان مزخرف است. اقامت او در هلند مشخص بود، بنابراین مشکلی نبود، من هم به عنوان ضامن ایستادم، بنابراین برای حداکثر 150.000 یورو در یک دوره 5 ساله که اگر نون برنگردد، دولت هلند می تواند از من مطالبه کند. به هر حال برای من مسلم است که آنها اصلا نامه همراه من را نخوانده اند. فکر کنم اونجا تو کوالالامپور با چشم بسته دارن یه بازی میکنن که کی هست و کی نیست و وقتی درصد رد شدنشون باشه نفر بعدی میتونه دوباره ویزا بگیره، عمدتا به این دلیل که به محتوا نگاه نمیکنه. از اوراق

      • قصابی کامپن می گوید

        تفویض این نوع تصمیمات به "کوالالامپور" هر آنچه که ممکن است مستلزم آن باشد (نوعی پیمانکار فرعی؟) در واقع یک پیشرفت نبوده است. یک نفر همچنین به من گفت که دختر همسرم بهتر می تواند این واقعیت را پنهان کند که او یک رستوران در جنوب تایلند دارد. "سپس فقط سوالات بیشتری پرسیده می شود." فقط تضمین کنید، هیچ چیز دیگری. روان تر می شود. با این حال، این تضمین خطری را به همراه دارد. کسی را بشناسید که برای کسی که پس از رسیدن به اینجا ناپدید شد، تضمین کرد.
        یک شوخی بالقوه گران قیمت.

        • راب وی. می گوید

          کوالالامپور به سادگی مجموعه ای از مقامات رسیدگی به ویزای BuZa در مالزی است به جای اینکه در سفارتخانه های مختلف در منطقه پخش شود. برای شهروندان، این به معنای زمان طولانی‌تر و نیاز به ترجمه (بیشتر) اسناد پشتیبانی بود، زیرا دیگر پشتیبانی برای ترجمه اسناد تایلندی وجود ندارد. اطلاعات بیشتر در این مورد، از جمله، در:
          https://www.thailandblog.nl/visum-kort-verblijf/afgifte-schengenvisums-thailand-loep-2016/

          در سال 2019، KL نیز درهای خود را می بندد و BuZa همه چیز را از هلند ترتیب می دهد، که می تواند یک مهمانی واقعی باشد. اما همه اینها مقرون به صرفه است.

          نیازی به کتمان این واقعیت نیست که شما یک رستوران دارید، داشتن یک رستوران در واقع یک دارایی برای نشان دادن ارتباط شما با تایلند است (دلیل بازگشت، احتمال کمتر اقامت غیرقانونی در اروپا). به طور طبیعی، مردم می خواهند بدانند که آیا این رستوران شماست و چگونه غیبت خود را ترتیب داده اید. نامه A4 می تواند همه چیز را روشن کند، و به سختی می توان سؤالی پرسید. اما حتی با وجود یک ضامن، به عنوان یک خارجی، می توانید انتظار داشته باشید که از شما بپرسند که چه تعهداتی/روابطی با تایلند دارید/ ندارید. آیا گاهی اوقات شغل ندارید؟ انکار اینکه شما از محل کار (رستوران) درآمد دارید دروغ است و اگر ظاهراً هیچ درآمدی نداشته باشید و بنابراین ارتباطی با TH نداشته باشید، مزیتی ندارد.

      • راب وی. می گوید

        به همین دلیل است که همیشه باید به محض دریافت اولین رد، فوراً اعتراض کنید. به‌عنوان یک خارجی، به دلیل کمک‌های حقوقی یارانه‌ای، اغلب می‌توان این کار را با کمتر از 200 یورو انجام داد (شخصی با حقوق پایین بر اساس استانداردهای هلندی می‌تواند یک وکیل یارانه‌ای دریافت کند که قبلاً ProDeo نیز نامیده می‌شد).

        نامه ای یک صفحه ای که در آن او به طور خلاصه توضیح می دهد که کار می کند و مکرر سفر می کند، مدرک کار، جزئیات تماس کارفرما. این موارد باید مثبت باشند: درآمد خوب، اشتغال خوب، سابقه سفر خوب. بررسی آسان، به عنوان مثال از طریق قرارداد کار پیوست شده یا نامه کارفرما به علاوه اطلاعات تماس کارفرما. اگر یک کارمند دولتی فکر کند «زنان زیادی هستند که در خارج از تایلند درآمد کسب می کنند» (و این دسته به این معنی است که این کار می تواند در هلند نیز انجام شود)، چنین فکری می تواند به سرعت اصلاح شود. هلند اکنون هزاران درخواست دریافت می‌کند و همه به یک اندازه توزیع نمی‌شوند، برای مثال فصل پربازدید فصل بهار هلند (Songkran تایلندی، آوریل، مه)، شلوغ و شلوغ است. با یک شغل خوب، ضامن بودن برای خود یک مزیت بود، چرا ضامن اگر شغل خوبی دارید، ممکن است فکر کنید؟

        واریز اضافی خارج از بیانیه گارانتی استاندارد امکان پذیر نیست. قوانین قوانین هستند، راه حل های خلاقانه واقعاً توسط خدمات ملکی شناخته شده نیستند. من چنین پیشنهادهای خلاقانه ای نمی کنم، شما به زودی یک مقام تصمیم گیری را پیدا خواهید کرد که فکر می کند "چه پیشنهاد عجیبی، آیا چیزی پشت این وجود دارد؟"

        بدون بازرسی بیشتر، دشوار است که ببینید چه چیزی اشتباه بوده است. به طور کلی، ممکن است واضح باشد که این رد کردن پوچ بود، اما کجا می‌توانست برنامه را بهبود ببخشد؟ آیا ارائه به گونه ای بود که مسئولی در KL که با گذرنامه و اوراق ارسال شده به KL از طریق BKK ​​سروکار داشت، بتواند در عرض چند دقیقه ارزیابی کند که چه نوع گوشتی در فروشگاه وجود دارد؟ مقالات نه خیلی کم (اثبات کار)، نه خیلی زیاد (یک کامیون کاغذ به طوری که مردم بتوانند یا فقط بخواهند یک نگاه گذرا به آن بیندازند)، گزینه هایی برای تأیید (اطلاعات تماس شرکت). یادداشت‌های میز جلو در BKK نیز مهم هستند، زیرا آنچه را که در طول برنامه متوجه شده‌اند یادداشت می‌کنند و چنین برداشتی نیز وزن قابل‌توجهی خواهد داشت. اگر چنین یادداشتی به «من یک کلمه از داستان را باور نمی‌کنم که او برای کار به این طرف و آن طرف می‌رود» خلاصه شود، با کسری 0-1 شروع می‌کنید.

        هیچ سهمیه ای برای رد وجود ندارد و رد چند درصد در سال (1-4٪) و برخی از آنها درخواست های ناخواسته هستند که نیمی از مدارک درخواستی گم شده است، خریداران ویزا یا سایر موارد ناخواسته که بوی بد می دهد. افرادی را در میان آنها قرار دهید که کاملاً غرق شده اند (متقاضیان گاهی اوقات برنامه های خود را خراب می کنند زیرا همه چیز متفاوت از آنچه تصور می کردند پیش می رود). اصل اساسی این است که از مسافران با حسن نیت استقبال می شود، اگرچه آنها اکنون بسیار سختگیر هستند که پرونده باید به طور کامل با چک لیست مطابقت داشته باشد و ممکن است چیزی از قلم نیفتد. بنابراین احتمالاً در اینجا اشتباه رخ داده است و برای ظهر کاملاً ناراحت کننده است.

        OOK Zie https://www.thailandblog.nl/visum-kort-verblijf/afgifte-schengenvisums-thailand-loep-2016/

  2. دانیل وی ال می گوید

    روئل، از شما برای این داستان متشکرم. مرا غمگین کردی و دلتنگی ام را برای خانه بیشتر کردی. آنها فقط باید تا سال آینده صبر کنند، فکر می کنم می. فکر می کنم آنچه در مورد دخترتان می نویسید بیش از حد عادی است. اگر مادر را می خواهی، فقط باید دختر را ببری. من همچنین می‌دانم که وقتی بچه‌ها هنوز کوچک هستند آسان‌تر است، وقتی کمی بزرگ‌تر هستند، قبلاً عبارت خودشان را دارند. اول فکر کردم دختر دیگر (خانم) دوست دختر شماست. شرم آور است که مردم فقط قوانین آن خدمات را می دانند و اعمال می کنند. بانوی جوان زنده خواهد ماند، اما رویایی داشت که از بین رفت. امید او این بود که هلند را با راهنمایی مثل شما بشناسد.
    از داستان لذت بردم
    منتظر ادامه بند آخر هستم
    متشکرم، دانیال؛

  3. صلح می گوید

    شما نمی توانید از همه این مسائل ویزا سر و کار داشته باشید. زوج های نامفهوم به راحتی 4 سال مضرب می گیرند و دیگر زوج های جدی شکست می خورند... باید خوش شانس باشید... نه بیشتر، نه کمتر.

  4. خان پیتر می گوید

    به نظر من نتیجه گیری بر اساس یک طرف ماجرا درست نیست.

  5. راب وی. می گوید

    رول عزیز، آیا هامبورگ یا احتمالاً حتی دوسلدورف کمی از گرونینگن فاصله دارد؟ آمستردام نیز در اطراف نیست و به خصوص در فصل شلوغ، نیروهای امنیتی در مرزبانی (KMar) و امنیت وجود ندارد. شاید دفعه بعد تایلند-آلمان را به عنوان مسیر پرواز ترجیح دهید؟ برای ویزای شینگن NL مشکلی نیست.

    اگر از من بپرسید این چشمه کاملاً قابل کنترل بود و بسیاری از تایلندی ها تا زمانی که خشک است و کاری برای دیدن یا انجام دادن وجود دارد، دمای پایین تر را می پذیرند. به نظر می رسد که شما دوباره از آن لذت بردید و خانواده شما نیز از دیدن عشق شما خوشحال می شوند. گذراندن اوقات خوب با هم همینطوری است که باید باشد. 🙂


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم