چطوره…. (5)

توسط ریه رود
Geplaatst در ارسال خواننده
برچسب ها: , ,
دسامبر 6 2023

اکنون 22 سال پیش است که با تایلند تی آشنا شدم. ما 10 سال با هم زندگی کردیم و با او یک پسر 20 ساله دارم که الان 9 سال است که با من زندگی می کند. با وجدان راحت می توانم بگویم که با او هیچ چیز (هنوز) آنطور که به نظر می رسد نیست. داستان ریه رود را بخوانید.

De قبلی زمان گفت آی تیاوین ik برای de دومین زمان برای EEN ماساژ آمد و با T نار بوون جینگ، که تی در حین ماساژ اشک در آمد. از دست دادن پسر، خانواده و کشورش در آنجا زندگی را برای او سخت کرده بود. 

مدت ها بعد معلوم شد که داستان به طرز بی شرمانه ای جعل شده است. T در واقع فقط چند هفته قبل از اینکه برای اولین بار به سالن ماساژ آمدم برگشته بودم و برای یک رویداد بسیار خاص به تایلند رفته بودم. معلوم شد که کل داستان با هم خیال پردازی شده است کارخانه، اما وقتی شنیدم که was "تله قبلا بسته شده بود" و بیشتر آمدند….... 

من هم در بازدید دوم شماره موبایلم را به تی داده بودم با این تصور که من احتمالاً دیگر از او خبری نخواهد داشت. در هر صورت، من دیگر سراغ یکی نمی روم ماساژ برو اونجا من با آن خوشحال شدمig در نظر گرفته شده است. 

با این حال، برای توصیف غافلگیری ام، تی یک هفته بعد زنگ زد زیرا «شما به من توصیه می کنید و فکر می کنم من می تواند به شما اعتماد کند». نیمه شرف و نیمی از تماس او گیج شدم، از او پرسیدم کی و کجا هستیم بعد همدیگر را می دیدیم و می دیدیم که آیا می توانم او را جایی ببرم یا نه. او خودش به یکشنبه بعد فکر می کرد، اما رفتن از جایی که زندگی می کرد ممکن نبود. او با یک زوج ویتنامی که دارای یک پسری معلول داشتند و این افراد «جنس مردانه» نمی خواستند.oe" دم درب. می دانستم پارکی در آردنهوت وجود دارد که می توانی در آن قدم بزنی و آرام صحبت کنی، الزواتاست. ما موافقت کرد برای ملاقات در پارکینگ در بعد از ظهر. 

بعدها معلوم شد که دیدگاه ویتنامی و پسر معلول آنها ساختگی بوده اند….

وقتی رسیدم آنجا بود و متوجه شدم که ماشین خوبی دارم. گران قیمت پرسید، من به او گفت که من یکی از شرکت دارم، که او گفت: "شغل خوبی داری"، بله، خوب است من متواضعانه عمل کردم. من آماده شدم تا T را به روش هلندی با یک بوسه گونه ببوسم با سلام، او آن را رد کرد زیرا "فرهنگ تایلندی" نبود. خوب، من آن را نمی دانستم و آن را همانجا گذاشتم سپس همچنین. 

پس از تبادل نظر سطحی در مورد آب و هوا، آن روز سرد بود و آنها در آن بودند سالن غذای خوبی داشت چون دختری پخته بود. از مسابقه تنیس باشگاهی از روز قبل گفتم که در آن تنیسورهای دانشجو هم اجازه حضور داشتند. وقتی از او پرسیدم که واقعاً چگونه در هلند به سر می برد، گفتگو کمی جریان داشت آمد. 

شروع کرد به گفتن؛ او در جوانی با مردی تایلندی ازدواج کرد که از او پسری پ یک حرامزاده تنبل بود که نوشیدن الکل را به کار ترجیح می داد. کسی که همه چیز را شروع کرد و هرگز چیزی را تمام نکرد و بنابراین او از آن طلاق گرفت. سپس او ابتدا با پسرش به روستا بازگشت دور از پدر و مادرش زندگی کند تقریباً در گذر، تی اشاره کرد که در جریان مشاجره یک بار به تایلندی روی آورد مرد شلیک کرد باشه پس خوش شانسیiچیزی جز تیر سقف خانه اصابت نکرد….... 

بعد از طلاق از مرد تایلندی zبدون پول، اما با بدهی های باقی مانده. من داشتم سپس مجبور شد پسرش را نزد پدربزرگ و مادربزرگ بگذارد و لوازم آرایش را امتحان کند فروش در چیانگ مای و وارد کننده برند برای تایلند از این آرایش بوده است. این با این حال، به اندازه کافی بزرگ نشد تا بتواند خانواده و پسرش را تأمین کند و بعد از همه او بود دختر بزرگی که میشناسی؟ سرم رو تکون دادم چون قبلا یه فکری داشتم...

من از طلاق کاملا گیج شده بودم. به دوست S که از آنجا آمده بود هلند و کسانی که او را می شناخت vدر طول تحصیلاتش در اقتصاد، تی داستان طلاق خود را گفته بود. Vدوست شاد تی سپس به او پیشنهاد کرد که به هلند نیز بیاید. یکی دیگر دوستی که او نیز در مطالعه حضور داشت، با یک خلبان هلندی ازدواج کرده بود. این دوست P می توانست خیلی خوب آشپزی کند و برای اینکه کاری داشته باشد - وقتی خلبان پرواز کرد - یک رستوران در هارلم راه انداخته بود و T می توانست در آنجا کار کند. 

بنابراین دایره کامل شد و من یاد گرفتم که دوستان تایلندی همیشه در کنار یکدیگر هستند و همینطور کمک کرد. خوب است، متوجه شدم، اما همیشه در هلند اینطور نیست. در یک نقطه T گفت: "من به مشاوره شما نیاز دارم". او بین ماندن یا بازگشت تصمیم می گرفت. من "مورد" را امتحان کردم به طور عینی به آن نزدیک شد و از او خواست که مزایا و معایب آن را فهرست کند ون ماندن of برو. که رنگ پریده هنوز EEN کل وظیفه te خود را, حداقل zo به نظر می رسید en ze پاسخ داد "اکنون حتی بیش مشکل, زیرا of شما". چرا, زود ik وات احمق, تنها که بود او پادزهر

Ik باقی ماند اصرار کنید op EEN وات رویکرد عقلانی, DAT تره فرنگی من به هر حال آن را عاقل ترین en اجازه دهید او "zelf" جمع de به نتیجه برسند DAT برگشتن het بهترین بود. سپس ik DAT خلاصه شده است -ماموریت نجات گذشت- تی با تعجب و عصبانیت به من نگاه کرد، بله، اما خودت به این نتیجه رسیدی. این برای تی خوشایند نبود. تو از من خوشت نمی‌آید، او پرسید، بله، اما من سعی می‌کنم در مورد مهم‌تر به شما کمک کنم و آن پسر شما و خانواده است. آره تو اینطور فکر می کنی، او پرسید. بله من اینطور فکر می کنم. خوب، من می روم، بلافاصله بعد از این جمله "اما تو نرو به خانه ماساژ برگشتی، آیا؟ شما به مرد خوب برای رفتن به آنجا، هیچ خوب برای یک مرد خوب. این ادعا کمی عجیب بود، اما صادقانه بگویم، فکر می‌کردم اگر T برمی‌گشت دیگر نیازی به «پس‌انداز» نداشتم و می‌توانستم ذهنم را ببینم که فقط به این موضوع فکر می‌کنم... 

"کار" من برای آن بعدازظهر تمام شد و به سمت پارکینگ برگشتیم. تی از من پرسید که آیا می خواستم او را در سالن ماساژ پیاده کنم، بنابراین این کار را کردم و او را به آنجا رساندم. به نظر می رسید او تحت تأثیر ماشین و تلفن داخل آن قرار گرفته بود و از او پرسید که آیا می تواند تماس تلفنی برقرار کند. این نیز مجاز بود و من برای او توضیح دادم که این کار چگونه کار می کند. T یک مکالمه را به زبان تایلندی شروع کرد و بعد از حدود 10 دقیقه من کمی بی حوصله به نظر می رسیدم. تماس‌های ماشین در آن زمان بسیار گران بود، او متوجه این موضوع شد و T به تماس پایان داد. گفت به دوستش زنگ زده بود تا به او بگوید که او به تایلند بازگشت. 

خب، این واضح بود، پس از این تایید، با خیال راحت فکر کردم "راه برگشتی وجود ندارد". و T را قرار دهید vاز سالن خارج شدم، با خداحافظی و مراقب باشید، خداحافظی کردم. تی از من تشکر کرد و داد در کمال تعجب، بوسه ای روی گونه ام دریافت کردم. 

مطمئنم وقتی به آنها می گویم که خلبان ساخته شده است، دیگر هیچ کس را شگفت زده نمی کند. که مرد تایلندی که بعداً از طریق پسرخوانده تایلندی ام آشنا شدم، او پسر خوبی بود آن پسر دوست داشت بیاید از مطالعه اقتصادی که در چیانگ مای دنبال می شد (داستان 1)، معلوم شد که هیچ چیز از نظر تاریخ، تولد و سن پسر نمی تواند درست باشد. داستان 2 اکنون است که تی در دانشگاهی در نزدیکی بانکوک تحصیل کرده است. 

دوست دختر S وجود داشت و در واقع وجود دارد، دوست P نداشت، او او را اینجا ملاقات کرد. آی تی مراسمی که برای آن در تایلند بود، معلوم شد عروسی او بوده است. جشن گرفته شده در روستا و خانواده - که فقیر بوده و نیست، مسلماً با استانداردهای تایلندی - از جمله تمام مراسم معنوی که متعلق به بودیسم است. T قبلاً با آن مرد ازدواج کرده بود، الف هلندی او اینجا با او زندگی می کرد - طبق معمول یک زن و شوهر - زیر یک سقف

چیزهای بیشتری در راه بود، اما تا آن زمان «من تا گردن در آن بودم». چطور ممکنه...؟

ادامه دارد

10 پاسخ به “چطور است…. (5)”

  1. برتی می گوید

    بیشتر و زیباتر می شود، بیشتر و بیشتر کنجکاو می شود...

    منتظر ادامه و قسمت های بعدی نیستم...

    داستان عالی تا اینجا

  2. تایلندگرد می گوید

    لعنتی من همیشه وقتی داستانت تموم میشه ناامید میشم...

    داستان خوب، بسیار کلیشه ای و من مطمئن هستم که افراد حاضر در این انجمن خود را در آن خواهند شناخت.
    من در طول سفرهایم در تایلند به اندازه کافی از آن دیده ام و با وجود اینکه اکنون فقط یک داستان است، خوب است در مورد آن هشدار بدهم.
    چگونه مردها مانند گوسفندان لنگ فریب شاخی را می خورند 🙂

    خوشبختانه، اگر فقط خود را به دنیای Go-Go نزدیک کنید، زیبایی بسیار زیادی وجود دارد.
    شنبه میتونیم دوباره بریم 🙂

  3. هانس می گوید

    خیلی خوب بیان شده و تصاویر را ببینید. میتونه فیلم خیلی خوبی باشه!

  4. ناخوشایند می گوید

    این در واقع باید به صورت کتاب منتشر می شد، من کاملاً می توانم ببینم که چگونه به بسیاری از روابط تایلندی با یک فرنگ ختم می شود. اما در نهایت برای تایلندی ها نیز دشوار است. آنها اغلب توسط خانواده خود مجبور به ارسال حمایت (پول) می شوند. و هنگامی که در این دایره قرار گرفتید، خارج شدن از آن آسان نیست. اما بار دیگر این داستان بسیار زیبا بیان شده است.

  5. جوپ می گوید

    شایع است که مادربزرگ یک زن تایلندی سه بار در سال می میرد، خواهرش باید دو بار در سال بچه به دنیا بیاورد (و البته پولی برای بیمارستان ندارد)، پدرش به شدت بیمار است و به داروهای بسیار گران قیمت نیاز دارد. گاومیش دائماً به شدت بیمار است و به داروهای گران قیمت نیاز دارد، برادر بزرگ او برای یک مطالعه (بدیهی است که وجود ندارد) به پول نیاز دارد، خواهر دیگرش می خواهد سالی دو بار از شوهر الکلی و برادر کوچکش طلاق بگیرد (البته کاملاً اشتباه). در زندان است و نیاز به دیه دارد.
    تایلندی ها آنقدر خود را تحقیر می کنند که در آن زمان یک تی شرت در پاتایا به فروش می رسید که روی آن نامه التماسی چاپ شده بود که با مهربانی از فرنگ می خواست برای مبارزه با آن همه شر پول بفرستد.
    اما ما نباید ریاکاری کنیم، زیرا هلند "آقای اولیویه" معروف خود و بسیاری از خانم های به همان اندازه حیله گر دارد که مردان هوس باز را فریب می دهند.

    • ژاک می گوید

      البته شما دارید تعمیم می دهید و من خودم را در حال انجام این کار می بینم. حدود 40 میلیون زن تایلندی وجود دارد و تقریباً می توان آنها را به چند گروه بزرگ تقسیم کرد. افراد بسیار ثروتمند، افراد دارای تحصیلات عالی، افراد مسن، فقیر و غیره. تفاوت های بسیار بزرگ قابل مشاهده است. بسیاری از ما زنان درجه یک را نمی شناسیم و آنهایی که آموخته اند و مستقل هستند نیازی به این نوع رفتار ندارند و بعید است که آن را در آن گروه هدف پیدا کنیم. خانم های ثروتمند تایلندی هم هستند که طعمه کلاهبرداران اینترنتی شده اند. این موارد چندین بار در تلویزیون تایلند پخش شده است. این شامل مقادیر زیادی پول بود. این رفتار قطعاً در میان گروه هدف روسپی‌ها اغلب مطرح می‌شود (البته خوب‌ها را فراموش نکنیم)، آنها زندگی متفاوتی دارند و از دروغ دوری نمی‌کنند. همه چیز برای یک هدف خوب و بله، چیزی که نمی دانید ضرری ندارد. آنها یک حس ششم دارند و آن این است که آنها به سرعت درک می کنند که چگونه بازی باید انجام شود و گروه هدف چه کسی است. این رفتار را می توان در مورد جرایم اینترنتی شامل 419 کلاهبرداری هرزنامه (اغلب نیجریه ای) نیز خواند و مشاهده کرد. آرام آرام همنوعان ساده لوح و کمک کننده وارد نوعی دید تونلی می شوند که در آن گرفتار می شوند. من افراد لازم را به دفترم گزارش دادم و داستان ها منسجم و غم انگیز بود، زیرا پول زیادی برای هوای گرم سرمایه گذاری شده بود. تئاتر در بهترین حالت خود است و اگر در ردیف اول بنشینید اغلب بد می شوید. خود و نقاط ضعف خود را بشناسید و مراقب وسوسه هایی باشید که سر راهتان قرار می گیرد. اغلب آن‌طور که به نظر می‌رسند نیستند و همه ما با عواقب آن آشنا هستیم، زیرا بسیاری قبلاً چندین بار طعمه آن شده‌اند، حتی در میان سختکوش‌های ما. این واقعیت که معکوس نیز به طور مرتب اتفاق می افتد و یک زن تایلندی مورد استثمار و آزار یک مرد قرار می گیرد، با توجه به تأثیری که این مثال دارد، بسیار بدتر است. فحشا و آنچه که برای آن خوب نیست. شخصیت سازی و جای زخم بر روی تعداد کمی از افراد درگیر. اما ظاهراً نمی توان آن را ریشه کن کرد، زیرا نیاز بسیار قوی است و پول کلان همچنان جذاب است، بنابراین ما همچنان شاهد این نوع صحنه ها هستیم و فردا خورشید دوباره طلوع خواهد کرد، اما همه از آن لذت نخواهند برد.

      • مایکل می گوید

        به بیان بسیار زیبا، با این حال، فراتر از پاسخ شما متوجه می شوم که کلیشه ها و کلیشه ها هرگز رد نمی شوند.
        من 19 سال است که از تایلند بازدید می کنم و تقریباً ممکن است درگیر داستان های غمگین استاندارد شوم
        این مادربزرگ، پدربزرگ، خواهرزاده، برادرزاده هستند، آنها همیشه چیزی دارند، و همچنین فکر می کنم که T به شما کمک می کند تا شخصیت خود را به خوبی درک کنید، اگر متوجه شوید و به آن بیفتید، در چنگ آنها هستید
        من بارها با دوستی رفتم که از درون و بیرون آنها را می شناسد، گاهی اوقات خوبی ها باید برای بدی ها عذاب بکشند، در تعطیلات لذت اوست و دوباره پرواز می کند. برخی از خانم ها یا مخاطبین موقعیت او را می دانند و همچنین احترام می گذارند. برای چیزی که هست

        با این حال، من یک نوع جدی تر هستم و بنابراین باید اعتراف کنم که مهم نیست چه ملیتی ایجاد می شود، هیچ انسان کاملی وجود ندارد.
        من الان 10 سال است که با یک زن تایلندی ازدواج کرده ام و اعتراف می کنم که در هر رابطه چیزی اتفاق می افتد، اما نمی توانم در مورد سوء استفاده صحبت کنم.
        چیزی که می‌توانم بگویم این است که هر جا که زمینه مالی برای این کار وجود داشته باشد، مقداری پول جابه‌جا شده است، او اکنون شغلش را دارد و علاوه بر هزینه‌های ما، می‌تواند با پول خود به خانواده‌اش کمک کند. همچنین لازم به ذکر است که او همچنین نشان می دهد که در همه شرکت ها چه کاری انجام می دهد ، بنابراین تا به امروز این داستان من است ، ما 2 فرزند داریم ، او تا حد امکان درگیر فعالیت های مدرسه است ، به دلیل مشغله کاری من ، او عمدتاً درگیر سرپرستی است. کار مدرسه، نظارت بر نتایج بچه ها مدرسه با نتایج خوبی تا به امروز به دست آمده است
        این داستان من در مورد T استثنایی احتمالی است

  6. فرانک اچ ولاسمن می گوید

    من داستان ها را در T. شنیدم و نه تنها از هلندی ها، بلکه از یک دانمارکی و 2 آلمانی نیز شنیدم. هنوز کنجکاو هستم که ببینم اوضاع چگونه ادامه خواهد داشت. صریح.

  7. تئو می گوید

    من قبلاً این داستان ها را شنیده ام، تنها چیزی که نمی فهمم این است که یک ماساژور ابتدا دوش می گیرد و فقط ماساژ را در حوله پیچیده می کند و بعد دوباره دوش می گیرد بدون اینکه اتفاق جنسی بیفتد. این یک سالن ماساژ معمولی نیست. البته یک فاحشه خانه مبدل.
    یک داستان زیبا به خودی خود

    • مارسل کودک می گوید

      تئو دو نوع سالن ماساژ وجود دارد، یکی سنتی و دیگری با پایان خوش…


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم