داستان یک شخص خاص: فالکو دووه

با پیام ارسالی
Geplaatst در ارسال خواننده
برچسب ها: , ,
9 ژوئن 2014

نام من جوس بوترز است. من از فوریه 2014 در پاتایا زندگی می کنم. مانند بسیاری از ما، من نیز برای تجارت خوب با یک دفتر حقوقی تایلند سروکار دارم. اظهارنظر من مبنی بر اینکه در ملک ما به یک سگ نیاز است، بلافاصله یکی از کارمندان پاسخ داد: "من می توانم در این زمینه به شما کمک کنم."

این فالکو دووه بود که به من گفت که از سگ های خیابانی در پاتایا و اطراف آن مراقبت می کند. فالکو اصالتاً یک آلمانی 65 ساله است که در شهر کلن به دنیا آمده است و بودیسم به عنوان اشتیاق بزرگ او در زندگی است. به دلیل رانندگی، او پس از تحصیل به تایلند رفت. اجازه داشتم با او مصاحبه کنم.

فالکو می گوید:

«سرگرمی من زبان چینی، گفتاری و نوشتاری بود. من همچنین دوره ای را در چین گذراندم و حتی با یک زن چینی ازدواج کردم. در آنجا شغل معلمی داشتم چی هوا که اساس بسیاری از ورزش های ورزشی مانند کونگ فو است.

وقتی به تایلند آمدم، یک دوره مدیتیشن را در سوفان بوری گذراندم. در نهایت شروع به انجام کارهای اجتماعی کردم. مطالعه به پایان رسید و زمان انجام کار دیگری فرا رسید. من به پوکت نقل مکان کردم و به مدت سه سال در بانگی جامپ مربی شدم. پس از آن من چندین سال پرش منجنیق خودم را داشتم.

در پاتایا به عنوان یک عامل بازاریابی شروع به کار کردم و عشق من به حیوانات مسیر کاملاً متفاوتی پیدا کرد. یک روز عصر که می خواستم از دفتر به خانه بروم، گربه جوانی در سبد من روی فرمان نشسته بود. من از آن بسیار راضی بودم.

این حیوان به من کمک کرد تا در نهایت مراقبت از ده گربه را در یک آپارتمان اجاره ای شروع کنم. یک تجربه ناخوشایند این بود که یک روز تیسیمپر، یک بیماری ویروسی، تشخیص داده شد. این برای عشق من به گربه کشنده بود.

بعد از چند ماه گربه ای را دیدم که در خیابان نزدیک خانه ام افتاده بود که فکر می کردم دیگر خیلی سرحال نیست. کنارش سگ کوچولویی نشسته بود که انگار به من نگاه می کرد: من کاری نکردم. گربه در مطب دکتر مرد و سگ پیش من ماند. در نهایت، این آغاز زندگی من با سگ ها بود.

وقتی از فالکو در مورد بهترین و کمتر خوشایندترین تجربه‌اش می‌پرسم، او به این سگ ختم می‌شود، اگرچه تجربیات بسیار بیشتری وجود دارد، اما این یکی خاص بود. فالکو ادامه می دهد:

«سگ با گربه به نام داگی تعمید داده شد و خانواده سگ‌ها خیلی زود رشد کردند. مادر داگی نیز پیوست و مجموع اکنون به شصت رسیده است.

داگی یک روز پس از هشت ماه مراقبت ناگهان از زندگی من ناپدید شد. تقریبا فراموشش کرده بودم که بعد از حدود یازده ماه ناگهان دوباره مقابل ما ظاهر شد. یک بار نام او را صدا زدند و همه ترمزها برای پسر ولگرد شل شد.

مادر نیز بلافاصله فرزند خود را شناخت. 30 دقیقه بعد برگشتم، زمانی که ظاهراً مادر و پسر با هم دعوا داشتند. مادر فرار می کند، از خیابان می گذرد و زیر گرفته می شود و پس از آن می میرد. داگی هم بعد از 30 دقیقه رفت. دیگر هرگز ندیم اش.

از آنجایی که من یک شغل دائمی در Thai Legal & Associates Ltd در پاتایا پیدا کردم، روزانه از حدود بیست سگ مراقبت می کنم. منظورم از مراقبت دادن غذا و نوشیدنی، نظارت بر سطح سلامت در گروه، از جمله مراجعه منظم به کلینیک است. در Ban Ampoe سگ‌ها در صورت لزوم عقیم می‌شوند، عمل می‌شوند و غیره. من همچنین با گروه کوچکی از علاقه‌مندان کار می‌کنم که به اندازه من دیوانه سگ‌ها هستند.

با توجه به تعداد سگ ها، هر روز چیزهای متفاوتی وجود دارد. اخیراً یک بیماری سگ ظاهر شده است که باعث رقیق شدن خون آنها می شود، پس مراقب باشید تا حد مرگ خونریزی نکنند. برای کمک به آنها برای غلبه بر این مشکل، اکنون به آنها دنده های یدکی می دهم تا خودشان را تقویت کنند.

در ابتدا زمانی که یک سگ مرده یا ناپدید شده بود، شدید بود. امروزه من با این موضوع کمی متفاوت برخورد می کنم، همچنین به این دلیل که طبیعی است که سگ های منطقه شما دیگر آنجا نیستند. برای مثال، در پاتایا نوآ، یازده توله سگ در یک باغ عمومی داشتیم. الان فقط سه تا مونده همه سگ ها اسمی دارند که من به آنها می دهم، البته من همه آنها را می شناسم و آنها من را می شناسند.

JB: وقتی با فالکو به معبد می روید، او نمی تواند از ماشین پیاده شود تا زمانی که همه سگ ها به او سلام کنند. دو سگی که من الان از طریق فالکو دارم، بعد از سه ماه که آمد هنوز وحشی هستند.

- چگونه این سرگرمی را که از کنترل خارج شده است تأمین می کنید؟
من اکنون 65 ساله هستم و بنابراین حقوق بازنشستگی آلمانی دریافت می کنم که به دلیل سال های گذراندن من در خارج از کشور زیاد نیست. کار اداری من حقوق معقولی دارد. در کل حداقل ۷۵ درصد از درآمدم را خرج سگ ها می کنم.

هرازگاهی نیز افرادی هستند که یک سازمان جهانی برای اقداماتی از این دست دارند. بنیادی از سوئیس وجود دارد که اخیراً از من حمایت کرده است.

من همچنین از طریق وبلاگ یک دفتر خاطرات می نویسم http://falko-duwe.blogspot.com/. در نتیجه، کمک های مالی نیز وارد می شود.

- آیا افراد بیشتری مثل شما در این زمینه کار می کنند؟
تا آنجا که من می دانم، حدود ده تا دوازده نفر کار مشابهی انجام می دهند. یک خانم 69 ساله هر روز عصر برای جمع آوری غذای باقی مانده از رستوران ها بیرون می رود.

- بزرگترین آرزوی شما چیست؟
فالکو فوراً جوابش را آماده می‌کند: «یک قطعه زمین خصوصی با ساختمانی روی آن که بتوانم از سگ‌ها مراقبت کنم، مثلاً در اورژانس بیمارستان. بعلاوه خوب خواهد بود که برای مثال حمل و نقل سگ ها به کلینیک ترتیب داده شود. حالا باید از مردم بپرسم چه چیزی همیشه آسان نیست. من خودم یک موتور سیکلت دارم، بنابراین شما نمی توانید کار زیادی با آن انجام دهید.

فالکو تخمین می زند که حداقل ده هزار سگ خیابانی در پاتایا زندگی می کنند. حتی یک سگ عاشق وجود دارد که حدود دویست نفر از آنها را به خانه خود برده است تا زندگی آبرومندانه ای به آنها بدهد. فالکو سوار بر موتور سیکلت خود می‌رود و نمی‌تواند سگی را که برای سرنوشتش ناسالم به نظر می‌رسد، رها کند. اگر مردم بخواهند از فالکو حمایت کنند، بسیار خوش آمدید. شماره تلفن شناخته شده برای سردبیران.

4 پاسخ به “داستان یک شخص خاص: فالکو دووه”

  1. دیویس می گوید

    خوشحالم که فالکو سرگرمی هایی دارد که برای سگ ها مفید است. برخی افراد به این گونه افراد به این معنا پاسخ می دهند که «و بچه های زیادی هستند که...». در واقع مهم نیست. این یک عمل رحمانی است و این مهم است.

    اگر همه مانند فالکو از خودگذشتگی کاری انجام می دادند، البته نه فقط سگ ها، آیا دنیا جای بهتری نبود؟

  2. چانتی لیرمیکرز می گوید

    من سال هاست که به پاتایا می آیم و همچنین متوجه شده ام که آن بیچاره های نگران سگ های ولگرد زندگی خوبی ندارند.
    همچنین در اندونزی یک سگ ولگرد ارزش زیادی ندارد و می توان با آنها بسیار بی ادبانه رفتار کرد و در واقع آن را به عنوان یک آفت می بینند!!!!
    من دوباره در سپتامبر به مدت 30 روز به تایلند می روم و می خواهم با این دوست سگ صحبت کنم و برای کارهای خوبی که در آنجا انجام می دهد کمک مالی کنم.
    بنابراین اگر بتوانم یک شماره تلفن دریافت کنم می توانم با او تماس بگیرم.
    MVG
    چانتی لیرمیکرز

  3. Adje می گوید

    سگ ها و گربه های ولگرد یکی از بزرگترین مشکلات تایلند هستند. اکثریت قریب به اتفاق مردم به سگ و گربه اهمیت نمی دهند. هنوز هم غذا می دهند، اما همین. شرم آور است که مردم و دولت مسئولیت بیشتری بر عهده نگیرند.

  4. هنک ون تی اسلات می گوید

    من تازه از یک کار 4 هفته ای در رومانی برگشته ام، به چیزهایی عادت کرده ام، در مورد سگ های ولگرد، سال هاست که در پاتایا زندگی می کنم.
    مشکل آنجا خیلی بزرگتر از اینجاست، گله هایی که گاهی بیش از 20 سگ دارند و بسیار تهاجمی است.
    در تایلند سعی می کنند کاری در مورد آن انجام دهند، اخته کردن و غیره، اما آن را رها می کنند.
    هنوز به یاد دارم که حدود 10 سال پیش قرار بود تمام سگ های ثبت نشده معدوم شوند، اما این کار هرگز انجام نشد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم