روزنامه فابل یا نه؟ (تسلیم خواننده)

با پیام ارسالی
Geplaatst در ارسال خواننده
برچسب ها:
24 می 2023

پیت با آرامش در لبه تخت جدید موقت خود در حال بهبودی بود، البته تخت دو نفره، چکمه های شک مانند کشور خود یا حتی تخت های یک نفره در دنیای هتل های تایلند وجود ندارد.

پیت دوباره از نوشابه دچار سردرد شد و به همین دلیل یک بار به تنهایی به رختخواب رفت، گاهی اوقات خوب، فقط یک خواب خوب شبانه با دو چشم بسته و بعد واقعاً منظورم خواب است. خانم کشیک را با نیم چشم باز یا نیمه شب از در بیرون نفرستید تا از وسایلش محافظت کند. نه این، تعداد زیادی کاغذ سفر، پلاستیک برای دستگاه خودپرداز، مقداری پول کاغذ و ساعت او از چهل سال در خدمت شرکت و البته یک مشت عکس مچاله شده از گذشته زمانی که پیت هنوز یک شهروند آبرومند ازدواج کرده بود، اما پس از ناامیدی های فراوان با دوستان

نوه هایی که پیت مدتی ندیده بود برایش عزیز بودند، اتفاقاً فرزندانش و مادر آن بچه ها، همسر قبلی اش که در این بیست و دو سال 60 روز و دوازده ساعت ازدواج کرده بود. . دیگر ممکن نبود، او بزرگتر شده بود و پیت در ذهن او نبود، طرز فکر پیت اغلب شبیه یک خدای جوان بود و مادران دیگر این را نمی فهمیدند.

در پایان زندگی کاری خود، پیت داستان های زیادی از همکاران جوان خود در مورد دنج بودن تایلند شنید. خورشید، دریا و ساحل، بسیاری از چیزهای زیبا برای دیدن، زیبا و ارزان، اما به ویژه زنان دوست داشتنی در بار-رستوران یا هر جای ساحلی که مایلند در ازای «باج» اندکی به گردشگر کمک کنند. پیت گفت که پیت به آن بچه‌های ظاهراً بی‌علاقه و خوب گوش داد، اما من متاهل و کمی بزرگ‌تر هستم و در کمپینگ با یک چادر هم خوب بود. خوب، بسیاری از خانم ها در تایلند کمی مسن تر و متاهل به این موضوع نگاه نمی کردند، این پاسخ زمانی بود که او در اطراف نیست.

احساس بی قراری پیت رشد کرد و پیت باهوش نقشه ای کشید، به همسرش پیشنهاد تعطیلات درجه یک داد و در آنجا پیت و همسرش به تایلند رفتند. پیت به چشمانش در تایلند زندگی می کرد و چند لحظه ای که پیت به تنهایی برای نوشیدن آبجو بیرون رفت در حالی که همسرش در خواب بود بسیار خسته شد. نه، این همان چیزی بود که پیت در زمان بازنشستگی و طلاق آرزویش را داشت، بله متأسفانه راه دیگری وجود نداشت. پیت چند تماس دیجیتالی به دست آورده بود تا کمی آینده را بسازد.

چند سال بعد زمان آن فرا رسیده بود، پیت با همسرش طلاق ترتیب داده بود و پیت به تایلند رفت.

حالا در لبه تخت، پیت سال‌ها بعد به زندگی تایلندی‌اش فکر می‌کرد، بسیاری از خانم‌ها در گذشته بودند و پیت در واقع با دلتنگی از نوی فکر می‌کرد که خانم جوانی که همیشه می‌خندید، حاضر به هر کاری است، اما کمی گستاخ و بدون شرم است. از زندگی فقیرانه و خانواده اش به عنوان سپری برای ذهنیتش استفاده می کرد، او همیشه فرزندانش را کمی در پس زمینه نگه می داشت، که همیشه پیت، بچه ها را می ترساند. همیشه مهم نبود، نوی هفت روز در هفته در دسترس بود و بقیه در صورت نیاز. خب، پیت آن موقع از آن متنفر نبود و الان هم ندارد. به هر حال، او مرتباً آن را کمی باد کرده بود، وضعیتش در کشور مادر.

نکته آزاردهنده این بود که با صمیمی‌تر شدن رابطه، نوی کمی جسورتر شد و بنابراین شروع به دیدن چیزی عادی‌تر کرد، به‌خصوص زمانی که پیت مجبور بود همه چیز را آرام نگه دارد و نوی با کمال میل برای بودا ازدواج کرده بود. به گفته دوستان خارجی جدیدش، این مشکلی نداشت که فقط وسایلت را جمع کنی و بروی اگر با نوی خوب نشد.

خب، آن لحظه هم تاریخ بود، پیت دیگر نمی‌توانست ادامه دهد، خوب، لحظات خوب، اما جنبه مالی از کنترل خارج شد، حتی بدتر از آن، پیت در واقع تقریباً شل بود و باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی شبانه شد، به خصوص با اجازه اقامت. حالا که همه چیز خوب پیش رفت، حالا که پیت هنوز به طور معقولی برای سنش مناسب بود، اما حالا بالاخره، وقتی پیر شدی، آن وقت چه؟ پیت باید بی سر و صدا به آن فکر می کرد و روی لبه تخت موقتش می نشست.

پایان

PS نام Piet یک نام واقعی خیالی است که نویسنده آن را می شناسد.

ارسال شده توسط ویلیام کورات

8 پاسخ به “Fabeltjeskrant یا نه؟ (تسلیم خواننده)”

  1. فرانک اچ ولاسمن می گوید

    به خوبی توصیف کرد HG.

  2. خون مو می گوید

    به خوبی نوشته شده،

    خب، پیت می توانست یک آپارتمان 50+ در هلند اجاره کند و یک سگ بخرد.
    2 فنجان قهوه در صبح، قدم زدن با سگ و تماشای اخبار در NPO 1.
    خوشبختانه، خلاصه ای از مسابقات فوتبال و تلاش برای از بین بردن جشنواره آهنگ.
    سپس می توانست روی تختش فکر کند که آیا می خواهد 20 سال دیگر در همان آپارتمان زندگی کند.
    بله، قبض های انرژی به خوبی افزایش می یافت.
    هنوز زود بخوابید و گرما به 16 درجه برسد.

    • مخفف کلمه میکروفون می گوید

      Brr، Khun Moo، بسیار مؤثر بیان شده است.
      از آن لرز بگیرید.
      "بیشتر مردان زندگی آرام و ناامیدی دارند."

      • کریس می گوید

        اصلا باور نکن
        هلندی ها یکی از شادترین مردم این دنیا هستند، بچه ها شادترین.

        و شادی شما در درجه اول با سلامتی شما تعیین می شود، نه پول شما و ماجراجویی های تعطیلات شما در تایلند.

        • خون مو می گوید

          کریس،

          قطعه من در مورد تنهایی بود.

          75 درصد از افراد بالای 56 سال احساس تنهایی می کنند و 12 درصد به طور جدی احساس تنهایی می کنند.
          دو سوم (85٪) افراد بالای 66 سال احساس تنهایی می کنند و 14٪ احساس تنهایی می کنند.
          برای افراد 74 تا 84 ساله این میزان به ترتیب 54 و 11 درصد است.

          • اریک 2 می گوید

            خوب، آیا شما هم برای مقایسه ارقام مربوط به تایلند را دارید؟

            • کریس می گوید

              https://so03.tci-thaijo.org/index.php/jpss/article/view/257116

              تحقیق در مورد تنهایی در میان سالمندان تایلندی

            • جک می گوید

              به جرات می توانم بگویم که تنهایی در تایلند احتمالا جدی تر از هلند است. سالمندان زیادی را در اطراف خود در روستاها می بینم که بچه هایشان در جای دیگری کار می کنند و اگر خوش شانس باشم، سالی یک بار به دیدن می آیند.
              بسیاری از بچه های خانواده من در روستا زندگی می کنند، اما همه آنها در طول روز سر کار هستند و هیچ پیش بینی ای برای فعالیت های روزانه برای معلولان وجود ندارد.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم