در طی دهمین یا دوازدهمین تعطیلاتم در تایلند، موارد زیر را در استراحتگاه ساحلی هوآ هین تجربه کردم که بلافاصله به من یادآوری کرد که چرا تایلند را خیلی دوست دارم.

در Hua Hin یک گروه راک (Stone Head Band) وجود دارد که هر شب در باشگاه بلوز/راک خود El toro loco اجرا می کند. قبلاً در Soi Bintabath قرار داشت، بعداً در Soi 94 و اکنون در Soi 102. آنها موسیقی راک خوبی را که من دوست دارم پخش می کنند، بنابراین تصمیم گرفتم دوباره از آنها بازدید کنم.

اولین بار بود که به این مکان جدید می رفتم. هنوز زود بود، بنابراین ابتدا یک توقف در مجتمع بار در Soi 94. حدود ساعت 22.00 شب، فکر کردم زمان آن رسیده است که به El toro loco بروم. من به نقشه های گوگل نگاه کرده بودم و فکر می کردم می توانم اینجا قدم بزنم، معلوم شد که جاده ای بسیار تاریک در امتداد راه آهن است. و با توجه به زمان، به نظر منقرض شده بود. بالاخره به باشگاه ال تورو لوکو بلوز/راک رسیدیم.

بعد از اجرا به سمت در خروجی حرکت کردم و تاکسی ندیدم، برای برگشت آماده شدم و وارد خیابان تاریک و خلوت شدم. بعد از چند متر یک اسکوتر کنارم ایستاد. یک زن و یک دختر جوان (شاید 4 یا 5 ساله) روروک مخصوص بچه ها یک جعبه تحویل در پشت آن بود. زن با من صحبت کرد و پرسید کجا بروم. من پاسخ دادم: "سوی 94، اما مشکلی نیست، من راه می روم." اما او از این پاسخ قانع نشد. نه، این امکان پذیر نبود، او مرا می برد.

بعد فکر کردم (و الان هم از این شرمنده ام)، البته مزخرف است، اما البته او می خواهد به عنوان یک تاکسی موتور سیکلت مقداری پول (اضافی) به دست آورد. من تلاش دیگری کردم، اما او بی امان بود. او قرار بود مرا به سوی 94 ببرد! و بلافاصله اقدام شد، جعبه تحویل باز شد، می‌توانستم آن را روی دسته‌هایم به‌صورت کوله پشتی حمل کنم. پس از پشت بپرید، کودک را جلوی اسکوتر بگذارید... و ما رفتیم، در تاریکی شب تایلندی. در کمترین زمان ما در Soi 94 بودیم. من پیاده شدم. او گفت، دیدی، راه رفتن خیلی دور بود. من قبلاً از جیب عقبم پول درآوردم تا بدهم…. اما او مطلقاً نمی خواست این را بپذیرد (در واقع در کمال تعجب)! من موفق شدم اسکناس 100 باتی را در دستان دختر کوچک مچاله کنم. گفتم بازم ممنون او جعبه تحویل را دوباره روی اسکوتر پیچ کرد و رفت...

من هنوز این را یک تجربه خاص می دانم. بعداً با یکی از همکارانم در مورد آن صحبت کردم. تصور کنید همسرتان و دخترتان شب‌ها بعد از کار در جاده‌ای تاریک سوار اسکوتر می‌شوند. و یک خارجی آنجا راه می رفت که تازه از میخانه آمده بود. آیا او می ایستد و می پرسد کجا می رود؟ و بعد او را ببر. من اینطور فکر نمی کنم….

ارسال شده توسط مارسل

9 پاسخ به "و به همین دلیل است که من تایلند را خیلی دوست دارم (ارائه خواننده)"

  1. فرانسوی می گوید

    موی!

  2. SiamTon می گوید

    من هنوز این را یک تجربه خاص می دانم. بعداً با یکی از همکارانم در مورد آن صحبت کردم. تصور کنید همسرتان و دخترتان شب‌ها بعد از کار در جاده‌ای تاریک سوار اسکوتر می‌شوند. و یک خارجی آنجا راه می رفت که تازه از میخانه آمده بود. آیا او می ایستد و می پرسد کجا می رود؟ و بعد او را ببر. من اینطور فکر نمی کنم….'

    به نظر من این مقایسه سیب و پرتقال است. یک فرنگ در تایلند وضعیت کاملاً متفاوتی با یک خارجی در هلند دارد.

    علاوه بر این، اینجا در Jomthien اغلب از من خواسته می شود که یک اسکوتر را به آپارتمان خود ببرم، به عنوان مثال اگر من ... با یک کیف خرید یا همینطور راه بروید. اینها مردم تایلندی هستند که من را می شناسند، بنابراین افرادی که در نزدیکی آپارتمان من زندگی می کنند.

    من همچنین به طور مرتب تجربه می کنم که وقتی مردم بیرون غذا می خورند و من در مسیر آپارتمانم قدم می زنم، از من دعوت می کنند تا سر میز بیایم و با آنها غذا بخورم.

    طبق تجربه من، مردم «معمولی» تایلندی عموماً بسیار دوستانه و مهمان نواز هستند.

  3. حال و هوای کلاه می گوید

    داستان زیبای ارائه شده از تایلند، در هلند ما آن را کاملا از دست داده ایم.

  4. GeertP می گوید

    داستان خوب مارسل

  5. اویرت می گوید

    بله، تعداد افراد شبیه به این بیشتر از آن چیزی است که شما گاهی اوقات هنگام خواندن پیام ها فکر می کنید.
    در حال حاضر در تایلند بالا بردن یا بالا بردن زیاد معمول نیست.

    اما من اغلب در همه جای دنیا آسانسور دریافت کرده ام. همچنین در نیمه های شب که من، برای مثال، از لاهه تا لیدن یا از ناردن تا هارلم، زمانی که مدت زیادی در جایی درنگ کرده بودم، راه می رفتم.

    همچنین وقتی سفر می‌کنم، گاهی اوقات آسانسور می‌کنم، اما اغلب یک ارزیابی سریع است و سپس تصمیم می‌گیرم.

    اما در تایلند این اتفاق برای من افتاد یا زوجی بودند که به آنها اعتماد نداشتم.

    • برت فاکس می گوید

      من جمله آخر را نمی فهمم: اما این اتفاق برای من در تایلند افتاد یا زوجی بودند که به آنها اعتماد نداشتم.

      • SiamTon می گوید

        بله، من هم متوجه آن شدم. احتمالاً منظور او این است: "اما این هرگز برای من در تایلند اتفاق نیفتاده است".

  6. گیرت می گوید

    این را هرگز فراموش نکنید: بین تعطیلات کوتاه مدت و تجربه های سرگرم کننده و زندگی واقعی در همان مکان تفاوت زیادی وجود دارد. هرگز آنها را اشتباه نگیرید!

  7. جک اس می گوید

    این تجربه عالی است. من قبلاً در تایلند چیزهای مشابهی را تجربه کرده ام و این یکی از دلایل زیادی است که من اینجا بودن را دوست دارم.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم