زمستان در آیسان (5)
در داخل و اطراف روستا شلوغی دلپذیری وجود دارد. موتور سیکلت با کالسکه و بالا و پایین میرانیم و با تمام توان به سمت مزارع برنج میرویم. دانههای رسیده زرد تقریباً روی همه شالیزارها آویزان میشوند و آن رایحه فوقالعاده زعفران مانند را پخش میکنند. به سرعت چند راهرو روی دایک ها را از فضای سبز خود به خودی که از کود دامی لذت می برد آزاد کنید، به سرعت به مغازه ها بروید تا کیسه ها یا آن تورهای آبی با توری ظریف بخرید.
خلاصه روستا در آشوب است، مردم منتظر این بوده اند.
در این روزها افرادی را می بینید که به سختی می شناسید، بزرگانی را می بینید که فکر می کردید از پیری خود لذت می برند. نه، پیر و جوان دور هم جمع شده اند تا کمک کنند. ما شش نفر در آن کالسکه که به سختی جا برای دو نفر وجود دارد، دوستانه صحبت می کنیم. هنگام عبور از هم روستایی ها به طور منظم در طول مسیر توقف کنید تا گپ بزنید.
و حوالی ساعت هشت صبح آن تصویر معمولی آیسان را میبینید: مردم خمیدهاند، در برابر خورشید دستهبندی شدهاند و در وسط مزارع کلاه به سر دارند. بارها و بارها همان حرکت را انجام دهید: چنگ زدن، بریدن، گرفتن، بریدن و دوباره. به آرامی اما مطمئناً ظاهر زمینه ها تغییر می کند.
یکی دو ساعت بعد، افراد مسن شروع به بستن ساقه های بریده شده با نخ بامبوی خانگی می کنند و دسته ها را در فواصل زمانی معین در کنار هم قرار می دهند. بعداً آنها را برمیدارند، تراکتوری که پشت یک تراکتور فشاری است، به آرامی در زمین برخورد میکند، در محاصره بچههایی هستند که دستههای جمعشده را برمیدارند و روی گاری میاندازند، آنها از این کار لذت میبرند، آنها این کار را در حین بازی انجام میدهند. سگها با خوشحالی در اطراف راه میروند، دایکها را برای قلعههای موش بو میکشند و وقتی یکی را کشف کردند، مردم بلافاصله به آنجا میروند تا آخرین ضربه را به موشها وارد کنند. اینها را هم روی گاری می اندازند، یک غذای اضافی برای بعد.
و آن به سمت غروب خواهد بود، همه در جایی جمع می شوند که بوی غذا می آید. موشها بهعنوان میان وعده به کباب میروند، سگهای خسته آنچه را خودشان نمیخورند به دست میآورند و آنقدر زیاد است که گربهها هم بدون ترس از سگهای پرخوری خود را نشان میدهند.
روزهای بعد پر از این فعالیت ها می ماند، اما اکنون واگن های خرمن کوبی نیز در منطقه ظاهر می شوند. دستههای دانههای برنج در محوطههای بزرگتر، پشتههای جداگانه جمعآوری میشوند تا هرکس بتواند مراقب برنج خود باشد. در زمان های نه چندان دور خرمن کوبی با دست انجام می شد، بسیاری از آن دلتنگی می کنند زیرا این یک فعالیت شاد بود که با ریتم آواز انجام می شد. اما خرمن کوبی ماشینی هنوز هم سرگرم کننده است، همه به هم کمک می کنند، تعدادی دسته ها را به ماشین می آورند، تعدادی دیگر بالای سر می ایستند و ساقه ها را به داخل خرمن کوب حریص می فرستند. بخشی دیگر به طور متناوب برنج را در کیسه ها جمع می کند و برای هر نفر روی هم چیده می شود، همه می دانند که او چند کیسه دارد.
پس از خرمن کوبی کردن، همیشه خوب است که دور هم جمع شوید، یک آبجو یا لائو کائو، چند میان وعده سریع بخورید. و فلسفه برداشت در مورد برداشت خوب بود یا نه؟ سال خوب یا بد برای کیفیت؟
همه چیز با سرعت آیسان اتفاق می افتد، آهسته اما پیوسته. هکتار بعد از هکتار بلعیده می شود، با داس های تیغ کوتاه کوتاه می شود. هیچ کس مشتاقانه منتظر نیست تا ببیند محصول پس از یک فصل بارانی تلخ چگونه خواهد بود. هیچ کس نگران گزارش بد آب و هوا نیست که طوفان در راه است. هیچ کس نگران اقتصاد و سود نیست. هیچ کس نمی خواهد آن را سریعتر کند.
به جز The Inquisitor. او یک ماشین برداشت اجاره کرد. برنج خانه تفتیش عقاید در نیم روز، خرمنکوب شده و همه در کیسه های آماده برای فروش تحویل داده شد. فقط چیزی که برای استفاده شخصی است نیاز به کمی کار دارد: آن را بگذارید تا در آفتاب خشک شود، آن را در شب بیاورید، روز بعد تکرار کنید.
یک فرنگ به محصولی افتخار می کند که به دلیل کودهای بیشتر و بهتر، تقریباً سی درصد در هر رای بیشتر بود. یک فرنگ سربلند چون درآمد کافی برای زندگی یکساله و با تصویری پرهزینه به خاطر فروش آنچه مانده است. البته فقط سه رای بود.
و با این حال The Inquisitor کمی غمگین است.
هیچ آدم شادی در زمین وجود ندارد، فقط یک ماشین بدبو و خروشان. نه خنده، نه آبجو در هنگام خرمن کوبی چون بلافاصله انجام شد. عصرها بعد از کار مشترک، اجتماع اجتماعی ممنوع است. هیچ اتفاق غیرمنتظرهای خندهدار نمیافتد، بدون لذت بردن از سگها در زمین. بدون انتظار در مورد قیمت فروش، The Inquisitor قبلاً از طریق اینترنت این را می دانست.
تفتیش عقاید به سرعت برای کمک به روستاییان به راه می افتد. برداشت دستی را وارد کنید، دسته ها را جمع آوری کنید. تماشای سگ ها که غرایز خود را بیان می کنند. در این بین، کوبیدن و نوشیدن یک آبجو به طور منظم. عصر با هم در جایی در حیاط زیر درختان نشسته اند. از تمام غذاهای عجیب و غریب از جمله گوشت موش لذت ببرید.
اقتصاد واقعاً همه چیز در زندگی نیست.
خوب، دوباره چیزی یاد گرفت. از این بابت متشکرم.
خوب ... گاهی اوقات باید بین راحتی و سرگرمی یکی را انتخاب کنید ...
با احترام
دانیل ام.
سلام، لازم نیست بین راحتی و تفریح یکی را انتخاب کنید، می توانید در اوقات فراغت خود به تفریح بپردازید،….
H…
داستان شگفت انگیزی برای خواندن، من را به یاد گذشته می اندازد، زمانی که یونجه هنوز از مزارع آورده می شد و سیب زمینی ها برداشت می شد. همه چیز با دست
گروت Vriendelijke،
تن
اینجا در آیسان، نه توری، نه کیسه ای، نه برنج و نه آب.
هی رود،
کجای آیسان برنج نداری؟
در واقع، من شنیده ام که جاهایی هستند که تقریباً هیچ بارانی نداشته اند. در پراسات، سورین نیز بازدهی بسیار کمتری خواهیم داشت.
در KhonKaen.
تا حدودی مشکل به دلیل نزدیکی به شهر است.
آنجاست که اگر شهر نبود، قسمت اعظم بارانی که در روستا میبارید، در پایان بعد از ظهر میبارید.
این ناشی از بتن گرم شده توسط خورشید است که باعث افزایش جریان هوا در بالای شهر به سمت لایه های هوای سردتر می شود و باعث می شود بخار آب موجود در هوا متراکم شود و به باران تبدیل شود.
وقتی آن هوا کیلومترها خارج از شهر پایین می آید، آب کمی در آن باقی می ماند و بارانی در روستا نمی بارد.
در شهر نیز به شدت قابل مشاهده است. اگر در اواخر بعد از ظهر با باران از شهر خارج شوید، اغلب چند کیلومتر خارج از شهر خشک است.
اما آب انبار نیز بدون آب است، بنابراین شهر تنها مشکل نیست.
می ترسم به یک زمان خشک در روستا می رویم.
شنیده ام که تعدادی از چاه های خصوصی آب زیرزمینی نیز خشک شده اند.
نمی دانم مشکل چقدر بزرگ خواهد شد، باید منتظر ماند و دید.
اما ما هنوز فصل گرم را شروع نکرده ایم، بنابراین چشم اندازها خوب نیست.
آیا نباید برنج ماشینی برداشت شده را ابتدا روی آن تورهای آبی خشک کرد؟
آیا شما آن را تشخیص می دهید؟ اگر با عینک رز به دنیا نگاه کنید، زیباتر و زیباتر می شود. شما به سختی جنبه های کمتر دلپذیر را می بینید. به نظر می رسد همه چیز زیبا، خوب یا خوب است. در واقع با ایده آل سازی به همین صورت عمل می کند. با ایده آل کردن چیزی، تصویری را در ذهن خود زیباتر یا بهتر از آنچه هست می کنید، و در اینجا من در مورد این واقعیت صحبت می کنم که چندین سال است باران کم یا اصلاً باریده است.
بنابراین برای بسیاری از کشاورزان برداشت واقعی برنج وجود ندارد، آنها به ازای هر رای 1000 بات در هر رای غرامت دریافت می کنند، سپس به مکان های مختلف بستگی دارد که آیا برداشت وجود دارد یا خیر. پس از عینک های رنگی مختلف استفاده کنید.
تفتیش عقاید عزیز
دوباره داستان خوب!
در هر صورت مردم دوباره روحیه خوبی دارند و دوباره منتظر کار طولانی و سخت هستند
پول آنها
موتورسیکلتها در سالهای اخیر همگی به خودروی جانبی تبدیل شدهاند (بدون نیاز به تاکسی).
که جایگزین چاه پیکاپ می شود.
ملاقات groet vriendelijke،
اروین
شاید تفتیش عقاید بتواند به ما بگوید که برنج واقعا چه محصولی داشت. مروری بر هر رای چند کیلوگرم برنج، میزان درآمد نقدی حاصل از فروش در هر کیلوگرم و هزینههای آن چقدر بوده است. و در نهایت سود به ازای هر رای. آن وقت خواننده هم تصویر بهتری دارد و می تواند آن را مثلاً با شالیزار خودش مقایسه کند. وقتی میخوانم که از ماشینها استفاده شده است، به این معنی است که هزینه آنها پرداخت شده است و بنابراین کارها در منطقه به خوبی پیش میرود، در غیر این صورت بهدلیل ارزانتر بودن، بهصورت دستی برداشت میشد.
ما توانستیم این را در روستای تولد عروسمان در استان چیانگ رای تجربه کنیم. در آنجا همراه با اهالی روستا در سوله ای زیبا یک خرمن کوبی داشتند. یک سرمایه گذاری خوب، هر کسی می تواند برنج خود را در آنجا خرمنکوب کند. خوشحالم که می بینم. همکاری با کل روستا
به عنوان یک کشاورز قدیمی، به آن نگاه می کنم و فکر می کنم که در هلند متفاوت است.
اگر می خواهید محصول خوبی داشته باشید، کیفیت خاک مهم است.
به طور خلاصه، ابتدا از ساختار خوب خاک اطمینان حاصل کنید، سپس بکارید یا بکارید، خواهید دید که عملکرد بسیار بیشتر است.
اگه مشاوره کشاورزی میخوای خبرم کن...موفق باشی...!!