زمستان در آیسان (4)

توسط The Inquisitor
Geplaatst در زندگی در تایلند
27 اکتبر 2019

وقتشه. صبح‌هایی با علف‌هایی که به دلیل شبنم روی آن تازه به نظر می‌رسند، سبزی روی درخت‌ها و درختچه‌هایی که سرحال و سرحال می‌ایستند، انگار در انتظار اولین پرتوهای خورشید هستند. انبوهی از درختان که پرندگان با شادی جیغ می زنند و مارمولک ها مخفیانه سرشان را بالا می گیرند. میوه رسیده آماده برای چیدن، دعوت کننده به دلیل انتخاب زیاد. گل هایی که شروع به باز شدن می کنند تا شکوه رنگ خود را آشکار کنند.

و رایحه‌ای فوق‌العاده که بر کل محیط غلبه می‌کند: برنج را می‌توان در عرض چند روز برداشت کرد و بنابراین دارای رایحه‌ای شیرین است که متمایل به زعفران است که فراوانی را تداعی می‌کند.

در پایان ماه اکتبر، دوره های خنک تر نزدیک می شود. به جز در طول روز، زیرا خورشید پرجنب‌وجوش هنوز گرما ساطع می‌کند و تنها پس از غروب خورشید از بین می‌رود.

قهوه در صبح در فنجان سنگی که ابتدا مصرف می شود به سرعت خنک می شود. چون فقط بالای بیست درجه. اما با منظم بودن ساعت دما بیشتر می‌شود، حدود ساعت یازده شب از سی گذشته است و مردم و حیوانات در تمام حرکاتشان کمی کندتر می‌شوند. تا زمان غروب خورشید در حوالی ساعت 6 بعد از ظهر، آیسان اکنون از خنکی لذت می برد که به همه این فرصت را می دهد تا برخی از کارهای به تعویق افتاده را به سرعت انجام دهند. در حال حاضر دمای هوا شبیه بهار است و مردم کمی بیشتر بیرون می مانند تا از آن لذت ببرند.

و سپس بدون عرق کردن، بدون خنک کننده مصنوعی بخوابید.

و به آن زمستان می گویند….

بنابراین زندگی اینجا در آیسان در حالی ادامه دارد که منتظر برداشت برنج است. برخی از آنها قبلاً شروع کرده اند، اما بیشتر آنها هنوز منتظرند تا دانه ها کاملاً زرد شوند.

و در نهایت KFC به شهر نزدیک رسید. عالی است، شما می توانید بدون نیاز به رانندگی شصت کیلومتر، یک غذای وسترن سریع داشته باشید. یک کافی شاپ با شیرینی های خوشمزه وجود دارد که دو بار در هفته تبدیل به یک سنت شده است. و در نهایت، غرفه های مواد غذایی نه چندان دور از خانه ظاهر شده اند. تفتیش عقاید سال‌ها متوجه شده بود که غذای آماده‌ای در این منطقه وجود ندارد.

اما حالا سوپ های خوشمزه، حتی برنج سرخ شده خوشمزه تر. با گوشت خوک، مرغ یا از همه بهتر، اسکمپی. پنجاه بات برای یک غذای تازه خوب. برادر شوهرم نیز متوجه شده است که گاهی باید غذای تند تری تهیه کند تا The Inquisitor بتواند با تمام گروه غذا بخورد. ، خوب است. ، هوم. لقمه های شیرین موز همراه با برنج در دهان آب می شود. و چون آن موقع از سال است: میوه های فراوان، همیشه تازه، تازه از درخت چیده شده یا از مزرعه.

هندوانه های بزرگ و آبدار. برداشت میوه شور، چه لذت بخش است. ، Inquisitor نام غربی آن را نمی‌داند، زمانی که میوه هنوز سبز است از آن در استفاده می‌کنند، اما وقتی می‌گذارید تا قهوه‌ای مایل به قرمز برسند بسیار خوشمزه است. و همه همراه با چای سرد تهیه شده با و شکر. همه ویتامین های خوشمزه و با طراوت.

و هفته گذشته یک مهمانی در همسایه ها برگزار شد. یعنی دو کیلومتر جلوتر، در نوعی مزرعه. دختر مای یک پسر بزرگ به دنیا آورده بود. اما این خانم از نظر مالی خوب نیست، شوهر زن جوان کسی است که ترجیح می دهد تنبل باشد تا خسته. بنابراین پدر یک نگه داشت. او هزینه غذا و مخصوصا نوشیدنی ها را تامین کرد و دخترم اجازه داشت صد بات یا بیشتر از هر بازدیدکننده را نگه دارد.

ساعت هشت صبح و در جاده با The Inquisitor، لحظه ای که راهبان از زمزمه کردن خود دست کشیدند. بله، این بار عشق من یک ساعت حوصله شنیدن مانترا را نداشت. فضای دنج زیر یک سقف چوبی، افراد مشهور زیادی حضور دارند. و تفتیش عقاید بلافاصله یک بطری بزرگ آبجو چانگ را جلویش گذاشت. ساعت هشت صبح.

خب او نمی‌خواهد اسپویل‌اسپرت شود و می‌پذیرد و از غذای ارائه شده به خوبی استفاده می‌کند. و طعم آن، هم غذا و هم آبجو. آنچه غیر آیسان است این واقعیت است که موسیقی وجود ندارد. بدون موسیقی زنده با دختران عذاب‌دهنده و رقصنده، بدون بلندگوهای بلند از طریق سیستم موسیقی.

اما جالب است، خنده زیاد است، همدیگر را مسخره می کنند، هر کاری از دستشان بر می آید می کنند تا تفتیش عقاید بفهمد چه اتفاقی می افتد وقتی دوباره با آن همه گویش آیسانی مسیر را گم می کند. طولی نمی‌کشد که خودشان روی عجیب‌ترین اشیاء مانند بطری‌های آبجو، نارگیل خالی، کسی که گیتاری تنها با چهار سیم دارد، موسیقی می‌سازند.

این باعث می شود آبجو به خوبی و به سرعت پایین بیاید، همچنین به این دلیل که مدت زیادی از نوشیدن الکل توسط Inquisitor می گذرد.

نازنین در اتاق نشیمن بین خانم ها نشسته است و یکی دو ساعت بعد می آید که می خواهد به مغازه برود. نه، تفتیش عقاید هنوز حوصله انجام این کار را ندارد، او اینجا راحت است. نازنین می خندد و می گوید که می فهمد، در حالی که به چهار بطری خالی چانگ در مقابل او اشاره می کند. بازپرس فکر می کند، اوه چه، او می تواند از عهده آن برآید. نازنین با خوشحالی با این قول می رود که بعداً بیاید و تحقیق کند.

(Ladthaphon Chuephudee / Shutterstock.com)

تفتیش عقاید خوشحال است که او را حوالی ظهر باز می گرداند. از آنجایی که حتی بیشتر آبجو بسیار زیاد است، اکنون احساس خوشحالی می کنم و بهتر است آن را همینطور نگه دارم. پشت موتور سیکلت کمی می لرزد، به طور شیرین با دستی دور پشتش به دلیل تمایل به خم شدن بیش از حد به عقب. از آنجا که او مستقیماً به خانه رانندگی نمی کند، یک قبض باید در شهر پرداخت شود. موتور سیکلت عالی در هوای خوب، سر دوباره تازه می‌شود، زیرا بدون کلاه ایمنی، پلیس در حال استراحت است. و اگر آنها آنجا بودند، عزیز من به سادگی می چرخید. هر دو از آن لذت می برند و بنابراین در طول رانندگی بازگشت، یک دور اضافی را در میان مزارع و جنگل ها می گذرانند، شما می توانید مایل ها بدون مواجهه با ساختمان یا زندگی دیگری در اطراف رانندگی کنید.

اکنون این چیزی است که The Inquisitor در این کشور قدردانی می کند. یک فنجان قهوه تازه بخورید، روی موتور سیکلت خود نزدیک یکدیگر بنشینید و از همدیگر و محیط اطراف خود لذت ببرید.

بدون اینکه به تکالیف و احکام و دیگر ممنوعیت ها فکر کنیم. بدون اینکه شانس "گرفتار" شدن با عواقب مالی را داشته باشید.

و مهمتر از همه: بدون اشاره یا اظهار نظر کسی.

13 پاسخ به “زمستان در آیسان (4)”

  1. دانیل وی ال می گوید

    داستان زیبای دیگر عشق با دیدن بطری های (خالی) نوشیدنی آن را درک می کند. دو ساعت بعد روی موتور سیکلت نزدیک هم نشسته و از همدیگر و اطرافشان لذت می برند.
    حالا میدونم اهل کجایی من شما را برای مدت طولانی در بوم یا اطراف آن قرار داده بودم. خیلی وقت پیش شما یک بار نوشتید "De ruppelstreek" ادامه دهید، من و بسیاری دیگر از آن لذت می بریم.

  2. لئو تی. می گوید

    من فکر می کنم میوه مالاکو به نام میوه اژدها و پیتایا نیز شناخته می شود یا حداقل به آنها نزدیک است. یک گونه کاکتوس است. فکر می کنم چریمویا (سیب جامائیکا) را نیز در عکس می شناسم. طعم شیرین و لذیذی دارد، وقتی کمی رسید آن را با قاشق میل کنید. حاوی مقدار زیادی هسته (سمی) است که البته شما آنها را تف می دهید. اما همچنین می تواند آتمویا باشد که دانه های کمی کمتری دارد و تلاقی بین Cherimoya و Zoetzak است. Cherimoya در حال حاضر به طور گسترده در هلند در دسترس است و ما هر روز یکی می خوریم. و سپس آن احساس آزادی، که شما آن را به زیبایی توصیف می کنید، بدون اینکه به وظایف، قوانین و دیگر ممنوعیت ها فکر کنید. من آن را مانند هیچ دیگری تشخیص می دهم! زمانی که از من پرسیده شد که چرا تایلند اینقدر من را مسحور کرد، مرتباً این را به عنوان پاسخ می دادم. چقدر از موتور سواری با سرعتی آرام و بدون کلاه ایمنی در سحر لذت بردم. همیشه مراقب سگ های ولگرد باشید. بنابراین واکنشی از سوی من وجود دارد، اما مطمئناً انگشت بالا نیست.

    • جان چیانگ رای می گوید

      Leo Th عزیز، فکر می کنم شما کمی با نام ها و انواع میوه های تایلندی قاطی شده اید.
      تا آنجا که من می دانم، "مالاکوه" نام تایلندی پاپایا است و میوه اژدها در تایلندی "Kew mangkhon" نامیده می شود، در حالی که میوه های سبز رنگی که در عکس بالا می بینید، که اتفاقا ربطی به یک میوه ندارند. کاکتوس که در تایلندی "نوی ناآ" نامیده می شود.

      • لئو تی. می گوید

        بله جان، در مورد مالاکو حق با شماست. با میوه اژدها در عکس گیج شدم. میوه های سبز رنگ داخل عکس Cherimoya هم توسط شریکم noi-na نامیده می شود اما در مغازه ها و بازار هلندی نامی ناشناخته است درست مثل Longan و Lamyai. ضمناً من ادعا نکردم که Cherimoya مربوط به کاکتوس است که به میوه اژدها اشاره دارد.

  3. جک می گوید

    حیف که آبجو چانگ دیگر "نیش" گذشته را ندارد، اکنون بیشتر به یک بچه فیل تبدیل شده است، اما من هنوز آن را می نوشم.

    ضمناً یک داستان زیبا دیگر، تعارف من!

  4. تینو کویس می گوید

    از زندگی لذت ببر، تفتیش عقاید به خوبی نوشته شده. اینجا در هلند پاییز است. رنگ های زیبا. همین الان دو آهو را دیدم که در جنگل دور می پریدند. فوق العاده باحال...

    اوه بله، این پاپایا มะละกอ (تنهای بالا، بالا، متوسط) است.

  5. نجار می گوید

    دوست عزیز، آیا پاپایا است… باید بدانید!!!
    باز هم یک داستان زیبا نوشته شده از آیسان "ما"، اما برای من KFC یک دارایی واقعی نیست - برای مردم محلی به این دلیل است که مرغ را به همبرگر ترجیح می دهند. اما من فکر می کنم فقط یک مک دونالد در Udon Thani شرم آور است. من فکر می کنم ورود پیتزا Compagny به Sawang Daen Din یک سرمایه واقعی است!!!

    • نجار می گوید

      Leo Th.، میوه اژدها در تایلندی است

      • لئو تی. می گوید

        شما پاسخ خود را کامل نکرده اید، اما می فهمم که چه می خواهید بگویید. پاسخ من به جان چیانگ رای را ببینید.

  6. ژرژ می گوید

    شما می توانید چنین داستان های زیبایی را جمع آوری کنید.

  7. اروین فلور می گوید

    بازپرس محترم

    یک داستان بسیار خوب دیگر، با اتفاقات زیادی برای آن، به خصوص اگر شما در آنجا زندگی می کنید.
    بالا،

    ملاقات groet vriendelijke،

    اروین

  8. هانس ون موریک می گوید

    در اندونزی به ترش میوه سبز می گوییم.
    در میان هلندی ها
    اغلب حاوی هسته های زیادی است
    هانس

  9. دانیل ام. می گوید

    بازپرس عزیز،

    آیا هنوز باید بنویسم که این داستان زیبا نوشته شده دیگری است؟ فهمیدم این جمله داره یکنواخت میشه...

    به نظر می رسد که Inquisitor یک دوره ادغام را در Isaan دنبال کرده است 🙂 او نام میوه ها و وعده های غذایی تایلندی را می داند. در آیسان... بسیاری از خوانندگان این داستان باید حدس بزنند که این میوه ها دقیقاً چه هستند. جستجوی این میوه ها همانطور که Inquisitor آنها را نوشته است بدون شک نتایج صحیحی را به همراه نخواهد داشت.

    تفتیش عقاید به نظر من بهترین فرد برای آغاز زندگی هموطنان در آیسان است 🙂

    در این داستان خواندم که The Inquisitor در 2 زمینه دیگر نیز "پیشرفت" داشته است:
    1. اگر داستان های گذشته اش را درست به خاطر بیاورم، تفتیش عقاید تمایلی به پیوستن به مردان دهکده نداشت... حالا انگار نمی تواند از آنجا دور شود 😀
    2. تفتیش عقاید از مردانی که صبح زود مشروب می خورند انتقاد می کرد (این هم اگر درست یادم باشد ...) ... اکنون به وضوح سازگار شده است.

    اگر می خواهید همیشه شاد زندگی کنید به سلامت خود فکر کنید! 😉

    با احترام.


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم