وان دی، وان مای دی (قسمت 22)
«وان دی، وان مای دی» به معنای روزهای خوب، روزهای بد است. این پست بیست و دومین پست از مجموعه رویدادهای روزمره است.
بالاخره وقتش رسید در هلند ما آن را روز زندگی شما می نامیم. روزی که رسما ازدواج کردی و اگرچه این دومین بار در زندگی ام بود، اما هنوز با بار اول بسیار متفاوت بود.
همچنین برای اولین بار، ازدواج را به عنوان یک قرارداد بین دو نفر قبل از جامعه برای حمایت از یکدیگر، مراقبت از یکدیگر و فرزندانی که از ازدواج به دنیا میآیند نگاه کردم.
هرگز برای من قراردادی نبود که عشقم به یک زن را تایید کنم و الان هم نبود. وقتی در سال 1989 ازدواج کردم، یک مهمانی درگیر بود. حالا این فقط یک رابطه خیلی رسمی بود که هیچکس جز من و همسرم از آن چیزی نمی دانست.
Zeewolde
از چند ماه پیش تصمیم گرفته بودیم که ازدواج کنیم. قبلا به سفارت رفته بودم که بپرسم چه مدارکی باید نشان بدهم تا از ایشان اعلامیه مجرد بودن و آزاد بودن ازدواج را بگیرم.
از ثبت احوال شهرداری محل ازدواجم اظهارنامه داشتم که طلاقم در آنجا ثبت شده است. با این حال، این بیانیه مربوط به سال 2007 بود و من باید اظهارنامه ای داشته باشم که بیش از 6 ماه نباشد. وقتی به خانه رسیدم، وارد وب سایت شهرداری Zeewolde شدم تا ببینم با چه سرعتی می توانم بیانیه اخیر را دریافت کنم.
منو دنبال کردم و به این سوال برخوردم که کد DIGID رو وارد کنم. خوب، من قبلاً در مورد آن نشنیده بودم. سپس یک ایمیل (با اسکن طلاق نامه قدیمی در پیوست) با درخواستم ارسال کردم. من همچنین قول دادم که می توانم مبلغ مورد نظر را به سرعت انتقال دهم زیرا هنوز یک حساب بانکی در هلند دارم.
صبح روز بعد ایمیلی داشتم. مسئول اداره ثبت احوال در شهرداری توضیح داد که من کد DIGID ندارم زیرا سال هاست خارج از کشور زندگی می کنم و از ثبت نام خارج شده ام. او قول داد که بیانیه را بیان کند، آن را در همان روز برای من ایمیل کند و بیانیه را نیز ارسال کند.
از آنجایی که من در خارج از کشور زندگی می کردم، مجبور نبودم برای ایجاد بیانیه چیزی بپردازم. بهش فکر کن. من بیانیه اسکن شده را در صندوق ایمیلم همان شب و اصل آن را یک هفته بعد در صندوق پستی داشتم. خدمات فوق العاده سریع و رایگان!
روز عروسی
ما از قبل با دارالترجمه cum copy shop cum expat services مقابل سفارت هلند وقت گرفته بودیم. آنها تمام مدارک را برای ازدواج رسمی طبق قانون تایلند ترتیب می دادند.
بدون انتظار در انواع دفاتر، بدون سؤالات بالقوه دشوار در مورد عکس های خانواده، جایی که با هم زندگی می کردیم و موارد مشابه. بنابراین بدون هیچ زحمتی، اما البته در ازای آن مبلغی به بات وجود دارد. گفته می شود که ویم سونولد گفته است، می توانم این را بپذیرم.
روز مورد نظر ما زودتر با تاکسی به سفارت رفتیم تا مدرک لیسانس مورد نظر را بگیریم. ساعت 08.15:4 صبح به ساختمان رسیدیم و شماره 9.00 به ما اختصاص داده شد. ساعت 7 صبح نوبت ما بود. در همین حال، پل نویسنده وبلاگ نیز در اتاق انتظار سفارت نشسته بود. حتما عجله کنید، پل قبل از اینکه از در شیشه ای عبور کنیم گفت چون من شماره XNUMX را دارم.
مصاحبه کوتاه با مسئول سفارت شامل تحویل کلیه مدارک و پرداخت مبلغ مقرر بود. خانم گفت می توانید بیرون منتظر بیانیه باشید که تا یک ساعت دیگر آماده می شود.
دنباله تایلندی
زیاد نگفته بود بعد از یک ساعت نشستن پشت میز آن طرف خیابان و نوشیدن قهوه، به سمت سفارت برگشتم و مطمئن بودم که بیانیه آماده بود. دوباره از خیابان عبور کردم تا کارمند پشت میز بتواند روی ترجمه عبارات و تایپ نام من به حروف تایلندی کار کند. خوشبختانه یک کارت ویزیت با نام خودم به زبان تایلندی آورده بودم. او واقعاً نیازی به تلاش نداشت.
بعد از نیم ساعت همه چیز تمام شد و یک تاکسی رسید که ما را به دفتر منطقه ای که در آن مراسم عروسی برگزار می شد، با فرمول خدمات یک مرحله ای می برد. در اینجا نیز ترتیب ازدواج یک تکه کیک بود، اما در بات هزینه آن کمی بیشتر بود. همه نوع کاغذ باید در جلو و پشت امضا می شد، سند در یک جعبه خوب بسته بندی شد و ساعت 11.00 صبح دوباره بیرون زیر آفتاب بودیم.
و سپس با تاکسی به خانه برگشت. ساعت 11.30:4 قبل از ناهار به خانه برگشتیم، XNUMX ساعت دیگر ازدواج کردیم... آیا این هم تایلند شگفت انگیز است؟
کریس دی بوئر
به کریس تبریک میگویم و سالهای لذتبخش دیگر در کنار هم بودن.
به کریس تبریک می گویم - و لطفا به داستان های خود ادامه دهید!
صبح کریس،
تبریک میگم و سالهای خوشی با هم بودن
لوئیز
کریس عزیز، من این تصور را داشتم که شما مدتی است که ازدواج کرده اید؟ هر چه که باشد، این مانع از تبریک شما نمی شود. سه بار جذابیت دارد، اما من فکر می کنم شما در جای درستی هستید، موفق باشید و با هم خوش بگذرانید!
البته منم تبریک میگم کریس. خیلی خوشبختی با هم!
به شما و همسرتان کریس تبریک می گویم. بهترین ها را برایت آرزو می کنم!
اول از همه تبریک میگم بابت انعقاد قرارداد 😉
یا به زبان بهتر هلندی: ازدواج شما را تبریک می گویم.
دوم: سه تشویق برای کارمند دولتی شهرداری زیولد. من انتظار نداشتم چنین چیزی هنوز در هلند امکان پذیر باشد. ایمان من به انسانیت کمی برگشته است.
کریس و همسر،
تبریک میگم و سالهای پر از شادی در کنار هم با سلامتی. و بالاتر از همه، به نوشتن ستون های خود ادامه دهید.
برج اسد
به کریس تبریک می گویم و آرزوی موفقیت دارم!
ازدواجتون رو تبریک میگم، موفق باشید.
تبریک و موفق باشید… من از خواندن داستان های شما لذت می برم و امیدوارم برای مدت طولانی به این کار ادامه دهم…
ازدواجت رو بهت تبریک میگم انشالله سالهای خوبی رو پیش رو داشته باشی
رود و سیریلوک
کریس عزیز،
وقتی ازدواج شما، اما نه اوقات خوب شما، زمان های بد مانع شما می شود.
اما من هم برای شما آرزوی خوشبختی در کنار هم دارم.
از R.DAM.
تبریک می گویم
کریس عزیز،
سالهای پر از شادی در کنار هم به سلامتی.
خواندن در مورد نحوه ازدواج در تایلند جالب و خوب و آموزنده بود.
من می دانم که شما ازدواج را به عنوان یک قرارداد بین دو نفر قبل از جامعه برای حمایت از یکدیگر، مراقبت از یکدیگر و فرزندانی که از ازدواج به دنیا می آیند می بینید.
با این حال، این بار شما نمیخواستید هیچ خانواده یا دوستانی (جامعه) درگیر شوند و من از داستان شما نتوانستم بفهمم که چرا میخواهید دوباره ازدواج کنید؟
یک سلام بسیار خوب از دنی.. نان تست برای شادی شما.
به کریس تبریک می گویم و سالهای سال سلامت و شاد باشید.
لطفا به نوشتن ادامه دهید!!
تبریک می گویم و سال های خوشی را در کنار عشق شما در آن سوئی دنج که همیشه چیزی برای نوشتن ارائه می دهد تا هرگز خسته نشوید.
برایت سالهای خوشی آرزو می کنم ژینت
ماه پیش در کورات ازدواج کردم. با بیانیه رسمی که به دنیا آمدم و بیانیه بیوه بودنم به اضافه ترجمه این اوراق، با هم به آمفو رفتیم. همسایه ای که آنجا کار می کرد ما را آورد و در بدو ورود معلوم شد که یکی از خواهرزاده هایم هم آنجا کار می کند. ظرف 20 دقیقه تنظیم شد و هیچ هزینه ای نداشت. پس از چند عکس و 5 دقیقه بعد، Liefie من کارت شناسایی جدید خود را با نام خانوادگی من دریافت کرد. رایگان، بدون هیچ زحمتی برای ازدواج، همه چیز را می توان به سرعت و رایگان در تایلند ترتیب داد.
ازدواجت را تبریک می گویم!!!