خوشبختانه زندگی چارلی مملو از غافلگیری های خوشایند است (متاسفانه گاهی اوقات آنها نیز کمتر خوشایند). تا چند سال پیش، او هرگز جرات نمی کرد پیش بینی کند که بقیه عمر خود را در تایلند خواهد گذراند. با این حال، او اکنون مدتی در تایلند زندگی می کند و در سال های اخیر نزدیک به اودونتانی است. گزارش امروز او از یک جشن تولد.


جشن تولد در Udon

پنجشنبه 18 اکتبر است. به نظر می رسد امروز تولد من است. من به طور کلی تولد را دوست ندارم، حتی تولد خودم، اما این بار می خواستم آن را سرگرم کننده کنم. همچنین برای شکستن هر گونه شیار، که پس از سال ها اقامت در تایلند ممکن است ایجاد شود. به همین دلیل ما سه شب در هتل پانارای در اودون رزرو کردیم.
هتل مورد علاقه من در اودون.

همچنین از دوست هلندی ام و همسر تایلندی اش که در نزدیکی Roi Et زندگی می کنند دعوت کردم تا برای این مناسبت به Udon بیایند. همچنین یک اتاق در Pannarai برای آنها رزرو کرد. علاوه بر این، البته، تویی دختر و پسرش را با دوست دخترش و تعدادی از مردم تایلندی که در اینجا ملاقات کردیم دعوت کرد. با همه بین ساعت 17.00 تا 18.00 بعد از ظهر، در تراس رستوران ایتالیایی daSofia، در soi sampan هماهنگ شده است.

صبح واقعا طبق برنامه پیش نمی رود. برق ساعت 10.00 صبح قطع می شود. این اغلب اتفاق می افتد، اما پرس و جو Toey به ما می گوید که این قطعی ممکن است تمام روز ادامه داشته باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم مستقیماً به سمت پانارای بریم، با این امید که علیرغم ورود زودهنگام اتاق ما در دسترس باشد. خوشبختانه، این مورد است، بنابراین ما می توانیم قبل از ظهر بررسی کنیم. اتاق، مثل همیشه، دوباره خوب است. بعد از باز کردن چمدان و نصب لپ تاپ تصمیم می گیریم به استخر برویم و آنجا چیزی بخوریم. آب استخر فوق العاده خنک است. دراز کشیدن در آب برای لحظه ای فراموش می کنی که بیرون 12.00 درجه است.

Gritsana P / Shutterstock.com

دوست پسر من و دوست دخترش از Roi Et نیز آمده اند. جشن شناخت. ما حرف های زیادی برای گفتن داریم.

ساعت 16.30:60 بعدازظهر به سمت رستوران داسوفیا می رویم. پیاده روی کنید، زیرا داسوفیا تنها 16 متر با هتل پانارای فاصله دارد. تسوم، مالک و همسرش مانفردو به گرمی از ما استقبال می کنند. نه و پت خانم های خدمتکار هم حضور دارند و به گرمی از ما استقبال می کنند. تسوم و مانفردو یک میز دراز برای XNUMX نفر در سراسر عرض تراس برپا کرده اند. روی یک تخته سیاه ایستاده بزرگ با گچ نوشته شده است: تولدت چارلی را تبریک می گویم. شیرین.

خوشبختانه هیچ بادکنکی وجود ندارد، در غیر این صورت شما فقط می توانید با افرادی روبرو شوید که فکر می کنند می توانید در اینجا مجانی بنوشید. مانفردو به ما می‌پیوندد و از سفر اخیرش به بوریرام برایمان می‌گوید. مسابقات موتورسواری سیرک جایزه بزرگ در آنجا برگزار شد. بنابراین تمام بالای مسابقات موتورسیکلت در آنجا بود. مانفردو که خود یک موتورسوار مشتاق است و یک موتورسیکلت نسبتاً سنگین در اختیار دارد، می تواند با اشتیاق در مورد این موضوع صحبت کند. او به شدت افتخار می کند که به او اجازه داده شد با پائولی روسی عکس بگیرد. همسرش تسوم از اقامت آنها در رایونگ، چند روز پس از مسابقات بوریرام به ما می گوید.

برای آماده شدن برای فصل بالا، داصوفیا به مدت چهار روز تعطیل شد. تسوم، مانفردو و دخترشان سوفیا، بستگان و کارکنان داسوفیا در تعطیلات با هم در رایونگ بودند. سوخت گیری به اصطلاح، برای شروع پر انرژی و گذراندن فصل پر انرژی.

بچه های تویی و بقیه مهمان ها یکی یکی بعد از ساعت 17.00 بعد از ظهر وارد می شوند. به زودی بسیار دنج است، همه اوقات خوبی را سپری می کنند و در حین لذت بردن از نوشیدنی، آخرین اخبار و شایعات رد و بدل می شود. من از همه مهمانانمان دوری می کنم تا با همه گپ بزنیم. صاحب بار/رستوران خانه آجری که روبروی آن قرار دارد، کمی مغرور به نظر می رسد. من عمداً او، مکس و همسرش آن را دعوت نکردم، زیرا بریک هاوس به دروغ سعی می کند داسوفیا را سیاه کند. از مشتریان Brick House دعوت می شود تا نظرات تحسین آمیز خود را در مورد Brick House در Tripadvisor ارسال کنند. و بالعکس، برای ارسال نظرات بد درباره daSofia.

حیف که مکس بخواهد در این راه رقابت ناعادلانه ای داشته باشد. همچنین یک نبرد ناامیدکننده، زیرا کیفیت ظروفی که داسوفیا از آشپزخانه سرو می‌کند بسیار بهتر از آن چیزی است که از آشپزخانه خانه آجری بیرون می‌آید. اتفاقاً حیف است که هر دو طرف بتوانند به خوبی یکدیگر را تکمیل کنند و یکدیگر را تقویت کنند.

ترکیب شام را به تویی واگذار کردم، چون همه مهمانان به جز من و دوستم تایلندی هستند. Toey، همراه با Tsum، ترکیبی از غذاهای تایلندی را تهیه کرده است. من فیله ماهی سالمون نروژی واقعی را از Manfredo برای دوست هلندی ام و خودم سفارش دادم. همراه با برش های سیب زمینی پخته ایتالیایی خوشمزه و یک ظرف اسفناج. غذا واقعا فوق العاده است. همه با آن سرگرم می شوند. فیله ماهی قزل آلا ما نیز توسط Tsum بسیار عالی تهیه می شود.

برای این مناسبت یک بطری عالی شراب سفید را انتخاب کرده ام. دوست من به آبجو می چسبد، اما مانفردو دوست دارد از شراب لذت ببرد. بعد از شام، دختر تویی با ظاهر شدن با یک کیک، البته با چند شمع سوزان، غافلگیر می کند. نه به تعداد سن من، چون روی هیچ نقشه ای نمی گنجند. سورپرایز دیگر، این بار از تسوم و آلفردو. یک بطری شراب ایتالیایی Prosecco باز می شود و به همه مهمانان یک لیوان داده می شود.

حدود ساعت 21.00:2 مهمانان به خانه می روند. تویی و دوست دختر دوستم تصمیم می گیرند به بازار شبانه UD بروند و کمی خرید کنند. من و دوستم کمی راه می رویم اما در گود کرنر توقف می کنیم. بعد از چند نوشیدنی از خیابان عبور می کنیم و در T-Sood (سایه سابق) می نشینیم. ما تنها مهمان هستیم. حدود نیم دوجین خانم به شما خوش آمد می گویند و شما را به یک صندلی می برند. وقتی می‌پرسم موسیقی زندگی کجا رفته است، پاسخ می‌دهم که در فصل اوج دوباره حضور خواهد داشت. حیف که در The Shadow هر شب در آخر هفته موسیقی زنده وجود داشت. اما شاید به همین دلیل است که این تجارت به دست T-Sood رفته است. تنها شانسی که ما در T-Sood داریم این است که چلسی مقابل منچستریونایتد به صورت زنده از تلویزیون پخش می شود. بازی را تا پایان دنبال می کنم (گل چلسی در دقیقه پنجم وقت های اضافه چند ثانیه مانده به پایان). نتیجه نهایی 2-XNUMX

من و دوستم سپس از طریق سوئی سامپان برمی گردیم، جایی که البته صریحاً از ما دعوت شده است که وارد بارها و سالن های ماساژ مختلف شویم. تو می دانی که. "خوش آمدی مرد خوش تیپ" و متن های دیگر. نکته خنده دار این است که خانم ها ابتدا خوب به این موضوع نگاه می کنند که آیا شما به عنوان یک مرد به تنهایی از آنجا عبور می کنید یا خیر. بعد جرأت می کنند زنگ بزنند. اگر ببینند که شما با زنان همراه هستید، بسیار آرام خواهند بود.

هتل پانارای

ما به روز و شب ادامه می دهیم، درست از کنار هتل پانارای. قدم زدن در روز و شب بدون اینکه در یک بار آبجو کشیده شوید، کاملاً هنری است. فقط به بدی soi 6 در پاتایا نیست، اما تفاوت چندانی ندارد. بالاخره به هاوانای کوچک می رسیم. یک بار آبجو دلپذیر، به رهبری تونی. البته در اینجا نیز خانم هایی هستند که برای نوشیدنی و احتمالاً بیشتر بیرون هستند، اما این کار به صورت متواضعانه و آرام انجام می شود. من می توانم از آن قدردانی کنم. و من از دادن نوشیدنی به چند خانم نمی ترسم. آنها برای کسب درآمد اینجا هستند و من به آن احترام می گذارم. اگر نمی توانید آن را درک کنید، باید در یک بار معمولی یا مثلاً در تراس Good Corner یا daSofia بنشینید.

تویی هم به مرور با دوست دختر دوستم به هاوانای کوچک می آید.
ما کمی سرگرمی می کنیم، چند خانم بار دیگر برای نوشیدنی می خوریم، و یک دنیا با هم وقت می گذرانیم. به خصوص دلپذیر، تا حدی به دلیل تلاش‌های مالک تونی، که همه چیز را زیر نظر دارد و در جایی که به نظر می‌رسد همه چیز اشتباه می‌شود، فوراً مداخله می‌کند.
سرانجام به هتل پانارای برگشتیم و یک خواب عالی داشتم.

دو روز بعد از صبحانه گسترده و استخر شنا در Pannarai لذت بردیم. حیف که صبحانه فقط تا ساعت 10.00 صبح امکان پذیر است. من در این مورد به مدیرکل نظر دادم، اما احساس نمی‌کردم که قرار است فوراً کاری در این مورد انجام دهد. علاوه بر این، از مکالمات و نوشیدنی های با دوستم و دوست دخترش لذت بردم. سفرهایی به بارهایی داشتیم که در روز اول به آن‌ها نرسیدیم، مانند بار Vikings Corner، Zaaps Bar و Red Lion Bar. همه جا دنج بود، اما این به این دلیل است که من و دوستم می دانیم که شما باید خودتان آن را سرگرم کنید.

یک غذای خوشمزه دیگر در Sizzler در Central Plaza، در Laem (همچنین در Central Plaza، در کنار Sizzler) و در نهایت در daSofia. ما هم با خانم هایمان به بازار شبانه راه افتادیم و از آنجا چند تی شرت و دو شلوار جین خریدیم. سه روز فوق‌العاده را با مردم بزرگ سپری کردم. من در حال حاضر مشتاقانه منتظر سفرمان به Roi Et / Selaphum در ماه نوامبر هستم.

اکنون به خانه بازگردید و از بازی بیسبال سری جهانی در آمریکا (بوستون رد ساکس مقابل لس آنجلس داجرز) و مسابقات فوتبال در لیگ آژاکس (در مقابل بنفیکا) و PSV (در مقابل اسپرز) در هفته آینده لذت ببرید. در واقع، اینجا در تایلند وقت حوصله ندارم. و فکر کنم که دوست داشتم کارهای خیلی بیشتری اینجا در تایلند انجام دهم. مانند یادگیری درست استخر بازی کردن به طوری که هر بار دختری از روی میز بازی نکند، شرکت در کلاس هایی برای یادگیری درست زبان تایلندی، شرکت در کلاس های آشپزی چون آشپزی را دوست دارم.

متاسفانه وقتم کم میشه اما این مهم نیست. به من خوش می گذرد، اینجا از آن لذت می برم و از تویی که واقعاً خیلی از من مراقبت می کند و از خانه ما خوشحالم. در خانه ما آرامشی داریم که من دوستش دارم. و اگر بخواهیم بیرون برویم و به دنبال جمعیت بگردیم، نیم ساعت دیگر به سمت مرکز Udon رانندگی می کنیم.

ارسال شده توسط چارلی

4 پاسخ به “جشن تولد در اودون”

  1. میشل می گوید

    استوری خوب معرفی کنید اسم من میشل است. در نونگ‌های آمفور فائو رای زندگی کنید که حدود 60 کیلومتر با شهر نونگ‌های فاصله دارد.

  2. برج اسد می گوید

    سلام چارلز، من دوست شما لئو نیستم، بلکه هموطنی به همین نام هستم که هر سال برای یک سفر یک ماهه در تایلند به آنجا می آیم. امروز بر اساس ورودی وبلاگ شما که در داسوفیا صرف غذا کرده اید، به Udon رسیدیم. پیتزا عالی بود و مانفردو وقتی توضیح دادم که چرا با او برای صرف غذا آمده ام بسیار خوشحال شد. شراب خانه هم کیفیت خوبی داشت. وقتی دوباره نزد او آمدید، به او بگویید که Buona sera, signorina مال فرانک سیناترا نبود، بلکه مال لوئیس پریما بود. و همچنین تولدت را تبریک می گویم.

    • چارلی می گوید

      لئو عزیز،

      خوشحالم که از غذای خود در daSofia لذت بردید. شاید کمی وقت داشته باشید تا یک بررسی خوب درباره daSofia در Tripadvisor بنویسید. واقعاً از مانفردو قدردانی خواهم کرد.

      با سلام و تبریک اعیاد،
      چارلی

  3. پیتر می گوید

    Louis Prima-Buona Sera Signorina 1956
    https://www.youtube.com/watch?v=AwDP_NYYa4c


پیام بگذارید

Thailandblog.nl از کوکی ها استفاده می کند

وب سایت ما به لطف کوکی ها بهترین کار را دارد. از این طریق می توانیم تنظیمات شما را به خاطر بسپاریم، به شما پیشنهاد شخصی بدهیم و شما به ما در بهبود کیفیت وب سایت کمک کنید. ادامه مطلب

بله، من یک وب سایت خوب می خواهم